مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
قندهار
حوزه های تخصصی:
پس از تاسیس صفویه در ایران و شکل گیری سلسله گورکانیان در هند، با توجه به پیشینه روابط دو سلسله که تا روزگار امیر تیمور گورکان و خواجه علی صفوی قدمت داشت، رابطه ای استوار و صمیمانه میان پادشاهان صفوی و امپراتوران گورکانی هند به وجود آمد. اما این رابطه گاهی فراز و فرودهایی می یافت که در این میان، قندهار نقش نسبتاً مهمی در این نوسانات ارتباطی پیدا ی کرد. مقاله حاضر، تحولات روابط دو سلسله را در رابطه با قندهار و در روزگار چند تن از پادشاهان صفوی و امپراتوران گورکانی هند بررسی می کند.
روابط بازرگانی ایران و هند در دوره صفویه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هند یکی از بزرگترین شریکان تجاری ایران در دوره صفویه به شمار می رفت و حجم عظیمی از کالاهای بومی و غیربومی میان دو کشور مبادله می شد. بسیاری از بازرگانان و عناصر فعال دو کشور در بنادر، شهرها و مراکز تجاری یکدیگر مستقر شده و چرخه عظیمی از داد و ستد را به وجود آورده بودند. از این رو، با توجه به جایگاه مهمی که هندوستان در اقتصاد ایران داشت، بررسی چند و چون روابط تجاری دو کشور در این دوره، از اهمیت بسیاری برخوردار است.از آنجا که روابط بازرگانی میان دو ملت، تا حدی متاثر از شیوه تعامل سیاسی کشورهایشان است و از سوی دیگر، بخش مهمی از توسعه تجارت به زیرساخت های اقتصادی بازمی گردد، این مقاله می کوشد در بازشناسی روابط سیاسی دو کشور، به بازتاب کارکرد بنادر، راه ها، حمل و نقل و نقش اقوام و اقشار فعال در چرخه تجاری دو کشور بپردازد. این نوشته در بخشی دیگر، به ابعادی از بازرگانی دو کشور، مانند چگونگی کالاهای مبادله شده، حجم صادرات و واردات و ارزش آنها، وضعیت پولی و موازنه بازرگانی و اینکه چه علل و عواملی در توازن تجاری ایران و هند مؤثر بوده اند پرداخته است.
تاسیس و گسترش فرمانروایی احمد خان سدوزایی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سپاه نادرشاه افشاری ترکیبی مختلط از تیره ها و عشایر گوناگون بود که حول محور شخص فرمانده انسجام یافته بودند و بالطیع با قتل نادرشاه این شیرازه نیز از هم گسست و تفرقه و وحشت و غارت سراسر اردوی او را فرا گرفت.از جمله طوایف موجود در اردوی نادر، افاغنه بودند. شاخص ترین فردی که پس از نورمحمدخان افغانی ریاست شاخه سدوزایی افاغنه را بر عهده داشت، احمدخان سدوزایی بود. وی اصالتا از مردم مولتان هند بود که نیاکان وی به قندهار و هرات مهاجرت کرده بودند. احمدخان در قندهار امیر بود که در سال 1150 نادر آنجا را گشود و وی را آزاد کرد و پس از احمدخان به فرماندهی تیر سدوزایی سپاه نادر رسید و تا مرگ پادشاه افشاری ملتزم رکاب او بود اما، پس ازگسترش غارت گری در اردوی نادر، حقوق ولی نعمت را پاس نداشت و به غارت سراپرده وی اقدام نمود.پس از نادر، افاغنه نیز همچون دیگر طوایف به موطن خود، قندهار، مراجعت کردند و از آنجا که بر سر تعیین فرماندهی که مطاع تمام تیره ها و طوایف باشد، اتفاق نظر حاصل نشد، شورا یا شبه قوریلتای «مزار شیر سرخ» در نادرآباد قندهار، شکل گرفت. تمهیدات احمدخان- که فردی باهوش و جاه طلب بود- در شکل گیری این شورا بی تاثیر نبود و همین شورا طرح حکومت وی را در انداخت و شاهین قدرت بر شانه او نشست و احمدخان با بسط قدرت خود توانست نام اولین سلطان افغانستان را برای خود رقم بزند و به نام خود سکه زد و در جنگ هایی که با مخالفان و به کابل و پیشاور و هند و خراسان داشت، قلمرو خود را بسط و گسترش داد. این مقاله به بررسی چگونگی شکل گیری و بسط حکومت احمدخان سدوزایی (خان درانی) و سرانجام کار او می پردازد.
تأثیر مسایل قندهار بر چالش های سیاسی میان صفویان و بابریان (932- 1108ه. ق)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
حکومت بابریان بزرگ (932- 1118ه. ق) از ادوار درخشان در تاریخ شبه قاره هند است. اگر چه بابریان طلیعه قدرت گیری خود را به مدد همسایه بزرگ خود یعنی ایران عهد صفوی آغاز کردند، تا پایان دوره اورنگ زیب(1118ه. ق) در پوشش ارتباط کم و بیش دوستانه با صفویان در رقابت تنگاتنگی بر سر تسلط بر شهر قندهار بودند. این رقابت تنگاتنگ نه تنها تاریخ ویژ ه ای را برای قندهار رقم زد، بلکه تأثیرات مهمی در روابط سیاسی دو کشور ایران و هند به جای گذاشت. در این مقاله ضمن بررسی اهمیت تاریخی قندهار، به نقش این ناحیه در روابط ایران و هند در دوره بابریان می پردازیم.
عملکرد و پیامد حاکمیت گرجیان در قندهار (از واگرایی قندهار تا سقوط صفویه)
حوزه های تخصصی:
صفویان برای تثبیت و اقتدار ساختار تشکیلاتی خویش و تضعیف ساختار کانون قدرت (قزلباشان)، اقوام غیر ایرانی نظیر گرجیانرا در مناصب سیاسی ـ نظامی به کار گماردند. اگرچه گرجیان با اثبات نبوغ نظامی سیاسی خویش در سرکوب شورش های داخلی، والیگری مناطق استراتژیکی نظیر قندهار را به دست آوردند، ولی با ظلم و اجحاف بر طایفه ی غلزایی، عدم همزیستی مسالمت آمیز با مردم و با ایجاد تبعیضات نژادی و مذهبی، زمینه ساز شورش افغان ها به رهبری میرویس شدند.در این پژوهش سعی شده با استفاده از داده های تاریخی و با بهره گیری از روش توصیفی ـ تحلیلی، ضمن بازخوانی شورش مردم قندهار، اهمیت ناحیه قندهار برای ایرانعصرصفوی، اقدامات گرجیان در آن جا و نقش آنان در برپایی شورش میرویس مورد بررسی قرار گیرد. عملکرد گرجیان در قندهار، اگرچه نه به عنوان علت تامه سقوط صفویان، اما به عنوان یکی از عوامل مؤثر، زمینه و شرایط واگرایی قندهار را فراهم ساخت.
نقش شاهزادگان صفوی در دربار مغولان هند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات شبه قاره سال دهم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۵
195 - 214
در دوره حاکمیت صفویان بر ایران، گروهی از شاهزادگان صفوی به هندوستان رفتند. در بین آن ها، فرزندان سلطان حسین میرزا بن بهرام میرزا بن شاه اسماعیل شهرت بسیار یافتند. این شاهزادگان در پی اختلاف بر سر قدرت، حملات بی امان ازبکان، اوضاع نابسامان داخلی در ایران، وعده و وعید های اکبرشاه و جاذبه های کشور هندوستان به دربار مغولان هند پناه بردند. مهمترین پیامد این مهاجرت، از دست رفتن قندهار بود. پرسش اصلی در این پژوهش، تعیین نقش این شاهزادگان، در دربار مغولان هند بوده است. نگارندگان کوشیده اند با بهره گیری از روش تحقیق تاریخی، مبتنی بر روش تحلیلی- توصیفی به آن پاسخ دهند. براساس فرضیه مطرح شده، این اشخاص در رویدادها و تحولات سیاسی این حکومت، نقش مؤثری ایفاء نمودند. نتایج حاصل از پژوهش نشان می دهد آنها در دوران سلطنت طولانی مدت اکبرشاه وارد هند شدند. در مدت حضور خود در هند، مورد تکریم شاهان هندوستان بودند. با آنها ارتباط خویشاوندی محکمی برقرار نمودند. گاهی نیز با اعمالشان، نارضایتی مغولان هند را در پی داشتند. اما در مجموع حضور مؤثر آنها در تحولات مهمی نظیر فتح دکن، بلخ و بدخشان و تلاش برای تصرف دوباره قندهار و آشوب های اواخر سلطنت شاهجهان، غیرقابل کتمان است.
جستاری درباره مناسبات فتحعلی شاه قاجار با دُرانیانِ هرات و کابل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کابل و قندهار از شهرهای هرات در زمان فتحعلی شاه، بر اثر هم سایگی شان با هندوستان و هم زمان نزد شاه قاجار و دولت های انگلستان، فرانسه و روسیه مهم می نمود؛ چنان که قاجارها برای حاکم شدنِ دوباره ایران بر این مناطق تلاش می کردند. مسئله شورش «خوانین» خراسان و سوء استفاده حاکمان دُرانی از آشفتگی اوضاع آن جا، عامل مؤثر در سرکشی آنان در برابر حکومت مرکزی ایران و دست اندازی به دیگر نواحی خراسان بود و فتحعلی شاه و حکم رانان خراسان را به لشکرکشی های پی در پی به هرات واداشت. هراس انگلستان و کمپانی هند شرقی از حملات زمان شاه و جانشینان وی به هند نیز موجب شد که انگلیسی ها برای برقراری روابط دیپلماتیک با دولت قاجار و برانگیختن فتحعلی شاه به در پیش گرفتن سیاستی خصمانه با حاکمان دُرانی، سفیرانی به ایران بفرستند. این پژوهش با روی کردی توصیفی تحلیلی بر محور این پرسش سامان یافته است که چرا فتحعلی شاه موفق نشد همچون صفویان و نادریان در این مناطق مستقیم نفوذ کند و حاکمان این مناطق نیز از او فرمان نمی پذیرفتند؟ بر پایه یافته های تحقیق، عوامل داخلی و خارجی مهمی همچون اوضاع همواره بی ثبات خراسان و سیاستِ گریز از مرکز خوانین آن جا، بهره نبردن حکم رانان خراسان از برخی از زمینه های فراهم شده در مواجه با دُرانیان، هم زمانی سلطنت فتحعلی شاه با مهم شدن هندوستان نزد انگلستان و کمپانی هندشرقی و سیاست دوگانه انگلیسی ها در تحریک دولت قاجار و حکام دُرانی بر ضد یک دیگر، موانع مهم کام یابی شاه ایران در این باره بوده است.
پژوهشی در مناسبات ایران و هند در عصر صفوی و تأثیر آن بر حج گزاری ایرانیان از طریق هند(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
میقات حج دوره ۲۷ بهار ۱۳۹۸ شماره ۳ (پیاپی ۱۰۷)
7 - 28
حوزه های تخصصی:
ایران و هند دو همسایه بزرگ با تاریخ طولانی، دارای ریشه های نژادی و تاریخی مشترکی هستند که مناسبات آنها از عصر باستان تا کنون غالباً حسنه بوده است. این روابط در عصر حکومت صفویان بر ایران و به ویژه در دوره تکوین و استقرار دولت صفوی و همچنین حکومت اخلاف امیرتیمور گورکانی در هند، گسترش چشم گیری داشت. این دو سلسله در بیشتر این مدت روابط دوستانه و نزدیکی داشتند که از عوامل مؤثر خارجی آن، دشمن مشترکی به نام ازبکان در مجاورت آنها به مرکزیت سمرقند بود که بر تحولات سیاسی دولت های مزبور تأثیرگذاری داشت. پناهندگی همایون شاه از هند به ایران و نیز اختلافات مرزی بر سر شهر قندهار نیز در فراز و فرود مناسبات صفویان با گورکانیان هند نقش داشت. اما حج گزاری ایرانیان از طریق هند می تواند یکی از عرصه های تعامل و روابط با هند تلقی شود. هدف این مقاله، شناسایی و بررسی عوامل مؤثر بر روابط صفویان با گورکانیان در ابعاد سیاسی، و سیر مناسبات این دو دولت در مقطع یادشده است. فرضیه تحقیق حاضر این است که خطر ازبکان برای هر دو کشور و نیز تلاش ایران و هند برای تسلط بر شهر استراتژیک قندهار از عوامل مهم در فراز و فرود روابط میان گورکانیان و صفویان بوده و بر امر حج گزاری نیز تأثیر داشته است. برآیند تحقیق حاکی از آن است که به رغم وجود موانعی در توسعه مناسبات ایران و هند، با توجه به حضور بسیاری از ایرانیان در هند و روابط خصمانه دولت عثمانی با ایران، زائران ایرانی ناچار از طریق هند رهسپار سفر حج می شدند.
بررسی تقابلات و تعاملات عاملان سیستانی ولایات ایران در برابر ناآرامی های قندهار و حمله افغانان به اصفهان در عصر صفوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی سیاسی ایران سال چهارم پاییز ۱۴۰۰ شماره ۳ (پیاپی ۱۵)
428 - 440
حوزه های تخصصی:
در جریان نا آرامی های برخی از افاغنه قندهار در دوره شاه سلطان حسین صفوی(1135-1105) و تسلط این گروه بر اصفهان عاملان سیستانی دولت صفوی در کرمان، قندهار، سیستان، تون و طبس در واکنش این جریان به تقابل و تعامل یا افاغنه بر آمدند. فرض اصلی این است که پراکندگی عاملان سیستانی در ایران و همجواری قندهار و سیستان، برخورد میان این دو گروه را غیر قابل اجتناب می کرد. سوال مهم در این مقاله که به آن پاسخ داده می شود این است که این عاملان چه کسانی بودند؟ ودیگر اینکه تقابلات و تعاملات آنها چه تاثیری در کیفیت و کمیت توان نظامی افاغنه داشت؟ در این مقاله که با استفاده از داده های تاریخی و با بهره گیری از روش تحلیلی- توصیفی آماده شده به این نتیجه می رسیم که این عاملان در صورت مدیریت صحیح توسط صفویان و اقدامات عاقلانه تر می توانستند از سقوط پایتخت جلوگیری کنند. کلید واژه: افغان، کیانیان سیستان، صفویه، قندهار
نقش راه های ارتباطی سیستان و قندهار در مناسبات ایران و هند در دوره صفوی (بر اساس نقشه گیوم دولیل فرانسوی)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های تاریخی ایران و اسلام بهار و تابستان ۱۴۰۱ شماره ۳۰
342 - 369
حوزه های تخصصی:
ارتباطات ایران و هند در دوره صفوی به واسطه تحولات داخلی، منطقه ای و جهانی از اهمیت ویژه ای برخوردار بود. این ارتباطات هم از مسیر دریا و هم از مسیرهای زمینی برقرار بود. ازآنجاکه ایالت سیستان در دوره صفوی در همسایگی هند قرار داشت و ایالت قندهار نیز یک ایالت مرزی محسوب می شد، یکی از مسیرهای ارتباطی ایران و هند در دوره صفوی، راه های سیستان و قندهار بود. اهمیت ارتباطی راه های این مسیر به حدی بود که از نگاه نقشه نگاران اروپایی در آن زمان نیز غافل نمانده است. یکی از نقشه های جالب توجه در خصوص ترسیم راه های ایران در دوره صفوی، نقشه گیوم دولیل Guillaume Delisle)) فرانسوی است. با توجه به اهمیت ارتباطات ایران و هند در دوره صفوی و ترسیم راه های ارتباطی ایران و هند در نقشه گیوم دولیل، این سؤال مطرح است که راه های ترسیم شده سیستان و قندهار در نقشه گیوم دولیل، چه نقشی در مناسبات ایران و هند داشتند؟ یافته های این تحقیق نشانگر آن است که با استفاده از رباط ها و کاروانسراها تمهیدات امنیتی و امکاناتی راه های سیستان و قندهار فراهم شده بود و بخش عمده ای از مناسبات سیاسی، نظامی، اقتصادی و فرهنگی ایران و هند از مسیر ارتباطی این راه ها انجام می گرفت. هدف این نوشتار معرفی راه های ترسیم شده سیستان و قندهار در نقشه گیوم دولیل و تبیین نقش ارتباطی این راه ها در مناسبات ایران و هند در دوره صفوی است که به روش تاریخی با توصیف و تحلیل داده های جمع آوری شده، به انجام رسیده است.