مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۰۱.
۲۰۲.
۲۰۳.
۲۰۴.
۲۰۵.
۲۰۶.
۲۰۷.
۲۰۸.
۲۰۹.
۲۱۰.
۲۱۱.
۲۱۲.
۲۱۳.
۲۱۴.
۲۱۵.
۲۱۶.
۲۱۷.
۲۱۸.
۲۱۹.
۲۲۰.
اراده
منبع:
اندیشه نوین دینی سال هجدهم تابستان ۱۴۰۱ شماره ۶۹
130-113
حوزه های تخصصی:
دیدگاه ها در باب رابطه علم پیشین الهی و اختیار انسان، از تنوّع قابل توجّهی برخوردار است و از نفی علم پیشین از خداوند تا نفی اختیار را شامل می شود. غالب فیلسوفان اسلامی، با تبیین های مختلف، به اثبات سازگاری این دو اهتمام داشته اند. بنابراین مسئله این پژوهش کشف رویکرد صدرایی درخصوص این موضوع بر اساس مبانی هستی شناختی و جهان شناختی است، که پژوهش حاضر با استفاده از روش تحلیل و تطبیق و استفاده از داده های کتابخانه ای انجام گرفته، به بررسی تحلیلی آثار صدرالمتألهین در این موضوع پرداخته است و با مقایسه فقرات مکتوب در این موضوع، به تطوّر در دیدگاه ملاصدرا تمرکز نموده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که صدرالمتألهین در آثار مختلف و برحسب مبانی هستی شناختی و انسان شناختی، به سه رویکرد متفاوت در تبیین سازگاری اختیار انسان و علم پیشین الهی دلالت نموده است. رأی نهایی صدرالمتألهین، مطابق با نگرش نهایی او در مبحث وحدت شخصی وجود و تجلی انگاری در باب عوالم خَلقی است.
اعتبارسنجی اراده در تحقق دلالت با رویکردی بر دیدگاه امام خمینی در ماهیت دلالت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متین سال بیست و چهارم بهار ۱۴۰۱ شماره ۹۴
57 - 79
حوزه های تخصصی:
بررسی دقیق رابطه بین لفظ و معنا در یافتن ظهورات و تحلیل وضع تأثیر بسزایی دارد یکی از مباحث مربوطه که مورد اختلاف بزرگان قرارگرفته، این است که دلالت لفظیه تابع اراده متکلم است؛ یعنی طوری است که مثلاً اگر متکلم در خواب کلامی گفت بر معنای آن دلالت ندارد یا این چنین نیست بلکه به صرف شنیده شدن لفظ و لو هیچ اراده ای برای تفهیم معنا در بین نباشد دلالت شکل می گیرد. بوعلی کلامی مبنی بر تبعیت دلالت از اراده دارد که موردنقد و بررسی علما قرارگرفته است. دو استدلال برای اثبات مدعای وی مطرح شده است 1. وضع برای کلامی که مراد متکلم نیست لغو است لذا واضع، لفظ را فقط برای معنای مراد وضع کرده است.اراده در حقیقت دلالت دخیل است لذا بدون اراده دلالت صادق نیست؛ که هر دو استدلال مورد مناقشه قرارگرفته است.این مقاله با تبیین محل نزاع و تأکید بر ماهیت دلالت و تقیّد آن به علم، با توجه به دیدگاه امام نسبت به ماهیت دلالت به نقد اشکالات می پردازد و درنهایت کلام بوعلی را به اثبات می رساند.
بررسی نقش و ارتباط مؤلفه های اراده بر تربیت اخلاقی با تأکید بر دیدگاه علامه مصباح یزدی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش و ارتباط مؤلفه های اراده در تربیت اخلاقی (خودسازی و دگرسازی) با روش توصیفی و تحلیلی استنباطی و با استفاده از منابع درون دینی و تأکید بر آرا و اندیشه های علامه مصباح یزدی انجام شده است. در این پژوهش نقش و ارتباط شناخت و گرایش و قدرت به عنوان عناصر و مؤلفه های تشکیل دهنده اراده بررسی گردید و جایگاه عقل، فطرت و وحی به عنوان ابزارهای هدایت در تعیین معیارهای انتخاب و جهت دهی انتخاب و اراده، توضیح داده شد. کنترل غرایز و انجام کار خیر به عنوان مهم ترین راهکارها و روش های تقویت اراده مطرح گردید و رابطه دوسویه اراده و اخلاق در تقویت یکدیگر بررسی شد. ازآنجاکه تبلور اراده در افراد انسانی به سبب عوامل مختلف وراثتی، محیطی و تربیتی متفاوت است، اشاره شد که کسانی می توانند با یک برنامه منظم به بالاترین مراحل اخلاقی دست یابند که از اراده ای قوی و استوار، که از آن به «عزم» یاد می شود، بهره مند باشند.
واکاوی مفاهیم بنیادی فلسفه تربیتی اپیکتتوس به روایت آنتونی لانگ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
1 - 15
حوزه های تخصصی:
در فلسفه معاصر به فلسفه اخلاق و تاریخ فلسفه توجه زیادی می شود، در این دوره با رجوع به فیلسوفان پیشین، تلاش دارند به غنای فلسفه بیفزایند. یکی از دوره هایی که هم اکنون بسیار به آن پرداخته می شود فلسفه رواقی است. فلسفه رواقی بیشتر به مسائل اخلاقی و روانشناسی اخلاق با رویکرد تربیتی می پردازد. با توجه به اهمیت مسئله اخلاق و روانشناسی اخلاق با رویکرد تربیتی در دوره معاصر، اکنون تحقیقات زیادی در باب فلسفه رواقی در جریان است. در مکتب رواقیان فیلسوفان زیادی وجود دارد و یکی از مهم ترین آنان اپیکتتوس است. در باب اندیشه اپیکتتوس کتاب های زیادی نوشته شده است. یکی از بزرگ ترین مفسران فلسفه رواقی آنتونی لانگ است که کتاب های زیادی در باب آراء و افکار رواقیان و نیز شرح و تفسیر اندیشه اپیکتتوس به نگارش در آورده است. لانگ وحدت و انسجام فلسفه اپیکتتوس را در چهار مفهوم بنیادی می داند که این چهار مفهوم با رویکرد تربیتی او پیوندی ناگسستنی دارند. آن ها عبارتند از: آزادی، اراده، داوری و بزرگ منشی. در این مقاله این مفاهیم بنیادی فلسفه تربیتی اپیکتتوس به روایت آنتونی لانگ مورد واکاوی قرار می گیرد.
مفهوم شناسی تطبیقی مساله اراده آزاد و اختیار در تعلیم و تربیت بر اساس الگوی «انسان مشکک»(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
149 - 167
حوزه های تخصصی:
بحث پیرامون مساله اراده و نقش آن در حیات بشر، قدمتی طولانی دارد. در حوزه تمدنی اسلام، ریشه های این بحث به نیمه اول قرن اولیه و تقابل اشاعره و معتزله باز می گردد. این مقاله که با روش کیفی و رویکرد توصیفی تحلیلی به مفهوم شناسی تطبیقی مساله اراده و اختیار در حوزه تعلیم و تربیت پرداخته است، تلاش می کند تا با تکیه بر الگوی «انسان مشکّک»، استنتاجی تازه در باب انسان شناسی و مسأله اراده داشته باشد. در این مدل تطبیقی که از متن قرآن، متون عرفانی و فلسفه صدرایی استنتاج شده است، انسان در عین آنکه یک «مفهوم متواطی» است، «موجودی مشکّک» است که مراتب بی نهایتی از وجود را مترتب است. از یک منظر می توان مراتب وجودی انسان را در چهار سطح مادی، مثالی، عقلی و الهی طبقه بندی نمود. از آنجا که در حکمت صدرایی، وجود، مساوق با علم و اراده است، اراده انسان نیز مشکّک است. هر مرتبه از وجود مشکّک انسان نسبت به مرتبه پیشین خود دارای اراده ای شدیدتر و بیشتر و نسبت به مرتبه بعدی، دارای اراده ای ضعیف تر است. اگر انسان موجودی مشکّک باشد و مراتب آگاهی و اختیار او نیز بر همین اساس، مشکّک و ذومراتب باشد، طبیعتا دیگر نمی توان از یک نظام و روش تعلیم و تربیت واحد برای پرورش همه این مراتب سخن گفت. هر لایه از آگاهی انسان و هر سطح از اراده او، نیازمند روش و نظام تربیتی خاص خود است.
بررسی متناقض نمای اختیار انسان و تقدیر الهی در فلسفه ابن سینا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۱ شماره ۴۰
395 - 406
حوزه های تخصصی:
برخی تعارضاتِ فلسفی - کلامی در مبحث علم پیشین، اراده و قدرت خداوند با مساله جبر و اختیار انسان همچنان مورد نزاع و گفتگوی شارحان و صاحب نظران است. بازخوانی و تحلیل آراء ابن سینا درباره تأثیر اراده انسان در نظام علی و معلولی عالم و راهکار وی در حل متناقض نمای اختیار و تقدیر الهی تحقیق در این مسأله را ضرورت می بخشد. ابن سینا نظام اراده و اختیار را ضمن علم عنایی خداوند به نظامِ احسن تبیین می کند. نزد ابن سینا قضای الهی همان علم کلی خداوند به نظام احسن است و از این علم، موجودات ممکن پدید می آیند. به نظر او بر اساس قضای الهی، انسان دارای نوعی اراده است که با اختیار آنچه که قوه ناطقه آن را خیر تشخیص می دهد مورد اراده و مشیت خداوند قرار گرفته است. اختیار و اراده انسان می تواند قوه شوقیه یا عملی خود را - بجای آنکه تحتِ انگیزش قوای پست تر حیوانی نظیر قوای شهوانی یا غضبی باشد- در جهتِ تحقق صور عقلی متحقق سازد. در اخذ و التفات به چنین امکانی است که انسان در مسیر تقدیر یعنی اعطای اختیار به معنای گزینش خیر و زیبایی و خوبی، از طریق قوه عاقله قرار می گیرد. از دیدگاه شیخ الرییس اختیار انسان، به معنای قرار گرفتن در طول اراده الهی و عنایت او برای فعلیت و تحقق نظام احسن است. این جستار با روش توصیفی-تحلیلی انجام شده است.
بررسی ضرورت علی موجود در اراده انسان در فلسفه (با توجه به آرای ابن سینا) و علوم اعصاب (با نگاه به آزمایش بنیامین لیبت) و پیامدهای های اخلاقی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۶۱
63 - 80
حوزه های تخصصی:
اراده انسان از نظر ابن سینا مسبوق به تصور است. این تصور به همراه تصدیق ضمنی شوق را می آفریند و اراده به تبع شوق، محرک اعضاست. تصورات، حالات و تمایلات غالب نفس انسان که در موارد متعددی آگاهانه نبوده اند اراده را به مرحله وجوب می رساند. مطالعه در خصوص اراده در علوم دیگری چون عصب شناسی و در پرتو مطالعات مغزی نیز، به نوعی دترمینیسم یا جبرگرایی هدایت شده است. اگرچه فرضیه توهم اراده آزاد یه صورت دترمینیسم سخت که به دنبال آزمایش بنیامین لیبت نیز صورت گرفت مورد انتقادات زیادی واقع شده است اما این نگرش به طور معتدل و نه افراطی در کنار تأملات فلسفی در این خصوص، وجود دترمینیسم معتدل یا به عبارت منطبق با فلسفه اسلامی، وجود ضرورت های علی خارجی در تحقق اراده را دربر دارد. پیامدها و نتایج اخلاقی معتنابه این مسئله تبیین نوعی اختلاف منظر فاعلی به فعل اخلاقی، نقش اخلاق و ملکات در تحقق اراده های مرتبط با افعال، نقش عوامل زیستی یا فیزیولوژیکی در اراده، عدم برداشت های واحد و تأثیرپذیری یکسان از ضرورت های اخلاقی و ضرورت توجه به نسبیت در اتصاف فاعل به خیّر و شرور
عقل و اراده الهی و نسبت بین آن دو از نظر ابن سینا و دکارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیستم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۶۴
21 - 40
حوزه های تخصصی:
بحث اوصاف الهی و چگونگی تعریف، توصیف و تبیین آن ها از مسائل بسیار مهم و اساسی کلام و فلسفه در طی تاریخ اندیشه بشری بوده است. از جمله صفات الهی که در معرض مناقشات فراوان علمی قرار داشته، صفت علم و اراده و رابطه بین آن ها است. آیا علم از اراده بر می خیزد؟ و یا اینکه اراده مسبوق به علم و تابع آن است؟ به عبارت دیگر آیا فعل فاعل مختار بلافاصله پس از تعقل صرف به وجود می آید و تنها معلول آن است یا این که برای تحقق یک فعل تعلق اراده بر آن کافی بوده و هیچ ضرورتی برای دخالت عقل وجود ندارد. در این مقاله با روش توصیفی- تحلیلی عقل و اراده و نسبت بین آن دو از منظر شیخ الرئیس ابوعلی سینا و رنه دکارت بررسی شده است. مطابق نظر ابن سینا عقل مقدم بر اراده بوده و اصل ضرورت علیّ و معلولی بر همه اتفاقات حاکم است و از نظر او نظام خلقت احسن و اتقن است. ولی دکارت برخلاف ابن سینا اراده را بر عقل - هم در انسان و هم در خداوند- مقدم می دارد. از نظر دکارت خداوند هم خالق وجودات است و هم جاعل ماهیات. لذا از نظر وی حتی حقایق ازلی نیز به اراده خداوند متکی هستند.
نقش اختلالات روانی در مسئولیت کیفری
منبع:
دانش انتظامی سمنان سال هفتم پاییز ۱۳۹۶ شماره ۲۵
159 - 195
حوزه های تخصصی:
مجانین در سیستم حقوق کیفری ایران به عنوان یک قاعده ی کلی، همانند سیستم های حقوق کیفری کشورهای دیگر از مسئولیت کیفری مبرا هستند. موضوع مسئولیت کیفری بیماران روانی در سال 1843 با قانون مک ناتن وارد حقوق جزای انگلستان شد و بر اساس این قاعده هرگاه ثابت شود متهم در زمان ارتکاب جرم به علت بیماری روانی دچار آنچان نقص قوای عقلانی بوده است که از ماهیت و کیفیت عمل خود آگاهی نداشته یا اگر واقف بوده، نمی دانسته عمل خلافی انجام می دهد، به علت ابتلا به جنون از مجازات معاف خواهد شد. قانون مجازات عمومی 1304(اصلاحی1352) بیماران روانی به دو دسته تقسیم بندی کرده بود: کسانی که به طور کامل از مسئولیت کیفری مبرا بودند و کسانی که از بیماریهای روانی خفیفی رنج می برند و از مسئولیت تخفیف یافته برخوردار بودند. اما قانون مجازات اسلامی مصوب 1370 با اشاره به جنون و درجات آن، تمام ماجرای اختلالات روانی و تاثیرات این اختلالات را بر مسئولیت کیفری در ماده 51 این قانون خلاصه کرده است. این در حالی است که برخی افراد، از بیمارهای روانی خاصی رنج می برند بدون اینکه از نظر پزشکی و روان پزشکی دیوانه تلقی شوند. همچنین برخی از مجرمین در حین ارتکاب جرم عاقل بوده، ولی بعدا دچار جنون می شوند. این اجمال گویی سبب تشت آرای قضات و دیگر صاحب نظران در شناخت مفهوم حقوقی جنون از مفهوم روان پزشکی آن شده است. این نگارش سعی دارد جهت اغنای بحث ابتدا تا حدودی به تعامل مفاهیم حقوقی و روان پزشکی جنون بپردازد و در ادامه ضمن بررسی نقش جنون در مسئولیت کیفری بخصوص بررسی حالات قابل مقایسه با ناهنجاری های روانی از دیدگاه قوانین فعلی ایران و انگلستان، این موضوع را مورد بررسی قرار دهد که آیا متهم که مدعی جنون می باشد باید ادعای خود را اثبات کند یا دادستان باید فقدان جنون را ثابت نماید.
ارزیابی انتقاد نیچه به امر مطلق کانت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فردریش نیچه، به عنوان یکی از تأثیرگذارترین فیلسوفان در حوزه اخلاق، در بخشی از انتقادش به اخلاقیات گذشتگان، به اخلاق فیلسوفان می تازد و آن را فاقد کارایی لازم قلمداد می کند. این جستار، با محور قرار دادن نگرش انتقادی نیچه در قبال امر مطلق، به ارزیابی نقد او نسبت به فلسفه اخلاقی کانت می پردازد و نشان می دهد که بخش مهمی از انتقاد نیچه به اخلاق مسیحی و اخلاق فیلسوفان واکنشی به امر مطلق کانت و تعمیم نهفته در آن است. لذا مسئله اصلی پژوهش پیش رو تحلیل دقیق ریشه های معرفت شناختی و روش شناختی واکنش نیچه به امر مطلق کانت است. به همین منظور، ابتدا توجه افراطی فیلسوفان اخلاق به قاعده عام را در روندی تاریخی مورد توجه قرار می دهیم که از سوفسطاییان تا کانت ادامه پیدا می کند. سپس، با روش توصیفی- تحلیلی، مبانی معرفتی کانت را در برابر باورهای معرفتی نیچه بازنمایی می کنیم و امر مطلق کانت را در برابر ابرمرد نیچه، با توجه به جایگاه عقل و غریزه در اندیشه این دو فیلسوف، مورد تفسیر قرار خواهیم داد. همچنین در پایان بدین نتیجه رهنمون خواهیم شد که محور ارزش اخلاقی برای کانت امر مطلق (عمومیت اخلاق) است، در حالی که نیچه، با ارزش گذاری مجدد ارزش ها، بر آن است که ملاک اخلاقی بودن فعل را سازگاری آن با اراده معطوف به قدرت معرفی کند (جنبه فردی). از دیگر نتایج این پژوهش پاسخ به یک انتقاد عمومی در فلسفه اخلاق است که نیچه را متهم به بازگشت ناخواسته به همان قاعده عمومی کانتی می کند.
امضا، ماهیت و کارکرد آن
منبع:
پژوهش های حقوق ثبت دوره اول پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱
215 - 238
هر زمان سخن از سند یا نوشته ای در میان باشد، ناخودآگاه تبادر ذهنی وجود امضا در آن به صورت لازم و ملزوم ایجاد می شود. بداهت عرفی امضا از علل مهم خلأ مطالعاتی در ماهیت،کارکرد و ضرورت آن در اسناد به لحاظ حقوقی است.فقدان تعمق و تدقیق در این مقوله به گونه ای است که به جهت تصور سنتی از امضاء ، گاه در انطباق مفهوم برمصادیق،دچارتحدید قلمرو شده و گاه کارکردهای مختلف آن مغفول مانده یا مورد انکار قرار گرفته و در برخی موارد اعتبار ظرف آن یعنی سند به لحاظ حجیت مورد تردید واقع شده است. لذا،در این نوشته بر آن شدیم تا پس از آشنایی با مفهوم و مصادیق امضا و تفکیک آن از مفاهیم مشابه، ضرورت آن در اسناد گوناگون را بررسی نماییم. در این مسیر به این نتیجه می رسیم که علامت منقش یا منتسب به نوشته یا همان امضا شامل مصادیقی چون امضای دستی، الکترونیکی،مهر، امضاهای بیومتریک و غیره می شود. امضا، دارای کارکرد انتساب سند ، تعیین هویت امضاکننده و اهم آنها ، ابراز اراده است که در مصادیق مختلف از درجات اعتباری متفاوتی به لحاظ قابلیت انحصار برخوردار است و از نظر فقهی نیز حجیت سند و به تبع آن امضا تعارضی با حجیت لفظ در این کارکرد ندارد. همچنین،وجود امضا در اعتبار دهی به سند موضوعیت دارد و به نوشته فاقد امضا، نمی توان به عنوان سند استناد کرد، هرچند مفاد آن از طریق ادله دیگر قابل اثبات است.
چیستی و مناسبات اراده الهی از نگاه شیخ مفید و معتزله بغداد
منبع:
پژوهشنامه کلام تطبیقی شیعه سال سوم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۵
249 - 270
یکی از صفاتی که در آیات قرآن کریم و روایات اهل بیت علیهم السلام در مورد خداوند متعال به کار رفته، صفت «اراده» می باشد. در مرید بودن خدای متعال بین متکلمان و حکیمان اختلافی نیست؛ اما در تفسیر اراده خدا اختلاف وجود دارد. شیخ مفید در آثار متعدد کلامی خود، اراده الهی را صفتی حقیقی، لنفسه و ذاتی برای خداوند متعال ندانسته، بلکه صفتی مجازی، فعلی و خارج از ذات ارزیابی می کند و پرداختن به آن را از باب ورود در لسان شرع می داند؛ همانند صفات غضب، رضایت، حب و بغض که عقل اتصاف آنها برای خداوند متعال را نمی پذیرد. وی مانند متکلمین معتزلی بغداد هم عصر خود، اراده الهی را عبارت از نفس فعل الهی و مغایر با علم و قدرت می داند. نیز اراده را از همراهی با ذات و در مرتبه ذات بودن عزل می کند و همگام با روایات، آن را حادث و غیر ازلی می خواند، در حالی که علم و قدرت از صفات حقیقی و ذاتی خداوند نزد وی هستند. بداء در مرحله اراده تکوینی به صورت فعل اول (قبل از بداء) و فعل ثانی (پس از بداء) می باشد که هر دو، نفس فعل و مرحله ای از تکوین می باشد و از بداء در اراده تشریعی (امر به فعل حسن در تشریع) به نسخ تعبیر می شود. قدر و قضاء از نگاه وی بر اراده( نفس فعل) تقدم دارد. شیخ مفید همگام با معتزله بغداد، بخاطر عدم انتساب قبائح به خداوند، منکر شمول اراده تکوینی خداوند در همه امور بودند.
اصول و روش های تقویت اراده با تأکید بر دیدگاه آیت الله مصباح یزدی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ دی ۱۴۰۱ شماره ۳۰۱
61-73
اراده نوعی توانایی روانی ویژه انسان است که وی را قادر می سازد تا با اختیار خود، مسیر رشد را به طور آگاهانه انتخاب کند. با توجه به اینکه محور اصلی رفتارهای انسان اراده و اختیار است و کارهای آگاهانه انسان در همه ابعاد، مستند به اراده است؛ یکی از محورهای اصلی علوم انسانی را می توان اراده و اختیار انسان دانست؛ اراده ای که شدت و ضعف دارد و می تواند کاهش یا افزایش یابد. هرقدر انسان، اراده نیرومندتری داشته باشد، حسن انتخاب بیشتری خواهد داشت و سوء انتخاب او در بیشتر اوقات ناشی از سست ارادگی اوست. آیت الله مصباح یزدی در تألیفات خویش به نقش اراده به عنوان یکی از ابعاد وجودی انسان در شکل گیری رفتارهای او فراوان پرداخته اند. در این پژوهش که از روش بررسی اسنادی و کتابخانه ای، و تحلیل مباحث استفاده شده، به بررسی اصول و روش های تقویت اراده، با تأکید بر دیدگاه آیت الله مصباح یزدی پرداخته شده است. نتیجه به دست آمده حاکی از آن است که با اصولی همچون آگاهی بخشی و بینش افزایی، موعظه، تقویت ایمان، تصحیح نیت، تقواپیشگی، تقویت عبودیت و بندگی، تقویت بیم و امید، اعمال اراده، مداومت بر عمل، پرهیز از گناه، کنترل چشم و گوش، و همچنین با روش هایی همچون نماز، توسل، توکل، انفاق، تحمیل به نفس، تلقین به نفس، و ورزش، می توان اراده را تقویت کرد.
بررسی و مقایسۀ مفهوم اراده از دیدگاه روان شناسان و اندیشمندان مسلمان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۱ اسفند ۱۴۰۱ شماره ۳۰
9-20
براساس آموزه های اسلامی، انسان با قدرت اراده می تواند جانشین خداوند بر روی زمین شود و به مقام قرب الهی دست پیدا کند؛ اما درصورتی که بی اراده گردد، آنچنان نزول می کند که حتی از حیوانات نیز پست تر می شود. اندیشمندان اسلامی در باب چیستی اراده و چگونگی دستیابی به آن، مطالب گسترده و متفاوتی را ذکر کرده اند. از سوی دیگر بعد از شکل گیری روان شناسی علمی در سال 1879، این مفهوم در میان روان شناسان نیز مورد بحث قرار گرفت؛ برخی آن را پذیرفته و به بحث از چیستی و چگونگی آن پرداختند و برخی دیگر بکل آن را غیرعلمی دانسته و کنار گذاشتند. این گستردگی دیدگاه ها سبب شد تا به بررسی مفهوم اراده از دیدگاه روان شناسان و اندیشمندان مسلمان پرداخته شود؛ و ازآنجا که تاکنون مقایسه ای میان مفهوم اراده از منظر آنان انجام نگرفته، هدف این پژوهش شناسایی مفهوم اراده و مؤلفه های آن از منظر این دو گروه و سپس مقایسه بین آنهاست. روش این پژوهش کیفی است و به شیوه جمع آوری داده با استفاده از روش کتابخانه ای انجام می شود؛ سپس با استفاده از روش تحلیل محتوا به مؤلفه شناسی و مقایسه بین مؤلفه ها در هر دو گروه پرداخته می شود. نتایج به دست آمده حکایت از وجود شش مؤلفه توانایی روانی، مهار خود، میل و گرایش، توانمندی رفتاری، تصمیم گیری و رفتار هوشمند از منظر روان شناسان دارد که می توان آنها را در سه بُعد شناختی، هیجانی و رفتاری جای داد؛ درحالی که مفهوم اراده از دیدگاه اندیشمندان اسلامی دارای چهار مؤلفه علم، میل و گرایش، ترجیح و تصمیم گیری است.
تحلیل موجّهات خودکشی از منظر فقه امامیه و حقوق کیفری ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
در حرمت خودکشی به اقتضای حکم اولیه شرعی تردیدی نیست. این حکم مستظهر به آیات و روایات بسیاری بوده و بر آن ادعای اجماع نیز شده است. مع الوصف مواردی را می توان برشمرد که مبادرت به خودکشی نه به دلایل و انگیزه های معمول بلکه در نتیجه قرار گرفتن فرد در موقعیت های خاص صورت می پذیرد. مواردی همچون خودکشی در مقام اجرای مجازات، خودکشی ناشی از هیجان و وحشت، خودکشی به دلیل بزه دیدگی، خودکشی جهت حفظ ناموس، خودکشی های مرتبط با شکنجه و خودکشی جهت حفظ منافع عالیه را نمی توان همچون سایر انواع خودکشی ها دانست. در اینجا تحقق مفهوم خودکشی و قبول آثار آن، با تردید رو به رو است. چنانچه مبادرت به خودکشی در نتیجه زوال اراده واقعی و یا حتی حکمی قربانی بوده باشد، آثار فقهی و حقوقی خودکشی منتفی بوده و عامل زوال اراده ضامن نتیجه خواهد بود. فقها در جواز خودکشی در نتیجه اضطرار اختلاف دارند. برخی جریان اضطرار را در مادون نفس دانسته و برخی این قاعده را حاکم و وارد بر تمامی ادله حرمت و از جمله خودکشی می دانند. نگارنده به همین نظر اخیر ملتزم است. در خصوص خودکشی جهت حفظ منافع عالیه، چنانچه منفعت مزبور، حفط اسلام و حکومت اسلامی باشد، در تزاحم دو حکم حرمت (خودکشی و افشای اسرار) با رعایت قاعده تقدم اهم بر مهم، مبادرت به خودکشی جایز خواهد بود.
تحلیلی بر قضا و قدر الهی و رابطه آن با اراده و اختیار
پیامبران الهی از طرف خداوند برای هدایت بشر فرستاده شدند و با ارائه برنامه های مدون در زمینه توحید، معاد، عدالت و .... چراغ هدایت و راهنمای انسانها برای رسیدن به سعادت اخروی بوده اند. یکی از مسائلی که همواره در تعالیم دینی مطرح شده ، بحث قضاء و قَدَر است که از پیچیده ترین مباحث دینی و علمی به شمار رفته و در ادوار مختلف فلاسفه و علما روی آن و رابطه اش با اختیار انسان بحث کرده و نظرات مختلفی بیان نموده اند. قضاء و قَدَر یک بحث کلامی است که در آن مشخص می شود که حوادث جهان و سرنوشت انسان ها تا چه اندازه به خواست و مشیت الهی مرتبط بوده و تا چه اندازه به قدرت اختیار و انتخاب انسان ها باز می گردد. در این مقاله با توجه به برخی آیات قرآن، روایات و کتب مختلف ضمن معناشناسی قضاء و قَدَر و بیان اقسام آن، به تحلیل فلسفی و بیان رابطه سرنوشت با افعال اختیاری انسان می پردازیم.
نیچه ی هیدگر و انسانِ بازنموده همچون فرجامِ سوژه بازنمودی(مقاله علمی وزارت علوم)
هیدگر معتقد است که سوژه بازنمودی در اصل سوژه ای است که در بازنمایی موجود را اراده می کند. به طوری که بسط دامنه های بازنمایی انسان و رسوخ او در واقعیت با بسط اراده و اظهار اراده او در عالم نسبت مستقیمی پیدا می کند. او فکر می کند که اراده معطوف به قدرت نیچه درواقع چیزی جز اظهار ذات سوژه بازنمایاننده نیست که تا پیش از نیچه ناگفته مانده بود. بااین حال پس از نیچه و به واسطه افتادن در ساحت تکنولوژی که مسیران از رهگذر نیچه و کل غرب هموار می شود، انسان دیگر نه سوژه بازنمایاننده، بلکه به بازنموده ی اراده برای اراده بدل شده و خود را درون نظام های بازنمایی عظیمی پیدا می فهمد. از این جاست که این مقاله فهم هیدگر از وضعیت تکنولوژیک عصر فعلی را نه در مقام وضعی تازه و جدا از اوضاع پیشین، بلکه به عنوان حوالت وجود، در نسبت با غربِ رومی همچون افقِ حقیقت در مقام استیلا و بازنمایی تفسیر می کند. بر این اساس تکنولوژی در اصل ناظر بر وضعیت انسانیت معاصر است آن هم چنان که بر موجودات و خود را منکشف می کند. این انکشاف ذیل نظام های بازنمایی ای کار می کند که در وهله اول بجای آنکه موجودات را تبدیل به منابع مصرف نماید، با عزل خودآیینیِ از او، سوبژکتیویته اش را سلب می کنند. چنین رخدادی انسان را از کانون روایت عالم به نفعِ نیروهای تکنولوژیکی که مظاهر گوناگونی از سیاست تا فرهنگ و رسانه می توانند به خود بگیرند، کنار می زند.
نقش قدرت و اراده الهی در نزول بلایا و رفع آن در دعای هفتم صحیفه سجادیه
منبع:
دعاپژوهی سال دوم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
12 - 26
حوزه های تخصصی:
از ویژگی های عالم ماده، وجود سختی ها و ناملایمات است و بدون لحاظ آنها نمی توان تصور صحیحی از این عالم ارائه نمود. آن چه در این باره مهم تلقی می شود، توجه به نقش قدرت و اراده خداوند و نیز نوع رویکرد و شیوه مواجهه انسان با این مشکلات است که این امر ارتباط مستقیم با جایگاه معرفتی انسان دارد؛ از جمله اموری که می تواند انسان را در این مسیر یاری نماید انس با ادعیه و زیارات است، بدین صورت که انسان با مراجعه و نیز مطالعه علاوه بر کسب معنویت، معرفت خود را نسبت به خدا و جهان هستی افزایش می دهد. یکی از این منابع معرفتی صحیفه سجادیه است، امام سجاد علیه السلام در دعای هفتم صحیفه سجادیه ضمن توجه دادن به مسئله ابتلائات در زندگی انسان، به جایگاه قدرت و اراده خداوند در این باره اشاره می فرمایند. بر این اساس آن چه در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد، تبیین رابطه قدرت و اراده الهی با ابتلائات زندگی انسان با توجه به این دعای شریف است که با گردآوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای و روش پردازش توصیفی - تحلیلی انجام می پذیرد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که قدرت خداوند مطلق است و اراده و قدرت الهی در ایجاد و رفع ابتلائات مؤثر بوده و تأثیرگذاری آن از طریق اسبابی که تحت اراده و قدرت خداوند هستند، امکان پذیر است. در عین حال بنا به قضای غیر حتمی خداوند، انسان با دعا و توسل، خود می تواند در تقلیل و رفع ناملایمات نقش آفرین باشد.
تسلی بخشی اندیشه؛ تطبیق اندیشه های معری و شوپنهاور در باب زندگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴۴
267 - 283
حوزه های تخصصی:
زندگی انسان چه تفاوتی با زندگی حیوانی دارد؟ آیا او به واقع اختیار و آزادی دارد؟ اگر دارد آیا اختیار، زندگی اش را آسان تر کرده است؟ غریزه تا چه اندازه بر عقل آدمی غالب است؟ شوپنهاور و معری دو اندیشمند ادیب و فیلسوف هستند که در واکاوی فلسفه شان می توان به پاسخ این سؤالات رسید. در مقاله پیش رو تلاش شده است برخی از اندیشه های مشترک میان ابوالعلاء معری و آرتور شوپنهاور بررسی شود. این دو نوعی واقع بینی افراطی نسبت به زندگی داشته اند که معمولاً از آن با عنوان بدبینی یاد می شود. هر دوی این فیلسوفان زندگی را آکنده از رنج و پوچی دانسته اند اما به هیچ وجه در مواجهه با زندگی منفعل نبوده اند بلکه کوشیده اند آثاری جاودانه از خود باقی بگذارند که همواره تسلی بخش روح تشنه آگاهیِ آدمیان طی قرون متمادی باشد. ما در این پژوهش عقیده کلی این دو اندیشمند در باب زندگی و برخی از اجزای آن را به شکل تطبیقی بررسی می کنیم.
بررسی تطبیقی اراده انسان از دیدگاه توماس آکویناس و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندیشه نوین دینی سال ۱۹ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۲
۱۴۸-۱۳۱
حوزه های تخصصی:
قدرت اراده از ویژگی های مهم انسان است که با آن نوع زندگی و سرنوشت خود را انتخاب می کند. در این پژوهش بررسی مسئله اراده انسان از دیدگاه توماس آکویناس و ملاصدرا با روش کیفی و به صورت توصیفی تحلیلی انجام شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که، در هردو دیدگاه، اراده میلی درونی است که رو به سوی غایت خود دارد. آکویناس منشأ اراده را به طورکلی طبیعت و شوق؛ و مبدأ اراده آزاد را احکام عقلانی می داند؛ ولی ملاصدرا اراده را با توجه به مبادی حکمت متعالیه، از جنس وجود و مشکک می شمرد که انسان به دلیل مرتبه بالای وجود خود در بین موجودات، قوی ترین اراده را دارد. هردو متفکر معتقدند اراده انسان موهبتی الهی است که در طول اراده خداوند و در سطحی پایین تر قرار دارد ولی انسان دارای اراده آزاد نیز می باشد.