مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
۹۸.
۹۹.
۱۰۰.
صفوی
حوزه های تخصصی:
دوره صفویه از جهت روابط خارجی بدون شک از مهم ترین ادوار تاریخ ایران است. شاه اسماعیل بنیان گذار سلسله صفوی، به دنبال سرکوب ملوک الطوایف و بقایای آق قویونلوها درغرب ایران با دولت ممالیک هم مرز گردید. ممالیک دولتی بزرگ ولی رو به اضمحلال مستقر در سرزمین های مصر، شام و حجاز بود که حاکمیتش ابتدا از طرف پرتغالیان و سپس عثمانی ها و صفویه مورد تهدید بود. روابط صفوی با ممالیک به دلیل توسعه طلبی ارضی شاه اسماعیل در شام، ابتدا خصمانه و با درگیری های مرزی همراه بود، سپس به دلیل دشمنی دولت عثمانی با آن دو، روابط آن ها بهبود یافته و متحول گردیده است. این پژوهش با روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از داده های کتابخانه ای، درصدد پاسخ به این سؤال است که روابط شاه اسماعیل صفوی با ممالیک چگونه، و به چه علت بوده است؟ در نتیجه مشخص شد که روابط شاه اسماعیل با ممالیک به مدت چهارده سال و در دو مرحله بوده است. روابط آنان ابتدا خصمانه آغاز شد ولی با به قدرت رسیدن سلطان سلیم در عثمانی و رویکرد تهاجمی او نسبت به آنان، روابطشان دوستانه و منجر به اتحاد نظامی بین طرفین گردیده است.
بازنمایی هویت ایرانی در اندیشه ی تاریخ نگاری ولی قلی شاملو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ملی سال ۱۷ زمستان ۱۳۹۵ شماره ۴ (پیاپی ۶۸)
59 - 78
هدف این مقاله بررسی چگونگی بازنمایی انگاره های هویت ایرانی در اندیشه ی ولی قلی شاملو در نگارش کتاب قصص الخاقانی است. عرصه ی تاریخ نگاری محمل مناسبی برای شناختِ برداشت ایرانیان از هویت خود در دوره های مختلف است. شاملو روایت گر دوره ی تثبیت هویت ایرانیان در نیمه ی دوم صفویان است. مقاله به دنبال پاسخ گویی به این پرسش است که انگار ه های هویت ایرانی در اندیشه تاریخ نگاری شاملو چگونه بازنمایی شده اند؟
بدین منظور با روش توصیفی تحلیلی مبتنی بر واکاوی متنِ قصص الخاقانی، عناصر هویتی که بر ذهنیتِ شاملو در گزارش رخدادها اثر گذاشته را مورد ارزیابی قرار می دهیم.
شاملو در روایت رخدادهای تاریخی زمان خود متأثرِ از بافت ِفرهنگی و گفتمان غالب دوره ی نگارشِ کتابش، با رجوع به حافظه ی جمعی ایرانیان به بازنمایی و ارائه ی روایت معناداری ازگزارش تاریخی اش دست زده است. حضورِ پررنگ عناصر هویت فرهنگی در متنِ رسمی قصص الخاقانی، پویایی وجوه فرهنگی هویت ایرانی را نشان می دهد.
بررسی ویژگی ها و شیوه های به کارگیری تزئین تنگ بری در آثار معماری ایران صفوی و هند گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
باغ نظر سال هجدهم بهمن ۱۴۰۰ شماره ۱۰۴
17 - 28
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: تنگ بری یکی از عناصر وابسته به معماری در ایران عصر صفوی و هند گورکانی است. روابط فرهنگی و سیاسی صفویان و گورکانیان نقش بسزایی در تعامل و نفوذ هنر بین دو کشور داشته است، به طوری که بسیاری از هنرها از جمله هنر تزئینی «تنگ بری» که در هند با نام «چینی خانه» شناخته می شود، بر اثر همین تبادلات رونق یافته است. بر این اساس انجام مطالعه تطبیقی جهت بررسی این آثار به لحاظ ویژگی های شکلی و کاربرد آن در فضاسازی معماری ایران دوره صفوی و هند دوره گورکانی، مسئله اصلی این پژوهش است. این پژوهش با بررسی ویژگی های فرمی، نقوش و تکنیک های اجرای تنگ بری، نگرش متفاوت هنرمندان در شیوه های به کارگیری این تزئین در بناهای دو سرزمین را مشخص می کند. هدف پژوهش: بررسی تأثیر مراودات فرهنگی ایران دوره صفوی و هند دوره گورکانی بر روند تحول عنصر تنگ بری، شناخت ویژگی های شکلی و چگونگی به کارگیری این تزئین در بناهای دو کشور از اهداف اصلی پژوهش است. هدف ثانویه پژوهش استفاده از دانش به دست آمده از موضوع در طراحی زیورآلات و صنایع دستی است که البته در این مقاله به این موضوع پرداخته نشده است. روش پژوهش: پژوهش حاضر بر اساس تحلیل یافته های تاریخی و توصیف نقوش بر مبنای دانش نظری و بصری شکل گرفته است و شیوه های گردآوری اطلاعات شامل پیمایش میدانی بناها، مطالعه منابع داخلی و خارجی معتبر و کسب اطلاع از اشخاص صاحب نظر است. نتیجه گیری: این بررسی نشان می دهد عنصر تزئینی چینی خانه تحت تأثیر تنگ بری های ایران و طی روابط فرهنگی ایران و هند در دوره صفوی وارد هنر هندوستان شده است و به لحاظ گونه شناسی، به سه فرم کلیِ «محرابی»، «ظرفی» و «کتیبه ای» در تزئینات تنگ بری هر دو دوره صفوی و گورکانی قابل دسته بندی است. تکنیک ها و مصالح به کاررفته در نمونه های ایرانی و هندی دارای تفاوت هایی با یکدیگر بوده لیکن به صورت کلی تنگ بری های ایرانی با تنوع شکلی بیشتر، در فضاسازی داخلی کاربرد داشته اند. در مقابل نمونه های موجود در هند از تنوع در تکنیک های ساخت برخوردار بوده و بیشتر در نماسازی سطوح خارجی مورد استفاده قرار گرفته اند.
تبیین سیر تکامل الگوی میدان شاه در پایتخت های صفوی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هویت شهر سال هشتم بهار ۱۳۹۳ شماره ۱۷
77 - 86
حوزه های تخصصی:
میدان نقش جهان اصفهان، الگوی تکامل یافته میادین شاه در پایتخت های دوره صفوی ایران است. دستیابی به الگوی مذکور یکباره نبوده و ریشه های شکل گیری و تکامل آن در پایتخت های اول و دوم صفوی وجود داشته است. روش تحقیق در پژوهش حاضر تفسیری–تاریخی است؛ به طوری که تبیین نتایج حاصل از مطالعه تطبیقی بین ویژگی های میادین شاه، پس از شناخت، استنتاج و تحلیل از اسناد و متون تاریخی انجام یافته است. سیر ویژگی های کالبدی و عملکردی میادین شاه، دارای روندهایی ثابت، متغیر و تکاملی بوده اند. کاربری های میدان و دسترسی های آن روندی ثابت و زمان شکل گیری، اسامی و ابعاد میادین شاه، روندی متغیر داشته است. طرح اولیه، محدود شدن تعدد و تنوع عناصر معماری کناره ای و شکل گیری همزمان آنها با میدان، جداره سازی، نسبت هندسی یکسان و طراحی عناصر طبیعی از ویژگی های تکاملی این سیر است. تحلیل روند این ویژگی ها نشان دهنده آن است که سیر تکاملی در الگوی میادین شاه پایتخت های صفوی وجود داشته است.
بازشناسی قالی های عثمانی با تاکید بر عوامل تاثیرگذار هنر ایرانی بر شکل یابی و گسترش آن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قالی عثمانی دارای گستره وسیعی از طرح و نقش، رنگ و بافت بوده که در تاریخ قالیبافی جهان اهمیت خاصی دارد. در مدت حکومت عثمانیها (1299-1922م) تولید قالی نسبت به دوره پیشین توسعه بیشتری پیدا کرد به گونه ای که قرن شانزدهم و نیمه اول قرن هفدهم میلادی باشکوه ترین این دوره تلقی می شود. با بررسی قالی های عثمانی میتوان ردپای هنر ایران را ملاحظه کرد. نفوذ هنر ایران در قالی عثمانی بعد از فتح استانبول (1453م) شدت بیشتری میگیرد و آثار آن، در تغییر طرح و نقش و بافت قالی ها دیده می شود. به همین منظور، میتوان قالی عثمانی را در دو گروه، دسته بندی کرد. هدف این مقاله، بازشناسی قالی های دوره عثمانی و عوامل تاثیرگذاری هنر ایران، در شکل گیری قالی های گروه دوم این دوره است. براین اساس پرسش های مقاله حاضر این است؛ چه قالیهایی از گروه دوم قالی های دوره عثمانی تحت تاثیر نفوذ هنر ایران بافته شده است؟ چه عواملی زمینه ساز تاثیر هنر ایران بر شکل دهی به قالی های عثمانی شدند؟ روش تحقیق توصیفی تحلیلی تطبیقی است، گردآوری اطلاعات کتابخانه ای و بخشی از تصاویر از طریق جستجو در موزه ها تهیه شده است. یافته های تحقیق نشان میدهد که نفوذ فرهنگ و هنر ایرانی از طریق مهاجرت اجباری و اختیاری هنرمندان به دربار عثمانی، هدایای پادشاهان، غارت و چپاول آثار هنری ایران توسط عثمانی در زمان اشغال، صادرات قالی ایران به عثمانی از عوامل تاثیرگذار بر هنر قالیبافی عثمانی بوده است.
قزلباشان ایناللو و قمه زنی در شهر چادگان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایناللوها ازجمله قبایل ترک نژادند که در حکومت ممالیک شام نقش ویژه ای داشتند. پس از پیوستن این گروه به صفویان، با نام قزلباشان شاملو، یکی از آنها حاکم منطقه چادگان شد. اولاد او تا دوره پهلوی، در مقام حاکم و نخبگان سیاسی نظامی، فعالیت های اقتصادی و فرهنگی گسترده ای داشتند که ازجمله این فعالیت ها، برگزاری سوگواری در دهه نخست محرم بود. در این باره، مسئله مهمی که مقاله حاضر بررسی می کند این است: ایناللوها در راه اندازی و تداوم مراسم قمه زنی در چادگان چه نقشی داشتند؟ در پی یافتن پاسخ آن، قمه زنی تا مقطع کنونی و دوره محمدرضاشاه پهلوی مطالعه می شود؛ سپس برای بررسی سابقه قمه زنی، اطلاعات به دست آمده با اطلاعات ارائه شده در سفرنامه های سیاحان دوره صفوی مقایسه و تحلیل می شود. یافته های پژوهش بیان کننده آن است که قمه زنی چادگان در دوره معاصر با دوره صفوی شباهت بسیاری دارد و هرچه از زمان حاضر به دوره های پیشین برمی گردیم، نقش ایناللوها در محوریت برگزاری مراسم، برجسته تر است؛ بنابراین تداوم حکومت چهارصدساله ایناللوها در چادگان، موجب استمرار قمه زنی در چادگان شد؛ همچنین محوریت آنها در برگزاری مراسم از دوره صفوی، روزنه ای به پیشینه تاریک قمه زنی در سوابق و خاستگاه قزلباشان، پیش از ورود به ایران، می گشاید.
سیر تحول کالبدی-معنایی «فخرومدین» در بناهای آرامگاهی به جامانده دوران اسلامی (مطالعه تطبیقی دوره های ایلخانی، تیموری و صفوی)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال پنجم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۸
۲۰۱-۱۷۹
حوزه های تخصصی:
فخرومدین به شبکه های درون حصار و اماکن مذهبی گفته می شود که به صورت مشبک هایی تکرار شوند. این گونه دیوارها را با قطعات گل پخته به اشکال هندسی و غیر هندسی ساخته اند و چون در فواصل آن ها حفره هایی پدید آمده، کوشیده اند که فرم آن ها نیز زیبا باشد. در دوران اسلامی ایران، بناهای آرامگاهی و مقابر پس از مساجد، در شمار مهم ترین آثار معماری و شهرسازی، جای می گیرند. ساخت این بناها از سده چهارم هجری قمری، آغاز و با فراز و فرودهایی تا عهد صفویه، ادامه می یابد. به گواهی آثار بازمانده، دوره ایلخانان در ایران را می توان دوران اوج رواج و رونق ساخت «فخرومدین» در بناهای آرامگاهی دانست. در این نوشتار، تعدادی از بناهای آرامگاهی به جامانده از دوره ایلخانی، تیموری و صفوی موردبررسی تطبیقی قرار گرفته است. جستار این پرسش اصلی را که فخرومدین چه سیر تحولی را در دوران اسلامی با تأکید بر سه دوره مذکور، طی نموده است و کاربرد آن، در تطبیق با هم چگونه قابل تشریح و ردگیری است؟ دنبال می نماید. این پژوهش، ترکیبی از دو نوع روش پژوهش کیفی و کمّی و به روش توصیفی- تحلیلی بر پایه استدلال منطقی، انجام شده است. جمع آوری داده ها، ازطریق مطالعه کتابخانه ای و اسناد معتبر تاریخی و بررسی تصاویر و مراکز اسناد صورت گرفته است. در این راستا ابتدا پیشینه تاریخی و مبانی نظری مبحث مورد بررسی قرار گرفته است. سپس تمامی گونه های فخرومدین در مقابر سه دوره ایلخانی، تیموری و صفوی (درمجموع 25 نمونه موردی) با توجه به الگو های هندسی، محل قرارگیری و مصالح به کار برده شده در ساخت آن ها تحلیل شده است. نتیجه مطالعه تطبیقی نشان می دهد که «فخرومدین» در قالب هفت شاخصه کالبدی-معنایی تدوین شده است. این شاخصه ها شامل: معنویت، شفافیت، آسایش محیطی، امنیت، تعامل بصری، محرمیت و زیبایی هستند و مشخص شد که در دوره ایلخانی، شاخصه های «معنویت» و «تعامل بصری»، در دوره تیموری، شاخصه های «آسایش محیطی» و «تعامل بصری» و در دوره صفوی، شاخصه های «معنویت» و «آسایش محیطی» مورد تأکید بوده است.
مقایسه تطبیقی هندسه مسجد امام اصفهان و مسجد سلیمانیه استانبول بر اساس مفاهیم کهن الگویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۸
119 - 138
حوزه های تخصصی:
مفاهیم کهن الگویی در ساختار کالبدی آثار شاخص تمدنی جایگاه ویژه ای دارند. در کالبد معماری اسلامی نیز مسجد جایگاه عمده ای را به خود اختصاص داده است. هدف پژوهش حاضر مقایسه هندسه دو اثر شاخص حوزه تمدن ایران و عثمانی در محدوده اقلیم گرم و خشک براساس مفاهیم دانش کهن الگویی است. مفاهیم کهن الگویی که سازنده تصاویر ذهنی نمادهای مختلف در ناخودآگاه جمعی اند؛ می توانند برای یافتن ارتباط بین هندسه دو بنا بر اساس مقایسه تطبیقی، مورد تحلیل قرار گیرند. از لحاظ تاریخی در اصفهانِ دوره صفوی، بهترین مساجد ساخته شده است که مسجد امام به عنوان یکی از مهمترین نمونه ها به حساب می آید. هم عصر با آن، در استانبول عصر دولت عثمانی، مساجد مهمی چون سلیمانیه ساخته شده است. این مقاله به لحاظ محتوا، کیفی به شمار می رود که اساس آن پژوهش تاریخی-تفسیری بوده و در جمع بندی اطلاعات بدست آمده از رویکرد تحلیلی- تطبیقی با کاربست کدگذاری استفاده شده است. سؤال اصلی پژوهش چگونگی نسبت میان هندسه مسجد امام و مسجد سلیمانیه بر اساس مفاهیم کهن الگویی است. بدین منظور، ابتدا مهمترین مفاهیم نمادین آرکی تایپی مشخص شده، سپس بر اساس کدگذاری محوری در ریزفضاهای مساجد مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است. نتایج نشان می دهد انتقال یک فرم آرکی تایپی در مساجد مورد مطالعه، به دلیل شناسا بودن آن نزد مردمان عصر صفوی و عثمانی و تداوم آن به عنوان یک شکل مقدسِ از پیش پذیرفته شده، علی رغم تفاوت های ظاهری و زمینه ای الگوهای هندسیِ مساجد امام و سلیمانیه، نمایانگر وجوه اشتراک و افتراق از لحاظ کاربرد فرم هاست. تداوم انتقال یک شکل آیینی در معماری پیش از اسلام به دوره ی صفوی و عثمانی و استفاده از این ابزار در ساختار مساجد امام و سلیمانیه نشان دهنده حضور الگوهای پایدار آرکی تایپی، در الگوی هندسی مساجد بوده است.
گونه شناسی کالبدی- فضایی آرامگاه های مذهبی صفوی اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دوره صفوی به عنوان یکی از ادوار شاخص در زمینه معماری مقابر مذهبی شناخته می شود و به تبع آن، خطه اصفهان در این دوره به عنوان پایتخت حکومت نیز، آیینه تمام نمایی از معماری این عصر به شمار می رود. هدف از پژوهش ، شناخت و مدون سازی و دسته بندی ویژگی های کالبدی-فضایی انواع گونه های این نوع از معماری است که به دلیل کم توجهی به آثار موجود و به تبع آن، تخریب تدریجی آن ها، ضروری به نظر می رسد. پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به دو سؤال است. (یک) بناهای آرامگاهی مذهبی دارای چه ویژگی های کالبدی فضایی هستند (دو) وزن دهی هر یک از ویژگی های مورد بررسی، به چه ترتیب است. در این راستا ابتدا، بازشناسی شاخصه های محل دفن در پرتو تعالیم اسلامی و اصول معماری آرامگاهی صورت پذیرفت و سپس 17 آرامگاه مذهبی، در محدوده اصفهان صفوی و مناطق تابعه، شناسایی شده و بر مبنای شأن فرد متوفی، به دو گونه کلّیِ آرامگاه های امامزادگان و آرامگاه های علما دسته بندی شده و اصول و ویژگی های کالبدی-فضایی آنها به روش توصیفی-تحلیلی و به صورت مجزا مورد واکاوی و بررسی قرار گرفت. در انتها با کنار هم قرار گرفتن تحلیل های صورت پذیرفته در مورد هر نمونه، نتایج آماری قابل تأمّلی در خصوص ویژگی های غالب، بر معماری آرامگاه های مذهبی دوره صفوی، در هر یک از مؤلفه های مورد بحث و در هر یک از دوگونه مورد بررسی، منتج و ارائه شد که از جملگی آن ها که در هردو گونه مورد بحث، مشترک نیز بود، می توان به برونگرایی و رعایت سلسله مراتب خاص ورود به آرامگاه ها و هندسه مرکزگرای فضای اصلیِ غالب آن ها اشاره کرد.
تجلی باورهای دینی بر کتیبه نگاری مذهبی شمشیرهای دوره های صفوی و قاجار(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
97 - 121
حوزه های تخصصی:
مفاهیم و باورهای مذهبی در دوره های صفوی و قاجار بر اشیاء مختلف منعکس شده اند که یکی از نمودهای آن در تزیین سلاح ها و به ویژه شمشیرها بوده است. در این دو دوره، هنرمندان از انواع مختلف نقوش تزیینی چون گیاهی، هندسی، انسانی، جانوری و کتیبه ای جهت مزیّن نمودن شمشیرها بهره گرفته اند. تمرکز پژوهش حاضر، بر کتیبه های حاوی مضامین مذهبی بر روی شمشیرها بوده است. انتخاب شمشیر از میان انواع مختلف سلاح ها در این بررسی، به منظور تحدید دامنه ی موضوع؛ و همچنین تنوع قابل توجه کتیبه های به کار رفته بر شمشیرهاست. از اهداف اصلی این پژوهش، طبقه بندی صوری و محتوایی کتیبه های مذهبی شمشیرهای دوره های صفوی و قاجار و همچنین تبیین رابطه ی میان مفاهیم کتیبه ها با باورهای مذهبی بوده است و سؤال های این پژوهش عبارتند از: 1- کتیبه های مذهبی شمشیرهای دوره های صفوی و قاجار چه انواعی داشته اند و با چه قلم نگارشی و فنون تزیینی بر شمشیرها نقش بسته اند؟ 2- چه رابطه ا ی میان مضامین کتیبه ها با باورهای مذهبی دوره های صفوی و قاجار وجود داشته است؟ روش تحقیق، توصیفی، تطبیقی - تحلیلی است و اطلاعات آن از طریق مطالعات منابع کتابخانه ای و بررسی های میدانی بر روی 50 نمونه شاخص از شمشیرهای هر دو دوره (از70 نمونه کتیبه دار) استخراج شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد کتیبه های مذهبی شمشیرهای دوره های صفوی و قاجار گونه هایی چون کتیبه های قرآنی، اسماء الحسنی، دعایی و تعویذی، حدیث جوانمردی، عبارات استعانت از پیامبران و معصومین و بدوح دارند که اغلب با قلم نسخ و ثلث و با فنونی چون طلاکوبی و قلمزنی بر شمشیرها حک شده اند. استفاده از این نوع کتیبه ها با جنبه ی تعویذی و حفاظت بخشی، متأثر از باورها و نگرش مذهبی هنرمندان و صاحبان شمشیرها، جهت حمایت روحی و روانی جنگاوران و در راستای تداعی حضور الهی به عنوان حامی، یاریگر و نصرت بخش در جنگ بوده است، حتی اگر جنگ ها در راستای تحکیم دین اسلام و شعائر مذهبی نبوده باشد.
تحلیلی بر مضامین کتیبه های مذهبی ایوان های صحن عتیق حرم مطهر رضوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
123 - 139
حوزه های تخصصی:
حرم مطهر رضوی امروزه چون موزه ای مجموع هنرهای اسلامی را از ادوار مختلف تاریخی درون خود جای داده است. اسناد این موضوع، کتیبه هایی است که در ابنیه حرم از دیرباز تاکنون موجود است؛ قدیمی ترین صحن حرم رضوی که عتیق (انقلاب) نامیده می شود؛ به دلیل نزدیکی با روضه منوره و اهمیتی که داشته، کتیبه هایی را از دوران تیموری تاکنون درون خود جای داده، که بیشترین آن ها دارای مضامین مذهبی است. این کتیبه ها که از جوهر معنوی اسلام سرچشمه می گیرد اطلاعاتی را از شرایط اجتماعی و مذهبی ادوار تاریخی مختلف، نشان می دهد؛ با توجه به این مهم، اهداف پژوهش: -معرفی کتیبه های مذهبی چهار ایوان صحن عتیق، -آشنایی با مضمون و محتوای کتیبه ها -علت استفاده و ارتباط میان مضامین و جایگاهشان در بنا است. سوالات پژوهش این است که: -بیشترین کتیبه های مذهبی در ایوان های صحن عتیق مربوط به چه دوره تاریخی است؟ -مضامین و محتوای هر یک از کتیبه های مذهبی چه بوده؟ -علت استفاده و ارتباط میان مضامین کتیبه ها و جایگاهشان در صحن عتیق چه بوده است؟ روش انجام تحقیق توصیفی – تحلیلی بوده و گردآوری مطالب آن با استفاده از منابع مکتوب و بررسی میدانی، انجام شده است. تجزیه و تحلیل نیز با تکیه بر روش تحلیل محتوای کیفی، نهایت در قالب چهار جدول طبقه بندی و بررسی شده است. براساس نتیجه پژوهش -بیشترین کتیبه های صحن، متعلق به دوران صفوی بوده است. -کتیبه های مذهبی به آیات قرآن و احادیث اختصاص یافته و مضامین آن ها بر اساس توحید، رسالت انبیا (ع) و دعوت انسان ها به فرایض دینی، دوستی آل محمد(ص) و زیارت قبر مطهر حضرت رضا (ع) بوده است. -انتخاب مضامین نیز کاملاً با جایگاه آن در بنا مرتبط بوده است؛ برای مثال در ایوان جنوبی(ایوان طلا) که ورود به روضه منوره است، آیات سوره مریم کتیبه شده که اشاره به فضای امنی که زائرین به آن وارد می شوند دارد و همچنین سوره یاسین، که به قلب قرآن معروف است، استفاده شده که نشان دهنده قلب این مکان مقدس (روضه منوره) بوده است.
مطالعه تطبیقی سرپوش ها و آسمانه های تصویرشده در نگاره های دوره صفوی با تاکید بر جنسیت(نمونه های موردی: شاهنامه رشیدا و هفت اورنگ جامی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نگره زمستان ۱۴۰۰ شماره ۶۰
157 - 171
حوزه های تخصصی:
پوشش در دوران مختلف نمادی از فرهنگ و نشان دهنده جایگاه اجتماعی افراد و جامعه بوده است و از لحاظ واژه ای به جنبه های مختلفی اشاره دارد. ایران با توجه به تاریخ چندهزارساله در مورد پوشش ها از لحاظ شکل و هندسه، از غنای بالایی برخوردار است که می توان آن را در نگاره های دوره های مختلف نظاره گر بود. نکته قابل تأمل در بحث پوشش ها عواملی است که از جهات مختلفی بر آنها تأثیر داشته که یکی از مهم ترین و اساسی ترین آنها جنسیت است. مطالعات پیشین نشانگر آن است که جنسیت در پوشش انسان ها تأثیرگذار بوده ولیکن چگونه می توان این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری را در پوشش نگاره های دوره صفوی نیز مشاهده کرد؟ هدف این تحقیق بررسی تأثیرگذاری و تأثیرپذیری پوشش های انسانی و معماری بر یکدیگر در نگاره هاست. لذا سؤال های اصلی چنین خواهد بود: 1- آیا تأثیرگذاری و تأثیرپذیری میان سرپوش ها و آسمانه ها در نگاره های دوره صفوی دیده می شود؟ 2-کدام عوامل باعث تأثیرگذاری و تأثیرپذیری میان سرپوش ها و آسمانه ها می شود؟ 3-جنسیت چه نقشی در این تأثیرگذاری و تأثیرپذیری ایفاء می کند؟ روش تحقیق این پژوهش، از نوع کیفی و توصیفی-تحلیلی با رویکردی تطبیقی است و شیوه جمع آوری اطلاعات به صورت کتابخانه ای است. نتایج تحقیق در نگاره ها حاکی از آن است که عوامل متعددی در تأثیرپذیری آن دو بر یکدیگر وجود دارد و جنسیت هم به عنوان یکی از این عوامل نقش پررنگی ایفاء کرده که این را به صورت محسوس در پوشش بناها می توان مشاهده کرد و این نشان دهنده روابط تنگاتنگی ما بین آنهاست. در این مقاله پوشش ها از لحاظ فرم و هندسه مورد بررسی قرار گرفته اند و با توجه به وسعت مطالب می توان آنها را از جنبه های دیگری نیز (از جمله رنگ) مورد مطالعه قرار داد.
نشانه شناسی ارتباطات بینافرهنگی صفویان و گورکانیان با استناد بر آثار نگارگران مهاجر ایرانی در دربار گورکانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایران و هند سابقه طولانی در تعاملات فرهنگی دارند، ولی مهاجرت تعداد زیادی از هنرمندان و نخبگان صفوی به دربار گورکانی در خلال قرن های دهم و یازدهم هجری، نقطه عطفی در تاریخ این ارتباطات فرهنگی به شمار می رود. اهمیت این تعاملات فرهنگی در بهره گیری از زبان فارسی به عنوان زبان رسمی دربار گورکانی و انتقال کانون نوآوری های ادب فارسی از ایران صفوی به هند گورکانی به وضوح نمایان است. بر مبنای این پیشینه موجود، هدف پژوهش حاضر آن است که با واکاوی ویژگی های سبکی و عناصر بصری آثار نگارگران ایرانی در دربار گورکانی و پیگیری سیر تحول سبک و نقش مایه ها در آثار این هنرمندان و پروژه های تحت نظارتشان، به تبیین جایگاه هریک از فرهنگ های دخیل و قابل رؤیت در این آثار بپردازد. بر این اساس نمونه های پژوهش با رویکرد نشانه شناسی فرهنگی مورد مطالعه قرار گرفتند. در این رویکرد، نگارگری دربار گورکانی به عنوان «متن بینافرهنگی» و فرهنگ گورکانی به عنوان مرکز یا به عبارتی «خویشتن» در نظر گرفته شدند، درحالی که فرهنگ ایرانی و فرهنگ هندو «دیگری» محسوب گشتند. نتیجه آنکه گورکانیان با آرمانی سازی فرهنگ فارسی که در آن زمان مقبولیت و جایگاه خاصی در جهان اسلام داشت، سعی داشتند بر تمایز خود با فرهنگ دیگری هندو تأکید کنند. این فرایند به جذب کامل فرهنگ فارسی و طرد کامل دیگری هندو در نگارگری گورکانی منجر نشد تا آنجا که به رغم غلبه عناصر و ترکیب بندی های ایرانی، نگارگری گورکانی بسیار طبیعت گراتر از همتای پارسی اش می باشد. نگارگری گورکانی یک متن بینافرهنگی است که در آن فرهنگ ایرانی و به تبع آن فرهنگ مغولی (به واسطه همزادپنداری خودش با فرهنگ ایرانی) در مرکز و فرهنگ هندو در حاشیه است، ولی این متن هویتش را از جابه جایی مداوم مرزهای مرکز و حاشیه می گیرد.
شکل گیری و توسعه شهر بیرجند با استناد به قرائن تاریخی و شواهد باستان شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اثر دوره ۴۳ بهار ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۹۶)
195-174
حوزه های تخصصی:
شهر بیرجند مرکز استان خراسان جنوبی با اینکه دارای بافت تاریخی با ارزشی است، تاکنون هیچ گونه کاوش باستان شناسی در بافت قدیمی آن صورت نگرفته و به همین دلیل، روند شکل گیری و رشد آن در طول تاریخ به طور دقیق مشخص نیست و تنها با بررسی منابع و متون تاریخی که آن هم اندک اشاره دارند و همین طور با توجه به شواهد و آثار تاریخی بافت قدیم بیرجند و محدوده شهر باید به روند شکل گیری و رشد شهر پی برد. کویری بودن بخش زیادی از خراسان جنوبی موجب شده است شرایط محیطی در همه جای این منطقه برای شکل گیری مجتمع های زیستی فراهم نشود. شهر بیرجند از منظر جغرافیایی در محیطی شکل گرفته که آب و خاک حاصل خیز و همین طور هوای مطلوب در فصل گرما و سرما نسبت به مناطق هم جوار داشته است . همچنین نقش ارتباطی آن و قرارگیری در مسیر ارتباطی خراسان و سیستان در طول تاریخ و انتقال مرکزیت از قاین به بیرجند در طی دوره صفوی تا قاجار همواره نقش بسزایی در رشد و توسعه شهر ایفا کرده است؛ به طوری که در اواسط دوره قاجاریه اهمیت شهر موجب می شود کشورهای انگلیس و روسیه در بیرجند کنسولگری تأسیس کنند. در این دوره شاهد شکل گیری محلات جدید و همین طور بازار در شهر هستیم. هدف این تحقیق، شکل گیری و توسعه شهر بیرجند براساس شرایط جغرافیایی، متون تاریخی و داده های باستان شناسی مورد بررسی بوده که جمع آوری یافته های آن از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی با رویکرد تاریخی - فرهنگی و به روش توصیفی - تحلیلی انجام شده است. در آخر، این مقاله در صدد پاسخ به این سؤالات است: ۱. چه عواملی در روند رشد و توسعه شهر بیرجند در طول زمان تأثیرگذار بوده است ؟ ۲. با توجه به شواهد معماری در بافت قدیم بیرجند، محدوده شکل گیری شهر ، کدام نقطه بوده و در چه دوره ای به عنوان مرکز قُهستان مورد توجه قرار می گیرد؟
تأثیر سیاست های آموزشی بر کالبد معماری مدارس دوره اسلامی، نمونه موردی: مدارس دوره تیموری و صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معماری اقلیم گرم و خشک سال نهم بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۱۵
93 - 115
حوزه های تخصصی:
تعلیم و تربیت از دیر باز در ایران جایگاه ویژه ای داشته است؛ و بنا به شرایط فرهنگی و هنری، اجتماعی و سیاسی هر دوره تاریخی، نمود و ظهور خاص خود را پیدا کرده است. با تغییر دوره های تاریخی و با پیشرفت فنون معماری و تغییر شیوه های معماری، تغییرات کالبدی در مدارس دوره های تاریخی رخ داد. رویکرد آموزشی در هر دوره به نظام آموزشی و فضاهای متناسب با آن در ارتباط است. در واقع چگونگی تأثیر سیاست های نظام آموزشی بر عناصر معماری مدارس تیموری و صفوی مسأله این تحقیق است. لذا، پرسش اصلی پژوهش به دنبال پاسخ به این سوال است که سیاست های آموزشی تیموری و صفوی چه تأثیری بر عناصر کالبدی معماری مدارس این دو دوره داشته است. روش گردآوری اطلاعات پژوهش، به لحاظ نوع نتایج توصیفی-تحلیلی و به لحاظ رهیافت تاریخی-تفسیری است که به شیوه تحلیل گونه شناختی و با شیوه گردآوری داده کتابخانه ای (اسنادی) و با ابزار نقشه خوانی، سندخوانی و فیش برداری انجام شده است. معماری مدارس منتخب این دو دوره از منظر کالبدی بررسی شد تا روند تحولات مدارس صفوی پس از دوره تیموری مشخص شود. یافته های تحقیق نشان می دهد که میزان پشتیبانی مالی بانیان بر ابعاد و اندازه ها و بسیاری از عوامل دیگر مانند شیوه ساخت مدارس تأثیر بسزایی داشته است. مفهوم آموزش در هردوره با توجه به سیاست های حاکم در کشور تغییراتی داشته که این تغییرات بر سیاست آموزشی و مفهوم مدارس و در نتیجه در کالبد و معماری مدارس تیموری و صفوی اثر گذاشته است؛از جمله تأثیرات سیاست های آموزشی بر کالبد مدارس دوره تیموری می توان به گسترش ابعاد مدارس، کیفیت حجره ها و مدرس ها، تأمین محل اقامت طلاب، تغییرات دستگاه ورودی اشاره کرد. این مسئله در دوره صفوی به دلیل عمومی تر شدن رویکرد مدارس تأثیر دوچندان داشت و ابعاد و کیفیت فضایی مدارس را متأثر کرد. عمده ترین دگرگونی ها در دو دوره، پاسخ به تأمین فضای اقامتی، آموزشی و نیایشی مطلوب تر بوده است.
تحلیلی بر زمینه ها و عوامل اثرگذار بر رفتارها وسیاست مذهبی شاه طهماسب اول صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تشکیل حکومت صفوی در ایران و انتخاب مذهب شیعه اثنی عشری به عنوان مذهب رسمی، کشور را در این دوران به لحاظ مذهبی از سایر ادوار پیشین متمایز ساخت. هر یک از سلاطین صفوی گذشته از تعصب در قبال مذهب شیعه، موضعگیری و سیاستی خاص داشتند که در میان آنان طهماسب اول به عنوان پادشاهی که با پنجاه و چهار سال سلطنت از حکومت طولانی مدت برخوردار بود موضعگیری ها ودلبستگی ها وراهکارهایی در قبال مذهب شیعه در پیش گرفت که تا حدی در مواردی منحصر به فرد ویا اینکه بنیانگذار بعضی از سیاست ها در قبال تشیع بود.. لذا دوران طولانی وی از نظر سیاست مذهبی قابل توجه و.حاوی نکات اساسی است که در این نوشته به آن پرداخته خواهد شد.در جهت تبیین این موضوع ، شناخت شخصیت دینی و مذهبی طهماسب و ابعاد آن از جمله: توبه از مناهی، چگونگی اندیشه های عبادی و معاملاتی وی وهمچنین مناسبات با علماء ودلبستگی ها نسبت به حضرت صاحب الامر ( عج) ، تعصب در تبار سیادت که آن را دال مرکزی سیاست مذهبی خود کرده بود شایسته بررسی و اهمیت است . بنابراین این مقاله سعی دارد که با لحاظ موارد فوق به تبیین رویکرد و رفتار مذهبی شاه طهماسب بپردازد.
خوانش شخصیت زنان در شاهنامه عامیانه 948ه.ق/1540م مکتب تبریز 2 با روش پانوفسکی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات هنر اسلامی سال هفدهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۴
408 - 427
حوزه های تخصصی:
جایگاه زنان در دوره های مختلف تحت تأثیر تحولات جامعه ای که در آن زندگی می کنند، قرار دارد. با بررسی کتاب های به تصویر کشیده خارج از دربار می توان به مطالعه وضعیت آنها در ادوار مختلف پرداخت. شاهنامه یکی از کتب قابل توجه شاهان صفوی بوده که بارها به تصویر درآمده است. این تحقیق با روش توصیفی -تحلیلی و با بهره گیری از منابع اسنادی انجام شده بررسی جایگاه زن در شاهنامه 948ه.ق/1540م انجام شده است. در این راستا، به تفسیر و نقش زنان در نگارگری این شاهنامه با اتخاذ رویکرد آیکونولوژی و آیکونوگرافی پرداخته می شود. نتایج تحقیق حاکی از این است که زنان دربار در دوره صفوی، شاهنامه و نگارگری همواره مورد توجه بوده اند و نکات مشترک زیادی بین آن ها دیده می شود. در تمامی این نگاره ها فقط از زنان درباری یا شاهزاده ها یاد شده است و از زنان کوچه و بازار خبری نیست؛ بنابراین زن ها به واسطه خردمندی، سیاستمداری و نیکوکاری شان در شاهنامه مطرح شده اند. از طرفی در تاریخ دوره صفوی همه زن ها به طبقه اجتماعی بالایی تعلق دارند. در ارتباط بین متن و تصویر، نگارگر در تصویرگری در مواردی براساس ذوق و سلیقه خود عمل کرده است. همچنین، مشخص شد که درون مایه های تصویری در نگارگری این شاهنامه به عوامل زیادی مانند تحولات جامعه صفوی، جایگاه زن در آن دوره، نگاه فردوسی به زن و سنت نگارگری ایرانی و.... بستگی دارد که در پروسه معنایابی این نگاره ها، باید به متون دیگری رجوع و ارتباط ها را مشخص کرد.
اهداف پژوهش 1. واکاوی نقش و جایگاه زن در نگارگری شاهنامه عامیانه دوره صفوی؛ 2. بررسی نقش و جایگاه زن در دوره صفوی و نگارگری مکتب دوم تبریز. سؤالات پژوهش 1. نگارگر شاهنامه عامیانه از چه الگوهایی برای نشان دادن جایگاه تصویر زنان براساس نظریه پانوفسکی استفاده کرده است؟ 2. نقش و جایگاه زنان در دوره صفوی، با نگاه فردوسی و نگارگری مکتب تبریز چه شباهت ها و تفاوت هایی دارد؟
مطالعۀ ویژگی های ساختاری و نقوش فرش روتشیلد کاشان محفوظ در موزۀ هنر اسلامی دوحه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
فرش بافی و طراحی فرش چون دیگر هنرهای ایران در دوره ی صفوی از تجلی و شکوفایی برخوردار شد. چنان که دست آوردهای بدیع و برجسته ای در جنبه های مختلف آن از هنر صنعتگری تا هنر بصری و نقش داشت که از بارزترین آن ها نقوش گیاهی پرمایه بر فرش است. این نقوش در تمام دوره های بعد تا به امروز تصویر بسیاری از فرش ها را تشکیل می دهند. همچنین قاب بندی ها متنوع تر و رنگ های طبیعی درخشان بر تار و پود فرش بارز هستند. در این مقاله نقوش، رنگ، جنس و بافت فرشی با نقوش گیاهی از دوره ی صفوی بررسی می شوند؛ نوشتار حاضر به مطالعه ی ساختار بصری و فیز یکی فرش روتشیلد کاشان دوره ی صفوی در موزه ی دوحه ی قطر می پردازد. در دوره ی صفوی از عناصر تصویری ترکیبی و جدید استفاده می شود و فن فرش بافی با ابریشم نیز در تولید فرش برای اشراف رونق بسیار می گیرد. این پژوهش به این پرسش ها پاسخ می دهد: نقوش فرش روتشیلد کاشان چه ویژگی هایی دارند؟ نقوش این فرش به چه پیشینه ای باز می گردد؟ بافت، جنس و رنگ آن چه ساختار و ویژگی هایی دارد؟ روش این تحقیق از نوع توصیفی-تاریخی بوده و روش جمع آوری اطلاعات از نوع اسنادی است. تحلیل نقوش نشان می دهد که آرایه های استفاده شده در فرش روتشیلد عموماً شامل نقش گل های مختص دوره صفوی مانند گل شاه عباسی و چندپر و آرایه هایی تزیینی از دوره ی تیموری مانند ابرهای چینی است که با اقتباس از نقوش تاریخی گل و نقوش خاور دور تصویر شده اند. این گل ها، برگ ها و اسلیمی ها بر بندهای ختایی در حالات و زوایای تصویر از بالا و نیم رخ، با اندازه های گوناگون و رنگ هایی همچون زرد، کرم، سرمه ای و قرمز نقش شده اند. هنرمند بافنده و طراح این فرش ناشناس بوده و در ساختار این فرش از رنگ های روشن و اصلی بهره می گیرد. جنس این فرش از ابریشم خالص بوده که رنگ ها بر آن درخشان هستند.
نقش راه های ارتباطی سیستان و قندهار در مناسبات ایران و هند در دوره صفوی (بر اساس نقشه گیوم دولیل فرانسوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
342 - 369
حوزه های تخصصی:
ارتباطات ایران و هند در دوره صفوی به واسطه تحولات داخلی، منطقه ای و جهانی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. این ارتباطات هم از مسیر دریا و هم از مسیرهای زمینی برقرار بود. ازآنجاکه ایالت سیستان در دوره صفوی در همسایگی هند قرار داشت و ایالت قندهار نیز یک ایالت مرزی محسوب می شد، یکی از مسیرهای ارتباطی ایران و هند در دوره صفوی، راه های سیستان و قندهار بود. اهمیت ارتباطی راه های این مسیر به حدی بود که از نگاه نقشه نگاران اروپایی در آن زمان نیز غافل نمانده است. یکی از نقشه های جالب توجه در خصوص ترسیم راه های ایران در دوره صفوی، نقشه گیوم دولیل Guillaume Delisle)) فرانسوی است. با توجه به اهمیت ارتباطات ایران و هند در دوره صفوی و ترسیم راه های ارتباطی ایران و هند در نقشه گیوم دولیل، این سؤال مطرح است که راه های ترسیم شده سیستان و قندهار در نقشه گیوم دولیل، چه نقشی در مناسبات ایران و هند داشتند؟ یافته های این تحقیق نشانگر آن است که با استفاده از رباط ها و کاروانسراها تمهیدات امنیتی و امکاناتی راه های سیستان و قندهار فراهم شده بود و بخش عمده ای از مناسبات سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی ایران و هند از مسیر ارتباطی این راه ها انجام می گرفت. هدف این نوشتار معرفی راه های ترسیم شده سیستان و قندهار در نقشه گیوم دولیل و تبیین نقش ارتباطی این راه ها در مناسبات ایران و هند در دوره صفوی است که به روش تاریخی با توصیف و تحلیل داده های جمع آوری شده، به انجام رسیده است.
سیر تحول حیاط در خانه های یزد از دوره آل مظفر تا صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات معماری ایران بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲۱
225 - 247
حوزه های تخصصی:
یزد شهری تاریخی است که قدیمی ترین ساختمان های مسکونی را در خود جای داده است. در دوره 77 ساله حکومت آل مظفر، یزد به عنوان مرکز حکومتی وسیع با قلمروی گسترده شد و شکوه و رونق برای این شهر به وجود آمد. در دوره صفوی نیز به مانند حکومت مظفری به واسطه امنیت و آرامش شهر یزد، شاهد افزایش ساخت وساز خانه ها هستیم. یکی از اجزای لاینفک خانه ها در دوران آل مظفر و صفوی، حیاط است. در لابه لای تحولات معماری مسکونی در این دوران شاهد گونه های متفاوت و متنوعی از فضای حیاط در این خانه ها هستیم؛ به گونه ای که تحول حیاط یکی از جلوه های عملی و نظری دگرگونی اندیشه های معماری است. به واسطه تنوع خانه در دوران آل مظفر و صفوی و صورت نگرفتن پژوهشی جداگانه درباره کرونولوژی حیاط و سیر تحول آن از دوره آل مظفر تا صفوی، در این تحقیق به آن پرداخته شده است. این پژوهش بر مبنای اسناد و مدارک تاریخی و همچنین مطالعات میدانی صورت گرفته است. روش این پژوهش تحلیلی تاریخی و منبع اصلی آن، منابع تاریخی مانند کتاب تاریخ یزد و تاریخ جدید یزد برای دوره آل مظفر و جامع مفیدی و جامع جعفری برای دوره صفوی است. در این پژوهش ابتدا به تبیین ویژگی های خانه در متون تاریخی و سپس سعی در معرفی اجمالی معماری خانه های موجود شده است. مقایسه تطبیقی بین حیاط ها از جنبه های کالبدی، مرحله بعدی تحقیق است که به صورت گزارش های کمی بیان شده است. نتایج پژوهش نشان می دهد که در دوره آل مظفر سه گونه حیاط به صورت های اندرونی، باغچه پشتی (باغ خلفی) و سرابستان به کار می رفته است. در دوره صفوی حیاط های اندرونی و سرابستان به حیات خود ادامه دادند و خبری از حیاط های مشجر کوچک در پشت ایوان نیست. در نهایت می توان بیان کرد که حیاط خانه باغ های صفوی برگرفته از الگوی سرابستان مظفری و وفادار به طرح خانه باغ های مظفری بوده و با تغییرات درون آن به روزشده الگوهای پیشین خود است.