مطالب مرتبط با کلیدواژه

اچمیادزین


۱.

نقش نخبه گان جامعه ارامنه ایران در سلطه یافتن روسیه بر قفقاز (1660م - 1828م)(مقاله علمی وزارت علوم)

کلیدواژه‌ها: ایران قفقاز ارامنه روسی سازی اچمیادزین تزار ملیک ها

حوزه‌های تخصصی:
  1. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی تاریخی تاریخ تطبیقی
  2. حوزه‌های تخصصی علوم اجتماعی جامعه شناسی جامعه شناسی فرهنگ برنامه ریزی و مهندسی فرهنگی
تعداد بازدید : ۲۱۳۷ تعداد دانلود : ۸۶۴
مسئله سلطه یافتن روسیه بر قفقاز، به عنوان منطقه ای عمدتاً ایرانی، به لحاظ تاریخ و فرهنگ و نژاد، همیشه در ذهن مخاطب ایرانی تازه بوده است؛ مسئله ای که ارامنه نقشی اساسی در آن آفریدند. متأثر از خاطرات جنگ های صلیبی، ارامنه قفقاز، همیشه در آرزوی حضور یک دولت مسیحی قدرتمند در نزدیکی منطقه سکونت خود بودند، اما ازآنجا که اروپای غربی پس از جنگ های صلیبی هرگز آن حد به قفقاز نزدیک نبود که بر امور منطقه، تأثیرگذار باشد، ظهور یک قدرت مسیحی دیگر توجه ارامنه را جلب کرد؛ دولت مسکووی. فرآیندی که نخبه گان ارامنه ایران طی آن کوشیدند پای دولت همیشه توسعه طلب مسکووی و بعدها امپراتوری روسیه را به قفقاز باز کنند، درواقع فرآیندی از تغییر وفاداری بود که از دهه 1660 م (1070 ق) آغاز شد و تا سال 1828 م (1243ق)، سال بسته شدن قرارداد ترکمنچای، ادامه یافت. اینجا سعی شده به واسطه تبیین تشریحی و با اتکای عمده بر منابع ارمنی، افت و خیز های این فرآیند صدوشصت ساله به همراه چگونگی انتقال وفاداری ارامنه از ایران به روسیه تاحد ممکن روشن شود. یافته های این بررسی نشان می دهد که سه جناح عمده اشرافیت ارمنی، یعنی رهبران کلیسا، ملیک ها و تجار برجسته، به ترتیب بیشترین اهمیت را در تعیین وفاداری سیاسی ارامنه قفقاز داشته اند؛ درحالی که ابتکار گِرَوش به روسیه از آنِ تجار ارمنی بود؛ اما این ملیک ها بودند که به آن دامن زدند و درنهایت، کلیسا بود که با نقش آفرینی خود تغییر وفاداری را قطعی ساخت.
۲.

ریشه های سیاست و مسائل سیاسی در نظام اجتماعی ارامنه ایران ( 906- 1135ه.ق / 1501-1725م.)

تعداد بازدید : ۴۳۹ تعداد دانلود : ۳۶۷
در سال‌های 906 تا 1135 ق/ 1501 تا 1723 م، ارامنۀ قفقاز، اقلیت کوچکی از پادشاهی ایران، در متنی از زمانِ جهانی که خصایص عمده‌اش جهانی‌شدن اقتصاد برمبنای مجموعه‌ای از دولت‌های مطلقه است در جغرافیایی از غرب اروپا تا جنوب شرق آسیا به سیاست و تجارت مشغول بودند. این‌که سیاست‌ورزی در چنین سطح و چنین گستره‌ای برای جمعیتی محدود چگونه ممکن بوده و چه نوع مسائل سیاسی دغدغه‌های آنان را شکل می‌داده است اساساً جای سؤال است. بررسی این مسئله ازخلال نظریۀ ساخت‌یابی آنتونی گیدنز و جامعه‌شناسی تاریخی مکمّل آن روشن می‌کند که حرکت فزایندۀ نظام اجتماعی ارامنه به‌سمت منابع اقتداری و گونه‌های تازه‌ای از منابع تخصیصی با قابلیت انتشار بالا در زمان ـ مکان اجازۀ فعالیت با آن دامنه و در آن سطح را فراهم می‌کرده و مسائل سیاسی جاری ایشان نیز ناشی از همین منابع و معطوف به حفظ آن‌ها بوده است.