مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
الهیات سلبی
منبع:
فلسفه دین سال هفدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۴۴)
425 - 441
حوزه های تخصصی:
الهیات سلبی در مقابل الهیات ایجابی مسیر متفاوتی را در خداشناسی عرضه می کند و منکر معرفت اثباتی از خداست. اما در مدرسه کلامی خراسان، الهیات سلبی نقش مکمل معرفتی ایجابی را ایفا می کند که از آن با عنوان معرفت فطری یا قلبی یاد می شود. از این رو هرچند این مدرسه الهیات سلبی را قبول دارد، اما منکر معرفت اثباتی از خدا نیست. از دیدگاه این مدرسه، انسان ها پیش از ورود به جهان کنونی، حامل معرفتی قلبی و اثباتی از خدا شده اند که البته در دنیا نوعاً از آن غافلند و فلسفه ارسال پیامبران، برداشتن حجاب غفلت و تذکر به همین فطرت و نعمت فراموش شده است. اما عقل انسان نیز می تواند پس از اثبات مبدأ جهان، از طریق تفسیر سلبی صفات الهی، به شناختی از خدا بدون تشبیه نائل آید و در واقع، خدایی را که قلباً شناخته است، با عقل توضیح دهد و منظور از مکمل بودن همین است، نه اینکه الهیات سلبی چیزی بر معرفت قلبی می افزاید. دلیل و مبنای اصلی نفی الهیات ایجابی در این مدرسه فکری، نفی تشبیه است. البته در زمینه تفسیر چگونگی مکمل بودن الهیات سلبی، اختلاف نظرهایی در میان بزرگان مدرسه خراسان وجود دارد که به وجودشناسی صفات الهی و اثبات و نفی صفت برمی گردد. در بیان دیدگاه های مطرح در مدرسه خراسان، به دیدگاه آیت الله میرزا مهدی اصفهانی، بنیانگذار این مدرسه و سه شاگرد برجسته او یعنی آیت الله مجتبی قزوینی،آیت الله ملکی میانجی و آیت الله مروارید اکتفا کرده ایم.
انسانیت زدایی از خدا و جهان در فلسفه جدید(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تا پیش از فلسفه جدید، تلقی غالب در اندیشه بشری نسبت دادن ویژگی های انسانی هم به خدا و هم به جهان بود. بر این اساس، می توان تشبیه یا انسان وارانگاری هم درباره خدا و هم درباره جهان را ویژگی غالب تا پیش از دوران جدید دانست. این ویژگی ها عمدتاً شامل مواردی چون داشتن ادراک و اراده بود. در دوره مدرن و با تحولات فکری و فلسفی بشر جدید، تدریجا ویژگی انسانی از خدا و جهان نفی و سلب و تنها به انسان منحصر دانسته شد. در تلقی جدید، هم خدا عمدتاً خدای الهیات سلبی است و هم جهان تابع نیروهای مکانیکی و بنابراین فاقد نفس و به تبع آن ادراک و اراده است. بر این اساس به نظر می رسد مجاز باشیم تا از عنوان «انسانیت زدایی» از خدا و جهان در اندیشه انسان جدید سخن بگوییم. این تلقی جدید، در درک انسان از خودش، خدا و جهان و نسبت این سه، آثار مهمی بر جای گذاشته است.
معناشناسی اسما و صفات الهی در اندیشه قاضی سعید قمی و علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
علامه طباطبایی و قاضی سعید قمی دو نماینده مهم الهیات اثباتی و سلبی هستند. قاضی سعید با رویکرد سلبی، به عدم امکان شناخت صفات الهی روی آورده، اصل صفات و نیز صفات متصوَّر را از حق تعالی نفی می کند. در مقابل، علامه با تأکید بر شناختاری بودن زبان دین و وجود داشتن اصل صفات، رویکرد سلبی را رد می کند و به الهیات اثباتی روی می آورد. لیکن وی با اشاره به نقص ذاتی مفاهیم و نیز ناتوانی ذهن انسان در تجرید نقایص از مفاهیم، توصیف ذات لایتناهی الهی را با این مفاهیم متصوَّر و قابل درک دارای اشکال می داند، هرچند به جهت مبانی وجودشناختی خاص خویش، اصل صفات را به خداوند نسبت می دهد. در این پژوهش، با ارزیابی مقایسه ای دو دیدگاه مذکور به گونه تطبیقی و تحلیلی، نحوه و میزان موفقیت آن ها در برون رفت از لغزش گاه های تشبیه و تعطیل واکاوی شده و البته بر لزوم خروج کامل از دو حد «تشبیه» و «تعطیل» تأکید شده است.
الهیات سلبی در حوزه هستی شناسی صفات الهی در اندیشه علامه طباطبایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه و کلام اسلامی سال پنجاه و سوم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۲
326 - 307
حوزه های تخصصی:
«الهیات سلبی» به مثابه نظریه ای مهم در حوزه «زبان دین»، در الهیات یهودی، مسیحی و اسلامی پیروان زیادی دارد و در سه حوزه هستی شناسی، معرفت شناسی و معناشناسی صفات الهی مطرح است و میان آنها پیوند مستحکمی برقرار است. از رهگذر این جستار مشخص می شود که بر پایه یافته های این تحقیق، علامه طباطبایی در برخی رساله های فلسفی و عرفانی و در مواردی از تفسیر المیزان، با گذر از الهیات ایجابی در حوزه هستی شناسی صفات الهی و با تأثیرپذیری از عرفا به ویژه سیداحمد کربلایی، الهیات سلبی را در این حوزه پذیرفته، بر این باور است که فیلسوفان بزرگی نظیر فارابی، ابن سینا و حتی صدرالمتألهین به درک این دیدگاه نرسیده اند. به باور علامه طباطبایی، نامتناهی بودن ذات الهی از یکسو و محدودیت مفهوم بما هو مفهوم از سوی دیگر، توجیه کننده الهیات سلبی و مانع پذیرش الهیات ایجابی و صدق مفاهیم کمالی بر ذات الهی است.
روایات اسما و صفات و اثبات وجه امکانی واجب الوجود(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حدیث پژوهی سال سیزدهم بهار و تابستان ۱۴۰۰ شماره ۲۵
213-228
حوزه های تخصصی:
احادیث، سه گانه ای از اثبات تا نفی اسماء و صفات را بیان کرده که در طول تاریخ محل نزاع و پدیدار شدن مکاتب مختلف کلامی، فلسفی و عرفانی شده است و از الهیات سلبی تا الهیات ایجابی را در بر گرفته است؛ این پژوهش با تمرکز بر روایات اسماء و صفات، خاصه روایات حدوث اسماء و استخراج مبانی عقلی از این روایات، تئوری «وجه امکانی واجب الوجود» را پردازش کرده و آن را معیاری برای تبیین و وجه الجمع اختلاف نظرات در حیطه الهیات سلبی و ایجابی قرار داده است.
خدا در فلسفه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی بهار ۱۴۰۰ شماره ۳۴
178 - 197
حوزه های تخصصی:
معانی مختلفی از واژه خدا در طول تاریخ فلسفه اراده شده است که بنا به تقسیم استقرائی می توان تصوراتی همچون تئیسم، پانتئیسم، پاننتئیسم و دئیسم و... ذکر نمود. پرسش این پژوهش این است که افلاطون چه تصویری از خدا در فلسفه خود ارائه کرده است؟ با توجه به بررسی رسائلی که بیشترین ماده الهیاتی را واجدند، می توان گفت افلاطون تلقی واحدی را مدّ نظر نداشته است. در رساله جمهوری با توجه به ذکر ویژگی هایی همچون بسیط بودن، متعالی بودن برای خدا، می توان گفت که تلقی وی به تئیسم نزدیک است. در رساله فایدون از آن جا که افلاطون هیچ نقشی به خدایان نمی دهد، می توان با توجه به این رویکرد، افلاطونِ بدون خدا را معرفی نمود. در رساله تیمائوس با دو کاندید صانع و روح جهان مواجه ایم. برخی صانع را اسطوره ای و روح جهان را خدای افلاطون درنظر می گیرند که با توجه به این تبیین می توان گفت افلاطون منشأ الهام پاننتئیست ها شده است. از طرف دیگر برخی روح جهان را اسطوره ای و صانع را خدای افلاطون معرفی می کنند که به تصور تئیسم نزدیک است. در رساله قوانین با توجه به اینکه افلاطون اوصافی همچون مطلق های سه گانه، منشأ تکالیف اخلاقی و... برای خدا ذکر می نماید می توان تصور وی را به تئیسم نزدیک دانست. از طرف دیگر «محرک اولای متحرک» تصوری پاننتئیستی از خدا ارائه می دهد. همچنین در رسائل متعدد وی می توان شواهدی به نفع خدای ناشناختنی الهیات سلبی ارائه نمود. بنابراین می توان تصورات متعددی از خدا در نزد افلاطون سراغ گرفت.
واسازی دریدا به مثابه رهیافتی برای امکان تفکر دینی (دریدا و امکان تفکر دینی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حکمت و فلسفه سال شانزدهم پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
135 - 164
حوزه های تخصصی:
«واسازی» در تفکر دریدا نه «روش» بلکه به مثابه «رهیافتی» است که کل انگاره های متافیزیکی و سنت فلسفه غربی را از افلاطون تا هوسرل به پرسش می کشد. وسعت نگاه او، مفاهیم دینی را نیز به جهت صبغه متافیزیکی آن شامل می شود. این جستار، نقش اصطلاح «واسازی» و کاربست و تبیین گریِ آن را در حوزه الهیات نشان می دهد؛ برای این مقصود ضمن اشاره به تفسیرهای بدیلی که واسازیِ دریدا را با نیست انگاری پیوند داده است و نقد این ادعا؛ با استمداد از شواهد واسازانه تفکرِ او از قبیل مفهوم هدیه، پارادوکسِ ایمان، موعودباوری و عدالت کوشیده است از قرابت میان واسازی و امکان تفکر دینی سخن بگوید. با این بیان، در کنار خوانش نیست انگارانه برخی شارحین او، از امکان تفکر دینی در دریدا و نسبت ایجابیِ واسازی در تحلیل مفاهیم دینی نیز می توان سخن گفت. و وجه ایجابی و سلبیِ توأمانی که در دیفرانس و امکان ناپذیری به مثابه أمارات واسازی وجود دارد می تواند راه را برای امکان و فهم گونه ای از الهیات سلبی در تفکر فلسفی دریدا و پرسش از امر قدسی در دوره معاصر باز کند.
الهیات سلبی در حوزه هستی شناسی صفات الهی در اندیشه شیخ صدوق و سعدیا گائون یهودی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه «الهیات سلبی» بهمثابه نظریهای مهم و پرطرفدار در حوزه خداشناسی، در کنار دیدگاههایی نظیر «نظریه زبان نمادین»، «اشتراک لفظی»، «اشتراک معنوی» و «الهیات تمثیلی» مطرح است. این پژوهش تقریر، مقایسه و ارزیابی الهیات سلبی در حوزه هستیشناسی صفات الهی در اندیشه ابوجعفر محمدبن علیبن حسینبن موسیبن بابویه قمی مشهور به «شیخ صدوق» (۳۰۶ ۳۸۱ق) اندیشمند مشهور امامی وسعدیا بن یوسف گائون مشهور به «سعدیا بن یوسف فیومی» (883-943م)، الهیدان برجسته یهودی است. پژوهش حاضر با روش توصیفی-تحلیلی به تحلیل عقلانی این دو دیدگاه پرداخت. به باور این دو شخصیت، نظریه زیادت صفات بر ذات الهی در سایه بساطت و ترکیبناپذیری ذات الهی صحیح نیست. سعدیا نظریه سلبیانگاری صفات ثبوتی را در خصوص صفات حیات مطرح نمود، در حالیکه شیخ صدوق این نظریه را با انگیزه توجیه نظریه عینیت صفات با ذات الهی مطرح نمود. براساس یافته های پژوهش پیش رو «غفلت از مؤلفههای نظریه عینیت»، «ناسازگاری درونی نظریه نیابت» و «لزوم ثبوت مقابل صفات کمالی» مهمترین آسیبهای این دو دیدگاه است.
بررسی و نقد دیدگاه قاضی سعید قمی در مورد صفات خداوند با تأکید بر صفت علم الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال هجدهم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۴۸)
319 - 338
حوزه های تخصصی:
قاضی سعید قمی از افاضل حکما و عرفای ایران در دوره صفویه بود. او در حکمت مشاء و اشراق تبحر داشت و دارای گرایش های عرفانی بود. قاضی در حوزه صفات الهی قائل به الهیات سلبی بود و اعتقاد داشت آنچه از وجود و صفات ممکنات می فهمیم، قابل انتساب به خداوند نیست، زیرا، اولاً خدا وجود صرف است و هیچ صفتی ندارد؛ دیگر اینکه عقل توانایی درک خدا و صفاتش را ندارد. او در بحث وجودشناسی صفات، باور به عینیت و زیادت صفات را شنیع دانسته و به تبیین نیابت ذات از صفات پرداخته است. او به طور مفصل به صفت علم خدا پرداخته و معتقد بود علم خدا آن گونه که بین حکما مشهور است، حضوری و حصولی و اجمالی نیست. نوشته حاضر بر آن است تا با نگاهی انتقادی به بررسی دیدگاه قاضی در حوزه صفات، به ویژه صفت علم خدا بپردازد و نشان دهد که دیدگاه قاضی با وجود مطابقت با ظاهر برخی روایات، به دلیل پایبندی به برخی اصول، از جمله باور به تباین کلی بین خدا و ممکنات، از یک سری ضعف های درونی رنج می برد و با برخی مبانی عقلی و یک سری روایات سازگاری ندارد.
بررسی تطبیقی الهیات سلبی و ایجابی از منظر دیونیسیوس آریوپاغی و محیی الدین ابن عربی(مقاله پژوهشی حوزه)
حوزه های تخصصی:
دیونیسیوس آریوپاغی و عارفان مسلمان در مکتب ابن عربی در عین اینکه در برخی کلمات خود به الهیات سلبی نزدیک شده اند و خدا را بیان ناپذیر و حتی معرفت ناپذیر دانسته اند، بسیار از معرفت خدا سخن گفته و به نوعی بر الهیات ایجابی تأکید داشته اند. از منظر ایشان، این هر دو منظر مطابق با نفس الامر است؛ به این معنا که حق در مقام ذات و با لحاظ عدم تجلی، شناخت ناپذیر و از این رو بیان ناپذیر است و در موطن تجلیات، شناخت پذیر و بیان پذیر می باشد. عارفان مسلمان با تفکیک چهار مرتبه تنزیه، تشبیه، جمع تشبیه و تنزیه، و مرتبه فوق تشبیه و تنزیه، توانسته اند تحلیلی غنی تر از این منظر عرفانی ارائه دهند. در این تحلیل، عارف با عبور از کثرات مادی و مثالی، به تعینات تنزیهی معرفت می یابد و با شهود مرتبه وحدت و مشاهده سریان حق در تمامی مخلوقات، به تشبیه راه می برد. از این منظر، عارف آن گاه که به تعینات ناظر است، تنزیه می یابد و تشبیه؛ و آن گاه که به وجودی نظر می کند که در همه این تعینات تنزیهی و تشبیهی جاری است ، جمع تشبیه و تنزیه می یابد؛ و البته حقِ فراتر از همه تجلیات و فراتر از وجود ساری در آنها را مقام تنزیه اطلاقی یا مقام فوق تنزیه و تشبیه می داند.
نقد و بررسی مستندات الهیات سلبی قاضی سعید قمی در معناشناسی صفات خداوند بر اساس روایات امام رضا(ع)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
5 - 28
حوزه های تخصصی:
معناشناسی صفات الهی از مباحث مهم اعتقادی در حوزه فلسفه، کلام و دین پژوهی است. قاضی سعید قمی از شمار متفکران شیعی است که با تأکید بر تباین خدا و خلق و رد هرگونه مناسبت میان آن ها و با رهیافتی تک بُعدی از مفهوم اسم و صفت، به اشتراک لفظی صفات خداوند و مخلوقات و نفی تشابه معنایی بین صفات خدا و خلق، در تمام جهات و در نتیجه نفی هر گونه شناخت خلق نسبت به ذات و صفات خدا روی آورده است. ایشان دیدگاه خود را منطبق بر سیره پیامبران الهی و روایات ائمه اطهار : و با تأکید بیشتر بر روایات امام رضا (س) قلمداد می کند. مقاله حاضر با رویکردی عقلی و جامع، به بررسی و نقد مستندات روایی الهیات سلبی قاضی سعید قمی در نفی اشتراک معنوی صفات خداوند از روایات امام رضا (س) پرداخته است و سعی می کند ناسازگاری این دیدگاه با روایات ائمه اطهار (س): خصوصاً با روایات امام رضا (س) را اثبات کند
دیدگاه قاضی سعید قمی در مسئله نسبت سنخ وجود خدا و ممکنات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
135 - 162
حوزه های تخصصی:
یکی از مسائل الهیات فلسفی تبیین رابطه وجود خدا و مخلوقات است. نسبت سنخ وجودی خدا و ممکنات از جمله فروع این مسئله است. نظرات مختلفی مانند «وحدت شخصی وجود»، «وحدت تشکیکی وجود»، و «تباین وجودها» در این رابطه مطرح شده است. در میان دانشمندان اسلامی قاضی سعید قمی به تباین بین وجود خدا و ممکنات قائل بوده است. این نظریه از حیث روش شناختی دارای مشکلاتی است که از جمله آن عدم هم خوانی با برخی مبانی فلسفی وی مانند قاعده «فاقد شیء نبودن معطی شیء»، قاعده «الواحد لا یصدر عنه الا الواحد» و «قرب و بعد نسبت به خدا» می باشد. این مبانی بیشتر با نظریه هم سنخی تطابق دارد، مگر اینکه قائل به تخصیص آن ها شویم. الهیات تنزیهی و عدم امکان شناخت خداوند نیز از لوازم و آثار نظریه تباین است. قاضی سعید به الهیات تنزیهی در مقام ذات خداوند قائل بوده، ولی در مقام واحدیت صفات را ثابت می داند. او راه عقل را برای شناخت خدا بسته می داند، ولی معرفت شهودی با فنای فی الله را مسیر امکان شناخت خدا می داند.
الهیات سلبی حمیدالدین کرمانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۱۱
281 - 304
حوزه های تخصصی:
حمید الدین کرمانی(411-352ق) ملقب به حجه العراقین، یکی از پرنفوذترین و تأثیرگذارترین متفکران کیش اسماعیلی در دوره اقتدار حکومت فاطمیان است. او با بهره گیری از فلسفه نوافلاطونی و تأثیرپذیری از آموزه های اسلامی سعی می کند با تکیه بر الهیات سلبی، الگویی جدید از خداشناسی ارائه دهد. این الگو نه با خداشناسی فیلسوفانی چون فارابی و ابن سینا هماهنگ است و نه با رأی معتزله و اشاعره. او همچون استاد خود سجستانی، خدا را ماورای آن می داند که بتوان او را «موجود» یا «ناموجود»، «شیء» یا «لا شیء» خواند. از طرف دیگر نظریه تعطیل معتزله را با تفسیر و توضیح اشتباه آنان روشن می کند. این مقاله می کوشد ابتدا زمینه شکل گیری الهیات سلبی کرمانی را نشان دهد و سپس با دسته بندی دلایل وی، تصویر روشن تری از الهیات سلبی او ارائه کند. این دلایل به دو دسته دلایل معرفت شناختی و وجود شناختی تقسیم می شوند.
رویکردی چندوجهی و قرآن محور به الهیات سلبی و ایجابی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۵
205 - 226
حوزه های تخصصی:
«الهیات سلبی» و «الهیات ایجابی»، معمولاً، به عنوان دو نظریه یا دو روی کرد متضاد معرفتی و زبانی به خداوند، اوصاف و ویژگی های او در نسبت با انسان معرفی شده اند. مشهور است که الهیات سلبی خداوند، اوصاف و اسماء او را غیرقابل شناخت و غیرقابل گفتگوی ایجابی توسط انسان می داند و الهیات ایجابی خداوند، اوصاف و اسماء او را توسط انسان شناختنی و گفتگو کردنی می شمرد. اما دلیلی وجود ندارد تا الهیات سلبی و ایجابی را به دو بعد یا دو وجه معرفتی و زبانی محدود کنیم، برعکس شواهدی در آثار فیلسوفان و متکلمان متأله وجود دارد که نشان می دهد آن دو الهیات می توانند ابعاد و وجوه هستی شناختی و عمل شناختی هم داشته باشند. این مقاله با بهره گیری از روش توصیفی و تحلیلی، ابتدا کوشش می کند، با ذکر شواهدی از آراء فیلسوفان و متکلمان برجسته مغرب زمین، به توضیح، مستندسازی و توجیه ابعاد چهارگانه الهیات سلبی و ایجابی بپردازد. پس از آن، با تکیه بر آیات قرآن کریم، یک الهیات چند وجهی را با وجوه معرفت شناختی، زبان شناختی، عمل شناختی، و هستی شناختی، معرفی و پیش رو قرار دهد. این الهیات، در همه وجوه، نسبت به ذات و ذاتیات خداوند سلبی اما نسبت به اسماء خداوند ایجابی است. براساس روی کرد الهیاتی ایجابی چند وجهی قرآنی اتخاذ شده در این مقاله، نخستین مرحله برای ارتباط انسان با خدا معرفتی است.
ارزیابی مستندات روایی الهیات سلبی در حوزه معناشناسی صفات الهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نظریه «الهیات سلبی در حوزه معنا شناسی صفات خدا»، بیان گر سلبی انگاری صفات ثبوتی اوست و برخی محدثان و متکلمان شیعه آن را پذیرفته اند؛ از جمله: ثقه الاسلام کلینی، شیخ صدوق، ملامحمدصالح مازندرانی، علامه مجلسی، قاضی سعید قمی و سیدعبدالله شبر. از رهگذر این جستار، مشخص می شود که در فرهنگ روایی، تنها دو روایت می تواند مستند الهیات سلبی در حوزه معنا شناسی صفات الهی قرار گیرد که به ترتیب از امام رضا(ع) و امام جواد(ع) صادر شده، اما با ملاحظه محتوای آن ها، آشکار می گردد که روایت نخست، در صدد نفی محدودیت های صفات انسانی از صفات الهی است؛ چنان که روایت دوم، اثبات بساطت ذات الهی را کانون بررسی قرار داده و هیچ کدام در پی موجه سازی نظریه سلبی انگاری صفات ثبوتی نیستند؛ علاوه بر این که این نظریه، نه تنها با فرهنگ روایی امامیه سازگار نیست؛ بلکه یک سلسله محذورات ثبوتی و اثباتی دارد که مانع پذیرش آن می شود.
نسبت الهیات سلبی قاضی سعید قمی با توحید معتزلی، شیعی و عرفانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال ۲۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۷۰)
21 - 44
حوزه های تخصصی:
قاضی سعید قمی با نفی هر گونه سنخیتی میان خالق و مخلوق، هم از الهیات رایج ایجابی در جهان اسلام فاصله می گیرد، و هم از الهیات مرسوم شیعی. هدف از این مقاله، بررسی نسبت این الهیات سلبی با نگرش توحیدی رایج و مسلط در الهیات کلامی (اشعری، معتزلی، شیعی)، فلسفی و عرفانی است. الهیات قاضی سعید با الهیات فلسفی و اشعری و شیعی رایج، که مبتنی بر سنخیت میان خالق و مخلوق اند، فاصلۀ بسیاری دارد، و حتی بر نظریۀ نیابت ذات از صفات (منسوب به برخی از معتزله) انطباق ندارد، اما تشخیص نسبت این الهیات با عرفان نظری و کلامِ روایی شیعی دشوار است. به نظر ما، اگرچه در نگاه نخست، الهیات قاضی سعید الهیاتی کلامی روایی سلبی (همچون الهیات روایی سلبی منتسب به شیخ صدوق) به نظر می رسد، اما در حقیقت، ارکان مهم خود را مدیون عرفان نظری است، هر چند در مواردی از آن فاصله نیز می گیرد. موارد مهم تأثیرپذیری قاضی سعید از عرفان نظری از این قرارند: اعتقاد به وحدت شخصیۀ وجود، نفی سنخیت میان مقام ذات و نمودهای آن، نفی صفات از مقام ذات، معبود بودن اسماء و صفات. مهم ترین تفاوت بین این دو نگرش در این است که در عرفان، خداوند همان وجودِ بما هو هو است، اما قاضی سعید همین را هم قبول ندارد .
بررسی نقش عقل در شناخت خداوند در اندیشه سنایی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال شانزدهم بهار ۱۳۹۵ شماره ۴۶
21 - 42
حوزه های تخصصی:
نسبت ما با حضرت حق و حقیقت متعالی عالم چیست آیا می توان او را شناخت ؟ یا به دلیل اینکه هرگز «بحر در قطره» و « مهر در ذره » جای نمی گیرد او « برون از وهم و قال و قیل » آدمی است . این مساله از دغدغه های دیرینه الهیات پژوهان است و پیوسته ذهن محققان این عرصه رابه خود معطوف داشته در این راستا است که گونه ها و [T1] رویکردها به الهیات شکل می گیرد از این رو برخی مدعی اند که امکان معرفت به خداوند وجود ندارد. زیرا لازمه ی معرفت به چیزی احاطه بر آن چیز است و از آنجاکه ابزار معرفتی انسان عقل اوست، و به دلیل آنکه عقل محدودیت دارد وتوان احاطه به خدای نامحدود ندارد. بنا بر این شناخت حق نا ممکن است . در این راستا دانشوران با نگرش های مختلف کلامی، فلسفی، و عرفانی، با تفاوت هایی به این مسئله پرداخته اند، اما در نگرش عرفانی رویکرد سلبی متمایز تر است. حکیم سنایی یکی از چهره های شاخص عرفانی است که بسیاری از عرفای نامی پس از او خود را در اندیشه های عرفانی، وامدار وی می دانند. به گونه ای با این زاویه ی نگرش به شناخت خداوند نگریسته حکیم سنایی است [m2] [T3] . وی در تبیین هستی شناختی عقل را مخلوق نخستین می شمارد و در ساحت های وجودی به عقل فعال توجه کامل دارد همچنین به مکانت عقل در دو حوزه عمل و نظر توجه دارد از این رو آن را می ستاید وی بحث شناخت خداوند را به دو حوزه ذات وصفات تفکیک می کند و معتقد است شناخت اکتناهی و ذاتی حق ناممکن است از این رو وی در این بخش نگاهی سلبی دارد و علی رغم این نگرش اما در دام تعطیل و لا ادریگری نیفتاده است همچنین با پذیرش دو ساحت معرفتی عقل و ذوق در ترازوی سنجش معرفتی خود ساحت عشق را برتر از عقل می داند هدف نوشتار حاضرکه با روش توصیفی تحلیلی و با اتکا بر منابع کتابخانه ای به بررسی مسئله می پردازد، آن است که با تکیه بر آثار سنایی به توان عقل در حوزه ی معرفت خدا بپردازد
الهیات سلبی قاضی سعید قمی و معضل تعطیل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آینه معرفت سال بیست و یکم بهار ۱۴۰۰ شماره ۶۶
103 - 122
حوزه های تخصصی:
بنابر الهیاتِ سلبیِ قاضی سعید، خداوند فاقد هرگونه صفتی اعم از صفت عین ذات یا زائد بر ذات است و بین او و مخلوقاتش هیچ گونه سنخیتی نیست، لذا الفاظی که بر خالق و مخلوق حمل می شوند در مخلوقات دارای معنای ایجابی هستند اما در خداوند معنای سلبی می دهند، به عنوان مثال، موجود بودن او همان معدوم نبودن اوست. لذا ما از او هیچ گونه درکی جز درک سلبی نمی توانیم داشته باشیم. اما نداشتن هیچ گونه درک ایجابی از خداوند، ممکن است به تعطیل منجر شود. هدف از این نوشتار، بیان راهکارهای قاضی سعید برای حل این مشکل و ارزیابی این نکته است که آیا این راهکارها منطقاً توان حل مسئله تعطیل در اندیشه او را دارند؟ قاضی سعید برای حل این مشکل، چهار راه حل ارائه داده است: 1. جانشینی معرفت سلبی به جای معرفت ایجابی؛ 2. مطرح کردن خداوند به عنوان بخشنده صفات نه متصف به آنها؛ 3. خداوند ثبوت دارد نه وجود و نه عدم، و ما این ثبوت را درک می کنیم، اما این درک نیز فقط ثبوت دارد و مخلوق قوای ادراکی ما نیست؛ 4. جانشینی درک ایجابی از اسماء و صفات به جای درک ایجابی از ذات خداوند. ارزیابی عقلی این راه حل ها نشان می دهد که هیچ یک توان حل معضل تعطیل در اندیشه توحیدی قاضی سعید قمی را ندارند.
تحلیل و بررسی الهیات سلبی بمثابه تقریر نظریه «عینیت» در اندیشه کلینی، شیخ صدوق، علامه حلی و فاضل مقداد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه کلام سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۶
61 - 84
حوزه های تخصصی:
«الهیات سلبی» به مثابه نظریه ای مهم و پرطرفدار در ادیان ابراهیمی، بر مؤلفه سلبی گروی در حوزه خداشناسی تأکید داشته، ساحت ها، رویکردها و تقریرهای مختلفی دارد که شاخص ترین آن ها در میان متکلمان امامیه، رویکرد الهیات سلبی به مثابه تقریر نظریه «عینیت» است. این رویکرد، رابطه نظریه عینیت و الهیات سلبی را در کانون بررسی قرار داده، در پی سازگار انگاری این دو نظریه است و مورد پذیرش ثقهالاسلام کلینی، شیخ صدوق، علامه حلی و فاضل مقداد قرار دارد. از رهگذر این جستار که با روش توصیفی، تحلیلی و با هدف تقریر و ارزیابی این رویکرد سامان یافته، آشکار می شود که این نظریه سه مؤلفه برجسته دارد؛ 1. سلبی انگاری صفات ثبوتی در ساحت هستی شناختی؛ 2.سازگاری سلبی انگاری صفات ثبوتی با بساطت ذات الهی و ناسازگاری ثبوتی انگاری آن ها با بساطت ذات(برهان نظریه)؛ 3. تقریر نظریه عینیت در سایه سلبی انگاری صفات ثبوتی. با این همه، به نظر می رسد هیچ کدام از این مؤلفه ها موجه نیست و این نظریه علاوه بر اشکالات درونی، نمی تواند تقریرکننده نظریه عینیت باشد.
جایگاه عالم ناسوت و نسبت آن با انسان از منظر ابن عربی و مایستر اکهارت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هستی و شناخت جلد هشتم پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
167 - 186
ابن عربی و اکهارت با اینکه در بسیاری از اصول و مبانی با یکدیگر موافقت و مشابهت دارند، در وزنی که «تشبیه» و «تنزیه» خداوند می دهند، اختلاف دیدگاه دارند؛ همین اختلاف دیدگاه که در ابتدا در برابر آن همه اتفاق نظرات کم اهمیت به نظر می رسد، در مسئله «جایگاه عالم ناسوت» منجر به اختلافی عمیق و حتی تقابل بین اندیشه دو متفکر ما می شود؛ ازاین رو «عالم ناسوت» و جایگاه آن را می توان مسئله ای تلقی کرد که عمق اختلاف دیدگاه ابن عربی و اکهارت را - با وجود همه مشابهت ها و اتفاق نظرها – در معرض توجه قرار می دهد. حتی آموزه های مشترکی چون «وحدت وجود» و «بر صورت خدا خلق شدن انسان» هم نمی تواند از عمق اختلاف ابن عربی و اکهارت در مسئله جایگاه عالم ناسوت بکاهد. چنانچه اثبات خواهد شد، ابن عربی از این دو آموزه در جهت تقدس بخشیدن به عالم و کثرات استفاده می کند؛ اما اکهارت این دو آموزه را به گونه ای تفسیر می کند که منجر به تحقیر و ناچیز شمردن عالم و کثرات می شود.