مقالات
حوزه های تخصصی:
تعریف سنتی مفهوم معرفت عبارت است از «باور صادق موجه». مفهوم «تصدیق یقینی» که در عبارات ابن سینا معادل علم تصدیقی دانسته شده است، مؤلفه های تقریباً مشابهی با مفهوم معرفت گزاره ای دارد. از نظر ابن سینا تصدیق یقینی یا همان علم تصدیقی عبارت است از تصدیق یک قضیه به سبب علم به علت موجبه صدق آن قضیه. علت صدق قضایای یقینی بدیهی درون این قضایا، و علت صدق قضایای یقینی نظری بیرون از این قضایا است. همچنین در این تعریف ابن سینا تقریر ویژه ای از شرط توجیه دارد. توجیه در تحلیل او نوعی از خطاناپذیری است؛ به گونه ای که باورهای موجّه کاذب امکان ورود به مصداق های علم تصدیقی را ندارند.
اصل سادگی و نقش آن در اثبات خداباوری بررسی تقریر سوئینبرن(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
سادگی یکی از مهم ترین معیارهایی است که در فلسفه علم برای ارزیابی نظریه های علمی و ترجیح آنها بر یکدیگر به کار می رود. امروزه برخی از فیلسوفان دین مانند سوئینبرن با سرخوردگی از استدلال های قیاسی و ترجیح استدلال های استقرایی برای تأیید خداباوری، کوشیده اند معیارهای مطرح در ارزیابی نظریه های علمی، از جمله معیار سادگی را برای ارزیابی خداباوری در برابر نظریه های رقیبی همچون طبیعت گرایی یا انسان گرایی به کار گیرند. در این مقاله، این تلاش را تبیین و بررسی و نقد کرده ایم. اشکال های مطرح در این رویکرد را در سه دسته اصلی آورده ایم. بی گمان این گام در مراحل آغازین است و هرچند تلاش کسانی مانند سوئینبرن بی نقص نیست، می توان در مراحل بعدی این بحث را غنی تر کرد.
گستره و محدوده شهود عقلی در اخلاق مشرقی ابن سینا(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در نظر دارد با بررسی گستره شمول توانایی معرفتی شهود عقلی در رسائل مشرقی ابن سینا نشان دهد که چه دسته ای از افراد جزو واجدان توانایی معرفتی شهود عقلی هستند و (به قول ابن سینا در داستان رساله الطیر) در جرگه «برادران حقیقت» وارد می شوند و چه دسته ای از افراد فاقد این نوع توانایی معرفتی اند. بر این اساس، نخست می کوشیم در این رساله ها مخاطبان داستان های مشرقی را شناسایی کنیم و سپس با بررسی محدوده شمول شهود عقلی نشان دهیم که در رسائل مشرقی تنها عارفان به طور قطع جزو دارندگان این توانایی معرفتی قلمداد شده اند و حضور دیگران در جرگه برادران «حقیقت منتفی» است.
آزادی به مثابه سرچشمه ابداع در هنر(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
زیر عنوان آثار هنری، آثاری آفریده شده و میشوند که نه شمارشپذیرند و نه عمر کسی کفاف میدهد تا همه را بخواند و ببیند و بشنود. فلسفۀ هنر و حسانیّات، هنر و امر زیبا را بهلحاظ ماهیت، خاستگاه، تأثیر، شرایط ذاتی و التزام به حقیقت موضوع بررسی قرار دادهاند. در این مقاله، عمدهترین نظریههای فلسفی در باب هنر بهاجمال بررسی شدهاند. تولستوی، کانت، هگل، هایدگر و آدرنو هر یک به هنر و امر زیبا نگرشی دارند. یکی هنر را خودآیین و دیگری آنرا روح محسوسگشته میداند. هایدگر بر ظهور حقیقت در کار هنری تأکید دارد و تولستوی هنر را به رسالتی فرا میخواند. مرور مقایسهای این نگرشها، تمهیدی برای پاسخ به این پرسش است که آیا هنر فینفسه حقیقت را در صورتی محسوس متعین میکند؟ آنچه از آن دفاع کردهایم آن است که اگر فلسفۀ هنر اعتنایی نیز به آثار هنری و ملاکگرفتن آنها داشته باشد، پاسخ منفی است؛ در واقع، گوش هنرمندان چندان بدهکار نظریهپردازیهای فلسفی و زیباییشناختی نبوده است. آنان در خطاب به ادراک حسی، یعنی طرز بیان هنر مشترک بودهاند، اما در مضمون یا درونمایه التزامی نداشتهاند، مگر بنا به خواستی بیرونی (مثلاً هنر سوسیالیستی). سرچشمۀ ابداع در هنر، آزادی بوده است. سرانجام، این مسئله به خواننده واگذار میشود که آیا میتوان بیتوجه به آثاری که با عنوان هنر آفریده میشوند، دربارۀ هنر نظریهپردازی کرد؟
تبیین، بررسی و نقد اندیشه دینی کانت(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مباحث مطرح در طول تاریخ تفکر بشری، مقوله دین و یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان در تفکر غرب ایمانوئل کانت است. کانت در بسیاری از حوزه های دانش بشری، از جمله حوزه دین تأثیرگذار بوده است. پس از وی از آرای دینی او تفسیرهای گوناگونی شده است که برخی از این برداشت ها با سوء فهم هایی نیز همراه بوده است. نویسنده در این مقاله با بررسی دقیق نظام فکری- فلسفی کانت بر آن است که تفکر دینی وی در مجموع دارای دو مرحله سلبی و ایجابی است. او در نقد اول و تمهیدات که دیدگاه معرفت شناسانه خود را ارائه می دهد و در پی محدود کردن عقل است تا به زعم خویش جایی برای دین باز کرده باشد، دیدگاه سلبی خود را عرضه کرده و مفاهیم اساسی خدا، نفس و اراده را در حوزه عقل نظری اثبات ناپذیر می داند، اما در نقد دوم با گرایش به سمت اخلاق و اولویت بخشی به آن، با ارائه دیدگاه ایجابی خود، دین را تابع اخلاق قرار می دهد؛ اندیشه ای که راه را به سمت سکولاریسم گشوده و تعطیلی عقل و خردورزی را در پی داشته است. از این رو، نویسنده کوشیده است ضمن نشان دادن مبانی نادرست فکری که او را به نقد دین واداشته است، ضعف های نظریه دینی کانت را نیز بررسی کند.
معنای زندگی از دیدگاه آلبرکامو(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
با وجود آنکه آلبر کامو انسان را تنها موجود با ارزش می داند، ولی افق دید و دایره معرفتی محدودی برای او تعریف می کند. از نگاه کامو عقل انسان قادر به ورود در برخی حیطه ها، به ویژه جهان ماورای طبیعت نیست. به باور او جهان گزافه است و زندگی انسان مدرن نیز فاقد ارزش و معناست. او با پیش فرض عدم وجود خدا، محدودیت عقل و پوچی زندگی به افق معرفتی ای می رسد که به گمان خودش بهترین راه حل برای معنادارکردن زندگی است. در این مقاله پس از بیان رویکردهای موجود درباره معنای زندگی، رویکرد آلبر کامو را در زیر چهار عنوان کلی بیان خواهیم کرد و سپس در بخش پایانی مقاله، به بررسی و نقد دیدگاه او خواهیم پرداخت. مهم ترین مبنای کامو، نگاه تجربه گرایانه و مادی انگارانه اوست که به محدودیت های وجودشناختی و معرفت شناختی اندیشه بشری انجامیده است. از همین رو، وی در بعد وجودشناختی، وجود جهان ماورای ماده و در بخش معرفت شناختی، وجود معرفت های غیرحسی را انکار کرده است. بر همین اساس، به طور عمده نقدهای وارد بر دیدگاه او معطوف به نقد این مبنای انحصارگرایانه اوست.
بررسی زنده انگاری و نطق جمادات در نظریه امام خمینی (ره)(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
نظریه امام خمینی (ره) درباره نحوه زنده انگاری موجودات ظرفیتی دارد که می تواند سریان حیات، ادراک، حرکت، اراده و نطق را در جمیع ذرات کائنات حتی جمادات به اثبات رساند. مبانی امام (ره) در حوزه زبان قرآن بسان قاعده وضع الفاظ برای روح معنا، زمینه ساز برداشت های تأویلی تفسیری ویژه ای در زمینه تثبیت حیات و نطق موجودات می شود که می تواند به مثابه ادله قرآنی برای نظریات ایشان محسوب گردد. از سوی دیگر، مبانی فلسفی عرفانی این حکیم عارف همچون عینیت حیات با علم و قدرت، حرکت جوهری، وجود منبسط و سریان عشق در ذرات کائنات از زیر ساخت های فکری و ادله اثبات کننده سویه های این نظریه هستند.