مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
درد
حوزه های تخصصی:
هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر درد بر ابعاد مختلف زندگی سالمندان مبتلا به درد مزمن بود.روش بررسی: 585 نفر از افراد مبتلا به درد مزمن در ناحیه پاها، کمر، دستها، گردن و شانه در این پژوهش شرکت داشتند. این افراد شامل دو گروه بودند: 1) افراد سالمند در سن 60 سالگی و یا بالاتر (77= n ) 2) افراد در سنین کمتر از 60 سالگی (508= n ). ابزاری که به منظوربررسی ابعاد چند گانه درد مزمن تهیه شده پرسشنامه چند بعدی درد وستهاون –ییل WHYMPI است.یافته ها: دو گروه در سه مقیاس از ابعاد مهم تجربه درد تفاوت معنی داری با هم دارند. این سه مقیاس عبارتند از: تداخل درد در زندگی روزانه، حمایت و وابستگی به همسر یا فرد مهم زندگی و شدت درد. افراد سالمند بطور معنی داری درد شدیدتری را تجربه می کنند و این موضوع باعث تداخل بیشتر درد در زندگی روزانه و حمایت و وابستگی به همسر یا فرد مهم زندگی آنان می شود. و در نهایت نتایج نشان داد دو گروه در سه مقیاس از مقایسهای ارزیابی و گزارش بیمار از فعالیتهای متداول و معمولی زندگی تفاوت معنی داری با هم داشتند. این سه مقیاس عبارتند از: فعالیتهای دور از خانه، فعالیتهای اجتماعی و فعالیتهای عمومی.نتیجه گیری: شدت درد بیشتر در گروه سالمندان موجب تداخل بیشتر درد در زندگی روزانه و میزان حمایت و وابستگی به همسر یا فرد مهم زندگی آنان می شود. از طرف دیگر به نظر می رسد درد مزمن فعالیتهای دور از خانه، فعالیتهای اجتماعی و فعالیتهای عمومی سالمندان مبتلا به درد مزمن را بیشتر از بیماران عادی مبتلا به درد مزمن تحت تأثیر قرار می دهد. لذا در مراقبت از سالمندان مبتلا به درد مزمن باید بیشتر از افراد و بیماران عادی مبتلا به درد مزمن به فکر فعالیتهای عمومی، اجتماعی و بیرون خانه آنها بود.
تأثیر درد بر ابعاد مختلف زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
علوم رفتاری ۱۳۸۶ شماره ۲
حوزه های تخصصی:
"
چکیده مقاله:
مقدمه: هدف از انجام این مطالعه بررسی تأثیر درد بر ابعاد مختلف زندگی بیماران درد مزمن اعتباریابی پرسشنامه چند بعدی درد، وستهاون- ییل در بین بیماران درد مزمن در ایران بود. روش: 585 نفر از افراد مبتلا به درد مزمن در ناحیه پاها، کمر، دستها، گردن و شانه در این پژوهش شرکت داشتند. ابزاری که به منظوربررسی ابعاد چند گانه درد مزمن تهیه شده پرسشنامه چند بعدی درد وستهاون –ییل WHYMPI است. نتایج: درد در بسیاری از ابعاد زندگی و رفتار افراد مؤثر است. بسیاری از این رفتارها با شدت درد همبستگی داشته اند. به نظر آزمودنیها درد در بسیاری از جنبه های زندگی آنان اثر گذاشته و رفتارهای آنها را تحت تأثیر قرار داده است و مشکلاتی را برای آنها فراهم نموده است. نتیجهگیری: درد بسیاری از ابعاد زندگی بیماران مبتلا به درد مزمن را تحت تأثیر قرار می دهد که این موضوع در درمان و مراقبت از این بیماران باید در نظر گرفته شود.
"
بررسی شیوع درد در طول عمر، درد مزمن مستمر و برخی از ویژگی های همراه با آن
حوزه های تخصصی:
اهداف پژوهش حاضر عبارتند از: 1- بررسی میزان شیوع درد در طول عمر (شیوع عمرانه)، 2- بررسی میزان شیوع درد طی یک دوره زمانی 6 ماهه قبل از شروع مطالعه، 3- بررسی میزان شیوع درد مزمن مستمر و 4- فراهم آوردن اطلاعات تفصیلی درباره برخی از ابعاد درد مزمن در جمعیت مورد مطالعه دو شهر کوچک قروه و ایلام. برای دستیابی به این اهداف، 512 نفر (298 مرد و 214 زن) از اهالی این دو شهر مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج بدست آمده نشان داده است که 72 درصد (370 نفر) از افراد مورد مطالعه دست کم یکبار در طول عمر خود دردی را تجربه کرده اند که یا به دلیل درد مذکور به پزشک مراجعه نموده اند و یا برای رهایی از آن دارو مصرف کرده اند. علاوه بر این، 26 درصد (133 نفر) از افراد مورد مطالعه در طول 6 ماه گذشته دردی را تجربه کرده اند که دست کم یک روز و یا بیشتر طول کشیده است. میانگین سن این گروه از افراد 33.02 سال (سال 11.90= انحراف معیار) و میانگین مدت استمرار درد آنها 21.07 ماه (ماه 36.6= انحراف معیار) گزارش شده است. از مجموع 133 نفر که در طول 6 ماه گذشته درد را تجربه کرده اند، 87 درصد به دلیل درد به پزشک مراجعه کرده اند، 14 درصد به دلیل درد دست کم یک بار تحت عمل جراحی قرار گرفته اند و 68 درصد از آنها به منظور رهایی از درد و یا تسکین آن دارو مصرف کرده اند. از مجموع 133 نفری که در طول 6 ماه قبل از انجام پژوهشی درد را تجربه کرده بودند، 46 نفر (یا 9 درصد کل نمونه مورد مطالعه) گزارش کردند که درد آنها در طول این مدت بطور مستمر ادامه داشته است. بنابراین، میزان شیوع درد مزمن مستمر در جمعیت مورد مطالعه 9 درصد بوده است. مقایسه دو گروه مبتلا به درد (133 نفر) و بدون درد (379 نفر) در 8 شاخص مربوط به سلامت عمومی (درد بدنی، سلامت عمومی، سلامت روانی، عملکرد جسمانی، ایفای نقش جسمانی، ایفای نقش هیجانی، عملکرد اجتماعی و سرزندگی) نشان داد که وضعیت افراد دارای درد در کلیه شاخص های مربوط به سلامت به نحو معنی داری پایین تر از وضعیت سلامت افراد گروه بدون درد است. بخشی از یافته های پژوهش حاضر، با نتایج پژوهش های انجام شده در کشورهای غربی دارای هماهنگی است
جان مایه های درد در شعر کلیم کاشانی
حوزه های تخصصی:
مقایسه تعادل پویا در فوتسالیست های زن مبتلا به سندرم درد پتلافمورال و افراد سالم
حوزه های تخصصی:
سندرم درد پتلافمورال یکی از آسیب های شایع در مفصل زانو به ویژه در افراد با فعالیت های جسمانی زیاد است. به دلیل ایجاد درد، مهار عضلانی و آثار منفی بر حس عمقی مفصل زانو، این احتمال وجود دارد که این مشکل، کنترل وضعیتی پویا را تحت تاثیر قرار دهد. هدف از انجام این تحقیق، مقایسه تعادل پویا بین دو گروه مبتلا به سندرم درد پتلافمورال و افراد سالم بود. در این تحقیق که به روش مقایسه ای انجام شد، 30 زن فوتسالیست و نخبه شرکت کردند، که نیمی از آنان مبتلا به سندرم درد پتلافمورال با میانگین سنی 83/1±73/21 سال و میانگین زمان ابتلا 65/7±26/11 ماه و بقیه سالم با میانگین سنی 77/2±46/21 سال بودند. دو گروه از نظر قد، وزن و شاخص توده بدنی با هم همگن بودند و از نظر آماری تفاوت معناداری نداشتند (05/0 P>) . کنترل وضعیتی پویای افراد با استفاده از دستگاه بایودکس در دو سطح بی ثباتی کم (6) و زیاد (3) تعیین شد. شاخص های ثباتی ارائه شده شامل شاخص ثباتی کلی، قدامی خلفی و طرفی بود که پس از جمع آوری داده ها با استفاده از آزمون آماری تی مستقل، داده های بین دو گروه مقایسه شد. نتایج، وجود تفاوت معنادار در هر سه شاخص تعادلی بین دو گروه را در سطح 6 نشان دادند (شاخص کلی 03/0 = P، شاخص قدامی خلفی 02/0 = P و شاخص طرفی 05/0= P)، به طوری که مقایسه میانگین ها بین دو گروه حاکی از بیشتر بودن نوسانات تعادلی در گروه مبتلا بود، ولی در سطح 3 با وجود بیشتر بودن میانگین نوسانات تعادلی در گروه مبتلا، از لحاظ آماری تفاوت معنی داری بین دو گروه مشاهده نشد. تحقیق حاضر نشان می دهد که تعادل پویا در فوتسالیست های زن مبتلا به سندرم درد پتلافمورال و درد قدامی زانو دچار اختلال است، ولی میزان این اختلال تعادلی، به میزان بی ثباتی و نیازهای کنترل وضعیتی در رابطه با شرایط محیطی وابسته است، به نحوی که در سطوح با ثبات تر که نیازهای کنترل وضعیتی به وضعیت ایستا نزدیک تر است، واکنش های تعادلی ضعیف تر از گروه کنترل عمل می کنند، ولی هر چه سطح، بی ثبات تر و تعادل به وضعیت پویا نزدیک می شود، واکنش های تعادلی افراد مبتلا به گروه کنترل نزدیک می شود. انجام مطالعات بیشتر در سطوح دیگر بی ثباتی در راستای درک هر چه بیشتر واکنش های تعادلی در افراد مبتلا به PFPS کمک کننده خواهد بود.
سلوک در طریق «سلامت نفس» با گام های مولانا
حوزه های تخصصی:
پیمودن طریق «سلامت نفس» با گام های مولانا از آن روی لذت بخش است که او را راه دانی کارآزموده می یابیم. پیری که می داند چگونه مخاطب را با جهان درونش آشنا و به سوی کمال ترغیب و هدایت نماید.او ابتدا از مخاطب می خواهد که از آن چه کرده توبه نماید و ظاهر و باطن خویش را از آلایش ها بزداید تا مزاجش تبدیل یابد و از آن پس جهان را در آینه صاف درونش مشاهده نماید.بنابراین به نظر او انسان ِخواهان تحقق خویش باید دردمند، عاشق، جان گرای، معنی طلب و اندیشه ورز باشد و در عین حال فکرهای مزاحم را از خود براند.چنین انسانی دانشور و بصیر است و می کوشد علم خویش را در عمل بیازماید. برای ژرف نگری در خویش، خلوت می گزیند و سکوت را بر پرحرفی ترجیح می نهد. در عین پذیرش جبر و قضا، در تمام مسیرهای جبر برای خویش نقاط اختیار می شناسد. اهل مشورت و بلند همت است و تلاش می کند.لذات مادی را فدای لذات معنوی می کند و نهایتاً انسانی اخلاقی است و خود را به آهستگی ، صبر، تواضع، قناعت و رازداری می آراید.
بررسی مفهوم عرفانی « درد » در شعر عطار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقاله حاضر پژوهشی است درباره مفهوم عرفانی درد و اقسام آن از دیدگاه عطار که در سرتاسر آثار منظوم وی به چشم می خورد. وی یکی از چهره های درخشان عرفان و ادب فارسی است که در این فرهنگ جایگاه بلندی را به خود اختصاص داده است. در میان عرفای بزرگ جهان اسلام، کمتر شاعری را می توان یافت که به اندازه عطار، دارای آثار متعدد و متنوع منظوم عرفانی باشد. مجموعه آثار منظوم وی در بردارنده عالی ترین معانی و مضامین عرفانی است که هر کدام به لحاظ پختگی فکر و تنوع اندیشه در کمال اهمیت است. یکی از موضوعاتی که جای برجسته ای را در قلمرو اندیشه و نظر عطار به خود اختصاص داده است، «دردمندی و احساس درد داشتن» است. آن گونه که وی شعر خود را «شعر درد» می داند. این درد فردی و جسمانی نیست بلکه عرفانی و معنوی است که انسان سطحی نگر وتنک مایه نمی تواند حقیقت آن را درک کند. البته عطار این درد را خود «نه با پای سیر بلکه با بال طیر» در عوالم معنوی و عرفانی با تمام وجود احساس کرده و حاصل و نتیجه تجربیات روحی و معنوی خود را بابیانی رسا و شیوا در اختیار مشتاقان و دردمندان راه حق قرار داده است. عطار چون خود عاشق بی قرار و مشتاق چشم انتظار وصال حق و معشوق لم یزلی است از «دردعشق » سخن می گوید، و چون متدینی بی ریاست و جوهره شریعت محمدی (ص) را از اعماق جان و دل درک کرده است: درد دین داشته و از حقیقت دین در برابر مدعیان دروغین متظاهر دفاع می کند. و چون خود را بسان قطره ای دربرابرعظمت خداوند می داند که توانایی معرفت و شناخت حق را ندارد و در برابر بیکرانگی شناخت او حیرت زده و مبهوت مانده است، از «درد بی درمان حیرت» حرف می زند.
رهیافت های نوین هیپنوتراپی در درمان درد و بایستگی های راهبردی آن در کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پیچیدگی وجود انسان و خلقت شگفتانگیز او، مؤدی به این حقیقت شده تا هر روز چشمانتظار اکتشاف قابلیتهای نوینی نسبت به وجود او باشیم. هیپنوز، یکی از این اکتشافهاست که در دهههای اخیر رشد قابل ملاحظهای پیدا کرده و در عرصههای گوناگون پزشکی، حضور فعال یافته است. یکی از کاربردهای این پدیدار، درمان درد بیماران است. در جهان امروز، از این پدیدار در سطح گسترده برای کاهش مصرف داروهای شیمیایی و مخدرها و همچنین پایین آوردن هزینه درمان و کاستن از فشار هزینه بر سازمانهای بیمهگر استفاده میگردد. مقاله حاضر، این پدیدار را معرفی نموده، جایگاه برجسته امروزین آن را در پزشکی مدرن (در مقایسه با گذشتهها) تشریح کرده و مبتنی بر پژوهشهای بومی در داخل کشور بر این فرضیه مهر تایید گذارده است که هیپنوتراپی میتواند به عنوان یک رهیافت مؤثر در درمان درد، مورد توجه نظام تصمیمسازی و تصمیمگیری قرار گیرد. مقاله در پایان پیشنهادهایی را در راستای تحقق بهینه امر مذکور، مطرح مینماید.
بررسی تاثیر مداخلات شناختی در کاهش شدت درد، پریشانی و بهبود کیفیت زندگی موقعیتی کودکان مبتلا به سرطان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی استفاده توام از مداخلات شناختی آماده سازی کودک و والد و انحراف مسیر توجه کودک، روی شدت درد گزارش شده، میزان پریشانی ناشی از نمونه گیری یا تزریق به مایع مغزی- نخاعی و سطح کیفیت زندگی موقعیتی کودکان مبتلا به سرطان صورت گرفت.
روش: پژوهش حاضر یک مطالعه کارآزمایی بالینی، با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه شاهد بود. جامعه شامل تمام کودکان مبتلا به انواع سرطان بود که به بیمارستان محک و مفید در شهر تهران مراجعه کرده بودند. 41 زوج کودک و والد، انتخاب شدند و به طور تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه قرار گرفتند. کودکان دوبار ملاقات شدند. در ملاقات اول، هر دو گروه تحت مراقبت معمول قرار گرفتند و در ملاقات دوم، گروه آزمایش مداخلات شناختی و گروه شاهد مراقبت معمول دریافت کردند. داده ها، از طریق پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی، مقیاس های اوچر، چئوپس و کیفیت زندگی قیاسی- دیداری عملکرد کنونی در طب اطفال گرد آوری شدند.
یافته ها: نتایج نشان داد که مداخلات شناختی آماده سازی کودک و والد و انحراف مسیر توجه کودک توانست شدت درد و سطح پریشانی را کاهش دهد و کیفیت زندگی موقعیتی کودکان را بهبود بخشد. بین شدت درد گزارش شده و میزان پریشانی همبستگی معنادار مثبت، بین کیفیت زندگی موقعیتی و شدت درد همبستگی معنادار منفی و بین کیفیت زندگی موقعیتی و پریشانی، همبستگی معنادار منفی یافت شد.
نتیجه گیری: مداخلات شناختی در کاهش شدت درد گزارش شده، پریشانی و بهبود کیفیت زندگی موقعیتی کودکان مبتلا به سرطان که تحت نمونه گیری از مایع مغزی- نخاعی قرار دارند، مؤثر است. پیشنهاد می شود در این اقدام دردناک، جهت مدیریت درد و پریشانی کودک از مداخلات شناختی استفاده شود.
درد عطار (نگاهی به درد و چشم اندازهای لفظی و معنوی آن در آثار عطار نیشابوری)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
بسامد بالای واژه «درد» و واژه های مربوط به آن در تعابیر و تصاویر گوناگون، همراه با القای مفاهیمی ویژه بر مبنای واژه مذکور، تمامی آثار عطار نیشابوری را در میان آثار دیگر شاعران عارف، ممتاز ساخته است. این مقاله بر آن است تا با تکیه بر کیفیت آثار عطار در این حوزه، عوامل مرتبط و موثر در چگونگی شکل گیری چنین کیفیتی را مورد ارزیابی قرار دهد.
اعتباریابی نسخه ی فارسی مقیاس خوداثربخشی درد: تجربه ی روان سنجی در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: مقیاس خوداثربخشی درد، اطمینان بیماران را از توانایی انجام فعالیت های روزمره با وجود درد، ارزیابی می کند. هدف از پژوهش حاضر بررسی ویژگی های روان سنجی نسخه ی فارسی مقیاس خوداثربخشی درد در بیماران مبتلا به کمردرد مزمن (CLBP) بود.
روش کار: مطالعه ی حاضر، توصیفی و از نوع اعتبارسنجی بود. در آن 160 نفر از بیماران مبتلا به CLBP که در سال 1388 به بیمارستان پورسینای شهرستان رشت مراجعه کرده بودند، به شیوه ی نمونه گیری پیاپی انتخاب شدند. ساختار عاملی مقیاس خوداثربخشی درد توسط تحلیل عاملی اکتشافی ارزیابی گردید. هم چنین همسانی درونی، پایایی بازآزمایی، اعتبار پیش بین و سازه (واگرا و همگرا) این مقیاس نیز مورد بررسی قرار گرفت. برای این منظور آزمودنی ها مقیاس پیوسته ی بصری، پرسش نامه ی ناتوانی رولند-موریس، فرم کوتاه مقیاس افسردگی، مقیاس تامپای ترس از حرکت و پرسش نامه ی راهبردهای مقابله را تکمیل کردند.
یافته ها: همسانی درونی مقیاس عالی بود (91/0=α)، ضریب پایایی بازآزمایی 73/0 و ضریب همبستگی گویه-نمره ی کل برای هر یک از گویه ها در دامنه ی 73/0 تا 78/0 به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی بیانگر استخراج عامل خوداثربخشی درد بود که 16/65 درصد از کل واریانس را با حداقل بارعاملی 73/0 تبیین می نمود. هم چنین نمرات مقیاس خوداثربخشی نسبت معنی داری از واریانس نمرات آزمون های ترس از حرکت، افسردگی، ناتوانی و راهبردهای مقابله را حتی پس از کنترل اثرات مخدوش کننده احتمالی سن، شدت و مدت درد و مدت مصرف دارو پیش بینی کرد و در جهات مورد انتظار با آن ها همبسته بود.
نتیجه گیری: نسخه ی فارسی مقیاس خوداثربخشی درد ویژگی های روان سنجی رضایت بخشی دارد و می تواند در موقعیت های بالینی و پژوهشی در بیماران CLBP به کار رود.
اثر یک دوره برنامه چهار هفتهای الکتروتراپی و حرکت درمانی منتخب بر میزان درد و دامنه حرکتی شانه منجمد
حوزه های تخصصی:
شانه منجمد عارضهای است که منجر به کاهش حرکت و ایجاد درد در مفصل گلنوهومرال میشود که همراه با مشکلات قلبی و دیابتی گزارش شده است. هدف از تحقیق حاضر بررسی اثر یک دوره برنامه چهار هفتهای الکتروتراپی و حرکت درمانی منتخب بر میزان درد و دامنه حرکتی شانه منجمد بود. نوزده بیمار مبتلا به عارضه شانه منجمد(FSS) با میانگین سنی 37/56 سال به دو گروه کنترل و تجربی تقسیم شدند. گروه کنترل را بیمارانی تشکیل دادند که برنامه الکتروتراپی روی آنها اجرا شد و گروه تجربی علاوه بر برنامه الکتروتراپی برنامه تمرین بدنی را اجرا کردند. درد هنگام فعالیت و درد شبانه بیماران با استفاده از مقیاس VAS ارزیابی گردید. دامنه حرکتی در پایان هر هفته درمانی به مدت چهار هفته مورد ارزیابی قرار گرفت. اطلاعات گرد آوری شده با استفاده از آزمونهای آماری تست t Repeated Measures ANOVA و Post-Hoc توکی در سطح معنی داری (05/0≥P) تجزیه و تحلیل شد. در بررسی کاهش میزان درد هنگام فعالیت از پیش آزمون به پس آزمون تفاوت معنی داری برای هردو گروه درمانی وجود داشت (05/0>P). در مقایسه بین گروهها با وجود اینکه کاهش درد در زمان فعالیت گروه تجربی بیشتر بود اما این تفاوت از لحاظ آماری معنادار نبود (300/0=P). در بررسی کاهش میزان درد شبانه از پیش آزمون به پس آزمون تفاوت معنی داری برای هردو گروه درمانی وجود داشت (05/0>P). در مقایسه کاهش میزان درد شبانه بین گروه تجربی و کنترل کاهش درد در گروه تجربی به طور معناداری از گروه کنترل بیشتر بود (032/0=P). در بررسی افزایش دامنه حرکتی مفصل شانه از ارزیابی اولیه تا هفته چهارم تفاوت معنیداری در گروه تجربی وجود داشت (05/0>P). اما این تفاوت در گروه کنترل معنادار نبود (05/0P). نتایج حاصله نشان داد که بهطور کلی حرکت درمانی منتخب نسبت به الکتروتراپی در بهبود درد و کاهش دامنه حرکتی افراد مبتلا به عارضه شانه منجمد مؤثرتر است.
اثر بانداژ کشکک بر درد و کنترل وضعیتی پویا در فوتسالیست¬های زن مبتلا به سندرم درد پتلوفمورال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین مشکلات و آسیب های زانو، به¬ویژه در میان زنان ورزشکار، سندرم درد پتلوفمورال (PFPS) است که می تواند عملکرد ورزشکاران را تحت تأثیر قرار دهد. هدف از این پژوهش، بررسی اثر بانداژ کشکک بر درد و کنترل وضعیتی پویای افراد مبتلا به PFPS و مقایسه آن با گروه غیرمبتلاست. این تحقیق به روش نیمه¬تجربی روی 30 زن ورزشکار نخبه رشته فوتسال با میانگین سن 37/2± 22، قد 9/4±1/163 سانتی¬متر و وزن7/9 ± 76/61 کیلوگرم انجام شد که نیمی از آن¬ها به PFPS مبتلا بودند. نمونه ها به روش هدفمند از میان بازیکنان لیگ دانشگاه تهران انتخاب شدند. تعادل پویا در دو مرحله قبل و بعد از بانداژ، به¬وسیله دستگاه تعادل¬سنج بایودکس در دو سطح بی¬ثباتی کم (6) و زیاد (3) اندازه¬گیری شد. میزان درد در گروه مبتلا حین انجام حرکت اسکات، با استفاده از شاخص دیداری سنجش درد ثبت شد. برای مقایسه داده ها در هر گروه از آزمون t زوجی وابسته و برای مقایسه اثر بهبودی بانداژ بین دو گروه از آزمون t مستقل استفاده شد. نتایج نشان داد در گروه مبتلا ،درد قدامی زانو پس از بانداژ کاهش یافت (05/0>P) و تنها شاخص ثباتی قدامی خلقی در هر دو سطح بی¬ثباتی بهبود یافت. در گروه غیرمبتلا، شاخص¬های قدامی خلفی و طرفی در سطح بی¬ثباتی زیاد بهبود یافتند، ولی در سطح بی¬ثباتی کم، تنها شاخص قدامی خلفی بهبود یافت. مقایسه اثر بهبودی بانداژ بین دو گروه، در سطح بی¬ثباتی کم نشان¬دهنده تأثیر بیشتر بانداژ در گروه مبتلا (05/0>P) و نبود تفاوت در سطح بی¬ثباتی زیاد است (05/0<P). دلایل ارتقای تعادل در این تحقیق را می توان به اثر تحریک¬های پوستی بانداژ، اثر کاهش درد، افزایش حس عمقی یا افزایش فعالیت عضله چهارسر نسبت داد. به نظر می رسد این عوامل موجب افزایش ارسال اطلاعات حسی به مراکز کنترل حرکتی می¬شود و ارتقای تعادل را در پی دارند. هرچند بانداژ کشکک توانسته است درد قدامی زانو را کاهش و تعادل پویا را ارتقاء دهد، انجام بررسی های بیشتر لازم به نظر می رسد. همچنین پیشنهاد می شود کاربرد بانداژ کشکک علاوه بر افراد مبتلا، برای پیشگیری در افراد مستعد آسیب نیز استفاده شود.
تأثیر درد بر جنبه های مختلف زندگی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای پژوهش حاضر بررسی تأثیر درد بر جنبه های مختلف زندگی بیماران مبتلا به مالتیپل اسکلروزیس بود. بدین منظور نمونه ای مشتمل بر 237 نفر(192 زن و 45 مرد) از بیماران مبتلا به ام. اس مراجعه کننده به انجمن ام. اس شهر اصفهان به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و با استفاده از پرسشنامه اطلاعات جمعیت شناختی مرتبط با درد و پرسشنامه چندوجهی درد ارزیابی شدند. برای تجزیه و تحلیل داده ها آزمون آماری t برای معناداری r پیرسون، تحلیل رگرسیون و همچنین تحلیل واریانس یکراهه برای مقایسه میانگین گروه ها در داده های جمعیت شناختی استفاده شد. نتایج نشان داد که درد می تواند بر جنبه های مختلف زندگی بیماران مالتیپل اسکلروزیس تأثیر داشته باشد به طوری که باعث کاهش کنترل بر زندگی در آن ها شده و به اختلال عملکرد در زندگی روزانه و پریشانی هیجانی منجر می شود، همچنین واکنش های تنبیهی از طرف دیگران از جمله پیامدهای آن است. همان طور که ملاحظه شد، نتایج نشان دهنده اهمیت نقش درد بر جنبه های مختلف زندگی بیماران مالتیپل اسکلروزیس بود، لذا شناخت درد مزمن و اهمیت آن در زندگی این افراد می تواند به شناسایی زودتر و به موقع مداخلات برای کاهش دردهای مرتبط با ناتوانی منتهی شود.
بار درخاطرات کشیش دهکده اثر ژرژ برنانوس مضامین اندوه (Les thèmes maléfiques dans le Journal d'un curé de campagne)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یادداشت های روزانهء کشیش دهکده، اثر ژرژ برنانوس، نویسندة فرانسوی است که در 1936 منتشر شد. از میان تمامی آثار برنانوس یادداشت های روزانه از همه مردمی تر و شاید در اولین برخورد، از همه متاثرکننده تر است. بافت رمان بسیار ساده است و طرح و توطئه ای در داستان آن نبوده و به صورت جملاتی قاطع و از دیدگاه کاملاً مذهبی بیان گردیده است.
کشیشی جوان که به تازگی پیش نماز ""آمبریکور"" شده است، سرشاری درونش را در یادداشت های روزانه اش بیان می کند. از آنجا که عشقش به روح انسانها و شور خارق العاده اش همواره با مانع بی تفاوتی و ابتذال برخورد میکند، در این اعتراف آرامشی می یابد. این کار در ابتدا با کمی تردید صورت می گیرد؛ اما به سبب شناخت بسیار روشنی که کشیش در پی آن از خود پیدا می کند، به امری لازم تبدیل می شود.
در این پژوهش، به تحلیل جایگاه گناه و مرگ نزد برنانوس می پردازیم و نقش مذهب را در هدایت بشریت به سمت جایگاه متعالی واکاوی می کنیم.
مقاله به زبان فرانسه: تاثیرحلاج در خلق مجنون الزا نوشته لویی آراگون (Inspiration hallâdjienne dans Le Fou d’Elsa de Louis Aragon)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
لویی آراگون در اثر خود به نام مجنون ِالزا مجموعه ای از فرهنگها و ژانرهای ادبی مختلف را گردآوری کرده است و از همه مهمتر اینکه روابط میان فرهنگی بین غرب و شرق در این کتاب به طور واضح مشاهده می شود. از ادبیات عرب و تاریخ اسپانیا گرفته تا تفکرات فلسفی، مذهبی و عرفانی در شکل گیری این اثر نقش داشته اند. دراین مقاله صرفاَ سعی شده است که به تاثیر لویی آراگون از یکی از شخصیتهای عرفان عرب یعنی منصور حلاج پرداخته شود. در حقیقت لویی آراگون دیدگاه عرفانی حلاج نسبت به عشق را که نه بر پایه لذت وخوشی بلکه بر رنج و درد بنیان نهاده شده است به امانت میگیرد و در این اثر منعکس میکند. نویسنده خود را در قالب قهرمان داستان پنهان میکند تا بتواند دیدگاههایش را در مورد تجربه عشقی اش بیان کند.
بررسی و تحلیل جملات بیان کننده درد در زبان فارسی با استفاده از مدل هلیدی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
درد پدیده ای است که انسان ها در طول زندگی خود آن را تجربه می کنند. با توجه به این که معمولاً زبان به عنوان مهم ترین ابزار ارتباطی از سوی شخص مبتلا به درد برای آگاه سازی و انتقال آن به پزشک به کار می رود، اهمیت سخنان بیمار و بررسی زبانی جملات بیان کننده درد آشکار است. در مقاله حاضر، پس از معرفی مختصر موضوع و پیشینه تلاش های انجام شده مرتبط، الگوی هلیدی در تحلیل زبان درد به عنوان بنیان نظری تحلیل تشریح می شود که در آن بیان و توصیف درد در یکی از سه قالب فرایندی، اسمی یا صفتی جای گرفته است. سپس داده هایی از زبان فارسی که از مکالمه های انجام شده بین 80 بیمار با یکی از پزشکان در شهر مشهد جمع آوری شده است بر اساس شیوه ذکر شده بررسی و تحلیل می شود. آمار به دست آمده از تحلیل نشان می دهد که برخی از فرایندهای معرفی شده برای بیان درد از سوی بیماران فارسی زبان استفاده نمی شوند و دیگر این که در داده های زبان فارسی ساختار چهارم یعنی استفاده از گروه قیدی برای بیان و توصیف درد مشاهده می شود.
بررسی تغییرات توزیع نیرو و نوسانات مرکز فشار در زنان با و بدون سندروم درد پاتلوفمورال در وضعیت ایستا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سندروم درد پاتلوفمورال یکی از متداول ترین آسیب های زانو در سنین جوانی است. با توجه به انتخاب راهبرد های مختلف توسط افراد هنگام بروز درد، هدف از این مطالعه دستیابی به پاسخ این پرسش است که وجود درد یکطرفه پاتلوفمورال توزیع نیروی بین دو پا و نوسانات مرکز فشار را چگونه تحت تأثیر قرار می دهد؟ برای این منظور دوازده زن مبتلا به درد یکطرفه پاتلوفمورال و دوازده زن بدون سابقه هیچ گونه درد در اندام تحتانی، همگن شده با گروه مبتلا در این تحقیق شرکت کردند. شاخص های انحراف استاندارد نوسانات قدامی خلفی (SDAP)، انحراف استاندارد نوسانات داخلی خارجی (SDML)، میانگین سرعت نوسانات، طول مسیر جابه جایی مرکز فشار، محدوده نوسانات، طول محور مینور، طول محور ماژور، نیرو و شاخص تقارن (SI) ارزیابی شد. نتایج مطالعه حاضر نشان داد که سندروم درد پاتلوفمورال بر توزیع متقارن نیرو بر روی دو پا در حالت ایستاده ساکن در افراد مبتلا تأثیر گذاشت و متعاقب آن بیشترین تأثیر در نوساناتِ پاسچرالِ این افراد در جهت داخلی - خارجی (64/21±12/19) دیده شد. از کلیه شاخص های مورد بررسی تنها طول مسیر جابه جایی مرکز فشار در دو گروه تفاوت معناداری را نشان نداد (4/0P=). افزایش نیروی متحمل شده بر روی پای سالم در افراد مبتلا به درد یکطرفه زانو در درازمدت می تواند صدمات جبران ناپذیری را به پای سالمِ این افراد وارد کند، بنابراین در برنامه های توانبخشی علاوه بر ارائه راهکارهای تقویتی سازوکار های درگیر در تعادل، باید به صورت ویژه پای سالم در افراد مبتلا به درد یکطرفه پاتلوفمورال را در نظر داشت.
همه گیری شناسی سردردهای میگرنی و اثربخشی آموزش شناختی- رفتاری فوردایس بر کاهش علایم میگرن و افزایش شادکامی(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف پژوهش حاضر، تعیین میزان همه گیری شناسی سردردهای میگرنی در دانشجویان دختر و اثر بخشی آموزش شادکامی به روش فوردایس در کاهش علایم میگرن و افزایش شادکامی در آنان بود. به این منظور تعداد 320 نفر از دانشجویان دختر خوابگاه های دانشگاه خلیج فارس بوشهر در مرحله اول و 30 نفر از آنها با تشخیص سردرد میگرنی در مرحله دوم در این پژوهش شرکت کردند که به نسبت مساوی در دو گروه آزمایش و گواه جایگزین شدند. ابزار مورد استفاده، مصاحبه بر پایه ملاک های انجمن بین المللی سردرد (IHS)، پرسشنامه میگرن اهواز (AMQ) و مقیاس شادکامی آکسفورد (OHQ) بود. گروه آزمایش 8 جلسه 60 دقیقه ای تحت آموزش شادکامی به شیوه فوردایس قرار گرفت. نتایج نشان داد که 94/10 درصد از دانشجویان دختر مبتلا به سردردهای میگرنی هستند. یافته بعدی این بود که گروه آزمایش در پس آزمون در عامل های رضایت از زندگی، رضایت خاطر و شادکامی افزایش معنادار و در علایم میگرن کاهش معنادار نشان داد. این پژوهش هم چنین نشان داد که آموزش شادکامی به شیوه فوردایس بر کاهش سردرد میگرن و افزایش شادکامی دانشجویان دختر دارای علایم میگرن موثر بوده است. به نظر می رسد که در جریان درمان بیماران مبتلا به میگرن، آموزش شناختی- رفتاری می تواند به عنوان یک روش مکمل با درمان دارویی مورد استفاده قرار گیرد.
مقایسه ی ادراک درد، راهبردهای مقابله با درد و خودکارآمدی درد در زنان ورزشکار و غیر ورزشکار(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: درد، تجربه ی حسی ناخوش آیندی است که در برابر آسیب جسمی واقعی یا بالقوه به وجود می آید. ورزش، یکی از عوامل تاثیرگذار بر درد است. هدف پژوهش حاضر، مقایسه ی ادراک شدت درد، راهبردهای مقابله با درد و خودکارآمدی درد در زنان ورزشکار و غیر ورزشکار است.
روش کار: اینمطالعه به روش علی–مقایسه ای بر روی 60 نفر زن ورزشکار حرفه ای و 60 نفر زن غیر ورزشکار از دانشجویان سال تحصیلی 93-1392، دانشگاه شیراز صورت گرفته که به روش نمونه گیری تصادفی چندمرحله ای انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده در پژوهش پرسش نامه ی درد مک گیل، خودکارآمدی درد و راهبردهای مقابله با درد بوده اند. داده ها از طریق آمار توصیفی، آزمون لوین و تحلیل واریانس چندمتغیری و با استفاده از نرم افزار SPSS نسخه ی 16 مورد تحلیل قرار گرفتند.
یافته ها: نتایج نشان داد که زنان ورزشکار نسبت به زنان غیر ورزشکار ادراک درد پایین تر (003/0=P) و خودکارآمدی درد بالاتری (001/0P<) دارند. به علاوه این زنان از راهبردهای مقابله ی توجه برگردانی، تفسیر مجدد از درد، نادیده انگاشتن، امیدواری یا دعا، گفتگو با خود و افزایش فعالیت به میزان بیشتری (001/0P<) استفاده می کنند. این در حالی است که زنان ورزشکار کمتر از زنان غیر ورزشکار به فاجعه آفرینی درد (003/0=P) می پردازند.
نتیجه گیری: بنا بر نتایجاین پژوهش، ورزش بر تجربه ی ادراک درد، خودکارآمدی درد و استفاده از راهبردهای مقابله با درد در زنان، موثر است.