مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
AHP
حوزههای تخصصی:
کلزا با اختصاص 15 درصد کل تولید روغن گیاهی در جهان بعد از سویا و نخل روغنی، مقام سوم را در بین دانه های روغنی به خود اختصاص داده است. اقلیم، توپوگرافی، خاک و استعداد اراضی از مهم ترین مولفه های محیطی هستند که استعداد و قابلیت تولید محصول زراعی در یک منطقه به آن ها وابسته است. در این تحقیق سعی شده است با ارزیابی تناسب اراضی بر اساس این معیارها، اراضی مستعد ک شت کلزا در سطح استان آذربایجان غربی شناسایی ش ود. در تحقیق حاضر از داده های اقلیمی از قبیل دما، بارش، درجه روز، رطوبت نسبی، تعداد روز یخبندان، و ساعات آفتابی، ایستگاه های سینوپتیک و باران سنجی سطح استان از بدو تاسیس تا سال 1388 مربوط به هر یک از مراحل فنولوژیکی رشد کلزا و داده های منابع زمینی از قبیل لایه های توپوگرافی، قابلیت اراضی، عمق خاک و کاربری اراضی، استفاده شده، و مطالعه و بررسی هر یک از آن ها در رابطه با نیازهای اقلیمی و اکولوژیکی کلزا صورت گرفت. سپس با استفاده از روش واسطه یابی کریجینگ در نرم افزار Arc GIS 9.3 هر یک از نقشه های عناصر اقلیمی تهیه و لایه های اطلاعاتی طبقه بندی شدند. به منظور اولویت بندی و ارزیابی معیارها و لایه های اطلاعاتی در رابطه با هم و تعیین وزن آنها از روش AHP استفاده شد. سپس ترکیب و تحلیل فضایی اطلاعات با استفاده از مدل TOPSIS در محیط GIS صورت گرفت و لایه نهایی ارزیابی توان محیطی برای کشت کلزا تهیه شد. بر اساس نتایج به دست آمده، اراضی استان از نظر پتانسیل اقلیمی و محیطی برای کشت کلزا به چهار طبقه خیلی مناسب (6/18%)، مناسب (4/34%)، متوسط (1/32%) و ضعیف (7/14%) تقسیم بندی شدند.
بررسی و تحلیل سطح برخورداری شهرستان های استان چهارمحال و بختیاری از شاخص های توسعه با استفاده از مدل تاپسیس فازی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
برنامه ریزی منطقه ای با هدف توسعه و کاهش نابرابری منطقه ای، از موضوعات مهم در کشورهای در حال توسعه محسوب می شود. شناخت و تجزیه و تحلیل وضع مناطق در زمینه های محیطی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی نخستین گام در فرایند برنامه ریزی توسعه منطقه ای است. با این کار تنگناها و محدودیت های مناطق مشخص شده و می توان برای رفع آن ها اقدام کرد. به عبارتی برای تخصیص اعتبارات و منابع میان مناطق مختلف، شناسایى جایگاه آن منطقه در بخش مربوطه و رتبه بندى سطوح برخوردارى از مواهب توسعه ضرورى است. با عنایت به مباحث فوق الذکر در پ ژوهش حاضر سعی شده است، با روش توصیفی- تحلیلی به تعیین درجه توسعه یافتگی شهرستان های استان چهار محال بختیاری در شاخص های انتخابی توسعه پرداخته شود. در این پژوهش شهرستان های استان براساس 11 مولفه مختلف توسعه در قالب 50 شاخص (با تاکید بر شاخص های اقتصادی، اجتماعی و کالبدی) با استفاده از مدل های کمی برنامه ریزی از جمله مدل تصمیم گیری چند معیاره شباهت به گزینه ایده آل TOPSIS و وزندهی شاخص ها با تکنیک AHP، سطح بندی و میزان نابرابری های موجود در شهرستان های استان مورد بررسی قرار گرفت. نتایج بدست آمده از این بررسی ها حاکی از آن است که شهرستان های شهرکرد و بروجن به ترتیب با 5721% و 5062% در سطح برخوردار و شهرستان های اردل، فارسان و کوهرنگ به ترتیب با 3838% و3644% و 3071% در سطح نیمه برخوردار و شهرستان لردگان با 2042% در سطح عدم برخورداری هستند. یافته ها نشان می دهد لزوم توجه به برنامه ریزی غیرمتمرکز بر اساس منابع و محدودیت ها به منظور نیل به توسعه و پیشرفت متعادل و یکپارچه منطقه ای، ضرورتی اجتناب ناپذیراست.
بررسی عوامل تاثیرگذار در دستیابی به خیابان ممتاز در فضاهای شهری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضاهای شهری که به عنوان عمومی ترین فضاهای باز شهری می تواند، کانون و بستر بروز حیات مدنی و شهرگرایی باشد با وجود سادگی ناشناخته است، با این حال موضوع فضای شهری را می توان این چنین تعریف کرد : فضای شهری یکی از عناصر ساخت فضایی شهر است که همواره با تاریخ یک ملت که در ادوار مختلف به وجود می آید شکل می گیرد و دگرگون می شود. این عنصر که فعالیت های مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی همواره در آن جریان داشته همیشه به عنوان یکی از عناصر اصلی در ساختار شهر اهمیت داشته است. خیابان های شهری نیز به عنوان یکی از مهم ترین فضاهای شهری از دیر باز بستر تعاملات اجتماعی بوده که بیش تر برخوردها و کنش ها میان افراد در آن ها به وقوع می پیوندد. بنابراین اهمیت خیابان ها در فضاهای شهری باعث شکل گیری این پژوهش شد هدف کلی از پژوهش حاضر، تببین عوامل تاثیرگذار در دستیابی به خیابان های ممتاز شهری و میزان اهمیت هر یک از این عوامل می باشد. مبانی نظری تحقیق و عوامل و مولفه های تاثیرگذار براساس مطالعات کتابخانه ای صورت گرفت. مدل ارزیابی عوامل تاثیر گذار در قالب چهار معیار اجتماعی و فرهنگی، خدماتی و رفاهی، محیط زیستی و منظر و اصول زیباشناسی به صورت سلسله مراتبی ایجاد گردید. روش تحقیق تحلیلی _ توصیفی است و به منظور ارزیابی نهایی و تحلیل داده ها از فرایند تحلیل سلسله مراتبی (AHP ) بهره گرفته شد. شیوه جمع آوری اطلاعات براساس تکمیل پرسشنامه از متخصصان و کارشناسان بوده است. ارزیابی و نتایج تحلیل داده ها نشان از آن دارند که معیار اجتماعی و فرهنگی با وزن 0.370 بیش ترین اهمیت را برای دستیابی به خیابان های ممتاز دارند و معیارهای خدماتی و رفاهی، محیط زیستی و منظر و اصول زیبا شناسی با وزن های 0.345، 0.185 و 0.100 در اولویت های بعدی قرار دارند.
الگوسازی و رتبه بندی معیارها در تأمین مالی مطلوب برای بخش عمومی با استفاده از روش MCDM (کلانشهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر در نظر دارد با استفاده از روش کتابخانه ای، تحلیلی و مقایسه ای اقدام به رتبه بندی معیارها و گزینه های اثرگذار در الگوی مطلوب تأمین مالی برای بخش عمومی یا همان شهرداری ها (مورد: مشهد) نموده و سپس به صورت شماتیک این الگو را ارایه دهد. بدین منظور 23 نفر از مدیران و کارشناسان اقتصادی شهرداری مشهد جهت تکمیل پرسشنامه انتخاب شدند. سپس بر اساس روش تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و به کارگیری نرم افزار Expert Choice داده های پرسشنامه مورد پردازش و تحلیل ق رار گرفتند. در نهایت پس از وزن دهی و اولویت بندی ملاک ها و گزینه های تصمیم گیری، الگوی مطلوب تأمین مالی برای شهرداری مشهد در سه سطح کلان، میانی و محلی ارایه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد عوارض بر نوسازی، عوارض بر ساختمان و اراضی (به غیر از عوارض بر تراکم)، عوارض ارزش افزوده و بهای خدمات شهری، به ترتیب مهم ترین اولویت های سیاست گذاری در زمینه پایدارسازی درآمدهای شهرداری به شمار می روند.
ارائه الگویی بهینه در جهت استقرار خدمات بانکداری الکترونیک با هدف افزایش رضایتمندی مشتریان (مطالعه موردی بانک مسکن در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر درصدد ارائه الگویی بهینه در جهت استقرار خدمات بانکداری الکترونیک با هدف افزایش رضایتمندی مشتریان در نظام بانکی کشور می باشد. مهمترین منبع اطلاعاتی در این تحقیق نظرات و خواست مشتریان است، لذا به منظور دخالت ابهامات و عدم قطعیت در داده های کلامی و محاوره ای بدست آمده از مشتریان، در این تحقیق از منطق بازه ایی و استفاده از ترکیب دو روش تحلیل سلسله مراتبی بازه ای وتکنیک VIKOR بازه ای استفاده شده است .نمونه آماری شامل 1500 مشتری شعب بانک مسکن در شهر تهران در سال 1392 است که به صورت تصادفی انتخاب شده اند. نتایج حاکی از آن است که الگوی فعلی استقرار خدمات بانکداری الکترونیکی در جهت رضایت و خواسته مشتریان نبوده است. لذا برای دستیابی به این هدف، الگوی پیشنهادی سرمایه گذاری برای توسعه و تجهیز دستگاه های خودپرداز، سیستم های تلفن بانک،کارت های الکترونیکی، بانکداری اینترنتی، بانکداری مبتنی بر پایانه های فروش و بانکداری مبتنی بر تلفن همراه می بایست به ترتیب به مقادیر 32/21%، 72/9%، 96/26%، 18/18%، 36/15% و 46/8 % تغییر یابد.
مکان یابی ایستگاه های آتش نشانی با استفاده از تلفیق منطق Fuzzy و AHP در محیط GIS (مطالعه موردی: ناحیه 1 منطقه 10 تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایجاد امکانات جدید شهری، نیازمند مطالعه دقیق در زمینه نحوه استقرار صحیح آنها در مناطق مختلف یک شهر است. جهت تخصیص درست امکانات شهری، اولین نکته اساسی، انتخاب مکان بهینه با توجه به شرایط متفاوت و گاهاً متضاد است. این مسأله زمانی اهمیت مییابد که فاکتورهای بسیار مهمی مانند نجات جان انسان ها مدنظر قرار داده شوند. لذا انتخاب بهینه مراکز آتش نشانی به دلیل اهمیت جان افرادی که در معرض خطر واقع شده اند، مسأله اساسی تلقی می شود.
در این مقاله با در نظر گرفتن عدم قطعیت در رابطه با کفایت اطلاعات و جامعیت استنتاجات، ابزارهایی مثل سیستم اطلاعات مکانی و چگونگی تحت کنترل درآوردن تغییرات عوارض شهری، از مدل فازی در ترکیب با فرآیند سلسله مراتبی استفاده گردیده است. در گام اول این پژوهش، عوامل مؤثر در مکانیابی ایستگاه های آتش نشانی تعیین و نقشه های معیار تهیه و آماده سازی گردید. در طول مطالعات با نظرسنجی که از کارشناسان صورت گرفت مشخص شد که این معیارها در مکانیابی ایستگاه ها تأثیر متفاوتی دارند. لذا بایستی بر اساس تأثیر و اهمیت آنها به معیارها وزنی متفاوت داد. برای وزندهی معیارهای فوق از بین روش های مختلف وزندهی، روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و نرم افزار Export choiceمورد استفاده قرار گرفتند. پس از جمع آوری نظرات کارشناسان و به منظور جلوگیری از ورود برخی نظرات احتمالی غیر کارشناسی، مقادیر سازگاری قضاوت ها، محاسبه گردید و پس از قابل قبول واقع شدن مقادیر CR، از این اوزان جهت بررسی های بعدی استفاده گردید.
در گام بعدی به منظور ارزش گذاری لایه ها، از منطق فازی استفاده شد و لایه های آماده شده، توسط توابع عضویت گوناگون که تعداد و نوع آنها بر اساس نظر کارشناسان انتخاب می گردد، فازی شدند. در انتها جهت تلفیق معیارهای فازی شده با توابع عضویت فازی و وزن های به دست آمده با روش AHP، روش ترکیب خطی وزندار (WLC) مورد استفاده قرار گرفت و پهنه های مناسب جهت احداث ایستگاه های آتش نشانی شناسایی و مشخص شدند. صرف تکیه بر نتایج این نقشه، عملاً نمی تواند کارایی لازم را جهت مکانیابی بهینه ایستگاه های آتش نشانی داشته باشد. بنابراین، در گام نهایی پس از ایجاد شبکه شهری، شعاع عملکردی استاندارد ایستگاه های موجود به کمک تحلیل شبکه در محیط GIS تعیین شد. سپس با نظر کارشناسانه، در خارج از شعاع عملکردی این ایستگاه ها و در فاصله مناسبی از آنها، مکان های پیشنهادی که امتیاز بالایی برای استقرار ایستگاه داشتند و کل ناحیه را در زمان استاندارد تحت پوشش قرار می دادند، تعیین شدند. این پژوهش سعی داشته است کارایی به کارگیری تلفیقی منطق ارزش گذاری لایه ها را با مدل AHP در محیط GIS نشان دهد. مدل ترکیبی به کار رفته از توانایی بالایی برخودار است و این قابلیت را دارد که با تغییرات نسبی، برای اهداف مختلف (انتخاب مکان بهینه یک سایت) و در شرایط گوناگون مکانی به کار رود.
پهنه بندی ریزش در مسیر ارتباطی پاوه نودشه با استفاده از روش AHP و Expert Choice در محیط GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از دسته مخاطرات طبیعی که جان و مال انسان ها را تهدید می کنند، ناپایداری های دامنه ای هستند و ازجمله این دامنه های ناپایدار، می توان به دامنه های مشرف بر مسیر ارتباطی پاوه نودشه اشاره کرد. این دامنه ها شاید در گذشته چندان ناپایدار نبوده اند، اما امروزه با دخالت مستقیم و غیرمستقیم انسان، تعادل طبیعی خود را از دست داده و درنتیجه ناپایدار شده اند. در این پژوهش با استفاده از مدل تحلیل سلسله مراتبی AHP و با استفاده از نرم افزار Expert Choice 11، به عوامل مؤثّر در ناپایداری این دامنه ها شامل: شیب، لیتولوژی، پوشش گیاهی، گسیختگی سنگی و فاصله از گسل با توجّه به تأثیراتشان وزن داده شد و درنهایت، لایه های اطلاعاتی تهیّه و در محیط GIS نقشه ی پهنه بندی ریزش آنها تهیّه شده است. ازجمله عواملی انسانی که سبب ناپایداری این دامنه ها شده است، می توان به تغییر در کاربری اراضی، کاهش پوشش گیاهی، تغییر در هندسه ی شیب دامنه ها و زیربری دامنه ها و احداث راه های ارتباطی روی این دامنه ها، اشاره کرد که سبب شده است این دامنه ها ناپایدار شده و تعادل طبیعی خود را از دست بدهند، به گونه ای که در بیشتر طول مسیر شاهد ریزش دامنه هستیم.
بررسی تنگناهای ژئومورفولوژیکی و تأثیر آن بر توسعه فیزیکی شهر با استفاده از GIS و روش AHP (مطالعه موردی: شهر گیوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
رشد شهرها و تأثیرات حاصل از آن بر محیط پیرامون، توأم با پیامدهای خاص است که متأسفانه اکثر آن ها جنبه و ماهیتی منفی دارند، اما با شناخت و آگاهی از نواحی و بررسی پارامترهای مسلط به ناحیه و منطقه و به کارگیری و استفاده بهینه از علوم و فن آوری های جدید می توان به سمت توسعه پایدار حرکت کرد و کاملاً مشخص است جغرافیا و شاخه های بسیار مهم آن به ویژه ژئومورفولوژی به عنوان علم تخصصی و کابردی می تواند در این فرایند نقش بسیار مهمی را ایفا کند. در پژوهش حاضر به بررسی مخاطرات و تنگناهای ژئومورفولوژیکی که در روند توسعه فیزیکی شهر مورد مطالعه، تأثیر دارند پرداخته شده است. این شهر خصوصاً گیوی سفلا به دلیل قرارگیری در بستر جغرافیایی نامناسب همواره مخاطرات ژئومورفولوژیکی آن را تهدید می کند که پرداختن به این مخاطرات مهم ترین هدف این پژوهش می باشد. برای نیل به مقصود از مدل تحلیل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شده است. نتایج نهایی به دست آمده حاصل از تحقیق نشان می دهد که، از میان هفت عامل در نظر گرفته شده، عامل شیب با بیشترین وزن(4251/0) و عامل جهت شیب با کمترین وزن(0262/0)، به ترتیب بیشترین و کمترین تأثیر را در توسعه فیزیکی شهردارند. در نهایت تمامی پارامترها بعد از همپوشانی وزنی در محیط ArcGIS در پنج کلاس، از کاملاً مناسب تا کاملاً نامناسب تهیه گردید. به طوری که شمال غرب و غرب شهر مکان های کاملاً مناسب و شرق شهر مکان های کاملاً نامناسب برای توسعه فیزیکی شهرمی باشد.
ارزیابی پتانسیل توسعه کارست در تاقدیس کبیرکوه استان ایلام با استفاده از تلفیق فازی و روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و سنجش از دور و GIS(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
کشف منابع آب زیر زمینی به عنوان یکی از راه های تأمین آب شرب در جهان با توجه به نیاز روزافزون جهانیان به آب، امری ضروری و اجتناب ناپذیر است. در این تحقیق به بررسی درجه اهمیت عوامل موثر در توسعه کارست در بخشی از پهنه کارستی زاگرس در محدوده تاقدیس کبیرکوه در استان ایلام پرداخته شده است. بدین منظور لایه های اطلاعاتی لیتولوژی، چگالی خطواره ها، شیب سطح زمین، بارش، ارتفاع، پوشش گیاهی و تراکم آبراهه ها با استفاده از اطلاعات رقومی سنجش از دور، نقشه های زمین شناسی، نقشه های توپوگرافی و آمار بارش فراهم شد و برای تهیه مدل پتانسیل توسعه کارست به نرم افزار ArcGIS معرفی شد. لایه های اطلاعاتی مختلف با اعمال قضاوت کارشناسی و بازدید های صحرایی به صورت نقشه-های معیار طبقه بندی شده و با توجه به درجه اهمیت هرکدام از پارامترها رتبه ای از 1 تا 9 داده شده و همچنین به هر لایه براساس اولویت در پتانسیل توسعه کارست و با استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP) وزن مناسب اختصاص داده شد. سپس لایه ها به نرم افزار Idrisi انتقال یافته و با استفاده از روش فازی استاندارد سازی روی آنها اعمال شده است. سپس برای تهیه نقشه پتانسیل توسعه کارست لایه های موجود با روش هم پوشانی در محیط نرم افزار Idrisi با استفاده از ماژول Image Calculator با هم تلفیق شدند. در این روش وزن هر لایه با توجه به تأثیری که آن لایه در توسعه کارست دارد به صورت درصد و نقشه یا مدلی بدست آمد که توسعه کارست را در سازندهای مختلف دارای پتانسیل نشان می-دهد. آنالیز حساسیت مدل مذکور نشان داد که مهمترین پارامتر تأثیرگذار بر روی توسعه کارست در تاقدیس کبیرکوه، پارامتر لیتولوژی می باشد. این مدل با استفاده از آمار چشمه های منطقه و حوضه آبگیر آنها بویژه چشمه های پر آب منطقه ارزیابی و صحت سنجی گردید. بطوریکه همخوانی مطلوبی بین حوضه آبگیر چشمه های پر آب منطقه و مناطق با توسعه کارست مشاهده گردید.
تحلیل مکانی منطقه 3 شهر رشت با رویکرد انتخاب مکان بهینه استقرار فروشگاه های زنجیره ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ارزیابی و رتبه بندی مکان مناسب احداث فروشگاه های زنجیره ای موجب کاهش هزینه های تردد درون شهری، صرفه جویی در زمان خرید شهروندان و کاهش حجم ترافیک می شود. یکی از مشکلات توسعه فروشگاه های زنجیره ای، نبود مکان های مناسب برای دسترسی سریع به دیگر خدمات شهری و فعالیت های مکمل است. هدف از این پژوهش بررسی وضعیت نقاط انتخاب شده برای احداث فروشگاه های زنجیره ای در منطقه ۳ شهر رشت، با استفاده از مدل های تلفیقی TOPSIS-AHP است. روش بررسی این پژوهش مبتنی بر رویکرد توصیفی - تحلیلی است و در جمع آوری اطلاعات مورد نیاز از روش کتابخانه ای استفاده شده است. در این پژوهش، ابتدا در چارچوب مدل AHP، از روش دلفی (Delphi) و از طریق مقایسه های زوجی (Pirewise) با استفاده از نرم افزار Expert Choice نظر متخصصان درباره ارجحیت و اولویت معیارها ارزیابی شد. بر این اساس 11 شاخص (فاصله از فروشگاه های زنجیره ای موجود، فاصله از بازار و مرکز، فاصله از پارکینگ، تراکم جمعیتی، تراکم ساختمانی، فاصله از میدان های اصلی، فاصله از معابر اصلی و فرعی شهر، وجود اراضی بایر و فضاهای مناسب احداثی، ارتفاع از سطح دریا و شیب زمین) انتخاب شد. بر مبنای این معیارها 15 نقطه در منطقه 3 شهر رشت مشخص گردید و از 15 نقطه پیشنهادی در منطقه ۳، 5 نقطه (میدان گیل، میدان جانبازان، ساغری سازان، کوی قدس، کوی امام رضا) به علت نداشتن معیارهای لازم حذف شدند. در نهایت 10 نقطه برای انتخاب مکان بهینه استقرار فروشگاه های زنجیره ای در منطقه 3 انتخاب شدند.
بر اساس یافته های به دست آمده، در این پژوهش شهرک ولی عصر با به دست آوردن رتبه اول و امتیاز نهایی (۶۱۵/۰) بهترین نقطه از میان نقاط انتخابی است. رتبه بندی اولویت ها بیانگر آن است که شهرک ولی عصر با داشتن بیشترین امتیاز، مناسب ترین مکان است و شالکو با کسب کمترین امتیاز، مکان چندان مناسبی برای احداث فروشگاه زنجیره ای نیست.
تحلیل ژئومورفولوژیکی مکان گزینی مراکز نظامی (نمونه موردی: دامنه های غربی کوهستان سهند)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در پژوهش حاضر به تحلیل ژئومورفولوژیکی مکان گزینی مراکز نظامی موجود در دامنه ها ی
غربی کوهستان سهند، ازجمله، پادگان پیاده مکانیزه لشگر 21 حمزه ی سیدالشّ هدا، واقع در
شهر تبریز، مرکز آموزش 03 عجب شیر و گروه 11 توپخانه ی مراغه و سایر مراکز نظامی
موجود در محدوده ی مورد مطالعه پرداخته شده است. هدف از این پژوهش تولید نقشه ای است
که با شناسایی و الوی تبندی مکا نها، مناطق مناسب برای احداث مراکز نظامی را مشخّص کند.
روش کار بدین صورت انجام گرفت که ابتدا با تنظیم پرسش نامه به روش پیمایشی ، نظرات
متخصصان نظامی و ژئومورفولوژی درباره ی عوامل مؤثّر در مکان گزینی مراکز نظامی جمع آوری
شد. سپس با برداشت نقاط زمینی و رقومی کردن لایه های مورد نیاز از روی نقشه های موجود،
AHP تهیه و همچنین وزن دهی داده ها با استفاده از روش Arc GIS پایگاه داده در نرم افزار
و پردازش دادها ی مکانی و غیر مکانی در AHP انجام گرفت. درنهایت با استفاده از روش
نقشه ی مکان های مناسب، متوسط و نامناسب برای احداث پادگان ،Arc GIS محیط نرم افزار
ترسیم شد. نتایج نشان می دهد که شرایط مناسب مکان گزینی در نیمه ی شمالی منطقه ی مورد
مطالعه، مساحت بیشتری را نسبت به نیمه ی جنوبی منطقه شامل می شود که دربرگیرنده ی
قسمت هایی زیادی از تبریز، اسکو و شبستر است. همچنین قسم تهای کمتری از بناب، ملکان،
آذرشهر و عج بشیر از شرایط مناسب برخوردارند. منطقه ی مراغه و قسم ت ها ی کمی از
آذرشهر، اسکو و بناب، شرایط متوسطی برای مکان گزینی دارند.
تحلیل نظام بنادر شمال کشور در راستای توسعه منطقه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بنادر از عوامل تسریع کنندة فرایند توسعة اقتصاد ملی/ منطقه ای و محلی هستند و نقش تعیین کننده ای در سازمان دهی به فضای ملی دارند. درواقع، هر منطقة جغرافیایی مزیت های متفاوت جغرافیایی و محیطی برای توسعه دارد و همین امر سبب نابرابری در پیشرفت کشورها شده است. امکان دسترسی به آب های آزاد و ارتباط با بندرگاه های بزرگ، همواره از عوامل مهم و اثرگذار در احیا و رشد تجاری کشورها بوده است. همچنین شرایط اقتصادی بنادر به گونه ای است که اغلب آن ها به دنبال دستیابی به جایگاهی رقابتی در سطح بین الملل هستند، اما در این میان باید به نقش بنادر در توسعة داخلی و توسعة منطقه ای نیز توجه کرد. هدف از این پژوهش، ارزیابی و شناخت بنادر دریای خزر برای توسعة این منطقه است. پس از بررسی های کلی و مقایسة معیارهای مورد بررسی، از میان بنادر شمال کشور که در محدودة دریای خزر واقع شده اند، سه بندر انزلی در استان گیلان و نوشهر و امیرآباد در استان مازندران، با توجه به ویژگی ها، برای انجام این پژوهش انتخاب شدند. این پژوهش، توصیفی- تحلیلی است و با استفاده از منابع اسنادی و همچنین بهره گیری از مدل AHP انجام شده است. نتایج حاصل از یافته های تحقیق نشان می دهد که بندر انزلی در میان سه بندر مورد مقایسه، به لحاظ معیارهای مورد بررسی، در مرتبة اول اهمیت قرار دارد. به همین سبب، به عنوان مناسب ترین بندر برای توسعة منطقة شمال کشور انتخاب شد.
مدل سازی روش مکان گزینی در بازآفرینی محلات فرسوده شهری (نمونه موردی: محدوده زینبیه اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بازآفرینی شهری، برنامه ای جامع است که زمینه بهبود پایدار در شرایط اقتصادی، کالبدی، اجتماعی و زیست محیطی در شهر را فراهم می آورد. مکان گزینی پروژه های بازآفرینی شهری، از مهم ترین مراحل این برنامه است که نتیجه ساده انگاری آن، عدم اجرای پروژه ها یا تحمیل خسارت مالی، اجتماعی و فرهنگی به شهرها در صورت اجرای آنها است. این پژوهش از طریق ارائه یک مدل دقیق مکان گزینی و سنجش صحت آن در نمونه موردی محدوده زینبیه شهر اصفهان، به دنبال تأیید این فرض است که پیروی از مدل های پیچیده و چندبعدی و به طور خاص مدل ارائه شده در این مقاله، به نحو قابل ملاحظه ای در مکان یابی پروژه ها مؤثرتر هستند. مدل پیشنهاد شده، 13 معیار و 32 زیرمعیار از لایه های اطلاعاتی اقتصادی، اجتماعی، کالبدی، محیطی و اجرایی را به طور همزمان در فرایند مکان سنجی، به کار گرفته است و با بهره مندی از ابزار GIS، ضریب سازگاری اهمیت گزینه ها در مدل AHP را محاسبه و تأیید کرده است. این پژوهش، با روش میدانی- جمع آوری اطلاعات از محدوده مورد مطالعه- مکان گزینی پروژه ها را انجام داده است. نتایج نشان می دهند که در محدوده زینبیه، بین مکان پروژه ها و متغیرهای اجتماعی و اقتصادی محیط، رابطه مستقیم و معناداری وجود دارد.
تعیین جهت بهینه گسترش شهر کرمانشاه با استفاده از AHP و GIS
حوزههای تخصصی:
شهرها در روند رشد خود با مسائل و پیامدهای متفاوتی مواجه اند، از این رو تعیین جهت مناسب برای گسترش شهر با توجه به خصوصیات شهر بسیار مهم است. مسائل مرتبط با گسترش شهر را می توان در قالب مسائل کالبدی و زیست محیطی، مسائل اجتماعی و فرهنگی و مسائل اقتصادی بررسی کرد. شهر کرمانشاه در روند گسترش خود پیامدهای نامناسبی را بر محیط اطراف خود گذاشته است. از دیدگاه کالبدی و زیست محیطی، تخریب باغات و زمین های کشاورزی، آلودگی های زیست محیطی، چند پاره شدن بافت شهری در اثر الحاق روستاها به شهر، و عدم سازگاری کاربری ها از نتایج گسترش شهر کرمانشاه بوده است. از بعد اجتماعی می توان به تضادهای فرهنگی و اجتماعی ایجاد شده اشاره کرد. افزایش هزینه های ایجاد زیرساخت ها، عدم بهره گیری مناسب از اراضی شهر و نابودی زمین های کشاورزی و باغات نیز از نمودهای گسترش شهر کرمانشاه از لحاظ اقتصادی بوده است. بنابراین، با توجه به مسائل عنوان شده می توان با تعیین جهت بهینه گسترش شهر، برنامه ریزی مناسبتری را برای شهر اتخاذ نمود. هدف از انجام این پژوهش، تعیین جهت بهینه گسترش شهری در خارج از محدوده موجود شهر کرمانشاه است. در تعیین جهت مناسب گسترش شهر کرمانشاه، ابتدا اطلاعات توصیفی شهر کرمانشاه در قالب متغیرهایی نظیر جاده های شهری، جاده های روستایی، مناطق صنعتی، خطوط انتقال برق فشار قوی، گسل، شیب، جهت شیب، جنس خاک و آب های سطحی (رودخانه) جمع آوری شده و بکار گرفته شده است. با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی و ابزار GIS مناسبترین جهت گسترش شهر ارائه شده است که در نهایت ناحیه شرقی شهر به عنوان مناسبترین جهت گسترش شهر انتخاب شده است.
مکانیابی پارکینگ طبقاتی چندمنظوره با تأکید بر کاربری پناهگاه با استفاده از GIS و روش تصمیم گیری چندمعیارهAHP (مطالعه موردی: منطقه 14 شهرداری تهران)
حوزههای تخصصی:
حفظ جان غیر نظامیان از جمله مهم ترین اهداف مسئولان کشور در کاهش آسیب پذیری حوزه ی نیروی انسانی بوده و ایجاد فضاهای امن و پناهگاهی در زمره ی اقدامات رسیدن به این هدف می باشد. با توجه به هزینه بالای احداث فضاهای امن پناهگاهی، احداث فضاهای چند منظوره به نحوی که در زمان صلح به کاربری خاصی تعلق یابند و در زمان بحران به عنوان فضای امن پناهگاهی استفاده شوند، امری منطقی، مقرون به صرفه و دارای اهمیت است. هدف از انجام این تحقیق، مکانیابی یک کاربری عمومی مورد نیاز در منطقه 14 تهران است که قابلیت بهره برداری به عنوان فضای امن را دارا باشد. به همین منظور با اعمال نظر کارشناسان در محدود مورد مطالعه، پارکینگ طبقاتی به عنوان کاربری عمومی شهری انتخاب شد. تبیین شاخص های مکانیابی نیز بر این اساس قرار گرفت که کاربری پارکینگ طبقاتی علاوه بر ارزش کارکردی در زمان صلح، در زمان بحران به عنوان فضای امن پناهگاهی قابلیت بهره برداری را داشته باشد. این مهم از طریق بررسی تحلیلی تحقیقات گذشته و دریافت نظرات کارشناسان انجام پذیرفت. در ادامه با روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و وزن دهی به شاخص های مکانیابی از طریق پرسشنامه، لایه های مربوط به هر شاخص در نرم افزار GIS تشکیل و سپس با روی هم اندازی لایه ها مکان نهایی شناسایی و معرفی گردید.
مکان یابی بهینه فضاهای آموزشی در سکونتگاههای روستایی مورد شناسی: نقاط روستایی شهرستان خواف(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه فضاهای آموزشی یکی از مهم ترین کاربری ها در روستاها است و سطوح قابل توجهی از فضای روستایی را به خود اختصاص می دهد. با توجه به فعالیت هایی که در این فضاها صورت می گیرد و به دلیل حساسیت این کاربری و ارتباط مستقیم آن با خانواده ها، نحوه تخصیص فضا برای کاربری آموزشی نسبت به سایر کاربری های خدماتی، از اهمیت قابل توجهی برخوردار است. در این تحقیق نیز تلاش شده است، با در نظر گرفتن عوامل مؤثر در مکان یابی کاربری های آموزشی، با ارائه الگویی مناسب، به توزیع بهینه فضا های آموزشی در نقاط روستایی نمونه در شهرستان خواف، با استفاده از GISبپردازد. برای نیل به این هدف، از معیارهای واقع شدن در زمین های با کاربری های مناسب مانند زمین های بایر، زراعی، مخروبه، نزدیکی به مراکز آموزشی، فرهنگی و مسکونی، دسترسی به شبکه معابر، شعاع عملکرد کاربری آموزشی موجود و مساحت مناسب استفاده شد. سپس برای هر کدام از این عوامل تأثیرگذار در مکان یابی فضای آموزشی، لایه های اطلاعاتی در محیط GISتهیه گردید و به منظور الگوسازی، به هر یک از لایه های اطلاعاتی بر اساس میزان اهمیت آن ها در مکان یابی فضای آموزشی با استفاده از روش های آنالیز تصمیم گیری چند معیاره (MCDA)؛ همچون استفاده از فرآیند تحلیل سلسله مراتبی (AHP)، وزن مناسبی اختصاص داده شد. نتایج حاصل از تلفیق لایه های اطلاعاتی، زمین های هر روستا برای انتخاب مکان های مناسب برای فضای آموزشی به 4 کلاس طبقه بندی شد. همچنین در مقایسه تطبیقی مکان بهینه با مکان پیشنهادی این کاربری در طرح هادی مصوب روستاها، مشخص شد که تقریباً مکان پیشنهادی و موجود کاربری فضای آموزشی در روستاهای نمونه، منطبق با پهنه های کاملاً مناسب و مناسب می باشد.
انتخاب مناسب ترین روش برای جبران خسارات طبیعی وارد بر بخش کشاورزی در ایران به روش AHP(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
ایران در بین کشورهای جهان از حیث وجود انواع بلایای طبیعی رتبه دهم را به خود اختصاص داده است. آمار خسارت وارد بر کل بخش کشاورزی در دو دهه گذشته نشان می دهد که این بخش به طور متوسط در هر سال بین 8500 تا 10 هزار میلیارد ریال متحمل خسارت می شود که تنها مبلغ ناچیزی از آن را دولت تأمین می کند. در مطالعه حاضر به منظور شناسایی مناسب ترین روش برای جبران خسارات طبیعی وارد بر بخش کشاورزی ایران از مدل سلسله مراتبی (AHP) استفاده شد. برای دستیابی به این هدف، تجارب ایران و برخی از کشورهای توسعه یافته (نظیر، امریکا، کانادا، سوئد، فرانسه، انگلستان، آلمان، استرالیا، فنلاند، روسیه، مجارستان، لهستان و ژاپن ) و تعدادی از کشورهای در حال توسعه (شامل، بنگلادش، فیلیپین، هندوستان، پاکستان، کاستاریکا و کلمبیا) در زمینه روش های جبران خسارت ناشی از عوامل طبیعی بررسی و مدل AHP تدوین شد. در این مدل مجموعاً 9 روش معمول در زمینه جبران خسارت طبیعی وارد بر کشاورزان، براساس 10 معیار مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفتند. این روش ها از طریق پرسش نامه AHP و به صورت مصاحبه چهره به چهره در معرض قضاوت 60 نفر از کارشناسان مرتبط در 6 استان کشور قرار گرفت. نتایج تحلیل AHP نشان داد که ایجاد صندوق ذخیره بلایای طبیعی مناسب ترین روش برای مدیریت خسارات طبیعی وارد بر کشاورزان، باغداران بزرگ مالک و دامداری های صنعتی و نیمه صنعتی تشخیص داده شد. پس از آن، صندوق قرض الحسنه محلی، به عنوان دومین روش، برای کشاورزان متوسط و حتی خرده پا مناسب تشخیص داده شد. استفاده از بیمه کشاورزی نیز سومین روش مناسب برای جبران خسارت شناخته شد. با توجه به نتایج حاصل از این مطالعه، در نهایت برنامه پیشنهادی برای ایجاد الگویی مناسب برای جبران خسارات طبیعی وارد بر بخش کشاورزی ارائه گردید.
بکارگیری رویکرد ترکیبی FA ، AHP و TOPSIS برای انتخاب و رتبه بندی استراتژیهای مناسب نگهداری و تعمیرات(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
امروزه شرکت ها پذیرفته اند که نگهداری و تعمیرات یک عنصر تجاری سود آور است و بنابراین، نقش نگهداری و تعمیرات در سیستم ها تولیدی مدرن مهم تر شده است. سیستم نگهداری و تعمیرات نقش مهمی در دستیابی به اهداف سازمانی و بهبود شاخص های قابلیت اطمینان، کاهش زمان توقف تجهیزات، کیفیت تولیدات، افزایش بهره وری، ایمنی تجهیزات و غیره ایفا می کند. در همین راستا، نگهداری و تعمیرات و استراتژی های آن از اهمیت ویژه ای در صنعت برخوردار هستند. در نتیجه هدف اصلی این پژوهش انتخاب بهترین استراتژی نگهداری و تعمیرات با استفاده از تکنیک تحلیل عاملی(FA)، تحلیل سلسله مراتبی (AHP) و روش ترجیح براساس تشابه با راه حل ایده آل (TOPSIS) در پالایشگاه نفت شهر ری می باشد. با توجه به اینکه متغیرهای بسیاری از قبیل ایمنی، هزینه، ارزش افزوده و ... در انتخاب یک استراتژی نگهداری و تعمیرات موثرند، در پژوهش حاضر ابتدا به کمک مرور ادبیات و نظرات کارشناسان نگهداری و تعمیرات، این متغیرها شناسایی و سپس توسط تکنیک AHP و TOPSIS به انتخاب بهترین استراتژی نگهداری و تعمیرات پرداخته شده است و سعی در ارائه پیشنهادهایی جهت بهبود سیستم نگهداری و تعمیرات پالایشگاه منتخب شده است.
تنگناهای ژئومورفولوژیک توسعه کالبدی شهر جوانرود با استفاده از مدل Fuzzy Logic(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هر اندازه شهرها گسترش پیدا کنند برخورد آنها با واحدهای گوناگون توپوگرافی و ژئومورفولوژی زیادتر می شود. لذا اهمیت شناخت ویژگیهای محیط های طبیعی جهت تشخیص نقاط مناسب برای ایجاد بناها از مناطق نامساعد معلوم می شود. هدف از این پژوهش علاوه بر بررسی توسعه شهر جوانرود، با توجه به عوامل طبیعی و ژئومورفولوژیکی در سه دوره گذشته، تعیین نواحی مناسب برای توسعه آتی شهر در منطقه مورد مطالعه می باشد. به همین منظور در گام اول نه معیار مؤثر در توسعه شهر در نظر گرفته و با استفاده از مدل AHP / Fuzzy Logic ، ابتدا معیارهای مذکور وزن دهی و هر کدام از لایه ها در محیط نرم افزارGIS از طریق برنامه نویسی توابع فازی بین طیف صفر تا یک فازی شدند. در نهایت عملگر گامای فازی 7/0 بر روی آنها اجرا و نقشة حاصله در 5 کلاس تهیه گردید. نتایج نشان می دهد، شهر در دوره اول توسعه بیشترین رشد بر روی عوارض ژئومورفولوژیکی داشته است. همچنین در راستای توسعه آتی شهر، مناسبترین مکانها بیشتر در محدوده شمالغربی شهر با مساحتی برابر34/1 درصد کل منطقه می باشد که پراکندگی فضایی این اراضی نشان می دهد بخش اعظم منطقه دارای تناسب خیلی کم برای توسعه شهر می باشد.
Prioritize of Intervention Zones in Central Deteriorated Fabrics of Arak City According to Functional, socio-Economic and Environmental Indicators (اولویت بندی پهنه های مداخله در بافت فرسوده مرکزی شهر اراک بر اساس شاخص های کالبدی، اجتماعی- اقتصادی و محیطی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بافت های فرسوده بخش قابل توجهی از پهنه بسیاری از شهرهای کشورمان را تشکیل می دهند که به دلیل معضلات خاص خود از گستره حیات شهری خارج شده و به بخش های مسئله دار شهرها تبدیل شده اند. این بافت ها علاوه بر مسایل و مشکلات کالبدی، ابعاد و کیفیات اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و فضاهای شهری را نیز دچار تنزل کرده، حضور انسان در فضاهای شهری را با معضل روبرو و یا مختل می سازند. شناسایی این مناطق شهری و اولویت بندی پهنه های مداخله به منظور اعمال راهکارهای منطقی و متناسب که به ارتقای کیفیت فضاهای شهری در این بافت ها می پردازد، جهت بازگرداندن هویت و حیات شهری بدان ها ضروری به نظر می رسد. پیشینه اکثر تحقیقات مرتبط و همچنین بررسی اسناد فرادست از جمله تفصیلی و جامع مرتبط با بافت فرسوده مرکزی شهر اراک که به عنوان منطقه مطالعاتی این تحقیق انتخاب شد، حکایت از به کارگیری مطالعات کالبدی در شناسایی این مناطق دارد. لذا در این تحقیق به منظور افزایش جامعیت و کارایی در بازشناسی و اولویت بندی حوزه های مداخله بافت مورد بررسی، علاوه بر شاخص های کالبدی از عوامل اجتماعی، اقتصادی و محیطی نیز استفاده شد.
به منظور اولویت بندی بلوک های بافت فرسوده مطالعاتی بر اساس هر سه دسته معیار فوق و تشکیل لایه های اولویت بندی مربوط به هر کدام و سپس برهم نهی شاخص ها از تلفیق دو روش تصمیم گیری AHP و Delphi استفاده شد. به این منظور ابتدا با استفاده از شاخص ها و متغیرهای موجود، لایه مربوطه تعیین و اولویت بندی حوزه های مداخله برای هریک از مؤلفه های کالبدی، اجتماعی- اقتصادی و محیطی تهیه شد، در نهایت با برهم نهی (روی هم اندازی) لایه های مذکور مبتنی بر روش تلفیقی، حوزه های نیازمند مداخله در بافت فرسوده تعیین و با توجه به مسایل و مشکلات موجود در هریک از حوزه ها اولویت بندی های لازم صورت گرفت. نتایج بیانگر تطابق نسبی مناطق اولویت بندی شده بر اساس معیارهای اجتماعی- اقتصادی و محیطی با معیارهای کالبدی است. بر این مبنا می توان استنباط کرد که اگر بخشی از اطلاعات لازم در ارزیابی کالبدی بافت مورد نظر به هر دلیلی قابل حصول نباشد، اطلاعات و تحلیل های اجتماعی- اقتصادی و محیطی می تواند به عنوان جایگزینی مطمئن در شناسایی و اولویت بندی مناطق فرسوده مورد استفاده قرار گیرد. از طرف دیگر تلفیق اولویت بندی پهنه ها بر اساس سه شاخص مورد بررسی ضمن آنکه منجر به شناسایی بهتر و دقیق تر پهنه های مداخله شد، در مواردی هم سبب تغییرات جزیی اولویت بندی پهنه های مداخله به ویژه در اولویت های سوم تا پنجم شد.