مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
اژدها
حوزه های تخصصی:
در اساطیر اژدهاکش حامی مردم است، با نیرو و کمک ایزد یا ایزدان، به حمایت از مردمان و برای ایجاد صلح و آرامش به جنگ با اژدها می رود. در فرهنگ های مختلف اژدها و اژدهاکشان با نماد های گوناگونی به کار رفته اند ولی در بن مایه و زبان تمامی آن اسطوره ها یکی هستند و فقط ازلحاظ گفتار است که در فرهنگ های مختلف از یکدیگر متمایز شده اند.در تحقیق حاضر از بین اسطوره های جهان درباره اژدهاکشی، اسطوره اژدهاکشان ایران و هند انتخاب و از بین آنها به مقایسه بهرام (ورثرغن)، ایزد اژدهاکش ایرانی، با ایندرای هندی و فریدون و راما پرداخته شده است. این مقاله با جمع آوری اطلاعات از منابع کتابخانه ای و تحلیل اسطوره ها به روش ساختارگرایانه با نظر به تفکرات لوی استروس که اسطوره را گفتاری درون نظام نمادین زبان می داند پیش رفته است. هم چنین، براساس تفکرات ژرژ دومزیل که جامعه هند و اروپاییان را یک قوم واحد می داند، به بررسی این سؤال پرداخته شده است که آیا بین اسطوره های ایران و هند تطابقی وجود دارد؟ اگر آری این تطابق ها به چه مسئله ای مربوط می شوند؟ بنابراین، مقاله حاضر ساختاری تحلیلی تاریخی دارد. با بررسی های انجام شده، درنهایت این نتیجه حاصل شد که تطابقاتی بین اژدهاکشان هند و ایران وجود دارد و این شباهت ها و تطابق ها بنابر نظر استروس نه در اثر ارتباطات بلکه چون اسطوره ها در انگاره های عام ذهن آدمی وجود دارند و به دلیل این که هندیان و ایرانیان قبل از جدایی هردو از یک قوم هند و اروپایی بوده اند، بنابراین اسطوره اژدهاکشان این دو قوم بن مایه های مشترکی دارند و فقط در روایت به دلیل تشکیل سازمان های سیاسی، مذهبی، اجتماعی و موقعیت های جغرافیایی مختلف از نشانه های مختلفی استفاده کرده اند و به مرور زمان تغییر یافته و از یکدیگر متمایز شده اند.
مطالعه شش نگاره نبرد اسفندیار با اژدها از شاهنامه فردوسی دو مکتب شیراز و تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آنچه شاهنامه فردوسی را با فرهنگ مردم و نگارگری پیوند داده، داستانهایی با مضامین پهلوانی و اسطورهای هستند که سبب شده اند تا نگارگران طی سالیان طولانی در صدد به تصویر کشیدن آن درآیند. از جمله داستان هایی که نگارگران بدان توجه کرده اند، "نبرد اسفندیار با اژده ا" است، که خان سوم از هفتخان اسفندیار محسوب می شود. اژدها یکی از عناصری است که در تمامی فرهنگ ها بدان توجه شده است و معانی متعددی را شامل می شود. این موضوع، در میان نگارگری دو مکتب شاخص شیراز و تبریز حائز اهمیت است و نگاره های این دوران نسبت به نگارههای پیش از خود، ساختاری متمایز دارند. مسئله اصلی این جستار، مقایسه تطبیقی ارتباط بصری و ساختارشناسانه بین اسفندیار و اژده ا در نگاره های مکاتب شیراز و تبریز دوم است. پژوهش حاضر در راستای پاسخگویی به این سئوال ها که نگارگران از چه خصوصیات بصری در جهت به تصویر کشیدن اژده ا استفاده کرده اند؟ و نگاره های منتخب چه وجوه اشتراک و افتراق تصویری دارند؟ سازماندهی شده اند. این پژوهش از منظر روش، توصیفی و داده های آن نیز به شیوه کتابخانه ای جمع آوری شد. تفحص های صورت گرفته درباره نگاره های منتخب دو مکتب، نشان میدهد: نگارگران از ویژگیهای بصری همچون اندازه، تزیینات، فرم، ترکیب بندی، رنگ، خطوط، بافت و... بهره برده اند. ازجمله خصوصیات تصویری، تفاوت نگاره های دو مکتب از موارد مشابه بیشتری برخوردار بوده از جمله در تزیینات، جثه اژده ا و نوع ترکیب بندی، خطوط، فرم، رنگ و خشکسالی صحنه می باشد. نگاره های شیراز ساختاری تک وجهی دارند و هنرمندان در بهره گیری از این عناصر در مقایسه با نگارگران تبریز دوم، آنچنان موفق نبوده اند که ویژگی های تصویری متنوع تری به کار بگیرند.
بررسی جامعه شناختی پیکرگردانی اژدها در متون حماسی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال دوم زمستان ۱۳۹۸ شماره ۴ (پیاپی ۸)
839 - 854
حوزه های تخصصی:
وقتی سخن از اسطوره به میان می آید، در باور همگان، موجودات عجیب و اسطوره ای از جمله اژدها در اذهان تداعی می گردد که در حوزه جامعه شناختی ملل مختلف در گذشته نقش مهمی داشته است. موجودی اهریمنی و پلید که در بسیاری از باورهای اسطوره ای و فرهنگی ملل مختلف حضوری چشم گیر داشته است. هدف محقق در این نوشتار بررسی جامعه شناختی پیکرگردانی اژدها در شاهنامه فردوسی و متون حماسی ایران است. روش پژوهش توصیفی - تحلیلی و مبتنی بر مطالعات کتاب خانه ای است. حاصل این پژوهش نشان می دهد که در فرهنگ جامعه ایرانی در دوره باستان، اژدها نماد از شر و بدی است و تقریباً در فرهنگ اساطیری تمام ملل از جمله ایران، دارای خاصیت پیکرگردانی است و با توجه به شرایط و زمان خود می تواند به موجودات دیگر تبدیل شود که این موضوع از جنبه جامعه شناختی حائز اهمیت است. چرا که این مسئله در جامعه ای که فرهنگ آن بر اساس فرهنگ اساطیری شکل گرفته می تواند بینش اساطیری آن را ار ارتباط با جامعه انسانی انعکاس دهد. اژدها خود تغییر یافته از مار است و در متون حماسی معمولاً به انسان در نقش ضحاک، به ابر سیاه ، فریدون و جمشید تبدیل می شود. این موجود پلید تقرباً در تمام جوامع بجز چین کاری جز از بین بردن انسان ها ندارد، در بعضی موارد هم از خوی اهریمنی خود فاصله می گیرد و از آسیب انسان ها دست برمی دارد. ولی با این حال اژدها در فرهنگ و باورهای عامیانه ایران که در تعامل با جامعه نیز هست، باز همان سیر اهریمنی خود را طی می کند.
تحلیل پیکرگردانی اژدها در ماجراهای گرشاسپ براساس نقد کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب حماسی سال چهاردهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۳
259 - 285
حوزه های تخصصی:
نقد کهن الگویی از جمله روی کردهای میان رشته ای در نقد ادبی معاصر است. کارل گوستاو یونگ میراث ادبی و تجربه های مشترک فرهنگ های متفاوت را در ناخودآگاه جمعی می پندارد و دلیل شباهت های فرهنگی میان ملل مختلف را اشتراک در کهن الگوهای مشترک می داند. هدف این گونه نقد، تحلیل و ارزیابی آثار ادبی و روایات کهن، در صورت داشتن ظرفیت اسطوره ای و کهن الگویی است. از جمله اهداف اصلی پیکرگردانی، ارائه نمادها و نشانه هایی است که قصد بازنمایی حالات روانی انسان را دارد و در پی بیان رازهای مبهم هستی در اسطوره ها به وسیله کهن الگوهاست. این پژوهش قصد دارد انواع پیکرگردانی هیولاهایی را که در اصل اژدها هستند، در ماجراهای گرشاسپ مورد تحلیل و ارزیابی قراردهد. در این جستار از میان ضدّقهرمانانی که گرشاسپِ اوستا به عنوان کهن الگوی قهرمان با آن ها مبارزه کرده است، تنها پتیاره های اژدهاگونه ای که به هیأت پری وهیولاهای سهم گین پیکرگردانی شده اند، از دیدگاه نقد یونگی، به شیوه کتاب خانه ای و با روی کرد تحلیلی - توصیفی مورد بررسی قرارگرفته اند و این نتیجه به دست آمده است که این بوده های اهریمنی به رغم تفاوت در پیکره های ظاهری، در اصل پیکرگردانی اژدهای درون و سایه وآنیمای منفی قهرمان هستند.
ویژگی های اژدها در نگارگری عصرصفوی با تأکید برتوصیفات فردوسی در شاهنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هنرهای زیبا - هنرهای تجسمی دوره ۱۷ بهار ۱۳۹۱ شماره ۴۹
31 - 44
حوزه های تخصصی:
فرم و صورت اژدها بارها در طول تاریخ هنر ایران، در قالب های گوناگون و با مضامین رمزگونه ظاهر شده است. اتصال این نقش به فرهنگ، باورها، جهان بینی اساطیری از یک طرف و ادبیات غنی و سرشار ایرانی از سوی دیگر، جایگاه آن را بیش از پیش اهمیت می بخشد. در این میان به نظر می رسد نگارگران با توجه به قصص اساطیری و منابع ادبی موجود خصوصاً شاهنام? حکیم ابوالقاسم فردوسی، در نمایش این موجود، به دستور زبان خاصی دست یافته اند؛ لذا این مقاله سعی دارد به شیوه توصیفی و تحلیلی ضمن بررسی معانی اژدها و توجه به توصیفات بصری فردوسی از این موجود در شاهنامه ازطریق مقایسه این اوصاف با اژدهای ترسیم شده در نگارگری عصر صفوی، نگرش و ساختار بیانی و بصری هنرمندان نگارگر را مورد کنکاش قرار دهد. و از طریق مقایسه و تطبیق تمهیدات به کارگرفته شده در شکل اژدها در این دوره با ادوار گذشته روی کردهای نوین آنها را در نمایش این موجود، مشخص نماید. در ضمن تلاش شده است تا علاوه بر توجه به این نگرش، از طریق مطالع? شکل و سیمای اژدها، اندازه و موقعیت آن در کادر و تزیینات و نوع بافت و رنگ های به کارگرفته شده در نمایش اژدها، چگونگی دلالت آن بر مفهوم نیروی شرورنفس اماره مشخص شود.
نمادینگی اژدها در عرفان و دین و بن مایه های اساطیری آن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه زبان و ادبیات فارسی سال ۲۰ تابستان ۱۳۹۸ شماره ۴۱
249 - 284
حوزه های تخصصی:
اژدها در اساطیر اغلب ملل، نقش های مهمّی ایفا می کند و دارای دو سویه منفی و مثبت است؛ در نمادگرایی منفی، موجود اهریمنی، دیو خشکسالی و بازدارنده آب ها، بلا و بیماری، هرج و مرج و آشوب ازلی است و در نمادگرایی مثبت، کارکردهایی چون مادر کائنات، نخستین آفریده که آفرینش بدان بستگی دارد، نخستین شهریار، آورنده باران، زایا، نامیرا، نیروی خورشید و پدیدآورنده فصول و شب و روز، نگهبان گنج های مخفی، خداگونگی، درمان بیماری، عامل کشف راز و آگاهی دهندگی دارد. مفهوم اساطیری اژدها در دو وجهه مثبت و منفی به عنوان نیروی اصلی اهریمن(شیطان)، دشمن آفرینش انسان و عامل هبوط و رمز تجلّی حقّ در دین های گوناگون نمود پیدا کرده است. در اغلب نحله های عرفانی نیز شاهد کارکردهای نمادین اژدها هستیم. در مقاله حاضر، نگارندگان با هدف کاویدن ریشه نقش های اژدها در عرفان و با استفاده از روش تحلیل محتوا، کارکردهای اژدها در اساطیر و عرفان را واکاوی نموده و به این نتیجه رسیده اند که در عرفان، اژدها در چهره منفی خود نماد نفس و در شکل مثبتش به عنوان مظهر طاعت و نیروی حق، رخ نموده است و با توجّه به پیشینه اژدها در اساطیر ملل مختلف: نمادینگی نفس در عرفان، ریشه در کارکرد اژدها در اساطیر، به عنوان نماد هرج و مرج، دشمنی حقیقت و جهل دارد و نمادینگی نیروی حقّ، از قداست و خداگونگی اژدها در اساطیر ملل مختلف، سرچشمه گرفته است.
بررسی تطبیقی مفهوم اژدها در شاهنامه با ادبیات جهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۱
193 - 202
حوزه های تخصصی:
دنیای حماسه دنیای درهم آمیخته ای از خوبی ها و بدی هاست. دنیایی است که در آن نیروهای اهورایی با اهریمنان به پیکار برمی خیزند. قهرمانان حماسه سرتاسر زندگی خود را در مبارزه با زشتی ها و پلشتی ها صرف می کنند. هرگاه از «شاهنامه» فردوسی سخن به میان می آید، تصویر نبرد پهلوانان با اژدها در ذهن نقش می بندد. سرگذشت زندگی ضحاک یا همان اژی دهاک نهایت تاریخ اساطیری ایران زمین است؛ سرگذشتی که در گذر زمان، بارها و بارها دگرگون شده و هر بار تکرار این اسطوره جذبه خاصی در متون اوستایی تا فارسی امروزی داشته است. یکی از ویژگی های مهم هر حماسه خرق عادت در حوادث آن است؛ یعنی در لابه لای متون حماسی با حوادث، شخصیت ها و موجوداتی برخورد می کنیم که خارق العاده اند. در عالم طبیعت یا وجود ظاهری و عینی ندارند یا ویژگی هایی که در حماسه از آن برخوردارند در عالم واقع عاری از آن هستند.
تحلیل سیرت فریدون و تجلی آن در نگاره «فریدون برای آزمودن خصایل پسران به هیأت اژدها در می آید» با تکیه بر رویکرد پدیدارشناسانه- میرچا الیاده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
میرچا الیاده وقایع باستانی را با اندیشه های تمدن های دیرین مرتبط دانسته، به آن ها ماهیتی دینی می بخشد. این مقاله در تلاش است با رویکرد پدیدار شناسانه دینی ازنظر الیاده به شخصیت اسطوره ای فریدون در شاهنامه و بازتاب آن در نگاره فریدون برای آزمودن پسرانش به هیئت اژدها درمی آید بپردازد. توجه به سیرت فریدون و سایر شخصیت ها در داستان و تجلی آن در نگاره بر اساس وجه انسان آیینیِ جهان باستان، منظور اصلی این مقاله است. در این زمینه سؤال هایی مطرح می شوند مبنی بر اینکه چگونه دگردیسی فریدون به اژدها برای آزمودن خصایل پسران به فرهنگ دینی و اسطوره ای ارتباط می یابد و ارتباط پدیدارشناسانه دینی با عناصر انسانی و غیر انسانی نگاره چگونه تعریف می شود. روش پژوهش حاضر تحلیلی- توصیفی و منابع آن از نوع کتابخانه ای است. نتایج نوشتار نشان می دهد که به طورکلی سیرت فریدون، ماجرای آزمودن خصایل پسران و قدرت دگردیسی او همه در ارتباط با نیروهای ماورایی شکل می گیرد و نقاش با استفاده از عناصر نمادینی چون اژدها، غُرم، موجود وهمی و اسب، در تجسم بخشیدن فضای اسطوره ای داستان کوشیده است.
نقد اساطیری روایت های عاشقانۀ شهریارنامه برمبنای نظریه های یونگ و جرج فریزر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از رویکردهای نقد ادبی معاصر نقد اسطوره ای است که به بررسی ریشه های اساطیری آثار ادبی در حوزه شخصیت ها و روایت ها می پردازد. نظریه های اسطوره باروری و کهن الگویی دو رویکرد اسطوره ای شاخص در نقد آثار ادبی هستند که بیانگر زیرساخت روانشناسانه و اساطیری پیرنگ آثار ادبی هستند. منظومه پهلوانی شهریارنامه داستان سرگذشت و ماجراجویی های شهریار نوه سهراب است که در قرن دهم هجری توسط شاعری «مختاری» نام سروده شده است. این منظومه نسبتاً مفصل دارای خرده روایت های بسیاری درباره شهریار به ویژه در حوزه عاشقانه و غنایی است که به دلیل روایت کهن و نشانه های درون متنی دارای پیرنگی اساطیری با کارکرد باروری و تکامل تفردگرایانه است. در این نوشته با روش توصیفی- تحلیلی کنش های شهریار در دو خرده روایت عاشقانه این منظومه از زاویه نظریه تفرد (خویشتن شناسی) و اسطوره باروری مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان می دهند که در یک خرده روایت عاشقانه، شهریار با ترک ایران و ورود به هند وارد حوزه ناخوداگاهی شده و پس از تجربه ساحات مختلف روانی (کهن-الگوها) به تکامل فردی و خودشکوفایی می رسد و در خرده روایت دیگر شهریار در هیأت خدای نباتی به مبارزه با اژدهای خشکسالی (مضراب دیو) می رود و با شکست او، الهه باروری و عشق (دلارام) را آزاد می کند.