مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
وابستگی متقابل
از دیرباز تاکنون دولت ها برای بقای حکومت خود،به نقش آفرینی یک مولفه مهم پی برده اند و آن اقتصاد است.همانگونه که هر عاملی اگر در مرحله جهانی قرار بگیرد به یک مسئله بین المللی تبدیل می شود متغیر اقتصاد هم از این قاعده مستثنی نیست و به همین دلیل از واژه اقتصاد بین الملل استفاده خواهیم کرد. پس از انتشار نظریه وابستگی متقابل توسط جوزف نای و تبدیل شدن حالت انتخابی همکاری دولت ها به حالت اجتناب ناپذیری همکاری بین آن ها،نوعی تحول در نظام بین الملل پدیدار شد.سپس میزان وابستگی و درهم تنیدگی کشورها بیشتر شد و اقتصاد بین الملل به سمت اقتصاد نوین بین الملل حرکت کرد و به یکی از مهم ترین متغیرها در نظام جدید بین الملل تبدیل شد. سوالی که می توان آن را مطرح کرد و این پژوهش به دنبال پاسخ دادن به آن است، همین مسئله است که متغیر اقتصاد نوین بین الملل که بر اساس وابستی متقابل شکل گرفته چه تاثیری بر نظام بین الملل داشته است؟
بررسی آینده روابط ایران و سوریه و تأثیر آن بر ژئوپلیتیک منطقه ای
حوزه های تخصصی:
بررسی و مطالعه روابط سیاسی کشورها در عرصه بین المللی به ویژه کشورهای یک منطقه از اهمیّت خاصی برخوردار است. این قبیل مطالعات از منظرهای گوناگونی به جستجو در مسائل مربوط به تعاملات دولت ها با یکدیگر و عوامل تأثیرگذار بر روابط سیاسی میان آن ها می پردازد. از جمله این مطالعات، پژوهش هایی در عرصه ژئوپلیتیکی می باشد که در زمینه شناسایی عوامل و متغیرهای سیاسی و جغرافیایی مؤثر در روابط سیاسی دولت ها و به طبع آن بررسی تأثیرات منطقه ای و جهانی این روابط می تواند تأمین کننده منافع ملی و امنیت ملی کشورها باشد. با نگاهی به روابط سیاسی ایران و سوریه، به عنوان دو کشور مهم خاورمیانه ای غیر همسایه با اهمیت ژئوپلیتیکی و ژئواستراتژیکی خاص و در محور مقاومت اسلامی که نقش اساسی و تعیین کننده در معادلات منطقه ای ایفا می نماید و ژئوپلیتیک منطقه تأثیر بسزایی از این روابط می پذیرد؛ شاهد نوساناتی بسیار ناشی از تأثیرگذاری عوامل ژئوپلیتیکی، سیاسی و اقتصادی در تعاملات بین آن ها هستیم. این پژوهش در تلاش است تا تأثیر عوامل عمده ژئوپلیتیکی میان دو کشور را بررسی کند و در نهایت به این پرسش پاسخ گوید که «چه چشم انداز قابل پیش بینی برای روابط ایران و سوریه در آینده وجود دارد؟» در این راستا با استفاده از روش پژوهشی توصیفی- تحلیلی این فرضیه را به آزمون خواهیم گذارد که «در آینده روابط ایران و سوریه در گروه آینده دولت سوریه و آینده موضع گیری های آن است.» این تحقیق جنبه های دیگری را از تأثیر آینده روابط دو کشور بر منطقه مورد بررسی قرار می دهد و همانند هر پژوهشی محدودیت ها و موانعی وجود داشت.
مقایسه منطقه گرایی در آسه آن و اتحادیه عرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دو سازمان آسهآن و اتحادیه عرب تقریباً تاریخ مشابهی از نظر استعمار و بهدستآوردن استقلال داشتهاند. با این حال پس از شکلگیری، تجربههای متفاوتی را پشت سر گذاشته و وضعیت کنونی آنها بسیار با یکدیگر متفاوت است. پرسش اصلی این نوشتار این است که چرا منطقهگرایی آسهآن نسبت به اتحادیه عرب موفقتر عمل کرده است؟ در این مقاله با گردآوری مطالب به شیوه اسنادی و با کاربست روش ترکیبی کیفی و تحلیلی با رویکرد مقایسهای استدلال میکنیم که به این چند دلیل آسهآن نسبت به اتحادیه عرب موفقتر عمل کرده است: 1. وابستگی متقابل اندک اعضای اتحادیه عرب و وابستگی متقابل نسبی کشورهای آسهآن؛ 2. بازی با حاصل جمع صفر در اتحادیه عرب و بازی با حاصل جمع مثبت/مضاعف در میان اعضای آسهآن؛ 3. برخی ارزشهای مشترک مانند اصل مداخلهنکردن، یک واکنش که در آسهآن بهنسبت نهادینه شده است و بهرهبردارینکردن از ارزشهای مشترک در میان کشورهای اتحادیه عرب. به این دلایل از تجربه آسهآن با موفقیت نسبی و از تجربه اتحادیه عرب با عنوان ناموفق و ناکارآمد یاد میشود.
نقش ژئواکونومی انرژی در پیوند ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره پنجم بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۴
75 - 104
حوزه های تخصصی:
ایران در سه دهه ی اخیر همواره در پی گزینه هایی برای مقابله با تحریم های اقتصادی غرب بوده است از دیگر سو در میانه ی این دهه با توجه به انجام اصلاحات در چین، این کشور شروع به رشد فزاینده ای نمود تا اینکه به دومین قدرت اقتصادی بدل گشت. ظهور چین به عنوان قدرتی اقتصادی، گشایشی استراتژیک برای ایران پدید آورد، بنابراین به سبب نیاز متقابل دو کشور به یکدیگر، مناسبات و تعاملات ایران و چین در حوزه های وسیعی بخصوص در بخش انرژی رو به رشد بوده است. همانطور که ایران ، چین را بازار مناسبی جهت فروش انرژی خود یافت این کشور نیز ایران را کشوری دارای منابع نفتی فراوان یافته که تحت نفوذ امریکا نیست. بدین ترتیب انرژی نقش مهمی را در ایجاد وابستگی متقابل میان دو کشور ایفا می کند وابستگی متقابل در حوزه ی نفت را می توان به عنوان پیوند مستقیم و مثبت منافع دولت های ایران و چین دانست.
تجزیه و تحلیل روابط روسیه و ترکیه بر اساس تئوری لیبرالیسم (2002-2014)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
روابط روسیه و ترکیه از آغاز قرن 21 و به ویژه پس از به قدرت رسیدن حزب عدالت و توسعه در ترکیه از سال 2002، با رشد فزاینده ای روبه رو بوده است. با توجه به گسترش روابط این دو کشور، این مقاله در پی پاسخ به این سؤال است که آیا گسترش روابط اقتصادی میان روسیه و ترکیه در فاصله سال های 2002 تا 2014 به توسعه مناسبات سیاسی دو کشور منجر شده است؟ طرح این سؤال از یک مبنای نظری برخوردار است؛ به این معنی که یکی از مفروض های اصلی نظریه لیبرالیسم آن است که وابستگی متقابل اقتصادی باعث همکاری سیاسی می گردد. پاسخ این مقاله به سؤال اصلی که در قالب فرضیه مطرح شده و به شیوه توصیفی - تحلیلی بررسی می شود، آن است که طی سال های 2002 تا 2014 روابط اقتصادی ترکیه و روسیه، رشد چشمگیری داشته و به موازات آن، همکاری سیاسی میان دو کشور نیز توسعه یافته است؛ اما همگرایی سیاسی ترکیه و روسیه، کمتر از همکاری اقتصادی آن ها تأثیر پذیرفته؛ بلکه بیشتر متاثر از متغیرهایی غیر از عامل اقتصاد و تجارت بوده است. بررسی این فرضیه ما را به این نتیجه می رساند که در تجزیه و تحلیل مناسبات کشورها نمی توان از یک رهیافت نظری بهره گرفت؛ بلکه بر اساس دیدگاه «اجماع پژوهش» باید از رهیافت های مختلفی در تحلیل روابط کشورها استفاده کرد.
شورای همکاری خلیج فارس: از مدیریت همکاری تا تعمیق همگرایی اقتصادی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۰
151 - 184
حوزه های تخصصی:
خروج بریتانیا از منطقه خلیج فارس در اواخر دهه1960، با استقلال سیاسی و اقتصادی شیخ نشین های عربی حوزه خلیج فارس همراه بود. ظهور این بازیگران جدید در عرصه نظام منطقه ای خلیج فارس، معادلات ساختاری منطقه را در ابعاد مختلف تحت شعاع قرار داد. دولت های عربی حوزه خلیج فارس تحت تأثیر دیالکتیک اندرکنش عوامل سیاسی، اقتصادی، اجتماعی- فرهنگی و امنیتی در سطوح داخلی، منطقه ای و بین المللی هرچه بیشتر در ایجاد یک سازوکار درون منطقه ای ترغیب شدند. در نهایت، این دولت ها در یک حلقه ارتباطی مبتنی بر وفاق، شورای همکاری خلیج فارس را تشکیل دادند. این مقاله، با تبیین نظری و فرانظری مبانی همگرای منطقه ای و با اتکا به روش های مختلف تحلیلی(توصیفی، تحلیلی، تبیینی- علّی، فرایندی، ساختاری، کارگزاری)، می کوشد به این سؤال پاسخ دهد که فرایند همکاری ها و همگرایی منطقه ای پس از شکل گیری شورای همکاری خلیج فارس، با چه تحولات مهمی روبه رو بوده است؟ در این راستا، فرض مهم این نوشتار، این است که اولویت های شورای همکاری خلیج فارس پس از شکل گیری تغییر پیدا کرده و اعضا با نهادسازی بسترمند، ضمن مدیریت همکاری ها، مقدمات لازم را برای تعمیق همگرایی اقتصادی در سطح فراملی در بخش های مختلف فراهم کرده و با افزایش وابستگی متقابل بین یکدیگر، شورا را به یک پروژه همگرایی مهم درجهت منطقه گرایی اقتصادی مبدل کرده اند. یافته های پژوهش نیز با بررسی فرایند مدیریت همکاری ها درجهت تعمیق همگرایی اقتصادی در چارچوب مدل تحلیلی پژوهش، این فرض را تأیید می کند.
اقلیم کردستان عراق و جمهوری اسلامی ایران در عصر وابستگی متقابل؛ فرصت ها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم زمستان ۱۳۹۶ شماره ۳۳
26 - 50
حوزه های تخصصی:
بی تردید، موقعیت ژئوپلیتیک دو کشور ایران و عراق در باب مناسبات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و ... در بستر تاریخ در هم تنیده شده است؛ به گونه ای که امتزاج میان این حوزه ها را م ی ت وان در عصر وابستگی متقابل مش اهده کرد. یکی از مناطقی که از تأثیرگذاری و اهمیت بالایی در عراق جدید برخوردار است، منطقه خودمختار کردستان محسوب می شود که در پرتو واقعیت های ژئوپلیتیک، بررسی فرصت ها و چالش هایی را که پیش روی جمهوری اسلامی ایران قرار داده است، ضروری نموده است. پژوهش حاضر، ضمن تمهید پشتوانه نظری مبتنی بر وابستگی متقابل، درصدد پاسخ گویی به این پرسش است که منطقه کردستان عراق از چه ظرفیت ها و امکاناتی در جهت تأثیرگذاری بر جمهوری اسلامی ایران برخوردار است؟ فرضیه مقاله عنوان می کند که روابط میان ایران و اقلیم کردستان عراق می تواند در حوزه های موضوعی فرهنگ، تروریسم و امنیت منطقه ای، فعالیت اقتصادی و مسأله انرژی، فرصت ها و چالش هایی را برای ج.ا.ایران زمینه سازی نماید. پژوهش حاضر به روش کیفی و با رویکرد توصیفی و تحلیلی است. نتایج تحقیق مؤید این واقعیت است که درک صحیح جمهوری اسلامی ایران نسبت به جایگاه اقلیم کردستان عراق، می تواند در جهت تهدیدزدایی امنیتی و تأمین منافع ملی مؤثر واقع شود.
تبیین پارادایم های رئالیسم و لیبرالیسم در مناسبات هیدروپلیتیکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
ژئوپلیتیک سال هجدهم بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۶۵)
150 - 186
حوزه های تخصصی:
مسائل روزافزون هیدروپلیتیکی به یکی از مسائل راهبردی در روابط بین الملل تبدیل شده اند. درخصوص آب های فرامرزی، این مسائل به طور مستقیم تحت تأثیر مناسبات سیاسی و امنیتی بین دولت ها قرار می گیرند که می توانند راهبردهای سیاستی و امنیتی دولت ها را تحت تأثیر قرار دهند. در طول تاریخ، پارادایم های متفاوتی نسبت به مقوله مراودات هیدروپلیتیکی وجود داشته است که واکاوی آن ها از اهمیت بسزائی برخوردار است زیرا نمایان گر آن است که سیاست ها و راهبردهای اتخاذ شده در مناسبات هیدروپلیتیکی ریشه در چه نگرشی دارند، دارای چه نواقصی هستند و چگونه می توانند بهبود یابند. این مقاله، با ماهیت بنیادی-نظری و روش توصیفی-تحلیلی به تبیین بازتاب پارادایم های رئالیسم و لیبرالیسم و نظریات آن ها در مناسبات هیدروپلیتیکی می پردازد. نتایج مطالعات نشان می دهد به دلیل وجود رابطه درهم تنیده «سیاست، امنیت، هویت و آب»، تحلیل مناسبات هیدروپلیتیکی نیازمند فراپارادایمی اندیشیدن است زیرا هر پارادایم، تنها از زاویه ای خاص به این مناسبات می نگرد و انتخاب هر رویکرد می تواند تأثیر جدی بر نحوه تحلیل روابط و تبیین راهبردهای کشورها در مواجهه با مسائل هیدروپلیتیکی در نظام بین الملل داشته باشد.
متغیرهای اقتصادی و سیاسی حاکم بر روابط راهبردی ایران و چین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
چین طی چند دهه اخیر با حفظ ساختار نظام سیاسی، استفاده از مزایای داخلی و سیاست درهای باز در حوزه اقتصادی به رشد اقتصادی چشم گیری دست یافت. با وجود اشتراک منافع بالای ایران و چین در مواجهه با تهدیدات منطقه ای و بین المللی، روابط راهبردی و پایداری بین طرفین به وجود نیامده است. در واقع سؤال اصلی شناسایی و بررسی متغیرهای اصلی روابط ایران و چین در ایجاد روابط راهبردی دوجانبه برای کسب منافع بیشتر است. در این پژوهش، با نگاهی دوجانبه از منظر ایران و چین و استفاده از الگوی نظری «وابستگی متقابل»، چارچوب راهبردی روابط بلندمدت بین دو کشور ترسیم شده است. بررسی تحلیلی توصیفی، بسترهای همکاری دو کشور در سه بعد انرژی، ترانزیت و امنیت را به منظور شکل دهی چارچوب راهبردی بین طرفین بیان می کند. از این رو شناسایی مؤلفه های کلیدی شکل دهنده روابط راهبردی ایران و چین مسئله اصلی است. فرضیه مبنایی، وجود متغیرهای ترانزیت، انرژی و امنیت بسترهای همکاری دو کشور است. سه مزیت نسبی ایران شامل تأمین انرژی پایدار، دسترسی امن ترانزیتی به آسیای میانه و شرق مدیترانه و ایجاد امنیت در جغرافیای اسلامی، توأمان، سه نیاز اصلی چین برای حفظ چرخه ثبات و رشد اقتصادی در دهه های آینده است؛ در مقابل، تأمین زنجیره ارزش افزوده مشتقات انرژی، تکمیل زیرساخت های ترانزیتی و تسهیل دسترسی به منابع مالی مزایای چین برای اقتصاد ایران محسوب می شود.
تعدیل حاکمیت ملی از منظر حقوق بین الملل در پرتو تحول مفهومی قدرت و امنیت در عصر جهانی شدن
حوزه های تخصصی:
حاکمیت به عنوان قدرت عالی سیاسی حکومت داری، در طول زمان متحول شده و همگام با مقتضیات زیست بشری به سوی کمال در حرکت بوده است. بر این اساس، در دوران معاصر، حاکمیت از مفهوم وستفالیایی خود بسیار دور شده و دیگر آن قدرت مطلق سرکش نیست و امروزه به مثابه مسئولیت انگاشته می شود. حقوق بشر و جهانی شدن دو پدیده ای هستند که موجب فرسایش حاکمیت ملی شده اند.. کارکردهای نیرو های ژرف ( همجون تکنولوژی، فرهنگ، اقتصاد،....) و اثر آنها بر نظام بین الملل، واقعیت های تازه ای را در پهنه روابط بین الملل پدیدار ساخته و بسیاری از مفاهیم و برداشت های موجود در حوزه علم و روابط بین الملل را با ناکارآمدی روبرو نموده است. بدین ترتیب، در فضای شناور نظام بین الملل کنونی، شاهد همکاری بیشتر دولت ها در سطوح مختلف هستیم که بیشتر ناشی از ضرورت های نظام بین الملل است و در این میان، جهانی شدن سبب دگرگونی در فضای سیاسی بین المللی و پیدایش روند فزاینده وابستگی و ارتباطات متقابل و کاهش به ظاهر فزاینده اهمیت مرزهای ملی شده است.
سیاست دولت عراق در قبال انزوای عربی سوریه (2021-2011)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با آغاز بحران سوریه در اواخر سال 2010، موضوع انزوای دیپلماتیک از سوی کشورهای عربی نظیر عربستان و قطر در دستورکار قرار گرفت. برای این منظور، گام اولیه حذف جمهوری عربی سوریه از نهادهای عربی بود که سرآمد آن ها، "اتحادیه عرب" است. اما در مقابل این روند، دولت عراق همواره به عنوان یک مانع ظاهر شده است. در این مقاله برآنیم تا به این سوال پاسخ دهیم: «چرا پس از سال 2011، عراق بر اساس یک رویه ثابت دیپلماتیک، بدنبال بازگرداندن کرسی سوریه در اتحادیه عرب به دولت دمشق بوده است؟». در مسیر کاوش پاسخ مناسب با مطالعه منابع کتابخانه ای، پژوهش های عمدتا میدانی بومی-عربی و اندیشکده های معتبر بین المللی به اعتبار این فرضیه را سنجیدیم: «دولت عراق پس از بروز بحران در سوریه، به دلیل وابستگی متقابل پیچیده ای که با این کشور همسایه داشت و همچنین به امید کسب اعتبار دیپلماتیک در جهان عرب، در جهت حفظ کرسی دمشق نزد این سازمان تحرکات دیپلماتیک پایا داشته است». بر این اساس، پژوهش حاضر با رویکردی توصیفی-تبیینی، ضمن ارائه شمای کلی از نگاه دولت عراق به مسئله عضویت سوریه در اتحادیه عرب، چرایی تشابه رفتاری حکومت های نوری المالکی، حیدر العبادی، عادل عبدالمهدی و مصطفی الکاظمی در قبال این پرونده را تبیین می نماید.
تأثیر سند اقتصادی - صنعتی ساخت چین 2025 بر سیاست تجاری-اقتصادی اروپا (2015-2020)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اروپا شریک تجاری و اقتصادی مهم جمهوری خلق چین است. همکاری های تولیدی و صنعتی روبه گسترش بین جمهوری خلق چین و کشورهای اروپایی برقرار است. سند اقتصادی- صنعتی جمهوری خلق چین به نام ساخت چین 2025، یک برنامه صنعتی برای دولت چین است که در سال 2015 توسط دولت شی جین پینگ منعقد شد و طبق زمان بندی این سند، دولت چین باید طی ده سال به یک قدرت جهانی در صنایع با فناوری پیشرفته و دانش بنیان تبدیل شود. اقدامات چین درراستای این سند که توسط بازار و دولت هدایت می شود سبب اتصال بیشتر آن کشور به زنجیره تأمین جهانی شد. باوجود استقلال دولت چین در پیشبرد اهداف سند، به انعطاف پذیری و کاهش محدودیت ها در قبال سرمایه گذاری و فعالیت شرکت های خارجی اشاره شده است. طبق اهداف سند، چین نیازمند به تجارب صنایع اروپا است و درهای خود را به سوی سرمایه گذاران و صنعت گران اروپایی باز کرد. چین متمرکز بر بازارهای اروپایی بوده و مذاکراتی با مقامات این کشورها داشته است. با روش توصیفی-تبیینی به این پرسش پاسخ داده شده است که سیاست های تجاری و اقتصادی جمهوری خلق چین در سند اقتصادی- صنعتی ساخت چین 2025 چه تأثیری بر سیاست های تجاری-اقتصادی اروپا در سال های 2015 تا 2020 داشته است؟ در پاسخ فرض بر این است که سند ساخت چین 2025، زمینه ساز ایجاد مکانیسم های چندجانبه، تنظیم قواعد و رویه هایی برای همکاری در حوزه های مختلف تولیدی و صنعتی بین چین و اروپا شده و شبکه ای از وابستگی های متقابل را بین آن ها به وجود آورده است.
اولویت بندی و تحلیل عوامل موثر بر ارتقاء کارآیی مراکز تلفن شهری با استفاده از تکنیک ANP/DEA (مطالعه موردی: مخابرات منطقه آذربایجان شرقی)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزه های تخصصی:
پس از خصوصی سازی و پذیرش شرکت مخابرات ایران در بورس، اطلاع از وضعیت کارآیی مراکز تلفن شهری برای سهامداران امری اجتناب ناپذیر است. پژوهش حاضر در صدد پاسخ گویی به این سوال اساسی است که چگونه متغیرهای موثر بر کارآیی مراکز را شناسایی و مراکز ناکارا را به مرز کارایی رساند. بدین منظور با جمع آوری نظرات خبرگان در قالب پرسش نامه مقایسات زوجی و آنالیز داده ها به روش فرایند تحلیل شبکه ای، متغیرهای مؤثر در کارایی مشخص شده است. داده های خام از ادارات برنامه ریزی، بازرسی و ارزیابی و صورت های مالی سال 1396، تهیه شده است. در ادامه کارایی مراکز به روش تحلیل پوششی داده ها در شرایط بازده به مقیاس ثابت و متغیر محاسبه، رتبه بندی و راه کارهای بهبود عملکرد مراکز ناکارا ارائه شده است. مطابق یافته ها توان مندی کارکنان، رضایت مندی کارکنان، رضایت مندی مشترکین و مهارت های مدیریتی موثرترین متغیرها در کارآیی هستند. اختلاف تعداد مراکز ناکارا در مقیاس ثابت و متغیر، یعنی ناکارایی مقیاس، عدم کارکرد در مقیاس بهینه و اتلاف منابع توسط مراکز می باشد. رتبه پایین شهرستان ها، لزوم گزینش رؤسای مخابرات شهرستان ها مطابق شایستگی های فردی و تخصصی را ایجاب می کند. همچنین از عوامل مهم ناکارایی مراکز، عدم وجود فضای رقابتی انگیزشی، قدرت تصمیم گیری و ریسک پذیری و وجود محدودیت های مختلف سازمانی و قانونی می باشد.
روابط اتحادیه اروپا با چین؛ از همکاری عمل گرایانه به سمت مشارکت راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
روابط چین و اتحادیه اروپا به صورت روزافزونی در حال گسترش و توسعه هستند. تحت شرایطی که رابطه چین و اروپا در ابتدا بیشتر از نوع معامله گرا و عمل گرا با نقش حداکثری عنصر تجارت بود، به تدریج با تغییر ماهیت به شکل راهبردی و فراگیر درآمده است. دراین ارتباط، این مقاله درصدد پاسخ به این سؤال بود که عوامل مؤثر بر حرکت اتحادیه اروپا به سمت یک مشارکت راهبردی با چین و تنگناها و موانع موجود بر سر راه این مشارکت چه بوده اند؟ فرضیه پژوهش بیان می کند که نگاه مشترک به نظم جهانی، چندجانبه گرایی و منافع مشترک اقتصادی به امضای مشارکت راهبردی اروپا و چین انجامیده اند و در مقابل اختلافات داخلی درون اتحادیه اروپا، ابتکار کمربند و راه چین، وضعیت به رسمیت شناختن چین به عنوان اقتصاد بازار محور و تأثیر روابط فرا آتلانتیک و بحران اوکراین از چالش های روابط هستند. در این پژوهش از روش کیفی و تحلیل آمار در داخل چارچوب نظری وابستگی متقابل پیچیده کوهن و نای استفاده شد. نتایج پژوهش حاضر نشان دادند که اتحادیه اروپا نوع خاصی از مشارکت راهبردی را با تأکید بر سیالیت موضوعی و جغرافیایی به منظور اهداف راهبردی همچون نقش آفرینی مؤثر در روابط بین الملل تعریف کرده است و با تنوع بخشی در شراکت راهبردی خود در آسیا و راهبرد هند و آرام خود به دنبال ایجاد تغییر در رفتار چین است. در مقابل، چالش هایی همچون بحران اوکراین بر فشار ها برای بازنگری در سیاست راهبردی هند و آرام اتحادیه و هماهنگ سازی آن با تعریف محدودکننده و ضد چین ایالات متحده آمریکا افزوده اند.
وابستگی متقابل روسیه و اتحادیه اروپا در حوزه انرژی(مقاله علمی وزارت علوم)
بی شک در دنیای صنعتی امروز، انرژی یکی از عوامل مهم تأثیرگذار در روابط میان کشورها است. وجود منابع سرشار و ذخایر انرژی در برخی از کشورها و همینطور کمبود انرژی و نیاز شدید به آن در برخی دیگر باعث شده است تا کشورها درباره سیاست خارجی خودشان و نیز در برقراری روابط با یکدیگر به این متغیر مهم توجه ویژه ای داشته باشند. نمونه بارز و مصداق کامل این امر، روابط اتحادیه اروپا و روسیه و همکاری های آنها در زمینه های گوناگون به ویژه در بخش انرژی است. در واقع نیاز روزافزون اتحادیه اروپا به انرژی از یک طرف و وجود منابع و ذخایر انرژی در روسیه از طرف دیگر باعث شده است که مسئله انرژی، به یکی از ارکان اساسی روابط میان اتحادیه اروپا و روسیه تبدیل شود. استدلال اصلی مقاله حاضر این است که هر چند این رابطه در طول دو دهه اخیر فراز و فرودهای فراوانی داشته و حتی در برخی مواقع تنش های موقتی بین آنها بروز کرده است، همکاری بین طرفین در زمینه انرژی نه تنها افول نکرده است، بلکه زمینه های متعددی دال بر امکان تقویت این همکاری به چشم می خورد؛ به نحوی که می توان از نهادینه شدن وابستگی متقابل روابط طرفین در حوزه انرژی سخن گفت. این مقاله قصد دارد تا زمینه های تقویت همکاری روسیه و اتحادیه اروپا را با محوریت انرژی به عنوان متغیری تعیین کننده بررسی کند.
آینده روابط امریکا و چین: همکاری؛ رقابت(مقاله علمی وزارت علوم)
خیزش چین به عنوان قدرتی بزرگ در منطقه و جهان، قدرت هژمون ایالات متحده امریکا را به چالش کشیده است. رویکرد اول، چین را به عنوان تهدیدی خاموش برای منافع امریکا و آسیای شرقی و نیز رقیب قدرت امریکا در آینده می داند و خواهان جلوگیری از رشد چین و اعمال محدودیت های بیشتر بر این کشور است (تأکید بر قدرت سخت). رویکرد دوم، معتقد است که با درگیرکردن هرچه بیشتر چین در اقتصاد و جامعه جهانی و نهاد های چندجانبه مختلف می توان خیزش این کشور به سمت جایگاه قدرتی بزرگ را مدیریت کرد (موازنه قدرت نرم). دو کشور دو سیستم سیاسی و فرهنگی و ترکیب نژادی متفاوت دارند. آنها در مراحل متفاوتی از مدرنیته و توسعه اقتصادی هستند و 6000 مایل از یکدیگر فاصله دارند. یکی در قله سلسله مراتب بین المللی است و دیگری به سمت آن درحال صعود است. تاریخ نشان داده است که رقابت قدرت های بزرگ به جنگ گرم یا سرد منتهی می شود و پیش بینی های زیادی وجود دارد که این دو کشور نیز در این مسیر تراژیک گام برمی دارند. این دیدگاه ها به اختلافات دو کشور بر سر تایوان، حقوق بشر، تجارت، امور مالی، کنترل تسلیحات و امنیت منطقه ای اشاره می کنند. این دیدگاه ها معتقدند که هر دو کشور نیروی نظامی خود را برای رویارویی علیه یکدیگر آماده می کنند. اگرچه باید تأکید کرد که سیاست گذاران دو کشور، از سابقه تاریخی رقابت آلمان و بریتانیا و جنگ سرد میان اتحاد شوروی و امریکا آگاهی دارند. برخورد دو کشور با توجه به وابستگی متقابل اقتصادی برای هر دو کشور بسیار وحشتناک است. از طرفی، بازدارندگی تسلیحات هسته ای دورنمای برخورد تمام عیار میان دو کشور را کاهش می دهد. با این وجود، روابط آینده این دو کشور روی طیفی از همکاری و رقابت قرار دارد و درصورت رسیدن چین به میزان قدرت امریکا پتانسیل برخورد سیاسی یا حتی نظامی نیز زیاد می شود. با توجه به خیزش چین به عنوان قدرتی جهانی و امریکا به عنوان ابرقدرت حال حاضر، کیفیت روابط آینده چین و امریکا چگونه است؟ آیا روابط دو کشور بر اساس همکاری متقابل و هم گرایی و ثبات و صلح شکل خواهد گرفت یا با زوال روابط دو کشور به سمت افزایش رقابت و شاید حتی برخورد و جنگ منتهی خواهد شد؟نگارندگان با استفاده از دیدگاه های متنوع در موضوع روابط آینده ایالات متحده امریکا و چین تلاش می کنند تا با پاسخ همه جانبه به پرسش های مطرح شده، به فرضیه ای بینابینی دست یابند. آینده روابط چین و امریکا از برخورد بین دو مجموعه از نیرو های مخالف تعیین می شود، دو جهت مخالف که از قدرت نسبتاً مساوی برخوردارند. در آینده، اساس روابط چین و امریکا با کمی نوسان و با تغییرات تناوبی، به طرف همکاری بیشتر یا رقابت افزون تر بدون تمایل قطعی به یکی از دو جهت و برخورد نظامی باشد. در این پژوهش، با رویکردی کثرت گرا، روش پژوهش کیفی را ملاک قرار داده ایم. پژوهش کیفی بهره گیری از ترکیبی از روش های کیفی است. روش پژوهش کیفی مستلزم نوعی تکثر روشی است. پژوهشگر کیفی در کار خود هر گونه استراتژی و روش یا مواد تجربی دردسترس را به کار می گیرد. برخلاف تصور رایج، روش کیفی به هیچ وجه به معنای استفاده نکردن از داده های کمی نیست، همان طورکه در این پژوهش، از داده های کمّی نیز استفاده شده است.
روابط استراتژیک اسراییل و آذربایجان: بنیادها و الزامات(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره پنجم پاییز ۱۳۹۵ شماره ۳ (پیاپی ۱۷)
218 - 185
در سالهای اخیر روابط روابط اسراییل- آذربایجان در منطقه خاورمیانه و قفقاز در مرکز توجه سیاسی قرار گرفته است. ماهیت روابط میان آذربایجان و اسراییل باید فراتر از دشمنی ایدئولوژیک و سیاسی با ایران یا ارمنستان و در جهت درک توازن قوا و موضوع نیازهای متقابل اقتصادی و امنیت انرژی مورد تجزیه و تحلیل قرار گیرد. اگر چه در ادبیات سیاسی موجود، به نقش فاکتورهای سیاسی و امنیتی پرداخته شده است، اما به صورت چشمگیری نقش فاکتورهای اقتصادی و تکنولوژیک و تاثیر آن در پیشبرد رابطه میان دو کشور مورد غفلت قرار گرفته است. هدف محقق در تحقیق حاضر آن است دریابد علاوه بر اهداف، منافع و الزامات سیاسی و امنیتی، عوامل اقتصادی و تکنولوژیک و نیازهای متقابل حیاتی دو کشور در این زمینه چه نقشی را در شکل دهی و تحکیم روابط در سطح کنونی ایفا کرده اند. به همین دلیل، در پژوهش حاضر توجه خاصی به نقش آذربایجان به عنوان یک تولید کننده عمده نوظهور انرژی و همچنین نیازهای حیاتی اسراییل در حوزه امنیت انرژی شده است. برای پاسخ به این سوال پژوهش ابتدا تاریخچه روابط دو کشور و اهداف، انگیزه ها و اولویتهای سیاست خارجی که باعث ترغیب باکو و تل آویو به ایجاد و گسترش رابطه به گردیده، واکاوی می شود و سپس نقش فاکتورهای اقتصادی، تکنولوژیک و نظامی در پیشبرد این رابطه به تفکیک مورد تجزیه و تحلیل قرار می گیرد. یافته های تحقیق نشان می دهد نیازهای متقابل حیاتی اقتصادی دو کشور در حوزه امنیت انرژی و نیز دسترسی به تکنولوژی پیشرفته نظامی و دانش مدرن برای دستیابی به توسعه پایدار تاثیرگذارترین فاکتورها در شکل دهی سطح کنونی رابطه میان آذربایجان و اسراییل بوده است.
رتبه بندی شاخص های هم کنش پذیری سیستم های اطلاعاتی واحدهای دانشگاه آزاد اسلامی سال 1399(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
دانش شناسی سال چهاردهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۲
114-129
هدف: هدف پژوهش حاضر رتبه بندی شاخص های هم کنش پذیری سیستم های اطلاعاتی دانشگاهی در دانشگاه آزاد اسلامی است. روش پژوهش: پژوهش از نظر هدف کاربردی و از منظر روش توصیفی- پیمایشی است. جامعه آماری خبرگان حوزه فناوری اطلاعات و سیستم های اطلاعاتی واحدهای بزرگ، بسیار بزرگ و جامع دانشگاه آزاد اسلامی به تعداد 25 نفر بودند که در تحلیل دلفی به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شدند. داده ها با پرسشنامه مقایسه زوجی برای شاخص های فنی (8 زیرشاخص)، معنایی (9 زیرشاخص) و فرایندی (8 زیرشاخص) در طیف 9 درج ه ای جمع آوری شد که روایی آن به شکل صوری و پایایی آن با آلفای کرونباخ (834/0=α) تایید شد. یافته ها: یافته ها نشان داد که معیارهای برتر شاخص فنی، به ترتیب قابلیت تعامل و تبادل داده با سیستم های اطلاعاتی (F1) (000/1) ، ذخیره اطلاعات در فرمت استاندارد (F3) (9664/0) و امکان اتصال و استفاده از سیستم های پشتیبان تصمیم (F2) (9592/0)؛ معیارهای برتر شاخص معنایی قابلیت کدینگ علائم آموزشی و دانشگاهی (M1) (000/1)، قابلیت تعامل با انواع سیستم ها مستقل از زبان برنامه نویسی (M2) (9655/0) و استفاده از اصطلاحات و کدهای استاندارد (M3) (9557/0) و معیارهای برتر شاخص فرایندی به ترتیب شامل سازوکار اطلاع رسانی در مورد ارائه و به روزرسانی (FR1) (000/1)، سازماندهی پویا و انعطاف پذیر (FR3) (9588/0) و سازوکار تغییر و انعطاف برای به روزرسانی سرویس (FR4) (9585/0) هستند. نتیجه گیری: هم کنش پذیری فنی و زیرمعیارهای آن مهم ترین و تاثیرگذارترین شاخص است. وقتی که شاخص فنی مبنا قرار می گیرد، شاخص های معنایی و فرایندی تاثیر بیشتری در رسیدن به الگوی هم کنش پذیری ایفا می کنند.
بررسی ابعاد و زمینه های اتحاد راهبردی کشورها و جنبش های محور مقاومت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جغرافیا سال ۲۱ بهار ۱۴۰۲ شماره ۷۶
1 - 18
حوزه های تخصصی:
با پیچیده تر شدن تحولات جهان عرب و تسری خیزش های مردمی به بیشتر کشورهای خاورمیانه، رقابت فزاینده ی قدرت ها برای جهت دهی فکری و عملیاتی این تحولات آغاز شد. در این میان، مجموعه کشورها و گروه هایی تحت عنوان محور مقاومت، برای تثبیت و افزایش ژرفای ژئواستراتژیک و ایدئولوژیک خاص خود در میدان خاورمیانه فعال شدند. پیشینه ی شماری از بازیگران محور مقاومت به انقلاب اسلامی بازمی گردد، اما تحولات میدانی در عراق، سوریه و سپس یمن، بر چندلایگی این محور افزود و کنشگران تازه ای را به سوی خود جذب کرد. با توجه به اهمیت و وزن ژئوپلیتیکی بالای کشورها و گروه های محور مقاومت، تحقیق حاضر با روش مصاحبه ی خبرگانی و وزن دهی به روش SWOT و TOPSIS، به بررسی و امکان سنجی تشکیل اتحاد راهبردی میان کشورها و گروه های محور مقاومت پرداخته است. در واقع، پرسش اصلی این تحقیق آنست که تا چه اندازه احتمال تشکیل یک اتحادیه یا سازمان منطقه ای از سوی کشورها و گروه های منتسب به جریان مقاومت وجود دارد. یافته های تحقیق نشان می دهد که مجموع نمرات وزن دار به دست آمده، بیانگر آن است که عوامل موثر بر تشکیل و یا عدم تشکیل اتحادیه ی محور مقاومت، نه از قوت زیاد و نه از ضعف مفرط برخوردار است، بلکه در وضعیت میانه قرار دارد. هم چنین، عدد نهایی به دست آمده 2.56 است که نشان می دهد ایده ی تشکیل اتحادیه ی محور مقاومت دارای قوت است. از سوی دیگر، جمع نمرات وزندار نیز بیانگر آن است که وضعیت کشورها و گروه های محور مقاومت در شرایط متوسط قرار دارد و احتمال تشکیل اتحادیه محور مقاومت، متوسط است. برای افزایش احتمال شکل گیری اتحادیه ی منطقه ای محور مقاومت، تعداد 20 راهبرد، بر اساس اصل هم تکمیلی و وابستگی متقابل، پیشنهاد شده است.
امنیت انرژی و نظریه مجموعه امنیتی منطقه ای
منبع:
سیاست پژوهی جهان اسلام دوره اول زمستان ۱۳۹۳ شماره ۱
129 - 151
حوزه های تخصصی:
مفهوم امنیت انرژی سالیان اخیر در سطح وسیعی مورد توجه اندیشمندان حوزه روابط بین الملل قرار گرفته است و وارد دستورکار مطالعاتی این اندیشمندان شده است. موضوع انرژی در ابتدا بیشتر دارای ابعاد اقتصادی بود، لیکن در سالیان اخیر و به ویژه پس از بحران گازی سال 2006 بین روسیه و اوکراین، ابعاد امنیتی و سیاسی آن نیز پررنگ شده است. پس از وقوع مجدد این بحران در سال 2009، تنش های مکرر در منطقه راهبردی خاورمیانه و به ویژه پس از مناقشه روسیه و غرب در بحران اوکراین در سال 2014 اهمیت آن دوچندان گشته است. تمام انواع انرژی از لحاظ در معرض بودن و امنینی کردن در یک سطح نیستند. گاز طبیعی برای امنیتی کردن و انرژی های تجدیدپذیر در انتهای این صف قرار دارند، زیرا عمدتاً به صورت محلی تولید و مصرف می شوند. این مقاله براساس مفهوم نظری رهیافت مجموعه امنیتی منطقه ای که به وسیله باری بوزان ارائه شده به بررسی مفهوم امنیت انرژی می پردازد. این مقاله تلاش می کند تا با رویکردی توصیفی تحلیلی با معرفی نظریه «مجموعه امنیتی انرژی» و مفاهیم این نظریه به ویژه مفهوم مهم «امنیتی کردن» آن را بر روی مسئله امنیت انرژی کاربردی نماید.