مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۸۱.
۱۸۲.
۱۸۳.
۱۸۴.
۱۸۵.
۱۸۶.
۱۸۷.
۱۸۸.
۱۸۹.
۱۹۰.
۱۹۱.
۱۹۲.
۱۹۳.
۱۹۴.
۱۹۵.
۱۹۶.
۱۹۷.
۱۹۸.
۱۹۹.
۲۰۰.
تروریسم
با گذشت قریب به 40 سال از پایه گذاری روز جهانی صلح همچنان شاهد به وجود آمدن عوامل ناقض صلح در مقیاس جهانی هستیم. زمانی بحث بر «صلح منفی» بود، اما امروزه صلح مثبت یا ایجابی بیشتر مدنظر است و صلح صرفاً به معنای نبود جنگ نیست. بحث «دیدن» یا به حساب آوردن موجودیت ها یا افراد، بسیار مهم است. زمانی که برخی از افراد یا موجودیت ها احساس می کنند که دیده نمی شوند، تلاش می کنند تا خود را نشان دهند ولو با اقدام های خشونت آمیز یا تروریستی. بنابراین، بخش عمده ای از تقصیرات متوجه جامعه (اعم از ملی یا بین المللی) می شود. هدف از پژوهش حاضر تبیین جایگاه حقوق بشر و آموزش صلح در برابر تروریسم می باشد و از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی به همراه استدلال قیاسی و استقرائی جهت تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شده است. آنچه بعنوان یافته و نوآوری می توان به آن اشاره داشت این است که امروزه تنها جنگ، دشمن صلح نیست؛ بلکه بیسوادی، بی احترامی به عقاید یکدیگر، نادیده گرفتن افراد یا موجودیت های دیگر که خود عامل سرخوردگی افراد در جامعه و در نتیجه منجر به پیوستن آنها به گروه های تروریستی می شود، نقض حقوق بشر، بی عدالتی و غیره تهدیدات صلح به حساب می آیند. سوال اصلی قابل طرح این است که چه جایگاهی را می توان برای آموزش در جهت مقابله با تروریسم جهانی در نظر گرفت.
افراط گرایی خشونت آمیز تحت تأثیر مبانی فکری بنیادگرایی (1): مروری بر نظریه های علوم اجتماعی
در مبحث مواجهه با تروریسم، واژه بنیادگرایی به وفور مورد استفاده قرار می گیرد، اما همچنان تعریف درستی برای آن ارائه نشده است. تمرکز دقیق بر بنیادگرایی ایدئولوژیکی احتمال دلالت ضمنی بر این امر، که عقاید بنیادی عامل و یا حداقل پیش درآمد لازم برای تروریسم می باشند، را در پی دارد، درحالیکه می دانیم این مسأله صحت ندارد. مسیرها و ساز و کارهای گوناگونی از درگیری تروریستی برای افراد مختلف در زمان ها و شاید شرایط متفاوت به شیوه های متفاوتی عمل می کنند. این مقاله به بررسی مشکلات در تعریف بنیادگرایی و گرایش به سیاست بنیادی، می پردازد و نشان می دهد که بنیادگرایی، و بطور ویژه درگیری در اقدامات تروریستی، بهتر است بعنوان مجموعه ای از فرآیندهای گوناگون مورد توجه قرار بگیرند. در ادامه تعدادی نظریه به صورت بالقوه نویدبخش، از جمله نظریه جنبش اجتماعی، روانشناسی اجتماعی و نظریه تغییر، که می توانند به مطالعات بعدی آن فرآیندها کمک کنند، مرور می شوند. در آخر، این پژوهش تعدادی چارچوب محتمل را به منظور درک این امر که چگونه این فرآیند ها می توانند کنش مرتبط با تروریسم را تسهیل کنند، شرح می دهد.
سیاست جنایی تقنینی ایران در خصوص تروریسم علیه انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق انرژی دوره ۴ پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۲
321 - 347
حوزههای تخصصی:
جرایم علیه انرژی، افزون بر تخریب زیرساخت ها، تهدیدی جدی برای امنیت ملی است. نفت، گاز و برق از مهم ترین انرژی ها و از پایه های فعالیت های جوامع شمرده می شوند. با این درجه از اهمیت، زیرساخت های نفت، گاز و برق برای تروریست ها جاذبه بسیاری داشته و این منابع همیشه در معرض عملیات آنها قرار دارد. برای جلوگیری از ایجاد هراس ناشی از اخلال در زیرساخت های انرژی، این زیرساخت ها بایستی با سیاست جنایی تقنینی مناسب حمایت شوند. در این راستا، پرسش پژوهش پیش رو این است که آیا تروریسم علیه انرژی در سیاست جنایی تقنینی ایران جایگاهی دارد؟ از این رو، بررسی سیاست جنایی تقنینی ایران در مقابله با تروریسم علیه انرژی، هدف این مقاله است. تحلیل مواد قانونی موجود نشان می دهد که حمایت قانون گذار از انرژی در بعضی از مواد قانونی بسیار اندک و در مواد دیگری این جرم را تروریستی قلمداد و مجازات محارب را برای مرتکب تعیین کرده است.
امنیتی کردن برنامه هسته ای ایران در دولت های بوش و اوباما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این نوشتار با بهره گیری از آرای مکتب کپنهاگ و مفهوم امنیتی کردن به عنوان چهارچوب نظری، و با تکیه بر مفهوم گفتار_کنش به طور اخص به بررسی سیاست امنیتی کردن جمهوری اسلامی ایران و ابعاد کلامی و عملی این سیاست در عرصه تصمیم گیری سیاست خارجی ایالات متحده در بازه زمانی بعد از یازدهم سپتامبر پرداخته است. بر اساس نظریه کپنهاگ تعریف هویتی بازیگران از یکدیگر یک برساخته اجتماعی و امری بین الاذهانی است. مفهوم امنیتی کردن مفهوم کانونی نظریه امنیتی کپنهاگ است که بر طبق آن مسایل بر حسب درجه حساسیت به سه دسته مسائل عادی، مسائل سیاسی و مسائل امنیتی تقسیم می شوند. بر اساس این نظریه، فرایند تعریف هویتی ابتدا با تعریف کلامی بازیگران از یکدیگر ساخته شده و سپس با اتخاذ سیاست های امنیتی به صورت عملی جلوه گر می شود. بوش و اوباما هر کدام در دوره ریاست جمهوری چه سیاست امنیتی را سرلوح دستگاه سیاست خارجی قرارا دادند؟ و وجوه اشتراک و افتراق این دو رئیس جمهور و جایگاه جمهوری اسلامی در سیاست خارجی این دولتها کدامند؟ روند مواجهه این دو رئیس جمهور با برنامه هسته ای جمهوری اسلامی ایران چگونه بود؟ پژوهش حاضر به این پرسشها می پردازد.
مطالعه و نقد جایگاه مفهوم جهاد در مبانی فکری و رفتار سیاسی داعش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت تحلیلی و انتقادی جایگاه مفهوم جهاد در مبانی فکری و رفتار سیاسی داعش محوریت اساسی مقاله را تشکیل می دهد و می کوشد تا بر اساس روش کیفی تحلیل تاریخی و اسنادی و ابزار فیش برداری به این سوال اساسی پاسخ دهد که مفهوم جهاد چه جایگاهی در مبانی فکری و رفتار سیاسی داعش دارد؟ یافته های مقاله نشان می دهد که مواردی نظیر نفی جهاد دفاعی و تأکید بر جهاد فتح، قرار دادن جهاد ذیل اصول دین، عرفی و فردی سازی جهاد، گسترش دامنه شمولیت جهاد، عدم توجه به قوانین جهاد و تأکید بر خشونت تام و ابداعیات جدید همانند جهادهای نکاح، پزشکی، کودکان و جهاد سایبری- رسانه ای مولفه های اساسی دیدگاه داعش نسبت به جهاد را تشکیل می دهد. مقوله جهاد از دیدگاه داعش دچار بسط مفهومی شده و مورد استفاده ابزاری قرار گرفته است و نتیجه این برداشتِ غلط و تحریف شده دینی آنها به شکل انواع اعمال شنیع و وحشیانه بروز کرده است.
ژئوتروریسم و گفتمان ضد تروریسم ایالات متحده آمریکا در نظم هزاره جدید
حوزههای تخصصی:
در فضای پسا جنگ سرد، الگوی ژئوپلیتیک و عملی مقامات سیاسی و امنیتی آمریکا بر این مبنا تدوین شد که نباید فضای لازم برای ظهور تهدیدات بالقوه فراهم شود. به همین جهت گفتمان سازی ژئوپلتیکی به عنوان ابزار اصلی در سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا نمود واقعی به خود گرفت و آمریکایی ها «اسلام سیاسی» را به عنوان نماد تروریسم معرفی نمودند. در این راستا گفتمان سازی ژئوپلیتیکی آمریکا با فعال سازی استراتژی جنگ پیش دستانه برای تحقق منافع ژئوپلیتیک یعنی مداخله گرایی، مبارزه با تروریسم، یکجانبه گرایی و منازعه ایدئولوژیک اجرایی شد که می توان از آن با عنوان راهبرد ژئوتروریسم نام برد. به عبارت بهتر، قالب های معنایی و گفتمانی جدیدی بعد از جنگ سرد توسط ایالات متحده جهت دشمن سازی و دگرسازی صورت گرفت که این مسئله به ظاهر مبارزه با خشونت و تروریسم را در سرلوحه برنامه های ژئوپلیتیک جهانی این کشور قرار داد. لذا سوال اصلی این پژوهش عبارت از این است که میان ژئوتروریسم و گفتمان مبارزه با تروریسم امریکا در نظم پسا جنگ سرد چه ارتباطی وجود دارد؟ فرضیه پژوهش عبارت از این است که: «ژئوتروریسم بستر گفتمان سازی و مبنای سیاست راهبردی آمریکا در فضای پساجنگ سرد است که از طریق آن به مبارزه با تروریسم بنیادگرا و دشمن تمدن غرب(اسلام)، به عنوان دگر ایدئولوژیک خود پس از سقوط شوروی پرداخته است و از طریق آن در پی تحقق مطالبات استراتژیک خود بویژه در منطقه غرب آسیا بوده است.»
مدل سازی و حل مسأله تعارض دولت – تروریست با استفاده از بازی دیفرانسیلی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینده پژوهی دفاعی سال چهارم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۱۳
69 - 88
حوزههای تخصصی:
تروریسم یکی از مسائل و مشکلات مهم در سراسر جهان است. گروه های تروریستی با استفاده از خشونت یا تهدید به استفاده از خشونت برای دستیابی به اهداف سیاسی، مذهبی، یا ایدئولوژیک اقدام به عمل می نماید. بررسی اقدامات تروریستی و نتایج منفی که برای دولت ها به همراه می آورد کمک می کند که عوامل مختلف تاثیرگذار بر روی تصمیم گیری های آنها را بهتر مورد بررسی قرار دهیم و گامی در جهت کاهش این وقایع در آینده برداریم. در این مقاله، برای تحلیل رفتار متقابل موجود میان این دو گروه، از نظریه بازی ها استفاده شده است. باتوجه به بحث پیوستگی زمان در دنیای واقعی، مدل بازی دیفرانسیلی، به کار گرفته شده است تا بوسیله آن مسائل در حال وقوع را به صورت پیوسته و در طول یک بازه زمانی مدل کرده و نتایج واقعی تر را ارائه داد. در این پژوهش ابتدا عوامل تاثیرگذار و اهداف مورد نظر دولت و گروه تروریستی مدل سازی شده است. سپس مدل بازی و معادله همیلتون-ژاکوبی-بلمن شرح داده شده است. با انجام این کار، میزان هزینه نظامی و میزان تجهیزات نظامی تعادلی در وضعیت راهبرد مارکفی به دست می آید. سرانجام، با استفاده از تحلیل عددی و تخصیص مقادیر منطقی به هرکدام از متغیرهای اثرگذار در تعادل، تحلیلی از نحوه تغییر هزینه های تعادلی صورت گرفته است.
تحول قدرت و شکل گیری پدیده ی تروریسم در آسیای جنوب غربی از منظر سازه انگاری
حوزههای تخصصی:
سازه انگاران رویکردی ذهنی و عینی، توأماً باهم نسبت به موضوعات مختلف در روابط بین الملل دارند. و حوزه مطالعاتی آن ها بسیار گسترده است آن ها در مورد قدرت بر هنجارها، ارزش های اجتماعی و اخلاق تأکید می کنند و در پی ایجاد تعادل بین مقوله سخت افزاری و نرم افزاری قدرت هستند. زمینه های ظهور تروریسم در جهان و به خصوص منطقه آسیای جنوب غربی همواره مورد توجه محققان و سیاست مداران بوده است. در این رابطه عوامل مختلفی را می توان نام برد: از ضعف فرهنگی گرفته تا نابرابری های سیاسی و اقتصادی در میان افراد، گروه ها و جوامع. آنچه بیش از پیش لازم می نماید بررسی تئوریک پیدایش پدیده تروریسم در جهان و بویژه منطقه آسیای جنوب غربی است. این منطقه به لحاظ تعدد فرهنگی و قومی همواره زمینه ساز بروز جریان های تروریستی بوده است. نظریه سازه انگاری به دلیل توجه به بعد ذهنی و انگاره های فرهنگی قومی در کنار نگاهی مادی گرایانه بهتر می تواند به تحلیل ظهور تروریسم در منطقه آسیای جنوب غربی و جریان شناسی داعش نسبت به دیگر نظریات روابط بین الملل کمک نماید. هدف از پژوهش فوق واکاوی پدیده ی تروریسم از منظر سازه انگاری است.
تأثیر ایدئولوژی بر استراتژی گروه های تروریستی در مبارزه با آمریکا؛ مطالعه موردی القاعده
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله بررسی ایدئولوژی گروه تروریستی القاعده و تأثیر آن بر استراتژی این گروه در مبارزه با آمریکاست. سؤال اصلی مقاله این است که ایدئولوژی های القاعده چه تأثیری بر استراتژی هایش در مبارزه با آمریکا دارد؟ در بررسی مختصری از ادبیات موجود آشکار می شود که تعداد اندکی از آن ها به بررسی ایدئولوژی ها و استراتژی های گروه تروریستی پرداخته و بیشتر مطالبی که در این زمینه نگاشته شده در مورد ریشه های ترور، انگیزه های تروریست ها، و واکنش ضد تروریستی است. ایدئولوژی القاعده در نوع خود عمیقاً بین المللی است و تلاش می کند درگیری های منطقه ای و محلی را در قالب وسیع تری چون جنگ علیه مرتدین و کفّار قرار دهد. استراتژی القاعده به صورت منطقی از ایدئولوژی آن نشأت می گیرد در این میان اصلی ترین اولویت های استراتژیک القاعده بسیج مسلمانان برای یک جهاد جهانی علیه غرب و سرنگون کردن رژیم های مرتد به خصوص عربستان صعودی، مصر و پاکستان از اهداف اصلی به شمار می رود.
الگوی روابط امنیتی ایران و پاکستان در مقابله با پدیده تروریسم از سال 2001 تا 2017(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
طی سال های اخیر حق همسایگی و حسن هم جواری از جانب کشور ایران در قبال پاکستان به طور کامل ادا شده و در این باره رساندن خط لوله صلح، فراهم کردن امکانات صادرات برق به این کشور، عدم تجاوز به خاک این کشور با وجود حملات تروریستی متعدد از آن سوی مرز را می توان مهم ترین شواهد این مدعا دانست. با این حال از آنجایی که امنیت مهم ترین پیش نیاز یا به عبارتی زیرساخت اصلی هرگونه توسعه روابط اقتصادی و فرهنگی با کشورهای دیگر است، نبود تضمین برای برقراری امنیت از سوی پاکستان در منطقه سبب شده است تا روابط دو کشور نیز تحت تأثیر قرار گیرد.سوال اصلی مقاله حاضر این است که روابط امنیتی ایران و پاکستان چه تأثیری بر مقابله با پدیده تروریسم از سال 2001 تا 2017 داشته است؟ در این مقاله نگارندگان با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی، مطالعات کتابخانه ای و بررسی های میدانی کوشیده اند به تحلیل الگوی روابط امنیتی ایران و پاکستان در مقابله با پدیده تروریسم از سال 2001 تا 2017 بپردازند. یافته های تحقیق حاکی از آن است که الگوی روابط امنیتی ایران و پاکستان در مقابله با پدیده تروریسم بیش از هر چیز می بایست با توجه به مؤلفه های مافیای مواد مخدر، قرار گرفتن دو کشور در مجاورت افغانستان، وجود مرزهای طولانی مشترک، سرمایه گذاری و نفوذ عربستان در پاکستان، شکل گیری و فعالیت های گروهک های جندالله، انصار الله و جیش العدل در سیستان و بلوچستان، قرار گرفتن در کانون بحران خیز خاورمیانه، تحریکات گروه های تکفیری در نقاط کانونی بحران زا، ترددهای غیرمجاز مرزی، اقدامات تروریستی گروه هایی مانند طالبان، لشکر جنگوی و سپاه صحابه در پاکستان و استفاده از ظرفیت های اقتصادی بندرهای چابهار و گوادر شکل بگیرد.
تحلیل تروریسم در منطقه خاورمیانه از منظر حقوق اسلام و حقوق بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تروریسم مفهومی غامض، پیچیده و چند بعدی، زمینه و زمانه پرورده بوده که بسته به منافع سیاسی، اقتصادی و حتی ایدئولوژیک، تفاسیر مختلفی از آن صورت گرفته است. در این راستا یکی از چالش های جدی امنیتی کشورمان این است که کشورهای استعمارگر غربی و حامیان تروریسم در منطقه خاورمیانه، اولاً تمدن اسلامی را با تروریسم مرتبط دانسته و عقبه رویدادهای تروریستی معاصر منطقه خاورمیانه را تفکرات و اندیشه های اسلامی اعلام نموده اند و ثانیا جمهوری اسلامی ایران را حامی گروه های تروریستی دانسته و از تحریم ها به عنوان ابزاری برای مقابله با ادعای خود در مورد ایران استفاده می کنند. با توجه به این وضعیت سؤالی مهمی که در این مقاله مطرح می شود این است که وضعیت جغرافیایی موجود فعالیت گروه های تروریستی در منطقه خاورمیانه چگونه است و حقوق اسلام و حقوق بین الملل تروریسم را چگونه نگریسته اند؟ روش انجام این مقاله توصیفی - تحلیلی است که در آن سعی خواهد شد با استفاده از منابع فقهی و حقوقی و نیز مقالات معتبر علمی و پژوهشی به تحلیل و تبیین موضوع پرداخته شود. این پژوهش پس از تعریف تروریسم از منظر حقوق بین الملل و حقوق اسلام و توصیف جغرافیای کنونی فعالیت گروه های تروریستی در منطقه خاورمیانه، رویکرد نظام حقوقی اسلام در مبارزه با تروریسم را به روش توصیفی- تحلیلی بررسی نموده است. نتایج این مقاله نشان می دهد که نظام حقوقی اسلام خشونت را ناروا دانسته و تحت عناوین گوناگون مجازات نموده است. جرم بودن بغی، ممنوعیت فتک، منع غیله و اغتیال، جرم بودن محاربه از یک سوی و صلح طلبی و سفارش بر حفظ امنیت و دستور به وفای به عهد در معاهدات بین المللی، حکم به جهاد تدافعی و ممنوعیت اقدامات ضد حقوق بشری در جهاد اسلامی از جمله مصادیق مبارزه اسلام با تروریسم و جرائم مشابه با این پدیده است و دلیل قاطعی مبنی بر عدم تأیید این پدیده شوم در دین اسلام است.
ریشه های بسط و نضج بنیادگرائی افراطی در پاکستان در راستای ایجاد امنیت ملی و منطقه ای با تاکید بر مرزهای مشترک ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشور پاکستان در سال 1947 م.به عنوان کشوری مسلمان، شامل دو قسمت پاکستان و بنگلادش، از هند اعلام استقلال کرد؛ پس از استقلال نیز این کشور نخستین کشوری بود که عنوان جمهوری اسلامی را برای ساختار سیاسی خود برگزید. بدین ترتیب، اسلام نه تنها در استقلال این کشور نقش داشت بلکه پس از آن نیز به عنوان نیروی اثرگذار در صحنه ی سیاسی پاکستان باقی ماند که دولت مردان این کشور را ناگزیر از توجه به این موضوع در سیاست های داخلی و خارجی خود کرد. اهمیت این کشور از یک طرف، به دلیل نقش اسلام و گروه های اسلام گرا در تحولات سیاسی پاکستان و از سوی دیگر، به دلیل فراهم ساختن بستر مناسب برای شکل گیری و رشد تفکرات بنیادگرایی از نوع بنیادگرایی افراطی و صدور آن به کشورهای همسایه است. به نظر می رسد محیط اجتماعی پاکستان، نقش اسلام در تحولات سیاسی این کشور، وجود مدارس مذهبی و نقش قدرت های خارجی به ویژه عربستان از عمده ترین دلایل رشد اسلام سیاسی رادیکال در پاکستان است.
آنالیز اثرات سرریز جرم و جنایت و تروریسم بر مخارج عمومی در کشورهای مناپ (رهیافت رگرسیون پانل فضایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال دوازدهم بهار و تابستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
89 - 108
تروریسم فراملی شکلی از تروریسم است که از طریق انواع اتصالات ممکن، بیش از یک کشور را تحت تأثیر قرار می دهد. محدود مطالعات تجربی انجام شده تلاش می کنند بین منشأ مرکز تروریسم فراملی و متغیر های شناخته شده رابطه برقرار کنند. لذا با توجه به افزایش جرم و جنایت و حملات تروریستی در سال های اخیر در کشور های مناپ، در این مقاله به بررسی اثرات مکانی این دو متغیر بر مخارج عمومی کشور های منتخب در طی سال های 2003 تا 2016 بر اساس رگرسیون فضایی پانلی پرداخته شد. نتایج بررسی، اثرات سرریز فضایی را تأیید می کند به نحوی که افزایش در وقوع جرم و جنایت و تروریسم در یک کشور، تأثیر مثبت و معنی داری هم بر مخارج عمومی وهم بر میزان تروریسم و جرم و جنایت در کشورهای همسایه دارد. از طرفی تفکیک اثرات مستقیم و غیر مستقیم متغیر های الگو نشان می دهد که اثرات غیر مستقیم آن ها بیشتر است.
تبیین کنش امنیتی و الگوی رفتاری ناتو در قبال تروریسم
حوزههای تخصصی:
مبارزه با تروریسم در کنار موضوعاتی نظیر سلاح های کشتار جمعی، حفظ ثبات در اروپای شرقی و جلوگیری از قدرت یابی مجدد روس ها، به عنوان پایه ای برای پایایی و گسترش ناتو در دوران پس از جنگ سرد تبدیل شد. با این وجود، برنامه های ناتو جهت مقابله با این معضل بین المللی تا زمان وقوع حوادث تروریستی یازدهم سپتامبر 2001 چندان مناسب به نظر نمی رسید. حادثه مزبور نه تنها باعث توسل این نهاد برای اولین بار به ماده 5 اساسنامه شد، بلکه برنامه ها و راهبردهای ناتو در مقابله با تروریسم را نیز انسجام بخشید. تبیین و تحلیل این برنامه ها و راهبردها، هدف نوشتار حاضر قرار خواهد گرفت. بنابراین سؤالاتی که در اینجا قابل طرح و ارزیابی می باشند این است که سازمان پیمان آتلانتیک شمالی( ناتو) چه نوع الگوی رفتاری و کنش امنیتی را در قبال ترورریسم اتخاذ کرده است؟ چرا رهبران ناتو از این الگوی رفتاری در سال های پس از حادثه یازدهم سپتامبر 2001 میلادی بهره گرفته اند؟ فرضیه های پژوهش بدین صورت می باشند: سازمان پیمان آتلانتیک شمالی علاوه بر اتکاء به ظرفیت های سازمانی، نیروها و اعضاء اصلی خود، با ایجاد و فعال کردن ابتکارات مختلف در درون ساختار ناتو که در این نوشتار "اتحادنرم" نامیده خواهد شد، مبارزه علیه تروریسم را سرلوحه اقدامات خود قرار داده است. مبارزه علیه تروریسم به دلیل پیچیدگی این معضل و نیز عدم نشأت گیری از یک منبع واحد، برخلاف تهدید کمونیسم، رهبران ناتو را وادار به اتخاذ الگوی مزبور کرده است. روش به کار رفته در این تحقیق ابطال گرایی نسبی یا موضعی می باشد.
شبکه های تروریسم در ژئوپلیتیک نوین جهانی و استراتژی های مدیریت آن
حوزههای تخصصی:
نظام بین الملل و پویش های گوناگون روابط بین الملل از یک سو در تلاش برای تولید نظم و ساختاری نوین می باشد تا ضمن همسویی با منطق مسلّط سیاسی- اقتصادی بین الملل، چارچوب سیاسی-حقوقی پایداری را هژمون نماید. از سوی دیگر، ظهور گروه های غیر حکومتی به ویژه تولید شبکه ها و قطب های تروریستی که در تلاش برای ریزش نظم مسلّط بین الملل و چینش نظمی نوین و یا آنارشی بین المللی می باشند، تهدیدات گوناگونی را در سطوح مختلف به بار آورده است. در این پیوند، شبکه های تروریسم قدیم و جدید بین الملل، سپهر ژئوپلیتیک جهانی و منطقه ای را ناپایدار ساخته است و توسعه ی ابعاد مختلف امنیت را به یک گروگان تبدیل کرده است. اهتمام پژوهش حاضر این است که ضمن شناسایی شبکه های تولید تروریسم، مکانیسم های مدیریت تروریسم بین الملل را تبیین نماید. مهندسی سیاسی، مکانیسم های نهادی، ساختاری و ابزاری در سطوح بین المللی، منطقه ای و ملّی از یک سو و دیپلماسی چندجانبه ی مدیریت، حاکمیت پاسخگو و تلفیق استراتژی های نرم افزاری و سخت افزاری از سوی دیگر، قابلیت مدیریت و مقابله با فعّالیت های تروریستی را دارا می باشد. این پژوهش با استفاده از روش شناسی مدیریت تطبیقی و استراتژیک و تئوری چانه زنی و ائتلاف، به آزمون فرضیه خواهد پرداخت.
شکنجه پیشگیرانه از منظر قواعد منع شکنجه و کرامت انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۰ پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
1147 - 1165
حوزههای تخصصی:
ممنوعیت شکنجه به عنوان جرمی مستقل در حقوق بین الملل، یک قاعده آمره محسوب می شود که بر مبنای آن، دولت ها علاوه بر اجتناب از صدور مجوز یا مشارکت در ارتکاب این جرم، باید از وقوع آن نیز پیشگیری کنند. در دو دهه اخیر برخی دولت ها از جمله آمریکا به ویژه در مبارزه با تروریسم به بهانه دفاع از امنیت ملی و حفظ زندگی افراد بی گناه، به نوع خاصی از شکنجه تحت عنوان شکنجه پیشگیرانه متوسل شده اند و اقدام خود را تحت لوای دفاع مشروع و حالت ضرورت توجیه می کنند. این مقاله مبتنی بر روش توصیفی - تحلیلی، در پرتو بررسی عملکرد برخی دولت ها به بررسی رویکرد حقوق بین الملل بشر به مسئله شکنجه پیشگیرانه می پردازد. در پایان استدلال می شود که ارتکاب این جرم به هیچ توجیه پذیر نیست و ناقض دو قاعده بنیادین ممنوعیت مطلق شکنجه و لزوم احترام به کرامت ذاتی انسان محسوب می شود که همین امر، مسئولیت فرد و دولت را در پی دارد.
تحلیل تطبیقی شیوه های تأمین منابع مالی القاعده و داعش: رهیافتی در اقتصاد سیاسی تروریسم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در اقتصاد سیاسی تروریسم شیوه های تأمین منابع مالی گروه های تروریستی واجد اهمیت بالایی دیده شده است. این مقاله با بهره گیری از روش مقایسه ای می کوشد به این سؤالات پاسخ دهد که عمده ترین شیوه های تأمین منابع مالی داعش و القاعده کدم اند؟ این شیوه های تأمین منابع مالی از چه جهاتی متمایز و از چه جهاتی مشابه هستند؟ نهایتاً دلایل این وجوه تمایز و تشابه چیست اند؟ مقاله اولاً 14 منبع درآمدی القاعده و داعش را احصاء و شناسایی نمود. ثانیاً نشان داد گروه های تروریستی مزبور در برخی از حوزه ها مانند حمایت های مالی خارجی و گروگان گیری دارای وجوه تشابه و در سایر موارد مانند قاچاق تریاک و آثار باستانی، فروش نفت و جواهرات، تأسیس و دستبرد به بانک، ثروت شخصی رهبر، مؤسسات خیریه، مالیات ستانی و فروش ارزاق عمومی دارای تمایز بوده اند. ثالثاً مشخص ساخت که اصلی ترین وجه تشابه آن ها تنوع شیوه های تأمین منابع مالی آن ها بوده است. رابعاً استدلال نمود دلیل گرایش گروه های مزبور به تنوع منابع مالی نیز کاهش کمک های کلان دولتی به این گروه ها و لاجرم جستجوی منابع خصوصی خرد و همین طور امکان دور زدن تنگناهای وضع شده ملی و بین المللی بوده است. نهایتاً مشخص گردید دلیل برخی وجوه تمایز آن ها در تأمین منابع مالی نیز بستر و محیط متفاوت حوزه عمل آن ها و همین طور ساختار سیاسی متمایز آن ها بوده است.
بررسی ساختار اقتصاد سیاسی سازمان موسوم به دولت اسلامی (داعش) در خاورمیانه با تأکید بر دو کشور عراق و سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش بررسی ساختار اقتصاد سیاسی دولت اسلامی (داعش) در خاورمیانه با تمرکز بر دو کشور (عراق و سوریه) است. سؤال اصلی پژوهش ساختار مالی دولت اسلامی (داعش) اعم از تأمین منابع، هزینه ها و تأثیر آن بر اقتصاد دو کشور عراق و سوریه است. روش شناسی پژوهش از نظر هدف کاربردی، از نظر روش توصیفی-تحلیلی و از حیث محتوی کیفی است. فرضیه اول حاصل از این پژوهش نشان می دهد، اقتصاد سیاسی و ساختار مالی داعش ترکیبی از فن های مالی سنتی و مدرن، با تجارت کاذب بوده و از بدو تأسیس تا سقوط موصل و سپس رقه در سال 2017-2018 از سه طریق 1) منابع طبیعی 2) منابع حاصل از اعمال مجرمانه و غیرقانونی 3) شبکه مالی حامیان متکی بوده است و از سال 2017 تا ژانویه 2020، زمان تنظیم این گزارش داعش تقریباً بخش عمده ای از ساختار مالی و اقتصاد سیاسی خود را از دست داده است. در پاسخ به بخش دوم سؤال اصلی پژوهش دائر بر تبعات و پیامدهای ساختار تروریستی داعش بر ساختار اقتصادی کشورهای عراق و سوریه؛ این تحقیق نشان می دهد که اقدامات داعش، سبب اختلال در ساختار اقتصادی و نابودی زیرساخت های این دو کشور گردیده است. محدودیت های این پژوهش نیز به پیامدها و سندیت منابع آن معطوف است چرا که مستندات پژوهش در درجه اول بر داده های رسانه های غربی، روزنامه نگاران، اظهارات غیرمستقیم شهود و بعضاً گزارش های رسمی اندک استوار شده است. از حیث اهمیت پژوهش درک ساختار اقتصاد سیاسی داعش به عنوان یکی از عوامل مهم حیات و بقای این سازمان تروریستی و هم نقطه ضعف آن ضروری به نظر می رسد.
راهبردهای بومی سازی امنیت در مراسم اربعین مبتنی بر تجربیات بسیج مردمی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزههای تخصصی:
حفظ و تأمین امنیت در مراسم عظیم اربعین با مشارکت میلیون ها نفر از ملیت ها و مذاهب مختلف که در آن شرکت می کنند، نقشی بسزا در گسترش کمیت و کیفیت آن در سال های آتی خواهد داشت؛ مبتنی بر تجربیاتی که بسیج مردمی در ایران و عراق در مقابله با گروه های مختلف تروریستی و تکفیری کسب نموده اند و همچنین آسیب شناسی سال های گذشته، راهبردهایی برای ارتقاء سطح امنیت و بومی سازی آن با دریافت نظرات خبرگان و کارشناسان ارائه می گردد. این پژوهش با روش فرایند عمومی برنامه ریزی با مدل دیوید و ترسیم ماتریس سوات و با استفاده از چارچوب نظری مکتب امنیتی کپنهاگ انجام و مهمترین راهبردهای بدست آمده گسترش استفاده از ظرفیت های حشدالشعبی در تأمین امنیت مراسم اربعین، آموزش و آگاه سازی زائران و موکب داران و شبکه سازی تخصصی مستقیم حشدالشعبی از آن ها در مسیرهای مراسم اربعین برای تأمین امنیت است.
سیر تحول وضعیت اضطراری در نظام حقوقی کانادا
حوزههای تخصصی:
وضعیت اضطراری یکی از واقعیت های غیر قابل اجتناب هر نظام سیاسی است. نحوه مواجهه دولت ها و چارچوب حقوقی این مواجهه، یکی از مسائل مهم حقوق عمومی در کشورهای مختلف است. علی رغم اینکه ایران در معرض بحران های طبیعی و غیرطبیعی است، اما در نظام حقوقی خود، قوانین منسجمی ندارد و عملاً اصل (79) قانون اساسی که به شرایط اضطراری تصریح می کند، متروک است. در این تحقیق نحوه مواجهه یکی از نظام های حقوقی مدرن خاصتاً کانادا به عنوان پشتوانه مطالعات در خصوص پیش بینی وضعیت حقوقی مطلوب مقابله با شرایط اضطراری در ایران بررسی شده است. به همین جهت در این تحقیق، به این سوال پاسخ داده شده است که کشور کانادا از حیث حقوقی چگونه با عوامل ایذایی مخل امنیت مقابله می کند و نظام حقوقی کانادا، وضعیت اضطراری را چگونه شناسایی کرده است. در این تحقیق سعی شده است که رژیم اضطراری کانادا با یک بیان توصیفی- تحلیلی در بستر تاریخی بیان شود. بنا بر مطالعه اولیه برخی قوانین پارلمان کانادا، فرض بر این بود که در شرایط اضطراری، کانادا هم با تدوین یک قانون پارلمانی و اجرای آن، یک وضعیت اضطراری با تنوعی بیشتر از اقسام وضعیت اضطراری در یک مدت معین با اختیارات محدود دولت اعلام و اعمال می کند. اما مطالعه رفتار تاریخی دولت کانادا نشان داد که شرایطی که در فرضیه ما بود، در قوانین وجود دارد، اما بدان عمل نمی شود و ساز و کارهای دیگری مثل تعلیق بخشی از منشور کانادایی حقوق و آزادی ها و خصوصاً استفاده از «قانون گذاری ضدتروریسم» در دوران پس از (11) سپتامبر در سطح ملی مورد استفاده قرار گرفته است.