مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
نخبگان سیاسی
حوزههای تخصصی:
تحول گفتمان های هویتی به تشدید منازعات نخبگان سیاسی منجر می شود. پرسش این است که «تحول گفتمان هویتی بازگشت به خویشتن، چه تغییراتی در منازعات میان نخبگان سیاسی در ج.ا.ا در بازه زمانی 1376-1398 ایجاد کرده است؟». فرضیه این است که با ظهور گفتمان هویتی تطبیق گرای روشنفکران دینی و تأثیرپذیری بخشی از نخبگان سیاسی چپ از آن، با کاهش همبستگی ساختاری و ارزشی نخبگان سیاسی، منازعات بلوک های نخبگانی در ج.ا.ا برون گفتمانی، فزاینده و متکثر شده است. برای تبیین سازکار علی میان متغیرها روش تحقیق در شباهت های ساختاری بکار رفته و برای تشریح رابطه علت و معلول این سازکار تشریح شده است. نتایج نشان می دهد که با ظهور گفتمان هویتی تطبیق گرا، منازعات میان نخبگان سیاسی بر محور این مسائل متمرکز شده است: نگرش به انقلاب اسلامی و فلسفه وجودی آن، کیفیت حل مشکلات کشور و تحقق پیشرفت، جهت گیری نسبت به نظام بین الملل و مدیریت مسائل فرهنگی. تفاوت در ادراک از این مسائل دوقطبی نوین، تکامل گرا- عدالت گرا درون گرا حفظ محور در حوزه روابط خارجی و حداکثرگرا در حوزه فرهنگی در مقابل، قطب ترمیدوری آزادی خواه برون گرا بسط محور در حوزه روابط خارجی و حداقل گرا در حوزه فرهنگی را شکل داده که بعد از حوادث سال 1388 بر ابعاد آن افزوده شده است.
زنان درسطح نخبگان سیاسی در آمریکا عوامل مؤثر درمحدودیت مشارکت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست خارجی سال ۲۵ تابستان ۱۳۹۰ شماره ۲ (پیاپی ۹۸)
451 - 474
حوزههای تخصصی:
با وجودی که معمولاً از دستاوردهای زنان در غرب و به ویژه در ایالات متحده به عنوان شاخصی دال بر وضعیت مطلوب آنان یاد می شود، اما حضور آن ها در سطح مناصب سیاسی در مقایسه با مردان بسیار کمتر است. این مقاله در پی پاسخ به این سئوال است: با توجه به این که زنان بیش از نیمی از جمعیت ایالات متحده را تشکیل می دهند، چه عواملی باعث حضور کم آن ها در سطح نخبگان سیاسی در مقایسه با مردان در آن کشور شده است؟ پس از پاسخ به این سئوال روند حضور زنان در صحنه سیاسی آمریکا و به خصوص در سطح مدیریت سیاسی مورد بررسی قرار می گیرد تا موانعی که بر سر راه زنان برای رسیدن به سطوح بالای سیاسی وجود دارد، مشخص شود. در این مقاله با استفاده از آمار وارقام و روش توصیفی تحلیلی به بررسی عواملی پرداخته می شود که باعث حضور کمتر زنان شده است و به طور خاص می توان به عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی فرهنگی اشاره کرد. این یافته ها می تواند ما را در شناخت بهتر شرایط حاکم بر ایالات متحده یاری رسانده و بافت جامعه آمریکایی را بهتر نشان دهد.
سرآغاز آشنایی ایرانیان با تکنولوژی برق در آمریکا و تاثیر آن بر نوسازی این صنعت در عصر قاجار (1250- 1344 قمری)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
به دنبال انقلاب صنعتی و تحولات صورت گرفته در آمریکا، ایرانیان بیش از پیش به دنبال چرایی رشد و پیشرفت این کشور برآمدند یکی از موضوعاتی که آنها دنبال کردند فناوری های نوظهور در این کشور از جمله صنعت برق بود. نوشتار حاضر با رویکرد توصیفی- تحلیلی و تفسیر متون مطبوعاتی و اسناد منتشر نشده در پی آن است که چگونگی مواجهه ایرانیان دوره قاجاریه با فناوری برق در آمریکا را تحلیل نماید و روشن سازد که ایرانیان در دوره قاجاریه برای ورود دانش و صنعت برق آمریکا به داخل کشور با چه چالش هایی مواجه بودند؟ نتایج پژوهش نشان می دهد روشنفکران در چارچوب گفتمان انتقادی پیشرفت صنعت برق در آمریکا را در نوشته های خود بازتاب دادند. آنان دریافتند که برای جبران عقب ماندگی ایران در این حوزه باید فناوری برق را از آمریکا به کشور وارد کرد از طرف دیگر سیاحانی که به آمریکا سفر کرده بودند با مشاهده پیشرفت های علمی و فنی و درک تاثیرات بنیادین آن بر تحول این کشور بر لزوم نوسازی ایران با بهره گیری از علوم و فنون آمریکا تاکید کردند این هدف را نخبگان سیاسی به صورت جدی تر دنبال کردند تا راه ورود این تکنولوژی که موجب پیشرفت جامعه ایران می شد به طور مستقیم و غیر مستقیم فراهم نمایند اما در این راه موانعی پیش آمد که باعث شد فناوری برق و اصول جدید تحت تعلیمات کارشناسان و مهندسان آمریکایی به ایران ورود پیدا نکند و تلاش های آنان تنها محدود شد به آشنایی ایرانیان با اهمیت صنعت برق و نقش آن در تحول آمریکا که البته این خود در آن شرایط زمانی امری بس مغتنم به شمار می آمد.
درک نخبگان سیاسی استان هرمزگان از فقر و نابرابری
منبع:
حکمرانی متعالی سال ۴ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۱۵
123 - 151
حوزههای تخصصی:
اصطلاح نخبگان به گروه کوچک وابسته به دولت اطلاق می شودکه از تواناییها و امکانات برتری برخوردارند. ما به طور عملیاتی نخبگان را در قالب نهادها تعریف می کنیم آنها افرادی هستند که جایگاه ریاستی درون مجموعه نهادها را اشغال می کنندکه در پیامدهای سیاسی ملی و سیاست گذاری، مشخص شده تر هستند. نقش مهم و موثر نخبگان در فرایند تصمیم گیری و تصمیم سازی پذیرفته شده است و برای آگاهی از نحوه سیاست گذاری و تصمیمات نخبگان و برنامه ریزان کشور، شناخت چگونگی درک ایشان از مسائل و مشکلات جامعه، اجتناب ناپذیر است. برای درک نخبگان از مسئله فقر و نابرابری، از 13 فرماندار بهمراه استاندار استان هرمزگان برای تحقیق زمینه ای استفاده شد. هدف این تحقیق آشنایی با درک نخبه های سیاسی از فقر و نابرابری، با تمام کلیات و جزئیات و تاثیر آن بر جامعه و مردم است. نظریه داده بنیاد با استفاده از مقولات عمده وتعقیب خط اصلی داستان در چارچوب یک پارادایم، ارائه می شود. در این نظریه، شرایط علی، زمینه ای و مداخله گر، تعاملات و فرآیندها و پیامدها و بازخورد آن می آید. نتیجه پژوهش نشان می دهد زمینه های اقتصادی، اجتماعی و سیاسی نشان دهنده سایه سنگین سیاستهای نامناسب سیاسی در بکارگیری نیروهای بومی بیکار برای رهایی از فقر و نابرابری است، به طوری که دولت به عنوان متولی رفع فقر و نابرابری اجتماعی معرفی شده و نقش بسیار حداقلی برای مردم در نظر گرفته است .
تغییر نگرش ها و نظام ارزشی نخبگان سیاسی در ایران پسا انقلاب(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی ایران سال ۲۴ بهار ۱۴۰۲ شماره ۱
143 - 163
حوزههای تخصصی:
تصمیم گیری به کنش سیاسی -اجتماعی نخبگان سیاسی مربوط است به اینکه نخبگان به واسطه قدرت و تأثیری که دارند پیشرفت سیاسی جامعه را با عملکرد خود سرعت بخشیده یا مانع از آن گردند. این پژوهش با هدف بررسی نقش نخبگان سیاسی در فرایند توسعه حقوق سیاسی و اجتماعی جامعه ایرانی انجام شده است. روش پژوهش حاضر توصیفی-تحلیلی و متکی بر منابع کتابخانه ای بوده است. بر طبق نتایج به هر میزان که نخبگان و شایستگان بر مسند امور حاکم شوند، حکومت و حکومت داری به مراتب بالایی از کارآمدی و کارآیی دست می یابد و جنبه هایی چون مشروعیت، مقبولیت و عدالت ورزی حکومت تقویت می شود. همچنین با حاکمیت نخبگان، سایر مفاهیم حوزه سیاست اعم از مشارکت رقابت، گردش نخبگان و... در وضعیت بهینه ای قرار می گیرند و توسعه سیاسی و اجتماعی در مسیری رو به رشد قرار خواهد گرفت.
ابعاد مثبت و منفی فرهنگ سیاسی نخبگان درجمهوری اسلامی ایران
منبع:
انقلاب پژوهی سال ۱ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
203 - 236
حوزههای تخصصی:
رهبران و نخبگان سیاسی در هر جامعه و نظام سیاسی نقش کلیدی در مدیریت کشور و تصمیم گیری های مهم و راهبردی ایفا می نمایند؛ تا جایی که توسعه ملی و یا عدم توسعه کشورها به رهبران و نخبگان سیاسی نسبت داده می شود. فرهنگ سیاسی نخبگان که مبنای رفتارهای سیاسی آنها در عرصه های مختلف است از اهمیت بسزایی برخوردار است. تحقیق حاضر پویشی علمی به منظور بررسی ابعاد مثبت و منفی فرهنگ سیاسی نخبگان در جمهوری اسلامی ایران است. تحقیق حاضر از نوع تحقیقات کیفی است که با استفاده از روش تحلیل اسنادی انجام می گیرد. ابزارهای تحقیق عبارت اند از کتابها و مقاله ها واسناد موجود پیرامون فرهنگ سیاسی نخبگان. مهم ترین مولفه های فرهنگ سیاسی نخبگان سیاسی در ایران در دو بعد مثبت و منفی عبارت اند از مؤلفه های مثبت: معنویت و اخلاق، اخلاص، ساده زیستی، مردمی بودن، عقلانیت و علم گرایی، عزت و نفوذناپذیری، تواضع، شجاعت و ایثار، جهانی نگری. ابعاد منفی نیز شامل خودبزرگ بینی ، اغراق، قانون گریزی، انتقادناپذیری، دوگانگی شخصیت، بدبینی و سوءظن و روحیه قومگرایی است.
توزیع قدرت در شبکه روابط نخبگان سیاسی ایران پساانقلاب: با تأکید بر شبکه روابط اعضای هیئت دولت های هفتم تا دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات اجتماعی ایران سال ۱۷ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
91 - 117
حوزههای تخصصی:
مسأله این پژوهش ناظر بر توزیع قدرت در شبکه روابط نخبگان سیاسی در ایران پساانقلاب است. دستگاه نظری تحقیق معطوف به بررسی توزیع قدرت سیاسی است. به لحاظ تجربی نیز با بهره مندی از رویکرد روشی تحلیل شبکه ، ساخت شبکه روابط و نوع توزیع قدرت در میان نخبگان سیاسی بررسی شده است. در این مطالعه ساخت شبکه قدرت ناظر بر قوه مجریه و اعضای هیئت دولت های هفتم تا دهم است. شواهد تجربی این مطالعه بیانگر آن است که ساختار شبکه روابط نخبگان سیاسی در تمامی دولت های مورد بررسی از انسجام و تراکم بالایی برخوردار بوده است. داده های موجود دلالت بر آن دارد که آشنایی و وجود ارتباطات مشترک نقش مهمی در تحرک سیاسی و دستیابی به قدرت در میان نخبگان داشته و در این میان پیشینه روابط کاری برآمده از ریشه های آشنایی تاریخی در مبارزات انقلابی و جنگ بیش از انواع دیگر ارتباطات، در شکل گیری شبکه روابط نخبگان سیاسی نقش داشته است. روند ساخت شبکه روابط نیز نشان از تمرکزگرایی بیشتر در دولت های هشتم و دهم، به ویژه در روابط حزبی دارد که حاکی از شکل گیری احزاب دولتی است. نکته مهم اما آن است که برغم تجانس و همسان گزینی بالا در شبکه روابط نخبگان سیاسی، ساختار شبکه روابط دولت ها، فضای دو قطبی در ساحت سیاسی جامعه ایران را بازنمایی می کند.
چارچوب های تصمیم گیری نخبگان سیاسی زن در حوزه کمیسیون های مجلس (مورد مطالعاتی: زنان نماینده مجلس)
حوزههای تخصصی:
مشارکت سیاسی زنان در عرصه های کلان تصمیم گیری های سیاسی و مدیریتی از مؤلفه های اساسی توسعه پایدار است؛ مقاله حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش است که چارچوب های تصمیم گیری نخبگان سیاسی زن در حوزه کمیسیون های مجلس چیست؟ در این پژوهش نمونه آماری شامل 20 نفر از زنان نماینده در ده دوره مجلس شورای اسلامی است. روش پژوهش بر اساس تکنیک تحلیل محتوای کیفی و کمی، تکنیک مصاحبه نیمه-ساخت یافته در مرحله جمع آوری داده ها و متن مصاحبه است. برای تحلیل داده ها از برنامه Excel و نرم افزار ویزیو، در چارچوب نمودارها و مدل-های مختلف استفاده شده است. یافته های پژوهش در رابطه با مقولات مختلفی چون: چارچوب تصمیم گیری نشان داد که بیش ترین فراوانی تصمیم-گیری در حوزه کمیسیون ها بر اساس علاقه و تخصص است؛ در مقوله چارچوب ترجیحات کمیسیونی بیشترین فراوانی کمیسیون فرهنگی است که ناشی از سابقه فرهنگی، تخصص و علاقه نخبگان سیاسی زن در این حوزه است؛ فراوانی موافقان و مخالفان تشکیل کمیسیون زنان تقریباً به هم نزدیک است؛ هرچند به طور نسبی تعداد موافقان تشکیل کمیسیون زنان بیشتر است، اکثر موافقان از جناح اصولگرا هستند. در رابطه با مقوله چارچوب علی موافقت با تشکیل کمیسیون زنان، بیش ترین فراوانی، عدم کفایت فراکسیون و سپس بحث ضرورت تشکیل و کارکرد مؤثر فراکسیون زنان درگذشته است؛ بیش ترین فراوانی در رابطه با چارچوب علی مخالفت با این کمیسیون، عدم ضرورت و سپس کفایت فراکسیون و کمیسیون برای بررسی مسائل زنان ذکرشده است. پژوهشگر در مجموع 3 مقوله اصلی، 6 مقوله فرعی اول و 60 مقوله فرعی دوم؛ تعداد 221 عبارت معنایی شناسایی شده و به شکل نمودار ترسیم و تحلیل شده است.
کاربست الگوی ساخت یابی در تبیین دلایل و چرایی ناکامی فعالیت احزاب سیاسی در ایران پس از انقلاب اسلامی ( 1392-1368)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دولت پژوهی ایران معاصر سال ۱۰ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
34 - 11
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف بررسی و تحلیل دلایل ناکامی فعالیت احزاب سیاسی در ایران (سال های 1392-1368) با تکیه بر فرهنگ سیاسی نخبگان و تعامل ساختار/کارگزار نگاشته شد. در الگوی حکمرانی دموکراتیک، احزاب سیاسی با پذیرش انتخابات عمومی تولد یافتند و از آن ها به عنوان فرزندان دموکراسی، بسترساز چرخش مسالمت آمیز قدرت و گردش نخبگان، مشارکت سیاسی نظام مند شهروندان و... یادشده است؛ لذا در توسعه سیاسی دولت ها نقش مؤثر دارند. تأکید ساختار حکمرانی و قانون اساسی بر مشارکت و رقابت سیاسی قانونی و عدم تثبیت و نهادینه نشدن فعالیت حزبی، چالش چندبعدی است که می تواند قواعد بازی های سیاسی و به تبع آن ثبات سیاسی، امنیت ملی و ماهیت حکمرانی را با چالش جدی مواجه سازد؛ ازاین رو ضروری است این مسئله ی پیچیده و تودرتو مورد بازبینی و بازخوانی انتقادی قرارگیرد که چرا کارکرد احزاب سیاسی در جمهوری اسلامی ایران، طی سال های 1368 1392 با ناکامی مواجه شدند؟یافته های پژوهشی با روش توصیفی تحلیلی و استفاده از منابع کتابخانه ای اسنادی و بهره گیری از چارچوب نظری ساخت یابی گیدنز حاکی از این بود که در ناکامی و شکست سازوکارهای حزبی در جمهوری اسلامی ایران، محورهای مختلفی نقش دارند. فرهنگ سیاسی نخبگانی اما مؤلفه ای مؤثرتر بوده است. نخبگان سیاسی در ایران بدون آگاهی از کارویژه های حزبی ، بافت و ساخت خاص جامعه ، متأثر از شرایط مقطعی و در دست گرفتن قدرت سیاسی، سازمان های حزبی تأسیس کردند؛ بنابراین احزاب سیاسی نه تنها کارویژه های اصلی خود را در ساختار سیاسی اجتماعی جامعه از دست دادند بلکه به بی اعتمادی نهادی در سطح رقابت های سیاسی منتهی شده اند.
وفاق و اجماع در ایران: چالش ها و راهکارها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۴ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۴
733 - 707
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین موضوعات مطرح در فضای سیاسی کنونی ایران به عنوان یک جامعه چندفرهنگی موضوع وفاق و اجماع است. علاوه بر پیامد و نقش جهانی شدن، ویژگی های فرهنگ سیاسی نیروهای اجتماعی و سیاسی در ایران همراه با حاکم بودن سیاست حذفی بر رفتار نخبگان سیاسی در ایران اهمیت موضوع را برای جامعه ایران به دلیل چالش های فراروی سیاستگذاری دوچندان کرده است. اجماع به معنای وفاداری به ارزش های مشترک در میان افراد یک جامعه است. در هر جامعه اجماع در سه سطح مطرح است؛ اول میان مردم، دوم میان دولت و مردم و سوم میان نخبگان سیاسی حاکمیت. وفاق در جامعه کنونی ایران در هر سه سطح با چالش مواجه است. پرسش اصلی این پژوهش علل نبود اجماع در جامعه ایران در هر سه سطح است. فرضیه پژوهش مهم ترین عامل را در فرهنگ سیاسی نخبگان، ماهیت نیروهای اجتماعی و سیاسی و پیچیدگی ساخت قدرت سیاسی در ایران می داند. روش پژوهش کیفی با هدف تبیین رابطه دو متغیر اجماع و نقش فرهنگ سیاسی در ایجاد چالش های فراروی آن است. روش جمع آوری داده ها اسنادی با استفاده از ابزار کتابخانه ای است. چارچوب نظری تلفیقی از دیدگاه های چلبی و بشیریه است؛ بدین معنا ابتدا مفهوم وفاق و سطوح آن از دیدگاه چلبی توضیح و سپس با استناد به نظرهای آقای بشیریه مفهوم و راهکار وفاق در میان نخبگان سیاسی تشریح شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که ماهیت ساخت قدرت همراه با فرهنگ سیاسی حاکم بر رفتار سیاسی نخبگان حاکمیتی و ویژگی های نیروهای اجتماعی و سیاسی در ایران وفاق همگانی را با چالش هایی مواجه کرده است.