مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
جامعه شناسی اقتصادی
حوزه های تخصصی:
اجتماعی و فرهنگی بودن اقتصاد به عنوان کنشی که در این بستر روی می دهد آن را موضوع مورد مطالعه جامعه شناسی اقتصادی نموده است. اقتصاد مقاومتی(Resistive economy) علاوه بر ابعاد اقتصادی دارای ابعاد اجتماعی، فرهنگی و سیاسی مهمی است که ضرورت دارد بررسی آن با توجه به این ابعاد صورت گیرد. اقتصاد مقاومتی الگوهای ارتباطی شبکه ای از کنش گران در تولید، توزیع و مصرف کالا و خدمات است که در شرایط بحرانی افول ننموده و قدرت بازساماندهی خود را داشته و با هضم عوامل بحران، مانع از تحمیل قواعد دیگری به خود گشته و در صورت لزوم می تواند قواعد خود را به دیگری تحمیل نماید. اقتصاد مقاومتی راهبرد جمهوری اسلامی برای تقابل با جنگ اقتصادی نامتقارن تحمیلی دشمن مستکبر و تدوام پیشرفت اقتصادی در شرایط بحرانی است. اقتصاد مقاومتی پویا و پیشرفت گرا، عدالت خواه و غیراستعماری، مردم محور و پاک است. اولویت در آن تولید و تامین اقلام راهبردی، اجتناب از اقتصادِ تک محصولی، بالا رفتن ارزشِ پولِ ملی با افزایشِ کارِ تولیدی می باشد. به منظور دستیابی به چنین اقتصادی علاوه بر توجه به عوامل و موانع اقتصادی نیازمند رعایت برخی الزامات و ضروریات فرهنگی و اجتماعی نظیرِ وفاق نخبگان، افزایش مشروعیت نظام سیاسی، مبارزه با فساد اقتصادی، کاهش نابرابری اجتماعی و اقتصادی، کارآمدسازی نظام تامین اجتماعی، تحول در نظام اداری، تغییر سبک زندگی و... هستیم.
مقایسه تطبیقی دیدگاه های اقتصاد نئوکلاسیک، اقتصاد نهادگرا، و جامعه شناسی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد است با مقایسه تطبیقی سه حوزه معرفتی اقتصاد نئوکلاسیک، اقتصاد نهادگرا، و جامعه شناسی اقتصادی به وجوه اشتراک و افتراق آن ها دست یابد. فصل مشترک این سه حوزه تلاش همگی آن ها برای فهم پدیده های اقتصادی است. دو حوزه اول در حوزه معرفت شناسی اقتصاد قرار می گیرند و حوزه سوم در حوزه معرفت شناسی جامعه شناسی است. در این مقاله در معرفی اقتصاد نئوکلاسیک مفروضات اصلی و پی آمدهای این مفروضات بررسی می شوند. در اقتصاد نهادگرا به انتقاداتی توجه می شود که نورث و کووز به اقتصاد نئوکلاسیک وارد کرده اند و مفهوم «هزینه مبادله» در نظریات نورث، کووز، و ویلیامسون بررسی می شود. در جامعه شناسی اقتصاد به جامعه شناسی اقتصادی کلاسیک با نمایندگی وبر و جامعه شناسی اقتصادی جدید با نمایندگی گرانوواتر توجه می شود. در آخر مقاله برخی از مهم ترین مناقشاتی بررسی می شود که در ایران میان اقتصاددانان مدافع بازار آزاد، اقتصاددانان مدافع نهادگرایی، و جامعه شناسان اقتصادی وجود دارد..
تحلیل نقش اعتماد بین فردی در مبادلات اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش، اعتماد به منزله یکی از مهم ترین ارکان پیوستگی و گسست قراردادهای تجاری با تکیه بر پرونده های دعاوی حقوقی - اقتصادی بررسی شده است. در ظاهر به نظر می رسد دو مفهوم اعتماد و مبادلات اقتصادی از یکدیگر مستقل اند؛ اما درنهایت، نقش بسزایی در بازتولید یکدیگر در سطوح مختلف دارد. در این پژوهش، ابتدا مفهوم اعتماد در سطوح مختلف تعریف شده است، سپس مفهوم های اعتماد و بی اعتمادی با عنوان عوامل اجتماعی - فرهنگی دخیل در تداوم یا شکست قراردادهای تجاری، با استفاده از الگوی لویسکی و بانکر (1995) به همراه نظریه مک الیستر (1995) تبیین شده اند؛ درنهایت، با بررسی پرونده های حقوقی - اقتصادی و با استفاده از روش اسنادی، نقش اعتماد در تداوم یا شکست شراکت های تجاری در سطح بین فردی تحلیل و تفسیر شده است.
ضرورت بازنگری در گونه شناسی جامعه شناسی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با توجه به شرایط اجتماعی و دانشگاهی دهه 1970، گروهی از جامعه شناسان مبتکر و خلاق و با سنت های فکری مختلف، در شکل گیری جامعه شناسی اقتصادی جدید سهم و نقش بسزایی داشتند. آن ها سعی کردند که پدیده های اقتصادی را متمایز از رویکرد اقتصاد نوکلاسیک تحلیل کنند. دراین میان، برخی از پژوهشگران حوزه جامعه شناسی اقتصادی را به دو گونه قدیم و جدید تقسیم بندی کردند و پیشگام جامعه شناسی اقتصادی جدید را «گرانووتر» معرفی کردند؛ درحالی که سنت های فکری متعددی در پدیدآمدن حوزه جامعه شناسی اقتصادی جدید نقش داشته اند؛ ازجمله رویکرد تحلیل شبکه، حوزه جامعه شناسی اقتصادی جدید و دیدگاه جامعه شناسی تحول یافته فرهنگی. حک شدگی، محوری ترین مفهوم درمیان سنت های فکری جدید است که براساس آن، پدیده های اقتصادی متفاوت از علم اقتصاد متعارف تبیین شده اند. در این مقاله با بررسی انتقادی این تقسیم بندی در حوزه جامعه شناسی اقتصادی نشان داده می شود که جامعه شناسی نومارکسیستی احیاشده در دهه 1970، ازنظر مفهومی و تجربی دستاوردهای مهمی در حوزه جامعه شناسی اقتصادی داشته است که از سهم و نقش آن در شکل گیری این حوزه غفلت شده است. یافته ها نشان می دهند که در تعامل و ارتباط میان جامعه شناسی اقتصادی و رویکرد جامعه شناسی اقتصادی نومارکسیستی، جهت گیری و تحلیل های چندجانبه و جدیدی ایجاد می شوند. همان گونه که جامعه شناسی نومارکسیستی احیاشده در دهه 1970 در جامعه شناسی متعارف پذیرفته شده است و از دستاوردهای آن بهره گرفته می شود، در جامعه شناسی اقتصادی نیز چنین تعاملی با جامعه شناسی نومارکسیستی سازنده است.
تحلیل فازی تنوعات تجربی توسعه اقتصادی براساس جایگاه نخبگان استان ها در ساختار سیاسی معاصر ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر بر آن است که با استخراج مسیر علی عطفی و ترکیبی، شروط تأثیرگذار بر توسعه اقتصادی برمبنای تنوع تجربی نقش نخبگان استان ها در ساختار سیاسی معاصر ایران، احصاء گردد. روش این مطالعه، تطبیقی- کیفی بوده و جهت کنترل شرایطی نظیر جایگاه نخبگان استان ها در ساختار سیاسی معاصر ایران کشور، مجموعه داده های 9 استان دارای نخبه سیاسی تأثیرگذار با استفاده از رهیافت منطق فازی مورد تحلیل قرار گرفته است. آزمون مقایسه میانگین ها نشان می دهد که تفاوت معنی داری بین سطح توسعه یافتگی اقتصادی استان ها براساس جایگاه نخبگان استان در ساختار سیاسی وجود دارد. نتایج شرایط لازم و کافی منفرد نیز نشان داد که شرط ساختار فرصتی (بیرونی) و سرمایه فرهنگی شرط کافی بروز نتیجه (توسعه اقتصادی) و سایر شروط علی هر یک به تنهایی شرط لازم است. در علیت های عطفی و ترکیبی، پنج مسیر متعدد علی، براساس معیارهای کفایت نظری و تجربی (ضریب پوشش و سازگاری) دارای اهمیت نظری و تجربی لازم است و در میان ترکیب های علی مهم که شاخص سازگاری و پوشش مناسبی دارند، دو شرط توسعه فرهنگی و فرصت های صنعتی و معدنی مشترک است و به عنوان شرط لازم نهایی شناخته شده است.
ارائه الگوی راه اندازی موفق شرکت های کوچک و متوسط مبتنی بر رویکرد تلفیقی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعه حاضر، به دلیل اهمیت شرکت های کوچک و متوسط در اقتصاد جامعه و اهمیت موفقیت این شرکت ها در مرحله راه اندازی به شناسایی الگوی راه اندازی موفق شرکت های کوچک و متوسط می پردازد. روش پژوهش تلفیقی (کیفی – کمی) است که بخش کیفی مبتنی بر نظریه زمینه ای و بخش کمی مبتنی بر آزمون حداقل مربعات جزئی انجام شده است. داده های مورد نیاز در بخش کیفی از طریق مصاحبه با 18 مدیر از شرکت های کوچک و متوسط در پارک علم و فناوری خراسان مبتنی بر روش اشباع نظری بدست آمده است. در بخش کیفی سه دسته از عوامل سازمانی شامل عوامل داخلی سازمان، عوامل خارجی سازمان و استراتژی ها شناسایی شدند. این نتایج در بخش کمی مورد آزمون قرار گرفت که نتایج تجزیه و تحلیل داده های کمی نشان از برازش مدل مورد آزمون دارد. همچنین طبق ضریب تعیین راه اندازی موفق شرکت های کوچک و متوسط، 7/52 درصد از تغییرات متغیر وابسته تحت تأثیر متغیرهای مستقل وارد شده در مدل هستند و مابقی عواملی هستند که در مدل در نظر گرفته نشده است. بر این اساس، عوامل داخلی و خارجی سازمانی به عنوان متغیر مستقل و استراتژی های سازمانی به عنوان متغیر واسط، در راه اندازی موفق شرکت های کوچک و متوسط، نقش دارند.
مناطق آزاد ، محرک توسعه تحلیلی جامعه شناختی بر ابعاد عملکردی منطقه آزاد ارس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه توسعه به عنوان سازه چند بعدی در جامعه شناسی، از خیل عظیمی از محرکها و عوامل تاثیر می پذیرد که در این میان، مناطق آزاد یکی از عوامل محرکه توسعه قابل ذکر است که در بخش های از ایران از جمله منطقه آزاد ارس هم چنین منظوری مورد طلب است. با بهره گیری مناسب از مناطق آزاد در فرایند توسعه می توان از یک اقتصاد درونگرا به یک اقتصادباز و برونگرا تبدیل شد و در عرصه های اقتصاد و تجارت بین المللی حضور موثر داشت. مناطق آزاد تجاری در ادبیات اقتصادی و بازرگانی کلیدواژه های مهمی می باشند؛ هرچند در بطن آن در ابتدا موضوعات بازرگانی به ذهن متبادر می گردد، منتها باید توجه داشت که مناطق آزاد به صورت یک سرمنشأ، تأثیرات اجتماعی و فرهنگی درخور توجهی از خود بر جای می گذارند و صرفاً در حیطه اقتصادی و بازرگانی منحصر نیستند. ازآنجایی که تاکنون مطالعه جامعی در زمینه ابعاد جامعه شناختی و اجتماعی مناطق آزاد در ایران انجام نشده است، لذا تحقیق حاضر به بررسی این مهم پرداخته است. در این راستا پس از مرور ادبیات و انجام 14مصاحبه با خبرگان موضوع، از روش تجزیه وتحلیل تم برای یافتن الگوهای موجود در سری داده ها و شناسایی ابعاد مختلف جامعه شناختی و عملکردی منطقه آزاد ارس استفاده شده است. درنهایت پس از تحلیل داده ها 28 دسته مفهومی و 9 تم شامل همبستگی اجتماعی، عدالت اجتماعی، اخلاق اجتماعی، امنیت اجتماعی، کیفیت زندگی، عملکرد اقتصادی، عملکرد اجتماعی، عملکرد سیاسی و عملکرد فرهنگی شناسایی و در قالب الگوی نظری مقاله ارائه شده است.
تحلیل ارتباط صنعتی شدن، تقسیم کار و روابط اجتماعی در ایران مبتنی بر دیدگاه دورکیم با رویکرد اقتصادسنجی فضایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از عوامل و سازوکارهایی که در تعیین و جهت دهی نوع ساختار روابط اجتماعی هر جامعه ای اثرگذار است، میزان یا سطح صنعتی شدن آن جامعه است. صنعتی شدن شرایط و مقدمات لازم را برای تخصصی تر شدن فعالیت های اقتصادی و تقویت تقسیم کار اجتماعی فراهم نموده و از آن طریق چگونگی و شعاع روابط اجتماعی را تحت تأثیر قرار می دهد. در این مقاله در چارچوب دیدگاه تقسیم کار اجتماعی دورکیم، تأثیر صنعتی شدن بر سطح و نوع روابط اجتماعی حاکم بر استان های مختلف کشور با تأکید بر سازوکار تخصصی شدن مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. بدین منظور از رویکرد اقتصادسنجی فضایی و همچنین داده های استان های کشور در دو مقطع زمانی 1383 و 1393 بهره گرفته شده و روابط بین صنعتی شدن، تقسیم کار و روابط اجتماعی برآورد گشته و مورد تحلیل قرار گرفته است. یافته ها حاکی از آن است که بین سطح توسعه فعالیت های صنعتی در استان ها طی دو مقطع زمانی ازیک طرف و سطح تخصصی شدن فعالیت های صنعتی و میزان تقسیم کار از طرف دیگر رابطه مثبت وجود دارد. همچنین افزایش تقسیم کار و تخصصی شدن فعالیت های اقتصادی نیز ازیک سو منجر به بهبود و تقویت روابط اجتماعی میان گروهی(ارگانیکی) مبتنی بر قواعد و هنجارهای رسمی شده و از سوی دیگر باعث کم رنگ تر شدن روابط درون گروهی(مکانیکی) مبتنی بر ساختارهای سنتی گشته است. اما ازآنجاکه قدر مطلق میزان تأثیر مثبت صنعتی شدن بر روابط ارگانیک از قدر مطلق میزان تأثیر منفی آن بر روابط مکانیک کمتر است، درجه جانشینی روابط ارگانیک به جای روابط مکانیک در فرایند صنعتی شدن در کشور ضعیف بوده و ازاین رو ساختار روابط اجتماعی کشور متناسب با شرایط یک جامعه صنعتی تحول و تکامل نیافته است.
بررسی نقش صندوق کارآفرینی امید در توسعه کسب و کارهای خرد در نواحی روستایی ( مطالعه موردی: روستاهای شهرستان کاشمر)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه توسعه کسب و کارهای خرد/بسیار کوچک روستایی مهم ترین راهکار توسعه اقتصاد روستایی در کشورهای جهان سوم محسوب می شود. یکی از ملزومات اساسی برای ایجاد هر کسب و کار، به ویژه کسب و کارهای میکرو در نواحی روستایی، تامین مالی است. موسسات مالی و صندوق های قرض الحسنه می توانند از طریق ارائه اعتبارات خرد با بهره کم نقش بسزایی در توسعه کارآفرینی، اشتغال زایی و توسعه اقتصادی بویژه در نواحی روستایی داشته باشند. از این رو پژوهش حاضر به بررسی نقش صندوق کارآفرینی امید در توسعه کسب و کارهای خرد در نواحی روستایی شهرستان کاشمر می پردازد. مطالعه حاضر از نظر ماهیت، از نوع پژوهش های کمی، از نظر هدف در زمره تحقیقات کاربردی و از جهت روش، توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری صاحبان کسب و کارهای بسیار کوچک (کمتر از 5 نفر کارکن) در نواحی روستایی شهرستان کاشمر هستند که از تسهیلات صندوق کارآفرینی امید استفاده نموده اند. گردآوری اطلاعات با بهره گیری از دو روش کتابخانه ای و میدانی مبتنی بر پرسشنامه محقق ساخته صورت گرفته است. آلفای کرونباخ 915/0 پایایی ابزار تحقیق را مطلوب تشخیص داد. نتایج بیانگر آن است که از نظر صاحبان کسب و کارهای خرد روستایی، صندوق کارآفرینی امید با میانگین 3.5 نقش موثری در راه اندازی و توسعه کسب و کارهای خرد داشته است. در این ارتباط افرادی که از تسهیلات خویش فرما استفاده کرده اند نقش صندوق را در توسعه کسب و کار خود با میانگین 85/3 بالاتر از نوع خانگی با 75/2 و کارفرمایی با 44/3 ارزیابی نموده اند. همچنین از نظر وام گیرندگان تسهیل در فرآیند دریافت وام به میزان0.31، کاهش بوروکراسی اداری با 0.41 و برقراری تناسب بین مقدار وام اعطائی و سرمایه مورد نیاز جهت راه اندازی کسب وکار با 0.41 موجب بهبود عملکرد صندوق کارآفرینی امید در توسعه کسب و کارهای خرد روستایی می شود.
خانواده، دوستان، غریبه ها؛ مطالعه کیفی شبکه سازی زنان در حوزه صنایع دستی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات فرهنگی ایران سال سیزدهم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۹)
97 - 130
حوزه های تخصصی:
اهمیت مفهوم شبکه برای فعالیت های کارآفرینی به طور فزاینده ای تبدیل به مد روز شده است. مطالعات اخیر جامعه شناسی اقتصادی جدید نیز پیرامون موضوع کارآفرینی زنان، به جای توجه به مشخصات عمومی و محدودیت ها، عمدتاً بر اهمیت شبکه ها تأکید دارند. مطالعه شبکه های زنان کارآفرین، انگیزه ها، ابعاد و زوایای گوناگون کنش کارآفرینانه آنها، جنبه ای مهم در راه شناخت ابعاد کنش کارآفرینانه زنان در همه کشور ها به خصوص ایران است. بنابراین، هدف مقاله حاضر افزایش ادراک در مورد شبکه های زنان و نحوه بهره گیری از آنها برای تحقق کنش اقتصادی/کارآفرینانه است. برای رسیدن به این هدف، رویکرد شبکه اجتماعی مدنظر قرار گرفت و از روش کیفی تحلیل شبکه برای تبیین عمیق فعالیت ها استفاده شد. داده های این پژوهش از مصاحبه های عمیق نیمه ساختاریافته با ۴۰ زن بنیانگذار برندهای صنایع دستی مدرن که در فضای مجازی (اینستاگرام) فعال اند، به دست آمده است. این مقاله در پی پاسخ به این پرسش اصلی است که اشکال و کیفیت شبکه سازی زنان در این حوزه چگونه است و آیا این شبکه سازی به تسهیل کنش های اقتصادی کمک کرده است؟ در پاسخ به این پرسش ها نهایتاً سه سطح از شبکه در این مقاله نشان داده شد: 1) پیوندهای قوی که روابط خانوادگی را در برمی گیرند؛ 2) پیوندهای ضعیف که شامل روابط با دوستان است؛ و 3) ارتباط با غریبه ها که شامل ارتباطات با مشتریان و ارتباطات مجازی است. شباهت مهم و منحصربه فرد این مطالعه، بهره گرفتن تمامی مصاحبه شوندگان از ارتباطات مجازی است. این شبکه های ارتباطات مجازی نوعا تضمین کننده دوام و بقای کسب وکار نیز هستند.
تبیین و طراحی مدل اجتماعی توسعه کسب و کار در بنگاه های اقتصادی: رویکرد داده بنیاد (مورد مطالعه: سازمان هلدینگ اتکا)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مطالعات مورد بررسی برای کسب و کار از دیدگاه جامعه شناسی محدود است؛ در حالی که بررسی مؤلفه های اجتماعی توسعه کسب وکار به عنوان حلقه گمشده در بنگاه های اقتصادی به شمار می رود. از اینرو، هدف از انجام پژوهش حاضر، تبیین و طراحی مدل اجتماعی توسعه کسب وکار بنگاه اقتصادی (سازمان اتکا) است. این پژوهش در چارچوب رویکرد کیفی و بکارگیری روش تحقیق داده بنی اد انج ام گرفت ه است. ابزار جمع آوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختار یافته و با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با 31 نفر از خبرگان مصاحبه شد. تحلیل داده ها در س ه مرحله کدگذاری باز، محوری و گزینشی انجام گرفت و 18 مقوله اصلی و 41 مفهوم استخراج شد. نتایج این پژوهش، منفعت اجتماعی (مقوله محوری)؛ سرمایه اجتماعی، نیاز اجتماعی، عدالت اجتماعی، رضایتمندی، روابط اجتماعی، انسجام اجتماعی، طبقه اجتماعی و کارآفرینی (شرایط علّی)؛ روابط اجتماعی مدیران و کارکنان، فرهنگ، رهبری و مدیریت، حق انتخاب، امنیت و آموزش توسعه محور (شرایط مداخله گر)؛ شخصیت اجتماعی نیروی انسانی، اعتقادات مذهبی، تعهد و هویت اجتماعی (شرایط زمینه ای) بدست آمد. راهبردها شامل اجرای مدل ذینفعان در سازمان، همسوسازی منافع شخصی کارکنان با منافع سازمانی، مشارکت دادن کارکنان در تصمیم گیری سازمانی، مدیریت سطح رضایت شغلی کارکنان، بازتعریف فرهنگ سازمانی و توسعه روابط درون سازمانی؛ پیامدها شامل ارتقای اعتماد سازمانی، ایجاد حس وفاداری در مشتریان، ایجاد منافع جمعی مشترک، ایجاد عدالت نسبی برای تلاش بیشتر کارکنان، افزایش بهره وری سازمانی با پویایی بیشتر کارکنان دارای انگیزه و بروز اندیشه های نو است.
حک شدگی: چارچوبی برای روابط چین-نوردیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در دو دهه اول قرن بیستم روابط چین-نوردیک ها فضای جدیدی را تجربه می کند و پیچیدگی های این رابطه بیشتر شده است. چین به لحاظ اقتصادی در حال رشد است و نوردیک ها نیز برای توسعه مدل ترکیبی دولت رفاه خود نیازمند سرمایه گذاری چینی ها بوده اند. با این حال تمایل چین به استفاده از ظرفیت اقتصادی-سیاسی منطقه نوردیک علاوه بر مواجه شدن با چالش های بیرونی بر اساس وضعیت متغیرهای اجتماعی نیز تبیین پذیر است. سوال اصلی پژوهش حاضر این است که چگونه سازوکارهای کنش های اقتصادی چین-نوردیک ها در درون بسترهای اجتماعی حک شده است؟ در پاسخ به این سوال پژوهش حاضر تلاش کرده با وفاداری به سنت جامعه شناسی اقتصادی، کنش اقتصادی چین-نوردیک ها را در بستر حک شدگی تبیین کند. حک ش دگی تاریخی، دلالت بر وضعیت چسبندگی الگوهای ساختاری، تاریخی، پیشینه روابط و ملاحظات تاریخی به روابط اقتصادی دارد. حک شدگی شناختی-روانشناختی، دلالت بر چسبندگی برداشت های ذهنی، عناصر شناختی متقابل، تصویر از جامعه و ادراک شهروندان/نخبگان به مناسبات اقتصادی دارد. حک شدگی سیاسی نیز دلالت بر چسبندگی اولویت های سیاسی، تصمیم گیری های سیاسی، جایگاه سیاسی کشور، جایگاه منافع ملی و حیاتی، توازن قدرت و متغیرهای بین المللی به ترتیبات اقتصادی دارد. پژوهش حاضر به لحاظ هدف، بنیادین است و در تلاش است تا چارچوب روابط چین-نوردیک ها را در بستر جامعه شناسی اقتصادی تبیین کند.
چیزی میان هنر و تجارت: مطالعه جامعه شناختی جنبش هنرها و صنایع دستی مدرن ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
جایگاه صنایع دستی در طول تاریخ همواره پرمناقشه بوده است. در این رابطه سه دوره را می توان تفکیک کرد: دوره اول، دوره ای است که صنایع دستی به مثابه پسرعموی فقیر هنرهای زیبا، ذیل دوگانه والا/پست طبقه بندی می شود؛ در دوره دوم، همزمان با ظهور جنبش هنرها و صنایع دستی شاهد نزدیکی جایگاه هنرمند و استادکار هستیم؛ و در دوره سوم، ظهور صنایع خلاق را داریم که از سویی با مفهوم خودانجامی(آماتور)، و از سویی دیگر، با بازتولید هژمونی گفتمانی هنرهای والا پیوند خورده است. بسیاری از تألیفات دانشگاهی ظهور این مدل های جدید اقتصاد خلاق را در سایه فرهنگ وب۲ مطالعه کرده اند. در این پژوهش ها آمده است که اتسی (Etsy) به عنوان یک مکان بازار، مرز بین کار حرفه ای و آماتور را از بین برده و بحث کار را پیچیده تر کرده است. پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که در دنیای امروز با حرکت صنایع دستی به سوی «دوره پساحرفه ای»، آیا مفاهیم «آماتور» و «حرفه ای» کاربرد خود را از دست داده اند؟ نقطه عزیمت مقاله حاضر همین جاست و قصد دارد از طریق مطالعه ای کیفی اکتشافی به این پرسش پاسخ داده و به جایگاه صنایع دستی مدرن در ایران بپردازد. بدین منظور، دو تیپ سازنده، از یکدیگر تفکیک شده اند:حرفه ای ها و آماتورها. هر تیپ ویژگی های منحصر به فرد خود را دارد. حرفه ای ها فارغ التحصیلان رشته های هنری هستند که کنش خود را در قالب مفاهیم خاص میدان هنرهای والا توصیف می کنند. اینها اصل هومولوژی را برای کارآفرینی هنری به کار می گیرند. در مقابل آماتورها خودآموختگان هنری قرار می گیرند. آنها در پی یک شانس، سرگرمی شان به کسب وکار تبدیل شده و قدرت پیوند با غریبه ها را جایگزین قدرت پیوندهای ضعیف کرده اند. فقدان اصل هومولوژی در بین آماتورها مانع کارآفرینی آنها نشده است.
مطالعۀ جامعه شناختی فساد اقتصادی از منظر استادان دانشگاه های تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه : می توان گفت فساد همزاد دولت ها بوده و هست و هرگونه تلاش برای بسامان کردن اوضاع جامعه و عاری ساختن آن از فساد باید مبتنی بر برنامه ریزی در کلیه سطوح اقتصادی، اجتماعی و سیاسی باشد. در این میان، رجوع و استناد به نظرات استادان و اندیشمندان می تواند نقش بسزایی در شناخت چیستی، ماهیت فساد و راه های کنترل آن داشته باشد. روش : در این مطالعه از روش کیفی و با رویکرد تحلیل تماتیک استفاده شد. بدین شیوه که فرایند پژوهش از طریق مصاحبه با 15 نفر از استادان صاحب نظر دانشگاه های تهران (تهران، تربیت مدرس، شهید بهشتی) پیش رفت و در کنار آن، اسناد و ادبیات موضوع نیز بررسی شد. سؤال محوری تحقیق درباره موضوع فساد اقتصادی و بررسی نظرات استادان درخصوص چیستی، چرایی و علل وقوع آن در کشور بود. سؤالات پژوهش تا مرحله رسیدن به اشباع نظری و متعاقب آن ظهور تم های فرعی و اصلی ادامه یافت و موجب شکل گیری طبقات و تم های فرعی و اصلی شد. یافته ها: عواملی که از نظر مشارکت کنندگان در وقوع فساد نقش دارند، از عوامل تاریخی و فرهنگی تا وجود انحصار و فقدان رقابت، تغییر ارزش ها، تداخل سیاست و اقتصاد، مادی گرایی و وابستگی دولت به نفت در کنار نبود شفافیت، ابهام و تعارض در قوانین، اقتصاد دولتی، ضعف سیستم قضایی، نبود احزاب و پایین بودن هزینه های فساد است که به ظهور تم اصلی وجود شبکه نهادی و شیوع فساد در نظام اقتصادی منجر شد. نتیجه گیری: از منظر اساتید ضعف حکمرانی به نهادینه شدن و گسترش فساد کمک کرده است. از این رو برای مهار فساد باید حکمرانی خوب مطمح نظر بوده و برای مبارزه با آن باید تمام عوامل تاریخی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دخیل در ایجاد آن در نظر گرفته شوند.
تحلیل جامعه شناختی و انسان شناختی فعالیت های اقتصادی بروجنی های ساکن ایذه (با تأکید نظریۀ حک شدگی ترکیبی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فعالیت های اقتصادی را تنها با عوامل و مؤلفه های اقتصادی نمی توان تبیین کرد، بلکه این کنش ها و فعالیت ها از الگوهای فرهنگی-اجتماعی نیز پیروی می کنند. بنابراین برای بررسی بهتر و جامع تر سطح کیفی فعالیت های اقتصادی، باید ارتباط آن را با ساختارهای اجتماعی و فرهنگی جامعه در نظر گرفت. با عنایت به تأثیرپذیری فعالیت های اقتصادی مناطق ایلیاتی از عوامل طبیعی، اجتماعی و فرهنگی، هدف این پژوهش توصیف و تحلیل جامعه شناختی فعالیت های اقتصادی بروجنی های مقیم ایذه است. در این پژوهش از رفتار اقتصادی بروجنی های مقیم ایذه با عنوان «تجار کوچ رو» یاد شده و بر اساس نظریه حک شدگی ترکیبی کلوستر مورد تحلیل قرار گرفته است. رویکرد نظری در این پژوهش، تفسیری و استراتژی روش شناختی مورد استفاده مبتنی بر روش مردم نگارانه بوده است. ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش شامل مطالعه اسنادی، مصاحبه، مشاهده و عکس و حجم نمونه مورد نظر 24 نفر از بروجنی های مقیم ایذه و 6 نفر از بختیاری های ساکن ایذه (جمعا 30 نفر) هست. با توجه به ماهیت روشی در تحلیل و نتیجه گیری داده ها از توصیف فربه استفاده شده است. نتایج حاصل از توصیف فربه (تبیین) نشان می دهد که وضعیت طبیعی، اجتماعی و جغرافیای فرهنگ ایلی بختیاری ها به مثابه بسترهای مناسب به شکل گیری فعالیت های اقتصادی بروجنی ها در ایذه انجامیده و ویژگی های فرهنگی و اقتصادی بروجنی ها و استراتژی های تجاری آنها به مثابه «تجار کوچ رو» نیز به تداوم فعالیت های اقتصادی آنها در بازار ایذه مدد رسانده است.
«اصالت در عصر تکثیر مکانیکی» تبیین جامعه شناختی فرآیند برندسازی مجازی صنایع دستی مدرن(مقاله علمی وزارت علوم)
در عصر بازارهای جهانی،چه بر سر «اصالت» می آید؟ این پرسشی است که ذهن برخی جامعه شناسان اقتصادی معاصر را به خود مشغول کرده است.تکثیرهای مکانیکی بحران اصالت را در رابطه با آثار فرهنگی تشدید کرده اند.اما آیا این امر در رابطه با آثار صنایع دستی نیز مصداق دارد؟باید گفت،نه چندان.در واقع تکنولوژی در قالب رسانه های دیجیتال بر سهولت و اهمیت بازاریابی در شبکه های اجتماعی،منجر به ظهور برندسازی مجازی و بازگرداندن حس اصالت شده است.از طرفی دیگر، تکنولوژی با ظهور ویترین های مجازی در مدل های سنتی توزیع نیز سبب ایجاد نوآوری شده است.اما در این مکان بازار نوین،چالش خلق شهرت یا برند همچنان باقیست.هم راستا با جریان جهانی برندسازی مجازی،در ایران سازندگان از مفهوم برند برای توصیف کسب و کار خود در حوزه صنایع دستی مدرن بهره می-برندند.پرسشی که در اینجا مطرح می شود این است که چرا این سازندگان کسب و کار خود را«برند»نام گذاری می کنند درحالی که اساسا ویژگی های کسب و کار مجازی آنان با ویژگی های علمی معرف برند همخوانی ندارد.از این منظر معانی متعددی را که کنشگران به اعمال خود نسبت می دهند و تأثیر متقابل درک آنها بر کنش هایشان حائز اهمیت است بنابراین مقاله حاضر با پرداختن به فرآیند برندسازی مجازی بر اساس مطالعه ای اکتشافی/کیفی به روش مردم نگای مجازی به این پرسش ها پاسخ خواهد داد:فرآیند برندسازی مجازی در حوزه دستسازه های مدرن ایرانی چگونه محقق می شود و ویژگی های آن چیست؟برندسازی مجازی چگونه با مفهوم اصالت در این حوزه ارتباط دارد؟و نهایتا آیا مفهوم برند در این حوزه صرفا اقتصادی است یا در بسترهای اجتماعی حک شده است؟
بررسی کارآفرینی نهادگرایی جدید گروه همگن قومی−تجار در مقایسه با دیگر نظریات برای کشورهای کمتر توسعه یافته(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۸ زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱۱۳
51 - 64
سه جریان فکری در کارآفرینی، تحولات مؤثری را در اقتصاد پدید آوردند. کارآفرینی نئوکلاسیکی با فروض عقلانیت کامل و بازار در تعادل با عدم پذیرش تأثیر محیطی بهینگی در کسب و کار را نوید می دهد. در نقد این فرایند، کارآفرینی اتریشی با طرح عدم تعادل بازار با هوشیاری کارآفرینانه در اصلاح تخصیص منابع در شکل نهادی را موجب فرصت سود برای کارآفرین می داند. رویکرد نهادگرایی جدید با طرح نهاده ای رسمی و غیررسمی و قراردادهای کارآفرینانه در محیط نهادی توجه را به کارآفرینی مولد و مخرب جلب کرد. این مقاله درصدد است در مبانی نهادگرایی جدید با نظریه فعالیت تجاری قومی کارآفرینی در شکل شبکه متحد تجاری با هویت و فرهنگ قومی، توجه به اعتمادسازی بین اقوام برای فرصت سودآوری و کارآفرینی مولد را برای کشورهای توسعه نیافته معرفی کند. نتایج بیانگر مفید بودن این نظریه و کاربرد آن برای کشورهای کمتر توسعه یافته در ایجاد رشد و توسعه پایدار برای محیط کارآفرینی است.
بررسی جامعه شناختی اقتصادی بازارچه های مشترک مرزی (مطالعه موردی: بازارچه های مرزی سردشت و پیرانشهر)(مقاله علمی وزارت علوم)
این نوشتار، حاصل پژوهشی میدانی از بازارچه های مرزی سردشت و پیرانشهر در استان آذربایجان غربی است که با استفاده از روش کمی و کیفی صورت گرفته است. در این مقاله سعی شده است با رویکرد جامعه شناختی - اقتصادی، میزان اثر گذاری بازارچه های مرزی به عنوان پدیده ای اقتصادی بر متغیرهای رفاهی و اجتماعی، مورد ارزیابی قرار گیرد. روش انجام این تحقیق در بخش نظری، کتابخانه ای و اسنادی و در بخش عملی، پیمایشی است. در این بررسی دو بازارچه کیله و تمرچین به عنوان نمونه انتخاب شده اند. تا بررسی دقیق روی آن ها انجام بگیرد. در نهایت با بررسی عمقی مساله نتایج و دستاوردهای زیر حاصل شده است. فعالیت بازارچه های مرزی، باعث ایجاد اشتغال مستقیم و غیر مستقیم، همچنین تحرک شغلی مرزنشینان گردیده که سهم اشتغال غیر مستقیم به مراتب بیشتر از اشتغال مستقیم است. همچنین فعالیت بازارچه های مرزی باعث افزایش درآمد مرزنشینان گردیده است که در این میان، درصد کمی، بیشترین درآمد را به خود اختصاص داده و سهم اکثریت به مراتب کمتر است. استقرار بازارچه و ایجاد اشتغال برای ساکنین مرزنشینی توانسته از خیل عظیم مهاجران روستایی به شهر بکاهد، اما از اقتصاد غیر رسمی در این منطقه تا حد زیادی کاسته است. بازارچه مشترک مرزی، تاثیر شگرفی در تامین مایحتاج نیازهای ساکنین مرزنشین نداشته و کالاهای مبادله شده عمدتا رویکرد فرا استانی و فرا منطقه ای دارند. فعالیت و استقرار بازارچه ها در منطقه هر چند توانسته اند در بسیاری از متغیرهای رفاهی، بهبود نسبی ایجاد کنند، اما در زمینه فراغت نتوانسته اند آثار مشابی بر جای بگذارند؛ به طوری که بعد از استقرار بازارچه، از میزان فراغت، پاسخگویان کاسته شده است . علیرغم اینکه بازارچه ها توانسته اند حداقل امنیت نسبی از لحاظ اقتصادی در منطقه ایجاد کنند، متاسفانه ایجاد و رونق بازارچه ها نتوانسته است به شاخص های امنیت اجتماعی در منطقه کمک شایانی بکند.
نقد و بررسی کتاب چرا ملت ها شکست می خورند: ریشه های قدرت، ثروت و فقر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
«کتاب چرا ملت ها شکست می خورند: ریشه های قدرت، ثروت و فقر» نوشته دارون عجم اوغلو و جیمز ای.رابینسون از آثار نهادگرایی جدید است. نویسندگان با بررسی تاریخ ملت ها، به واکاوی دلایل رشد و انحطاط جوامع پرداخته اند. این اثر همانند دیگر آثار نویسندگان مبتنی بر مطالعه تطبیقی تجربه بلندمدت توسعه ملت های مختلف است. در این نوشتار ضمن بررسی ساختار شکلی و کیفیت ترجمه کتاب که توسط محسن میردامادی و محمدحسین نعیمی پور انجام شده، به بررسی محتوای کتاب پرداخته شده است. کتاب دارای ضعف های محتوایی و روش شناسانه است. نویسندگان مدعی هستند با رویکردی تاریخی و روشی استقرایی نظریه خود را استخراج کرده اند اما درواقع با انتخاب دوگان های تحلیلی و مقایسه ایِ جهت دار و البته فلسفی، خوانشی ایدئولوژیک از تاریخ کشورها و کیفیت تطور آن ها ارائه داده اند. فقدان مؤیدات آماری و بسنده کردن به روش تحلیلی و تأکید مکرر بر برداشت نویسنده با این همانی های مکرر محتوای کتاب را تضعیف کرده است. ادعای استقرائی بودن و عدول از این ادعا با استفاده از رویکرد قیاسی از مهم ترین اشکالات این کتاب است. کتاب ترجمه ای روان اما توأم با اشکالات متعدد ویرایشی دارد. طرح جلد و پشت جلد آن به طور غیرمنصفانه ای تداعی کننده تصویری سیاه، شکست خورده و محتاج از مردمان ایران است.
«معمای فیل و کوران»: مقایسۀ رویکرد جامعه شناسی و علم اقتصاد به مسئلۀ کارآفرینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پاسخ به این پرسش که چرا یک نفر کارآفرین می شود و دیگران نه به هیچ عنوان ساده نیست. اکثر پژوهشگران این معما را پذیرفته و تعریف خاص خود را از مفهوم کارآفرینی ارائه داده اند. ازاین رو، کارآفرینی واژه بسیار مناقشه برانگیزی است که تجمیع نظریه های مربوط به این حوزه را مشکل کرده است. در میان نظریات گوناگون و گاه متناقض حوزه کارآفرینی، سهم رشته های علوم اجتماعی مانند جامعه شناسی و تاریخ اقتصادی قابل توجه است. اما منظرهای این دو علم به مسئله کارآفرینی متفاوت است. این تفاوت ها دوگانه ادراکی کمتر از حد اجتماعی و بیشتر از حد اجتماعی را شکل داده که بسیاری معتقدند هر دو این ادراکات ناقص است. جامعه شناسی مبتنی بر فهمی است که عاملیت های فردی را بیش از حد اجتماعی می بیند، اقتصاد از فهمی استفاده می کند که انسان ها کمتر از حد اجتماعی اند. بنابراین، دوگانه ادراک کمتر از حد اجتماعی و ادراک بیشتر از حد اجتماعی مترادف است با مجادله بر سر توصیف کوران از فیلی که در تاریکی قرار گرفته، از زوایای مختلف آن را لمس کردند و هر کس دیدگاه خود را برای رد نظر دیگری ارائه می کند. بنابراین، تبیین این دوگانه و متعاقب آن مقایسه رویکرد جامعه شناسی و علم اقتصاد به مسئله کارآفرینی هدف مقاله حاضر است. این مقاله، اساساً ماهیت نظری داشته و در مرکز این تأملات قرار دارد. نقطه عزیمت مقاله حاضر بهره بردن از پارادایم جامعه شناسی اقتصادی جدید برای فراتر رفتن از دوگانه ادراک کمتر از حد اجتماعی شده و ادراک بیشتر از حد اجتماعی شده و پرداختن به مسیری است که بین این دو قطب متضاد جریان دارد تا بتوان کارآفرینی را به صورت حک شده در یک بستر اجتماعی و تاریخی درک کرد.