مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
اهریمن
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال پانزدهم بهار و تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲۷
149 - 172
حوزه های تخصصی:
پردازجان میلتون در اثر حماسی خود، بهشت گم شده، به بیان و توصیف حکایت هبوط در داستان هبوط ابلیس، هبوط آدم و هبوط روح مسیح در کالبدی خاکی پرداخته است. در توصیفات و تعاریف میلتون علاوه بر جنبه های متفاوت هبوط، گاهی دیدگاه شاعر را در بیان لزوم و پیامدهای هبوط بشر هم چون عشق، مرگ، برافروختن شعله شهوت و نیاز به توبه و تضرّع و هم چنین عظمت هبوط روح آسمانی مسیح را در جسمی زمینی و تأثیر آن در رستگاری و جاودانگی نهایی بشر، می توان دید. در شاهنامه فردوسینیز هبوط، گاه معنوی و گاه عینی است؛ گاه متوجه شاهان و پهلوانان و گاه در پیوند با قلمرو های آنان و سرزمین های اساطیری و تاریخی است. افزون بر آن، این حماسه ملّی، ریشه در اساطیر و باورهای اساطیری ایرانیان دارد. داستان آفرینش و نبرد بزرگ اساطیری میان دو قطب اهورامزدا و اهریمن یا خیر و شرّ (هم چون نبرد میان خدا و شیطان در برخی از ادیان زنده دنیا) که بنیاد این باورهای کهن را تشکیل می دهد، و نیز درون مایه های اصلی برخی از داستان ها و شخصیت پردازی قهرمانان آن ها هم چون تهمورث، جمشید و کاووس به گونه ای آشکار یا نمادین در بردارنده معانی آشکار و نهان هبوط است. این پژوهش به بررسی جنبه های گوناگون هبوط در این دو اثر حماسی می پردازد.
نورسیاه ازادیان باستان تانگاه عارفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اساطیر،ادیان ،ادبیات وآیین های باستانی ایران یکی از خاستگاه های عقاید عرفانی است.دردوره اسلامی امتدادفرهنگ باستانی ایران ازسویی درفرهنگ عظیم اسلامی وازسوی دیگربراندیشه عرفا ،تاثیر گذارد.روح تفکرزردتشتی باتفکرعارفان ایران درهم آمیخت ودرمسلک اشراقی سهروردی احیاشدودرشعر عارفان بزرگی چون عطار ومولانا متجلی گردید.اصطلاح متناقض نمای «نورسیاه»یکی ازاین مفاهیم است که درحوزه اندیشه های عرفانی جایگاه ویژه دارد وریشه در باورهای اسطوره ای، ادیان و آیین های باستانی داشته با درآمیختن با باورهای عرفانی تغییراتی در آن ایجاد شده در مقاله حاضربه تحلیل رابطه میان باورهای اسطوره ای و تعابیر صوفیانه درباره نور سیاه پرداخته شده است.بررسی های انجام شده نشان می دهد باورهای اسطوره ای درباره اهریمن با نگاهی هنرمندانه و ساختارشکنانه در نگاه عارفانه به پارادوکس نور سیاه منجر شده است واین نوع نگاه هنرمندانه تغییرات ساختاری را در نگاه به ابلیس رقم زده است که ریشه آن در باورهای اساطیری است.
نقش اسطوره ای گناه نخستین در متون ادبی
حوزه های تخصصی:
در متون ادبی گذشته برخی شخصیّت های بزرگ مرتکب گناهی می شوند که سبب تنزل مقام یا مرگ آن ها می شود، امّا همچنان اهمیّت گذشته خود را حفظ می کنند. جمع این ناسازها مبتنی بر اندیشه ای کهن درباره آفرینش است. آفریننده، نخست یک انسان (پیش نمونه) خلق کرده است. این انسان به دست نیروی شر (اهریمن) باید کشته شود تا باقی انسان ها از تجزیه او به وجود آیند. در روزگار ثبت و نگارش این اندیشه، برخی جابه جایی های اساطیری صورت گرفته است؛ مرگ انسان گاه به صورت اخراج از بهشت یا تنزّل مقام تغییر کرده است همچنین ضرورت اتّفاق این حادثه به صورت ارتکاب گناه بیان شده است. این گناه، برای خلق انسان ناخواسته، امّا ضروری است و در تفسیر متون دینی نیز به تفصیل بازتاب یافته است و معصیّتی خوانده شده که مستوجب جزاست. این تلقّی، برخی تناقض ها و اختلاف نظرها را پدید آورده است، و این مقاله در پی آن است که با تکیه بر ژرف ساخت اسطوره آفرینش تناقض ها را به وحدت نزدیک سازد.
بررسی تطبیقی اسطوره آفرینش در کیش زروانی و اساطیر بومیان استرالیا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات تطبیقی هنر سال چهارم پاییز و زمستان ۱۳۹۳ شماره ۸
135-150
حوزه های تخصصی:
اساطیر آفرینش، بازتابی از اعتقاد انسان به آفرینش جهان، انسان و سرانجام آنهاست که در باور کیش زروانی در ایران نیز نمود این تفکر دیده میشود. از آن روی که اندیشه خلقت جهان در میان همه ملتها نمود دارد، چنین به نظر میرسد که اسطوره آفرینش در دو فرهنگ ایرانی و استرالیایی دارای نقاط مشترک متعددی باشد. به منظور بررسی این فرضیه برآنیم تا به مطالعه تطبیقی- توصیفی اسطوره آفرینش در این دو فرهنگ مبادرت ورزیده شود و نمادهای مطرح در آنها با هدف یافتن اشتراکات و تفاوتهایشان بررسی گردند. شباهت آشکار در دو فرهنگ، اعتقاد به نیرویی برتر است که در ایران، "زروان" و میان بومیان استرالیا، نیاکان اساطیری، "خواهران واویلاک" نام گرفتهاند. بهرهگیری از عناصر نمادین از جمله اشاره به "زمان بیکرانه" دیگر وجه مشترک آنهاست. بدان صورت که زروان در زمانی بیکرانه، "اهورامزدا" و "اهریمن" را آفرید. خواهران واویلاک نیز در "عصر رؤیاها"، نمودی از زمان بیکران، جهان و موجودات آن را خلق کردند. در آئین زروان، به اهورامزدا و اهریمن به عنوان دو نیروی خیر و شر که نمود آن در مفرغهای لرستان دیده میشوند و همچنین مار که نیرویی اهریمنی است، اشاره شده است. در اسطوره خواهران واویلاک، به نمادهایی چون مار و گودال آب مقدس اشاره شده که در نقوش صخرهای و نقاشیهای پوست درختی دیده میشوند. همچنین مار، مار رنگینکمان، موجودی نیایی است که جایگاه او در آسمان و هم در اعماق زمین در گودال آب مقدس است. زروان با بخشیدن "برسم" به اهورامزدا قدرت آفرینش جهان و موجودات را به وی میدهد. اهورامزدا نیز آفرینش را به یاری "وای نیکو" و خواهران نیایی با "ابزار حفاری" یا "نیزه های سنگی" خلق میکند. در دو اسطوره علاوهبر آفرینش جهان تأکید بر زایش نیز شده است.
مسئله شر به روایت شِکَند گُمانیگ وِزار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادیان و عرفان سال ۵۵ بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱
62 - 47
حوزه های تخصصی:
مسئله شر از پرسش های دیرینه بشر است. چرا خداوند، یا وجودی که خالق گیتی است، برای زدودن رنج های بشر کاری انجام نمی دهد؟ در ادیان غیر توحیدی مسئله شر به دلیل ماهیت ویژه و غالباً شرورانه ایزدان چندان مطرح نمی شود. اما با رشد اندیشه بشری این موضوع به صورت ملموس تری برای انسان مطرح شد. یکی از جالب ترین پاسخ ها در این باره در دین زردشتی دیده می شود. به روایت شِکَند گُمانیگ وِزار ، همه رنج های آدمی از جانب اهریمن است و اورمزد فقط آفریننده نیکی هاست و انسان را آفریده تا در نبردی مشترک با اهریمن، او را نابود و جهان را دگر بار پاک سازند و به رنج های بشر پایان دهند. در این دین اهریمن خاستگاه مستقلی دارد و هیچ یک از آلام انسان را نمی توان به اورمزد نسبت داد، که البته او نیز به سبب نیاز به آفریده هایش و برخی ویژگی های دیگر قادر مطلق به شمار نمی رود.
داریوش شاهی زرتشتی؛ یک گواهی نادیدمانده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در موضوع چگونگی دین و آیین شاهان هخامنشی و مخصوصاً چند پادشاه نخست این سلسله، گفتگوها و اختلاف نظرها در میان پژوهندگان و خصوصاً مورخان و زبان شناسان بسیار است. برخی آنان را زرتشتی گفته اند و برخی رأی مخالف داده و برخی هم در این معنا راه به دیانت هندوایرانیان برده اند. به طور کلی، آنچه در اینباره گفته و رانده اند، یا بر شواهد تاریخی تکیه دارد یا بر دلالت های زبان شناختی و چنین می نماید که در این عرصه، کسی به بررسی محتوا و مفاهیم موجود در کتیبه های هخامنشی نپرداخته است و آنها را بنا به رویکردی دین پژوهانه با مبانی آموزه ها یا جان مایه های دین زرتشت مقایسه ننموده است. این همه در حالی است که شعار اصلی و پُربسآمد هخامنشیان که داریوش برای تبیین مبانی مشروعیت خود آن را بر کتیبه هایش به یادگار گذاشت و زمین و آسمان و مردم و شادی را آفریده اهورامزدا اعلام کرد، بر بنیانی عمیقاً زرتشتی تکیه دارد.
نگاهی به فلسفه و اسطوره زروان و بررسی کیهان شناخت زروانی بر اساس سه متن پهلوی (iبندهش، گزیده های زادسپرم و مینوی خرد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کیش زروانی از جمله انشعابات دین زردشتی است که از دیرباز در ایران باستان رواج داشته است. این کیش حول محور زروان) خدای زمان) می چرخد؛ بر اساس کیهان شناختِ این کیش، زروان به عنوان خدای اعلی و پدر اورمزد و اهریمن شناخته می شود، که پس از به وجود آوردن این دو، آفرینش و خلق جهان را به اورمزد و اهریمن می سپارد. زروانیسم کیش و مکتبی فکری و فلسفی است که به قول برخی صاحبنظران تاریخ ادیان از شاخه های دین زردشتی به حساب می آید که پیرامون بدنه این دین پیچیده و بارور شده است در حالیکه در ریشه با این درخت مشترک است. این بررسی بر آن است تا تاریخ اساطیری کیش زروانی را بیشتر باز شکافد و با معرفی بیشتر اسطوره زروان و کیهان شناخت و فلسفه زروانی، بر اساس سه متن پهلوی بندهش ، گزیده های زادسپرم و مینوی خرد جنبه های بیشتری از آموزه های این کیش ایران باستان را باز شناسد.
بررسی تطبیقی اسطوره در رمان های منتخب آلخو کارپانتیه و محمود دولت آبادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۵۹
39 - 66
حوزه های تخصصی:
اسطوره ها در خلق آثار ادبی، به ویژه رمان، نقش بزرگی ایفا می کنند. رمان های «قلمرو این عالم» و «قرن روشنفکری» آلخو کارپاتیه و «روزگار سپری شده مردم سالخورده» محمود دولت آبادی ، از جمله رمان هایی هستند که در سبک و سیاق رئالیسم جادویی، ترکیبی از دنیای واقعی و وهمی و اساطیری ایجاد کرده است. در زیر لایه واقع گرا و تاریخی این رمان ها، ژرف ساخت دنیای اساطیری، حضوری جدی و مداوم دارد. بر همین اساس، هدف اصلی این مقاله بررسی تطبیقی اسطوره ها در سه رمان مذکور است. آلخو کارپانتیه و محمود دولت آبادی نویسندگانی از دو ملت متفاوت با دو زبان متفاوت اند که روابط تاریخی میان آن ها برقرار نبوده است. در دوران معاصر هم این دو نویسنده شناخت و آگاهی از یکدیگر نداشتند که از آثار، اندیشه ها، جریانات و گونه ها، سبک و ساختار داستان نویسی یکدیگر تأثیر و تأثری گرفته باشند. به همین دلیل، در مقاله حاضر با روش تحلیلی- توصیفی در چارچوب رویکرد ادبیات تطبیقی مکتب آمریکایی کنش ها و مفاهیم بنیادین اسطوره ها در لایه های پنهان این سه رمان بررسی و تحلیل می شود.
بررسی مفهوم سروش در متون اوستایی و پهلوی
حوزه های تخصصی:
سروش از مهمترین ایزدان دین زردشتی است. این ایزد در سلسله مراتب ایزدان دین زردشتی جایگاه ویژه ای را به خود اختصاص داده، و از معدود ایزدانی است که نام او در سرودهای گاهانی آمده است. آنچه که در این پژوهش بدان پرداخته می شود، یافتن پرسشی برای این مساله است که ارتباط سروش با ایزدان دیگر زردشتی چیست؟ این ایزد در گاهان و متون دیگر اوستایی و پهلوی چه جایگاهی دارد؟ و خویشکاری او در وقایع مربوط به پس از مرگ انسان چیست؟ سروش در متون اوستایی و پهلوی ایزد اطاعت، فرمانبرداری و انضباط در دین مزدایی است؛ او پیام الهی را می شنود و از آن اطاعت می کند؛ او همواره بیدار است و مردمان را از آسیبهای اهریمن و دیوان محافظت می کند. این ایزد همچنین در انتقال روح انسان به جهان پس از مرگ، با دو ایزد میترا و رشن همکاری می کند. روش این پژوهش کتابخانه ای، و با تکیه بر متون اوستایی و پهلوی است.
نگاهی انتقادی به پندار پس دانشی اهریمن در تسلط براخشیجان در شاهنامه و اساطیر نورسی (با تاکید بر نسخه محفوظ در موزه بریتانیا)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هجدهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴۸
159 - 178
حوزه های تخصصی:
براساس باورهای زروانی، اهریمن و اهورمزدا، دو بن ناهمساز و دوقلو، برای کسب جایگاه زروان خدا ناچار به ارائه مجموعه ای از فعالیت ها، قدرت و دانش برتر خود در تمشیت امور جهانی شدند. تقریباً هیچ متن اساطیری ایرانی نیست که به نقش گسترده چهار عنصر در شکل گیری گیتی اشاره نکرده باشد. مصالح ساختمانی کائنات تنها از همین آخشیج ها ساخته و پرداخته شده است. جوهره وجود افلاک نیز گویا از همین عناصر است. اهریمن نه تنها پس دانش و بی دانش به نظر نمی نماید که حتی به عکس آن در جاهایی نشان از برتری آشکار اهریمن در عرصه رقابت با هرمزد و هم در آفرینندگی و در زدارکامگی دست یافت. این جستار براساس روش شناسی تحلیلی و توصیفی و مبتنی بر شیوه کتابخانه ای به شکل فیش برداری انجام شده است. براساس مطالعات و پژوهش های منتج به این مقاله این نتیجه کسب شد که اهریمن در بسیاری از موارد، از دانش و قدرت و جرئت بیشتری نسبت به اهورمزدا برخوردار است و در شاهنامه فردوسی نیز شواهد و قوانین ادعا از خلال ابیات استخراج شد. قدرت و دانش برتر اهریمن، در متون کهن اسکاندیناوی نزد مردمان کافرکیش شمال (نورسی) نیز جلوه یافته است و آنان نیز شواهدی از کنترل و تسلط اهریمنان و غولان بر عناصر چهارگانه آب و باد و خاک و آتش در کهن باورهای خود دارند. اهریمن از آغاز آفرینش جهان به خوبی توانسته بود بر چهار عنصر یا آخشیجان (آب، باد، خاک، آتش) مسلط شود و کنترل این عناصر را در دست گیرد و بر اهورا مزدا برتری یابد.اهداف پژوهش:بررسی پندار پس دانشی اهریمن در تسلط بر اخشیجان در شاهنامه و اساطیر نورسی.تطبیق و قیاس، تشابهات و افتراق پندار پس دانشی اهریمن در تسلط بر اخشیجان در شاهنامه و اساطیر نورسی.سؤالات پژوهش: کنترل پس دانشی اهریمن کنترل بر اخشیجان در شاهنامه و اساطیر نورسی چگونه بوده است؟برای کنترل اهریمن بر چهار عنصر در اسطوره های نوردیک و شاهنامه چه شواهدی وجود دارد؟
بازخوانی و تحلیل نشانه های نمادین در روایت «نبرد بودا با مارا» در متون بودایی با تأکید بر مکتب تراوادا(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ادبیات عرفانی و اسطوره شناختی سال ۲۰ بهار ۱۴۰۳ شماره ۷۴
139 - 170
حوزه های تخصصی:
سویه های استعاری و نمادین روایت «رویایی بودا با مارا»، در متون بودایی و انباشتگی این روایت از سمبل ها و استعاره های عرفانی اسطوره ای، توان مایگی تفسیری و وجه پویایی این روایت را برای مخاطبان در سطوح مختلف فراهم ساخته است. در این روایت، نبرد نمادین بودا با مارا به مثابه یک پارادایم سلوکی، رهیافت ها و راه کارهای الهام بخش و مفیدی را فرا روی سالک بودایی در وصول به نقطه بودهی (روشن شدگی و بیداری روحانی) قرار می دهد. این مقاله به روش تحلیلی توصیفی، و با تبیین نمادشناسانه این روایت، ضمن توصیف ویژگی های مارا به عنوان سد راه سلوک انسان بودایی، به واکاوی ابعاد قطب خیر و شرّ در وجود انسان در سنّت تراوادا پرداخته و برخی از نشانه های نمادین مهم را در این روایت اساطیری تجزیه و تحلیل کرده است. بررسی ها نشان می دهد که روایت نبرد بودا با مارا در متون بودایی با بهره گیری از زبان استعاره، چالش های بنیادین معنوی انسان بودایی را در ساحتی فراتر از زندگی شخصی بودا نشان داده و با بسط یک گفتمان اخلاقی سلوکی اسطوره محور، جدال پیوسته آدمی با اهریمن نفس، و روند دیالکتیکی این ستیز را در غلبه انسان بودایی بر تمامی وسوسه های قطب شرّ و وصول به غایت قصوای «نیروانا» بازنمایی می-کند.
قدرت و قابلیت اهریمنان (اسوره ها) در مقابل انسان ها در اساطیر دینی هند و ایران باستان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
الهیات تطبیقی سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۳۰)
111 - 130
حوزه های تخصصی:
هندیان و ایرانیان، کهن ترین اقوام آریایی، جهان بینی خاصی درباره نیروهای خیر و شری داشتند که انسان را احاطه کرده و بر زندگی آدمیان تأثیرگذار بوده اند. بررسی قدرت و قابلیت اهریمنان/اسوره ها و دستیارانشان و چگونگی اعمال نفوذ و تأثیرگذاری این نیروهای شر بر زندگی آدمیان از مسائل مهمی است که در این پژوهش بدان پرداخته شدهمچنین، تشابه و تباین عملکرد و قدرت انسان در برابر نیروهای زیانمند و شرور و چرایی این تفاو ت ها و تشابه ها در هند و ایران باستان از مسائل مهم دیگری است که در این پژوهش با رویکرد توصیفی تحلیلی و با واکاوی منابع مهم هندی و ایرانی بدان ها پاسخ داده شده است. بر این مبنا نتایج حاصله حاکی از آن است که: با توجه به نگرش متفاوت هندیان و ایرانیان به نحوه پیدایش نیروهای اهریمنی، باور به قدرت و توانایی نیروهای شر نیز دارای تفاو ت هایی بود. در این بین هندیان به سبب آنکه اسوره ها و دئوه ها را از یک منشأ می دانستند، تسلط و نفوذ اسوراهای هندی و همیارانشان را بر انسان پذیرفتنی می یافتند؛ مقوله ای که در ایران به سبب گسستِ بنیادین نیروهای خیر و شر دگرگونه بود و انسان ایرانی برخلاف همنوعان هندی خویش قدرت رویارویی بیشتری با اهریمنان در خود مشاهده می کرد.