مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
به کارگیری دانش
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: ما در دنیایی زندگی می کنیم که مدیریت دانش در آن به یکی از کارکردهای جدایی ناپذیر کسب و کار و بعد جدیدی از مدیریت برای بسیاری از سازمان ها در حال تبدیل شدن است. این امر بخصوص برای دانشگاه ها که فعالیت ذاتی و مأموریت اصلی آن ها، انجام فعالیت های علمی است، اهمیتی مضاعف یافته است. دانشگاه علوم انتظامی نیز به عنوان تنها مرکز آموزش عالی افسران پلیس، از این قاعده مستثنی نیست و چنانچه بخواهد خود را با آرمان های توسعه علم در سند چشم انداز هماهنگ نماید، باید تلاش نماید و از دانشگاه های پیشرو در زمینه مدیریت دانش، به شکل مناسبی الگوبرداری نماید. در این مقاله با هدف الگوبرداری از بهترین شیوه های دانشگاه تهران به عنوان دانشگاهی پیشرو در این زمینه، فرآیند مدیریت دانش دانشگاه علوم انتظامی با دانشگاه تهران، مقایسه می گردد.
روش: این پژوهش به دو شیوه اسنادی و پیمایشی و به کمک ابزارهای فیش برداری و پرسشنامه انجام گرفته است. پایایی پرسشنامه محقق ساخته مورد استفاده با روش آلفای کرونباخ 94/0 محاسبه گردیده و داده های جمع آوری شده به کمک آزمون های تی، من ویتنی، دوجمله ای و کروسکال والیس تحلیل گردیده اند.
یافته ها و نتایج: نتایج حاصل از پژوهش وجود تفاوت معنادار بین مدیریت دانش در دو دانشگاه را نشان میدهد. در چهار مؤلفه تحصیل، به کارگیری، اشتراک و نگهداری دانش، دانشگاه تهران وضعیتی بهتر از دانشگاه علوم انتظامی را داراست، تنها در دو مؤلفه تشخیص و توسعه دانش با تأکید بر اینکه تفاوت بین دو دانشگاه معنادار نیست اما اندک تفاوت موجود دانشگاه علوم انتظامی را دارای برتری نسبی نشان داد. بررسی وضعیت استقرار مدیریت دانش در دو دانشگاه نیز نشان میدهد که تنها دو مؤلفه به کارگیری و اشتراک دانش تنها در دانشگاه تهران، به خوبی استقرار یافته است.
ارزیابی سطح مدیریت دانش در دانشگاه علوم انتظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: با اهمیت یافتن دانش در عصر حاضر و اشتیاق سازمان ها برای پیاده سازی مدیریت آن به عنوان ابزاری برای بقا و بالندگی، لزوم به کارگیری مکانیسمی برای هدایت این تلاش ها در مسیری درست، احساس می شود و ارزیابی سطح مدیریت دانش، چنین امکانی را فراهم می کند. این موضوع به خصوص برای سازمان های دانشی نظیر دانشگاه ها، دارای اهمیت حیاتی است. هدف این پژوهش ارزیابی سطح مدیریت دانش در دانشگاه علوم انتظامی است.
روش: این پژوهش به دو شیوه اسنادی و پیمایشی انجام و به کمک ابزارهای فیش برداری و پرسشنامه محقق ساخته اطلاعات آن جمع آوری گردید؛ برای روایی ابزار تحقیق از نقطه نظرات اساتید مجرب و صاحبنظر در مدیریت دانش استفاده گردید؛ پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ (92/0=α) مورد تایید قرار گرفت. داده های به دست آمده از طریق آماره های توصیفی و استنباطی (آزمون t استیودنت و فریدمن) مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: دانشگاه علوم انتظامی در هیچ کدام از ابعاد تشخیص، تحصیل، به کارگیری، اشتراک، توسعه و نگهداری دانش دارای وضعیت ایده آل نیست. بین ابعاد مدیریت دانش در این دانشگاه با سایر دانشگاه ها نیز تفاوت هایی وجود دارد.
نتایج: سطح مدیریت دانش در ابعاد شش گانه آن در دانشگاه علوم انتظامی با وضعیت مطلوب فاصله به نسبت زیادی دارد؛ همچنین این دانشگاه در شرایط فعلی و به طور نسبی در بین ابعاد مدیریت دانش، بهترین وضعیت را در تشخیص دانش و ضعیف ترین وضعیت را در تحصیل دانش مورد نیاز خود دارد. با توجه به نتایج این تحقیق، دانشگاه علوم انتظامی باید با برنامه ریزی مناسب و تعامل با مراکز علمی معتبر به دنبال تقویت این ابعاد باشد.
مدل مدیریت دانش در معاونت های نظارت راهبردی و توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر حاصل پژوهشی در باره شناخت مولفه های دانش، دانایی و ارایه مدل مناسب برای کاربرد مدیریت دانایی در معاونت های نظارت راهبردی و توسعه مدیریت و سرمایه انسانی رئیس جمهور (حوزه ستادی سازمان مدیریت و برنامه ریزی سابق) بود. بر اساس مبانی نظری و مدل مفهومی، متغیر های وابسته (مولفه های چرخه مدیریت دانش مشتمل بر کسب، خلق و توسعه دانش، تسهیم و انتقال دانش، ذخیره دانش و به کارگیری دانش) و مستقل (عوامل موثر بر استقرار مطلوب چرخه مدیریت دانش شامل فرهنگ سازمانی، فناوری، جریان ارتباط- اطلاعات، شفافیت مدارک، ساختار سازمانی، منابع انسانی و آموزشی) پژوهش تعیین و از جامعه آماری شامل مدیران و کارشناسان معاونت های یاد شده بالغ بر 1200 نفر، نمونه بر اساس جدول مورگان به تعداد 294 نفر انتخاب شد. ابزار اندازه-گیری، پرسشنامه ای حاوی 88 سؤال بود که با توجه به مبانی نظری، تهیه و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به میزان 88/0 تعیین گردید. در مجموع داده های حاصل از تعداد 266 پرسشنامه قابل استفاده، جمع آوری و مورد تحلیل قرار گرفت و از مصاحبه با تعدادی از خبرگان نیز برای جمع آوری اطلاعات استفاده شد. روش آماری پژوهش حاضر استفاده از معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار لیزرل بود. بر اساس یافته ها، در هر چهار متغیرِ چرخه دانایی تفاوت قابل توجهی بین وضع موجود و وضع مطلوب وجود داشت. میانگین حاصل در مورد چهار متغیرِ چرخه دانایی: کسب و توسعه دانش، 04/3؛ تسهیم و انتقال دانش، 66/2؛ ذخیره دانش، 80/2 و به کارگیری دانش 77/2 بود که به استثنای یک مورد (کسب و توسعه دانش)، در سایر موارد وضعیت مناسبی دیده نشد. در بین عوامل تاثیرگذار بر چرخه مدیریت دانش یعنی: ساختار سازمانی، فرهنگ سازمانی، فناوری، منابع انسانی، آموزش، شفافیت اسناد و مدارک و جریان اطلاعات فقط منابع انسانی با بالاترین اثر (49/0)، فرهنگ (30/0) و آموزش (17/0) دارای اثر معنی دار بودند. در خاتمه، پیشنهاد هایی نیز برای بهبود وضعیت متغیر های مورد بررسی ارایه شد.
رابطه بین مدیریت دانش و خودکارآمدی در دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف کلی این پژوهش بررسی رابطه بین مدیریت دانش و خودکارآمدی در دانشجویان تربیت بدنی دانشگاه تبریز بود. این تحقیق از نوع توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری این تحقیق، کلیه دانشجویان رشته تربیت بدنی دانشگاه تبریز بود که تعداد آن 424 نفر است؛ در این راستا 203 نفر با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی انتخاب شدند. برای گردآوری داده ها از پرسشنامه های مدیریت دانش و خودکارآمدی استفاده شد. داده ها با استفاده از آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه مورد تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که بین مدیریت دانش و خودکارآمدی رابطه مثبت معنی دار وجود دارد. هم چنین، مولفه های تشخیص، تحصیل، تسهیم، به کارگیری و نگهداری دانش با خودکار آمدی رابطه مثبت و معنی دار داشته، ولی بین بعد توسعه دانش با خودکارآمدی رابطه وجود ندارد. در نتیجه، نتایج پژوهش نشان داد که مولفه های تشخیص، تسهیم و نگهداری دانش قادرند خودکارآمدی را پیش بینی کنند..
ارزیابی ارتباط مدیریت دانش با مصرف کالاهای فرهنگی در میان کتابداران دانشگاهی شهر اصفهان (دانشگاه اصفهان، صنعتی و علوم پزشکی اصفهان)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف ارزیابی رابطه بین مدیریت دانش و مصرف کالاهای فرهنگی در میان کتابداران دانشگاهی شهر اصفهان (دانشگاه اصفهان، دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان) از خانواده تحقیقات کاربردی و به شیوه همبستگی در سال 1392 انجام گرفته است. جامعه آماری این پژوهش، 155 نفر شامل کتابداران سه دانشگاه بزرگ شهر اصفهان (دانشگاه اصفهان، دانشگاه صنعتی اصفهان و دانشگاه علوم پزشکی اصفهان) است که به کمک جدول حجم نمونه مورگان و بر اساس روش نمونه گیری سهمیه ای و تصادفی تعداد 105 نفر از آن ها به عنوان نمونه انتخاب شده اند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه است. برای تجزیه و تحلیل داده های به دست آمده از پرسش نامه نیز از نرم افزارهای آماری SPSS 19 و Amos Graphics برای تجزیه و تحلیل های مدل سازی و معادلات ساختاری استفاده شد و برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی و استنباطی نظیر ضرایب همبستگی استفاده شده است. نتایج گویای وجود رابطه معنادار بین دو متغیر اصلی پژوهش در دو بعد بررسی رابطه دو متغیره و در بعد مدل سازی معادله ساختاری هستند. به نحوی که هر دو ضریب به دست آمده مثبت و معنادار است. به عبارت بهتر میزان مدیریت دانش افراد تأثیر مثبت و معناداری بر میزان مصرف کالاهای فرهنگی آنان دارد.
رابطه فرایندهای مدیریت دانش و حاکمیت فناوری اطلاعات در سازمان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف ارزیابی تأثیر و تأثرات میان حاکمیت فن آوری اطلاعات و فرایند های مدیریت دانش در سازمان انجام شده است. روش: پژوهش از نوع پیمایشی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل مدیران و کارکنان شرکت های فعال در حوزه فن آوری اطلاعات ایران است. تعداد 21 سازمان به روش نمونه گیری تصادفی ساده انتخاب و تعداد 357 نفر از کارکنان و مدیران عالی و میانی به عنوان نمونه آماری پژوهش برگزیده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه بود و جهت شناسایی شاخص های پژوهش از مصاحبه نیمه ساختاریافته با خبرگان استفاده شد. در ادامه، حاکمیت فن آوری اطلاعات بر اساس چارچوب کوبیت مورد ارزیابی قرار گرفت. ارتباط بلوغ فرایند های مدیریت دانش یعنی خلق، ذخیره سازی، انتقال و به کارگیری دانش با حاکمیت فن آوری اطلاعات در قالب فرضیه های پژوهش تدوین گردید و با استفاده از آزمون گرانجری و آزمون خود رگرسیون برداری تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: از جمله نتایج این پژوهش می توان به رابطه یک طرفه بین حاکمیت فن آوری اطلاعات با فرایندهای خلق، انتقال، ذخیره سازی و به کارگیری دانش اشاره کرد. بدین مفهوم که با ارتقای حاکمیت فن آوری اطلاعات در یک سازمان می توان به بهبود فرایندهای مدیریت دانش کمک کرد. اصالت/ارزش: تا کنون رابطه بین حاکمیت فن آوری اطلاعات و فرایند های مدیریت دانش در پژوهشی ارزیابی نشده است. نتایج مقاله حاضر جهت استقرار و پیاده سازی و ارزیابی مدیریت دانش در یک سازمان مفید می باشد.
ارائه مدل تبیین رابطه فرایندهای مدیریت دانش با تفکر استراتژیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از این پژوهش ارائه مدلی از رابطه فرایندهای مدیریت دانش با تفکر استراتژیک در اداره کل ورزش و جوانان استان البرز بود. پژوهش حاضر از نظر روش گردآوری داده ها توصیفی، از نظر هدف کاربردی و از حیث ارتباط بین متغیرهای پژوهش از نوع علی بود. روش انجام پژوهش نیز به صورت پیمایشی بود. بدین منظور با بررسی پیشینه پژوهش، متغیرهای پژوهش شناسایی شدند، سپس مدل اولیه پژوهش طراحی و براساس آن پرسشنامه ای ساخته شد و روایی آن توسط جمعی از صاحب نظران دانشگاهی و از طریق تکنیک تحلیل عاملی تأیید شد و پس از تعیین پایایی در اختیار جامعه آماری قرار گرفت. داده های جمع آوری شده با نرم افزار لیزرل تجزیه وتحلیل شد و نتایج نشان داد که بین فرایندهای مدیریت دانش، شامل تولید دانش، تسهیم دانش، به کارگیری و ذخیره دانش، با تفکر استراتژیک در جامعه مورد مطالعه ارتباط وجود دارد.
ارتباط یادگیری تک حلقه ای با مدیریت دانش در ادارات کل ورزش و جوانان منطقه غرب کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی رابطه یادگیری تک حلقه ای با مدیریت دانش در ادارات کل ورزش و جوانان منتخب غرب کشور بود. روش تحقیق از نوع همبستگی و از نظر هدف کاربردی است. جامعه آماری در زمان تحقیق 274 نفر بودند که 153 نفر به عنوان نمونه تحقیق در نظر گرفته شدند. ابزار اصلی تحقیق، پرسشنامه یادگیری تک حلقه ای (برگرفته از مدل مفهومی بیتس) و مدیریت دانش (تلفیقی از جاشپار و همکاران) بود. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از آمار توصیفی و آزمون های آماری کولموگروف اسمیرنوف، ضریب همبستگی و رگرسیون گام به گام استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که یادگیری تک حلقه ای پیش بینی کننده مدیریت دانش است و در این میان، به کارگیری و کاربرد دانش (403/0β=) تأثیرپذیرترین مؤلفه مدیریت دانش از یادگیری تک حلقه ای در ادارات کل ورزش و جوانان منطقه غرب کشور بود. با توجه به نتایج تحقیق پیشنهاد می شود که با تشریک مساعی مدیران و کارکنان در فعالیت های رشد و یادگیری تک حلقه ای و مؤلفه های آن بتوان گامی مؤثر در ارتقای سطح مدیریت دانش ادارات کل ورزش و جوانان منطقه غرب کشور برداشت.
بررسی تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد کارکنان (مطالعه موردی: پتروشیمی متانول کاوه)
حوزه های تخصصی:
افراد در یک سازمان به وسیله نشر، اشتراک متقابل اندیشه ها، دانش و همچنین تجربه خود می توانند یافته های معمولشان را محک بزنند، در این راستا سازمان هایی که بتوانند به گونه ای مناسب و مؤثر دانش خود را مدیریت کنند، موفق خواهند بود. بر این اساس، پژوهش حاضر به دنبال بررسی تأثیر مدیریت دانش بر عملکرد کارکنان در پتروشیمی متانول کاوه انجام شده است. این تحقیق یک تحقیق کاربردی است و ازنظر نحوه گردآوری داده ها، توصیفی از نوع پیمایشی و همبستگی می باشد. جامعه آماری این تحقیق شامل مدیران و کارکنان شرکت پتروشیمی متانول کاوه به تعداد 1200 نفر می باشند. حجم نمونه نیز با استناد به جدول مورگان، 291 نفر تعیین شده است که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی سیستماتیک گزینش شدند. به منظور گردآوری داده ها از پرسشنامه استاندارد استفاده شده است که روایی صوری آن از طریق محاسبه CVR ، مورد تأیید قرار گرفت و پایایی آن از طریق محاسبه آلفای کرونباخ محاسبه شده است و با توجه به اینکه بالاتر از 7/0 بود، مورد تأیید قرار گرفته است. داده های گردآوری شده با استفاده از مدل یابی معادلات ساختاری و با به کارگیری نرم افزار ایموس مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفتند. یافته های حاصل از تجزیه وتحلیل چهار فرضیه این تحقیق، حاکی از آن است که ایجاد دانش، تسهیم دانش و به کارگیری دانش از فرایندهای مدیریت دانش، تأثیر مثبت و معناداری بر سه بعد برنامه ریزی و سازمان دهی، خروجی شایستگی ها و توانایی تحلیل و حل مشکلات ، دارند. اما ضبط و ذخیره دانش، تنها بر خروجی های شایستگی کارکنان مؤثر است .
طراحی و تبیین مدل اثربخشی مدیریت دانش بر اثربخشی سازمان های خدماتی: رویکرد آمیخته(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: موفقیت های مختلف سازمان ها بر حسب توانایی آنها در ارائه خدمات با مدیریت دانش ارتباط دارد. به همین دلیل بررسی رابطه مدیریت دانش با اثربخشی سازمانی از اهمیت زیادی برخوردار است. نتایج پژوهش ها نشان داده است که در کل مدیریت دانش با اثربخشی سازمانی رابطه مثبت معناداری دارد، ولی میزان این رابطه براساس پژوهش های مختلف متفاوت است. هدف این پژوهش تعیین مؤلفه های مدیریت دانش و بررسی میزان تأثیر آنها بر اثربخشی سازمانی است.روش شناسی: برای این منظور از روش شناسی آمیخته استفاده شد. در مرحله کیفی ابتدا براساس پیشینه نظری و تجربی، مولفه های مدیریت دانش مشخص و سپس به کمک 11 ارزیاب خبره با اجرای سه مرحله پانل دلفی، میزان توافق آنها در خصوص مولفه ها با ضریب کندال (W) مشخص شد. در مرحله کمی، براساس نتایج بخش کیفی یک پرسشنامه مدیریت دانش تهیه و همراه با پرسشنامه اثربخشی سازمانی بین 293 نفر که به روش در دسترس انتخاب شده بودند توزیع و داده ها جمع آوری گردید. روایی سازه هر دو پرسشنامه با تحلیل عاملی تأییدی بررسی شد. در هر دو پرسشنامه برازش مدل با داده ها قابل قبول بود.یافته ها: آلفای کرانباخ هر یک از پرسشنامه های مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی در حالت کلی به ترتیب 96/0 و 93/0 به دست آمد. جهت تحلیل داده ها از مدل یابی معادله ساختاری و تحلیل مسیر استفاده شد. نشانگرهای سازه مدیریت دانش به ترتیب میزان تأثیر این سازه برآنها عبارتند از: بکارگیری دانش، درونی سازی دانش، بیرونی سازی دانش، تسهیم دانش، ایجاد دانش و حفظ دانش. نشانگرهای سازه اثربخشی سازمانی به ترتیب میزان تأثیر این سازه بر آنها عبارتند از: عملکرد کارکنان، کارآیی عملیاتی، تصویر ذهنی ارباب رجوع، نوآوری، سودآوری و توسعه خدمات. . نتایج نشان داد که مدیریت دانش بر اثربخشی سازمانی تأثیر مثبت دارد، به طوری که 6/7 درصد از واریانس اثربخشی سازمانی توسط مدیریت دانش تبیین می شود که جزو اندازه اثرهای متوسط محسوب می شود. در بین مؤلفه های مدیریت دانش، فقط مؤلفه های ایجاد، حفظ و بکارگیری دانش بر متغیر اثربخشی سازمانی تأثیر مثبت دارند. براساس نتایج تحلیل مسیر در بین مؤلفه های مدیریت دانش فقط ایجاد دانش و حفظ دانش بر متغیر اثربخشی سازمانی (یعنی نمره کل اثربخشی سازمانی) تأثیر مثبت دارند (05/0>P)، در حضور این دو متغیر سایر مؤلفه ها تأثیر معناداری بر نمره کل اثربخشی ندارد (05/0>P). این دو متغیر با هم در حدود 20 درصد از واریانس اثربخش را تبیین کرده اند (جدول 10). نتایج تحلیل مسیر در خصوص تأثیر مؤلفه های مختلف مدیریت دانش بر مؤلفه های مختلف اثربخشی سازمانی نشان داد که فقط سه مؤلفه توسعه خدمات، سودآوری و نوآوری اثربخشی سازمانی با مؤلفه های مختلف مدیریت دانش رابطه دارند. در مؤلفه توسعه خدمات فقط ایجاد دانش، حفظ دانش و بکارگیری دانش تأثیر مثبت و معنادار بر آن دارند، به طوری که در حدود 41 درصد از واریانس مؤلفه توسعه خدمات (متغیر وابسته) توسط مؤلفه های ایجاد دانش، حفظ دانش و بکارگیری دانش (متغیرهای مستقل) تبیین شده است. در مؤلفه سوآوری فقط تأثیر مؤلفه های ایجاد دانش و بکارگیری دانش معنادار است به طوری که در حدود 32 درصد از واریانس مؤلفه سودآوری تبیین شده است. در مؤلفه نوآوری فقط تأثیر مؤلفه های ایجاد دانش و حفظ دانش معنادار است به طوری که در حدود 18 درصد از واریانس مؤلفه نوآوری تبیین شده است. وجود رابطه معنادار بین اثربخشی مدیریت دانش و اثربخشی سازمانی در پژوهش های مختلف مشخص شده استبحث و نتیجه گیری: براین اساس لزوم توجه به مؤلفه های ایجاد، حفظ و بکارگیری به منظور دستیابی به اثربخشی سازمانی مورد تأکید قرار می گیرد. برنامه ریزی بلندمدت برای ارتقاء سطح بیشتر اثربخشی کارکردهای خلق دانش؛ اصلاح و تقویت برنامه های اثربخشی کارکردهای ذخیره دانش؛ اصلاح و تقویت برنامه های اثربخشی کارکردهای تسهیم دانش؛ برنامه ریزی بلندمدت برای ارتقاء سطح بیشتر اثربخشی کارکردهای بکارگیری دانش؛ برنامه ریزی بلندمدت برای ارتقاء سطح بیشتر اثربخشی کارکردهای درونی سازی دانش و برنامه ریزی بلندمدت برای ارتقاء سطح بیشتر اثربخشی کارکردهای بیرونی سازی دانش مواردی هستند که باید بر آنها تاکید شود.