مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
فارسی
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی بازتاب فرهنگی هویت زن و زنانگی در ضرب المثلهای فارسی و روسی می پردازد. مثلها به عنوان یکی از ذخایر فرهنگ معنوی، دیرینه ترین سبک خلاقیت شفاهی هر ملت است. بسیاری از مثلها ریشه در تاریخ داشته و حیات خود را پیش از خط و کتابت آغاز کرده اند. هدف از پژوهش پیش رو گزینش نمونه های هر دوزبان و بازتاب مقوله های های فرهنگی، زبانشناسی جنسیتی، زبانشناسی اجتماعی، در مورد هویت زن و یا زنانگی به طور عام و واکاوی آنها در میان مثلهای فارسی و روسی است. روش پیش گرفته در این پژوهش بررسی متون ادبی که بی شک محل کاربرد چنین ساختارهای زبانی هستند و دیگری فرهنگهای ضرب المثل است که به عنوان منابع بررسی و ریشه یابی واژگان و بسامد کاربرد آنها در سالیان دور و نزدیک در زبان نوشتار و گفتار گویشوران دو زبان مورد استفاده قرار گرفته اند. در بین مثلهای بررسی شده با موضوع هویت زنانه تقریبا حدود 2287 مثل یافت گردید. در نتیجه گیری با توجه به تفاوت اقلیم و فرهنگ جامعه روسیه به تشابهات بسیار نزدیک آنها در مورد هویت زنانه با نمونه های ایرانی روبرو شدیم ولی درعین حال در هر دو زبان شاهد برخی تفاوتها بودیم به طوری که اگرچه گاه بر نادیدن ارزش زنان در دوجامعه اشاره می کند لکن همزمان به زن به عنوان نیم دیگر جامعه احترام گذاشته می شود.
ارداویراف نامه منظوم انوشیروان مرزبان کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ارداویراف نامه از شناخته شده ترین کتاب های پهلوی است که به زبان های مختلف ترجمه شده است، یکی از این ترجمه هایی که در روایات داراب هرمزدیار نقل شده، متنی است منظوم به فارسی نو که انوشیروان مرزبان کرمانی آن را در اوایل قرن یازدهم هجری سروده است. متن های دیگری نیز از این متن به نظم و نثر فارسی موجود است، از جمله ارداویراف نامه زرتشت بهرام پژدو که به اعتقاد انوشیروان کامل نبوده و بخش هایی را او ناگفته گذاشته است؛ بنابراین به بهانه کامل کردن متن، انوشیروان خود به نظم آن با همان وزن شعار زرتشت بهرام اقدام کرده است. در ارداویراف نامه انوشیروان مطالبی آمده است که در هیچ کدام از ارداویراف نامه های دیگر وجود ندارد. او به موضوعاتی چون اساطیر و شخصیت های اساطیری بیشتر از نمونه های پهلوی و فارسی توجه نشان داده است. ارداویراف نامه انوشیروان مرزبان به عنوان یکی از نمونه های شعر فارسی زرتشتی اهمیت بسیاری دارد که در این پژوهش ویژگی های محتوایی، ادبی و زبانی آن مورد بررسی قرار گرفته است.
دستور نقش و ارجاع و دستوری شدگی- شواهدی از معین شدگی در فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دستوری شدگی فرایندی است که منجر به شکل گیری واحدهای دستوری از منابع واژگانی می شود یا به موجب آن واحدهای دستوری در یک زبان، دستوری تر می شوند. یافتن مصادیق دستوری شده در زبان فارسی پیشتر موضوع پژوهش های زبان شناختی متعددی بوده است، اما آنچه که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد پاسخ به این پرسش است که چگونه می توان از قابلیت های دستور نقش و ارجاع به عنوان یک چارچوب دستوری نقش گرا برای نمایش درجات متفاوت دستوری شدگی استفاده کرد؟ پژوهش حاضر، نظری است و نگارنده برای پاسخ به پرسش مذکور، چهار فعل معین در زبان فارسی شامل «باید»، «خواستن»، «داشتن» و «توانستن» را برمی گزیند تا با بررسی رفتارهای واژی- نحویشان که بازتاب درجات متفاوتی از معین شدگی آنها برای نمایش نمود، وجهیت و زمان می باشد، قابلیت های نحویِ دستور نقش و ارجاع را در بازنمایی صوریِ دستوری شدگی به تصویر کشد. طبیعتاً چارچوب نظری اتخاذ شده در این پژوهش دستور نقش و ارجاع است و هدف، آزمودن سازوکارهای نحوی در این انگاره دستوری از جمله ساخت لایه ای بند مشتمل بر فرافکنی سازه ای و فرافکنی عملگر، و روابط پیوند- شبکه برای نمایش صوری دستوری شدگی می باشد.
انسجام متن در کتاب های درسی فارسی(دوم ابتدایی تا دهم متوسطه) و نقش آن در درک مطلب دانش آموزان
منبع:
پویش در آموزش علوم انسانی سال اول تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳
19 - 30
حوزه های تخصصی:
از مواد ارزشیابیِ درس فارسی در پایه های مختلف، درک مطلب یا مهارت خواندن است. بنابراین یکی از اهداف مهم درس فارسی در پایه های مختلف تحصیلی این است که بیاموزند چگونه یک متن را صحیح بخوانند و سپس آن را بفهمند و از آن نتایجی استنباط کنند. اما بنابر آخرین آمار مطالعات بین المللی پیشرفت سواد خواندن (پرلز) که به ارزیابی میزان درک خوانداری دانش آموزان جهان در هر پنج سال می پردازد، دانش آموزان ایرانی در زمینه درک و فهم متن وضعیت نامناسب و ضعیفی دارند. هر دانش آموز برای فهم متن باید علاوه بر فهم کلمات و جملات تشکیل دهنده آن متن، بتواند بین این جملات روابط معنایی ایجاد کند. روابط منطقی معنایی بین جملات متن با نشانه هایی که نشانه های انسجام نام دارد، ایجاد می شود. خوشبختانه با رویکرد جدیدی که در تالیف کتب فارسی در سال های اخیر دیده می شود، مباحث متن و انسجام متن خصوصاً بحث حروف ربط(پیوندی) و ضمیر به عنوان نشانه های انسجام (از پایه چهارم در بخش درک متن با زبانی ساده و بدون مباحث نظری پیچیده) آمده است و در پایه های بالاتر خصوصاً در کتابِ جدیدِ نگارش سال دهم متوسطه، مباحث حروف ربط و ضمیر هم به صورت نظری و هم با تمرین های عملی در چهار بخش «هنجار نوشتار» گنجانده شده است. اگرچه از میان نشانه های انسجام بیشتر به حرف ربط، ضمیر و علائم نگارشی، قید و صفت ترتیبی در کتاب های فارسی پرداخته شده است، اما اگر همین مباحث با جدیت و به طور عملی در کلاس های نگارش به دانش آموزان آموزش داده شود، قطعاً در سال های آینده شاهد رشد وضعیت فعلی نامناسب مهارت خواندن خواهیم بود.
بررسی و شناخت انواع لحن و پیوند آن با مهارت های خوانداری در کتاب فارسی هشتم (دوره اول متوسطه)
حوزه های تخصصی:
لحن در ادبیات، عبارت از نگرش و احساس گوینده یا نویسنده نسبت به محتوای پیام ادبی است که با تکیه بر دیگر عناصر شعر از قبیل قالب شعر، معنی اصلی و ضمنی واژه ها، عبارت های برجسته، ساختمان جمله ها، وزن، هجاهای شعر، تصاویر توصیفی و صور خیال شکل می گیرد. در هر اثر ادبی یک یا ترکیبی از چند لحن اصلی و تعدادی لحن جزئی یا موضعی وجود دارد که از جهت ایجاد ارتباط بین شاعر و خواننده و نقش زیباشناختی که در اثر دارد از اهمیت والایی برخوردار است، به گونه ای که می توان گفت: عدم درک صحیح لحن یک شعر یا نثر ممکن است خواننده را در درک ساختار متن و برقرار کردن رابطه بین اجزای متن یا اثر گمراه کند و از دریافت مفهوم و مضمون اثر بازدارد. در این مقاله ضمن بیان اهمیت عنصر لحن در فهم و تفسیر فارسی هشتم، به کاربرد انواع لحن نیز پرداخته شده است. بررسی درسهای فارسی هشتم در دو محور عمودی و افقی بر اساس روش توصیفی- تحلیلی نشان می دهد که مؤلفان محترم این کتاب، برای پرورش مهارت خوانداری متن های مناسبی را گزینش کرده اند.
مقایسه طرح مبحث «گویش» در کتاب های نظام متوسطه قدیم و جدید و بررسی ریخت شناسی اسم و ضمیر در گویش های مرکزی ایران
حوزه های تخصصی:
گویش های ایرانی با فراوانی بسیار، در پهنه جغرافیایی وسیعی گسترده اند و در طول زمان، همچون زبان فارسی تحول بسیار داشته اند. بررسی این گویش ها، علاوه بر شناخت پیوندهای فرهنگی جوامع زبانی ایران ، برای درک ناشناخته های زبانی نیز، راهگشایند. این مقاله به دو بخش تقسیم می گردد. هدف از بخش نخست، مقایسه شیوه تقسیم بندی موضوعات زبانشناسی، در سه کتاب زبان فارسی متوسطه قدیم، با کتاب های نگارش متوسطه دوره اول و دوم نظام جدید است. در این تحلیل توصیفی نشان داده شد که حذف مباحث زبانشناسی ساختگرا، از جمله تعریف علمی زبان، گونه ها و گویش های آن، در کتب جدید و انتقال دروس صرف و نحو به کتاب فارسی، نشان از بازگشت به دستور سنتی دارد. همچنین، وارد کردن دروس آزاد زبان و ادب محلی به کتاب های فارسی دوره اول و دوم جدید، لزوم نگرش علمی به مبحث گویش و ادبیات محلی را می طلبد؛ بدین خاطر، در بخش دوم، گویش های مرکزی ایران برای نمونه انتخاب و زیرشاخه های آن از نظر ریخت شناسی بررسی شدند. هدف، نشان دادن پیوند این گویش ها با پیشینه زبان فارسی بود. این تحلیل توصیفی نشان داد که در زیر شاخه شمال شرقی و بیشتر گویش های زیرشاخه تفرش، ویژگی جنس دستوری برای اسم، هنوز وجود دارد. همچنین صرف غیرفاعلی اسم و ضمیر در گویش ابیانه ای، از زیر شاخه شمال شرقی و در بیشتر گویش های زیرشاخه تفرشی ، مشاهده گردید. در این تحلیل، روند شکل گیری «نقش نمای اضافه» در فارسی معیار نیز روشن شد.
بررسی ضرب المثل های عربی خوزستان
حوزه های تخصصی:
زبان عربی محلی مردم خوزستان مانند همه زبان های دیگر در گویش یا لهجه محلی، دارای ویژگی هایی است که نمونه ای از آن، ضرب المثل هایی است که میان مردم متداول هستند، هر کدام از آن ها دارای دنیایی از ذوق و اندیشه و حسن تعبیر در ادای مقصود است و معادل هایی در زبان فارسی دارند. از نظر مضمونی در امثال فارسی و عربی شباهت های بسیاری وجود دارد. هدف از این تحقیق گردآوری و بررسی ضرب المثل های عربی خوزستان می باشد که به علت بار تجربی جوشانی که دارند می توانند ارزنده باشند و به مطالعات اجتماعی و مردم شناسی کمک کنند. محور اساسی این پژوهش بر پایه ضرب المثل های عربی خوزستان استوار است؛ هم چنین مقایسه ض رب المثل های مشترک در زبان ع ربی و ف ارسی و معادل یابی برای آن ها در زبان فارسی. در مورد بررسی و مقایسه ضرب المثل های عربی خوزستان با فارسی و تأثیر آن ها بر یکدیگر تاکنون پژوهش درخور توجهی صورت نگرفته است. در این پژوهش تا جائی که امکان پذیر بوده، امثال به صورت میدانی جمع آوری شده اند و مرحله بعدی تحقیق و پژوهش در فضای کتابخانه انجام گرفته و از منابع مکتوب استفاده شده است. با وجود گنجینه پربار فرهنگ عوام، به ویژه امثال و حکم، در این منطقه، کار اساسی در این زمینه صورت نگرفته است و کتاب هایی که در زمینه امثال و حکم عربی خوزستان منتشر شده اند، از چهار و پنج کتاب تجاوز نمی کنند.
تهیه آزمون درک شنیداری فارسی و تعیین مختصات روانسنجی آن
حوزه های تخصصی:
مقدمه: برای سنجش مهارت درک شنیداری ابزارهای مختلفی وجود دارد که یکی از این ابزارها آزمون درک شنیداری ژتونی است. ازآنجایی که نسخه فارسی این آزمون غربالگری پرکاربرد برای سنجش اختلالات گفتار و زبان وجود ندارد، در این تحقیق بر آن شدیم تا آزمون درک شنیداری فارسی را با انطباق از آن تهیه نماییم. هدف: هدف از این پژوهش تهیه آزمون درک شنیداری فارسی منطبق و تعیین مختصات روانسنجی آن بود. روش: در این مطالعه ابزارسازی، ابتدا نسخه فارسی آزمون تهیه و روایی محتوایی تعیین شد. جهت بررسی ثبات درونی ۱۸۸ فرد بزرگسال سالم (۵۹ مرد و ۱۲۹ زن) در بازه ی سنی ۱۸-۸۰ سال در شهر تهران در سال ۱۳۹۶ انتخاب شدند. نمونه گیری از نوع تصادفی خوشه ای بود و افراد توسط آزمون های درک شنیداری فارسی، بررسی مختصر وضعیت شناختی و زیرآزمون حافظه عددی وکسلر مورد ارزیابی قرار گرفتند. جهت بررسی پایایی آزمون ۱۰ نفر با فاصله ی یک هفته مورد ارزیابی مجدد قرار گرفتند. جهت بررسی تاثیرات سن و تحصیلات بر عملکرد افراد در آزمون درک شنیداری فارسی از روش رگرسیونی پواسن با انباشتگی در صفر استفاده گردید. یافته ها: آزمون درک شنیداری فارسی با ۳۶ سوال و نمره کل ۳۶ تهیه شد. روایی محتوایی براساس لاواشه و پایایی آزمون-بازآزمون، این آزمون به ترتیب ۱ و ۰/۹۶ محاسبه شد (۰/۰۵P<). میانگین نمره ی کلی آزمون ۳۴/۸ با انحراف معیار ۱/۵۲ محاسبه شد. میانگین سن و تحصیلات و نمره آزمون وضعیت شناختی شرکت کنندگان به ترتیب اعداد ۳۲/۹۷، ۱۳/۹۵ و ۲۹/۲۲ بودند. درنهایت توزیع نمره کل آزمون دارای چولگی چپ و انباشتگی در نمره ۳۶ بود. نتیجه گیری: براساس یافته ها، آزمون درک شنیداری فارسی از روایی و پایایی مطلوبی برخوردار است و ابزاری دقیق و مناسب برای ارزیابی درک شنیداری افراد بزرگسال و عملکرد افراد دارای آسیب های سیستم عصبی مرکزی به شمار می آید.
تأثیر تلفظی زبان فارسی بر زبان مازندرانی (گونه ساروی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر مطالعه ای میدانی از نوع توصیفی-تحلیلی است که ضمن توصیف و تحلیل داده ها به بررسی تأثیر آوایی و واجی زبان فارسی و بررسی تأثیر عوامل اجتماعی سن و منطقه جغرافیایی بر مازندرانی پرداخته است. در پژوهش حاضر، از ابزار پرسش نامه، مصاحبه و ضبط صدا استفاده شده است. نمونه آماری از گروه های سنی مختلف از بین دختران و پسران 14-18 سال (جوانان)، زنان و مردان بین 30-40 سال (میان سالان) و بالای50 سال (بزرگ سالان) هستند که از مناطق شهری و روستایی ساری به روش تصادفی انتخاب شده اند. نتایج نشان داده است که زبان مازندرانی، با دخالت فرایندهایی چون قیاس و تعمیم افراطی در نسل های مختلف روستایی و فارسی در شرف تغییر و فارسی شدگی است. تحقیق حاضر افق تحلیلی جدیدی را درباره تحول و تغییرات زبانی بازمی نماید و جامعه شناسان زبان و برنامه ریزان زبان می توانند از آن استفاده کنند.
تحلیل و آسیب شناسی اختلافات فرهنگی، تبدیل واژگان، مصادر و افعال و تلمیحات فارسی در زبان و ادبیات اردو(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همانگونه که درنتیجه تحولات سیاسی در ایران تماس نزدیک فارسی با زبان های عربی، ترکی، فرانسوی و انگلیسی صدها لغات را بدین زبان وارد ساخت ، زبان اردو و زبان فارسی هندی نیز رنگی از زبان های محلی هندوستان را به خودگرفته است. بیشتر این واژه ها شامل اسامی خاص و کلمات مربوط به مراسم و اعیاد و فرهنگ وتمدن خاص هندوستان است که اکثرا هیچ گونه ارتباط معنوی و لغوی با زبان فارسی ایرانی نداشته است ، به ویژه در برخی از منظومه ها و دیوان شاعران سند و دکن این تأثیر و تأثر حتی بین برخی از شاعران ایرانی که در آغاز سلطنت اسلامی در شمال هندوستان ؛ همچون "ابولفرج رونی" و "مسعودسعدسلمان" به سرمی بردند از راه نفوذ زبان های محلی هند کاملا مشهود است. از آنجایی که زبان فارسی ایرانی در سرزمین و وطن دوم خود هندوستان بیش از هشتصد سال حاکم بود، ادبیات هند تابع فرهنگ ایرانی قرارگرفت. آنگونه که شاعران وقت، گاهی به جای کاربرد گل های محلی سرزمین خود همچون کنول"نیلوفر"چمپا"گل سفید و زرد و خوشبو"به سنبل و نسترن فارسی و به جای قهرمانان جنگی خود همچون "بهیم و ارجن" به رستم و سهراب بسنده می کردند، اما برخی از واژهای فارسی که در این سرزمین به کار برده می شود از طرفی به علت نفوذ زبان های محلی و فرهنگ های خاص هر منطقه و از طرفی به علت رواج و گستردگی سبک هندی، به عنوان یک مکتب فکری تازه، ترکیبات و اصطلاحات و کنایات و تعبیرات و مفاهیم پیچیده ای را پدید آورده است که از زبان فارسی ایرانی در سطح معنوی و فرهنگی واژه ها فاصله بسیاری گرفته است. از طرفی، گاهی دانسته و یا نا دانسته، دخل و تصرفات و دگرگونی و فساد در به کار گیری تلمیحات فارسی در زبان و ادبیات اردو دیده می شود که در این پژوهش، به تحلیل و بررسی اختلاف فرهنگی و فساد واژگان و مصادر افعال و تلمیحات فارسی در زبان و ادبیات اردو پرداخته شده است.
تحولِ تاریخی واحد نحوی به واژه نو در زبان فارسی
منبع:
مطالعات آموزش زبان فارسی سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۴شماره ۱
83 - 100
حوزه های تخصصی:
تبدیل واحدهای نحوی به واحدهای صرفی (واژه) یکی از شیوه های رایج واژه سازی در زبان ها به شمار می رود. این تبدیل هم از منظر مطالعات درزمانی و هم از منظر مطالعات همزمانی قابل بررسی است. بدین معنا که در زبان ها، تبدیل واحد نحوی به واحد صرفی هم در بستر تاریخی رخ می دهد و هم در یک دوره خاص از زبان، اهل زبان با تبدیل واحدهای نحوی به واحدهای صرفی برای بیان مفاهیم نو به امر واژه سازی مبادرت می ورزند. در این پژوهش تحول تاریخی تبدیل واحدهای نحوی به واحدهای صرفی مورد بررسی قرار گرفته است و در اثبات ادعای تبدیلِ تاریخی واحدهای نحوی به واحدهای صرفی به شواهد آوایی و همچنین به شواهد صرفی و نحوی اشاره کرده ایم. برای مثال خیلی در متون کلاسیک از خیل با مقوله دستوری اسم به معنی دسته و گروه با یای وحدت یا یای نکره ترکیب شده است که پس از تحول تاریخی و تبدیل به واحد صرفی به واژه خیلی با مقوله دستوری قید تبدیل شده است. در این تحقیق، فرآیند تبدیل واحدهای نحوی به واحدهای صرفی و انواع این تحولات تاریخی روشن شده است و در سایه نتایج به دست آمده از این پژوهش بخشی از ناتوانی اهل زبان در قرائت صحیح و عروضی متون کلاسیک به خصوص نظم فارسی روشن می شود. چراکه واحدهای نحویِ مربوط به دوره های پیشین به صورت یک واژه در زبان فارسی امروز درآمده است. خوانندگان امروزیِ اشعار کلاسیک فارسی، فاقد توانایی زبانی مردمان پیشین در خصوص عروض فارسی هستند و این امر تا حدی به دلیل ناآگاهی نسبت به تحول تاریخی واحدهای نحوی به واحدهای صرفی است.
بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی در تحلیل جهان بینی شهریار در اشعار ترکی آذری و فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بر اساس دیدگاه شناختی تصورات ذهنی مبنای شکل دهنده ی تصورات استعاری هستند و تفکرات، تجارب و فرهنگ هر ملت خاص همان ملت است و در زبان آنها بازتاب می یابد. هدغف مقاله حاضر بررسی تطبیقی استعاره های مفهومی در زبانهای فارسی و ترکی آذری است و بر آن است تا به این سوال پاسخ دهد که چه عواملی بر شکل گیری استعاره ها دراشعار یک شاعر دوزبانه مانند شهریار دخیل هستند و آیا این استعاره ها می توانند جهان بینی شاعر را منعکس کند. چارچوب نظری این پژوهش طبقه بندی لیکاف و جانسون (1980و1993) از استعاره های مفهومی و نیز زولتان کووچش (2005و2010 ) در تقسیم بندی استعاره ها به جهانی و متغییر وابسته به بافت و فرهنگ است. استعاره ها در 5 گروه طبیعت، عشق و هجران، مذهبی و اعتقادی، سیاسی و اجتماعی و نژادی قرار گرفتند. نتایج آماری نشان داد که در قلمرو این دو زبان حوزه های استعاری «طبیعت»، «مذهبی و اعتقادی» جهانی هستند ولی حوزه های استعاری «عشق و هجران»، «سیاسی و اجتماعی» و «نژادی» وابسته به زبان هستند، و این ادعا که تصورات استعاری نه تنها مقوله هایی زبانی هستند، بلکه اساس تفکر و رفتار آدمی را نیز شکل می دهند، تایید شد. در نتیجه بخشی از استعاره ها در تطابق با مبانی همگانی شکل می گیرند و بخش دیگری از آن ها تحت تأثیر مبانی فرهنگی، اجتماعی به وجود می آیند. یعنی ماهیت الگو برداری های استعاری و حتی ترجیح کاربرد یک استعاره مفهومی بر دیگری تحت تأثیر باورهای فرهنگی افراد در کنار مبانی جهانی استعاره ها می باشد و تأثیر پذیری ساخت استعاری از فرهنگ و محیط تأیید می شود.
ساخت ها و راهبردهای امری در زبان فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات زبان و گویش های غرب ایران سال دهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۳۶
99 - 116
حوزه های تخصصی:
نوشتار پیش رو ساخت امری و صیغگان آن را در زبان فارسی بررسی کرده است. بدین منظور ابتدا ساخت امری متعارف و سپس ساخت های غیر متعارف در این زبان توصیف شده است. نتایج نشان می دهد که فارسی دو ساخت امری کمینه و بیشینه دارد. ساخت کمینه متعارف پیرامون فاعل دوم شخص مفرد و ساخت بیشینه نامتعارف پیرامون فاعل های غیر دوم شخص مفرد شکل می گیرد که به لحاظ صوری با ساخت کمینه ناهمگون هستند؛ ولی در توزیع تکمیلی با آن قرار دارند. افزون بر این دو ساخت، چهار ساخت تحلیلی نیز وجود دارد که به طور عمده بر افعال حرکتیِ دستوری شده متّکی بوده و در برخی از بافت ها در ترکیب با فعل اصلی معنای ثانویه رهنمودی را به مثابه راهبرد (و نه ساخت) امری القا می کنند. معنا و نقش اولیه این ساخت ها عمدتاً ترغیبی و تهییجی است و برخلاف ساخت های امری نامتعارف در توزیع تکمیلی با فاعل دوم شخص مفرد نیستند. دیگر راهبرد هایی که در زبان فارسی برای بیان امر به کار می روند، عبارت اند از ساخت وجهی، جملات خبری و پرسشی.
مطالعه تطبیقی دوگانه نیکی و بدی در امثال و حکم فارسی و کُردی
منبع:
شفای دل سال پنجم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹
99 - 129
حوزه های تخصصی:
قرابت ها و زمینه های فرهنگی مشترک میان فارسی زبانان و کُردی زبانان و تجربیات مشترک و ممتدّ تاریخی آن ها، سبب پدید آمدن سرمایه های مشترک فرهنگی شده است. از بارزترین این سرمایه ها، ضرب المثل های رایج در این دو زبان است. بر این اساس نگارندگان در پژوهش حاضر به بررسی امثال و حکم فارسی و کُردی از منظر دوگانه نیکی و بدی پرداخته اند. روش پژوهش تحلیلی- تطبیقی است و به اسناد و منابع کتابخانه ای اتکا دارد. در این جستار صرفاً مثل هایی آمده است که در زبان کردی یا در زبان فارسی معادل متناظر دارند و در کنار هم زوج مثل هستند. نتایج این مطالعه اهمیت نیکی و بدی در فرهنگ فارسی و کردی و مشابهت بسیار امثال و حکم رایج در میان مردمان این دو زبان را نشان می دهد. طبق بررسی، در جامعه آماری تحقیق، یعنی کل ضرب المثل های مضبوط در منابع مورد استفاده، از میان 52 زوج مثلِ مرتبط با دوگانه نیکی و بدی تنها 14 مورد از منظر سطح زبان و شیوه بیان متفاوت بودند و مابقی یا کاملاً یکسان یا مشابه هم بودند. همچنین مفاهیم بدی و نیکی در هر دو زبان مانند هم مورد سرزنش و نکوهش یا دارای ارزش تلقی شده اند. غالب امثال مورد بررسی در مرتبه نخست، ریشه در تعالیم مشترک اسلامی و مذهبی دارند و در مرتبه بعدی از سنت ها و باورهای اصیل کردی زبانان و فارسی زبانان نشئت می گیرند.
نقد و بررسی کتاب «فرهنگ نصیری»(مقاله علمی وزارت علوم)
با گسترش زبان ترکی در ایرانِ عصر صفوی و نیاز به این زبان برای برقرار داشتن ارتباطات با کشورهای ترک زبان همسایه، شماری فرهنگ لغت در این دوره تألیف شد تا یادگیری ترکی و فهم کلمات دشوار این زبان را در متون مختلف آسان سازد. فرهنگ نصیری یکی از این فرهنگهاست که دو تن از منشیان درباری عهد صفوی با هدف یاد شده تألیف کرده اند که تنها نسخه خطی آن را دکتر حسن جوادی و دکتر ویلم فلور با همکاری چند تن دیگر اخیراً تصحیح و نشر کرده اند. قصد در این مقاله معرفیِ اجمالی و سپس نقدی بر این کتاب است که ضمن آن نمونه هایی از خطاهای متعدد عجیبِ آن نقل خواهد شد. نتیجه گیری نگارنده این است که آنچه مصححان محترم انجام داده اند، اززش علمی ندارد و چیزی جز اتلاف پول در بر نداشته است.
مبتداسازی ضمیرگذار موضوع (مفعول مستقیم) در زبان فارسی؛ مطالعه ای براساس نظریه بهینگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی زبان فارسی در چارچوب های زایشی و نقش گرا و نیز شناختی فراوان صورت گرفته است. این در حالی است که این رویکردها در تبیین تغییرات ساختی و ایجاد ساخت های نشاندار ازقبیل مبتداسازی به مشکل خورده اند. هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی ساخت مبتداسازی ضمیرگذار در چارچوب نظریه بهینگی است. پژوهش پیش رو مبتنی بر روش توصیفی تحلیلی است و پیکره مورد بررسی ما گونه گفتاری زبان فارسی را شامل خواهد شد. مقاله حاضر می کوشد نشان دهد که در ایجاد ساخت مبتداسازی ضمیرگذار در زبان فارسی محدودیت هایی اعمال می شوند که ترتیب مرتبه بندی آن ها صورت یا صورت های بهینه را مشخص می سازد. در سازماندهی چنین محدودیت هایی از عناصر سازنده ای به نام مشخصه ها و واحدهای مفهومی استفاده می شود که ویژگی مقوله های دستوری از قبیل موضوع یا مقوله های گفتمان نقشی ازقبیل مبتدا هستند. یافته های پژوهش نشان می دهد که با کاربرد محدودیت های تقدم، مجاورت و وفاداری از یک سو و مشخصه ها یا واحدهای مفهومی از سوی دیگر، در تجزیه و تحلیل نمونه های زبان فارسی می توان به نتایج مطلوب تری در تبیین چنین ساخت هایی رسید. به بیان دیگر، ثابت شده است که ترازمندی نحو ابتدا، می تواند انگاره سازی ساخت مبتداسازی ضمیرگذار فارسی را به نحو مطلوب به دست دهد و جایگزینی برای چارچوب های نحوی باشد که براساس ساخت سلسله مراتبی عمل می کنند. همچنین، نتایج پژوهش حاکی از آن است که مشخصه های [موضوع]، [نو بودن]، [دربارگی] و [تقابل] در ایجاد ساخت مبتداسازی ضمیرگذار موضوع در زبان فارسی نقش مهمی ایفا می کنند. علاوه بر این، تخطی از محدودیت های مربوط به فاعل و مبتدا به بهینه نبودن ساخت مبتداسازی ضمیرگذار منجر می شود.
تحلیل گویش سنجیِ اصطلاحات خویشاوندی در برخی استان های فارسی زبان ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اصطلاحات خویشاوندی از دیرباز برای مردم شناسان از بعد روابط و تعاملات اجتماعی و برای زبان شناسان از بعد ساختاری، رده شناختی و تاریخی اهمیت داشته اند. در این پژوهش با به کارگیری روش های گویش سنجی (سگای، 1973) شامل ماتریس فاصله، نقشه های مقیاس چندوجهی، خوشه ای و دندروگرام، شباهت ها و تفاوت های ۷0۴ نمونه اصطلاح خویشاوندی مربوط به ۳۲ روستای استان های یزد، همدان، شیراز، کرمان و اصفهان تحلیل و گونه های زبانی خوشه بندی می شوند و فاصله شان با یکدیگر و با فارسی معیار اندازه گیری و ناحیه های زبانی شناسایی می گردند. ابزار تحلیل رایانشی نرم افزار گب مپ (نربون و همکاران، 2011) است. برمبنای نتایج، کم ترین تنوع در اصطلاحات وام گرفته شده از زبان عربی شامل عروس، عمو، خاله و عمه دیده می شود. بیشتر تفاوت ها بین گونه های زبانی تلفظی است و نه واژگانی. درخوشه بندی برمبنای ۱۰ گروه، بیشترین تنوع در گونه های استان اصفهان دیده می شود. فاصله گویشی بین گونه های استان کرمان کم است، به غیر از گونه ای در جیرفت که به گونه های استان همدان نزدیک است؛ وجود اقوام لر و لک در هر دو منطقه می تواند از دلایل این شباهت باشد. گونه های استان همدان نیز یک خوشه زبانی تشکیل می دهند؛ به غیر از یک گونه که به فارسی معیار نزدیک تر است. بزرگترین خوشه زبانی گونه هایی در استان های کرمان، فارس، یزد (نزدیک نواحی مرزی) و گونه های غربی و جنوب غربی استان اصفهان در مرز فارس را شامل می شود. به عبارتی، در نواحی مرزی بین این استان ها شاهد پیوستار گویشی هستیم. گونه هایی در اصفهان، همدان و یزد کم ترین فاصله با فارسی معیار را دارند. کشه و تل آباد در استان اصفهان که احتمالاً به گویش راجی و اردستانی از گونه های فلات مرکزی نزدیک اند، با هیچ گونه ای خوشه بندی نشده اند و جزیره گویشی به شمار می آیند.
نظام حروف ربط در «تاریخ بلعمی»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیوند بندهای هم پایه در زبان های دنیا از رهگذر سازوکارهای مختلفی تحقق می یابد. به رغم آنکه بندهای مذکور گاهی فقط به لحاظ معنا و کاربردشناسی به یکدیگر ارتباط می یابد، اما در غالب موارد، این کلمات ربط میان بندی هستند که ارتباط میان بندها را برقرار می کنند. به لحاظ رده شناسی و در میان زبان های دنیا، کلمات ربط، انواع مختلفی دارند که براساس رابطه معنایی میان دو بند ازسوی زبانوران به خدمت گرفته می شوند. از آن جمله می توان به کلمات ربط اتصالی، انفصالی، علّی، شرطی و تقابلی اشاره کرد. مجموعه این انواع در زبان های دنیا، نظام حروف ربط را تشکیل می دهند. در این مختصر برآنیم تا نظام حروف ربط را در متن «تاریخ بلعمی» معرفی کنیم و تفاوت های صوری و نقشی این ساخت های زبانی را در مقایسه با فارسی نو امروز نشان دهیم. «تاریخ بلعمی» از آثار فاخر ادب فارسی در قرن چهارم هجری و درواقع، ترجمه فارسی کتاب «تاریخ طبری» است. مطالعه نظام حروف ربط در «تاریخ بلعمی» نشان می دهد نظام حروف ربط در تاریخ بلعمی به لحاظ عملکرد و ساخت هایی که مفاهیم ارتباطی میان بندها را رمزگذاری می کنند تاحدودی مشابه فارسی نو امروز است، به بیانِ دیگر، همان مفاهیم ارتباطی که امروزه ازسوی حروف ربط رمزگذاری می شوند، در قرن چهارم و در تاریخ بلعمی نیز وجود داشته و کمابیش ازسوی ساخت های دستوریِ مشابهی نیز بیان می شده اند. با این حال، تفاوت هایی مهم ازجمله تفاوت در به کارگیریِ دو حرف ربط علّی «ایرا» و «به سوی آنکه» و دو حرف ربط تقابلی «پس» و «و» در کنار تفاوت های جزئی تر دیگر مستند شد. داده های مطالعه پیش رو همچنین نشان دادند که تنوع واژگانیِ حروف ربط در فارسی نو امروز خصوصاً در حوزه حروف ربط مرکب، بیشتر از تنوع واژگانی حروف ربط در تاریخ بلعمی است. در این مطالعه، بالاترین تنوع واژگانی در حروف ربط علّی مستند شد. همچنین نشان داده شد که حروف ربط «و»، «تا»، «که»، «پس»، «چندانکه» و «چنانکه» مصداق های چندمعنایی هستند. مطالعه درخصوص علل این چندمعنایی می تواند موضوع پژوهش دیگری در این زمینه باشد.
بررسی ساختار ادبی و محتوای کتاب ادبیات فارسی پایه دهم
برگ برگ ادب و فرهنگ ایران زمین جلوه گاه نمایش آثار منظور و منثور فرهیختگان اندیشه ور است و کتاب ادبیات آیینه ی اندیشه ها ،باورها،هنرمندی ها و عظمت روحی و معنوی هر ملت است.آنچه که در این پژوهش مورد نقد و کاوش قرار گرفته است نکات ادبی اخلاقی و دستوری کتاب ادبیات فارسی پایه دهم می باشد.در بررسی و کاوش متن درس در آغاز به توضیح آن پرداخته و سپس معایب و محاسن و نکات مثبت و منفی آن در نظر گرفته شده است و به نکات ادبی اخلاقی و دستوری آن پرداخته شده است و سپس به بررسی محتوای کیفی و کمی کتاب درسی مورد نظر پرداخته شده و چند رهنمود و راهکار در جهت حفظ و اعتلای زبان و ادب فارسی و آموزش صحیح آن اشاره شده است.
بررسی ساختمان افعال فارسی و اسپانیایی باتأکید بر کتاب دلبستگی ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ شهریور ۱۴۰۱ شماره ۶ (پیاپی ۱۰۶)
171-192
فعل یکی از ارکان مهم دستوری است که دربارۀ ساختمان آن بین دستورنویسان اختلاف نظرهایی وجود دارد. از این رو، بررسی جهت زدودن گرد ابهام از آن به یکی از مهمترین ضرورت های دستور زبان بدل شده است. در این مقاله با بررسی تطبیقی ساختمان فعل در دو زبان فارسی و اسپانیایی، با نظر به افعالِ کتاب "دلبستگیها" اثر گاله آنو و ترجمۀ فارسی آن از نازنین نوذری، ابتدا علت اختلاف نظرها دربارۀ ساختمان فعل، سپس راه برون رفت از آنها را بیان میکنیم و یک طبقه بندی تطبیقیِ مناسب با خصوصیت فعل در هر دو زبان (فعل ساده، فعل اشتقاقی، فعل مرکب) ارائه میدهیم. گفتنی است طی تحقیق مشخص شد که علت اصلی اختلاف نظرها دربارۀ ساختمان فعل، به نوع تقسیم بندی تکواژهای زبان از سوی صاحب نظران و جایگاه حرف اضافه در آن برمیگردد. پس از بررسی، حرف اضافه را در ذیل تکواژ قاموسی قرار داده و حاصلِ اسم/ صفت/ قید/ فعل/ حرف+ فعل را "فعل مرکب" و حاصل اسم/ صفت/ قید+ وندهای اشتقاقیِ فعلساز را "فعل اشتقاقی" دانستیم و ساخت فعل مرکب را نیز در پنج طبقه ارائه کردیم و اینگونه علاوه بر ارائه تقسیم بندی تطبیقی از ساختمان فعل در دو زبان و رفع ابهامات دربارۀ فعل اشتقاقی و مرکب، مشخص شد علت بسامد افعال مرکب در زبان فارسی نسبت به زبان اسپانیایی چه بوده است.