مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
درد
حوزه های تخصصی:
زمینه: بیماری سرطان مشکلات فراوانی در ابعاد جسمانی، روان شناختی و اجتماعی از جمله تحمل درد و کاهش کیفیت زندگی ایجاد می کند. هدف: این مطالعه با هدف اثربخشی آموزش مهارتهای مقابله با استرس بر میزان درد، کیفیت زندگی بیماران مبتلا به سرطان پستان ساکن در شهرستان دزفول انجام شد. روش: این تحقیق یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل همراه با پیگیری است. برای این منظور طی دعوت نامه ای غیر رسمی از 34 بیمار که دارای شرایط مطالعه بودند ثبت نام به عمل آمد. این بیماران به صورت تصادفی به دو گروه 17 نفری آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش تحت آموزش برنامه 8 هفته ای 5/1 ساعته مهارتهای مقابله با استرس (لازاروس و فولکمن، 1984) قرار گرفت و گروه کنترل تا پایان برنامه برنامه درمانی عادی خود را دریافت نمودند. هر دو گروه قبل و بعد از اجرای برنامه، پرسشنامه مختصر شدت درد و پرسشنامه کیفیت زندگی را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج توصیفی نشاندهنده وضعیت بهتر گروه آزمایش در متغیرهای کیفیت زندگی و ابعاد آن و درد و ابعاد آن، نسبت به گروه کنترل بود. نتایج تحلیل کواریانس چند متغیره نیز با کنترل اثر پیش-آزمون، نشان داد که آموزش مهارتهای مقابله با استرس باعث بهبود در کیفیت زندگی و ابعاد عملکردی و علائم آن در بیماران مبتلا به سرطان سینه شده است. همچنین این برنامه در کاهش شدت درد و کاهش تداخل درد در عملکرد روزمره این بیماران شده است.
مقایسه تأثیر دو روش تمرینی در محیط آب و خشکی بر بهبود درد، عملکرد، تعادل ایستا و پویای افراد مبتلا به اسپرین مزمن مچ پا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از آسیب های شایع مفصل مچ اسپرین مچ پاست. اسپرین مکرر و مزمن تعادل را دچار اختلال می کند. توانبخشی ناکافی زمینه بروز آسیب مجدد را فراهم می کند و بی ثباتی مزمن مچ پا را در پی خواهد داشت. در این مطالعه نیمه تجربی 30 زن دچار اسپرین مزمن مچ پا شرکت کردند و تصادفی به سه گروه تمرین درمانی در آب، خشکی و کنترل تقسیم شدند. درد، عملکرد حرکتی، تعادل ایستا و پویا پیش و پس از دوره تمرینی اندازه گیری شد. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار SPSS-21 انجام گرفت. سطح معناداری نیز 05/0 در نظر گرفته شد. هر دو گروه تمرینی در مقیاس های درد، عملکرد حرکتی، تعادل ایستا و پویا تفاوت معناداری را پس از هشت هفته تمرین درمانی نشان دادند (05/0P<). مقایسه داده های دو گروه در مقیاس عملکرد حرکتی، تعادل ایستا، پویا و درد تفاوت معناداری را پس از مطالعه نشان نداد (05/0<P). اگرچه نتایج آماری تفاوت معناداری را بین دو گروه تمرین در آب و خشکی نشان نداد، تفاوت در میانگین درصد تغییرات دو گروه می تواند حاکی از این باشد که اجرای تمرینات در آب تأثیر کلینیکی بیشتری نسبت به تمرین در خشکی دارد.
آیا مواجهه دیداری با نماد بدنمند بهبودی، سبب تسکین درد می شود؟(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روش های مداخله ای مهار درد، غالبا بر تنظیم گری هشیار رفتار و هیجان تاکید دارند. اما روش های جدید، مانند مداخلات مبتنی بر آماده سازی ادعا می کنند که تنظیم رفتار و هیجان مرتبط با درد را می توان مستقل از انتخاب هشیار، محقق ساخت. پژوهش حاضر با تکیه بر نظریه نظام های نماد ادراکی، تاثیر ناهشیار مواجهه با نماد دیداری بهبودی را بر شدت درد به صورت تجربی بررسی می کند. تعداد 71 نفر از دانشجویان دانشگاه تهران (44 زن، 27 مرد) تکلیف کلدپرسور را برای ایجاد درد حاد در محیط آزمایشگاه، در دو وضعیت مواجهه با نماد دیداری بهبودی و محرک خنثی، تکمیل کردند. یکی از شاخص ترین نمادهای دیداری بهبودی، حالت بدنی ایستاده با قامت راست و سر متمایل به بالا، در برابر حالت بدنی خمیده به عنوان نماد بیماری بود. نماد دیداری بهبودی و نیز محرک خنثی در فواصل زمانی معین در طول انجام تکلیف کلدپرسور به آزمودنی ارایه می شد و در هر دو وضعیت ارزیابی درد با استفاده از مقیاس شباهت دیداری (VAS) به صورت آنلاین، مکرر و با فواصل زمانی منظم انجام شد. نتایج نشان داد که شرکت کنندگان در وضعیت مواجهه با نماد دیداری، بهبودی بیشتری را نسبت به وضعیت کنترل گزارش کرده اند. این نتایج، علاوه بر حمایت از نظریه نظام های نماد ادراکی در توضیح نحوه اثرگذاری فرایندهای روانی در تغییرات جسمانی، از کاربرد روش های مداخله مختصر و مبتنی بر آماده سازی در برخورد با درد حاد حمایت می کنند.
مقایسه تأثیرات ضددردی و ضدالتهابی زعفران و ایندومتاسین در پیشگیری و درمان کوفتگی عضلانی تأخیری (DOMS)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در تحقیق پیش رو مصرف ده روزه زعفران و مقایسه آن با ایندومتاسین در پیشگیری از کوفتگی عضلانی تأخیری بررسی شد. مطالعه روی 39 دانشجوی پسر سالم در سه گروه زعفران (300 میلی گرم)، ایندومتاسین (75 میلی گرم) و کنترل به مدت ده روز انجام گرفت. پس از هفت روز، با دستگاه پرس پا و وزنه معادل 80 درصد حداکثر نیروی ایزوتونیک در چهار نوبت و هر نوبت با 20 تکرار و 3 دقیقه استراحت بین هر نوبت کوفتگی عضلانی ایجاد شد. قبل از دوره مصرف و نیز بلافاصله، 24، 48 و 72 ساعت پس از انجام پروتکل ایجاد کوفتگی عضلانی، محیط ران اندازه گیری شد و سنجش ادراک درد با شاخص VAS صورت پذیرفت و همچنین آستانه و حداکثر تحمل درد فشاری بر عضله چهارسر ران اندازه گیری شد و مصرف خوراکی ادامه داشت. از آزمون های تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که زعفران و ایندومتاسین موجب کاهش شایان ملاحظه و معنا دار درد و التهاب شد (0001/0P<)، ولی زعفران نسبت به ایندومتاسین تأثیر بیشتری داشت. درصد تحمل درد فشاری در گروه زعفران نسبت به سایر گروه ها بیشتر و معنا دار بود (0001/0P<). مصرف زعفران در پیشگیری و احتمالاً درمان درد و التهاب ناشی از DOMS مؤثر است.
رابطه فاجعه آفرینی و اضطراب مرتبط با درد با ناتوانی ناشی از سردرد در افراد مبتلا به میگرن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: میگرن یکی از شایع ترین انواع سردرد می باشد که تأثیر بسزایی بر عملکرد بیماران و حتی منجر به ناتوانی آن ها می شود. هدف از انجام مطالعه حاضر، بررسی رابطه بین فاجعه آفرینی و اضطراب ناشی از درد میگرن با سلامت بود.
مواد و روش ها: این مطالعه از نوع مقطعی- همبستگی، بر روی 178 بیمار مبتلا به سردرد میگرن انجام شد. این افراد به مطب های خصوصی متخصصان مغز و اعصاب و بیمارستان های شهر تهران مراجعه کردند و مبتلا به میگرن توسط پزشک متخصص مغز و اعصاب تشخیص داده شدند. انتخاب بیماران به روش نمونه گیری در دسترس صورت گرفت. آن ها 3 پرسش نامه سنجش ناتوانی ناشی از سردرد (Headache Disability Inventory یا HDI)، فاجعه آفرینی درد (Pain Catastrophizing Scale یا PCS) و اضطراب درد (Pain Anxiety Symptoms Scale یا PASS-20) را تکمیل نمودند. داده ها با استفاده از ضریب همبستگی Pearson و تحلیل رگرسیون چندگانه به روش گام به گام در نرم افزار SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.
یافته ها: مطابق با یافته های پژوهش، بین هر دو متغیر فاجعه آفرینی (64/0 = R) و اضطراب مرتبط با درد (62/0 = R) با ناتوانی ناشی از سردرد، همبستگی مثبت معنی دار وجود داشت. اضطراب مرتبط با درد قادر به پیش بینی 36 درصد از واریانس ناتوانی ناشی از سردرد بود (001/0 > P) که با ورود خرده مقیاس های متغیر فاجعه آفرینی، از میزان این پیش بینی کاسته شد. این موضوع تأثیر بسزای متغیر فاجعه انگاری و خرده مقیاس های آن را در پیش بینی میزان ناتوانی ناشی از سردرد نشان داد.
نتیجه گیری: مطالعه حاضر بر نقش متغیرهای روان شناختی در پیش بینی ناتوانی ناشی از سردرد بیماران مبتلا به میگرن تأکید نمود. بر اساس نتایج این مطالعه، سطح فاجعه آفرینی می تواند ناتوانی ناشی از سردرد را پیش بینی کند. بنابراین، توجه به نقش فاجعه آفرینی مبتلایان به سردرد میگرنی مزمن، یکی از مضامین بالینی این پژوهش به شمار می رود. این موضوع می تواند به افزایش کیفیت زندگی مبتلایان به میگرن کمک نماید.
سزارین انتخابی واکاوی تجربه ی زیسته ی نمونه ای از زنان در شهر تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سال های اخیر، گرایش زنان ایرانی به وضع حمل از طریق سزارین به اندازه ای عمومیت یافته که این پدیده از سطح یک رفتار شخصی فراتر رفته و توجه پژوهشگران حوزه ی علوم اجتماعی را به خود جلب کرده است. در این نوشتار، برخی زمینه های مرتبط با شکل گیری گرایش زنان باردار به انجام دادن سزارین غیردرمانی و تجربه ی زیسته ی آنها در این خصوص تحلیل شده است. بدین منظور در چارچوب پارادایم تفسیری و با بهره گیری از روش کیفی با 15 نفر از زنانی که در زمان تحقیق در بیمارستان لاله شهر تهران تحت عمل سزارین قرار گرفته بودند، مصاحبه شد. نتایج، بیانگر آن است که ترس از درد و عوارض زایمان طبیعی که در طول دوران بارداری توسط اطرافیان و پزشک معالج برساخته می شود، موجب می شود زنان باردار بدون ضرورت درمانی یا پزشکی خاصی سزارین غیردرمانی را انتخاب کنند. نکته ی مهم این است که پزشک معالج هیچ یک از مشارکت کنندگان در تحقیق نسبت به آموزش هایی که زنان باردار را از نظر جسمانی و روانی برای زمان طبیعی آماده سازد یا نسبت به آن مطلع سازد، راهنمایی نکرده اند. در مجموع به نظر می رسد، افزایش آگاهی درباره ی سودمندی و عوارض منفی هر دو نوع زایمان، بهبود کیفیت زایمان طبیعی، آشنایی با روش های جدید زایمان طبیعی مانند زایمان در آب و تحت پوشش بیمه های درمانی قرار گرفتن، توسعه ی فرهنگی طب سنتی و طب مکمل، ایجاد قواعدی برای نظارت بر سزاری نهای غیر درمانی و در نهایت توانمندشدن شناختی، شخصیتی و جسمانی زنان می تواند گرایش به سزارین را تعدیل کند.
اثربخشی هیپنوتیزم بر کاهش درد تعویض پانسمان سوختگی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: تعویض پانسمان یکی از مراقبت های روزانه بیماران مبتلا به سوختگی می باشد، این مراقبت به علت آسیب دیدگی پوست بیمار می تواند با درد شدید همراه باشد. علیرغم مداخلات دارویی، 75% بیماران بزرگسال دچار سوختگی، درد قابل توجه یا غیر قابل تحملی را تجربه میکنند. پژوهشها حاکی از این می باشند که روشهای غیر داروئی از جمله هیپنوتیزم نیز میتوانند در کنار درمانهای داروئی به مدیریت هر چه بهتر درد در بیماران سوختگی کمک کنند. به همین منظور مطالعه حاضر با هدف بررسی اثربخشی هیپنوتیزم بر کاهش درد تعویض پانسمان سوختگی صورت گرفته است. روش: در این مطالعه تعداد 30 بیمار با سوختگی درجه 2 بستری در بیمارستان امام رضا مشهد، به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. هر دو گروه درمان داروئی یکسان خود را دریافت میکردند و پیش و پس از تعویض پانسمان نمرات درد با استفاده از یک مقیاس دیداری درد (VAS) مورد اندازه گیری قرار میگرفت. گروه آزمایش در حین تعویض پانسمان تحت هیپنوتیزم بیدردی قرار میگرفت. ثبت داده ها به مدت یک هفته انجام گرفت .برای توصیف داده ها از میانگین و انحراف استاندارد وبرای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس و در سطح معناداری (p یافته ها: یافته ها حاکی از تفاوت معنادار بین نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه آزمایش بود، این تفاوت معنادار میان نتایج پس آزمون گروه آزمایش و گروه کنترل به چشم می خورد در حالیکه چه در بین نتایج پیش آزمون گروه کنترل و آزمایش و چه مابین نتایج پیش آزمون و پس آزمون گروه کنترل به چشم نمی خورد. نتیجه گیری: نتایج حاکی از آنست که هیپنوتیزم در کاهش درد تعویض پانسمان سوختگی مؤثر است.
رابطه ناگویی خلقی و کیفیت زندگی در بیماران با شکایت درد مراجعه به درمانگاه های پزشکی و افراد سالم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی ارتباط ناگویی خلقی و کیفیت زندگی در بیماران شکایت درد و افراد سالم انجام شد. روش: نمونه پژوهش شامل200 نفر (100 بیمار با شکایت درد و 100 نمونه از افراد سالم با فاصله سنی 18-60) بود که به صورت در دسترس انتخاب شدند. داده های به دست آمده از مقیاس ناگویی خلقی(TAS-20) و پرسشنامه کوتاه کیفیت زندگی مرتبط با سلامتی (SF-36) با آزمون t مستقل، همبستگی گشتاوری پیرسون و رگرسیون همزمان تحلیل شد. یافته ها: براساس یافته ها دو گروه بیماران و افراد سالم هم در مقیاس ناگویی خلقی و هم کیفیت زندگی تفاوت معنادار داشتند. در آزمون همبستگی نیز ارتباط بین ناگویی خلقی و کیفیت زندگی به ویژه در زیر مقیاس های مشکل در توصیف احساسات و تفکر عینی در گروه بیماران قوی تر بود. نتیجه گیری: نتایج نشان داد درد موجب ارتباط قوی تر ناگویی خلقی و کیفیت زندگی می شود و بعد روانی کیفیت زندگی بیشتر از ابعاد دیگر تحت تأثیر ناگویی خلقی قرار دارد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر مدل فرانظری و فراشناخت درمانی بر کنترل فکر و کاهش درد در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه:هدف این پژوهش مقایسه اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر مدل فرانظری و فراشناخت درمانی بر کنترل فکر و کاهش درد در بیماران مبتلا به درد مزمن بود. روش:این پژوهش از نوع نیمه آزمایشی و با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه پژوهش شامل همه بیماران مبتلا به درد مزمن بالای 30 سال بود که در سال 1394 به مراکز درمانی تحت پوشش بیمارستان دکتر قلی پور بوکان مراجعه کردند. از میان مراجعه کنندگان به این مراکز 105 بیمار واجد ملاک های ورود به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند. گروه های آزمایش هشت جلسه ی 90 دقیقه ای دریافت نمودند. برای جمع آوری داده ها از مقیاس درد مک گیل و کنترل فکر ولز و دیوس استفاده شد. یافته ها:نتایج تحلیل کوواریانس چند متغیری نشان داد بین سه گروه در نمرات پس آزمون کنترل فکر و کاهش درد تفاوت معنی داری وجود داشت. نتایج آزمون تعقیبی بیانگر اثربخشی بیشتر و پایدارتر مدل فرانظری نسبت به مدل فراشناختی هم در پس آزمون و هم پیگیری دو ماهه بر کنترل فکر و کاهش درد بود. نتیجه گیری:برحسب نتایج حاصل از این پژوهش مداخله فرانظری کنترل فکر و کاهش درد بیماران مبتلا به درد مزمن را بیشتر افزایش داد. بنابراین متخصصان بهداشت روانی می توانند از این درمان جهت ارتقا کنترل فکر و کاهش درد بیماران استفاده کنند.
مقایسه اثربخشی مداخله شناختی مبتنی بر مدل فرانظری و فراشناخت درمانی بر میزان درد و درآمیختگی افکار در بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال هفتم بهار ۱۳۹۷ شماره ۱ (پیاپی ۲۵)
35 - 55
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مداخله شناختی مبتنی بر مدل فرانظری و فراشناخت درمانی بر میزان درد و درآمیختگی افکار در بیماران مبتلا به درد مزمن بود که به مراکز درمانی شهر بوکان مراجعه کردند و تشخیص درد مزمن در مورد آنان داده شد. روش: در این پژوهش روش نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه کنترل به کار گرفته شد. 105 بیمار واجد ملاک های ورود با روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران زن مبتلا انتخاب و به طور تصادفی در گروه های آزمایش (مداخله فرانظری و فراشناخت درمانی) و گروه کنترل جایگزین شدند. در این پژوهش برای تجزیه و تحلیل داده ها از آزمون آماری مانکوا استفاده شد. یافته ها: نتایج به روشنی بیانگر اثربخشی هر دو مدل درمانی بر کاهش درد و درآمیختگی افکار مبتلایان به درد مزمن است. نتیجه گیری: نتایج پژوهش حاکی از آن است که فراشناخت درمانی با تمرکز و چالش بر باورهای فراشناختی و مدل فرانظری با تمرکز بر چگونگی درمان منطبق با مراحل تغییر می تواند برای ایجاد تغییر مثبت و مناسب در مبتلایان به درد مزمن، مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه اثربخشى درمان شناختى- رفتارى متمرکز بر تنظیم هیجان و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر کاهش علایم کمر درد، افسردگی و افزایش رضایت از زندگی در زنان مبتلا به کمردرد مزمن با اختلال افسردگی اساسی همبود(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر به مقایسه اثربخشی درمان شناختی-رفتارى متمرکز بر تنظیم هیجان و درمان پذیرش و تعهد بر علایم کمر درد، افسردگی و رضایت از زندگی در زنان مبتلا به کمردرد مزمن با اختلال افسردگی اساسی همبود پرداخت. روش: این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. 30 زن دارای کمردرد مزمن با اختلال افسردگی اساسی همبود به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (20 نفر) و یک گروه کنترل (10 نفر) گمارده شدند. یک گروه آزمایش درمان شناختی-رفتاری متمرکز بر تنظیم هیجان و گروه دیگر آزمایش درمان پذیرش و تعهد را دریافت کردند و گروه کنترل در لیست انتظار قرار گرفت. شرکت کنندگان پرسشنامه های درد مک گیل، افسردگی بک و رضایت از زندگی را در پیش آزمون و پس آزمون کامل کردند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از تحلیل کوواریانس چند متغیره استفاده شد. یافته ها درمان شناختی- رفتاری متمرکز بر تنظیم هیجان و درمان پذیرش و تعهد باعث کاهش علایم درد و افسردگی و افزایش رضایت از زندگی شدند. نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بین دو روش درمانی تفاوت معناداری مشاهده نشد.
سهم معنای زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده در راهبردهای مقابله با درد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین سهم معنای زندگی و حمایت اجتماعی ادراک شده در شدّت درد بود. برای این منظور طی یک پژوهش توصیفی از نوع همبستگی، 158 بیمار مبتلا به سرطان، از بین مراجعان بخش های رادیوتراپی و سنجش درمانی بیمارستان های شهدای تجریش، امام خمینی و محب یاس به صورت دردسترس انتخاب و با مقیاس شدّت درد سیاهه چندوجهی درد ، زمینه یاب مطالعه پیامدهای پزشکی حمایت اجتماعی ؛ ش ربورن و اس توارت، 1991) و پرسشنامه معنای زندگی (استگر، فریزیر، ادیشی و کالر، 2006 ) ارزیابی شدند. نتایج تحلیل رگرسیون چندمتغیری نشان داد عوامل معنای زندگی و حمایت اجتماعی با گزارش شدّت درد ارتباط دارند و 83درصد ادراک شدّت درد توسط متغیر حمایت اجتماعی و معنای زندگی پیش بینی می شود. بنابراین به نظر می رسد در فرایند درمان بیماران مبتلا به سرطان، عامل حمایت اجتماعی ادراک شده باید مورد توجه بیشتری قرار گیرد.
اثربخشی مداخلات مثبت نگر بر فاجعه پنداری درد و امید به زندگی در زنان مبتلا به سرطان پستان(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: امروزه سرطان (Cancer) به عنوان مهم ترین عامل مرگ ومیر انسان ها موردتوجه بسیاری در دنیا قرارگرفته است، به طوری که حجم زیادی از مطالعات روانشناسی را به خود اختصاص داده است. ازاین رو پژوهش حاضر باهدف بررسی اثربخشی مداخلات مثبت نگر بر فاجعه پنداری درد (Pain catastrophizing) و امید به زندگی (Life expectancy) زنان مبتلا به سرطان پستان (Breast cancer) انجام شد. مواد و روش ها: طرح پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل و مرحله پیگیری یک ماهه بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه زنان مبتلا به سرطان پستان مراجعه کننده به بیمارستان میلاد اصفهان در سال 1394 بود. از بین آنان، 30 نفر به شیوه نمونه گیری در دسترس و هدفمند انتخاب و به صورت تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). مداخلات مثبت نگر به صورت گروهی به مدت 8 جلسه 90 دقیقه ای، بر روی گروه آزمایش انجام داده شد، اما به گروه کنترل آموزشی داده نشد. ابزارهای مورداستفاده در این پژوهش، پرسشنامه فاجعه پنداری درد (Pain Catastrophizing Scale یا PCS) و پرسشنامه امیدواری (Hope Questionnaire یا HQ) بود. تجزیه وتحلیل داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر (one-way ANOVA with repeated measures) و با استفاده از نرم افزار آماری SPSS نسخه 20 انجام شد. یافته ها: نتایج به دست آمده در دوره آموزش و پیگیری نشان داد که آموزش مثبت نگر بر امید به زندگی زنان مبتلابه سرطان پستان مؤثر بوده است (05/0p<)، ولی بر فاجعه پنداری درد تأثیر نداشته است (05/0p>). نتیجه گیری: بر اساس یافته های این مطالعه، این مداخلات می تواند سبب افزایش امید به زندگی زنان مبتلابه سرطان پستان شود و نمایانگر افق های تازه ای در مداخلات بالینی است و می توان از آن به عنوان یک روش مداخله ای مؤثر سود جست.
اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر تصمیم گیری، خودکارآمدی بر نظم جویی شناختی-هیجانی، کنترل فکر و میزان درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با توجه به مدل فرانظری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف پژوهش حاضر اثربخشی درمان شناختی مبتنی بر تصمیم گیری، خودکارآمدی بر نظم جویی شناختی-هیجانی و کنترل فکر و میزان درد در بیماران مبتلا به درد مزمن با توجه به مدل فرانظری بود. این مطالعه یک طرح نیمه آزمایشی با پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری بود. ابتدا، آزمودنی ها با استفاده از ملاک های ورود و خروج غربال شدند، سپس، 70 بیمار واجد ملاک های ورود با روش نمونه گیری در دسترس از بین بیماران زن مبتلا به درد مزمن مراجعه کننده به مرکز درمانی دکتر قلی پور بوکان انتخاب و به طور تصادفی به دو گروه آزمایش و گواه تقسیم شدند. افراد در گروه درمان بر اساس مدل فرانظری طی 8 جلسه تحت درمان قرار گرفتند. برای تحلیل داده ها از تحلیل واریانس چندمتغیره استفاده گردید. نتایج نشان داد که بین دو گروه از لحاظ نظم جویی شناختی- هیجانی و کنترل فکر و میزان درد تفاوت معناداری وجود دارد. بنابراین، درمان شناختی مبتنی بر مدل فرانظری که یکی از درمان های گروه شناختی- رفتاری است به عنوان یک مداخله موثر در بیماران مبتلا به درد مزمن اساسی تلقی می گردد.
مدلسازی معادلات ساختاری تعیین گرهای درد مزمن: نقش سیستم های فعال ساز / بازداری رفتاری و بهوشیاری زمینه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روان شناسی سلامت سال ششم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۴ (پیاپی ۲۴)
120 - 137
حوزه های تخصصی:
مقدمه:شواهدی در ارتباط بین ذهن و بدن درخصوص احساس درد وجود دارد. هدف از پژوهش حاضر بررسی روابط ساختاری بهوشیاری زمینه ای و سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و درد مزمن است. روش:پژوهش حاضر توصیفی-همبستگی، گذشته نگر و مقطعی است. در این پژوهش از بین 300 نفر از دانشجویان، 166 نفر از مقاطع مختلف دانشگاه پیام نور مرکز تهران به روش نمونه گیری داوطلبانه و دردسترس انتخاب شدند. پرسشنامه های درد مک گیل، پرسشنامه پنج وجهی بهوشیاری زمینه ای و مقیاس سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری جهت جمع آوری داده ها به عنوان ابزارهای پژوهش به کار گرفته شدند. داده ها با روش همبستگی و به کار گیری معادله ساختاری تحلیل شدند.یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که مدل مفروض از برازش مطلوب و قابل قبولی برخوردار است. سیستم فعال ساز رفتاری اثر مستقیم و منفی بر درد دارد(38/0- =β) و سیستم بازداری رفتاری اثری مستقیم و مثبت بر درد دارد (36/0 =β). از جهتی سیستم فعال ساز رفتاری با واسطه گری بهوشیاری زمینه ای اثری غیرمستقیم بر درد داردو سیستم بازداری رفتاری از طریق واسطه گری بهوشیاری زمینه ای اثر غیرمستقیم بر درد دارد. نتیجه گیری:با توجه به نتایج می توان گفت سیستم های بازداری و فعال ساز رفتاری و بهوشیاری زمینه ای تعیین گرهای مهم برای درد مزمن هستند.
اثربخشی درمان شناختی رفتاری و آموزش روانی بر ترس از زایمان طبیعی و متغیرهای مرتبط با آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش تعیین اثربخشی درمان شناختی رفتاری در مقایسه با آموزش روانی بر ترس از زایمان و متغیرهای مرتبط با آن بود. روش : روش پژوهش نیمه تجربی و جامعه آماری زن های نخست زای شهر اهواز در سال 1394 به تعداد تقریبی 8000 نفر بود. از بین آن ها 54 زن که معیارهای ورود به مطالعه را داشتند؛ با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب و به شکل تصادفی در سه گروه 18 نفری گمارده شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه انتظار زایمان ویژما، ویژما و زَر (1998)، نشانه های اضطراب درد مک کراکن و دینگرا (2002)، خودکارامدی زایمان لویی (1993)، 9 جلسه 90 دقیقه ای درمان شناختی رفتاری نایمینن، (2016) و 6 جلسه 90 دقیقه ای آموزش روانی روحی، سالملا-آرو، تویوانن، توکولا، هالمسماکی و سایستو، (2013) هفته ای دو بار بود. پس از حذف 8 نفر به دلیل غیبت در دو سوم جلسه ها داده های 46 نفر با استفاده از روش کوواریانس و مقایسه دو نسبت مستقل تحلیل شد. یافته ها : نتایج نشان داد درمان شناختی رفتاری ترس از زایمان (64/70 =F، 001/0 =P) و ترس از درد ( 25/4 =F، 02/0 =P) را کاهش و تمایل به زایمان طبیعی (12/3 =Z، 002/0 =P) و خودکارامدی زایمان را افزایش داده (73/108=F، 001/0 =P) و اثربخشی آن در مورد این متغیرها بیش از آموزش روانی است. آموزش روانی تنها باعث افزایش خودکارامدی زایمان (73/ 108=F، 001/0 =P) و کاهش ترس از زایمان شده بود (64/70=F، 01/0 =P). همچنین تفاوت فراوانی نهایی زایمان طبیعی در گروه شناختی رفتاری با گروه گواه (56/1=Z، 1/0 =P)، و گروه آموزش روانی (7/0 =Z، 4/0 =P) معنی دار نبود. نتیجه گیری : درمان شناختی رفتاری با هدف قرار دادن افکار غیرمنطقی زن ها نسبت به زایمان طبیعی و استفاده از راهبردهای رفتاری باعث کاهش ترس زن ها از زایمان می شود و موثرتر از آموزش روانی در زمینه های مذکور است.
بررسی اثربخشی درمان گروهی طرحواره های هیجانی بر میزان درد و افسردگی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال دهم بهار ۱۳۹۸ شماره ۳۵
135 - 119
حوزه های تخصصی:
هدف این مطالعه بررسی اثربخشی درمان گروهی طرحواره های هیجانی بر میزان درد و افسردگی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید بوده است. جامعه آماری شامل تمامی بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید مراجعه کننده به درمانگاه های روماتولوژی و بخش های روماتولوژی بیمارستان های شهر شیراز بود. 45 بیمار مبتلا به بیماری آرتریت روماتویید که مبتلا به افسردگی هم بودند، به صورت تصادفی در 3 گروه آزمایشی، پلاسیبو و کنترل قرار گرفتند. پرسشنامه های مورد استفاده در این مطالعه، پرسشنامه های درد مک گیلو افسردگی بک بودند. برای تجزیه و تحلیل داده ها از روش های تحلیل کوواریانس و واریانس با اندازه گیری مکرر استفاده گردید. نتایج نشان داد که درمان گروهی طرحواره های هیجانی برمیزان درد(مولفه های حسی، عاطفی، شناختی و نمره کل) و افسردگی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید اثر معناداری داشت و موجب کاهش آنها گردید و این اثر پس از پیگیری 3 ماهه ماندگاری داشت(p<0/05). با استناد به یافته ها میتوان نتیجه گرفت که درمان گروهی طرحواره های هیجانی میتواند یک مداخله روانشناختی اثربخش جهت کاهش درد و افسردگی در بیماران مبتلا به آرتریت روماتویید باشد.
اثربخشی برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و میزان درد در بیماران دچار سرطان پستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: این مطالعه با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و میزان درد در بیماران دچار سرطان پستان انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری 2 ماهه و جامعه آماری کلیه بیماران دچار سرطان پستان بخش انکولوژی بیمارستان دکتر گنجویان شهرستان دزفول به تعداد 216 بود. از میان آن ها 34 بیمار واجد شرایط این پژوهش انتخاب و پس از همتاسازی به صورت تصادفی در دو گروه 17 نفری آزمایش و گواه جایگزین شد. گروه آزمایش برنامه آموزشی را در 8 هفته 5/1 ساعته دریافت کرد. هر دو گروه قبل، بعد و دو ماه پس از اجرای برنامه، پرسش نامه مختصر شدت درد کلیلند (1991) و کیفیت زندگی آرنسون 1987را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش برنامه مذکور باعث بهبود کیفیت زندگی و کاهش شدت درد در بیماران دچار سرطان پستان شده و این تأثیر در مرحله پی گیری نیز پایدار مانده است. نتیجه گیری: چون برنامه مداخله کاهش استرس بر پایه ذهن آگاهی باعث بهبود کیفیت زندگی و کاهش درد بیماران دچار سرطان می شود؛ بنابراین لازم است با تأسیس مراکز مشاوره و روان درمانی در بیمارستان ها و مراکز سرطان شناسی، از این روش نیز در کنار درمان های پزشکی استفاده شود. کلیدواژه ها : درد، ذهن آگاهی، سرطان پستان، هدف: این مطالعه با هدف تعیین میزان اثربخشی آموزش برنامه کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی بر کیفیت زندگی و میزان درد در بیماران دچار سرطان پستان انجام شد. روش: روش پژوهش نیمه آزمایشی با گروه گواه و طرح پیش آزمون، پس آزمون و پی گیری 2 ماهه و جامعه آماری کلیه بیماران دچار سرطان پستان بخش انکولوژی بیمارستان دکتر گنجویان شهرستان دزفول به تعداد 216 بود. از میان آن ها 34 بیمار واجد شرایط این پژوهش انتخاب و پس از همتاسازی به صورت تصادفی در دو گروه 17 نفری آزمایش و گواه جایگزین شد. گروه آزمایش برنامه آموزشی را در 8 هفته 5/1 ساعته دریافت کرد. هر دو گروه قبل، بعد و دو ماه پس از اجرای برنامه، پرسش نامه مختصر شدت درد کلیلند (1991) و کیفیت زندگی آرنسون 1987را تکمیل کردند. یافته ها: نتایج نشان داد آموزش برنامه مذکور باعث بهبود کیفیت زندگی و کاهش شدت درد در بیماران دچار سرطان پستان شده و این تأثیر در مرحله پی گیری نیز پایدار مانده است. نتیجه گیری: چون برنامه مداخله کاهش استرس بر پایه ذهن آگاهی باعث بهبود کیفیت زندگی و کاهش درد بیماران دچار سرطان می شود؛ بنابراین لازم است با تأسیس مراکز مشاوره و روان درمانی در بیمارستان ها و مراکز سرطان شناسی، از این روش نیز در کنار درمان های پزشکی استفاده شود. کلیدواژه ها : درد، ذهن آگاهی، سرطان پستان، کیفیت زندگی
امکان جمع بین زندگی اخلاقی و زندگی لذت بخش از نظر ارسطو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تأملات فلسفی سال نهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۲
151 - 182
حوزه های تخصصی:
نسبت میان زندگی اخلاقی و لذت و درد یکی از پرسش های مهم فلسفی است. آیا انسان اخلاقی لزوما لذت بیشتری از زندگی و عمل اخلاقی خود می برد؟ یا نه، اخلاق نسبتی با زندگی لذت بخش ندارد. و حتی چه بسا فرد غیراخلاقی لذت بیشتری از زندگی خود ببرد. ما در این مقاله این پرسش مهم را از نظر ارسطو به عنوان یکی از مهمترین فیلسوفانی که در این حوزه سخن گفته است بررسی می کنیم. نسبت میان حالات اخلاقی و لذت در فلسفه ارسطو پیچیده است. مطابق با فهم ما از او زندگی اخلاقی لزوما لذت بخش نیست ولی این به معنای رد ارتباط وثیق اخلاق و لذت و درد نیست. از نظر ارسطو، حالات اخلاقی در قلمرو لذت و درد هستند و لذت، نتیجه عمل اخلاقی است، یعنی خوبی یک فعل به دلیل لذت آور بودنش نیست، به عکس فعل به جهت خوب بودنش لذت آور است. این یعنی فرد به خاطر لذت و دوری از درد است که کار بد می کند و از امور اخلاقی اجتناب می ورزد، ولی انسان فضیلتمند از کار اخلاقی خود لذت می برد، بنابراین لذت بردن از عمل اخلاقی نشانه سیرت انسان فضیلتمند است. این نگاه ارسطو تبعات مهمی در هدایت هیجانات ما از آغاز کودکی دارد. به نظر او، هدایت و مهار لذت و درد اهمیت و قوت فراوانی در ایجاد روحیه اخلاقی و زندگی اخلاقی توأم با لذت دارد.
نظریه عدمی شر؛ چالش ها و پاسخ ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه عدمی شر نظریه عامی در باب ماهیت شرور است که بر طبق آن همه شرور سرشتی عدمی (یا به تعبیر دیگر، سلبی) دارند. در سده های میانه فیلسوف الهیدانان مسیحی برجسته ای همچون سنت آگوستین و توماس آکوئینی طرف دار این نظریه بوده اند. این نظریه پس از قرن ها کم توجهی اخیراً در میان فیلسوفان دین معاصر مورد توجه قرار گرفته است. در این مقاله پس از مروری کوتاه بر پیشینه تاریخی این نظریه در دیدگاه آگوستین و آکوئینی، تفسیری از نظریه عدمی در فلسفه دین معاصر ارائه خواهیم داد. سپس برخی ادله له این نظریه را مطرح می کنیم و نشان خواهیم داد که این ادله چندان قابل قبول نیستند. در ادامه، ادله مخالفان نظریه عدمی را طرح و بررسی می کنیم. تکیه این ادله بر طرح دو نمونه نقض برای نظریه عدمی است: درد و شرور اخلاقی. در هر دو مورد، ابتدا مهم ترین دیدگاه های طرفین نزاع طرح و بررسی می شوند و در ادامه استدلال می شود که ضعف اساسی در ادبیات معاصر این بحث کم توجهی به دیدگاه های مرتبط در شاخه های دیگر فلسفه معاصر به خصوص دو حوزه فلسفه ذهن و فلسفه اخلاق است. به نظر می رسد تعیین تکلیف درباره نظریه عدمی شر به عنوان یک نظریه مطرح در حوزه فلسفه دین بدون روشن کردن مبانی این بحث در دو حوزه فلسفه ذهن و فلسفه اخلاق ممکن نیست.