مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
فرانظریه
منبع:
علوم روانشناختی دوره بیستم پاییز (مهر) ۱۴۰۰ شماره ۱۰۳
979-998
حوزه های تخصصی:
زمینه: نظریه های نیازهای روانشناختی بنیادین انسان، یکی از پاسخ های محققین به چرایی رفتارهای بشر بوده است و امروزه بیش از آنکه شاهد ظهور نظریه جدیدی در باب نیازهای بنیادین انسان باشیم، شاهد بکارگیری روزافزون این نظریه ها در سایر حوزه ها هستیم؛ با این حال عدم جامعیت در مرور و بررسی تحلیلی این نظریه ها همواره خلاء اساسی در تحقیقات گذشته بوده است. هدف: پژوهش حاضر می کوشد تا در گام نخست نظریه های نیازهای روانشناختی بنیادین را گرد آوری نموده و سپس با رویکردی فرانظری به تجزیه وتحلیل آن ها اقدام نماید. روش: در این مطالعه، برای جمع آوری نظریه ها از روش مرور نظام مند استفاده شده است. جامعۀ آماری پژوهش، کلیه منابع فارسی و لاتین مرتبط با موضوع است که بدون محدودیت زمانی در پایگاه های علمی معتبر انتشار یافته اند. از میان 1152 پژوهش بررسی شده نهایتاً 29 نظریه معتبر استخراج شد. سپس، بر اساس مطالعات گذشته، سه متغیر «ساختار نظریه»، «سطح تحلیل نظریه» و «مقوله بندی های ارائه شده» مبنای انجام تحلیل فرانظریه قرار گرفتند. یافته ها: اکثر نظریه های نیازهای بنیادین انسان از ساختار مجموعه نیازهای مستقل پیروی می کنند، سه نیاز «لذت جویی»، «حفظ بقاء» و «تعلق» تاکنون به عنوان نیاز ریشه ای در سه نظریه متفاوت مطرح و مدل سلسله مراتبی جز در نظریات مازلو در نظریه دیگری تکرار نشده است و چهار نظریه قائل به وجود ارتباطاتی بین مولفه های ذکر شده هستند. سطح تحلیل نیازهای روانی، وجه مشترک همه نظریه ها است و نهایتاً این که کمتر از یک سوم نظریه ها اقدام به مقوله بندی نیازها نموده اند. نتیجه گیری: هریک از نظریه های نیازهای روانشناختی ساختار منحصربه فرد خود را دارند. بکارگیری این نظریه ها برای حل مسائل مختلف در داخل و خارج از حوزه روانشناسی، مستلزم درک شباهت ها و تفاوت های ساختاری این نظریه ها و نیازهای مطرح شده در هریک از آن ها است.
فرانظریه پردازی ضرورتی برای نقد نظریات جامعه شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
تنوع آراء و نظریات جامعه شناسی و نیاز توسعه علم به بازاندیشی و نقد مداوم نظریات، ارائه چارچوبی منطقی برای نقد و بررسی نظریه های جامعه شناسی را ضروری می سازد. هدف نوشتار حاضر فراهم آوردن این چارچوب با تکیه بر مفهوم فرانظریه پردازی است. روش مورد استفاده، روش اسنادی با تکیه بر مرور انتقادی منابع است. نتایج تحلیل انتقادی نشان می دهد، اولاً در حالیکه نقد روشمند نظریه ها و فرانظریه سازی یک امر ضروری و اجتناب ناپذیر برای بهبود و پیشرفت نظری در جامعه شناسی است امّا این فرایند در عمل با چالش های عدیده ای روبروست؛ ثانیاً فرانظریه پردازی این امکان را به جامعه شناس می دهد که در یک چارچوب منطقی، نظریات جامعه شناسی را مورد بازاندیشی و نقد قرار داده و به فهم عمیق تری از آن دست یافته و چشم انداز نظری جدیدی را خلق نماید. ثالثاً با استفاده از رویکرد فرانظری شش گام عمده را می توان برای نقد نظریه جامعه شناسی برداشت که شامل شناسایی و تصریح مسئله یا سؤال نظری، استخراج و صورت بندی منطقی گزاره ها و قضایای بنیادی نظریه، شناسایی و تحلیل مفروضات نظریه، تحلیل قابلیت سازگاری و پیوند نظریه با سایر نظریات، تحلیل قابلیت وارسی و اعتباریابی تجربی نظریه و در نهایت مقایسه نظریه با نظریات مشابه رقیب و تحلیل شباهت ها و تفاوت های آنها بویژه از حیث قوت منطقی گزاره ها و مفروضات، قابلیت پیوند با سایر نظریات و قابلیت اعتباریابی تجربی آنهاست.
تحول روابط بین الملل از خِرَدگرایی به تأمل گرایی و ظهور فرانظریه به مثابه متا- فیزیک نوین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات سیاسی و بین المللی دوره نهم بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۰
27 - 60
حوزه های تخصصی:
مشهور است که چشم انداز تأمل گرا در روابط بین الملل معاصر، بازتاب دهنده امر اجتماعی/ معنایی است. از این منظر، چشم انداز مذکور با تأمل در باب فرایند نظریه پردازی، به تعهدات فرانظری معطوف شده است. نویسنده با روی آوردن به رویکرد فلسفی و بهره جستن از بصیرت های هوسرل و هَیدگر، به ویژه دو پنداشت نیّت مندی و زمان مندی، می کوشد با اتخاذ نگاهی انتقادی، فرانظریه روابط بین الملل معاصر را واسازد. استدلال نویسنده آن است که در تحول چشم اندازهای نظریه پردازی در روابط بین الملل، متا-فیزیک چشم انداز خِرَدگرا که مبتنی بر بازی بی پایان حاکمیت و آنارشی در نظام بین الملل آنارشیک متشکل از دولت های دارای حاکمیت بود، به متا- فیزیک چشم انداز تأمل گرا مبتنی برتأملات فرانظری با محوریت وجوه سه گانه هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی، تحول یافته است. فرضیه این مقاله، آن است که فرانظریه/ متا-فیزیک روابط بین الملل معاصر برای نظریه پرداز تعلیق شده و می توان به جای نظریه، به نظریه پرداز معطوف شد. نتیجه آنکه فهم نظریه پرداز از معنای روابط بین الملل معاصر، مشروط به اشتراک افق زمانی هستندگیِ وی در کنار دیگر انسان ها/ هستندگان بوده و تبعاً شناخت وی نیز از آنها خارج از این حیث زمانی نیست. در این پژوهش، گردآوری داده ها به روش کتابخانه ای انجام و روش تحیل محتوا برای تحلیل داده ها استفاده شده است.
تحلیل انتقادی نظریه تمایز بوردیو با رویکردی فرانظری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه انتقادی متون و برنامه های علوم انسانی سال ۲۲ فروردین ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۰۱)
355-380
نوشتار حاضر در پی معرفی و نقد نظریه تمایز پیر بوردیو با یک رویکرد فرانظری است. تحلیل فرانظری تمایز با تأکید برچهار محور زمینه های فکری و اجتماعی نظریه پرداز، مفروضات اساسی، مفاهیم محتوایی، روابط منطقی گزاره ها و فرایندهای تبیینی نظریه، و نقد نظریه صورت گرفته است. نتایج تحلیل فرانظری نشان داد جهان اجتماعی بوردیو مملو از توزیع ناخوشایند موقعیت و منابع است و این امر دغدغه نظری تمایز را در نزد او برجسته ساخته است. تأثیرات متضاد تفکرات وجود گرایی و ساختارگرایی و کنشگری مارکسیستی، نیز علاقه به نظریه ای تلفیقی را در بوردیو به وجود آورده است. وی در این تلفیق، بر آن است تا عاملیت افراد را به گونه ای در نظر گیرد که هم بر ذهن و هم بر ساختار اثر بگذارد. او جامعه را مجموعه به هم پیوسته ای از میدان ها، سرمایه ها و عادت واره ها می داند. حسب نظر او تفاوت در عادتواره، سرمایه و موقعیت در میدان به تفاوت و تمایز سبک های زندگی می انجامد. با این حال، توجه ناکافی به جنبه های اخلاقی کنش، نادیده گرفتن نقش احساسات در روند استدلال و اولویت دادن به منافع به عنوان مبنایی برای رقابت اجتماعی از مهمترین نقدهای وارده بر نظریه تمایز بوردیو است.
فرانظریه ی تئوری های پست مدرن
منبع:
جهان نوین سال چهارم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۶
14-41
حوزه های تخصصی:
اسارت جهان واقع در نگاه پست مدرن منظر می یابد. با توجه به اینکه پست مدرنیسم به مانند خیلی از ایسم های دیگر یک تجربه و فکر بومی نیست، باید با احتیاط و دقت در این مسیر پیش رفت. پست مدرنیسم یعنی پذیرفتن چیزی فراتر از اکنون. در تئوری پست مدرن، هستی شناختی مقدم بر معرفت شناختی است. بنابراین، این مقاله با رویکرد فراهم نمودن مقدمه ای کلی درباره ی برخی مفاهیم و تئوری های اساسی پست مدرن نگارش یافته است. هدف این مقاله، فرانظریه پردازی پست مدرن است. نقد و مقایسه با جامعه ی مدرن، بررسی خاستگاه، بررسی فلسفه هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی، بررسی پست مدرن از منظر دانشمندانی چون میشل فوکو، دریدا، لیوتار، بودریار و بررسی زوایای هنری اعم از معماری- شهرسازی، تئاتر و سینما و هنرهای تجسمی و آثار جغرافیا به شیوه ای مروری و کتابخانه ای انجام شد. با ارزیابی نقادانه و شالوده شکنی و بهره گیری از استعاره ها و ضرب المثل ها، روایت دنیای کنونی در تمام ابعاد از منظر پست مدرن در قالب فرانظریه در قسمت نتیجه گیری نمایان شد. فرانظریه در این پژوهش بر مبنای تضاد، تفاوت و نقد اذعان دارد که آری اینجا پست مدرن است؛ لذا، زبان سبز سر سرخ می دهد بر باد!
صورت بندی نظریه پردازی تمدنی در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحول نظری در روابط بین الملل از جمله موضوعات مهم در دانش این حوزه است. در بررسی تحولات نظری، مسئله کانونی، چگونگی خلق نظریه های جدید، ایجاد مناظره های علمی میان نظریه ها و در نهایت ظهور نظریه هایی متفاوت و یا متعارض است. ورود مفهوم تمدن به دانش روابط بین الملل و ظهور دو خوانش از تمدن، تحلیل تمدنی از روابط بین الملل را در دو رویکرد متفاوت آشکار نموده است. یک رویکرد، تمدن را به مثابه یک «وضعیت» ثابت و ایستا، و رویکرد دیگر تمدن را به مثابه یک «فرایند» در نظر می گیرد. وجه اشتراک هر دو رویکرد آن است که هر دو به زمینه محور بودنِ نظریه اذعان دارند و تمدن را به مثابه یک سطح تحلیل و مقوله ای سیاسی می پذیرند، اما تفاوت آن ها در ارائه تعریفی متفاوت از ماهیت تمدن، نظام بین الملل و بروندادهای تحلیلیِ کاربست تمدن به مثابه یک سطح تحلیل است. فرضیه پژوهش حاضر این است که وجود دو رویکرد متعارض نسبت به تمدن در روابط بین الملل، شکل دهنده مناظره ای تمدنی در روابط بین الملل بوده و به نظر می رسد روابط بین الملل در آستانه ظهور یک نظریه تمدنی است. در این پژوهش تلاش می شود با روش توصیفی تحلیلی و مراجعه به متون و فراتحلیل داده های تولید شده، تصویری روشن از این مناظره و فراتحلیلی از الزامات نظریه پردازی روابط بین الملل ارائه شود.
مبانی فرانظری کردارگرایی در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی سال بیست و پنجم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۳ (پیاپی ۹۷)
195 - 226
حوزه های تخصصی:
کردارگرایی، یکی از آخرین دستاوردهای نظری در روابط بین الملل است. این نظریه که از رهیافت های نظری مختلفی تشکیل شده، بر مطالعه کردارهای بین المللی، به عنوان خمیر مایه روابط بین الملل، تأکید و تمرکز می کند. کردارگرایی بر مبانی فرانظری خاصی استوار است که آن را از سایر نظریه های روابط بین الملل متمایز می سازد. این نظریه، بر «مبناگرایی تکثرگرا» مبتنی است؛ نوعی از هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی تکثرگرا و گلچینی که فراتر از دوگانه انگاری فرانظری و فلسفی رایج در نظریه های متعارف می رود. به گونه ای که در هستی شناسی رابطه ای کردارگرایی، دوگانه های ماده- معنا، ساختار- کارگزار، عین- ذهن، نظریه- عمل و تکوین- تعلیل منحل می شوند. معرفت شناسی کردارگرایی نیز متضمن «تبیین» یا علت یابی و «تفسیر» یا معناکاوی است. روش شناسی کردارگرایی، نیز مانند معرفت شناسی آن، تکثرگراست. تجربه گرایی، «استنتاج به بهترین تبیین» و تفسیرگرایی، سه روش شناسی رایج در نظریه های کردارگرا هستند.
واکاوی مبانی فرانظری نظریه روابط بین الملل در رویکرد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
اگر بپذیریم که پیشرفت یک رشته علمی به ظرفیت آن رشته در دسترسی به نظریه ها و مفاهیمی بستگی دارد که به کمک آن می توان به شناختی از جهان خارج نائل گردید و همچنین اگر بپذیریم که نظریه ها بخش بسیار حیاتی بن مایه های علوم را تشکیل می دهند، آن گاه باید شناخت و تسلط بر نظریه های یک دانش و تجربه انسانی، همچون علم روابط بین الملل را عنصر اساسی و تشکیل دهنده آن علم دانست. این در حالی است که بسیاری از توصیفات، تحلیل ها و تبیین های صورت گرفته در رشته روابط بین الملل، مبتنی بر یک شاکله نظری و آن هم رویکردی غرب محورانه است. در این راستا، پژوهش حاضر تلاش نموده با رویکردی تحلیلی تفسیری به نظریات و دیدگاه های فرانظری روابط بین الملل بپردازد. همچنین با بهره گیری از منابع چهارگانه موجود در اسلام شامل کتاب، سنت، اجماع و عقل اصول و شاخصه های فرانظری روابط بین الملل در اسلام را اکتشاف و استخراج نماید. مفروض اصلی نگارندگان نوشتار پیش رو آن است که «تمامی نظریات روابط بین الملل در دوره معاصر دارای خصیصه غرب گرایانه بوده و متناسب با پیش فرض ها، مصادیق و ذهنیت غربی هستند».
خود- انگاره چشم انداز تأمل گرا و طرح امکانات بدیل در مطالعه روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
با شکل گیری مناظره چهارم در روابط بین الملل، چشم انداز خِرَدگرا همچنان خود انگاره یا تصویر از خودِ ثابتی نشان می دهد. این خود انگاره ثابت وضعیتی تغییرناپذیر از روابط بین الملل را بر مبنای اصل برسازنده حاکمیت و راهبرد همیشگی معطوف به امنیت و بقا ترسیم می کند. تصویر مورد نظر در دیدگاه های چشم انداز خردگرا در روابط بین الملل ریشه دارد. این مقاله در صدد آن است که با ارائه نقطه نظرات دیدگاه های چشم انداز تأمل گرا در قالب مناظره چهارم و طرح مباحث فرانظری، امکانات بدیل در مطالعه رشته روابط بین الملل را مورد توجه قرار دهد. صحبت از امکانات بدیل در مطالعه رشته روابط بین الملل نه به معنای تحول ماهوی رشته، بلکه بیانگر رهایی رشته از تصویر ثابتی بوده که چشم انداز خِرَدگرا در مطالعه آن حاصل می کند. در این جهت دیدگاه های نظریه انتقادی، پساساختارگرایی/ پساتجدّدگرایی، فمینیسم و پسااستعمارگرایی ارائه می شوند. این مقاله با تحلیل دیدگاه های مذکور به این جمع بندی می رسد که خود انگاره یا تصویر از خود چشم انداز تأمل گرا به لحاظ هستی شناختی و معرفت شناختی با عدم تفکیک میان دانش پژوه روابط بین الملل و موضوع مورد مطالعه آن از یک سو، و گسترش موضوعات مورد مطالعه از سوی دیگر امکانات بدیلی را در مطالعه رشته روابط بین الملل مطرح می کند.
گلچین گرایی؛ رهیافتی نو برای تبیین بحران های بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
با وجود این که بحران های بین المللی یکی از سرفصل های اصلی مطالعاتی رشته روابط بین الملل است؛ اما به نظر می رسد که تبیین آن در دیسیپلین روابط بین المل دچار چالش جدی و اساسی می باشد. بنیان این چالش نیز به نسبت بین نظریه های روابط بین المل و بحران های بین المللی بر می گردد. اساسی ترین پرسشی که در این میان مطرح می باشد این است که آیا انتظار از نظریه های روابط بین الملل با توجه به گزیده گویی و مبانی فرانظری آنها که تنها نوع خاصی از دانش را معتبر می دانند؛ برای توضیح بحران های بین المللی که متغیرهای زیادی در سطوح مختلف در ایجاد و تشدید آنها دخالت دارد انتظار به جایی است؟ این مقاله تلاش می کند به این پرسش کلیدی پاسخ دهد و فرضیه اصلی نیز در پاسخ به این سئوال این است که به دلیل پیچیدگی بحران های بین الملی و دخالت تعداد زیادی از متغیرها و بازیگران در سطوح فردی ، دولتی ، منطقه ای ،ساختاری و نهادی ، اکتفا به یک نظریه واحد برای تبیین آنها درک ناقص و ضعیفی از علل ایجاد و گسترش و شیوه های مدیریت این بحران ها ارائه می کند؛ به همین دلیل با استفاده از رهیافت گلچین گرایی بهتر می توان به تبیین بحران های بین المللی پرداخت.
تبیین مباحث فرانظری، نظری و مناظره ای جهانی شدن(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره اول زمستان ۱۳۹۱ شماره ۲
271 - 314
جهانی شدن از زوایای مختلفی بررسی شده است که بیش از هر چیز لازم است مباحث فرانظری یعنی بعد هستی شناسی و معرفت شناسی آن مورد ارزیابی قرار گیرد. اینکه چه موضوعات و سوژه هایی در مطالعه جهانی شدن باید مورد توجه قرار گیرد مهم ترین ویژگی هستی شناسی جهانی شدن را تشکیل می دهد. در این میان واژه شناسی، تاریخچه، نقش کنشگران، ماهیت ساختاری کارکردی و ابعاد مختلف آن از مهم ترین موضوعات و سوژه های جهانی شدن محسوب می شود. همچنین تاکید بر سه روش مطالعاتی اثبات گرا، پسا اثبات گرا و هنجارگرا نیز از مهم ترین مباحث معرفت شناسی جهانی شدن است. اختلاف پیرامون مباحث فرانظریه جهانی شدن بر اختلاف میان نظریه پردازی در خصوص جهانی شدن موثر بوده است که در این مقاله به چهار مناظره بزرگ نظری اشاره می شود. در این راستا هدف از نگارش این مقاله پاسخ به این پرسش ها است که مباحث فرانظری جهانی شدن چه تاثیری بر دیدگاه های نظری جهانی شدن داشته است؟ عمده ترین جدال نظری مربوط به کدام دسته از نظریات است؟ و این جدال نظری بیشتر متاثر از بعد هستی شناسی است یا معرفت شناسی؟ شیوه پاسخگویی به این پرسش ها به صورت توصیفی– تحلیلی و با استناد به منابع کتابخانه ای و اسنادی است.
ارزیابی صدق و کذب ادعاهای پست مدرنیسم در روابط بین الملل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست جهانی دوره هفتم پاییز ۱۳۹۷ شماره ۳ (پیاپی ۲۵)
215 - 242
نظریه های مختلفی در روابط بین الملل ساخته و پرداخته شده اند که هر کدام از آنها ادعا دارند که از قدرت تبیینی بیشتری برخوردارند و در واقع اغلب آنها ادعای صدق و حقیقت و تبیین بهتر و کاملتر روابط بین الملل و پدیده های بین المللی را دارند. پست مدرنیسم نیز به عنوان یکی از نظریات روابط بین الملل، دیسیپیلین روابط بین الملل را مورد تردید قرار داده و متفکران آن با تبارشکنی و ساختارشکنی به سراغ پدیده های بین المللی رفتند، قائل به امکان شناخت بهتر روابط بین الملل می باشد. این مقاله با استفاده از روش توصیفی-تحلیلی، سعی دارد به این سوال پاسخ دهد که چگونه می توان صحت و کذب نظریه پست مدرنیسم در روابط بین الملل را که مدعی شناخت بهتر روابط بین الملل است، اثبات کرد؟ در پاسخ، این فرضیه را به بوته آزمون می گذارد که پست مدرنیسم به عنوان یک نظریه روابط بین الملل هر چند توانسته است افق های فکری جدیدی را پیش روی اندیشمندان این حوزه بگشاید و به فهم نظری روابط بین الملل کمک زیادی کند، اما به واسطه اینکه از ناسازگاری، اغتشاش و عدم ارتباط منطقی بین مفاهیم و مقولات مطرح در ابعاد هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی رنج می برد، در نتیجه از قابلیت توضیح و تحلیل اندکی برای تبیین پدیده ها و موضوعات روابط بین الملل برخوردار شده است. در نتیجه، نتوانسته است به گفته برخی از متفکران روابط بین الملل امور جهان را آن طور که پیش بینی می کرد، پیش ببرد.
به سوی تدوین یک چارچوب فرانظری برای اسلامی سازی علوم انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موضوع اسلامی سازی دانش، یکی از دغدغه های مهم عمده جوامع اسلامی است که البته مسبوق به سابقه نیز است. اگرچه تاکنون روش ها و الگو های فراوانی درباره چگونگی اسلامی سازی دانش و ضرورت آن توسط اندیشمندانی همچون سید حسین نصر، الفاروقی، العطاس، ضیاءالدین سردار و غیره بیان شده است، اما تدوین آن در چارچوبی فرانظری (متاتئوریک) که از یکسو بتواند به طور منسجم به مبانی فلسفی هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی شناخت پاسخ دهد و از سوی دیگر، دلایل تعدد الگوهای اسلامی سازی را تبیین کند، کمتر مورد توجه قرار گرفته است. این مسئله ازآنجا اهمیت می یابد که هرگونه تدوین و توسعه الگوی اسلامی سازی دانش، ابتدا باید در چارچوب نظری محض، یا آنچه که فرانظریه نامیده شده است، قرار بگیرد و به مسائل و الزام های فلسفی آن پاسخ گوید. در واقع پرسش اصلی این است که فرایند اسلامی سازی دانش قرار است درون چه چارچوب فلسفی و فرانظری انجام شود و پاسخ دینی به الزامات فلسفی آن چیست؟ در پژوهش حاضر، ابتدا واکاوی مفهوم فرانظریه در بافت دانش و تمدن غربی و نیز الزامات هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی آن و سپس بیان پاسخی به الزامات فلسفی براساس دین و رویکرد اسلامی مورد توجه است.
مبانی هستی شناس ی مکتب امنیتی جمهوری اسلامی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از دغدغه های پس از انقلاب اسلامی ایران، با توجه به ارزش های نهفته در آن، مقوله بومی سازی علوم انسانی بوده است که می تواند روند هویت سازی نظام را نیز تقویت کند. رمز کلیدی این امر، فرانظریه های اسلامی است که راه را برای نظریه های دیگر و رویکردها و حتی تاکتیک های گوناگون، به ویژه در زمینه های دفاعی و سیاست خارجی هموار می سازد. همه نظری هها دارای فرانظریه هایی مختص خود هستند که به آنها شکل م یدهند و مقوله های بنیادین آنها را برجسته م یکنند. در فرانظریه ها سه مؤلفه اهمیت اساسی دارند: هستی شناسی، معرف تشناختی و انسان شناسی؛ یعنی نگاهی که به دنیا و نظام هستی دارند، نگاهی که به نحوه شناخت جهان دارند و روزن ها ی که از آن به انسان و فلسفه وجودی انسان م ینگرند. اگر درصدد شناخت نگرش امنیتی جمهوری اسلامی، تبیین یا تجویز آن هستیم، لازم است هستی شناس ی آن را با نگاهی عمیق واکاوی کنیم. نوشتار پیش رو کنکاشی درباره مبانی هستی شناسان ه مکتب امنیتی جمهوری اسلامی ایران است و این ایده را مطرح م یکند که به جای اینکه نگرش امنیتی، فیزیکی، مادی و سخت افزارانه باشد، بیشتر غیرمادی، هویتی و نر مافزار انه است. در مکتب امنیتی جمهوری اسلامی ایران، اهمیت زیادی به عناصر معنوی و هویت ساز داده م یشود، به نحوی که خود در مقابل غیرخود مرزهای مشخصی ایجاد کند.
مبانی فرانظری نظریه فمینیسم در روابط بین الملل
حوزه های تخصصی:
رشته روابط بین الملل در حوزه نظریه پردازی طیف وسیعی از نظریات را در بر می گیرد. از طیف سنتی نظریات روابط بین الملل گرفته تا نظریات متاخر و انعکاس گرایی که واکنشی به نظریات سنتی و حاکم در روابط بین الملل بوده است. یکی از مهمترین تحولات در زمینه نظریه های روابط بین الملل، مطرح شدن مباحث فرا نظری در این حوزه می باشد. مباحث فرانظری در روابط بین الملل از اواخر قرن بیستم و بخصوص در آخرین مناظرات روابط بین الملل که مناظره میان خردگرایان و نظریه های انعکاسی بود، مطرح شد و این مناظره بیشتر ماهیتی فلسفی داشته و از حوزه فلسفه علم برای بررسی و ارزیابی دیگر نظریات کمک گرفته است. فرانظریه در واقع به بررسی، تحلیل و توصیف نظریه می پردازد. بعبارتی دیگر فرانظریه با ابعاد هستی شناسانه، معرفت شناسانه و روش شناسانه یک نظریه سرو کار دارد. یکی از نظریات متاخر و انعکاسی در حوزه روابط بین الملل، نظریه زن باوری یا فمینیسم می باشد. بیشتر طرفداران این نظریه از پساساختارگرایی الهام گرفته اند. فمینیست ها همچنین ابعاد هستی شناسی، معرفت شناسی و روش شناسی نظریه های سنتی روابط بین الملل و بطور اخص رئالیسم را زیر سوال می برند و آنها را برای تحلیل واقعیت های جهان امروز ناکافی می دانند. هدف این پژوهش بررسی و آشنایی با ابعاد هستی شناختی، معرفت شناختی و روش شناختی نظریه فمینیسم است و اینکه این ابعاد تا چه اندازه می تواند شناخت دقیق تر و بهتری را در حوزه روابط بین الملل و مسائل سیاست جهانی به ما بدهد.