مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱۴۱.
۱۴۲.
۱۴۳.
۱۴۴.
۱۴۵.
۱۴۶.
۱۴۷.
۱۴۸.
۱۴۹.
۱۵۰.
۱۵۱.
۱۵۲.
۱۵۳.
۱۵۴.
۱۵۵.
۱۵۶.
۱۵۷.
۱۵۸.
۱۵۹.
۱۶۰.
خاقانی
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم تابستان ۱۳۹۴ شماره ۳۴
135 - 154
حوزه های تخصصی:
خاقانی و متنبی دو شاعر نامی ادبیات فارسی و ادبیات عرب اند، که پیشگامان عرصه خودستایی و فخر شناخته می شوند. پژوهش حاضر در پاسخ به این سؤال که خاقانی و متنبی هر یک چگونه به خودستایی در شعر خود پرداخته اند صورت گرفته و نمونه هایی از خودستایی را در شعر هر یک ارائه نموده است. آنچه باعث می شود دو شاعر به خودستایی بپردازند خلأهای درونی است و عقده های روان شناسانه که این دو شاعر زودرنج از آن بی بهره نبوده اند؛ خاقانی به خرد و دانش و شعر خویش مباهات ورزیده و متنبی، شجاعت و دلیری و جنگجویی را در کنار شعر مایه فخر و برتری دانسته است. هر دو در این مسیر بسیار غلو کرده اند اما حلق تصاویر تازه تر و بکرتر از سوی خاقانی صورت گرفته است.
خودشیفتگی و خودستایی در اشعار خاقانی و بشار بن بُرد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال نهم پاییز ۱۳۹۴ شماره ۳۵
81 - 103
حوزه های تخصصی:
از جمله مفاهیم بازتاب یافته در ادبیات به خصوص شعر پدیده «نارسیسیزم» یا همان خودشیفتگی است که علی رغم انعکاس این زاده احساسات مشترک انسانی در آثار و اشعار اکثر قریب به اتفاق شاعران، شاهد بازتاب چنین پدیده روان شناسانه ای به صورتی گسترده تر و قابل تأمل تر در اشعار برخی از شعرا از جمله خاقانی و بشار بن برد هستیم که خودستایی را به گونه ای گسترده، هنرمندانه و هدفمند در اشعار خویش جای داده اند و شخصیت حقیقی و هنری خود را ستوده اند. در این پژوهش چیستی و چرایی خودستایی در اشعار این دو شاعر نامی ادب عربی و فارسی و وجوه اشتراک و افتراق مشرب فکری آنان بررسی و تحلیل شده، و از این رهگذر، ارزش های حاکم بر فرهنگ ایرانی و عربی که در ظهور و بروز این گونه اشعار مؤثر بوده مورد توجه قرار گرفته است.
مقایسه اشعار مشاهیر آذربایجانی در عرفان و تصوف(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۵۰
73 - 98
حوزه های تخصصی:
در ارتباط با شناخت هنروری حافظ و نظامی در استفاده از معانی مجازی در کاربرد اصطلاحات عارفانه و خلق اشعار عرفانی به بررسی سروده های غزلی مشاهیر قرن ششم نیز پرداخته شد تصوف نظری و عرفان مدرسی آمیخته با آراء فلسفی و کلام، شاهکارهای بزرگ شعر عرفانی سنایی آغازگر عرفان، خاقانی و نظامی در وسعت معنایی گسترده رقم خورد که موجب تکامل بلندای عرفان با ترکیب های مناسب و ارتقاء معنا شد، گویی تصوف قرن شش خاقانی و نظامی را بر دروازه این مسلک با تأسی از سنایی نشاند. در این مقاله از خاقانی و نظامی با آوردن اصطلاحات در عبارات معمولی و سخن ناگفتن از وصال حقیقی در ابتدای ورود وادی شوریدگان است. شیوه سخن در شعر خاقانی در عین آراستگی از تکلف خالی نیست. خاقانی و نظامی هر دو با استفاده از طرزی توانا در آفرینش ترکیبات بدیع چون پیر مغان و دیر مغان با تعبیری دلنشین و عارفانه خلقی جدید و معجزگون را در سخن از خود به یادگار گذاشته اند و همچون چراغی فراسوی ادوار بعد در بدل عرفان شرعی به نظری نقشی ارزنده ایفا نموده اند.
ستایش پیامبر(ص) در آیینه بررسی و تطبیق اشعار صفی الدین حلی و خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال چهاردهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۵۶
237 - 253
حوزه های تخصصی:
مدح و ستایش حضرت محمد(ص) در شعر عربی و فارسی شاعران بزرگی دیده می شود، صفی الدین حلی (677-744ق) و شاعر شروان، خاقانی (520-595ق)، اشعار زیبایی را در مدح و ثنای رسول اکرم(ص) سروده اند. صفی الدین حلی بیش تر به کرامات پیامبر و بیان مفاهیم کلی پرداخته است و از ذکر ویژگی های اجتماعی مثل روح عدالت طلب پیامبر باز مانده است و مدائح صفی الدین حلی متأثر از اندیشه های کلامی است که متفکرین زمان را به خود مشغول داشته است. فرضیه این پژوهش در پی آن است تا نشان دهد که این دو شاعر در عین اینکه از یکدیگر تإثیر نپذیرفته اند، چگونه با دیدگاهی نزدیک و مشابه به یکدیگر به بیان فضائل وکرامات پیامبر اکرم پرداخته اند. روش تحقیق در این مقاله تحلیلی- توصیفی و بر اساس منابع کتابخانه ای است. هدف مقاله حاضر این است تا وجوه اشتراک و افتراق دیدگاه این دو شاعر را درباره مدح حضرت محمد مصطفی(ص) بررسی کند. چراکه این تطبیق مبتنی بر مکتب آمریکایی است.
جلوه کار و کوشش از نگاه حکیم سنایی، حکیم انوری و خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۵۷
239 - 261
حوزه های تخصصی:
کنکاش در اعماق ادبیات کهن ایران، به عنوان یک سند مهم تاریخی، موجب آشنایی بیش تر ما با گذشته اجتماعی خویش می شود؛ کار و تلاش برای استمرار حیات و رفع نیازهای خویشتن و همنوعان به عنوان یک ضرورت از گذشته تا به امروز بوده است. وجود ضرب المثل های فراوان در خصوص کار و تلاش نشان دهنده اهمیت آن نزد بزرگان و دقت مردمان در گسترش فرهنگ کار می باشد. به عنوان فرهنگ ادب عامه و نگاه جامعه شناختی با مراجعه به دیوان سنایی ، انوری و خاقانی ، به عنوان سردمداران نقد اجتماعی، می بینیم که سنایی پس از دوران تحول، به نقد جامعه و به ویژه مشاغل پرداخته و با شجاعتی کم نظیر از نقد شاه تا گدا پروا ندارد و مخالف سرسخت بیکاری است. انوری تعدد و تنوع مشاغل را لازمه کار اجتماعی دانسته و با توجه به زبان و بیان ساده و نزدیک به گفتارش، امثال و حکم بسیاری در خصوص کار از او به جا مانده است.
تصویرگری «لا» در شعر سنایی و خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی سال پانزدهم تابستان ۱۴۰۰ شماره ۵۸
311 - 330
حوزه های تخصصی:
مضمون آفرینی و تصویرگری شاعران با حروف سابقه طولانی دارد. اغلب شاعران در بکاربردن حروف در تصویرگری ها جهت خلق مضامین، به شیوه ای زیبا و شورانگیز، نهایت تلاش خود را به کار گرفته اند. هر شاعری به نوبه خود در ابداع و خلق شگفتی های جدید، ابداعات بکر و نوع آوری های خاص در این وادی قدم برداشته است. سنایی و خاقانی از جمله شاعرانی هستند که با قریحه شاعری خویش این هنر را به غایت خود رسانده اند؛ به گونه ای که خواننده را به تفکر در خلق تصاویر شگفت غرق می کنند. آن ها با بهره گیری از پدیده ها و استعمال معانی نمادین و اسطوره ای از آنچه در محیط پیرامون خود دیده اند، شگفتی آفریده اند. این دو شاعر با خصوصیات منحصر به فردی که یکی از آن ها مضمون آفرینی و تصویرگری های زیبا با واژه ها و حروف است و با این کار ضمن نوآوری و خلاقیت، بر اهمیت شعر خود افزوده اند.
نقدی بر کتاب ساغر بلورین(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیوان خاقانی، یکی از متونی است که درک آن نیازمند تلاش ذهنی است؛ دشواری شعر خاقانی از یک جهت و تدریس آن در دوره های مختلف رشته زبان وادبیات فارسی از جانب دیگر، موجب اقبال شارحان به شرح آن شده است و شرح ها و گزیده هایی چند از آن منتشر شده است. یکی از این کتاب ها، کتابی است با عنوان «ساغر بلورین». این کتاب توسط آقای احمد غنی پورملکشاه نوشته شده است و انتشارات تیرگان برای اوّلین بار آن را در سال 1399، منتشر کرده است.در کنار جوانب پسندیده این کتاب، اشکالاتی چند به آن وارد شده است.اشکالات راه یافته به کتاب فراوانند و بررسی دقیق و کامل همه آنها در یک مقاله نمی گنجد؛ از این رو، مهم ترین موارد انتخاب و بررسی شده اند. اشکالات معنایی برخی از ابیات، استفاده پر شمار از آثار دیگران بدون ارجاع به آنها، اشکالات نگارشی، اشارات نادرست، تغییرات غیر موجه در متن اشعار، پیروی نکردن از شیوه دقیق و علمی در نگارش و مستندسازی و معرفی فهرست منابع، معرفی نکردن شیوه شرح و دیگر بایسته های نگارش کتاب از جمله مواردی است که در ردیف ایرادات کتاب قرار می گیرند.ضمن بررسی دقیق موارد یاد شده، در نهایت با نشان دادن لغزش های فراوان راه یافته به کتاب، به این نتیجه می رسیم که کتاب نیازمند ویرایش جدی است و این اشکالات به طور محسوسی بر جایگاه علمی کتاب سایه انداخته.
خوانشی از قصیده منطق الطیر خاقانی بر پایه نظریه بینامتنیت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصیده منطق الطیر خاقانی یکی از نمونه های درخشان ادب فارسی است. این قصیده همچنین از نمونه های قابل توجه زبان و سفر مرغان است. شماری پرنده در فصل بهار گرد هم آمده و هریک ستایش گر گلی هستند و درباره برتری گل مورد نظر خود استدلال می کنند. در این پژوهش کوشیده ایم بر پایه نظریه بینامتنیت و با رویکردی توصیفی- تحلیلی و با تکیه بر مطالعات اسنادی، از زاویه تازه ای به بررسی این قصیده بپردازیم. نظریه بینامتنیت یکی از شیوه های بررسی متن است که توسط ژولیا کریستوا و تحت تأثیر نظریه منطق مکالمه میخاییل باختین شکل گرفته است. اساس این نظریه چنین است که متن را بر پایه مکالمه و تعامل با دیگر متن های پیش و پس از خود تبیین معنایی می کند؛ زیرا معنا نتیجه گفت وگوست و گفت وگو شیوه های مختلفی دارد. یافته های این پژوهش نشان می دهد که این متن (قصیده) محل تلاقی گفتمان های گوناگون اعم از گفتمان موسیقی، عرفانی فلسفی، حماسی، دینی، تاریخی و ادبی است. تمامی این گفتمان ها همچون تکه های پازل در شکل گیری این متن (قصیده) دخالت دارند و سرانجام همگی در فرم شعر به وحدت رسیده اند.
فرایند ارتباطات غیرکلامی در مراثی خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
41 - 58
حوزه های تخصصی:
مراثی خاقانی از تشخّص منحصربه فردی در گونه مرثیه سرایی ادب فارسی برخوردار است؛ این مراثی سرشار از زبان تصویری و کنش های تعاملی گوناگونی با مخاطب است که بر لحن غنایی و جنبه اثرگذاری شعر افزوده است. سهم بسیاری از غنا در مرثیه های خاقانی، برخاسته از فرایند ارتباطات غیرکلامی است که با توانمندی های هنری و کلامی خاقانی در بافت این شعر القاء شده است؛ مساله اصلی تحقیق حاضر، بررسی انواع ارتباطات غیرکلامی موجود در مرثیه های خاقانی و تحلیل زیرساخت های اَشکال این ارتباطات در عاطفی تر شدن مراثی خاقانی بوده است. برای انجام این پژوهش از روش تحقیق توصیفی و استدلالی استفاده شده است؛ جامعه آماری این تحقیق، اشعار رثایی خاقانی بوده است و از انجام آن، این نتایج به دست آمد: فرایندهای ارتباطی غیرکلامی در مراثی خاقانی در شاخه های اصلی اندامی (27%)، محیطی (%23)، چهره (20%)، حرکتی (18%) و موسیقایی (12%) و اغلب متأثر از باورهای عامیانه و فرهنگی و اسطوره ای، سنت های ادبی و نیز نیازهای روحی و روانی انسان است. پیوند بین ارتباطات غیرکلامی با متن شعر به روش های تأکید (50%)، تکمیل (30%) و جایگزینی (20%) صورت گرفته است که موجب تقویت بار عاطفی، جانداری تصاویر شعری، تازگی و پویایی زبانی و نیز تأکید و تشخّص لحن غنایی مرثیه های خاقانی شده است.
بن مایه های غنایی در تازی سروده های خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ادب غنایی سال ۲۱ بهار و تابستان ۱۴۰۲ شماره ۴۰
211 - 228
حوزه های تخصصی:
خاقانی ، یکی از گویندگان سبک آذربایجانی است که از ستارگان فروزان آسمان ادب سده ششم ایران و از سبک داران کم مانند ادبیّات در سراسر سده های پس از خویش به شمار می آید که در گستره پهناور نظم و نثر فارسی و تازی، خوش درخشیده است. به دنبال فراگیر بودن پهنه ادبیّات غنایی بی گمان دیوان خاقانی نیز از این دیدگاه، درخور بررسی است در میان یادگار های جادو سخن آذربایجان سروده های تازی او جایگاه غنایی ویژه ای دارند نگارنده در جستار پیش روی با انگیزه شناخت ژرف تر عواطف، هیجانات و احساسات خاقانی به یاری روش توصیفی- تحلیلی در پی پاسخ دادن به این پرسش است که کدام یک از بن مایه ها و اندیشه های غنایی خاقانی در تازی سروده های او، بازتاب یافته اند؟ بررسی ها نشان می دهد که سخن سنج شروانی، در سروده های تازی به بازتاب درون مایه های خوشایند غنایی عشق و جوانی، بزم باده، آرزوها، خودستایی ، ستایش و شادی نامه و بن مایه های ناخوشایند غنایی پیری و ناتوانی، حسب حال، شکواییه (اندوه، درد، گریه و گله)، بیماری، نومیدی و بدبینی، خوارداشت و نکوهش، هراس های سه گانه (بیمناکی از بدخواهان شروانی، بیمناکی از گرفتاری های روزگار و بیمناکی از تنگ دستی)، آوارگی و تنهایی و سرگردانی و سرانجام سوگ نامه و البّته درون مایه های پراکنده دیگری چون نیایش، عرفان و وطن سرایی و.. پرداخته است.
تحلیل کنش متقابل خاقانی در برابر « دیگری» با تکیه بر نظریه کنش متقابل نمادین
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر تحلیل کنش خاقانی در برابر دیگری با تکیه بر نظریۀ کنش متقابل نمادین است. حوزۀ اصلی این نظریه، اجتماعی و مهم ترین نظریه پرداز آن «جورج هربرت مید» است. این نظریه به بررسی کنش های روزمره بین مردم و جامعه و رفتار های برخاسته از آن در گروه های مختلف می پردازد که این کنش ها در سه بعد روان شناختی، اجتماعی و فلسفی - عرفانی قابل تحلیل اند. روش پژوهش حاضر توصیفی - تحلیلی و بر اساس اسناد کتابخانه ای است و اشعار انتخابی، مطابق با نظریۀ کنش متقابل نمادین و با تکیه بر بعد اجتماعی بررسی شده اند. در این مقاله بعد اجتماعی کنش شاعر بر اساس مفهوم «دیگری» که شامل گروه های تأثیر گذار خانواده، ممدوحان و رقیبان شعری هستند، واکاوی شده است. نتایج پژوهش حاکی از آن است که کنش شاعر در برابر ممدوحان، کنشی ستایشی - خواهشی، در برابر خانواده، کنشی عاطفی - ستایشی و در برابر رقیبان، کنشی انتقادی است. بر اساس تحلیل های صورت گرفته روی اشعار، می توان گفت کنش خاقانی در گروه های یادشده به صورت واکنش سریع ظهور نمی یابد، بلکه از طریق تفسیر و تعبیر رفتار دیگران در ذهن به وقوع می پیوندد و رفتار اجتماعی «خود» شاعر را در برابر «دیگری» تنظیم می کند. این تفسیر و انتقال معنا های ذهن در ابعاد یادشده، با کمک تعابیر و نمادهای زبانی در شعر او متجلّی شده است.
مقایسۀ کاربرد ایهام در قصاید خاقانی و غزلیات حافظ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه متون ادبی دوره عراقی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۱ شماره ۲
95 - 120
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش بر آنیم که مقولۀ ایهام و چندوچون استفاده از آن در قصاید خاقانی و غزلیات حافظ را بررسی کنیم. مقولۀ ایهام در این جستار، منحصر به ایهام چندمعنایی است و شامل زیرمجموعه های دیگر آن، از جمله ایهام تناسب، ایهام ترجمه، ایهام ترادف، ایهام تبادر و... نمی شود. مبنای تعریف ایهام، علاوه بر پیشینۀ آن در کتاب های بلاغی، تعاریف تازه تر خواهد بود که زیرمجموعه های این تعاریف تازه را می توان چنین برشمرد: ایهام واژگانی (قاموسی، نام واژه ای، اصطلاحی) ایهام مجازی، ایهام کنایی، ایهام ساختاری، استخدام، ایهام اضافی و ایهام چندگانه خوانی. نتیجۀ به دست آمده گویای آن است که حافظ در همۀ گونه های ایهام به جز استخدام، بر خاقانی پیشی گرفته است و یکی از وجوه تفاوت کاربرد ایهام در دیوان دو شاعر این است که حافظ توجه ویژه ای به ایهام پردازی با واژگان عربی داشته است و نیز ایهام ساختاری که حاصل اشراف شاعر بر ظرفیت های مختلف زبان است در دیوان او برتری چشمگیری دارد.
تأملی در یک بیت حافظ: بر آستان جانان گر سر توان نهادن/ گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
شعر حافظ شعری چندلایه و قابل تفسیراست و همین نکته خوانندة شعر او را ترغیب می کند که در پس ظاهر الفاظ و جمله ها، معنایی فراتر را جست وجو کند؛ اما همین موضوع گاه چنان خواننده را در فضای مجازی و مقصود غایی شعر فرومی برد که او را از تصویر شاعرانه ای که در ظاهر بیت جای گرفته است، غافل می سازد و موجب محروم شدن او از لذت درک تصویر هنری شعر می شود. این موضوع دربارة این بیت حافظ کاملاً ملموس است:
بر آستان جانان گر سر توان نهادن
گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد
در این بیت چون معنا تقریباً مشخص و آن تسلیم بودن در برابر معشوق و درعین حال داشتن احساس سربلندی و افتخار است، دیگر به معنای واقعی جمله ها و گزاره های ارائه شده در بیت توجه نمی شود که چگونه ممکن است کسی درحالی که سر بر زمین دارد، در همان حال فریاد رسا نیز سر دهد! پژوهندگان شعر حافظ نیز مانند خوانندگان، مغلوب فضای معنوی بیت شده و به این نکته توجه نکرده اند. در مقالة حاضر ضمن بررسی پیشینة واژه «گلبانگ» که به شعر خاقانی می رسد، به معنای بیت حافظ می پردازیم. بر اساس پژوهش حاضر، بیت مذکور بیتی مدحی است که کوسِ نوبت زننده در درگاه ممدوح را توصیف می کند.
مقاله کوتاه: «این عروس» یا «إبن عِرس»؟ تصحیح بیتی از دیوان خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
شعرپژوهی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۶)
169 - 174
حوزه های تخصصی:
در شعر خاقانی به سبب وفور واژه ها و ترکیبات و اطلاعات گونا گون، گشتگی ها و خوانش های اشتباه بسیاری رخ داده که برخی از این تصحیف ها همچنان تا به امروز ازنظر شارحان و مصححان دیوان خاقانی پنهان مانده است. یکی از همین تصحیفات جالب توجه در بیتِ «چنانک این عروس از درم خرّم است/ به زر بود خرّم روان عنصری» رخ داده که نگارنده در این جُستار، پیشنهاد تصحیحِ قیاسیِ مصرع نخست را به صورت «چنانک إبن عِرس از درم خرّم است» مطرح کرده است. «إبن عرس» واژه ای است به معنی راسو و چنان که در این مقاله نشان داده شده از حیواناتی است که بنا بر اطلاعاتی که از برخی کتاب های حیوان شناسی به زبان عربی به دست آمده است، علاقه ی بسیاری به جواهرات به ویژه پول های دینار و درهم داشته و از جمع آوری آن ها لذتی می یافته است. در این تحقیق به اجمال این تصحیف در دیوان خاقانی بررسی و تحلیل شده است.
تأملی در شرح چند بیت از قصاید خاقانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
قصاید خاقانی از دشوارترین و دیریاب ترین اشعار فارسی است و از دیرباز تاکنون شروح فراوانی بر آن ها نوشته شده است. درباره عوامل این دیریابی و آنچه موجب دشواری فهم دقیق اشعار او شده است، بسیار گفته شده و تلاش های فراوانی برای رفع این دشواری ها انجام گرفته است. با وجود این و علی رغم تلاش های ارزشمند شارحان و خاقانی پژوهان، همچنان گره برخی از ابیات قصاید خاقانی ناگشوده مانده است و معانی ارائه شده از سوی شارحان برای این ابیات، قانع کننده به نظر نمی رسد. بخشی از این ابهام ها مربوط به شیوه خاص خاقانی در ساختن واژه ها و ترکیب ها و برخی دیگر مربوط به شیوه خاص وی در به کار بردن واژه ها، فعل ها و عبارت ها و... است که طرزی غریب به وجود آورده است؛ اما ابهام برخی دیگر از ابیاتش، ناشی از خوانشِ نادرست آن هاست. در مقاله حاضر کوشیده ایم با کمک شواهدی از ادب فارسی و شعر خاقانی و در یک بیت استفاده شده در یکی از متون توصیفی موازی، ابهام برخی از ابیات قصاید وی را برطرف کنیم. بر این اساس به توضیح و تشریح چند بیت که با وجود توضیحات شارحان معنای آن ها همچنان مبهم مانده است، می پردازیم. نیز با اصلاحِ خوانش یک بیت که از رهگذر بدخوانی دچار ابهام شده است، می کوشیم معنای قابل قبولی برای آن ارائه کنیم.
منشات خاقانی، نثری فراموش شده(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
زبان و ادب فارسی دانشگاه آزاد سنندج سال ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۸
250 - 263
حوزه های تخصصی:
منشات خاقانی شروانی (520 - 595 ه ق)، مجموعه نامه هایی است که خاقانی با نثری فنی و زیبا برای حاکمان، عالمان و نزدیکان خود نگاشته است، این نامه ها، از جنبه های ادبی، اجتماعی و هنری دارای اهمیت و شایان بررسی و توجه می باشد. همچنین آنها را می توان جزو منابع مهم در خاقانی شناسی و جامعه شناسی دوره شاعر، به حساب آورد. منشأت، جلوه های زیبایی از نثر فنی قرن ششم را برای ما ترسیم می کند که در نهایت پختگی و آراستگی، در قالب نامه، ارائه و تحریر یافته است. بعضی از نامه های خاقانی، دل نامه هایی هستند که اطلاعات قابل توجهی در مورد نویسنده و جامعه ای که در آن زندگی کرده است در اختیار ادب دوستان قرار می دهد. در این مقاله، اهمیت و ارزش منشأت، به عنوان نمونه ی برجسته و بارز هنر نثرنویسی شاعری توانا، بیان می گردد تا علاقه مندان، در زمینه خاقانی پژوهی، آن اثر را بیشتر مورد توجه و مدنظر خود قرار دهند.
صدی المرأة في شعر أبي العلاء المعري والخاقاني الشرواني "دراسة نقدية مقارنة"(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات عربی بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۶
1 - 20
حوزه های تخصصی:
تتناول هذه الدراسه موقف الشاعرین أبی العلاء المعری) 363 – 449 ه ) والخاقانی الشروانی (520 -595 ه ) من المرأه. إن أبا العلاء المعری کان شاعرا کفیف البصر شدید التشاؤم حیث جعله تشاؤمه ساخطا علی الحیاه الدنیا وأبناءها ولاسیما المرأه. أما الخاقانی الشروانی، فهو من الشعراء الفرس، اشتهر بغموض أشعاره وخفاء معانیها کما اشتهر بتشاؤمه، حیث یری بعض الدارسین أنه کان من أکثر الشعراء الفرس تشاؤما بالنسبه إلی المرأه. علی الرغم من تشاؤمهما وموقفهما السلبی من المرأه إلا أنّ کلیهما أولی أهمیه بالغه بها وشغلت المرأه مساحه کبیره فی قصائدهما. حاولت هذه الدراسه بالمنهج الوصفی التحلیلی وبالاعتماد علی المدرسه الأمریکیه للأدب المقارن تسلیط الضوء علی المؤتلف والمختلف فی موقف الشاعرین من المرأه کالأم والبنت والزوجه والحبیبه؛ واستعرضت الدواعی الخاصه والعامه التی جعلتهما أن یسلکا مسلک التطرف فی العداء علی المرأه. توصلت الدراسه إلی أن موقف الشاعرین من المرأه کالأم لا یتخذ طابعا عدائیا ولا یتمثل فی الحقد والبغضاء علیها؛ لأنها الملاذ الذی وجدا السکینه فی جوارها. أما عن البنت فکلاهما یفرح من موتها، ودفنها وإن اختلفت الدواعی عندهما. ومعانی الغزل تجری عندهما من ضمن أسلوب عام وکان جهد الشاعرین یقتصر علی تردید المعانی القدیمه فی الغزل وذلک لأن صناعه الشعر فی عصرهما لم یقدّر لها أن تستعرض المعانی الجدیده. أما الخاقانی بالنسبه إلی المعری فقد أکثر من المعانی الغزلیه وأجادها.
چرایی تصویرکردن نقش حیوانات بر ساز دف براساسِ شعر خاقانی شروانی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۶۳)
21 - 36
حوزه های تخصصی:
بروز نقش های گوناگون با مضامین متعدد از دیرباز تاکنون در هنرهای تجسمی امری آشکار بوده است. این جلوه هنری به منطقه ای خاص وابسته نبوده است و به فراخور اقلیم و فرهنگ متفاوت می نمود؛ ازاین رو، شیوه ها و بسترهای این صنعت گری فراوان است. سازهای موسیقی آراسته به نگاره های گوناگون در موسیقی شهری و نواحی ایران آلات خنیاگری را در زمره لوازم این هنرورزی ها قرار می دهد. در سده ششم هجری و در منطقه ارس کنار، که از پیشتر تحت حکمرانی سلسله شروان شاهان قرار داشت، خاقانی شروانی، که شاعری موسیقی شناس بود، از نقشی خاص بر ساز دف سخن می گوید که آن چنبره جانوران اهلی و وحشی در موقعیت شکار است. نگارندگان در این مقاله با رویکرد مطالعات تطبیقی میان موسیقی و ادبیات و کاربست روش تاریخی و تحلیلی درپیِ دستیابی به چرایی تصویرکردن نقش حیوانات بر ساز دف بوده اند. درپیِ این مقاله، دریافته شد که دلایل گوناگونی در این امر دخیل اند و دلیلی قطعی و یکتا برای کاربرد این شیوه نمی توان دانست؛ اما مسبوق به سابقه بودن چنین کاری نزد شمن های منطقه سیبری و قفقاز، که سازهای کوبه ای خود را در سفر خلسه آمیز شمن به نقوشی می آراستند و همچنین توجه خاقانی شروانی به اینکه دفِ مصور به اشکال جانوری شکارگاه پره شروان شاهان را تداعی می کند، از مجموع دلایلی که انگاشتنی است، روشن و گویاتر است.
بررسی روان شناختی علل خودستایی در شعر خاقانی با تکیه بر نظریات آلفرد آدلر
حوزه های تخصصی:
خاقانی، یکی از شاعرانی است که در عرصه خودستایی، گوی سبقت را از دیگر شاعران ربوده است؛ قریب به اتفاق خاقانی شناسان معاصر، به این نکته معترفند که خودستایی خاقانی، از خودشیفتگیِ او برمی خیزد؛ البته هر کدام از این پژوهشگران، چرایی خودشیفته خواندن او را به گونه ای مختص خود تفسیر کرده اند و برخی از آنان نیز به توجیه گری این مسئله پرداخته اند. نگارندگان این جستار، در یک واکاوی توصیفی تحلیلی که بر اساس آموزه های علم روان شناسی و تطبیق آن با ادب فارسی انجام می شود، می کوشند خودشیفتگی (نارسیسیسم) را به عنوان یک اختلال شخصیتی، در شخصیت خاقانی بررسی و اثبات کنند و سپس در کاوشی روان شناختی در شعر و زندگی او که اساس آن بر نظریات آلفرد آدلر(1937 1870م.) استوار است علت اصلی خودستایی در شعر خاقانی را، عقده های حقارتی معرفی می کنند که پس از دوران کودکی، به شکل عقده برتری بروز یافته و از او شخصیتی خودشیفته و در نتیجه خودستا ساخته است.
نگاهی به غم و شادی در دیوان خاقانی شروانی
حوزه های تخصصی:
غم و شادی از حالات و هیجانات آدمی است که ریشه در روان او دارد. بنا بردیدگاه های متفاوتی چون دین، فلسفه، عرفان، روانشناسی عوامل مختلفی در ایجاد این دو حالت روانی دخیلند. بر همین اساس، صاحب نظران بنابر رویکردهای متفاوت خود، تفسیرهای مختلفی را از آن ارائه مینمایند. افضل الدین خاقانی شروانی، شعر قرن ششم، که خود یکی از بزرگترین تجربت اندیشان در حوزهی علوم اخلاقی و ادبی است، در پرتو تجربیات کسب شده ناشی از حوادث به کام و ناکام مختلفی که در زندگی خود داشته، نگاه ویژهی به این دو پدیده دارد. در نظر او غم و شادی به دو دستهی کلی غم مطلوب و نامطلوب تقسیم میشود که غم مطلوب غمی است که از طرف معشوق به عاشق ارزانی میگردد. او در تبیین غم نامطلوب خود از رابطهی علی و غایی بهره میبرد. در این مقاله که با روش تحلیل محتوا صورت می گیرد، با بررسی ریشههای غم و شادی، با توجه به اشعار موجود در دیوان افضل الدین خاقانی، به عوامل ایجاد غم، عوامل برطرف کنندهی غم، نتایج و تأثیرات غم و نیز ساختشناسی مفهوم شادی پرداخته می شود. بنا بر نتایج این پژوهش، خاقانی غم های نامطلوبی که تحت شرایط و عوامل مختلفی چون هجران، دشمنان، جفای روزگار، بخت سیاه و...ایجاد می شوند. غمهایی اجتناب ناپذیر می داند. با این حال، او غم معشوق را بر هر شادی ترجیح می دهد. همچنین عواملی چون معشوق، زیبایی، وصال، دعا، دیدن طوس و ...را عناصری می داند که حس شادی را در او بر می انگیزند.