مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۰۱.
۱۰۲.
۱۰۳.
۱۰۴.
۱۰۵.
۱۰۶.
۱۰۷.
۱۰۸.
۱۰۹.
۱۱۰.
۱۱۱.
۱۱۲.
۱۱۳.
۱۱۴.
۱۱۵.
۱۱۶.
۱۱۷.
۱۱۸.
۱۱۹.
۱۲۰.
آمریکا
حوزه های تخصصی:
با قدرت یافتن نیکلا سارکوزی، سیاست خارجی فرانسه در چرخشی آشکار ماهیتی آمریکا گرا پیدا کرد. سارکوزی از همان ابتدای کسب قدرت، سیاست همسویی با آمریکا را در پیش گرفت. آتلانتیک گرایی اهرمی مهم و اجتناب ناپذیر در سیاست خارجی سارکوزی قلمداد می شود و وی با فاصله گرفتن از سیاست های سنتی گلیستی نقطه عطفی را در سیاست خارجی بعد از دوگل رقم زد. این گرایش نوین، جدای از سیاست های فراآتلانتیکی فرانسه در رابطه با ایران نیز نمود دارد و به روشنی تغییرات سیاست فرانسه را که از نزدیکی به آمریکا سرچشمه می گیرد نشان می دهد. رویکرد نوین سارکوزی در سیاست خارجی، در برگیرنده نگرش متوازنی از اروپامداری و آتلانتیک گرایی است که در آن، اتحادیﺔ اروپا و ناتو مکمل استراتژیک و عملیاتی یکدیگر تلقی می شوند. سارکوزی به دنبال بازتعریف نقش فرانسه در مناسبات بین المللی بود و تلاش کرد با اهرم آتلانتیک گرایی و نزدیکی به آمریکا، به نفوذ و اعتبار بیشتر در صحنه بین المللی دست یابد. سارکوزی به موازات تقویت تعاملات فراآتلانتیکی، با اعلام بازگشت کشورش به شاخه نظامی ناتو، برای کسب سهم بیشتری از فرماندهی ناتو و همچنین اعزام نیرو به افغانستان تلاش کرد.
عوامل ناکارآمدی کودتا در آستانه انقلاب اسلامی ایران
حوزه های تخصصی:
از خروج محمدرضا پهلوی از کشور تا پیروزی انقلاب در 22 بهمن 1357، تفکر کودتای نظامی با رهبری آمریکا و شاه و برخی از نظامیان با شرایط متفاوت به وجود آمد. این گزینه ها در شرایط متفاوت مطرح بود، اما دولت آمریکا به علت ترس از دخالت شوروی و نفوذ کمونیسم و همچنین عدم کارآمدی مستشاران نظامی آن ها در ایران، دچار سردرگمی و تردید در عملیات کودتا شد. با این حال، دولت آمریکا با ایجاد شایعه کودتا و در صورت امکان وقوع، آن را به عنوان آخرین راهکار برنامه ریزی کرد و شاه و برخی از نظامیان نیز به علت وابستگی به آمریکا و عدم اعتماد متقابل میان ارتش و شاه و دولت و عدم توجه شاه به ارتش در رده های پایین و پیوستن تدریجی آن ها به انقلاب و ترس نظامیان از عواقب عدم موفقیت کودتا، ابتکار عمل را از دست دادند. در این میان نقش امام خمینی در رهبری انقلاب اسلامی بسیار موثر بود، به طوری که هر نوع طراحی کودتا را در نطفه از بین برد. هدف این پژوهش آن است که ضمن بررسی منشا داخلی و خارجی کودتا به اهداف و شرایط کودتا گران و عوامل شکست آن در آستانه انقلاب اسلامی ایران بپردازد.
گونه شناسی تحریم های یک جانبه آمریکا علیه ایران در دوره ریاست جمهوری اوباما(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شناخت ماهیت و تحولات تحریم ها که به تعبیر مقام معظم رهبری در چند سال اخیر (دوره ریاست جمهوری اوباما) به جنگ تمام عیار اقتصادی تبدیل شده است، برای طراحی راهبردهای اقتصادی و سیاسی لازم جهت مقابله و یا حذف تحریم ها، امری ضروری است. بررسی روند و ساختار تحریم های ایران در دوره اوباما نشان می دهد، تحریم ها از نظر نوع، بخش اقتصادی هدف، مکانیزم اجرا و شدت دچار تحول شده است که هدف از آن، افزایش فشار بر مردم ایران است تا از طریق نارضایتی عمومی، ساختارهای حکومت ایران به چالش کشیده شود. مهمترین علت این تحول، وقوع فتنه ۸۸ و مثبت شدن نگاه سیاستمداران آمریکا به راهبرد فروپاشی از درون برای ایران است. البته در کنار این عامل، افزایش قدرت منطقه ای ایران با توجه به شکست مکرر اسرائیل از جریان مقاومت، تحولات بازار جهانی نفت و شکست تحریم های هدفمند نیز سهم مجزایی در این موضوع داشته اند. در این راستا لازم است رفع نقاط ضعف اقتصادی کشور به خصوص در بخش وابستگی به نفت به عنوان مهمترین راهبرد بلندمدت جهت خلاصی از تحریم ها در دستور کار دولت و ملت ایران قرار گیرد.
عوامل هویتی تعارض در روابط جمهوری اسلامی ایران و ایالات متحده آمریکا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
الگوهای رفتاری و ساماندهی آنها به عنوان پارامترهای شکل دهنده پدیده نظم سیاسی، از متغیرهای مهم در سیستم به عنوان چارچوب کارکردی روابط بین الملل محسوب می شود. در این میان، الگوی رفتاری حاکم در روابط بین آمریکا و ایران در طول حدود چهار دهه بعد از پیروزی انقلاب اسلامی مبتنی بر الگوی تعارض بوده است که در این مقاله، تلاش می شود مؤلفه های اصلی شکل گیری چنین الگویی تبیین شود. این مقاله مبتنی بر روش توصیفی، تبیینی، تحلیلی درصدد تبیین و پاسخ به این سؤال است که «چه عوامل ملی، منطقه ای و بین المللی در واگرایی روابط ایران و آمریکا تاثیرگذار هستند؟» نتایج تحقیق نشانگر آن است که تعارضات ایدئولوژیک بین دو کشور، نگرش های مردمان هر دو کشور نسبت به یکدیگر و مسائل مهمی همچون انرژی هسته ای، حقوق بشر، مبارزه با تروریسم و صلح خاورمیانه به عنوان عوامل ملی، منطقه ای و بین المللی در تعارض روابط بین دو کشور بیشترین نقش را دارند.
مطالعه مقایسه ای فرهنگ استراتژیک آمریکا و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرهنگ استراتژیک توانایی تأثیرگذاری بر نگرش نخبگان و دولتمردان و همچنین جامعه یک کشور را داشته و از این قابلیت نیز برخوردار می باشد که نحوه عملکرد آنها را در عرصه های مختلف تعیین نماید. بدین ترتیب شناسایی مؤلفه های شکل دهنده به مبانی هویتی کشور و از آن جمله فرهنگ استراتژیک کشورها کمک بسیار موثری در فهم چرایی کنش کشورهای مختلف- از جمله قدرت های بزرگی چون ایالات متحده آمریکا و چین- به دست می دهد. بر این اساس، پژوهش حاضر تلاش می کند با شناسایی و احصاء مؤلفه های شکل دهنده به فرهنگ استراتژیک ایالات متحده آمریکا که دارای ویژگی تهاجمی اند و چین که دارای خصلت تدافعی است، به مقایسه آنها پرداخته و وجوه افتراق و اشتراک آنها را تشریح نموده و در نهایت، به تبیین و تشریح تأثیر این مؤلفه ها بر سیاست خارجی آن دو در خاورمیانه بپردازد.
تعاملات نظامی رژیم صهیونیستی با روسیه، هند و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گسترش تعاملات نظامی با قدرت های بزرگ، یکی از اهداف کلیدی سیاست امنیتی اسرائیل در سال های اخیر بوده است. هدف این مقاله بررسی روند تحول در تعاملات نظامی رژیم صهیونیستی با چین، هند و روسیه به عنوان مهم ترین قدرت های در حال ظهور در یک دهه اخیر است. پرسش کلیدی مقاله آن است که چه عواملی، تحولات در تعاملات نظامی اسرائیل با هند، چین و روسیه در دوره کنونی را شکل داده است و چه دلایلی باعث شده درجه موفقیت در مورد این سه کشور متفاوت باشد؟ فرضیه ای که در پاسخ به این پرسش طراحی شده عبارت از این است که سیاست خارجی اسرائیل علی رغم تنش های گاه و بیگاه بین این رژیم و ایالات متحده، بخصوص در بعد دیپلماسی نظامی اش، هنوز متاثر از اهرم های فشار امریکا به عنوان پایه گذار اولیه صنعت دفاعی این رژیم و شریک تحقیق و توسعه نظامی آن و بالاخره اهداکننده میلیاردها دلار کمک نظامی به این رژیم است. یافته های تحقیق نشان می دهد که اسرائیل در پیشبرد ابعاد مختلف دیپلماسی خود، هرچند دارای درجه ای از استقلال در تصمیم گیری است، اما در بعد دیپلماسی تسلیحاتی، به دلایلی که در مقاله تبیین می شود، عملا نسبت به فشارهای ایالات متحده حساس بوده است. به همین دلیل در بین سه کشور هند و چین و روسیه، تعاملات نظامی با هند از بیشترین توفیق برخوردار بوده است، اما تعاملات نظامی این رژیم با چین، به دلیل مخالفت امریکا با نوعی بن بست روبرو شده است
تأثیر بیداری اسلامی بر ماهیت و کارکرد نظام سلطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
امروزه فرایندهای منطقه ای و بین المللی که مبتنی بر قالبهای ضدهژمونیک است، بر روشهای انقلابی که در غرب آسیا (خاورمیانه) وجود دارد، متکی است. در چنین شرایطی، آمریکایی ها به گونه اجتناب ناپذیری با نیروهای مقاومت گرا روبرو هستند و مقاومت، به عنوان جلوه اصلی چهره خاورمیانه تلقی می شود؛ بنابراین آمریکا، امنیت خود را در معرض چالشهایی می بیند که در خاورمیانه هویت می یابند. منشأ این چالشها از یکسو وضعیت داخلی کشورهای منطقه است و از سوی دیگر، به علایق متعدد و متنوع غرب و برخورد آنها با مفاهیم اسلامی مربوط می شود که سبب شده است اسلام به موضوعی محوری در سطح بین المللی و به ویژه در مباحث امنیتی غرب تبدیل شود. زبان سیاسی مقاومت می تواند در کشورهایی ظهور کند که از قابلیت فرهنگی خاصی برخوردار باشند و اندیشه مقاومت و واکنش نسبت به فضای اجتماعی نابرابر را در برخورد با فرایندهای تهدید مورد استفاده قرار دهند. بر این اساس، هدف این مقاله از یک سو بیان ویژگی های دو دانش واژه «نظام سلطه» و «بیداری اسلامی» و از سوی دیگر، تبیین آثار و پیامدهای پدیده بیداری اسلامی بر نظام سلطه است. فرضیه اصلی این پژوهش این است که بیداری اسلامی معادلات قدرت و مناسبات سیاسی را بین دولتهای منطقه و فرامنطقه ای دستخوش تغییر نموده و با ویژگی های درونی و محیطی خود باعث شکل گیری بلوک جدیدی از قدرت خواهد شد که تغییر در مناسبات قدرت (توزیع نابرابر و ایجاد اتحادها و ائتلافهای جدید) در نظام بین الملل را در پی خواهد داشت. روش تحقیق تحلیلی- تاریخی و توصیفی- تبیینی با استفاده ترکیبی از حوزه ها و مفاهیم میان رشته ای در رشته های مطالعات استراتژیک، تجزیه و تحلیل سیاست خارجی و سیاست تطبیقی خواهد بود
چالش راهبردی چین و ایالات متحده بر سر هژمونی جهانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رخدادهای تروریستی 11 سپتامبر 2001، امنیت ایالات متحده در نظام بین الملل را با چالش جدی رو به رو ساخت و آمریکا را وارد جنگ های پرهزینه و طولانی در افغانستان و عراق کرد. سپس بحران های مالی جهانی 2008، به رکود بی سابقه در آن کشور منجر شد. اقتصاد بحران زده آمریکا در وضعیت آسیب پذیرتری نسبت به گذشته قرار گرفت. از سوی دیگر جایگاه چین در اقتصاد جهانی در این سال ها ارتقا و نفوذ فرامنطقه ای آن کشور توسعه یافت. این نوشتار با به کارگیری نظریه های جابه جایی قدرت بر آن است به این پرسش پاسخ دهد که قدرت یابی چین در اقتصاد سیاسی بین الملل، چه تأثیری بر قدرت ایالات متحده داشته است؟ در این زمینه، نویسندگان به این نتیجه می رسند که قدرت یابی چین افول قدرت مالی ایالات متحده را تشدید کرد، اما از نظر سیاسی و امنیتی تأثیر چندانی بر قدرت ایالات متحده نداشته است و ضعف ایالات متحده بیشتر به اقتصاد کلان آن مربوط می شود.
الگوهای رفتاری روسیه و آمریکا در مدیریت بحرانهای منطقه ای؛ مطالعه موردی بحران سوریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ماهیت پدیده های بین المللی نشان داده است که قدرت های بزرگ در یک ساختار چندجانبه،
به موازات همکاری و رقابت، درصدد ثبات معادله قدرت در محیط بین المللی هستند . با وقوع
بحران در کشور سوریه نشانه هایی از این نوع روابط میان روسیه و ایالات متحده از سال 2011
مشاهده شده است. مهمترین ویژگیهای این روابط مفاهیمی همچون تشویق، مهار، کناره گیری،
ایجاد توافق و حلوفصل بحران میباشد. در این مقاله برآنیم تا کارکردهای هر یک از این مفاهیم
را براساس مدل کنترل بحران جورج مدلسکی مورد بررسی قرار دهیم. سؤال مقاله آن است که
مهمترین راهبرد دو قدرت مهم ساختار بین المللی یعنی روسیه و آمریکا نسبت به بحران سوریه
چیست؟ یافته های مقاله حاکی از آن است که روسیه و آمریکا، مدیریت بحران یاد شده را در
قالبهای تعاملات دوجانبه میان خود و با در نظر گرفتن سایر علاقمند یهای بین المللی دنبال
میکنند و در این راستا، تا حدود زیادی به الگوی رقابت و همکاری - به جا مانده از دوران جنگ
سرد- نزدیک شدهاند
تأثیر فرایند توافق هسته ای بر ادراک آمریکا از عقلانیت راهبردی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخلاف فضاسازی های رسانه ای، اسناد رسمی ایالات متحده تصریح دارند که جمهوری اسلامی ایران یک بازیگر عقلانی است و این عقلانیت فرصتی برای اثرگذاری، در مناسبات با تهران، ایجاد می نماید. این درک راهبردی در کنار وضعیت «عدم اطمینان» در خاورمیانه در پی بیداری اسلامی از مبانی شکل دهنده نوع ابزارهای سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران، ازجمله تحریم، بوده است. در پی انتخابات ریاست جمهوری و توافق هسته ای، واشنگتن با ارزیابی مجدد از میزان کارایی سیاست و ابزارهای خود، الزامات تداوم/ تغییر مسیر را بررسی نموده است. این نوشتار با تمرکز بر تحلیل گفتمان رسمی واشنگتن در این دوره، به دنبال پاسخ به این سوال است که ارزیابی واشنگتن از تهران در پی توافق هسته ای چه بوده است و این ارزیابی چه تاثیری بر چشم انداز رقابت راهبردی بین ایران و آمریکا بخصوص در منطقه خواهد داشت. فرضیه نوشتار آنست که در وضعیت جدید، مواجهه بین ایران و آمریکا به سمت الگوی جدید ترکیبی سوق می یابد که از یک سو، مبتنی بر ""پیشگیری"" از ""مسیر"" تحقق گزینه های نامتعارف است و از سوی دیگر بر تداوم و تشدید تقابل در سطوح متعارف و نامتقارن استوار است. نهایتا این نوشتار به راهبرد مناسب جهت مدیریت وضعیت در راستای منافع ملی جمهوری اسلامی ایران می پردازد.
روابط روسیه و آمریکا در پرتو سیاست «از سرگیری» اوباما
حوزه های تخصصی:
بعد از فروپاشی اتحاد شوروی، آمریکا درپی برقراری روابط همکاری جویانه با روسیه برآمد. ولی به جز دوره کوتاهی، افزایش تنش بین آمریکا و روسیه بر سر مسائلی مانند پیشروی ناتو به شرق و طرح سپر دفاع ضد موشکی آمریکا در اروپا، جنگ روسیه با گرجستان در سال 2008 این همکاری ها را به حالت تعلیق درآورد. دولت اوباما تلاش کرد تا با سیاست معروف به «از سرگیری » روابط آمریکا با روسیه را بهبود ببخشد. این مقاله به دنبال پاسخ گویی به این سؤال است که سیاست «از سرگیری» اوباما و به دنبال آن همکاری های دو طرف چه دستاوردهایی در روابط دو کشور داشته است؟ در مقام پاسخ گویی به این سؤال با بررسی چند حوزه حساس و مهم در روابط روسیه و آمریکا از جمله روابط دو جانبه و مسئله هسته ای ایران، جنگ افغانستان، کنترل تسلیحات، سپر دفاع موشکی، درپی آزمون این فرضیه هستیم. سیاست ""از سرگیری"" اوباما دستاورد مهمی برای روسیه نداشته است.
ایران و کشورهای قفقاز جنوبی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
جمهوری اسلامی ایران روابط نزدیک و دوستانه ای با جمهوری کوچک و مسیحی نشین ارمنستان دارد. این درست در نقطه مقابل روابط ایران با جمهوری به ظاهر با اهمیت تر و شیعه مذهب آذربایجان است. اگرچه روابط نزدیک ایران با ایروان ارتباط زیادی با انزوای جغرافیایی و اقتصادی ارمنستان دارد، روابط غیرصمیمانه جمهوری اسلامی ایران با جمهوری آذربایجان نتیجه بدگمانی و نبود اعتماد بین دو طرف است. از نظر تاریخی، روابط ویژه روسیه با ایران، نه در نتیجه وجود منافع مشترک حقیقی بین دو همسایه، بلکه محصول رقابت روسیه با قدرت های غربی بوده است. روسیه که هنوز در منطقه قفقاز جنوبی دارای نفوذ قابل توجهی است، مانع نفوذ اقتصادی ایران در ارمنستان و گرجستان می شود. از آنجا که ایروان روابط خارجی خود را با غرب و همچنین با روسیه گسترش می دهد، ایران نباید روابط نزدیکش با ایروان را همیشگی بپندارد.
بررسی علت های سردی روابط ایران و جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این نوشتار به دنبال فهم علت های سردی روابط ایران و جمهوری آذربایجان است. نویسندگان در این نوشتار معتقدند که با وجود اشتراک های فراوان بین ایران و جمهوری آذربایجان در زمینه های تاریخی، فرهنگی، قومی و مذهبی روابط این دو کشور مناسب نبوده است. فرضیه این نوشتار این است که به دلیل تأثیرگذاری شش عنصر داخلی و خارجی - پدیده قوم گرایی، فعالیت های دینی ایران در جمهوری آذربایجان، بحران قره باغ و رابطه ایران با ارمنستان، اختلاف نظر در تعیین رژیم حقوقی دریای خزر، نقش و نفوذ ترکیه، نفوذ اسراییل در منطقه و روابط آن با جمهوری آذربایجان و سیاست ها و هدف های آمریکا در منطقه در روابط دو کشور ایران و جمهوری آذربایجان منجر به سردی روابط دو کشور شده است.
تداوم نگاه تهدیدآمیز اتحادیه اروپا به روسیه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تأثیر متغیرهای تاریخی و هویتی میان اتحادیه اروپا و روسیه، موقعیت هژمونیک ایالات متحده در نظام بین الملل و رفتارهای دو دهه اخیر دولت روسیه از جمله تدوین راهبرد و رهنامه های ضد غربی، تلاش درجهت تبدیل شدن به یک هژمون منطقه ای، مقابله با راهبردهای سازمان پیمان آتلانتیک شمالی بر دامنه تردیدهای اتحادیه اروپا علیه روسیه افزوده است. این نوشتار با این تصور که اتحادها در سیاست ها و روابط خود با دولت های دیگر در معرض فشارها و آسیب های امنیتی هستند؛ تدوین سیاست امنیتی را بسته به عوامل گوناگون تاریخی، ساختاری (ساختار نظام بین الملل) و رفتارهای ستیزه جویانه طرف مقابل می داند. با توجه به این موضوع این نوشتار در راستای پاسخ به این مسئله است که چرا اتحادیه اروپا همچنان روسیه را یک تهدید امنیتی برای خود فرض می کند؟ نقطه تمرکز این نوشتار آن است که رفتارهای دو دهه اخیر کشور روسیه، عامل اصلی تداوم نگاه تهدیدآمیز اتحادیه اروپا نسبت به این کشور است. البته از این رهگذر تأثیر عوامل تاریخی و هویتی موجود میان دو بازیگر و همچنین نقش آفرینی آمریکا در افزایش تردیدهای اتحادیه اروپا در همکاری با روسیه نیز مورد توجه قرار گرفته است.
عملکرد سازمان امنیت و همکاری اروپا در مناقشة قره باغ بین جمهوری آذربایجان و ارمنستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سقوط اتحاد شوروی سبب ایجاد خلأ قدرت در موازنه بین نیروهای موجود در قلمروی این امپراتوری و درکل اروپا شد که این جریان سبب بروز جنگ های متعدد شد. رویدادهایی چون جنگ های فروپاشی یوگسلاوی و جنگ قره باغ متأثر از سقوط این کشور بود که سبب نگرانی جامعة بین الملل شد. جنگ قره باغ بین جمهوری های آذربایجان و ارمنستان که از سال های پایانی عمر اتحاد شوروی - درحالی که حاکمیت این کشور هنوز برقرار بود- شروع شده بود، بعد از سقوط آن به اوج خود رسید. این جنگ سبب شد که سازمان امنیت و همکاری به مناقشه وارد شود. بنابراین هدف اصلی نویسندگان پاسخ به این پرسش است که چه عواملی سبب شده است تا سازمان نتواند در حل مناقشه موفق عمل کند؟ بر این اساس فرضیة نوشتار عبارت است از: «انتقال رقابت ابرقدرت ها از سازمان ملل به درون سازمان امنیت، سبب عملکرد نامطلوب سازمان در بحران قره باغ شده است». در این نوشتار نویسندگان از روش توصیفی- تحلیلی براساس نظریة امنیت جمعی استفاده کرده اند. یافته ها نشان می دهد که سازمان در رسیدن به هدف خود شکست خورده و بعد از گذشت بیست سال نتوانسته است تا مناقشه را خاتمه دهد. شکست سازمان سبب تداوم وضعیت «نه صلح، نه جنگ» در قره باغ شده است.
تقابل سازه انگارانه آمریکا و روسیه در اوکراین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رقابت های پنهان و آشکار آمریکا و روسیه در سال های پس از جنگ سرد همچنان تداوم یافته است. کشورهای جداشده از اتحاد شوروی از کانون های رقابت راهبردی دو کشور در قبال یکدیگر هستند. از یک سو آمریکا افزایش نفوذ و سیطره بر این جمهوری ها را در چارچوب هدف های کلان خود مبنی بر ورود به حیات خلوت روسیه از راه گسترش ناتو به منطقه و کاهش نفوذ روسیه در منطقه می داند؛ اما از دیگر سو این راهبرد آمریکا منافع سیاسی و اقتصادی روسیه را در منطقه مورد تهدید قرار داده است. همین مسئله سبب شده است تا روسیه تلاش کند تا با ایجاد منطقه حائل، مانع گسترش حضور آمریکا در منطقه شود. اوکراین در میان این جمهوری ها بیش از هر کشور دیگری در مدار توجه و منافع آمریکا و روسیه قرار داشته است. تقابل دو قدرت یاد شده در اوکراین و چرایی آن، مسئله اصلی است که نوشتار پیش رو تلاش می کند تا در چارچوب سازه انگاری بدان بپردازد. در پاسخ به چرایی این موضوع، فرضیه این است که تقابل آمریکا و روسیه در اوکراین از یک سو به دلیل موقعیت منحصر به فرد اوکراین به عنوان کشوری با ویژگی های بین المللی و از دیگر سو، نتیجه تداوم رقابت دو قدرت در سطح بین المللی است.
بررسی تأثیر رقابت روسیه و آمریکا بر روند همگرایی و واگرایی منطقه ای آسیای مرکزی (سال های 2001 تا 2008)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فروپاشی اتحاد شوروی تأثیرهای پیش بینی نشده ای را بر اوضاع سیاسی جهان برجای گذاشت؛ به ویژه بر آسیای مرکزی از جمله فعال شدن قدرت های منطقه ای و جهانی که تا آن زمان به دلیل حضور مؤثر اتحاد شوروی نمی توانستند نقش اساسی دراین منطقه بازی کنند. با این شرایط زمینه برای حضور قدرت هایی چون آمریکا و روسیه (قدرت های مداخله گر نظام بین الملل) برای نفوذ هرچه بیشتر در آسیای مرکزی فراهم شد. پس از 11 سپتامبر 2001، ایالات متحده آمریکا با پیروی از راهبرد اقدام پیشگیرانه بر محور مبارزه علیه تروریسم و تحدید تسلیحات کشتار جمعی، زمینه را برای نفوذ مستقیم در منطقه آسیای مرکزی فراهم کرد؛ از سوی دیگر روسیه که نگران به خطر افتادن موقعیت نسبی خود در منطقه بود؛ پس از دوره ای کوتاه به همکاری با آمریکا در قالب مبارزه با تروریسم، به مقابله با یک جانبه گرایی آن در حوزه نفوذ سنتی خود پرداخت. بنابراین، نگارندگان به دنبال آنند که آثار رقابت روسیه و آمریکا را بعد از 11 سپتامبر 2001 بر روند همگرایی و واگرایی منطقه ای آسیای مرکزی با بهره گیری از نظریه کانتوری و اشپیگل بررسی کنند. بر این اساس فرضیه نوشتار آن است که رقابت دوقدرت در منطقه، گرایش کشورهای منطقه به یکی از دوقدرت را با هدف برطرف کردن مشکلات سبب شده و زمینه همگرایی منطقه ای در قالب «نومنطقه گرایی» را فراهم کرده است.
تکوین بخشی واگرایانه ترکیه در روابط ایران و جمهوری آذربایجان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تغییر ساختار نظام بین الملل و خلأ قدرت به وجودآمده پس از فروپاشی اتحاد شوروی، زمینه ساز حضور و رقابت قدرت های منطقه ای و فرامنطقه ای در آسیای مرکزی و قفقاز شده است؛ به گونه ای که نقش آفرینی یک قدرت در منطقه با حساسیت و واکنش سایر قدرت ها روبه ور می شود. مناسبات ایران با جمهوری آذربایجان از این موضوع جدا نبوده و با واکنش سایر قدرت ها روبه رو شده است. یکی از عوامل اصلی ایجاد محدودیت در گسترش روابط ایران با جمهوری آذربایجان، هدف ها و منافع قدرت های تأثیرگذار فرامنطقه ای در منطقه قفقاز و نقش آن ها در مناسبات ایران و جمهوری آذربایجان است. هدف اصلی این نوشتار تبیین نقش ترکیه در روابط ایران و جمهوری آذربایجان است. هم سویی هویتی ترکیه با جمهوری آذربایجان و تضاد هویتی این قدرت فرامنطقه ای با ایران، محدودیت روابط ایران و جمهوری آذربایجان را سبب شده است و به دلیل گسترش روزافزون روابط جمهوری آذربایجان با ترکیه به نظر می رسد که این وضعیت تداوم یابد و نسبت به سال های قبل تغییر (بهبود روابط) ایجاد نشود. در این نوشتار از دیدگاه سازه انگاری و به روش تبیینی این فرضیه بررسی می شود.
اقتصاد عاملی برای «دگرگونی منازعه» ترکیه و ارمنستان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منازعه ترکیه و ارمنستان فراتر از موضوع های مورد اختلاف دو کشور، منازعه ای است که گستره آن به سطوح منطقه ای و بین المللی گسترش یافته و در پیچیده ترکردن فرایند حل منازعه دو کشور تأثیر شایان توجهی داشته است. با توجه به مسائل و موضوع های مورد اختلاف دو کشور به نظر می رسد که منازعه ترکیه و ارمنستان هیچ گونه راه حل سیاسی ندارد و در چارچوب هیچ یک از راه کارها و رویکردهای حل منازعات بین المللی و مدیریت بحران ها قرار نمی گیرد. در چنین شرایطی تجربه حل منازعات بین المللی نشان می دهد که تغییر در رویکرد حل سیاسی منازعه و دگرگونی در هر یک از سطوح منازعه به نتایج شایان توجهی برای دو کشور منجر خواهد شد. انگیزه اقتصادی تنها راهبردی است که دو طرف منازعه را به سوی تعدیل در نگرش سیاسی محض به حل منازعه پیش می برد. اقتصاد عاملی برای «دگرگونی منازعه» ترکیه و ارمنستان، افزون بر منافع اقتصادی برای دو کشور به حل سیاسی منازعه نیز کمک خواهد کرد. نتیجه مطالعات اقتصادی که براساس نظریه های مزیت نسبی و دیگر نظریه های اقتصادی انجام شده است، بیانگر رشد اقتصادی دو طرف در شاخه های مختلف اقتصادی است.
بررسی سیاست هژمون در قبال دولت های خاورمیانه بر اساس رهیافت های جامعه پذیری در روابط بین الملل (دوران ریاست جمهوری باراک اوباما)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی این مقاله بررسی نوع جامعه پذیری دولت های خاورمیانه (با تاکید بر دولت های انقلابی منطقه) توسط دولت آمریکا به عنوان هژمون نظام بین الملل می باشد. در همین راستا فرضیه اصلی این مقاله با تاکید بر ابعاد دوگانه جامعه پذیری در روابط بین الملل، آن است که در دوران ریاست جمهوری باراک اوباما، دولت آمریکا به عنوان کنش گری عقلانی و بر اساس یادگیری اجتماعی پیچیده و استعاره شرمِ ناشی از تجارب گذشته و به عنوان هژمون نظام بین الملل تلاش کرده است تا روند جامعه پذیری دولت های منطقه را وارد مرحله جدیدی نماید؛ به این معنا که در عوض تاکید و استفاده از سازوکارهای مادی گرایانه (اِشغال نظامی و یا مداخله مستقیم) از سازوکارهای معناگرایانه این فرآیند از جمله تکیه بر اقناع سازی و توجیه این کشورها در جهت درونی کردن هنجارهای موردنظر خود استفاده نماید. برای بررسی این فرضیه بعد از بررسی سازوکارهای مادی گرایانه و معناگرایانه جامعه پذیری در روابط بین الملل با استناد به مواضع اعلامی رییس جمهوری آمریکا و اقدامات صورت گرفته در این راستا، به بررسی فرضیه اصلی می پردازیم. این پژوهش تحلیلی توصیفی با تکیه بر مطالعه موردی سیاست خارجی آمریکا در دوران اوباما بوده و روش گردآوری اطلاعات در آن به صورت استفاده از منابع اسنادی و مجازی است.