مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۰۱.
۵۰۲.
۵۰۳.
۵۰۴.
۵۰۵.
۵۰۶.
۵۰۷.
۵۰۸.
۵۰۹.
۵۱۰.
۵۱۱.
۵۱۲.
۵۱۳.
۵۱۴.
۵۱۵.
۵۱۶.
۵۱۷.
۵۱۸.
۵۱۹.
۵۲۰.
پایداری
حوزه های تخصصی:
هدف از این جستار، بازکاوی انتقادی مطالعات ایرانی در قلمرو آموزش عالی پایدار بر پایه دو سپهر اندیشه ورزی ناسازوار توسعه پایدار و پایداری است. این جستارگشایی با بهره گیری از روش کیفی در دو گام انجام شده است. در گام نخست، پس از جستجو در منابع و پایگاه های علمی، از میان مقاله ها، 30 مقاله که دربرگیرنده مفاهیم پایداری، توسعه پایدار و آموزش عالی پایدار بود، برگزیده شد. در گام دوم، افزون بر دسته بندی مفهومی، مفاهیم بازکاوی کمی نیز شدند. برآیند این کندوکاو نظری و زمینه ای، بازشناسی ناسازواری میان دو رویکرد توسعه پایدار و پایداری است که می تواند دو مسیر ناهمگرا فراروی آن چه آموزش عالی پایدار نامیده می شود، بگستراند. نکته سزاوار درنگ این که، به نظر می رسد بیشتر مطالعات ایرانی از بازشناسی این ناسازواری مفهومی بازمانده اند. چنین کاستی هایی می تواند از جمله به سردرگمی در مفهوم سازی از آموزش عالی پایدار برپایه مفاهیم نظری استوار بینجامد که به نظر می رسد سرانجام نافرجامی برای نسل های آینده خواهد داشت.
بررسی و تحلیل نقش سدها در ناپایداری مناطق روستایی نمونه ی موردی: حوضه ی صوفی چای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات جغرافیایی مناطق خشک دوره ۸ زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۰
21 - 44
حوزه های تخصصی:
ﺳﺪ به عنوان یﮑﯽ از سازه های هیدرولوژیکی، ﺑﺮای ﻣﻨﺎﻃﻖ روﺳﺘﺎیﯽ می تواند ﺳﺒﺐ اشتغال زایی، توسعه ی ﻓﻌﺎﻟﯿﺖِ ﺑﺨﺶ ﮐﺸﺎورزی، توسعه ی ﺟﺎده و ﻣﺴﯿﺮﻫﺎی ارﺗﺒﺎﻃﯽ، تنوع بخشی ﺑﻪ اﻗﺘﺼﺎد روﺳﺘﺎیﯽ و ﻏﯿﺮه گردد، اما بااین وجود، مسائل و مشکلات فراوانی را در زمینه ی استقرار جمعیت، نوع و کیفیت معیشت و چگونگی بهره برداری از منابع طبیعی همچون آب وخاک به ﻧﻮاﺣﯽ روﺳﺘﺎیﯽ تحمیل کرده است. ﺷﻨﺎﺧﺖ و ﺑﺮرﺳﯽ ایﻦ نقش در تشریح روﻧﺪ توسعه ی ناﭘﺎیﺪار روﺳﺘﺎیﯽ و ضرورت دگرگونی آن ﺑﺎ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ وﺿﻌﯿﺖ غالب روﺳﺘﺎﻫﺎ ﺑﺴﯿﺎر ﻣﻔﯿﺪ است. ﻫﺪف اصلی این مطالعه، بررسی و تحلیل ارتباط احداث سدها با شرایط ناپایداری در روستاهای زیر تأثیر و اراﺋﻪ ی راﻫﮑﺎرهای ﻣﻨﺎﺳﺐ جهت مدیریت منابع در حوضه ی صوفی چای اﺳﺖ. نوع ﺗﺤﻘﻴﻖ با توجه به هدف، کاربردی و بر اساس روش، ﺗﻮﺻﻴﻔﻲ-تحلیلی است. برای انجام تحلیل روستاهای متأثر از سد، با توجه به تعداد خانوار و فاصله از سد از مجموع 59 روستای حوضه، 44 روستا به عنوان نمونه انتخاب شده اند. نمونه های موردمطالعه با استفاده از فرمول کوکران 386 خانوار محاسبه و درنهایت بر اساس نظرات اساتید جهت افزایش میزان اطمینان(حداقل تعداد نمونه برای روستاهای کوچک به 7 نفر افزایش داده شد) نمونه به 433 خانوار ارتقاء یافت. با توجه به آزمون t ی تک نمونه ای اثرات سد بر متغیرهای اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی و زیست محیطی-کالبدی در سطحی ناپایدار ارزیابی شده است. بر اساس نتایج مدل معادلات ساختاری، گویه هایی که عامل بیش ترین ناپایداری در سه ناحیه ی موردمطالعه بوده اند، مشخص شده اند. همچنین، با توجه به آزمون ناپارامتری کروسکال-والیس، تفاوت تأثیرات میان سه ناحیه ی بالادست، میان دست و پایین دست به ویژه به زیان مناطق پایین دست به اثبات رسیده است. درنهایت، به منظور تعدیل اثرات منفی سد، اعمال برنامه مدیریت یکپارچه و جامع منابع حوضه ی آبخیز صوفی چای پیشنهاد شده است.
بررسی عوامل تأثیرگذار بر تحقق بازآفرینی شهری پایدار در عصر پساکرونا (مطالعه موردی: کلان شهر تبریز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا و برنامه ریزی سال ۲۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۸۷
69 - 46
حوزه های تخصصی:
بازآفرینی شهری به عنوان بینش عملیاتی و رویکردی جامع و یکپارچه، به دنبال ارتقاء شرایط اقتصادی، اجتماعی، کالبدی و محیطی جامعه ی شهری است که در معرض تغییر قرار گرفته اند؛ به گونه ای که در نهایت به یک پیشرفت و بهبود پایدار اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و محیطی منجر گردد. در این بین، یکی از مشکلات مستمر سکونتگاه های انسانی مخاطرات بیولوژیکال و بیماری های همه گیر همچون مالاریا، آنفولانزا و کرونا (ویروس کووید 19) بوده که مناطق مختلف جهان به ویژه شهرها را در ابعاد مختلف اقتصادی، اجتماعی، زیست محیطی و غیره با چالش های عدیده ای روبه رو ساخته است. بنابراین نیاز است که چارچوب رویکردهای برنامه ریزی و بازآفرینی شهرهای آینده در راستای مواجهه با اینگونه مخاطرات باشند. بدین منظور، تحقیق حاضر با هدف توسعه ی دانش کاربردی در شناسایی عوامل تأثیرگذار بر تحقق بازآفرینی شهری پایدار تبریز در عصر پساکرونا نگارش شده است. بنابراین روش تحقیق از نظر هدف، کاربردی و از نظر ماهیت تحلیلی و اکتشافی بوده و تجزیه و تحلیل اطلاعات با بهره گیری از روش دلفی (15 نفر از نخبگان و مدیران) و کاربست تکنیک تحلیل اثرات متقاطع در نرم افزار Micmac صورت گرفته است. بر اساس نتایج به دست آمده بیشترین اثرگذاری در بین مؤلفه های مورد بررسی در راستای بازآفرینی شهری پایدار تبریز در عصر پساکرونا مربوط به مؤلفه های تحقق مدیریت فناوری اطلاعات در سازمان های متولی امور شهری و تأکید بر دانش محوری و مدیریت دانش بنیان، تأکید بر حکمروایی شهری و یکپارچه سازی نظام مدیریت شهری، ایجاد سازوکاری در راستای تحقق مشارکت شهروندان، نهادهای خصوصی و سازمان های دولتی در نظام مدیریت شهری و تحقق دیدگاه کل نگرانه در مواجهه با مسائل پیچیده ی شهرها می باشد.
شهرهای فراگیر: رویکرد نوین شهرهای آینده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در قرن بیست و یکم، فناوری اطلاعات و ارتباطات برای توسعه و برنامه ریزی شهری ضرورت یافت تا کیفیت زندگی و مکان را بهبود بخشد. مطابق با پارادایم جدید شهری، استفاده از سیستم های نوآورانه از جمله ایجاد شهر های فراگیر با سیستم های همگرای هوشمند، راه حلی برای غلبه بر این مشکلات شهری است. شهرفراگیر از شهرهای آینده ای است که در آن فضاهای فیزیکی و فضاهای الکترونیکی همگرا هستند. این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی و مروری به بررسی و تحلیل رویکرد شهرفراگیر در عصر فناوری اطلاعات و ارتباطات است. نتایج تحلیل نشان می دهد که شهرفراگیر متشکل از فضا، مکان، فناوری اطلاعات و ارتباطات و انسان است. تفاوت این رویکرد با رویکردهای قدیمی در زمینه برنامه ریزی شهری، اتخاذ فناوری اطلاعات و ارتباطات بعنوان ابزار تغییر در شهرفراگیر است. این شهر با چهار بعد اجتماعی، اقتصادی، فضایی و سازمانی دارای تاثیرات مشخص بر شهر است. در راستای ابعاد؛ پیاده سازی دموکراسی به صورت واقعی با ایجاد مشارکت در بین شهروندان، تعیین فناوری اطلاعات و ارتباطات بعنوان محرک و موتور رشد اقتصادی، حذف محدودیت های زمانی و مکانی، رد نظریه مکان مرکزی و رویکردی است که هر دو فرم شهری فشرده و پراکنده قابلیت توسعه در آن را دارند. به لحاظ سازمانی نیز به ایجاد تعادل بین سه بعد اجتماعی، اقتصادی و فضایی در سطح شهر کمک می کند. بنابراین با توجه به قابلیت های کلیدی فناوری اطلاعات و ارتباطات توجه به رویکرد شهرفراگیر بخصوص در کلانشهرهای پایتختی ضروری است زیرا که امکان حل بسیاری از مشکلات از جمله ترافیک حمل ونقلی، آلودگی های زیست محیطی و افزایش توان رقابت پذیری اقتصادی را به دنبال دارد.
آسیب شناسی فرایندهای ناپایداری نظام فضایی شهرهای متوسط، مطالعه موردی: شهر کاشان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه : امروزه شهرها با مش کلات عم ده شهرنش ینی و ناپایداری در ابعاد مختلف روبرو هستند. مطالعات نشان می دهد شهرهای متوسط از جمله نقاط شهری هستند که از یک سو تحت تاثیر مکانیسم های ملی با مشکلات عدیده ای از جمله ناپایداری منابع درآمدی، نابرابری در تخصیص خدمات و امکانات مواجه می باشند و از سوی دیگر در سطح منطقه ای و محلی هم فرایندهایی وجود دارد که ناپایداری در شهرهای متوسط را تشدید نموده است. شهر کاشان به عنوان یک شهر متوسط از جمله نقاط شهری است که طی چند دهه اخیر، تحت تأثیر یک سری فرایندها با مشکلات عمده شهرنشینی و ناپایداری در ابعاد مختلف مواجه است. هدف: این پژوهش بر آن است ضمن آسیب شناسی فرایندهای ناپایداری نظام فضایی شهر کاشان به ارائه راهکار بهینه جهت برون رفت از جنبه های مختلف ناپایداری و رسیدن به تعادل در نظام فضایی شهر بپردازد.روش پژوهش: نوع پژوهش از نظر هدف کاربردی- توسعه ای و از نظر شیوه انجام توصیفی- تحلیلی در استفاده از مطالعات و یافته های قبلی محقق در ارتباط با موضوع پژوهش است.نتایج و بحث: یافته های پژوهش نشان می دهد، عم ده مشکلات شهرنش ینی و ناپایداری شهر کاشان در قالب فرایندهای از جمله الگوی رشد پراکنده شهری، توسعه فضایی – مکانی نامتعادل در سطح نواحی و مناطق شهر و ناکارآمدی طرح های توسعه شهری قابل شناسایی است نتیجه گیری : راهکار بهینه جهت برون رفت از این مشکلات در چهارچوب راهبردهای توسعه شهری می تواند گام مؤثری در تمرکز زدایی امکانات، توزیع عادلانه منابع و درآمدها و تحقق زمینه های پایداری نظام فضایی شهر در ابعاد مختلف به شمار آید
ظرفیت سنجی پایداری کالبدی و اجتماعی در شهرها، مطالعه موردی: شهر ارومیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شهر پایدار دوره ۶ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
61 - 78
حوزه های تخصصی:
محیط شهری، فضایی است که نیازهای انسان در آن پاسخ داده می شود و ازاین رو باید برای زندگی انسانی مناسب باشد. عدم توجه به ابعاد اجتماعی و کالبدی شهرها در توسعه پایدار، برنامه ها و پروژه های گوناگون توسعه ای را با مخاطره مواجه می سازد، زیرا پایداری کالبدی و اجتماعی در گرو عدالت در توزیع کالبدی خدمات به صورت کافی می باشد. لذا در این پژوهش سعی بر آن بوده تا ظرفیت پایداری شهر ارومیه بر اساس شاخص های اجتماعی و کالبدی و با استفاده از مدل های کمی موردسنجش قرار گیرد. این تحقیق با توجه به هدف آن از نوع تحقیقات کاربردی بوده و با توجه به روش انجام کار، از ماهیتی توصیفی- تحلیلی برخوردار می باشد. گردآوری اطلاعات از طریق مطالعات کتابخانه ای، مقالات موجود، مطالعات میدانی و اطلاعات سرشماری مرکز آمار ایران در سال 1395 صورت گرفته است. بدین صورت که پس از مطالعه و بررسی اسناد و منابع مرتبط با توسعه پایدار، شاخص های اجتماعی و کالبدی مؤثر از منظر پایداری استخراج شده و سپس با توجه به موجود بودن داده های GIS، 12 شاخص از بین عوامل مختلف تأثیرگذار برای رسیدن به خروجی تحقیق انتخاب شده است. محاسبه وزن شاخص ها با استفاده از روش بهترین- بدترین در نرم افزار گامز انجام شده و در نهایت با ضرب وزن ها در شاخص های استانداردشده بر اساس توابع فازی، ظرفیت پایداری در شهر ارومیه موردسنجش قرارگرفته است. نتایج نشان می دهد که 8 درصد از محدوده شهر در پهنه پایداری خیلی کم، 16 درصد در پهنه پایداری کم، 4 درصد در پهنه پایداری متوسط، 36 درصد در پهنه پایداری زیاد و 36 درصد در پهنه پایداری خیلی زیاد قرارگرفته است.
تبیین پارادایم انتقادی و مدل نوین تحقق بازآفرینی پایدار شهری جهت کاربست در بافت تاریخی شیراز
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: تحولات دهه 2010م را می توان شروع نخستین گام های عملی به سوی ایجاد فصل مشترک فی مابین پایداری و بازآفرینی تلقی نمود. در بافت های تاریخی، موضوع پایداری و حفاظت با هدف ایجاد تعادل و به عنوان محرک هایی برای توسعه و بازآفرینی در برنامه ریزی شهرهای تاریخی مورد توجه قرار گرفته است. شهر شیراز که در بردارنده ی بافت تاریخی چشمگیر و شایستگی هایی از بعد چشم انداز شهری است نیازمند مدلی برای سنجش پایداری و بازآفرینی شهری است
روش بررسی: وشتار حاضر با هدف تدوین مدل مفهومی تحقق بازآفرینی پایدار شهری جهت کاربست در بافت تاریخی شیراز به دنبال پاسخ به سوال اصلی تحقیق است که با توجه به شاخص های پایداری و متون بازآفرینی شهری چگونه می توان مدلی مناسب برای تحقق بازآفرینی شهری پایدار اتخاذ کرد؟ نوشتار حاضر بر مبنای محتوای سوال تحقیق و نیل به هدف تحقیق، با رویکرد تحلیل محتوای کیفی و از نوع استقرائی انجام شده است. برای انتخاب شاخص های مربوط به بافت تاریخی شیراز، روند توسعه شاخص با ترکیب و تطبیق شاخص ها با روش سنجش شاخص های توسعه پایدار که توسط گوردن میشل (1996) ارائه شده، بدست آمد. بر اساس این سازگاری، فرآیند انتخاب شاخص های بافت تاریخی در این مقاله 11 مرحله دارد.
یافته ها و نتیجه گیری: نتایج حاصل از مدل تحقق و سنجش پایداری در بافت های تاریخی و ارتباط آن با بازآفرینی شهری حاکی از آن است که این روش سنجش در هر بافت تاریخی به مجموعه ای متفاوت از شاخص ها با توجه به ساختارهای کالبدی/عملکردی، اقتصادی، اجتماعی و زیست محیطی بستگی دارد که باید قابل سنجش بوده و در طی مشارکت طولانی مدت از شهروندان، تیم های درگیر پروژه های بازآفرینی و طی یک فرآیند بازخورد چرخه ای بدست آمده باشند تا اطمینان حاصل شود که شاخص ها معتبراند. با استفاده از مدل پیشنهادی یک رویکرد استراتژیک برای ایجاد محدوده های پایدار تاریخی مدرن می تواند براساس اطلاعات کیفی و کمی توسعه یابد. در نهایت پس از ارائه دستاورد علمی و پژوهشی، کاربرد مدل نوین تبیین شده در بافت تاریخی شیراز مورد شرح قرار گرفته است.
ارزیابی بازآفرینی بخش مرکزی شهر تبریز با رویکرد رشد هوشمند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش جغرافیایی فضا سال ۱۳ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۵۰
151 - 171
حوزه های تخصصی:
چکیدهامروزه تمامی مسئولان درگیر با چالش های پایداری شهر، ایده شهر هوشمندتر، استفاده از فناوری های بیشتر، ایجاد شرایط زندگی بهتر و حفاظت از محیط زیست برای کیفیت زندگی بهتر را پذیرفته اند. بخش مرکزی کلان شهر تبریز منطق بر منطقه ۸ و بخشی از منطقه 10، محدوده ای تاریخی فرهنگی با مساحت ۲۸۶ هکتار و جمعیتی حدود 40 هزار نفر در ۸ محله است. این پژوهش، با هدف ارزیابی و تبیین بازآفرینی بخش مرکزی شهر تبریز با رویکرد رشد هوشمند و در راستای توسعه پایدار محلات مسئله دار منطقه ۸ کلان شهر تبریز تدوین شده است. بررسی حاضر از نظر روش شناختی، کاربردی است که با هدف توصیف و تحلیل اهداف بازآفرینی مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای انجام شده است. جامعه آماری تحقیق شامل کارشناسان و افراد ساکن در بافت مرکزی است. در بخش نخست با نظرخواهی از خبرگان از روش دلفی استفاده شده است. در بخش دوم از روش معادلات ساختاری از نرم افزارهای SPSS و AMOS استفاده شده است. مطابق نتایج بهره گیری از مقیاس های طراحی، پیاده محوری، عدالت بین نسلی در وضعیت بالفعل و 3 شاخص مدیریت و بهره وری، مشاغل پایدار و ارزش آفرین در وضعیت بالقوه قرار دارند. همچنین دو شاخص زیست محیطی با بیشترین اثرگذاری مستقیم و غیرمستقیم، و شاخص فرهنگی در بازآفرینی با رویکرد رشد هوشمند در بخش مرکزی شهر تبریز تعیین کننده بوده اند. لذا در بازآفرینی بخش مرکزی باید شاخص های موردمطالعه به طور هم زمان و یکپارچه در پروژهای بازسازی بافت مرکزی شهر بکار گرفته شوند تا منجر به پایداری هوشمند شوند
تبیین عوامل اصلی توسعه گردشگری استان زنجان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مهندسی جغرافیایی سرزمین دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۱۹)
123 - 138
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در سده گذشته گردشگری و امور مربوط به آن گستردگی خاصی یافته و از حالت فعالیتی فرعی و فراغتی به شکل نیاز اساسی و برنامه ریزی های توسعه درآمده است و به یکی از بخش های بزرگ و پردرآمد اقتصاد جهان تبدیل شده است تا جایی که امروزه فعالیت های گردشگری بخش چهارم فعالیت های انسان پس از کشاورزی، صنعت و خدمات محسوب می شود، .براین اساس تلاش کشورها و مناطق برای تصاحب بیشترین منفعت حاصل از آن، زمینه رقابت را ایجاد کرده است.هدف: تحقیق حاضر سعی داشته است ضمن بررسی عوامل اولیه اثرگذار بر توسعه گردشگری استان زنجان، اهمیت و عملکرد عوامل کلیدی را نیز بررسی کند.روش شناسی: نوع تحقیق حاضر ازنظر هدف کاربردی و ازنظر گرد آوری داده توصیفی-تحلیلی بوده است و جمع آوری اطلاعات به دو صورت اسنادی- کتابخانه ای و میدانی صورت گرفته است. در این تحقیق 92 شاخص گردشگری در قالب سه عامل (اقتصادی، اجتماعی-فرهنگی، کالبدی-فضایی) طراحی شده و در محیط MICMAC با توجه به نظرات کارشناسان تحلیل شده اند تا درنهایت کلیدی تری عوامل استخراج گردند و سپس به تحلیل اهمیت- عملکرد عوامل کلیدی با استفاده از مدل IAP پرداخته شود.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی استان زنجان می باشد .یافته ها و بحث: یافته های تحقیق نشان داده است که الگوی توزیع شاخص های توسعه گردشگری در استان زنجان از روند پایداری پیروی نکرده است به طوری که الگوی توزیع شاخص ها به صورت قطری از جنوب غرب به طرف شمال شرق دیاگرام کشیده شده و بیشترین تمرکز شاخص ها در ناحیه دوم متوجه شاخص های دو وجهی بوده است، همچنین یافته های مدل IPA نمودار تفاضل زیاد بین عوامل دارای اهمیت از اقدامات صورت گرفته توسط نهاد های زیر ربط بوده است.نتیجه گیری: نتایج تحقیق نشان داده است که برای تحقق الگوی پایدار گردشگری در استان زنجان بایستی موارد زیر را در اولویت قرار داد؛ توجه و اهتمام به قشر تحصیل کرده گردشگری و به کارگیری آنها در فرایند گردشگری، توجه به خواست و نیاز گردشگر و تلاش در برآورده سازی نیاز آنها.
بررسی عوامل مؤثر بر پایداری در شهرهای کوچک و میانی با کاربست معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و برنامه ریزی شهری دوره ۴ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴
42 - 57
حوزه های تخصصی:
مقدمه طی دهه های گذشته، مفهوم پایداری به طور فزاینده ای توجه عمومی را با برجسته کردن آشتی دشوار بین نیازهای جمعیت جهانی و باری که این نیازها بر محیط زیست وارد می کند، به خود جلب کرده است. پایداری شهری «فرایند توسعه یک محیط ساخته شده است که با اجتناب از تأثیرات غیرقابل قبول اجتماعی یا زیست محیطی در صدد رفع نیاز های اساسی مردم است. امروزه سنجش وضعیت پایداری در شهرها و حرکت شهرها به سمت پایدار شدن، یکی از اصول مهم شهرسازی است، اما این امر به علت ماهیت پویا و چندوجهی پایداری و ویژگی های متمایز هر یک از گونه های شهری می تواند در هر شهر متفاوت باشد و شاخص های مؤثر بر پایداری که موجب حرکت شهرها به سمت پایداری می شود ممکن است در هر شهر متفاوت باشد. از این رو هدف این پژوهش تبیین عوامل مؤثر بر پایداری و تحلیل آن ها در شهر های کوچک و میانی استان قزوین است.
مواد و روش هاروش تحقیق، کاربردی و مبتنی بر روش های کمی است. در راستای تحلیل داده ها و نیل به هدف پژوهش پس از استخراج شاخص های پایداری شهری و تهیه پرسشنامه، شاخص های پایداری شهری مستخرج از مبانی نظری در نرم افزار PLS از طریق مدل سازی به روش تحلیل عاملی تأییدی مرتبه دوم هر یک از شهرهای میانی و کوچک، شناسایی یا تأیید می شوند و سپس عوامل مؤثر بر شاخص های پایداری در هر یک از شهرهای میانی و کوچک تعیین و تحلیل می شوند. بررسی پایداری شهری در ارتباط با اندازه و جمعیت شهر به خصوص در شهرهای کوچک و میانی، تا کنون مورد توجه پژوهشگران این حوزه قرار نگرفته و بکر باقی مانده است، از این رو این موضوع نوآوری مهم پژوهش حاضر در حوزه پایداری است. نمونه گیری در این تحقیق از روش نمونه گیری تصادفی ساده که در آن همه اعضا از شانسی برابر برای انتخاب برخوردارند، استفاده شده و با استفاده از فرمول کوکران که فرمولی رایج در جهت به دست آوردن حجم نمونه در مطالعات شهری و اجتماعی است، حجم نمونه برای هر یک از نمونه های مطالعاتی تخمین زده شده است.
یافته هایافته های پژوهش نشان می دهد بر اساس تحلیل داده ها، در شهر قزوین عوامل مسکن، حمل ونقل و عامل اجتماعی و فرهنگی دارای بیشترین و عامل زیست محیطی دارای کمترین تأثیر بر وضعیت پایداری و حرکت شهر میانی به سمت پایداری است. در سال های اخیر تحولات اقتصادی بی سابقه در حوزه مسکن موجب شده است که تمامی جنبه های این حوزه تحت تأثیر این موضوع قرار گیرد. افزایش قیمت مسکن و دشوار شدن تهیه آن برای شهروندان، کوچک تر شدن ابعاد مسکن و استفاده از مصالح و پلان های غیر پایدار همه و همه موجب شده اند که موضوع مسکن یکی از مسائل مهم در تبیین پایداری در شهرهای میانی باشد. از سوی دیگر غالب شدن حمل ونقل موتوری و غیر پایدار در روند آمد و شد شهر ها موجب بروز مشکلات بسیار زیادی برای شهرها شده است که شهر قزوین نیز از این موضوع جدا نیست و زیرساخت ها و بستر های حمل ونقل پایدار و پاک در این شهر فراهم نشده است. در مقابل، در شهر ضیاءآباد به عنوان شهر کوچک پژوهش عامل امکانات و زیرساخت ها دارای بیشترین تأثیر بر وضعیت پایداری است. در مقابل، عامل اقتصادی و مدیریتی و عامل زیست محیطی دارای رابطه معناداری با پایداری شهرهای کوچک نیستند. امروزه، در بسیاری از شهرهای کوچک بر اثر عوامل متعدد مدیریتی و سازمانی امکانات و زیرساخت وضعیت مطلوبی ندارند، همین امر موجب بروز مشکلات و دشواری های فراوانی برای شهروندان این گونه از شهرها شده است. شهر ضیاءآباد نیز از این موضوع جدا نیست. با توجه به اهمیت امکانات و زیرساخت ها و زیرشاخص های آن مانند فضای سبز در مفهوم پایداری و وضعیت نامطلوب این شاخص در شهرهای کوچکی مانند ضیاءآباد می توان بیان کرد که حوزه امکانات و زیرساخت های شهری از اهمیت بسزایی در حرکت شهر های کوچک به سمت پایداری برخوردار است.نتیجه گیرینتایج تحلیل داده ها در مورد شاخص های مؤثر بر پایداری نشان می دهد در شهر های میانی عامل مسکن، حمل ونقل و عامل اجتماعی و فرهنگی دارای بیشترین تأثیر بر تبیین و نیل به سمت پایداری هستند و در بطن این عوامل نیز شاخص های هزینه های تأمین زمین و مسکن و شاخص فرصت های تفریح دارای بیشترین نقش بر عوامل مؤثر و پیرو آن، پایداری شهر ها هستند. لذا برای حرکت شهرهای میانی به سمت پایداری باید به حوزه مسکن و حمل ونقل و حوزه اجتماعی بیش از پیش مورد توجه برنامه ریزان شهری قرار گیرد. از سوی دیگر، در شهر های کوچک عامل امکانات و زیرساخت ها و عامل مسکن و حمل ونقل دارای بیشترین تأثیر و سطح تبیین کنندگی بر وضعیت پایداری و نیل به سمت پایداری است و در بطن این عوامل زیرشاخص های وضعیت فضاهای سبز، دسترسی به خدمات و کیفیت مسکن دارای بیشترین تأثیر درونی بر عامل ها و پیرو آن، بر پایداری در شهرهای کوچک هستند. در نهایت، می توان بیان کرد که در شهرهای میانی حوزه مسکن و حمل ونقل و در شهر های کوچک حوزه امکانات و زیرساخت ها دارای بیشترین نقش در حرکت شهرها به سمت پایداری و تبیین پایداری هستند. از این رو این حوزه ها و زیرشاخص های مؤثر بر آن ها می تواند در جریان تدوین طرح ها و برنامه های شهری مورد توجه برنامه ریزان شهری قرار گیرد.
میراث فرهنگی به مثابه پدیده اجتماعی: رویکردی نو در مطالعات تاریخی فرهنگی پروژه های سدسازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
109 - 125
حوزه های تخصصی:
توسعه در جهان امروز بر پایه حفظ ثروت های اجتماعی و زیست محیطی پیش می رود تا نیازهای زمان حال را بدون به خطر انداختن امکانات و آسایش نسل های آینده برطرف سازد. این طرز نگرش برخاسته از فرهنگ پایداری است که مفهوم توسعه پایدار مبتنی بر سه رکن پایداری اقتصادی، اجتماعی و محیطی را شکل داده است. حفظ میراث فرهنگی در توسعه پایدار نقش مهمی دارد، زیرا نه تنها به حفظ هویت فرهنگی، تقویت ملی گرایی، پیوند بین نسل ها و معنابخشی به حیات اجتماعی کمک می کند، بلکه منافع اقتصادی نیز به همراه دارد که می تواند جوامع محلی را منتفع سازد. پروژه های توسعه ای، به طور خاص طرح های مدیریت منابع آب، مانند احداث سد و شبکه های آبیاری و زهکشی، در صورت بی توجهی به میراث فرهنگی، یک تهدید جدی برای این ثروت ملی محسوب می شوند که با مسئولیت پذیری اجتماعی شرکتی می توان تا اندازه زیادی آن را خنثی کرد. این مقاله به بررسی اهمیت مسئولیت پذیری اجتماعی در پروژه های مدیریت منابع آب به منظور حفاظت از میراث فرهنگی می پردازد، زیرا تجارب موجود نشان می دهد، عموماً این موضوع در مطالعات اجتماعی مرتبط با طرح های مذکور مغفول مانده است.
اصلاح الگوی کشت محصول های زراعی در راستای توسعه پایدار کشاورزی در شهرستان شیراز مبتنی بر همبست آب-غذا-محیط زیست(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد کشاورزی دوره ۱۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ (پیاپی ۶۹)
121 - 150
حوزه های تخصصی:
به دلیل اثرگذاری های سوء فعالیت های تولیدی بخش کشاورزی بر محیط زیست به ویژه آلودگی آب و خاک، یکی از مهم ترین تصمیم ها در بخش کشاورزی تخصیص بهینه منابع تولید است. در این بررسی تلاش شد تا با یک رویکرد چند هدفه مبتنی بر همبست آب-غذا و محیط زیست، الگوی کشت بهینه ای برای محصول های زراعی شهرستان شیراز پیشنهاد دهد. هدف های مورد نظر در این تحقیق شامل بیشینه کردن سودمندی اقتصادی، کمینه کردن مصرف آب، کمینه کردن مصرف کودها و سم های شیمیایی و بیشینه کردن امنیت غذایی می باشد. به منظور حل مدل برنامه ریزی چندهدفه از روش وزنی استفاده شد. اطلاعات موردنیاز در این مطالعه شامل اطلاعات الگوی تولید، مصرف نهاده ها، قیمت و عملکرد محصول های عمده زراعی شهرستان شیراز در سال زراعی 1400-1399 بود که از طریق اسناد کتابخانه ای و تکمیل پرسشنامه به روش نمونه گیری تصادفی گرد آوری شد. نتایج مطالعه نشان داد سطح زیرکشت بیشتر محصول های زراعی این شهرستان در الگوی بهینه با ترکیب هدف ها با کاهش همراه است. محصول پیاز در اولویت کشت قرار نگرفت و سطح زیرکشت خیار، عدس، جو و لوبیا با افزایش همراه است. در مجموع این الگو قادر خواهد بود مصرف آب در بخش کشاورزی را معادل 75/10 درصد کاهش دهد. کاهش 26/10 درصدی سطح زیرکشت شهرستان شیراز با کاهش 60/10 درصدی مصرف کودهای شیمیایی و کاهش 37/10 درصدی سم های شیمیایی همراه است. با این حال هزینه مدیریت مصرف منابع تولید در این الگو کاهش 71/9 درصدی سود کشاورزان این شهرستان خواهد بود. بنابراین اگر سیاست گذار تمایل دارد به هدف های زیست محیطی دست یابد باید این نکته را در نظر گیرد که مشوق اصلی کشاورزان برای تولید انگیزه های اقتصادی تولید است. لذا سیاست گذاران باید راه حل های مناسبی برای متمایل کردن کشاورزان به الگوی پیشنهادی پیدا کنند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر پایداری زنجیره تأمین کشاورزی با رویکرد دیمتل فازی و سوارا فازی در دوران کووید-19 (مطالعه موردی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و توسعه کشاورزی جلد ۳۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
1 - 18
حوزه های تخصصی:
بی شک همه گیری کووید-19 اثرات منفی زیادی را بر تمامی جنبه های زندگی بشر وارد کرده است. در سراسر تاریخ، تأمین مواد غذایی در طی بحران هایی نظیر همه گیری ها، موضوعی حائز اهمیت بوده است. از آنجایی که بخش کشاورزی، بخشی دارای اهمیت در زنجیره تأمین مواد غذایی می باشد و در میان محصولات کشاورزی گندم از اهمیت خاصی برخوردار است؛ لذا این پژوهش با هدف شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر پایداری زنجیره تأمین کشاورزی با تمرکز بر محصول گندم، در دوران کرونا و پس از آن صورت گرفت. شناسایی عوامل مؤثر بر پایداری زنجیره تأمین کشاورزی براساس پیشینه پژوهش صورت گرفت و سپس این عوامل با روش دلفی نهایی شدند. بررسی روابط علی و معلولی و تعامل معیارها با یکدیگر با روش دیمتل فازی صورت گرفت. سپس رتبه بندی معیارها به کمک روش سوارا فازی انجام شد. نتایج روش دلفی منجر به شناسایی سه بعد تدارکات پایدار، تأمین و طراحی پایدار و توزیع پایدار در حوزه پایداری شد که هر یک دارای زیرمعیارهایی بودند. مطابق نتایج بدست آمده در روش دیمتل توجه سازمان های تحقیقاتی به تحقیقات مورد نیاز در رابطه با پایداری در زیر معیارهای تدارکات پایدار، همکاری با تامین کننده دارای گواهینامه ISO در زیر معیارهای تأمین و طراحی پایدار، توقف بازاریابی خاکستری محصولات در زیر معیارهای توزیع پایدار، مؤثرترین معیارها در زنجیره تأمین کشاورزی محصول گندم در دوران کووید-19 شناسایی شدند. همچنین میزان اهمیت این معیارها در روش سوارا فازی تعیین شد. با توجه به نتایج پژوهش بالا بردن سطح آگاهی کشاورزان در رابطه با پایداری و همچنین استفاده از بذرهای تأیید شده باعث جلوگیری از هدر رفتن منابع شده و پایداری زنجیره تأمین را افزایش می دهد. همچنین توقف بازاریابی خاکستری در زنجیره تأمین گندم باعث پایداری زنجیره تأمین در جهت افزایش امنیت غذایی خواهد شد.
مقدمه ایی بر باتری های کوانتومی بسته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در چندسال اخیر، فناوری های کوانتومی در سرتاسر دنیا پیشرفت های چشمگیری داشته است و پژوهشگران برای ارتقاء آنها تحقیقات بسیار زیادی انجام داده اند. در این میان، باتری های کوانتومی از این قاعده مستثنی نیستند. باتری هایی که در لوازم الکترونیکی وجود دارند عمل ذخیره سازی انرژی را بر اساس فرایند های الکتروشیمیایی انجام می دهند و مقیاس آن ها به صورت ماکروسکوپیک است. اما می توان در سطح میکروسکوپیک، سامانه هایی را معرفی کرد که انرژی را برای ما ذخیره کرده و در صورت نیاز از آن کار استخراج کنیم. در بررسی این سامانه ها، مفاهیمی از قبیل ارگوتروپی، توان شارژ و پایداری از اهمیت بسیار بالایی برخوردار هستند. در این مقاله، به معرفی باتری های کوانتومی پرداخته و تعاریفی که لازم است به درک کلی از این لوازم داشته باشیم را معرفی خواهیم کرد. در پایان نیز یک با طرح یک مثال از یک باتری کوانتومی، مفاهیم مروبطه را بکار می بریم.
بررسی نقش فناوری های سبز در ارتقاء مسئولیت پذیری اجتماعی کسب وکارها
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف شناسایی و تحلیل نقش فناوری های سبز در بهبود عملکرد مسئولیت پذیری اجتماعی کسب وکارها انجام شده است. این تحقیق از نوع کیفی بوده و داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با مدیران و کارشناسان شرکت های پیشرو در اجرای فناوری های سبز جمع آوری شده اند. تحلیل داده ها به شناسایی چهار مضمون اصلی منجر شد: اثرات زیست محیطی فناوری های سبز، پذیرش فناوری و نوآوری، مسئولیت پذیری اجتماعی شرکت ها، و فناوری های سبز و تحول دیجیتال. این مضامین بر اهمیت فناوری های سبز در ارتقاء پایداری و مسئولیت پذیری کسب وکارها تاکید دارند. نتایج این مطالعه تائید می کنند که فناوری های سبز نقش مهمی در تقویت مسئولیت پذیری اجتماعی و پایداری کسب وکارها دارند و می توانند به عنوان یک استراتژی کلیدی برای دستیابی به اهداف توسعه پایدار مورد استفاده قرار گیرند.
راهکارهای کارآفرینی اجتماعی مبتنی بر فناوری برای مقابله با بی خانمانی
حوزه های تخصصی:
این مطالعه با هدف بررسی چگونگی استفاده مؤثر از نوآوری های فناورانه و کارآفرینی اجتماعی برای رویارویی با مسئله بی خانمانی انجام شده است، با تمرکز بر شناسایی راهکارهای پایدار و نوآورانه ای که می توانند به بهبود شرایط زندگی و ادغام اجتماعی افراد بی خانمان کمک کنند. با استفاده از رویکرد تحقیق کیفی، داده ها از طریق مصاحبه های نیمه ساختارمند با ۲۷ شرکت کننده شامل کارآفرینان اجتماعی، متخصصین فناوری اطلاعات، فعالان حوزه بی خانمانی و افرادی که تجربه بی خانمانی داشته اند، جمع آوری شده است. تجزیه و تحلیل موضوعی برای شناسایی مضامین اصلی و فرعی انجام شد. تحلیل نشان داد که شش مضمون اصلی شامل فناوری های نوین، نوآوری در خدمات اجتماعی، دسترسی به منابع، مشارکت جامعه، پایداری و توسعه، و تأثیرات اجتماعی و فرهنگی است. این مضامین شامل استراتژی های مختلفی بود، از استفاده از اپلیکیشن های موبایل و پلتفرم های آنلاین برای تسهیل ارتباط و مدیریت داده ها گرفته تا ابتکارات کارآفرینی اجتماعی که به بهبود دسترسی به منابع و ترویج اهداف توسعه پایدار می پردازند. مطالعه نتیجه می گیرد که نوآوری های فناورانه و کارآفرینی اجتماعی پتانسیل قابل توجهی برای مقابله با بی خانمانی دارند، با ارائه راهکارهای پایدار و تسهیل ادغام اجتماعی. این تحقیق بر اهمیت مشارکت جامعه و نیاز به رویکرد چندبعدی که جنبه های اجتماعی و فرهنگی بی خانمانی را در نظر می گیرد، تأکید دارد.
ارائه روش ترکیبی تصمیم گیری چندمعیاره فازی جهت ارزیابی و انتخاب تامین کننده بادوام (مورد مطالعه: تامین کننده دارو)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
با توجه به شرایط پیچیده امروزی کسب وکارها و وقوع مواردی مانند اپیدمی کرونا، سازمان ها به فکر سرعت عمل بالاتر و چابکی در بستر تحولات دیجیتال افتاده اند. با توجه به تغییرات به وجود آمده در اثر انقلاب صنعتی چهارم و تحولات دیجیتال، سازمان ها و زنجیره های تامین می بایست به سوی استفاده از مولفه های انقلاب صنعتی چهارم حرکت کنند. در این راستا، هدف اصلی این مطالعه ارزیابی و انتخاب تامین کنندگان دارو در بیمارستان متناسب با پارادایم های زنجیره تامین بادوام می باشد. با توجه به پارادایم های زنجیره تامین بادوام (ناب-چابکی، تاب آوری، پایداری و دیجیتالی شدن)، 21 معیار جهت ارزیابی تامین کنندگان انتخاب گردیده است. معیارها و زیرمعیارها با روش ترکیبی FDEMATEL-FBWM وزن دهی شده که پارادایم های ناب-چابکی، تاب آوری، دیجیتالی شدن و پایداری به ترتیب دارای اهمیت می باشند. از میان زیرمعیارهای ارزیابی تامین کنندگان نیز، سرعت، مسافت، ظرفیت تامین، اشتراک اطلاعات، توانایی مالی و مدیریت بحران به عنوان مهم ترین زیرمعیارها انتخاب شده اند. متناسب با وزن به دست آمده معیارها از روش ترکیبی مذکور، تامین کنندگان با روش ویکور اولویت بندی شده اند. یافته های این مطالعه به دلیل جدید بودن روش حل، با روش ترکیبی FAHP-TOPSIS جهت اعتبارسنجی مقایسه گردیده است.
آسیب شناسی و ارائه الگوی توسعه پایدار در بانک های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مالی سال ۱۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۴ (پیاپی ۶۵)
195 - 232
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر که با هدف آسیب شناسی و ارائه الگوی توسعه پایدار در بانک های دولتی ایران اجرا شد، بنیادی و از نوع آمیخته بود. برای تحلیل داده های کیفی از تحلیل داده بنیاد و برای تحلیل داده های کمی از مدلسازی معادلات ساختاری استفاده شد. جامعه آماری در بخش کیفی اعضاء هیات مدیره و مدیران ارشد بخش اعتباری و منابع انسانی بانک های دولتی بودند که 18 نفر از آنان بصورت هدفمند برای مصاحبه نیمه ساختاریافته انتخاب شدند و در بخش کمی کارکنان و مدیران ستادی و کارشناسان بانک های دولتی بودند که 291 نفر از آنان بر اساس فرمول کوکران بصورت تصادفی برای پرکردن پرسشنامه به روش پیمایشی انتخاب شدند. یافته ها نشان داد که الگوی توسعه پایدار بانک های دولتی ایران متشکل از 421 مفهوم اولیه حاصل از کدگذاری باز، مفاهیم 41 مقوله خرد و 17 درونمایه اصلی هستند. همچنین عوامل علی، مداخله گر و زمینه ای بر مقوله ها، مقوله ها، عوامل مداخله گر و زمینه ای بر راهبرد ها و راهبرد ها بر پیامدها تاثیر دارد.
سیاستگذاری توسعه منطقه ای مکران با رویکرد آینده پژوهی
منبع:
سیاستگذاری شهری و منطقه ای دوره ۲ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
1 - 16
حوزه های تخصصی:
از جمله معیارهای برنامه ریزی منطقه ای برای مشخص کردن نابرابری ها، تعیین وضعیت مناطق بر حسب برخورداری از شاخص های توسعه است. در ادبیات و سیاست توسعه، عموماً این باور رواج دارد که رشد تولید ناخالص ملی و بالابودن درآمد سرانه، محور اصلی توسعه است. هدف این تحقیق سیاستگذاری توسعه منطقه ای مکران است، پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی - تحلیلی و بر اساس روش های آینده پژوهی با ترکیبی از روش های اسنادی و پیمایشی صورت گرفته است. در این تحقیق برای شناسایی متغیرهای کلیدی مؤثر بر توسعه پایدار منطقه ای مکران پس از مطالعه اسناد بالادستی، از روش دلفی دومرحله ای استفاده شده است و داده های مورد تحلیل شامل 36 متغیر در قالب 8 حوزه به عنوان متغیرهای اولیه مؤثر بر توسعه پایدار می باشد. یافته ها نشان می دهد الگوی مطلوب نهادی برای توسعه مکران گذر از رویکردهای بخشی و حرکت تدریجی در مسیر ظرفیت سازی نهادی خواهد بود. الگوهای غیرنهادی مبتنی بر نظریه نومنطقه گرایی ظرفیت های بالایی را برای ظرفیت سازی نهادی مکران ایفا می نماید. در نتیجه در حکمرانی منطقه ای، سازمان توسعه مکران باید نقش راهبری و سیاستگذاری را به اعتبار پشتیبانی سیاسی حکومت مرکزی ایفا نماید.
به سوی پایداری در آموزش عالی: تأملی بر نقش مدیریت جهادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
171 - 200
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی نقش مدیریت جهادی بر توسعه پایدار در آموزش عالی بود. پژوهش از حیث هدف، کاربردی و از نظر روش، توصیفی از نوع پیمایش است. جامعه آماری شامل همه کارکنان دانشگاه پیام نور بود. حجم نمونه با استفاده از فرمول کوکران، 190 تعیین شد. ابزار گردآوری داده ها، شامل دو پرسشنامه بود که برای بررسی پایایی پرسشنامه ها، از ضریب آلفای کرونباخ و برای بررسی روایی از روش روایی منطقی (روایی محتوا) و روایی سازه (تحلیل عاملی تأییدی) استفاده شد. تحلیل های آمار توصیفی و آزمون همبستگی پیرسون با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و تحلیل های مربوط به مدل سازی معادلات ساختاری با نرم افزار لیزرل صورت گرفت. نتایج مدل سازی معادلات ساختاری نشان می دهد که در دانشگاه پیام نور، مدیریت جهادی بر توسعه پایدار تأثیر دارد. از میان ابعاد سه گانه مدیریت جهادی (شامل رهبر، پیرو و زمینه) دو بعد رهبر و زمینه بر توسعه پایدار تأثیر دارد؛ اما بعد پیرو مدیریت جهادی بر توسعه پایدار تأثیر ندارد.