مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
حسن
حوزههای تخصصی:
دانش زیب ایی شناسی و هم چنین فلسفه هن ر، هرچند مولود عصر جدید و ب رآم ده از روی کردِ جدی د ب ه ع لم و حقیقت ان د، ام ا پرسش از «امرِ زیب ا» و «هن ر»، پرسش هایی هستند که از دیرب از اندیشه آدمی را به خ ود مشغ ول داشته اند. شیخ شهاب الدین سهروردی ملقّب به «شیخ اشراق» از حکمای بزرگ ایرانی - اسلامی در قرن 6 هجری قمری، مب احث مربوط به هنر و زیب ایی را، ذیل مباحث جهان شن اسی و علم الان وار و مف اهیم حُسن و جم ال در حکمت اشراق مورد بررسی ق رار داده است. در آراء اشراقی سهروردی، «حُسن» حقیقتی نورانی و مینوی است که با حفظ هویّت ملکوتی خویش، قدم در قوس نزول نهاده و در عالم مُلک نیز متجلّی گشته است و زیبایی های محسوس و این جهانی، نشانه و آیتی است از زیبایی های معقول و آن جهانی. از منظر اشراقی علمی که بنیانِ هنر اشراقی را تشکیل می دهد، جز از طریق شهود به دست نمی آید و تحقق این شهود، آن گاه میسّر است که سالک یا هنرمند اشراقی با فهم «منطق پ رواز» به بازآفرینی معراج در نفس خویش نائل آید. حکمت و هنر اشراقی هر دو به زبان «رمز» بیان می گردند، بر همین مبنا علم «ت أویل» نیز در فهم و تبیین زبان رمزی حکمت و هنر اشراقی از جایگاه حائز اهمیتی برخوردار است. از این رو می توان گفت که «منطق پ رواز»، «رم ز» و «ت أویل» سه ضلع مثلثی را تشکیل می دهند که هم در حکمت اشراقی و هم در هنر اشراقی، جزو اصول و مب انیِ بنیادین ب ه شمار می روند و هنر یا حکمت اشراق آن گاه ظهور می ی ابد و بنی ان نهاده می شود که هر سه ضلع این مجموعه را با هم در نظر آوریم.
بررسی تحلیلی رابطه حسن و عشق در اندیشه عرفانی امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متین سال نوزدهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۷۷
137 - 163
حوزههای تخصصی:
مفاهیم حسن و عشق یکی از مهم ترین مفاهیم عرفان اسلامی است که ارتباط عمیقی با مفهوم تجلی حضرت حق دارد. در کیفیت تجلی خداوند، این دو مفهوم ترجمان مدارج هستی شناختی و معرفت شناختی هستند که در دو قوس نزول و صعود مطرح می شوند. بدین ترتیب، در قوس نزول، تجلی حاصل ملاحظه حسن ذاتی خداوند در مرآت اکوان و عوالم است و در قوس صعود، عشق راهبر انسان برای شهود این تجلی جمال مطلق است. در مقاله حاضر این موضوع با رویکرد به اندیشه عرفانی امام خمینی بررسی و تحلیل خواهد شد.
بازشناسی مبانی زیبایی شناختی در آثار امام خمینی(س)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متین سال بیستم زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸۱
99 - 113
حوزههای تخصصی:
نظرات امام در باب زیبایی، تابع مبانی حکمت متعالیه و در مواردی موافق مبانی عرفان نظری ایشان است. زیبایی در آثار امام با عباراتی مانند: «جمال» و «بهاء» و «حسن» مطرح شده است که با وجود مساوقت دارد و دارای اصالت و تشکیک است. این تعریف، دایره زیبایی را به گستره موجودات، ذات باری تعالی و حتی افعال انسانی و امور اخلاقی بسط می دهد؛ ازاین رو هنر به مثابه خلق زیبایی، محدود به هنرهای زیبا نبوده و گستره هنر به تمام موجودات و حتی افعال انسانی و فضایل اخلاقی تسری می یابد. اگرچه زیبایی امری عینی است؛ اما ادراک و داوری زیبایی، امری ذهنی و درنتیجه تابع عوامل مختلفی است که می توان این عوامل را از آثار امام استحصا نمود. این جستار، اندیشه های امام را در ارتباط با حقیقت زیبایی و اقسام آن، ملاک و معیارهای داوری های استحسانی و عوامل مؤثر در ادراک زیبایی واکاوی نموده است.
بررسی رابطه حسن و عشق و هنر از منظر شیخ احمد غزالی(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
آیین حکمت سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۰
73 - 96
حوزههای تخصصی:
تصوف شیخ احمد غزالی، تصوفی عاشقانه است که در آن، حسن و عشق از عناصر اصلی سلوک شمرده می شوند. حسن از پی تجلی و عشق از پی دیدن حسن می آید. با دیدن حسن، شور عاشقانه حادث می شود؛ پس عشق همواره پس از تجلی حسن است. در این مقاله ابتدا عشق و حسن را از منظر غزالی توضیح داده، سپس چند ویژگی اصلی آنها را در رابطه با هم بررسی کرده ایم که عبارت اند از: برای انسان بودن عشق، کرشمه حسن و کرشمه معشوقی، اشتقاق عاشق از عشق و اشتقاق معشوق از تجلی حسن، و تشکیکی بودن حسن و عشق. در نهایت به بحث هنر از نگاه غزالی پرداخته ایم. او هنر را با تشبیه مرتبط می داند. هنرمند حسن را می بیند و آن را در اثرش می نمایاند؛ پس هنرمند از آنجا که حُسن بین است، عاشق است و از آنجا که حسن را می نمایاند، اهل تشبیه است. در پایان به هنر مطلوب از دید غزالی می پردازیم؛ هنری که از بیخودی هنرمند برخاسته است و دراصطلاح آن را «هنر بی هنری» می نامند.
واکاوی مناسبات «حسن و قبح» و «مصلحت و مفسده» مبتنی بر رویکرد شهید صدر(مقاله پژوهشی حوزه)
منبع:
پژوهش های اصولی سال هفتم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۲۴
121 - 144
حوزههای تخصصی:
چگونگی تعیین حسن و قبح افعال در علم اصول، مسأله ای مبنایی است که تأثیر مستقیم در درک ماهیت «حجیّت» دارد. برخی از اصولیین که طرفداران حسن و قبح عقلایی هستند، با استفاده از آرای فیلسوفان مسلمان در باب قضایای مشهورات، سعی کرده اند میان حسن و قبح با مصالح و مفاسد افعال رابطه برقرار کرده و با معرفی مصلحت و مفسده خاصی، خوبی ها و بدی ها را بر اساس آن تعیین و تبیین کنند. شهید صدر به عنوان یکی از طرفداران سرسخت حسن و قبح ذاتی و عقلی، با وجود چنین رابطه ای به شدت مخالف است و از این رو ضمن نقد دلایل مربوطه، بحثی را مبتنی بر تمام احتمالات ممکن درباره مصلحت و مفسده معیار شکل داده و بعد از تبیین آنها، هرگونه رابطه ای میان خوبی و بدی و این مصلحت و مفسده را مورد مناقشه قرار می دهد. نوشتار پیش رو بعد از بیان نقدهای خرد و کلان شهید صدر، به ارزیابی آنها پرداخته و نشان می دهد به جز مبانی فرااخلاقی، دیدگاه اندیشمند در خصوص ماهیت «مصلحت و مفسده معیار» و همچنین درک وجدانی از «قبح یا عدم قبح تجرّی» و «تفاوت فعل مضر با قبیح»، در میزان همراهی با اشکالات شهید صدر تأثیر دارد.
شرح نسبت میان کمال و زیبایی د ر مشارق الد َراری سعید الد ین فَرغانی (تأملی د ر زیبایی شناسی عرفانی حکما و عرفای مسلمان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
اند یشمند ان مسلمان بد ون ترد ید د ر حوزه زیباشناسی و زیبایی شناسی تأملات جد ی و مهمی د اشته اند ؛ هم د ر حوزه مباحثات فلسفی، هم کلامی، هم عرفانی و هم حتی قرآنی و روایی. د ر این میان، حوزه عرفان به د لیل برجسته بود ن مفاهیمی چون عشق و کمال، د امنه فراخ تری برای ظهور مباحث علم الجمال یا زیبایی شناسی د اشته است. رساله تائیه معروف به نظم السلوک یا نظم الد ُرّ اثر ابن فارض یکی از شورانگیزترین و د ر عین حال عالی ترین منظومه های عرفانی د ر تمد ّن اسلامی است. ابن فارض د ر این قصید ه هفت صد وپنجاه بیتی، زیباترین و عمیق ترین مباحث عرفانی را د ر پرتو عشق شرح د اد ه است. ازجمله کسانی که به شرح مشارق پرد اخته صد رالد ین قونوی است که شاگرد نامد اری چون سعید الد ین فرغانی د ارد . شاگرد بلند مرتبه ای که صد رالد ین د ر مقد مه خود برمشارق الد راری، او را افتخارالمشایخ خواند . این کتاب شرح فارسی قصید ه تائیه ابن فارض است. فرغانی د ر شرح ابیات قصید ه، آنگاه که ابن فارض به بیان حُسن و جمال می پرد ازد نکات نغز و ارزشمند ی د ر باب زیبایی ارائه می د هد . این مقاله شرح جامع نقطه نظرات سه بزرگ حکمت اسلامی است از یک سو ابن فارض و از سوی د یگر صد رالد ین قونوی و نهایت سعید الد ین فرغانی. زیرا ترد ید ی نیست فرغانی صرفاً یک ناقل نیست و د ر موارد ی کاملاً رأی خود را شفاف ارائه کرد ه است.
ارتقای ذائقه زیباشناسی بر مبنای حمد در قرآن و روایات
منبع:
مطالعات هنر و رسانه سال سوم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵
155 - 174
حوزههای تخصصی:
از مسایل بنیادی جریان زیبایی شناسی، نسبت میان حقیقت زیبایی و درک زیبایی است. در دیدگاه اسلامی، حقیقت زیبایی جریانی ثابت در هستی است که دارای مراتبی از زیبایی محسوس تا معقول می باشد و این موضوع با توجه به رابطه مُدرِک و مُدرَک بودن انسان و زیبایی، سطوح متفاوتی از درک زیبایی را ایجاد می نماید. نظر به مراتبی بودن زیبایی، در این دیدگاه، آن چه به عنوان هدف ایده آل برای انسان تبیین گردیده، متوقف نماندن بر زیبایی محسوس و سوق یافتن به زیبایی معقول یا حُسن است. در این راستا، ارتقای سطح ذائقه زیباپسندی فرد، مستلزم ارتقای سطح شناخت و معرفت او نسبت به زیبایی و رسیدن به حسن شناسی است، اما راهبرد صحیح این ارتقاء در هاله ای از ابهام است. این مقاله که از نوع تحقیق بنیادی است، درصدد است تا با بررسی ساختار ادراکی و شناسایی عوامل مؤثر بر آن، راهبردهای ارتقای سطح ذائقه زیباشناسی را مورد پژوهش قرار دهد که در راستای دست یابی به یافته های پژوهش، از مبانی معرفت شناسی اسلامی به ویژه آرای علامه طباطبایی با روش های توصیفی - تحلیلی و استنباطی بهره گرفته است. بررسی ها نشان می دهد که عامل «مواجهه» نقش مهمی در شکل گیری معرفت داشته و کیفیت آن در کیفیت معرفت حاصله اثرگذار است. بنابراین به منظور ارتقای ذائقه زیباشناسی باید سطح مواجهه افراد، اصلاح و تقویت شود. در همین راستا، با بررسی این موضوع در قرآن و روایات، بهترین راهبرد ارتقاء مواجهه، توجه به حمدهای ابراز شده و فعال شدن حمد در وجود فرد است.
رابطه تفکر هنرمند با حُسن بینی و ارتقای کارآمدی او در فرایند خلق اثر برمبنای جهان بینی اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از گام های اساسی هنرمند در فرایند خلق اثر، معرفت به حسن و زیبایی است که بر آفرینش هنر او تأثیرگذار خواهد بود. زیبایی که در دیدگاه اسلامی با عنوان حسن مطرح است، فارغ از بود و نبود ادراک انسان در عالم هستی تجلی می یابد. هنرمند به ویژه از جهت رسالتی که درقبال انتقال جلوه های حسن به جامعه مخاطب دارد، باید توانایی دریافت و مشاهده حسن را در فرایند خلق داشته باشد. در این راستا محققان بر لزوم ارتقای نگاه هنرمند و رسیدن از مرتبه بصر به بصیرت تأکید داشته و یکی از راه های مؤثر بر این ارتقا را تهذیب نفس دانسته اند. نظر به اینکه خداوند بصر را از مهم ترین ابزارهای تحصیل علم برای انسان برشمرده، درکنار تزکیه مسیر دیگری که کمتر بدان توجه شده، ارتقای مشاهده از راه تحصیل علم است که نیازمند ارائه راهکار است. مقاله حاضر که از نوع تحقیق بنیادی است، با هدف تبیین مبانی لازم و دست یابی به دستگاهی با مؤلفه های مشخص جهت فراهم ساختن مقدمات ورود به تدوین راهکارهای ارتقای مشاهده هنرمند، ضمن محوریت قراردادن آیات و روایات و بهره مندی از آرای علامه طباطبایی با مجموعه ای از روش های توصیفی- تحلیلی و استدلال قیاسی مسئله فوق را موردپژوهش قرار داده است. در این راستا با مبنا قراردادن مسیر تحصیل علم در انسان، تفکر را عامل مؤثر در ارتقای مشاهده دانسته و تلاش کرده است تا با تجزیه و تحلیل تفکر، به ساختار و مؤلفه های مؤثر آن دست یابد. یافته ها نشان می دهند که تفکر هنرمند در ساختار خود 3 نوع مواجهه را دربرمی گیرد: مواجهه با نیاز، مواجهه با موضوع بیرونی و مواجهه با معلومات قبلی. اینها مؤلفه های ضروری ای هستند که در ارائه هرگونه راهکار جهت ارتقای مشاهده حسن در هنرمند باید موردتوجه قرار گیرند.
واکاوی سامانه «شناخت و خلق» هنرمند و معمار مسلمان منطبق با خلقت الهی با تکیه بر واژه «خلق» قرآنی (نظریه آیت مداری در هنر)(مقاله پژوهشی حوزه)
بازشناسی سامانه «شناخت و خلق» در تربیت هنرمندان و معماران از اهمیت بالایی برخوردار است و ازآنجاکه «شناخت» مقدمه «خلق» است، پرداختن به جوانب مختلف آن در اکثر پژوهش ها دیده می شود؛ اما بررسی نوع جهت گیری هنرمندان و معماران به معلوم شناخت، به عنوان منبع الهام گیری، مغفول واقع شده است. امروزه جهت گیری اکثر هنرمندان به معلوم شناخت، طبیعت محورانه است. درحالی که خداوند در آیات قرآن، معلوم شناخت انسان ها را خلقت (نه طبیعت) معرفی می کنبازشناسی سامانه «شناخت و خلق» در تربیت هنرمندان و معماران از اهمیت بالایی برخوردار است و ازآنجاکه «شناخت» مقدمه «خلق» است، پرداختن به جوانب مختلف آن در اکثر پژوهش ها دیده می شود؛ اما بررسی نوع جهت گیری هنرمندان و معماران به معلوم شناخت، به عنوان منبع الهام گیری، مغفول واقع شده است. امروزه جهت گیری اکثر هنرمندان به معلوم شناخت، طبیعت محورانه است. درحالی که خداوند در آیات قرآن، معلوم شناخت انسان ها را خلقت (نه طبیعت) معرفی می کند. جایگزینی «خلقت» به جای «طبیعت»، درواقع تغییر جهت گیری سامانه شناختی است که با غایت همراه می شود. بر این اساس، موضوع و هدف اصلی پژوهش حاضر معرفی سامانه جدید «شناخت و خلق» قرآنی با تغییر جهت گیری شناختی هنرمندان از الهام گیری طبیعت محورانه به خلقت محورانه است که درصورت تحقق، اثر هنری و معماری منطبق بر هدف خلقت و ربوبیت الهی شده و سبب ساز کمال انسان ها خواهد شد؛ بنابراین، پژوهش حاضر سعی کرده است با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی و داده بنیاد (گراندتئوری)، کدهایی را در ارتباط با واژه های خلق قرآنی (ابداع، انشا، تکوین، صنع، ذرا، فطر، جعل و سوی) استخراج کرده و سیر خلق الهی را براساس معانی واژگان آن شفاف سازی کند و در این راستا، روند سامانه «شناخت و خلق» هنرمند مسلمان را منطبق بر همین روند خلق قرآنی که همان روند آیت محوری است، معرفی می کند که در آن رسیدن به حقیقت اثر هنری با تجلی عدل، سپس جعل و درنهایت حسن ظهور یافته و غایت اثر منطبق با غایت خلق الهی می شود.د. جایگزینی «خلقت» به جای «طبیعت»، درواقع تغییر جهت گیری سامانه شناختی است که با غایت همراه می شود. بر این اساس، موضوع و هدف اصلی پژوهش حاضر معرفی سامانه جدید «شناخت و خلق» قرآنی با تغییر جهت گیری شناختی هنرمندان از الهام گیری طبیعت محورانه به خلقت محورانه است که درصورت تحقق، اثر هنری و معماری منطبق بر هدف خلقت و ربوبیت الهی شده و سبب ساز کمال انسان ها خواهد شد؛ بنابراین، پژوهش حاضر سعی کرده است با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی و داده بنیاد (گراندتئوری)، کدهایی را در ارتباط با واژه های خلق قرآنی (ابداع، انشا، تکوین، صنع، ذرا، فطر، جعل و سوی) استخراج کرده و سیر خلق الهی را براساس معانی واژگان آن شفاف سازی کند و در این راستا، روند سامانه «شناخت و خلق» هنرمند مسلمان را منطبق بر همین روند خلق قرآنی که همان روند آیت محوری است، معرفی می کند که در آن رسیدن به حقیقت اثر هنری با تجلی عدل، سپس جعل و درنهایت حسن ظهور یافته و غایت اثر منطبق با غایت خلق الهی می شود.
عشق به زیبایی، بررسی دیدگاه شیخ اشراق همراه با پیشینه سینوی
چیستی زیبایی، مفهوم سازی عشق و نسبت میان زیبایی و عشق، از مسائلی است که با ارائه آن به اندیشمندان مسلمان، می توان نظریه های زیباشناختی آنان را تدوین نمود. از آنجا که شیخ اشراق با نمادسازی از مفاهیم یادشده سخن گفته است، تحقیق در آثار ابن سینا به مثابه پیشینه مؤثر، در فهم دیدگاه های سهروردی ضرورت دارد. ابن سینا و شیخ اشراق، زیبایی را بر اساس مؤلفه کمال مفهوم سازی کرده، زیبایی حقیقی را بر واجب الوجود، هم چنین بر افعال و اخلاق و ملکات ارادی انسان، که منجر به سعادت نهایی می گردد، اطلاق می نمایند و در خصوص زیبایی حقیقی، حسن، جمال و کمال را مترادف می دانند. شیخ الرئیس از عشق ارادی سخن گفته که ادراک در آن مأخوذ است و به تبع اشتمال ادراک بر اقسام حسی، خیالی، وهمی، ظنی و عقلی، عشق ارادی نیز دارای همین مراتب است، همان گونه که زیبایی دارای چنین مراتبی است. او شریف ترین مرتبه عشق ارادی را که متوقف بر ادراک عقلی است، عشق عقلی یا اختیاری یا نطقی خوانده و مراتب پایین تر را عشق حیوانی می نامد. وی عشق ارادی بدون دخالت قوه ناطقه را بیماری می انگارد. شیخ اشراق به مفهوم سازی های ابن سینا وفادار است و با نمادواژه هایی چون سلیمان عشق و سلطان عشق، عشق عقلی را به تصویر می کشد. نزد هر دو حکیم، مرتبه عالی عشق، تنها راه تعالی انسان و رسیدن به حسن یا زیبایی حقیقی است.
بررسی و نقد اختلاف اشاعره با معتزله قدیم و جدید و امامیه در رابطه با حُسن و قبح عقلی و ثمره ی اصولی آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
موضوع تحقیق در این نوشتار این است که آیا عقل می تواند مستقلاً بدون استعانت از شرع، حسن و قبح اعمال را تشخیص دهد به این گونه که مناط تکلیف قرار گیرد؟ متقدمین اشاعره بر این باورند که عقل در شناخت احکام نیازمند تعالیم انبیا می باشد و مرجع حُسن و قبح صرفاً شرعی است. اما از نظر معتزله نخستین حجت در درک حسن و قبح، عقل است.از نظر امامیه حُسن و قبح عقلی است. اما عقل، بی نیاز از شرع نمی باشد. نو معتزلیان در اوایل قرن بیستم در صدد برآمدند تا با اتکای به عقل و تفسیری نو از مفاهیم قرآنی، اسلام را هماهنگ با مؤلفه های مدرنیته نشان دهند. در این مقاله تلاش شده تا تبیین شود که عقل اولاً: در تعیین حسن و قبح اعمال نمی تواند از شرع بی نیاز باشد. ثانیاً: در صورت بروز تعارض، نص شارع مقدم می باشد.
واژه شناسی مفهوم زیبایی در قرآن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جلوه هنر سال سیزدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴ (پیاپی ۳۳)
76 - 89
حوزههای تخصصی:
تعریف زیبایی و تبیین ابعاد مفهومی آن از مسائل فلسفی پیچیده، به ویژه در فلسفه هنر است. معنای زیبایی در ادوار و فرهنگ های مختلف، بسیار متنوع بوده است. برای شناخت این مفهوم و انواع آن در اندیشه، فرهنگ و هنر اسلامی، اصلی ترین مرجع، نص قرآن کریم است. با شناخت دایره لغات مرتبط با زیبایی در قرآن و نیز روایات اسلامی این شناخت حاصل می شود. پژوهش حاضر با جست وجو در آیات قرآنی و روایات معتبر که به مفهوم زیبایی و مراتب آن می پردازند، به دنبال پاسخ به این پرسش هاست: مصادیق زیبایی از منظر قرآن چیست؟ انواع زیبایی و مصادیق آن در قرآن کدام است؟ دایره لغات قرآنی مرتبط با مفهوم زیبایی، بیشتر معطوف به کدام وجوه زیبایی است؟ مقاله با روش توصیفی تحلیلی و با تکیه بر واژه شناسی قرآنی، امر زیبا، مفهوم زیبایی، کارکردها و جنبه های آن را بررسی می کند؛ زیرا قرآن کریم ، بزرگترین معجزه مکتوب و احسن الحدیث است و خود از لحاظ ساختار، آهنگ کلام و معنا از زیباترین و شیواترین کلام ها به شمار می آید. بر مبنای آیات قرآن ، انسان جسم و روحی دارد که هر یک به ترتیب وابسته جهان محسوس و عالم نامحسوس است. بر آن اساس زیبایی هم با توجه به دو ساحتِ جسم و روح، سنجیده می شود، پس، مفهوم زیبایی نیز مراتبی می یابد. پژوهش نشان می دهد حدود هجده واژه اصلی مانند جمال، حُسن، زخرف، حُبُک و... در بیش از سیصد آیه با مفاهیم متعدد و متکثر آمده است که به دو ساحت وجودی انسان بازمی گردند.
مقوله بندی مراتب زیبایی در شعر حافظ؛ از «حُسن» تا «آن» به شیوه هرمنوتیکِ متن (کلاسیک)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زیبایی ها در شعر حافظ لایه بندی شده اند و درجاتی دارند. پژوهش پیش رو برای تبیین مراتب زیبایی در غزل حافظ، می کوشد درجات زیبایی و روابط میانشان را دریابد، بنابراین بر پایه هرمنوتیک کلاسیک و شیوه «شلایرماخر»، متن غزل حافظ را تفسیر فنی و تفسیر دستوری کند. ابتدا برای تفسیر فنی، معانی لغوی و اصطلاحی واژگان «حسن» و «آن» را در آرای متفکران مسلمان بازشناسی و در شرایط خاص زمانی- مکانی، تبیین می نماید، آن گاه برای تفسیر دستوری، به تبیین ویژگی های معناشناسانه واژگان هم سنگ زیبایی، کلمات ملازم حسن و اصطلاحات مکملش می پردازد و بر پایه بسامد این اصطلاحات، هم زمان دست به تفسیر کمّی و کیفی می زند. نتیجه این که به استناد بسامد واژگانی و مصادیق زیبایی، «حسن» به عنوان مفهومی که با استفاده از «علم نظر» سنجیده می شود، نخستین و ساده ترین مفهوم زیبایی در غزل حافظ است و به دو گونه «حسن خداداد» و «حسن بسته زیور» تفکیک می شود. «حسن خداداد» دارای مراتب و پله های «لطف»، «ملاحت» و «آن» است. «لطف» مرتبه ای است بالاتر از «حسن»؛ در واقع کیفیتی است که بر «حسن» افزوده شده است. «ملاحت» کیفیتی است که درک می شود ولی قابل وصف نیست و در نهایت «آن» کیفیتی رمزآمیز و غیرقابل وصف در معشوق است که همگان توان درک و تشخیصش را ندارند. در نظام زیبایی شناختی ذهن حافظ، «آن» به عنوان «سرنمون» در کانون توجه او جای گرفته و معیاری است برای رد یا قبول دیگر صفات زیبایی شناختی.
نقش رجوع به معیارها در ایده پردازی حُسن محور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۲۵ زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴
57 - 64
حوزههای تخصصی:
مشاهده و ادراک حسن که همان مشاهده غایتها و جلوه های کمال در بستر هر موضوع است، از جمله توانمندی های لازم در سیر ایده پردازی های هنرمندی است که با دیدگاه اسلامی اقدام به هنرآفرینی می کند. پیش از این «تفکر غایت نگر» به عنوان عامل مهم در رسیدن به این توانمندی معرفی شده است؛ اما اندیشیدن تدابیر لازم و طراحی راهکارهایی جهت ساماندهی تفکر هنرمند برای رسیدن به ایده پردازی حسن محور، بدون آگاهی از چگونگی غایت نگر شدن تفکر امکانپذیر نیست. با نظر به مبانی معرفت شناسی اسلامی، عقل کلی نیروی تشخیص حسن از سوء است لذا پژوهش حاضر که از نوع تحقیق بنیادی است با هدف تکمیل بسترهای علمی لازم در حسن محور شدن ایده پردازی هنرمند بر مولفه تعقل متمرکز شده و با بهره مندی از مبانی قرآنی و همچنین آراء علامه طباطبایی با روشهای توصیفی-تحلیلی و استدلالی نحوه سازو کار آن را در غایت نگر و حسن بین شدن تفکر هنرمند مورد پژوهش قرار می دهد. بررسی ها نشان می دهد اساسا حسن محور شدن ایده-های هنرمند مستلزم همراهی تفکر با تعقل است. تعقل هنرمند به معنای رجوع او به معیارهای حق و ارزیابی گزاره ها بر مبنای این معیارهاست و هر گونه تدبیری برای ارتقاء ایده هنرمند به سمت حسن محور شدن ناظر به اصلاح معیارها خواهد بود که حداقل در سه مرحله باید مورد توجه باشد.
فلسفه تکبر و تاثیر آن بر حسن و قبح فعلی تکبر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات اخلاقی دوره سوم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴
65 - 86
کبر و تکبر منبعث از آن، یکی از آسیب های جدی حوزه اخلاق و رفتار است که روابط اجتماعی انسان را دچار مشکل می نماید. بدین جهت پرهیز از آن به انحاء مختلف همواره توصیه شده است. لکن برخی گزاره های دینی نه تنها رفتار متکبرانه را نیکو می دانند، بلکه تأکید بر ضرورت آن دارند. پژوهش حاضر سعی دارد با هدف تبیین دقیق فلسفه تکبر در مقام اثبات، تأثیر منطقی آن را بر حسن و قبح فعلی تکبر در مقام ثبوت روشن سازد. سپس با بررسی دلایل جواز و عدم جواز تکبر، گستره استفاده از تکبر در اصول اخلاقی را معین سازد. روش پژوهش تحلیلی-اسنادی است و داده ها حاکی از آن است که فلسفه رفتار متکبرانه بر حسن و قبح آن تأثیر مستقیم دارد؛ بنابراین رابطه تکبر و تفرعن رابطه عموم و خصوص مطلق نیست، بلکه رابطه عموم و خصوص من وجه است.
حسن و قبح: شرعی یا عقلی؟(مقاله علمی وزارت علوم)
از مهمترین مباحث فقهی که اثبات آن تأثیر بسزایی در علم حقوق خواهد داشت: اثبات حسن و قبح عقلی است. چنین به نظر می رسد که ادلّه مستقل عقلی یا به تعبیر دیگر مستقلّات عقلی، که حکم شرعی از آنها بدست می آید در یک مسأله منحصر می باشد و آن مسأله حسن و قبح عقلی است. سؤال این است که آیا برای افعال ما، حسن و قبح ذاتی وجود دارد و آیا کارهای ما در نظر شارع دارای ارزش ذاتی اند، پیش از آن که حکم شارع را درباره آنها فرض کنیم یا این طور نیست، بلکه خوب آن چیزی است که شارع خوب بداند و زشت و قبیح آن است که شارع زشت تلقی نماید و فعل بخودی خود و صرف نظر از حکم شارع نه حسن دارد نه قبح. فراموش نشود که مسلمانان اجماع دارند بر اینکه منشأ احکام تنها خداوند است و اختلاف آنان مربوط به راه های شناخت احکام است. پس از پاسخ به این سؤال، سؤال دیگری مطرح می شود که آیا عقل می تواند بدون تعلیم شارع و بیان او، مستقلاً جهات حسن و قبح را درک نماید؟ در نهایت پذیرش حسن و قبح عقلی، چه تأثیری بر جریان امور خواهد داشت؟ در مقاله ی حاضر تلاش شده که با بررسی منابع و نظرات متعدد فقهی بدین سؤالات پاسخ داده و اثبات نماییم که حسن و قبح عقلی است و حتی اگر شارع ما را به حسن راهنمایی نمی کرد به وسیله-ی عقل بدان می رسیدیم و حتی اگر شارع ما را از قبیح باز نمی داشت با عقل خود از آن امتناع می کردیم. این قضاوت عقلی راجع به افعال است که منجر به وحدت نظر مردم دنیا، صرف نظر از کیش و آیین آنها، راجع به قبیح بودن ظلم و خیانت و حسن بودن عدل و امانت شده است.
مبانی اعتماد اجتماعی در متون دینی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
تقویت «اعتماد اجتماعی»، برای تقویت هویت جمعی، انسجام و نظم در جامعه، ضروری است و به منزله مؤلفه ای پویا و درونزاد در کنش عمومی تاثیرگذار است. در این تحقیق، زیرساختها و مبانی شناختی و عاطفی اعتماد کردن(بعنوان یک عمل آگاهانه و ارادی) با رویکردی درون دینی ( و با استفاده از مفهوم «حسن ظن» ) مورد بررسی قرار گرفته است. بر این اساس، اهداف پژوهش عبارتند از: ۱)تبیین شرایط و حدود و ثغور «حسن ظن» بر اساس آیات قرآن و روایات؛ و ۲)تبیین عواطف بین فردی مناسب برای اعتماد با توجه به مفهوم «اخوت ایمانی» در قرآن. روش پژوهش، توصیفی-تحلیلی بود. بر اساس یافته ها، در دیدگاه اسلامی اعتماد کردن، مولود پیوند مناسب میان سه عنصر: «اندیشه ها»، «عواطف» و «واقعیت» هاست و ضوابط دقیقی دارد(که در مقاله بحث شده است). خوش گمانی مبتنی بر شناخت نسبت به مومنان، در بافت فرهنگی-اجتماعی که در آن راستی و درستکاری بر ناراستی غلبه دارد، به اضافه احساس قدرتمند اخوت ایمانی که نوعی تعلق خاطر و هویت جمعی ایجاد می کند، زمینه اعتماد اجتماعی خردمندانه را فراهم میکند. لذا اجتناب از تردیدهای ناموجه، خوش بینی واقع بینانه و همچنین، خودمدیریتی در مواجهه با بدگمانی ها از سوی فرد اعتماد کننده، و نیز رفتارهای اعتمادساز از سوی اعتماد شونده، و هم چنین، اصلاح فضای اخلاقی جامعه، در راستای تقویت اعتماد عمومی توصیه می شود.
کاربست نظریه هلیدی و حسن در انسجام متنی نهج البلاغه(مطالعه موردپژوهانه خطبه 181)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های قرآن و حدیث سال ۵۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲
442 - 419
حوزههای تخصصی:
نظریه انسجام متنی هلیدی و حسن، یکی از مقوله های مهم زبان شناسی معاصر است که برخلاف نظریات صِرف ساخت گرایی، توجه مهمی به ساختارهای زبانی در بافت موقعیتی دارد و به واسطه آن می توان نتایج قابل تأملی را در زمینه میزان انسجام متن ارائه داد. در نظرگاه آنان، عوامل انسجام متن در سه دسته دستوری، واژگانی و پیوندی قرار می گیرد. در پژوهش حاضر، ابعاد سه گانه انسجام در خطبه 181 نهج البلاغه، بررسی شد؛ به طوری که انسجام دستوری با بسامد 44 درصد، بیشترین سهم انسجام را در خطبه داشته است و انسجام واژگانی با بسامد 43 و انسجام پیوندی با بسامد 13 درصد به ترتیب در جایگاه بعدی اهمیت قرار دارند. این فراوانی نشانگر آن است که برجستگی کلام امیرالمؤمنین، علاوه بر محتوای ژرف آن، مرهون کاربست هوشمندانه عوامل پیوندسازی است که از این همایش و تفکر در کنه معانی و مضامین آن حاصل می گردد و از عظمت جایگاه آن پرده برمی دارد.
نگرش اشراقی بر«حُسن» و تجلی آن در نگاره های ایرانی سده هشتم تا دهم ه .ق ( با گزینش شش اثر مشهور از مکتب های این دوران)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
عرفان اسلامی سال ۱۸ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۶۹
127 - 150
حوزههای تخصصی:
شهاب الدین سهروردی(شیخ اشراق) رساله ای به نام «فی حقیقه العشق» دارد که در فصول مختلف آن به مقوله «حُسن» می پردازد. با توجه به تأثیر دیدگاه اشراقی سهروردی بر ادبیات عرفانی و هنر ایرانی دوران بعد، به نظر می رسد هنرمندان نگارگر قرن هشتم تا دهم نیز در بیان زیبایی آثار خود، نگرشی اشراقی را به کار گرفته اند. سؤال این است که چگونه نگارگر ایرانی برای آفرینش فضاهای تصویر، با محوریت «حُسن»، از اندیشه اشراقی سهروردی مایه گرفته است و وجه تمایز کمال و جمال آثار نگارگری در چیست؟ پژوهش نگاهی تاریخی و هدفی بنیادین داشته و به روش توصیفی تحلیلی عمل کرده است. نتایج حاکی از آن است که نگارگران در بیان زیبایی به هر دو وجه کمالی و جمالی حُسن توجه داشته اند. تا آنجایی که به ساختار بیرونی آثار مربوط می شد از وجه کمالی و در بیان جمال آثار که به ساختار درونی اثر مربوط می شدند از طریق شهود و تخیل در جهان مثالی عمل می نمودند.
مطالعه مقارن حکم عقل در شرع و حقوق ایران
منبع:
قضاوت سال ۱۶ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۸۶
125 - 151
حوزههای تخصصی:
پرسش مطرح در این نوشتار آن است که آیا افعال و کردار آدمی بدون این که شارع درباره آنها اظهارنظری کند، فی ذاته دارای ارزش و متصّف به خوب و بد است یا خوبی و بدی آنها بستگی به نظر شارع دارد؟ آیا ملازمه ای بین حکم عقل و حکم شرع وجود دارد؟ اگر عقل به حسن یا قبح کاری حکم داد، آیا همان عقل حکم می کند به این که لازمه این حکم آن است که شرع هم بر طبق آن حکم کند یا خیر؟ به تعبیر دیگر، آیا «کلّ ما حکم به العقل حکم به الشرع» صادق است؟ علمای خاصه و عامه درباره حسن و قبح افعال در این که حکم کننده به حسن و قبح، عقل است یا شرع، اختلاف نظر دارند. در بررسی مقارن سعی شد که قاعده ای با کاربرد کلامی، اصولی و فقهی که در سکوت حقوق و قوانین امروزه نیز کارایی دو چندانی یافته است و در مناطق فراغ می تواند مورد استفاده باشد، تفقه شود. در این مقاله برآن هستیم که به این پرسش ها پاسخ دهیم و کارایی قاعده را در علوم مختلف بیان کنیم. به طور مختصر می توان گفت: همان گونه که عقل، حسن و قبح فعلی را درک می کند، این امر را نیز درمی یابد که آن فعل نزد شارع همان حکم را دارد؛ زیرا در صورت جایز دانستن مخالفت شارع با عقل، یا باید خطا و اشتباه را به خداوند نسبت دهیم یا به عقل، حال آن که هر دوی اینها غیرممکن است و با اثبات ملازمه بین حکم شرع با عقلِ سلیم، به بیان وجود مصادیقی از اعمال این قاعده در قوانین پرداختیم. این قاعده علاوه بر مباحث اخلاقی و کلامی، در علم حقوق امروز نیز کارایی دارد.