مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
آگاهی تاریخی
حوزه های تخصصی:
در مقاله حاضر از پدیدارشناسی برای مطالعه تاریخ ایران استفاده شده است. پدیدارشناسی، مانند سایر رویکردها، چشم انداز خاصی در اختیار پژوهشگر قرار می دهد. نویسنده، در بخش نخست مقاله، اصول و مبانی این روش شناسی را توضیح می دهد، سپس نوع نگاه آن را به تاریخ تشریح و سرانجام، در بخش پایانی فایده مندی آن را برای تجزیه و تحلیل مسایل تاریخ ایران بیان می کند. نگارنده مقاله معتقد است پدیدارشناسی تاریخ در مقایسه با سایر روش شناسی ها، با مقتضیات تاریخ ایران سازگاری و تناسب بیشتری دارد. همچنین در این جستار توضیح داده شده که چرا پدیدارشناسی برای نگارش «تاریخ مردم ایران» قابلیت های استثنایی دارد
واکاوی نقش تاریخ (آگاهی تاریخی) در بازسازی هویت ایرانی (دو قرن اول ه.ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با فروپاشی سلسلة ساسانیان جامعه ایران در ابعاد مختلف دچار تحول و دگرگونی شد، هویت ایرانی نیز از این تحولات بی بهره نماند. با توجه به تغییر در عناصر هویتی، ایرانیان دچار بحران هویت شده و تلاش برای برون رفت از این بحران را آغاز نمودند. با توجه به اهمیت موضوع هویت و ضرورت پژوهش درمورد آن در این مجال در پی آنیم که «هویت ایرانی» را در دو قرن اول اسلامی مورد بررسی قراردهیم و به اجزا و عناصر هویتی ازبین رفته و تغییر ماهیت داده اشاره نموده و به هدف اصلی این مقاله که واکاوی نقش «آگاهی تاریخی» در بازسازی هویت ایرانی در دورة جدید است، نایل شویم. این مقاله با روش توصیفی تحلیلی و بر پایه منابع کتابخانه ای و با رویکرد «سازه گرایی اجتماعی» موضوع را مورد بررسی قرار داده است. مهم ترین یافته ی حاصل از این پژوهش اینکه: در میان عناصر و مولفه های هویت ایرانی، «آگاهی تاریخی» مهم ترین نقش را در احیا و باز سازی «هویت ایرانی» در دوران اسلامی داشته است. تعریف هویت، تعیین رویکرد مورد نظر در این تحقیق و نگاهی گذرا به علل بحران هویت ایرانی در قرون نخستین اسلامی، نخستین مباحث این مقاله را تشکیل می دهد
آگاهی تاریخی و کارکرد آن در شکل دهی به هویت ایران دوره ساسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در میان مؤلفه های چندلایه و ترکیبی هویتی ایران دوره ساسانی، آگاهی و تعلق تاریخی یکی از مهم ترین آنهاست که کمتر در پژوهش های مربوط به این عصر بدان توجه شده است. این عنصر هویتی در دوران پیشا ساسانی نیز وجود داشت، اما در این دوره با توجه به نگرش و ایدئولوژی سیاسی دینی ساسانیان و دادن رنگ و لعاب عامدانه به آن و حرکت در جهت مشخص و تعریف شده، اهمیت بیشتری یافت؛ زیرا از نظر مؤسسین سلسله، با اهتمام به این و اسطوره های ایرانی، نوعی آرمان اجتماعی و سامان فکری در جامعه به وجود می آمد و باعث یگانگی و همدلی طبقات مختلف مردم می شد. به عقیده ساسانیان، در کنار دین زردشتی، آگاهی و تعلق مشترک تاریخی یکی از عناصر اصلی برقراری وحدت و همبستگی اجتماعی در قلمرو «ایرانشهر» بود که موجب ایجاد نوعی «هم پندار گرایی تاریخی» در میان آنان می گشت. شکل گیری این آرمان از همان دوران اولیه روی کار آمدن خاندان ساسانی و اردشیر قابل ملاحظه است. هدف از این پژوهش باستناد به منابع و روش توصیقی- تحلیلی اثبات این آگاهی تاریخی است.
بررسی رابطه بین آگاهی تاریخی و هویت ملی شهروندان (مطالعه موردی شهر کرمانشاه)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی تاریخی سال ۱۳ بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۱
297-342
حوزه های تخصصی:
ماهیت هویت مل ی در ه ر جامعه ای ب ه ابع اد س ازنده و وضعیت آن بستگی دارد و به تبع ماهیت ابعاد سازنده و وضعیت آن نتایج متف اوتی را نی ز در جوامع مختلف به همراه خواهد داشت. مطالعه حاضر به بررسی رابطه بین آگاهی تاریخی و هویت ملی شهروندان شهر کرمانشاه، در یک نمونه 384 نفری از افراد 18 سال به بالا پرداخته شده است. هدف اصلی تحقیق بررسی رابطه بین آگاهی تاریخی و هویت ملی شهروندان (مطالعه موردی شهر کرمانشاه) است. اعتبار پرسش نامه از طریق اعتبار صوری و پایایی آن نیز از طریق ضریب آلفای کرونباخ تأیید شد که بیشتر متغیرها سطح آلفای بالای 75/0 را داشته اند که نشان دهنده قدرت بالای ابزار سنجش است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار آماری اس.پی.اس.اس. و از تکنیک های آمار استنباطی همچون ضریب هم بستگی پیرسون و رگرسیون استفاده شده است. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین آگاهی تاریخی و کل هویت ملی (445/0=r)، هویت ملی در بُعد اجتماعی (104/0=r)، در بُعد سیاسی (583/0=r)، در بُعد جغرافیایی (432/0=r) و در بُعد فرهنگی (260/0=r) رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. به علاوه نتایج رگرسیون چندمتغیره نیز بیانگر آن است که تأثیر آگاهی تاریخی در بُعد سیاسی (553/0Beta=)، بُعد جغرافیایی (141/0Beta=) و بُعد اجتماعی (110/0Beta=) است. این سه مؤلفه آگاهی تاریخی توانستند نزدیک به 40 درصد از فضای مفهومی متغیر وابسته هویت ملی را تبیین و پیش بینی کنند. براین اساس می توان گفت دخالت دادن شهروندان در تصمیمات سیاسی و فرهنگی کشور، گسترش عرضه اطلاعات برای آشنایی مردم با ابعاد تاریخی، اجتماعی و سیاسی زندگی می تواند حس مشترک هم بستگی و هویت ملی را در آن ها ارتقا دهد.
«آگاهیِ تاریخی» به مثابه بنیادِ ابژکتیوِ علوم انسانی؛ (ملاحظاتی در نقد گادامر بر موضع دیلتای در باب عینی گرایی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش شناسی علوم انسانی سال ۲۷ پاییز ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
65 - 83
دیلتای کوشیده است «نقد عقل محض» کانت را به «نقد عقل تاریخی» در عرصه علوم انسانی تبدیل کند تا از قِبَل این رهیافتِ خاص، هم شأن مستقلی برای علوم انسانی تدارک و هم معنای جدیدی از ابژکتیویته را در این ساحت آشکار کند. گادامر با نقدهای خویش او را ملامت کرده و مدعی شده است دیلتای در دام ابژکتیو علمی افتاده و با سنت نوکانتی که در عصر او جریانِ غالب و شایع بوده، ناخودآگاه همراهی کرده است؛ نیز اینکه دیلتای با وجود تفکر تاریخی، در نظام فکری خویش به همه لوازم و نتایج این تفکر وفادار نبوده است.در این جستار برای اینکه بنیاد ابژکتیو علوم انسانی را در نظرگاه دیلتای نشان دهیم، از تناظر میان سه گانه «تاریخ» «جهانِ زیسته» و«هرمنوتیک» سخن گفته ایم. ادعا این است که تاریخ، بنیادِ زیست جهان و بالمآل بنیادِ هرمنوتیک است، که به موجب نسبت های انسان در این عرصه، حیات تاریخی او رقم می خورد، «تاریخ» همان «زیست جهان» است در مقام فروبستگی و «زیست جهان» همان «تاریخ» است در ساحت انفتاح و گشودگی؛ «هرمنوتیک» نیز به مثابه منطقِ این نسبت و دانشی است که این دو ساحت را از مقام «اجمال و حضور» به مقام «تفصیل و حصول» درآورده است. البته در سایه چنین نگاهی آنچه ضامن عینیت و شأن ابژکتیو علوم (انسانی) می شود نه انسان است، نه زیست جهان و نه تاریخ؛ بلکه کل این فرایند و جریانِ آگاهی است که از آن می توان به «آگاهی تاریخی» یاد کرد.
سواد تاریخی دانشجویان درباره مسائل مهم تاریخی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در جامعه جدید سواد نقش مهمی در تبدیل افراد به شهروندان فعال اجتماعی دارد. توانایی خواندن و نوشتن به این معناست که فرد بتواند با رویدادهای جاری همگام باشد، ارتباط مؤثر داشته باشد و مسائلی جهان را درک کند. با گذشت زمان و پیشرفت زندگی، دیگر سواد به معنای توانایی خواندن یک کلمه نیست، بلکه به معنای توانایی درک دنیاست. سواد تاریخی نه تنها یادگیری رخدادهای تاریخی را دربردارد، بلکه تقویت توانایی استدلال پذیری روایت های تفسیری تاریخی را در اولویت قرار می دهد تا بتواند سواد علمی افراد جامعه را پرورش دهد. افراد برای آنکه بتوانند حال و آینده را در بستر گذشته ببینند، باید دو مهارت داشته باشند: درک تاریخ به منزله علم و یافتن چارچوبی قابل استفاده از گذشته. سواد تاریخی این چارچوب است، به کمک بازآموزی تاریخی می آید و با ایجاد توازنی عادلانه در روند آموزش تاریخی میان انتظارات جامعه از آموزش آن، با اطلاعات، توان و آگاهی افراد، به منزله هدف نهایی به توسعه حافظه تاریخی افراد منجر می شود. در مقاله حاضر با استفاده از روش پانل طولی، موضوع سواد تاریخی دانشجویان یک کلاس درباره مسائل مهم تاریخی ایران، شامل سقوط صفویه، عهدنامه ترکمن چای و تأسیس راه آهن سراسری جنوب به شمال، بررسی و تحلیل شده است. جامعه مورد بررسی این تحقیق دانشجویان درس مبانی تاریخ اجتماعی ایران دوره کارشناسی دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران هستند. یافته های تحقیق بیان کننده تأثیر محرک های مانند آشنایی دانشجویان با منابع مختلف تاریخی است. همچنین سواد تاریخی دانشجویان درباره رویدادهای مهم ذکرشده، متفاوت است. یکی از یافته ها تفاوت دیدگاه دانشجویان درباره عهدنامه ترکمن چای است. بیشتر آن ها در پیش آزمون این عهدنامه را ننگین می دانستند، اما در پس آزمون تلقی همدلانه تری به این عهدنامه داشتند. بررسی پاسخ های دانشجویان نشان می دهد با استفاده از تحقیقات پانل برای افزایش سواد تاریخی دانشجویان، در انتهای ترم، عملکرد دانشجویان در همدلی تاریخی و قضاوت منصفانه تاریخی بهبود یافت.
هویت فرهنگی ایرانی؛ به روایت موزه مردم شناسی
منبع:
مطالعات ایران شناسی سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱ ۰پیاپی ۲۲)
144 - 167
حوزه های تخصصی:
فرهنگ ایرانی، فرهنگی مانا و پایدار است و از عوامل اصلی این ماندگاری، سه ویژگی انعطاف پذیری، تعامل فرهنگی و درنهایت هویت فرهنگی است که به رغم تنوع و تکثر موجود در جامعه امروزی به انسجام ملی ایرانیان کمک کرده است. موزه، آیینه ای از خودآگاهی یک جامعه و پویایی فرهنگ آن در گذر زمان و عبور از رخدادهای تاریخ است. خصلت آیینگی موزه، با بازتاب فرهنگ و تمدن یک سرزمین در طی زمان همراه است. ازاین رو، برجسته ترین موزه های جهان را می توان در سرزمین هایی یافت که به علم شناخت فرهنگ و خودآگاهی برآمده از آن بهایی فراوان داده و جایگاه موزه را در آموزش و افزایش خودآگاهی انسان ها دربارة تاریخ، تمدن، فرهنگ، هویت و سرزمین خود بسیار مهم می دانند. موزه های مردم شناسی در ایران، مکان هایی معنادار برای ارایه و نمایش هویت فرهنگی ایران هستند که به صورتی نمادین عمل می کنند. مقاله حاضر با اتخاذ روش تاریخ شفاهی و مصاحبه های عمیق و تحیل مضمون یافته ها تلاش دارد به فهمی از نقش موزه های مردم شناسی در شکل دهی به هویت فرهنگی ایران دست یابد. یافته های به دست آمده در قالب چندین مفهوم عمده مانند (موزه مردم شناسی؛ فضایی برای یادآوری فرهنگ ایرانی، موزه مردم شناسی؛ تنوع، اصالت و ماندگاری ویژگی های فرهنگی ایرانی، موزه مردم شناسی؛ موزه فرهنگ ایرانی، موزه زندگی ایرانی، موزه مردم شناسی؛ نهادی تاریخی- فرهنگی، موزه مردم شناسی؛ جریان زندگی، آرایش بافت محور، موزه مردم شناسی؛ خاطره جمعی ایرانیان، موزه مردم شناسی؛ مرکزی برای پژوهش مردم شناختی از ایران و موزه مردم شناسی؛ تعالی فرهنگی جامعه ایرانی) و یک مضمون اصلی (موزه مردم شناسی؛ فضایی برای هویت بخشی و شکل گیری هویت فرهنگی ایران) ارایه شده اند. این مفاهیم نشان می دهند که موزه مردم شناسی نقشی انکار ناپذیر در نمایش هویت فرهنگی جامعه ایرانی دارد و سبب تولید و بازنمایی هویت ملی، افزایش آگاهی تاریخی، تشدید حس تعلق خاطر قومی و ملی در میان ایرانیان می شود.