مطالب مرتبط با کلیدواژه
۳۰۱.
۳۰۲.
۳۰۳.
۳۰۴.
۳۰۵.
۳۰۶.
۳۰۷.
۳۰۸.
۳۰۹.
۳۱۰.
۳۱۱.
۳۱۲.
۳۱۳.
۳۱۴.
۳۱۵.
۳۱۶.
۳۱۷.
۳۱۸.
۳۱۹.
۳۲۰.
کاربری اراضی
منبع:
تحلیل فضایی مخاطرات محیطی سال ۱۰ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۱۴۸-۱۳۱
حوزههای تخصصی:
دمای سطح زمین پارامتر مهمی در مطالعات بیوسفر، یخ کره و تغییرات آب و هوایی به شمار می رود. در این تحقیق با بهره گیری از سنجه OLI و TIRS ماهواره لندست 8، مقادیر LST، NDVI، NDMI و NDWI برای منطقه تالاب انزلی محاسبه گردید. بررسی ها نشان داد که حداقل دمای LST برای سال های 2013، 2018 و 2023 به ترتیب معادل 94/13، 36/22 و 6/14 بوده و حداکثر مقادیر آن برای همین سال ها به ترتیب معادل 7/35، 58/40 و 6/31 درجه سانتیگراد برآورد شده است. وضعیت پوشش گیاهی، دسترسی به منابع آبی و تنش آبی برای منطقه مورد مطالعه با شاخص های NDVI، NDWI و NDMI برآورد گردید. برای برآورد این شاخص ها از باندهای 3، 4، 5، 6 و 10 ماهواره لندست8 استفاده شد. مقادیر حاصله با مقادیر LST مقایسه گردید. نمودارهای پراکنش نشان می دهند که بیشترین همبستگی منفی بین LST و NDMI به میزان 65/0- برقرار بوده و بیشترین همبستگی مثبت بین شاخص های NDWI و LST به میزان 23/0 برقرار می باشد. در کل بررسی ها نشان داده است که بین دو شاخص NDMI و NDVI با شاخص LST رابطه همبستگی منفی برقرار بوده است. برای بررسی تغییرات کاربری اراضی(LULC) نیز از روش ماشین بردار پشتیبانی(SVM) استفاده شد. نتایج نشان داد که در منطقه مورد مطالعه که از وسعتی معادل 81/686 کیلومتر مربع برخوردار است زمین های کشاورزی با گسترش قابل توجهی روبرو بوده و از 329 کیلومتر مربع در سال 2013 به 7/487 کیلومتر مربع رسیده است. در این بین پهنه های جنگلی با کاهش شدیدی مواجه شده و از 8/34 کیلومتر مربع به 73/1 کیلومتر مربع کاهش یافته اند.
ارزیابی آثار تغییرات کاربری اراضی بر خدمات اکوسیستم بر اساس مدل InVEST (مطالعه موردی: استان چهارمحال و بختیاری)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش سرزمین دوره ۱۹ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۲۹)
327 - 342
حوزههای تخصصی:
بارزترین نمونه فعالیت های انسان در سرزمین، به دلیل افزایش جمعیت و نیاز به توسعه، تغییرات کاربری اراضی است که منجر به تغییر در تدارک خدمات اکوسیستم می شود. بدین منظور، مطالعه حاضر با هدف ارزیابی کمّی ظرفیت ذخیره کربن و کیفیت زیستگاه و نمایش توزیع فضایی آن ها برای دستیابی به پایداری اجتماعی اکولوژیکی، استفاده پایدار از منابع زمین، و تدوین برنامه ها و سیاست های مناسب در برنامه های آمایشی استان چهارمحال و بختیاری انجام شد. مدل سازی خدمات اکوسیستمی منتخب با استفاده از مدل های نرم افزار InVEST و ظرفیت ارائه آن ها در طبقات کاربری اراضی با استفاده از آنالیز Zonal Statistics در محیط نرم افزار GIS محاسبه شد. نتایج نشان داد مناطق ذخیره سازی کربن با ارزش بسیار زیاد در مناطق با پوشش جنگلی متمرکز شده اند که ظرفیت جذب کربن قوی دارند و بزرگ ترین مخزن کربن در اکوسیستم ها هستند. به همین ترتیب در این مناطق نیز بالاترین کیفیت زیستگاه مشاهده شد و در مکان هایی که پوشش گیاهی تکه تکه شده و محیط اطراف آن با منابع تهدید انسانی اشغال شده است کیفیت زیستگاه کاهش یافته است. از نظر توزیع فضایی، ذخیره کربن و کیفیت زیستگاه الگوی توزیع فضایی کم بالا متوسط از شمال به جنوب را نشان دادند. نقشه های خدمات اکوسیستمی ایجادشده در این مطالعه می تواند در شناسایی مناطق بالقوه عرضه ذخیره سازی کربن و کیفیت زیستگاه مفید باشد و مبنای علمی را برای بحث بیشتر توسط سیاست گذاران درباره برنامه ریزی کاربری زمین در آینده از منظر به حداقل رساندن تغییرات اقلیمی و افزایش تنوع زیستی فراهم کند.
بررسی اثر تغییرات کاربری اراضی روی رواناب حوضه رودخانه قرهچای با استفاده از مدل SWAT(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر، تغییرات کاربری ارضی و تأثیر آن روی رواناب حوضه قره چای در استان همدان با استفاده از مدل SWAT تجزیه وتحلیل شده است. در این پژوهش، به منظور بررسی تأثیر کاربری اراضی بر رواناب حوضه آبخیز قره چای، از دو تصویر ماهواره ای لندست OLI-TM سال های (2001 تا 2020) استفاده شد. ابتدا تصاویر مربوطه اخذ و پیش پردازش های لازم شامل تصحیحات اتمسفری به روش FLAASH اعمال شد. برای افزایش دقت طبقه بندی روش تلفیق تصاویر چند طیفی با تصویر پانکروماتیک[1] انجام شد و قدرت تفکیک مکانی به 15 متر ارتقا یافت. سپس طبقه بندی با استفاده از روش شیءگرا[2] و الگوریتم نزدیک ترین همسایگی صورت گرفت. از مدل SWAT برای شبیه سازی هیدرولوژیکی حوضه استفاده و از الگوریتم SUFI-2 در نرم افزار SWAT-CUP برای تحلیل حساسیت، واسنجی و اعتبارسنجی بهره گرفته شد. با توجه به حساسیت مدل به پارامتر تلفات اولیه، واسنجی مدل براساس مقادیر تلفات اولیه انجام شد. مقادیر این ضرایب برای دوره واسنجی بین 72/0 تا 90/0 و نتایج اعتبارسنجی مدل، نشان دهنده تأیید صحت واسنجی انجام شده بود. بررسی کارایی مدل با استفاده از ضرایب ناش ساتکلیف، p-factor، Rو r-factor حاکی از قابلیت زیاد مدل در شبیه سازی رواناب است. 1. panchromatic2. object oriented
مقایسه کارآیی الگوریتم زون اقلیم محلی در تفکیک مناطق ساخت وسازشده در قیاس با نمایه های ساخت وسازشده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی روند رشد شهرها و پیش بینی تغییرات آنها در آینده، برای برنامه ریزی های فضایی، ضرورت دارد. به این منظور، به نقشه سازی پهنه های ساخت وسازشده نیاز است. در بسیاری مناطق، به ویژه در اقلیم خشک، تفکیک مناطق ساخت وسازشده از محیط اطراف به سادگی و با روش های معمول طبقه بندی تصاویر ماهواره ای و یا نمایه های متداول، با دقت مورد قبول، امکان پذیر نیست؛ ازاین رو بسیاری از پژوهشگران نمایه های طیفی گوناگونی را به منظور استخراج مناطق ساخت وسازشده، توسعه داده اند. استفاده از تغییرات دمای سطح زمین برای نشان دادن مناطق ساخت وسازشده، به کمک الگوریتم زون های اقلیمی محلی (LCZ) کمتر مورد توجه بوده است و روش نسبتاً جدیدی محسوب می شود؛ بنابراین در این مقاله، تفکیک مناطق ساخت وسازشده از سایر انواع پوشش اراضی پیرامونی آن، با استفاده از الگوریتم LCZ انجام شد. با توجه به محدودیت نداشتن تعداد باند در این روش، از چهار سری تصاویر ماهواره ای لندست متعلق به سال 2020 استفاده شد و صحت آن با جدیدترین نمایه های ساخت وسازشده (DBI، BLFEI، BAEI و BAEM) که به صورت خودکار طبقه بندی شده اند، مورد مقایسه قرار گرفت. نتایج این مطالعه نشان داد که صحت طبقه بندی ناشی از الگوریتم LCZ ٪96 است؛ درصورتی که نمایه های BLFEI و BAEM قادر به تفکیک کامل مناطق ساخت وسازشده از سایر انواع پوشش اراضی نیست و صحت کلی نمایه BAEI نیز 37% به دست آمد. بنابراین کارآیی روش LCZ بیشتر از نمایه های ساخت وسازشده است و درمورد مناطق خشک و نیمه خشک، توصیه می شود.
کاربرد داده های ماهواره سنتینل 2 در تدقیق تغییرات پوشش اراضی در محدوده بستر تالاب انزلی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تالاب ها به منزله جزء اساسی اکوسیستم جهانی در پیشگیری یا کاهش شدت سیل، تغذیه سفره های آب زیرزمینی و فراهم آوردن زیستگاه منحصربه فرد برای گیاهان و جانوران و دیگر خدمات و سودمندی ها، از عناصر اصلی استراتژی حفاظت منطقه ای اند. تالاب بین المللی انزلی در استان گیلان یکی از ده تالاب ارزشمند جهان است که به لحاظ تغییرات ساختاری حاصل از فرایندهای انسان ساخت، دچار تغییرات زیادی در کاربری اراضی و پوشش گیاهی شده و ماهیت و کارکردهای اکولوژیک آن به خطر افتاده است. هدف این مطالعه بررسی کاربرد داده های سنجش از دور در نقشه سازی تغییرات الگوی فضایی سیمای سرزمین، به کمک نمونه برداری زمینی در سطح بستر تالاب و تجزیه وتحلیل تغییرات انسجام سرزمینی براساس متریک های سیمای سرزمین است. ابتدا داده های ماهواره ای بررسی شد و ازطریق طبقه بندی تصاویر سنتینل 2، متعلق به سال های 2016 تا 2020 با نقاط نمونه برداری زمینی، نقشه کلاس های پوشش اراضی در هفت طبقه کشاورزی، بایر، نیزار، جنگل، مرتع، پهنه آبی و شهری، برای نقشه سازی و تجزیه وتحلیل متریک های سیمای سرزمین، پدید آمد. پس از استخراج متریک های سیمای سرزمین در سطح کلاس و سیمای سرزمین با نرم افزار Fragstats و تعیین متریک های مناسب طبق روش PCA، با نرم افزارهای R و Canoco، متریک های LPI، LSI، ENN_MN، CA، TE، NP، SHAPE_MN، PARA_MN، IJI، AREA_MN به منزله متریک های کاربردی برای تحلیل بهتر منطقه، انتخاب شدند . آنالیز متریک ها بیانگر آن است که به طور کلی سیمای سرزمین از هم گسیخته شده ، ازنظر شکلی، پیچیده تر و نامنظم تر و ازنظر میزان یکپارچگی عناصر ساختاری، ناپیوسته تر شده است.
بررسی وضعیت بوم شناختی منطقه جیرفت با توجه به تغییر کاربری اراضی طی دوره 30 ساله(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و مخاطرات محیطی پاییز ۱۴۰۲ شماره ۴۷
145 - 170
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی وضعیت اکولوژیکی منطقه جیرفت تحت تأثیر تغییرات کاربری اراضی انجام شده است. بدین منظور از تصویر ماهواره ای در سال 1990 (سنجنده TM از لندست 5) و سال 2020 (سنجنده OLI از لندست 8) برای استخراج دمای سطح زمین با کمک الگوریتم تک باندی و نقشه کاربری اراضی با روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان[1] (SVM) استفاده شد. در ادامه به منظور بررسی نقش پوشش اراضی در ایجاد جزایر حرارتی از شاخص سهم[2] (CI) و برای ارزیابی وضعیت اکولوژیکی از شاخص UTFVI[3] استفاده شد. نتایج نشان داد در سال 2020 مناطق بایر بیشترین تغییر کاربری را نسبت به سال 1990 داشتند (کاهش 7300 هکتار) و مناطق ساخت انسان، پهنه کشاورزی و سطوح آبی افزایش داشته اند. همچنین بر اساس نتایج شاخص سهم کاربری اراضی مناطق بایر و رخنمون سنگی بیشترین و سطوح آبی و مرتع کمترین سهم را در تشکیل جزایر حرارتی در سال های 1990 و 2020 داشته اند. کاهش مناطق بایر و افزایش سطوح آبی، کاربری کشاورزی و باغات باعث بهتر شدن وضعیت اکولوژیکی نسبت به سال 1990 شده است؛ درحالی که دمای سطح زمین در سال 2020 به میزان 11 درجه افزایش داشته است. با توجه به نتایج می توان گفت بااینکه وضعیت اکولوژیک منطقه در وضعیت مناسب تری نسبت به سال 1990 قرار دارد؛ اما وجود اراضی بیابانی و رخنمون های سنگی اطراف جیرفت باعث تشکیل جزایر حرارتی در منطقه جیرفت شده است.
تغییرات عمق اپتیکی گرد و غبار در ارتباط با تغییرات کاربری اراضی در زاگرس مرکزی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۸۵
13 - 25
حوزههای تخصصی:
این تحقیق با هدف آشکارسازی ارتباط بین تغیرات پوشش اراضی و تغییرات شاخص عمق اپتیکی آیروسل در محدوده زاگرس میانی انجام گرفت. در این راستا از دو دسته از محصولات سنجش از دوری سنجنده MODIS استفاده گردید. ابتدا تغییرات پوشش اراضی محدوده مورد مطالعه، با استفاده از محصول مشتق طبقه بندی کاربری اراضی سنجنده MODIS انجام گردید. در بخش دوم تحقیق به بررسی روندهای رخدادهای گردوغبار براساس داده های ایستگاهی کدهای گردوغبار 4 ایستگاه خرم آباد، شهرکرد، یاسوج و آباده اقدام گردید. علاوه بر آن نیز روند شاخص عمق اپتیکی آیروسل (AOD)، با استفاده از محصول MOD04-L2 سنجنده مادیس برای دوره آماری 2000 تا 2020 بررسی گردید. نتایج نشان داد که 6 طبقه پوشش اراضی مرتعی، جنگلی، کشاورزی، شهری، مسکونی، بایر و پهنه های آبی در زاگرس مرکزی وجود داشته است که در این میان طبقه جنگلی به طور سالانه حدود 123 کیلومتر مربع از مساحت آن کاهش پیدا کرده است. پوشش مراتع که عمده ترین پوشش محدوده مطالعاتی است نسبتا ثابت مانده است و کاربری های اراضی کشاورزی روند افزایش قابل توجهی را طی کرده است و از 7 درصد سال 2000 به در5/9 درصد در سال 2020 رسیده است. اراضی شهری و مسکونی نیز روند افزایشی را طی کرده بودند. اما از طرف دیگر بررسی روند سری زمانی 21 ساله شاخص AOD بیانگر وجود یک روند افزایشی طی 21 سال اخیر بود. از میان طبقات کاربری، دو طبقه مراتع و جنگلها که در واقع بیش از 90 درصد از مساحت محدوده مطالعاتی را به خود اختصاص داده اند، ارتباط معکوسی با شاخص AOD نشان داده اند. ولی طبقه اراضی کشاورزی ارتباط مستقیمی با شاخص AOD داشته است. بنابراین روند کاهشی طبقه جنگلی در سطح منطقه به طور معنی داری با روند افزایشی AOD در سطح منطقه همراه بوده است و از طرف دیگر روند افزایش طبقه اراضی کشاورزی همراه با افزایش AOD در سطح منطقه بوده است.
تحلیل فضایی عوامل موثر بر شکل گیری هسته های جدید شهری (نمونه موردی: کلانشهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش و برنامه ریزی شهری سال ۱۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۵۴
169 - 184
حوزههای تخصصی:
تجربه توسعه شهری نشان داده است که بخش مرکزی شهرها به مرور توان خود را در برخی ابعاد به ویژه در اسکان طبقات مرفه و ارائه خدمات نوین و پیشرفته از دست می دهند. در نتیجه شهرها به طور طبیعی به پهنه های جدید جهت ساماندهی جمعیت، فعالیت و خدمات روی آورده و مناطق جدید شهری در قالب ساختار چندهسته ای پدید می آورند. پژوهش حاضر از لحاظ هدف، کاربردی غیرتجرب ی و در چارچوب الگوی تحلیلی موردی انجام شده است. جهت تحلیل داده ها از مدل GMM، آمار فضایی، روش پیترهال و شاخص اختلاط کاربری استفاده شده است. مطابق با نتایج مناطق 1، 3 و 4 بیشترین میزان فعالیت و کارکرد را داشته اند. ارزیابی ساختار شهر وجود یک هسته قوی در منطقه 1 و هسته های فرعی ضعیف تری در مناطق را نشان می دهد، اما کارکرد اصلی در شهر کرمانشاه دارای الگوی تک هسته ای است. مطابق نتایج فرضیه صفر آزمون موران (0.003) در مناطق 8گانه کلانشهر کرمانشاه سه فاکتور فاصله ، درجه تمرکز و عامل دسترسی در سطح معناداری بالایی تأیید می شود. ضریب خودهمبستگی فضایی در سطح بالایی معنادار است و مؤید وجود وابستگی فضایی در اجزا اخلال مدل رشد هسته مسکونی و ارتباط معنادار آن با سایر کاربری های شهری است. به این معنی که شوک وارد بر یک هسته، به دیگر هسته ها نیز سرایت کرده است. نتایج نشان می دهد که رشد هسته مسکونی در یک منطقه تا چه میزان متأثر از شوک وارد بر تابع فاصله و میزان دسترسی به هر هسته در سایر مناطق شهر بوده است. در بین متغیرهای موجود، درجه تمرکز یا تفرق جمعیت (117.03) و درصد توزیع کاربری های مسکونی (0.7402) به عنوان مهم ترین عوامل و متغیر فاصله (0.687-) به عنوان متغیر کنترل، دارای اثر منفی بر رشد و توزیع هسته تجاری بوده است به این معنی که کاربری های تجاری با فاصله بیشتر از هم، رشد پایین تری داشته اند.
نقش تغییرات کاربری اراضی بر شکل گیری دمای سطح زمین در شهرها، مطالعه موردی: شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گسترش و توسعه شهرها و افزایش شهرنشینی یکی از ویژگی های کنونی و عصر حاضر جوامع انسانی به ویژه کشورهای درحال توسعه است. تراکم و ازدیاد جمعیت در شهرها منجر به گسترش و توسعه نواحی شهری و تغییر در کاربری اراضی شهری گردیده است. در این تحقیق با استفاده از تکنیک سنجش ازدور نسبت به شناخت الگوها و بررسی تغییرات مکانی دمای سطح زمین در مناطق مختلف شهر اصفهان اقدام شد. با استفاده از معادلات حرارتی و الگوریتم مرکز مشابهت، دمای سطح زمین برای دوره های 1365 تا 1401 محاسبه گردیده است. برای ارزیابی تغییرات صورت گرفته در کاربری اراضی محدوده موردمطالعه که شامل کاربری های ساخته شده، باغات، پوشش گیاهی، و اراضی فاقد پوشش گیاهی می باشد از طبقه بندی نظارت شده روش بیشترین مشابهت استفاده شده است. نتایج حاصل از مقایسه کاربری اراضی سال 1365 تا 1401 در محدوده مطالعاتی نشان می دهد که، در طی دوره مذکور کاربری مسکونی 94/175 کیلومترمربع افزایش داشته و کاربری باغات 28/74 کیلومتر روند کاهشی را نشان می دهد. همچنین در کاربری پوشش گیاهی شاهد کاهش 03/39 کیلومتری و در کاربری مناطق فاقد پوشش گیاهی 75/217 کیلومتر کاهش را شاهد هستیم. نتایج حاصل از بررسی دمای سطح زمین، نشان دهنده گسترش دمای سطح زمین در دوره مطالعاتی در شهر اصفهان می باشد. بر این اساس در دوره موردمطالعه، در نواحی شرق و جنوب شرق دمای سطح زمین در حال گسترش بودند. بررسی خطوط هم دما بیانگر این است که دمای سطح زمین در اطراف شهر ازنظر دمایی و وسعت افزایش قابل توجهی پیدا کردند
بررسی روند تغییرات کاربری اراضی با استفاده از تصاویر ماهواره ای لندست
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۲۲
52 - 66
حوزههای تخصصی:
افزایش سریع جمعیت و به دنبال آن توسعه بی رویه مناطق شهری و روستایی باعث تسریع در روند تغییرات کاربری اراضی در چند دهه اخیر شده است. استفاده از فناوری های نوین سنجش ازدور در پیمایش روند تغییرات کاربری اراضی ازجمله روش های کارآمد و کم هزینه می باشد. بنابراین در تحقیق حاضر تغییرات کاربری اراضی حوضه آبریز شهرچای ارومیه از طریق تصاویر ماهواره ای لندست سنجنده های TM و OLI-TIRS برای سال های 1995، 2005 و 2021 مورد بررسی قرار گرفت. به منظور تهیه نقشه های کاربری اراضی منطقه از روش طبقه بندی نظارت شده و الگوریتم حداکثر احتمال در نرم افزار ENVI استفاده گردید. نتایج بررسی تغییرات کاربری اراضی نشان داد که در طول دوره آماری مورد مطالعه کاربری های اراضی کشاورزی و باغات، مناطق مسکونی و مناطق آبی روند افزایشی داشته اند و در هر دوره بر مساحت آن ها افزوده شده است. در مقابل مساحت اراضی بایر و مراتع روند کاهشی را نشان می دهند. به طوری که مساحت اراضی کشاورزی و باغات و مناطق مسکونی در سال 1995 به ترتیب 73/18802و 56/2784 هکتار بوده است که این میزان در سال 2021 به 81/19738و 61/5735 هکتار رسیده است.
واکاوی و ارزیابی ارتباط بین دمای سطح زمین با کاربری اراضی و شاخص پوشش گیاهی (مطالعه موردی: حوضه آبخیز خیاوچای، مشگین شهر)
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
22 - 37
حوزههای تخصصی:
از آنجا که تغییرات کاربری اراضی در سطوح وسیع و گسترده صورت می گیرد بنابراین تکنولوژی سنجش از دور، سیستم اطلاعات جغرافیایی و سامانه های بروز همچون سامانه گوگل ارث انجین ابزاری ضروری، کارآمد و با ارزش جهت پایش تغییرات می باشد. بنابراین هدف از این پژوهش واکاوی و ارزیابی ارتباط بین دمای سطح زمین با کاربری اراضی و شاخص پوشش گیاهی در حوضه آبخیز خیاوچای مشگین شهر در استان اردبیل می باشد. در همین راستا جهت تهیه نقشه های کاربری اراضی از تصاویر ماهواره ای لندست استفاده گردید. در مرحله بعد با انجام تصحیحات اتمسفری و رادیومتریک اقدام به جمع آوری نمونه های آموزشی از سطح منطقه انجام شد در همین راستا جهت بالا بردن دقت کار از تصاویر گوگل ارث و بازدید میدانی از منطقه مورد مطالعه نقشه های کاربری اراضی با استفاده از روش طبقه بندی ماشین بردار پشتیبان (SVM) در 6 کلاس کاربری (مناطق مسکونی، برفی، آبی، مراتع، کشاورزی آبی و دیم) تهیه شد. در گام بعد مقادیر ضریب کاپا و صحت کلی برای سال های 1381 و 1401 محاسبه شد که به ترتیب برابر با 89/0، 61/91 و 94/0، 16/94 درصد به دست آمد. سپس اقدام به تهیه نقشه های شاخص پوشش گیاهی و دمای سطح زمین حوضه مورد مطالعه در محیط برنامه نویسی گوگل ارث انجین انجام گردید. نتایج نشان داد که میانگین دمای سطح زمین برای ماه خرداد سال 1381 با بیشینه دما 71/38 درجه سانتی گراد در قسمت های شمالی حوضه خیاو چای به وقوع پیوسته است و کمینه دما در نواحی جنوبی با متوسط دمای 87/15 درجه سانتی گراد رخ داده است. از طرفی وضعیت میانگین دمای ماه خرداد برای سال 1401 نشان داد که هسته حرارت گرمایی نسبتا در عرض های بالا تر متمرکز یافته است و این رابطه مستقیمی را با شاخص پوشش گیاهی دارد.
تجزیه و تحلیل میزان فرونشست زمین در محدوده شهر نیشابور
منبع:
جغرافیا و روابط انسانی دوره ۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۳
698 - 717
حوزههای تخصصی:
یکی از مخاطراتی که طی سال های اخیر در بسیار از مناطق دنیا به خصوص ایران رخ داده، مخاطرات ناشی از فرونشست است. مهمترین علل آن برداشت بی رویه از منابع آب های زیرزمینی همانند سایر مخاطرات محیطی(زلزله، خشکسالی، سیل، طوفان و لغزش و ...) ،خشکسالی است که مشکلات زیادی را برای امور کشاورزی، عمرانی، اقتصادی- اجتماعی دولت به وجود آورده است. شهر نیشابور در سطح دشت نیشابور واقع شده که این دشت از جمله مهم ترین دشت های استان خراسان رضوی که شدید با بحران پدیده فرونشست زمین روبرو است. تکنیک تداخل سنجی راداری یک ابزار قوی با دقتی در محدوده میلی متر در برآورد فرونشست با استفاده از مشاهدات فاز را دارا است. در این تحقیق به منظور پایش میزان فرونشست رخ داده در محدوده شهر نیشابور که بخش کوچکی از دشت نیشابور است، از داده های ماهواره Sentinel 1A سال های 2017 تا 2022 استفاده شده است. نتایج حاصل از بررسی تداخل سنجی راداری نشان داد که در طول دوره آماری در منطقه مورد مطالعه 18 سانتی متر فرونشست اتفاق افتاده است. به علاوه برای پی بردن به علت فرونشست ، اطلاعات چاه های پیزومتری موجود در منطقه اخذ و تغییرات آن ها در طول دوره 1398-1370 بررسی گردید. میزان فرونشست های ثبت شده برای هر دوره به ترتیب 4 سانتی متر برای 2017-2018(1395-1396)، برای دوره 2018-2019(1396-1397) حدود 6 سانتی متر، 5 سانتی متر برای دوره 2019-2020(1397-1398) و 2 سانتی متر برای دوره 2020-2021(1398-1399) و 1 سانتی متر برای دوره 2021-2022(1399-1400) بدست آمد. بعلاوه نتایج تحقیق نشان داد که در محدوده شهر نیشابور ارتباط تنگاتنگی بین افت سطح آب های زیرزمینی و مناطق دارای فرونشست زمین وجود دارد. لازم ذکز است که قسمت شمال شهر که بیش ترین میزان افت سطح آب زیرزمینی 36/78 متر را دارا می باشد و در پهنه فرونشست شدید دارد.
تحلیل اثرات کالایی شدن بر تحولات کاربری اراضی پیراشهری کلانشهر مشهد (مورد مطالعه: شهر شاندیز)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه نگاه تک بعدی به مکان و فضا از یک سو و نگاه سرمایه ای و اقتصاد بازار در غیاب کنترل و محدودیت های دولت از سوی دیگر زمینه ساز کالایی شدن مناطق روستایی به خصوص در فضاهای گردشگری است. بر همین اساس، پژوهش حاضر به تحلیل اثرات کالایی شدن در منطقه گردشگری شاندیز در بعد تحولات کاربری اراضی پرداخته است. شیوه ی پژوهش توصیفی تحلیلی و مبتنی بر مدل های تحلیل فضایی همچون الگوهای تراکمی، مدل های تحلیل لکه های داغ و خودهمبستگی فضایی است. اطلاعات لازم در بازه بلندمدت (1400-1380) از طریق داده های GIS و در بازه کوتاه مدت (1396-1400) با استفاده از تصاویر ماهواره ای Sentinel به دست آمده است. همچنین، جهت تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزارهای ArcGIS، TerrSet بهره گرفته شد. یافته های تحقیق نشان داد که در بازه زمانی 20 ساله در منطقه شاندیز در حدود 700 هکتار از اراضی کشاورزی و باغات تغییر کاربری یافته اند که از این میزان 55/39 درصد به عنوان پهنه های طبیعی، 45/10 درصد تبدیل به راه و 82/21 درصد هم به اراضی بایر ، در 18/28 درصد (197 هکتار) از زمین های کشاورزی و باغات، ساخت وساز صورت گرفته است. نتایج حاصل از تحلیل لکه های داغ نشان داد که بیشترین تغییر کاربری در محور غربی شاندیز به سمت ییلاقات روستای ابرده اتفاق افتاده است.
تبیین عوامل کالبدی و محیطی مؤثر بر تغییرات کاربری اراضی روستاهای پیراشهری شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۱۸)
739 - 750
حوزههای تخصصی:
مقدمه: یکی از مسائل اصلی در جامعه روستایی ایران، تغییر کاربری اراضی روستایی و کاهش چشمگیر فعالیت های کشا.رزی است. عوامل زیادی در تغییرات کاربری اراضی روستایی تأثیرگذار هستند.
هدف: هدف این پژوهش، شناسایی متغیرهای کالبدی و محیطی تأثیرگذار بر تغییرات کاربری اراضی روستاهای پیرامون کلانشهر رشت بود. روش شناسی: روش انجام پژوهش نیز توصیفی – تحلیلی و روش گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و میدانی است، برای تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار Spss از آزمون آماری تی تک نمونه ای، ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون خطی چند متغیره استفاده شده. جامعه آماری تحقیق 37 روستای دارای سکنه که مرز مشترک با شهر رشت داشتند به عنوان روستاهای نمونه انتخاب شدندکه با استفاده از فرمول کوکران 516 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند.
قلمرو جغرافیایی پژوهش: شامل 37 سکونتگاه روستایی پیرامون شهر رشت است که با مساحت 9863.6720 هکتار در مختصات جغرافیایی 49 درجه 27 دقیقه طول شرقی و 37 درجه و 23 دقیقه عرض شمالی قرار گرفته است.
یافته ها و بحث: یافته های به دست آمده نشان می دهد در بین عوامل کالبدی، عامل نزدیکی به شهر تا حدود 67 درصد از تغییرات متغیر وابسته را پیش بینی می کند. همچنین دو عامل نزدیکی به مراکز کار و دسترسی به راه های ارتباطی به ترتیب با ضرایب 548/0 و 511/0 بر تغییرات کاربری اراضی تأثیرگذار بودند. عامل نزدیکی به شهر، عامل نزدیکی به کار و دسترسی به راه های ارتباطی به ترتیب بیشترین تاثیر را در تغییر کاربری اراضی دارند.
نتیجه گیری: نتایج مطالعات برای عوامل محیطی نشان داد که چهار شاخص بر تغییرات کاربری اراضی تأثیرگذار هستند. ظرفیت های گردشگری روستا با ضریب استاندارد 821/0 بیشترین تأثیرگذاری را داشت. همچنین مساعد نبودن زمین روستا برای فعالیت های کشاورزی با ضریب استاندارد 785/0 در تغییرات کاربری اراضی روستایی تأثیر داشت. دور بودن از منابع آبیاری و دسترسی نداشتن به آب نیز به ترتیب با ضرایب 613/0 و 568/0 در تغییرات متغیر وابسته تأثیرگذار بودند.
آشکارسازی تغییرات کاربری اراضی شهر ساری با استفاده از سنجش از دور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
57 - 72
حوزههای تخصصی:
رشد روزافزون جمعیت و در پی آن گسترش افقی شهرها منجر به تغییرات کاربری اراضی به ویژه در استان مازندران شده که افزایش قیمت زمین و تخریب اکوسیستم های شهری را در پی داشته است. تبدیل اراضی باغی و شالیزاری به مسکونی که در طی چند دهه گذشته رشد فزاینده ای را در مازندران نشان می دهد می تواند از عوامل مهم در تشدید سیلاب شهری باشد. بطوری که در اثر تخریب پوشش گیاهی پیامدهایی نظیر سیلابهای شهری را شاهدیم. علاوه برآن تغییر کاربری اراضی یکی از چالش های عمده در آینده بوده و به نظر می رسد بسیاری از زنجیره های حیاتی و امنیت منطقه ای را تحت تأثیر خود قرار دهد. در این پژوهش داده های یک بازه سی ساله از ماهواره های لندست سالهای 1978، 2001 و 2013 شهر ساری و اطراف آن مورد استفاده قرار گرفت. با استفاده از محیط GIS از مدل LCM پیش بینی تغییرات اراضی تا سال 2018 انجام گردید. در این راستا از سه سناریوی A-B-C و برای هر کدام شش متغییر و 10 نقشه پتانسیل انتقال پیش بینی تغییرات انجام شد. ضریب کاپا و دقت کلی نقشه ها برای سال 1366 به ترتیب 88%، 87/86%، برای 1380، 89% و 42/87% و برای سال 1390 این ضریب 90% و 89/88% محاسبه شده است. نتایج نشان می دهد که سطح اراضی کشاورزی روند کاهشی شدید و به همان نسبت اشغال اراضی مسکونی روند افزایشی را داراست.
واکاوی تغییرات فضایی- زمانی جزایر گرمایی شهری و کاربری اراضی با رویکرد زیست محیطی در شیراز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری سال ۷ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
73 - 97
حوزههای تخصصی:
امروزه، افزایش دمای سطح زمین و استقرار جزایر گرمایی در کلان شهرها منجر به یکی از معضلات زیست محیطی شهری شده است. از این رو، هدف از پژوهش حاضر، واکاوی تغییرات مکانی- زمانی جزایر گرمایی، پوشش گیاهی، کاربری اراضی و شناسایی پهنه های بحرانی زیست محیطی جزایر حرارتی شهری در شیراز است. بدین منظور، ابتدا 8 تصویر دوره گرم سال در بازه زمانی 2015-1986 از ماهواره لندست شامل سنجنده های (TM) لندست 5، (+ (ETM لندست 7، (TIRS/OLI) لندست 8 استخراج و پس از پیش پردازش های لازم، دمای سطح رمین (LST)، شاخص تفاضل به هنجارشده پوشش گیاهی (NDVI)، الگوهای کاربری اراضی برای پایش تغییرات کاربری اراضی شهری شیراز محاسبه شد. در ادامه، مناطق حساس شهری با استفاده از شاخص قیاسی وضع بحرانی زیست محیطی (ECI) شناسایی و تحلیل شد. نتایج نشان داد که اراضی بایر پیرامون شهر به صورت پیوسته و متراکم دارای بالاترین دما هستند و محدوده های دمایی بسیار گرم را تشکیل می دهند. این مراکز حرارتی در مناطق مسکونی شهری با محدوده های بافت فرسوده و متراکم شهری انطباق دارد. در عین حال، واکاوی نقشه های دمای سطح زمین در شهر شیراز حکایت از هماهنگی بین پایین ترین طبقه دمایی با کاربری پوشش گیاهی دارد.نقشه های کاربری اراضی نیز نشان از کاهش مساحت اراضی بایر و پوشش گیاهی و افزایش کاربری شهری دارد. بدین ترتیب، حدود 01/10 کیلومتر مربع از اراضی بایر و 7/19 کیلومتر مربع از پوشش گیاهی به کاربری شهری تبدیل شده است. این موضوع نشان می دهد که مهم ترین عامل در گسترش جزایر گرمایی کاهش پوشش گیاهی (به میزان 36%) بوده است. بیشترین حساسیت محیطی (پهنه بحرانی با مساحت 7/29 کیلومتر مربع، 2/14 درصد از سطح منطقه مورد پژوهش) نیز غالباً در پیرامون شهر به سبب وجود اراضی بایر و در درون شهر نیز به صورت خرد در اطراف مراکز صنعتی، اطراف فرودگاه بین المللی، ترمینال مسافربری (کاراندیش)، اطراف ایستگاه های مترو، بزرگراه ها و خیابان های پرترافیک و مکان های دارای بافت فرسوده مشاهده می شود. از این رو، گسترش بام سبز و استفاده از پوشش گیاهی سازگار با اقلیم بومی به عنوان راه حلی برای تعدیل جزیره گرمایی شهری و مقابله با وضع بحرانی زیست محیطی پیشنهاد می شود.
ارزیابی اثرات پراکنده رویی در تغییر کاربری اراضی شهرهای میانه اندام (مطالعه موردی: شهر قروه)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه گسترش بی برنامه و افقی شهر یک بحث بسیار مهم برای برنامه ریزان شهری می باشد. این امر بر اثر رشد نامنظم جمعیت در حاشیه و اطراف شهر و فعالیت های توسعه ای انسان از جمله تخریب اراضی با ارزش اقتصادی جهت ساخت وساز ایجاد می شود. به تبعیت عوامل مذکور، وسعت شهر نیز تغییر می کند سپس این نوع از گسترش رفته رفته باعث تغییر در الگوی کالبدی و گسترش غیر اصولی شهر می گردد. این پژوهش بر اساس هدف، از نوع کاربردی می باشد که با هدف ارزیابی پراکنده رویی درتوسعه کالبدی شهر قروه انجام شده است. روش پژوهش از نوع توصیفی و تحلیلی می باشد که ابزار گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات اسنادی و کتابخانه ای و مراجعه به سازمان های مربوطه و مراکز پژوهشی پیرامون موضوع مورد مطالعه می باشد. ابتدا برای بدست آوردن نقشه میزان تخریب اراضی پوشش گیاهی از مدل های Fuzzy Artmap،Lcm و جدول متناوب Cross Tab در نرم افزار Idrisi Selva، Arc Gis 10.4 وGoogle Earth همچنین از مدل CA- Markov جهت پیش بینی توسعه آتی شهر استفاده شده است. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل اطلاعات نشان می دهد تغییر کاربری اراضی پوشش گیاهی در طی سال های 1395- 1365، 5/1165 هکتار از اراضی پوشش گیاهی به اراضی ساخته شده تغییر پیدا کرده است. این روند رفته رفته زمینه گسترش افقی را بیش از پیش فراهم کرده است. از این رو چنین امری را می توان در الحاق روستای قلعه به شهر قروه از قسمت جنوب و گسترش روستای دیوزند به اراضی اطراف مشاهده کرد جایی که اراضی مرغوب کشاورزی در این قسمت بیشتر است و طبق پیش بینی های بدست آمده برای افق 1410 نشان می دهد 27/126 هکتار از اراضی پوشش گیاهی به اراضی ساخته شده تغییر کاربری دهد. همه موارد گفته شده از دلایل عمده گسترش افقی و تغییر ساختار کالبدی و مشکلات زیست محیطی در این شهر است.
ارزیابی نقش کاربری اراضی بر شکل گیری جزیره حرارتی در شهر مراغه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ساختار و کارکرد شهری دوره ۱۰ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳۶
89 - 111
حوزههای تخصصی:
جزیره حرارتی یک متغیر مهم در مطالعات اقلیمی و زیست محیطی محسوب می شود. امروزه رشد جمعیت و توسعه شهرنشینی یکی از عوامل مؤثر بر افزایش دمای هوا در نواحی شهری است که موجب ایجاد جزیره حرارتی بر روی این مناطق در مقایسه با محیط اطراف می شود و اثرات ناشی از آن می تواند نقش اساسی و مهمی در کیفیت هوا و به تبع آن سلامت عمومی ایفا نماید. ازاین رو، این پژوهش با استفاده از داده های ماهواره ای لندست به بررسی نقش کاربری اراضی در ایجاد جزایر حرارتی شهرمراغه، طی دوره های زمانی 1984، 1994 و 2020 پرداخته است. نتایج حاصل از رابطه دما با کاربری اراضی نشان می دهد که درسال 1986 بیشترین میانگین دما مربوط به اراضی بایر با میزان 43/34 درجه سانتی گراد و کمترین دما، مربوط به اراضی باغی با میزان 96/25 درجه سانتی گراد است. در سال 2020 بیشترین میانگین دما مربوط به اراضی بایر با میزان 32/37 سانتی گراد و کمترین دما مربوط به اراضی باغی با میزان 47/29 سانتی گراد است. همچنین نتایج شاخص خودهمبستگی فضایی نشان می دهد که جزایر حرارتی شهر دارای الگوی خوشه ای درسطح اطمینان 99 درصد در تمام دوره ها است و نتایج حاصل از شاخص لکه های گرم و سرد (Hot Spot) بیانگر این است که لکه های گرم در مرکز، جنوب شرق و جنوب غرب شهر (اراضی بایر) و لکه های سرد در سطح اطمینان 99 درصد در مناطق جنوبی و شمال شهر (اراضی باغی) استقرار دارد.
سنجش استعداد اراضی جهت کاربری توسعه شهری و روستایی با تلفیق تکنیکهای طبقه بندی فازی، AHP فازی و منطق بولین؛ نمونه موردی: شهرستان شمیرانات)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت شهری دوره ۱۱ پاییز و زمستان ۱۳۹۲ شماره ۳۲
۲۲۶-۲۱۱
حوزههای تخصصی:
شهرستان شمیرانات در شمال شرقی استان تهران یکی از قطبهای گردشگری استان و کشور است. این ناحیه به لحاظ تنوع زیست محیطی و نیز تامین بخش قابل توجهی از آب شرب تهران مورد توجه می باشد. طی سالیان گذشته گسترش مناطق مسکونی و ییلاقی، اکوسیستم شکننده این ناحیه را با تهدید مواجه کرده است. با توجه به اجتناب ناپذیر بودن حد مشخصی از افزایش ساخت و ساز در این شهرستان، تعیین پهنه های مناسب جهت توسعه شهری و روستایی می تواند موجب کاهش هزینه های بعدی شود. ما در این تحقیق به منظور تعیین استعداد اراضی جهت استقرار کاربری شهری و روستایی در محیط GIS از 8 معیار استفاده کرده ایم. طبقه بندی معیارها از طریق توابع مطلوبیت فازی صورت گرفت. اهمیت نسبی هر یک از معیارها با استفاده از تکنیک AHP فازی تعیین شد. همچنین شاخصهای محدودیت، توسط منطق بولین اعمال گردید. نتایج تحقیق بیانگر این است که تنها 12 درصد از مساحت ناحیه مورد مطالعه، واجد شرایط نسبی جهت کاربری توسعه شهری و روستایی می باشند.
+ تاثیر تغییر کاربری اراضی بر روی تخریب زمین و بیابان زایی در حوزه آبخیز روانسر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۴ تابستان ۱۳۹۳ شماره ۱۶
73 - 85
حوزههای تخصصی:
تخریب زمین به عنوان پدیده ای فیزیکی-زیستی و اقتصادی-اجتماعی شناخته شده است و در نهایت منجر به کاهش حاصلخیزی خاک می گردد و فرایندهای متعددی باعث ایجاد این پدیده می شوند که یکی از این موارد بیابان زایی است. پایش در مدیریت جامع به معنای جمع آوری و ذخیره نظام مند آمار و اطلاعات از فعالیت ها و استراتژی هایی است که امکان ارزیابی و گزارش از شرایط کلی محدوده مورد نظر را فراهم می نماید. در این تحقیق سعی شده است که نقشه کاربری اراضی حوضه روانسر در سال های1334، 1369 و 1384 منطقه تهیه و طبقه بندی شود. در نهایت با تجزیه و تحلیل اطلاعات مربوط به شاخص های کیفیت و کمیت آب و همچنین شاخص کیفیت خاک روند تخریب اراضی و بیابان زایی در حوزه مورد مطالعه قرار گرفت. نتایج بیانگر رشد دو برابری کاربری مسکونی، رشد 55% اراضی کشاورزی آبی و همچنین رشدی در حدود 30% اراضی دیم است. نتایج نشان داد که میزان آب دهی در طول سال های 1384-1375 از یک روند نزولی برخوردار است که با نتایج بلند مدت بارش در حوزه مورد مطالعه هماهنگی دارد. در ضمن مطالعات سطح پیزومتریک در منطقه از یک روند نزولی در طول سال های 1382-1375 برخوردار بوده است که آن را باید به خشکسالی موجود در منطقه در این سال ها نسبت داد. بررسی های کیفی آب نشان داد که مقدار EC با سرعت بیشتری نسبت به SAR افزایش داشته است که روند شور شدن آب را در منطقه نشان می دهد. مطالعات کیفیت خاک هم در محدوده مورد مطالعه نشان دهنده تجمع شوری در افق های پایین بوده است.