مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
اعاده معدوم
حوزه های تخصصی:
اصل حاکمیت اراده به عنوان یکی از اصول مهم و زیربنایی در فقه و حقوق مورد توجه است. یکی از مصادیق ابراز حاکمیت اراده، حق فسخ معامله با خیار شرط است. جریان خیار شرط در عقود به راحتی پذیرفته شده است، هرچند که در برخی مصادیق عقود چون نکاح و وقف و ضمان اختلاف نظر وجود دارد، اما جریان خیار شرط در ایقاعات با سخت گیری ها و موانعی روبه رو بوده است و بسیاری از فقها در صدد توجیه عدم جریان خیار در ایقاع بوده اند. مشهور میان اصحاب، عدم نفوذ خیار شرط در ایقاعات و مستند آنها علاوه بر اجماع، وجوهی است عقلی که برخی از آنها به این برمی گردد که ایقاع مطلقاً شرط را قبول نمی کند و برخی نیز به این برمی گردد که ایقاع خصوص خیار را قبول نمی کند. در این جستار به بیان ادله بطلان و نقد و بررسی آن پرداخته ایم.
بررسی اعاده معدوم از منظر متکلمان و فلاسفه اسلامی
منبع:
تأمل سال اول پاییز و زمستان ۱۳۹۵ شماره ۲
99 - 122
حوزه های تخصصی:
امکان تحقق یک پدیده به دو وجود که در اصطلاح «اعاده معدوم» نامیده میشود، از مباحث مهم و جنجال برانگیز کلام، فلسفه و عرفان اسلامی است. این مقاله بر مبنای سوالات زیر طرح شدهاست: 1) لفظ اعاده به چه معنا است؟ 2) اعاده معدوم چیست؟ 3) چه کسانی اعاده معدوم را جایز دانستهاند و چه دلایلی داشتهاند؟ 4) چه کسانی آن را محال دانستهاند و با چه دلایلی این حکم را دادهاند؟ 5) پس از دانستن معنای اعاده معدوم مساله معاد چگونه حل میشود ؟ در این مقاله دو دیدگاه متکلمان و فلاسفه، در مورد اعاده معدوم بررسی شده و همچنین مسائلی را که متکلمان در باب جواز اعاده معدوم از معاد جسمانی بیان کرده اند، مطرح شده است . ما سعی کردیم تا دراین مقاله در حد امکان به پرسش های مطرح شده پاسخ دهیم.
تحلیل مقارن لآراء الفخر الرازی والعلامه الطباطبائی حول شبهات المعاد الجسمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
تعد قضایا المعاد الجسمانی والروحانی من القضایا الشائکه التی یتناولها علماء المذاهب الکلامیه فی العالم الإسلامی. فی هذا السیاق یعتقد الفخر الرازی والعلامه الطباطبائی بجسمانیه المعاد وروحانیته. فی هذا البحث نسعی اعتماداً علی المنهج التحلیلی والمحتوائی أن نتوقف علی آراء هذین العلمین الإسلامیین حول هذه القضیه والشبهات المثاره حولها. وبمراجعه آراء الفخر الرازی نجد أنه یصرّح أکثر فی حدیثه عن المعاد الجسمانی. وحول شبهه "الآکل والمأکول"، یقول إن الإنسان یصبح معدوماً بالکامل بعد الموت. ونظراً إلی أنه یری جواز إعاده الموتی ویعتقد أن الله عالم وقادر، یستنتج أن إعاده المعدوم لیست ممتنعه. یعتقد الفخر الرازی حول شبهه تجرد النفس أن هناک اختلافاً بین الروح والجسد وأثناء الموت تنفصل الروح عن الجسد وتحلق نحو السماء. کما أن الآیات التی یستند علیها الفخر الرازی حول کون النفس التی لیست الجسم مجرده أو غیر مجرده لا تدل دلاله واضحه علیه. فی المقابل یعتقد العلامه الطباطبائی الامتناع فی شبهه الآکل والمأکول وإعاده المعدوم، فی اعتقاده لا یقع عدم فی الروح والجسد أثناء الموت. لأن الجسد عندئذ یتحول إلی عناصر أخری والروح کذلک مجرده لا تفسد بمجرد الموت. وفی الرد علی شبهه تجرد النفس یعتقد العلامه الطباطبائی أن شیئیه الشیء بصورته وهیئته ولیست الماده حصراً. وفی اعتقاده أن أجسادنا تکون فی یوم القیامه مثل ما هی علیه الیوم. وکذلک یری العینیه فی النفس هی الحافظ لکیان الإنسان وشخصیته
مقابله قاضی عضدالدین ایجی با حکما در مسئله اعاده معدوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکمای مسلمان بتناسب مباحثی که در فلسفه بعنوان عوارض ذاتی وجود شناخته میشوند، مسئله اعاده معدوم را در جایگاه امور عامه قرار داده و آن را از بحثهای تبعی تبیین احکام وجود قلمداد کرده اند و تقریباً مشهورترین و معروفترین ایشان، از جمله ابن سینا، سهروردی، ملاصدرا، سبزواری و از معاصرین نیز علامه طباطبایی تماماً در موضعی واحد بر امتناع آن استدلالهای تام و تمامی آورده اند. امّا ظاهراً این مسئله گروهی از اندیشمندان مسلمان بویژه متکلمان را خوش نیامده است و از آنجایی که بخشی از رسالت و انگیزه متکلمان تبیین معاد است، بگمان ایشان این تفکر فلسفی مانع جدی بر سر راه پذیرش حشر جسمانی است که در دین مبین به آن اشاره شده است. قاضی عضدالدین از متکلمان برجسته سده هشتم هجری از جمله شناخته شده ترین متکلمان اهل سنت است که در کتاب المواقف بحث خود را در معاد با دفاع از ایده اعاده معدوم آغاز کرده و با جدیت تمام به مقابله با آراء حکمای پیشین پرداخته است. این مقابله نشان میدهد که وی از مواضع فیلسوفان درباره عدم انقیاد در مسئله اعاده معدوم آگاه بوده و بگمان خویش توانسته است شبهات ایشان را پاسخ دهد. امّا علیرغم تلاشهای وی حتی حکمایی هم که بعد از وی در حوزه اندیشه اسلامی ظهور یافتند، یکی پس از دیگری، همچنان در این مقابله جانب حکمای سلف را گرفته و تبیین قاضی عضدالدین از این مسئله را خرسند کننده نیافته و با علم به انگیزه مقدس وی همچنان اعاده معدوم را ایده یی غیرقابل دفاع دانسته اند. در این میان تلاش امثال ملاصدرا و شارحان بعدی مکتب او قابل ستایش است. نگارنده این مقاله سعی نموده است با مقابل قرار دادن دیدگاه های ارائه شده «له» و «علیه» اعاده معدوم، امر داوری را بسود حکما آسان نماید، هر چند دفاع از عقیده امتناع اعاده منحصر نزد حکما نبوده بلکه بعضی از متکلمان، اعم از شیعه و سنی، نیز در این باب از عقیده حکما دفاع کرده اند.
تبیین دیدگاه علامه طباطبائی درخصوص معاد جسمانی و پاسخگویی به شبهات آن در تفسیر المیزان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ فلسفه اسلامی سال اول پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳
87 - 106
حوزه های تخصصی:
معاد جسمانی همواره یکی از موضوعات مهم و مورد بحث در میان فیلسوفان بوده است. در این میان، علامه طباطبائی نظرات جدیدی را در این رابطه ارائه کرده و معتقد است که بدن انسان در عالم آخرت دوباره زنده شده و به سوی روح حرکت می کند و به آن ملحق می شود. وی برای نفس انسان جایگاهی مهم و بنیادین قائل شده بدین معنا که فانی نمی شود و در اثر حرکت جوهری، کمال و فعلیتی خاص پیدا می کند. ایشان همچنین نظر دیگر فلاسفه مبنی بر نزول نفس و اتحاد با بدن را رد کرده و با دلایل عقلی اثبات می نماید موجودی که کمال یافته، محال است مجدداً به مرتبه پایین تر نزول یابد. یکی دیگر از مهم ترین مباحث ایشان که در واقع پاسخی به شبهات مطرح شده در خصوص معاد جسمانی است، مسئله رابطه عینیّت و مثلیّت بدن و نفس در دنیا و آخرت می باشد که در این مقاله پژوهشی تلاش شده با مطالعه تحلیلی و توصیفی تفسیر المیزان، مجموعه نظرات کلی علامه طباطبایی پیرامون معاد جسمانی با رویکرد پاسخگویی به شبهات این حوزه، تبیین شود. در باب مثلیت و عینیت بدن اخروی با بدن دنیوی در این مقاله تاکید می شود که با توجه به مبانی فلسفی علامه طباطبائی می توان هر دو دیدگاه ایشان نبست به مثلیت و یا عینیت بدن اخروی با بدن دنیوی را پذیرفت بدون آنکه با یکدیگر تضادی داشته باشند.
تحلیل و بررسی معاد جسمانی از دیدگاه حکیم سبزواری و مقایسه آن با دیدگاه ابن سینا و ملاصدرا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال پانزدهم زمستان ۱۳۹۴ شماره ۴۵
19 - 36
حوزه های تخصصی:
معاد جسمانی،کیفیت وامکان پذیری آن ازجمله مسائلی است که فیلسوفان ومتکلمان اسلامی به طور گسترده پیرامون آن بحث کرده، و به نحوفزاینده ای تلاش کرده اند ،در تبیین آن میان عقل و نقل سازگاری ایجاد کنند. یکی از این متفکران،حکیم سبزواری است که در برخی از آثار خود برای اثبات امکان پذیری و وقوع معاد جسمانی دلایل و براهین عقلی ارائه کرده،وبه شبهات مطرح پیرامون معاد جسمانی وکیفیت آن پاسخ داده است. حکیم سبزواری،در خصوص حشر جسم در قیامت می گوید، بدنی که در قیامت با نفس متحد ومحشور می گردد این بدن عنصری نیست ،بلکه صورتی از بدن عنصری می باشد ،وی معتقد است با مرگ بدن عنصری ، نفس با صورت دهری متحد می گردد وبه هنگام حشر ،نفس با آن صورت باقی در دهر متحد می شود . سبزواری اصالت را به نفس وصورت انسان می دهد،و نه به جسم وماده و از آنجا که «شیئیت شیئ به صورت است ونه به ماده آن» بنا بر این با زوال ماده واضمهلال آن حقیقت انسان که همان صورت نوعی وشخصی وی است، با قی می ماند،بر این اساس بدن اخروی عین بدن دنیوی است که با آن متحدمی گردد.تفاوت عمده میان دیدگاه سبزواری با ملا صدرادر این است که صدرا معتقد است ،در قیامت نفس به جهت خلاقیتی که دارد برای خود بدنی مشابه بدن دنیوی خلق می کن ،لیکن سبزواری اعتقادی به خلق بدن جدید ندارد،و بر این باور است که آنچه در قیامت محشور می گردد ،صورت بدن عنصری است یعنی همان صورتی که در دهر موجود است وبا فنای بدن از بین نرفته است، و از طریق حرکت جوهری و تکاملی نفس ،اشتداد وکمال می یابدو به حیات اخروی منتقل می گردد.
بررسی انتقادی استدلال های متکلمان اسلامی در اثبات اعاده معدوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسئله اصلی این پژوهش بررسی ادله ایجابی متکلمان در اثبات «اعاده معدوم» به روش توصیفی تحلیلی و هدف آن نشان دادنِ ناکارآمدی این ادّه در اثبات مدعای مذکور است. متکلمان طرفدارِ این دیدگاه، آفرینش مجددِ موجودات در برابر آفرینش نخستین بار آنها را که «ابتدا» نامیده می شود، «اعاده» می نامند و معتقدند: آفریده نُوین یعنی مٌعاد عین آفریده نخستین بار، یعنی مُبتدی است. جستار نویسندگان این پژوهش نشان می دهد مدافعان این دیدگاه در آثار کلامی خود، ده استدلال در اثبات مدعای خویش اقامه کرده اند. این استدلال ها در یک تقسیم بندی کلی به دو قِسم «قیاسی» و «تمثیلی» تقسیم می شوند که در این پژوهش صرف نظر از ادله ممتنع بودن اعاده معدوم، نقد و بررسی شده اند. تحلیل منطقی از طریق بررسی مادی و صوری این استدلال ها، نشان می دهد هیچ یک از آنها در اثبات مدعا تام نیست.
بررسی تطبیقی شبهه آکِل و مأکول و تناسخ از منظر امامیه و ماتریدیه
حوزه های تخصصی:
چگونگی پاسخ به شبهات معاد و اعتقاد راسخ به قیامت از مباحث مهم بین فرق و مکاتب اسلامی است. این پژوهش با جمع آوری اطلاعات به روش تحلیلی مقایسه ای در مقام پاسخ به شبهه آکل و مأکول و تناسخ است که آیا انسان بعد از خورده شدن توسط انسان یا موجودات دیگر چگونه حشر خواهد شد؟ و آیا نفس و روح بعد از جدا شدن از پیکر انسان، به بدن یا موجودات دیگر منتقل می شود یا نه؟ هدف مقاله، تطبیق و مقایسه دیدگاه اندیشمندان دو فرقه امامیه و ماتریدیه است. بر اساس یافته های این پژوهش، ادله قائلین به امتناع اعاده معدوم از «متکلمان فیلسوف مشرب امامیه و برخی از متکلمان ماتریدیه» مبنی بر «زوال عناصر عالم ماده و بقاء نفس و روح» دفع کننده شبهه آکل و مأکول و تناسخ بوده است، برخلاف قول قائلین به بقاء اجزاء اصلی انسان و قول قائلین به بقاء اجزاء اصلی و فرعی دفع کننده این دو شبهه نیست. ادله قائلین به جواز اعاده معدوم از «متکلمان ماتریدیه و برخی از امامیه» با توجه به معدوم و نیست شدنِ تمام خلایق عالم، شبهه آکل و مأکول و تناسخ، سالبه به انتفاء موضوع است، بر خلاف قول قائلان به تجمیع اجزاء پراکنده (قول تفصیل) که دفع کننده شبهه آکل و مأکول یا تناسخ نبود.