مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۴۱.
۵۴۲.
۵۴۳.
۵۴۴.
۵۴۵.
۵۴۶.
۵۴۷.
۵۴۸.
۵۴۹.
۵۵۰.
۵۵۱.
۵۵۲.
۵۵۳.
۵۵۴.
۵۵۵.
۵۵۶.
۵۵۷.
۵۵۸.
۵۵۹.
۵۶۰.
ملاصدرا
حوزههای تخصصی:
رابطه ذهن و خارج از مهم ترین مسائل فلسفه است، انحای وجود در خارج، منشأ تحقق حکایات و تصورات ذهنی است. در اندیشه ملاصدرا موجود فی نفسه محکی وجود محمولی است و موجودات رابط از استقلال تصوری و مفهومی بی بهره اند. اسپینوزا نیز تصور استقلالی از صفات و حالات را بدون لحاظ جوهر ممکن نمی داند. به نظر او، حالات استقلال مفهومی نداشته و حتی در مقام تحقق معرفت تصوری خویش نیز در پرتو جوهر لحاظ می شوند. در این مقاله با روشی تحلیلی، دیدگاه این دو فیلسوف را در این مسئله مورد مطالعه تطبیقی قرار داده، ضمن تبیین همگرایی و تشابه دیدگاه آن ها، اختلاف نوعی را به مثابه موضوعی مشترک در فلسفه تطبیقی معرفی نموده و نشان داده ایم که صدرا و اسپینوزا چگونه از رهگذر این تلقی به لوازم دیگر این نگرش رهنمون گردیده اند.
بررسی مفهوم «من» و آگاهی از دیدگاه حکمت متعالیه و عصب شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بحث آگاهی و «من» از مهم ترین مباحث تاریخ فلسفه است. ملاصدرا مانند سایر فلاسفه اسلامی، مفهوم «من» و آگاهی را به نفس نسبت می دهد. لکن وی بر خلاف فلاسفه پیشین سعی کرد تبیینی یگانه انگارانه از رابطه نفس و بدن ارائه دهد تا مشکلی را که پیشینیان بر اساس تبیین دوگانه انگار از نفس و بدن داشتند، حل کند. از نظر وی، انسان را جوهری در حال حرکت است که از نحوه وجود ضعیف تری به نام بدن به نحوه قوی تری از وجود به نام نفس مجرد تبدیل می شود. این در حالی است که در علوم اعصاب، آگاهی را به مغز نسبت می دهند و معتقدند که «من» نیز از آگاهی به دست می آید. اما عصب شناسان هنوز توضیح کاملی درباره چگونگی آگاهی ارائه نکرده اند. از این رو با استفاده از آسیب های مغزی که باعث تغییر و از دست دادن آگاهی می شود، نظریه خود را توجیه می کنند. لکن از آنجا که در حکمت متعالیه، نقش مغز در فرایند آگاهی انکار نشده است، این دلیل برای توجیه مادیت آگاهی کفایت نمی کند. طبق دیدگاه حکمت متعالیه، آگاهی را نمی توان صرفاً به ماده (مغز) نسبت داد، هرچند که فعل و انفعالات مغز، زمینه ساز آگاهی هستند. اما طبق این دیدگاه، آگاهی و «من» امر مجردی است که عامل وحدت دهنده ادراکات مختلف است و توانایی تجزیه و تحلیل و مقایسه این ادراکات را دارد، در حالی که در علوم اعصاب، در مورد چنین عاملی، تبیینی ارائه نشده است.
جایگاه انسان در نظام آفرینش از دیدگاه فیلون اسکندرانی و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال هشتم پاییز و زمستان ۱۳۹۶ شماره ۱۸
85 - 96
حوزههای تخصصی:
فیلون اسکندرانی، فیلسوف، متکلم و عارف بزرگ یهودی در قرن اول میلادی است. او اولین کسی است که در نظام فکری فلسفی اش در پی تلفیق و وفق دادن فلسفه با دین برآمد و در سایه این رویکرد جدید، مسائل بدیعی را مطرح کرد و اندیشمندان بعد از او تا قرن ها از آرای او متأثر بودند. در این مقاله دیدگاه ملاصدرا با دیدگاه فیلون درباره جایگاه انسان در نظام آفرینش و به عبارت دیگر، نسبت میان خدا و انسان، مقایسه و ردپای اندیشه های فیلون در آرای ملاصدرا جسته شده است. با وجود تعلق آنان به دو سنت دینی متفاوت و فاصله تاریخی بسیار بین آنها در آرا و عناصر تشکیل دهنده نظام فکری و فلسفی شان اشتراکاتی ملاحظه می شود؛ زیرا اندیشه های فلسفی هر دوی آنان تلفیقی از عقل، وحی و عرفان است. آنان با اندکی تفاوت معتقدند انسان به صورت خدا آفریده شده است، مهم ترین جزء وجودیش همانا عقل است و جانشین خدا در عالم وجود است. فیلون لوگوس را واسطه بین خدا و عالم می داند و ملاصدرا نیز از آن به حقیقت انسان کامل تعبیر می کند. همچنین هر دو، انسان را مستعد صعود به درجات بالای عرفانی، به تعبیر فیلون اتحاد عرفانی با خدا و به تعبیر صدرا تشبه به خدا می دانند.
زمینه های تربیتی اقتصاد مقاومتی با محوریت مبانی فلسفی علم النفس امام خمینی(ره)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت انسان و لایه های باطنی وجودی او چه نقشی در شناخت اولویت ها و اهداف و روش های تحقق اقتصاد مقاومتی دارد؟مفروض این است که تحقق بسیاری از سیاست های کلی نظام درباره اقتصاد مقاومتی- ابلاغی مقام معظم رهبری- مستقیم یا غیر مستقیم به شناخت ابعاد وجودی انسان(بعنوان اصلی ترین عامل در تمام مراحل هرفرایند اقتصادی)وابسته است؛ سیاست هایی چون : فعال سازی سرمایه های انسانی(سیاست یکم)، توانمند سازی نیروی کار جهت رشد بهره وری(سیاست سوم)، افزایش سهم سرمایه انسانی در چرخه تولید (سیاست پنجم) اصلاح الگوی مصرف(سیاست هشتم) صرفه جویی در هزینه های عمومی(سیاست شانزدهم) جلوگیری از فساد در حوزه های اقتصادی (سیاست نوزدهم) تقویت فرهنگ جهادی در فعالیت های اقتصادی (سیاست بیستم)... بنابراین برنامه ریزی و تلاش در جهت شکوفایی استعداد های متعالی انسانی و تعدیل و تنظیم قوای درونی در مردم و مدیران، مهمترین شرط تحقق سیاست های اقتصاد مقاومتی است. امام خمینی(س)شاخص ترین چهره منادی اقتصادِ اسلامیِ جهادی(=اقتصاد مقاومتی)در عصر حاضر، متأثر از علم النفس ملاصدرا که حکمت وانسان کامل راجامع وحی و کشف و عقل می داند، با تعریفی جامع از هویت انسانی، مبتنی بر اصالت روح و با راهنمایی در جهت مدیریت و تعدیل قوای نفس، سیمای انسان مطلوب برای تحقق اقتصاد مقاومتی را ترسیم می نماید.
Transzendente Weisheit als Methode der Exegese oder Kommentar zu Kulainīs Kitāb al-Kāfī(مقاله علمی وزارت علوم)
Abū Ǧaʻfar Muḥammad b. Yaʻqūb b. Isḥāq al-Kulainī ar-Rāzīs (gestorben 328 oder 329 n. H. /zwischen 939 und 941 n. Chr.) Kitāb al-Kāfī stellt eine der wichtigsten Sammlungen schiitischer Hadithe dar. Das Werk, für dessen Vervollständigung al-Kulainī rund 20 Jahre benötigte, besteht aus drei Teilen - uṣūl (grundlegende Regeln oder Prinzipien), furūʻ (nachgeordnete Regeln oder „Zweige“) und rawḍa („Garten“ oder Verschiedenes). Der Abschnitt uṣūl beschäftigt sich mit Theologie, einschließlich Prophetentum und Imamatslehre; der Abschnitt furūʻ mit fiqh und der Abschnitt rawḍa mit allgemeinen Themen. Ṣadrās Kommentar, der zwischen 1035 und 1044 n. H./1625 und 1634 n. Chr. geschrieben wurde, behandelt nur drei (von acht) Büchern des Abschnitts uṣūl - Kitāb al-ʻaql wa faḍāʼil al-ʻilm, Kitāb at-tawḥīd und Kitāb al-ḥuğğa (der Kommentar zu Letzterem ist nicht vollständig).
Borhān-e: als der Beweis des Unbeweisbaren? Ein kurzer Vergleich zwischen Anselms ontologischem Gottesbeweis und dem-Beweis in der islamischen Philosophie(مقاله علمی وزارت علوم)
Was bedeutet Warum heißt der Ṣeddīqīn-Beweis denn überhaupt Ṣeddīqīn-Beweis? Und ist ein Vergleich mit der abendländischen Philosophie überhaupt möglich? Das Wort Ṣeddīqīn ist abgeleitet von Ṣādeq. Der Ṣādeq ist derjenige, der stets die Wahrheit sagt. Die Ṣeddīqīn sind also diejenigen, die stets die Wahrheit sagen, und weder sich noch andere jemals anlügen. Diejenigen, die ihre innere natürliche Anlage nicht verdeckt haben und sich selbst nicht anlügen, sind laut dem Beweis der Ṣeddīqīn Menschen, die Gott automatisch in ihrem Inneren erkennen können. Denn diejenigen, die ihre innere Anlage nicht verdeckt haben, sind auch alljene, die die Wahrheit sprechen und in sich mit sich übereinstimmen. Von dem Ṣeddīqīn-Beweis hat zum ersten Mal Avicenna in seinem Werk al-Išārāt gesprochen.
بررسی نظریه ی اتکای اولیات بر علم حضوری، بر مبنای دیدگاه های ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های معرفت شناختی بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۷
47 - 63
حوزههای تخصصی:
نظریه ی ارجاع علم حصولی به علم حضوری ریشه در دیدگاه فیلسوفانی همچون ملاصدرا دارد و در آثار متفکران متاخر همچون مصباح یزدی پرورانده شده است. هدف این مقاله وضوح بخشی معرفت شناسانه به این دیدگاه با ابتناء به آثار ملاصدراست. این منظور با طرح چهار پرسش و پاسخ به آن ها انجام خواهد شد. این چهار پرسش متمرکز به چهار ویژگی اساسی اولیات و پیدا کردن ریشه ی آن ها (سه ویژگی از این چهار ویژگی) در متن علوم حضوری است. اولین ویژگی واقع نمایی اولیات است، دومین ویژگی کلیت آن هاست، سومین ویژگی ضرورت قضایای اولی است و چهارمین ویژگی پایه بودن این قضایاست. بایستی ریشه ی این چهار ویژگی را در متن علم حضوری که واقعیتی شخصی و ظاهرا فاقد وصف ضرورت است پیدا کنیم، آن هم به گونه ای که آنچه می گوییم از سنخ استدلال و استنتاج نباشد، در غیر اینصورت ویژگی چهارم اولیات (پایه بودن اولیات) را رعایت نکرده ایم.
چگونگی کاربست عقل و شهود و بررسی هماهنگی آنها در باب مسئله هدف نهایی زندگی از دیدگاه حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت هدف و خواسته نهایی در زندگی اهمیت فراوانی در معنا و سبک زندگی دارد. برای شناخت بهترین هدف نهایی برای زندگی از استدلال های عقلی، وحی و شهود استفاده می شود. استدلال عقلی منهای شهود برای رسیدن به کمال و ادراک حقایق کافی نیست؛ اما شهود مخالف با برهان قطعی، نامعتبر است. بنابراین با روش کتابخانه ای به شکل توصیفی تحلیلی، گزاره های حاصل از عقل و شهود درباره هدف زندگی در حکمت متعالیه جمع آوری شد. در این مقاله نتیجه گرفته شد جهان غایتمند بوده و خدای تعالی، هم مبدء المبادی و هم غایت الغایات است. بهترین هدف زندگی عبارتست از شناخت گسترده و عمیق خدای تعالی (خلیفه اللهی) که باید آن را خواسته نهایی دانست. همچنین روشن شد عقل و شهود چگونه در این باب با یکدیگر هماهنگ اند؛ زیرا هماهنگی به مؤلفه های گوناگونی تجزیه شده و مصادیق این مؤلفه ها در داده های به دست آمده از عقل و شهود به دست آمده است.
ادراک پیشامفهومی از خداوند: مقایسه دیدگاه کارل رانر و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال نهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲۰
145-158
حوزههای تخصصی:
موضوع پایان متافیزیک در اندیشه برخی متفکران پسامدرن مثل هیدگر این شائبه را ایجاد می کند که فلسفه های سنتی برای بشرِ امروز ره آوردی ندارد؛ ولی رانر با اقتباس تومیسم استعلایی از جوزف مارشال و آمیختن آن با وجودشناسی هیدگر، خوانشی جدید از الهیات تومیستی را ارائه و امکان متافیزیک را نشان می دهد. رانر با ارائه تحلیل پدیدارشناسانه از فعالیت انتزاعی ذهن، سه عنصر مقایسه، نفی و استعلا را استخراج و ادعا می کند تمام جهت گیری های معرفتی بشر مسبوق به درک پیشاتأملی و فرامقولی از خداوند است. به نظر رانر، ماحصل یگانگی «علم به وجود عام» و «علم به خدا» انتوتئولوژی است که طبق آن، انسان در هر شناخت خود از جهان مادی، گویی به سوی خدا در حرکت است. ملاصدرا نیز بر پایة نگرش وجودی و اثبات عالَم به مثابة تجلی از مواجهة پیشامفهومی انسان با خدا سخن می گوید. این مواجهه بسیط، همگانی و خطاناپذیر است. بر حسب این مواجهه، خدا معروف، نزد هر جاهلی است و نفوس، مجبول بر معرفت حق اند. در فقرة انتزاع مفهوم وجود از خدا نیز به سه گام معرفتی در فلسفه صدرا اشاره می شود: امتناع دریافت حصولی خدا، دریافت شهودی از خدا و دلالت برهان به اطلاق مفهوم وجود بر خدا؛ بنابراین، هر گونه معرفت حصولی به خدا ریشه در مواجهه پیشامفهومی با خدا دارد.
تحلیل فلسفی معنای مرگ ارادی از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه دینی دوره نوزدهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۷۰
27 - 46
حوزههای تخصصی:
مسأله ی محوری مقاله ی حاضر، معنا و ماهیت مرگ ارادی از دیدگاه ملاصدراست. ازنظر ملاصدرا مرگ ارادی به معنای دست کشیدن نفس از به کاربردن حواس ظاهری است. او معتقد است ادراک حسی صلاحیت ادراک امور آخرت را ندارد؛ لذا انسان قبل از مرگ طبیعی قادر است با استفاده از حواس باطنی به امور آخرت آگاهی پیدا کند. در میان ادراکات باطنی، ادراک خیالی در فلسفه ی ملاصدرا اهمیت فراوانی دارد و به اثبات عالم آخرت و عالم برزخ منجر می شود. در مرگ ارادی ادراک خیالی قادر است فارغ از تعلقات دنیوی و مزاحمت های ادراک حسی، با تأثر از صورت های عقلی، به صورتگری پرداخته، حقایق جهان ملکوت و عالم غیب را تمثل دهد. این مهم در اثر تعالی وجودی نفس و تبدل نشئه ی دنیوی انسان به نشئه ی اخروی و ارتقای مرتبه ی ادراکی صورت می گیرد>. >ملاصدرا مرگ ارادی را به گونه های مختلف تقسیم می کند که در این جستار سعی شده با تأکید بر نگرش وجودی ملاصدرا، کثرت نوعی انسان، و عقل عملی، گونه های مرگ ارادی تحلیل فلسفی شود. تحلیل فلسفی مرگ ارادی، براساس سه گانه ی یادشده، در پژوهش دیگری سابقه نداشته است.
تأثیر اصالت وجود بر «حدّ تام» دراندیشة فلسفی ملّاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملّاصدرا معتقد است که «وجود» یگانه امر حقیقت ساز است. این عقیده ملّاصدرا که «اصالت وجود» نام دارد، مبنای فلسفة او را تشکیل می دهد و حتّی بر مبحث «ماهیّت و احکام آن» تأثیر می نهد. پذیرش تأثیرپذیری مبحث ماهیّت و مباحث مرتبط با آن از اصالت وجود́ لازمه هایی، از جمله تأثیرپذیری حدّ تام از اصالت وجود، را در پی می تواند داشت که ضعف ها و اشکال های حد ّتام منطقی را ندارد. در این مقاله، با روشی توصیفی- تحلیلی، امکان تأثیرپذیری حدّ تام از اصالت وجود، به عنوان امر نشان دهندة حقیقت اشیاء را با تکیه بر این فرضیّه ها نشان داده ایم که «حقیقت در فلسفة ملّاصدرا با وجود معنا می یابد و حد نیز که منعکس کنندة حقیقت اشیاء است، قطعاً از وجود تأثیر می پذیرد»، «در فلسفة ملّاصدرا صورت به تنهایی تمام حقیقت شیء واقع می شود و حدّ تام در فلسفة او به منعکس کردن صورت تغییر خواهد یافت» و «در فلسفة ملّاصدرا پایة حد، یعنی ماهیّت، محفوظ مانده و با اجزای مادّه و صورت ظهور کرده است». تأثیرگذاری اصالت وجود بر حدّ تام́ نتایجی، از جمله تحوّل معنای حدّ تام از وجه منطقی اش و گستردگی فایدة حدّ تامّ فلسفی نسبت به حدّ تامّ منطقی، را در پی دارد
بررسی ناسازگاریآراء ملاصدرا در مبحث تشکیک در ماهیات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ملاصدرا در کتاب الشواهد الربوبیة پس از نفی تشکیک در ماهیت، می نویسد که در کتاب الاسفار از تشکیک در ماهیت جانبداری کرده است. همچنین با وجود تصریح به عدم پذیرش تشکیک در ماهیت در برخی از آثار خود، به نظریاتی مانند نظریة مُثل افلاطونی و اعیان ثابته قائل شده است که عدّه ای لازمة پذیرش آنها را تشکیک در ماهیت دانسته اند. این مقاله با مشخص کردن نظرات مختلف ملاصدرا در مورد تشکیک در ماهیت و بررسی مباحثی که لازمة آنها پذیرش تشکیک در ماهیت است، به تبیین و توجیه این اختلاف نظر پرداخته است. بدین منظور توجیهات مختلفی در مورد این اختلاف نظر ظاهری ملاصدرا مطرح و مورد نقد و بررسی قرار گرفته اند، این نظرات عبارتند از: تشکیک در ماهیت در مقام دفاع از اشراقیان؛ تغییر دیدگاه در مبحث تشکیک در ماهیت؛تشکیک در ماهیت به معنای ذات؛ تشکیک در مفاهیم مشکک؛ تشکیک در افراد ماهیت؛ تشکیک در ماهیت به تبع وجود.
تبیین و تحلیل ربط صفات فعل با ذات خداوند از دیدگاه ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در بحث ربط ذات با صفات خداوند، کمتر از رابطه صفات فعلی خداوند با ذات الهی سخن گفته شده است. مسئله این است درحالی که ذات خداوند، ثابت و لایتغیر است و صفات فعلی خدا حادث، متغیر و محدودند، چگونه ذات ثابت الهی با صفات فعلی متغیر مرتبط می شود که خللی بر بساطت خداوند لازم نیاید؟ این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به بررسی تبیین ملاصدرا از رابطه صفات فعلیه با ذات خداوند می پردازد. ملاصدرا با توجه به مبنای تشکیک در وجود، صفات خداوند را ذو مراتب می داند که این صفات از مرتبه ذات تا مرتبه فعل خداوند را شامل می شوند و در هر مرتبه، احکام خاص همان مرتبه را دارند. ایشان با تمسک به «قیومیت الهی» و «اضافه اشراقیه» و قاعده «بسیط الحقیقه»، صفات فعلیه را به گونه ای با ذات خداوند مرتبط می کند که گردی از کثرت بر ذات بسیط خداوند نمی نشیند. در پایان، به بعضی از نتایج کلامی بحث اشاره می شود.
بررسی تحلیلی دیدگاه ملاصدرا درباره عرش و کرسی با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۵۵
105-118
حوزههای تخصصی:
در جستار حاضر، تلاش شده است با روشی توصیفی تحلیلی و با تکیه بر مبانی حکمت متعالیه، دیدگاه ملاصدرا درباره عرش و کرسی، مورد ارزیابی و تحلیل قرار گیرد. در پایان این نتیجه به دست آمده است که میان عرش و کرسی، رابطه ای طولی برقرار است؛ از همین رو باید عرش را مرتبه ای از هستی دانست که نسبت به کرسی از سمت علیت برخوردار است و باطن کرسی و کرسی ظاهر آن می باشد. همچنین اگر قلم را تعبیر دیگری از وجود منبسط بدانیم، در این صورت عرش که مجموعه عالم عقل است، به دلیل معلول بودن، ظاهر قلم و قلم به دلیل علت بودن، باطن عرش و باطنِ باطنِ کرسی می باشد. از نظر نگارنده این سخن، با دیگر مبانی ملاصدرا، از جمله یکی دانستن حقیقت محمدی و قلم، سازگاری بیشتری دارد و از میان متأخران، سخن علامه طباطبایی با این تفسیر همسو می باشد. همچنین با توجه به روایت جاثلیق، بهتر است مرتبه وجودی عرش با مرتبه عالم عقل و مرتبه وجودی کرسی با مرتبه عالم مثال تطبیق داده شود.
کیفیت پیدایش خُلق بر اساس دیدگاه ابن سینا، ملاصدرا و فیزیکالیسم(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
ذهن تابستان ۱۳۹۸ شماره ۷۸
175 - 194
حوزههای تخصصی:
خُلق از اقسام کیفیات نفسانی به شمار می آید. از آنجا که رفتار و اعمال انسان ناشی از خلقیات اوست و خلقیاتی که برای انسان حاصل می شود تاثیر بسزایی در سعادت و کمال او دارد، بحث از کیفیت پیدایش خلق دارای اهمیت است. در این نوشتار ابتدا به بیان چیستی و اقسام خلق پرداخته شده و سپس کیفیت پیدایش خُلق بر اساس دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا مورد تبیین و بررسی قرار گرفته شده است. بر اساس دیدگاه ابن سینا، برخی از اقسام خلقیات مجرد و برخی مادی هستند. اما از نظر ملاصدرا همه اقسام خلق، مجرد از بدن و ماده هستند. طبق دیدگاه هر دو حکیم، امور بدنی- مانند مزاج، طبیعت بدن و تکرار افعال- در پیدایش خلقیات تاثیرگذارند؛ اما مبانی متفاوتی که این دو حکیم در مورد مادی و مجرد بودن قوای نفس و به تبع آن اقسام خُلق دارند، سبب اختلاف نظر آنها در کیفیت پیدایش خُلق شده است. بر اساس دیدگاه فیزیکالیسم، خلقیات به فعل و انفعالات عصبی و مغزی تنزل داده شده است و هیچ گونه تبیین غیرمادی برای خلقیات وجود ندارد.
تبیین لذت خیالی از دیدگاه صدرالمتالهین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر، با استناد به نظریات صدرالمتألهین، ضمن تبیین فلسفی لذت به امر وجودی به عنوان صفت کمالیه وجود و مساوقت با آن و تعریف خیال به امری مجرد، لذت خیالی بسط داده می شود تا اهمیت و جایگاه این لذت در قیاس با لذات دیگر روشن گردد. در ادامه، پس از بیان شروط رؤیت و تعریف آن مبتنی بر غایت انکشاف حقیقت هر موجودی، اثبات می شود که صور خیالی همانند صور حسی، بی هیچ تفاوتی مورد ابصار و ادراک قرار می گیرند و به دلیل حرکت جوهری، ادراک صور خیالی موجب استکمال نفس می شود که این استکمال به انکشاف نفس می انجامد و این خود لذتی مبنی بر رسیدن به غایتی را دربردارد. در نهایت، تبیین می شود که لذت درک صور خیالی به دلیل بهره بیشتری از وجود، لذتی تام تر و کامل تر از لذایذ محسوس است که تنها صاحبان نفوس عالیه، به دلیل اشتغال کمتر به محسوسات، مشمول برخورداری از این لذت وافر خواهند بود.
اصالت وجود از منظر محقق خفری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محور نظام فکری حکمت متعالیه بر مبحث وجود به ویژه اصالت وجود می چرخد. نظری که اکنون در مجامع علمی فلسفی مشهور است، این است که اصالت وجود از ابداعات ملاصدرا است. سؤالی که جستار حاضر دنبال می کند، این است که آیا اصالت وجود، ریشه در آرای فیلسوفان گذشته دارد یا خیر؟ در صورت صحت شق اوّل، نقش و سهم فیلسوفان قبل از ملاصدرا در پی ریزی این بنای رفیع چه مقدار است؟ ما در این نوشتار با بیان هشت استدلال از محقق خفری که بر محال بودن خروج ماهیت از حالت امکان بدون وجود، تحقق حمل شایع صناعی، محال بودن وجود مفهوم بدون مصداق، عدم امکان اخذ مفهوم وجود از ماهیت، عدم امکان انطباق اشتراک معنوی مفهوم وجود بر ماهیات، تشکیک در وجود، منشأ اتصاف ماهیت به وجود و علت تحقق اشیای خارجی، مبتنی است، درمی یابیم که این اندیشمند مبحث اصالت وجود را قبل از ملاصدرا، بیان و بر آن برهان اقامه نموده است.
شرح و نقد دیدگاه صدرالمتألهین درباره آموزه وحیانیِ رجعت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جاویدان خرد پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۴
25 - 38
حوزههای تخصصی:
از مسلمات تعالیم اسلامی، و به ویژه شیعی، اعتقاد به رجعت، به معنای عام آن است، یعنی زنده شدن برخی مردگان و بازگشت آنان به حیات دنیوی. از سوی دیگر، مبانیِ فیلسوفان مسلمان، و به ویژه مرحوم صدرالمتألهین، در باب موضوعاتی همچون نفس، تعریف و مراتب تجرّد، معیار نقص و کمال که به ماد یت و تجرّد بازمی گردد نحوه وقوع مرگ طبیعی و ... لوازمی به دنبال دارد که به نظر می رسد با برخی آموزه های دینی تعارض داشته باشد. یکی از این آموزه ها رجعت است. مقاله حاضر به این موضوع می پردازد که اولاً دیدگاه ملاصدرا درباره رجعت چیست؟ آیا آن را در مورد همه انسان ها می پذیرد، یا یکسره آن را انکار می کند و یا قائل به تفکیک می شود و آن را در مورد برخی انسان ها ممکن و در مورد برخی دیگر محال می داند؛ و در چنین صورتی معیار این تفکیک چیست؟ ثانیاً نظریات صدرالمتألهین در این مباحث چه قدر با هم سازگار است؟ و ثالثاً این نظریات از سویی تا چه اندازه مطابق با موازین عقلی است و از سوی دیگر آیا با ظواهر و نصوص صریح قرآن و حدیث همخوانی دارد یا خیر
بررسی بصر محوریِ ملاصدرا در مسئله وجود ذهنی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برخی از تاریخ نگاران فلسفه، تفکر یونانی را یک شناختِ بصر محور می دانند. از آنجا که یکی از اضلاع هندسه معرفتی فلسفه اسلامی تفکر یونانی است نگارندگان این پرسش را روبه روی خویش یافتند که آیا شناختِ بصر محور را می توان در جریان تفکر فیلسوفان اسلامی رصد نمود؟ بسیاری از واژگان مستعمل در منطق و فلسفه همانند تصور، صورت، وجود عینی، ظهور، تبیین و.....تداعی کننده و تایید گرِ چنین شناختی است. نگارندگان در این جستار دایره پژوهش خود را محدود به مسئله وجود ذهنی ملاصدرا کرده اند و به این مسئله پرداخته اند که معلومات و مدرَکات ما نه تنها از تاثیر حواس ظاهری در امان نیستند؛ بلکه بیش از دیگر حواس تحت تاثیر قوه بینایی اند. ملاصدرا در مواضعی، خصوصا صور عقلی، سعی در دوری جستن از حس محوری (و بصر محوری) مبتنی بر نظام هستی شناختی و معرفت شناختیِ فلسفه اش می کند، اما به نظر می رسد اگر در خلال بررسی سخنان او در وجود ذهنی پرسشهایی از زاویه ی دیدی خاص مطرح شود، او هم دچار چالش های جدیِ درون سیستمی می گردد. به باور نگارندگان، مقوله شناخت در نظام فلسفی ملاصدرا، دست کم بر پایه آنچه در وجود ذهنی می گوید تحت تاثیر نمودهای حسی معلومات خارجی است و بیش از سایر حواس، بینائیده شده است و این نکته علاوه بر صور جزئی بر صور کلی صادق است.
تبیین نقشِ نیّت در ارزش اخلاقی از منظر ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار به بررسی نقش نیّت در ارزش اخلاقی - از منظر ملاصدرا - می پردازد . بر این اساس ، چند فرض در رابطه با نقش نیّت در ارزش اخلاقی - از منظر ملاصدرا - مطرح می شود . این فروض به این صورت ، تحلیل می شوند که آیا نیّت از منظر ملاصدرا ، در ارزش دهی به فعل اخلاقی نقش دارد؟ بر فرض که ملاصدرا این نقش را پذیرفته باشد ، آیا این نقش را می توان به فاعل اخلاقی هم تعمیم داد؟ آیا دیدگاه او نقش یک جانبه وبه عبارتی یک سویه نیّت در ارزش دهی به فعل و فاعل اخلاقی است؟ یا این که می توان بر اساس مبانی فلسفی و عبارات ملاصدرا ، تبیین های متفاوت و در عین حال ، متقابلی از ارزش دهی در نسبت فعل ، فاعل و نیّت اخلاقی مطرح کرد؟ نگارنده ، در مقام پاسخ به این پرسش ها ، ابتدا به تحلیل چیستیِ نیّت و ارزش از منظر ملاصدرا می پردازد . سپس به تحلیل نقش نیّت در چهار مرحله ، بر اساس عبارات صدرالمتألهین شیرازی ، پرداخته می شود . نهایتاً، نظر مختار ، تأثیر متقابل و مستمرِّ نیت ، فعل و فاعل اخلاقی در ارزش دهی به یکدیگر در سطوح متفاوت است .