مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
۷.
۸.
۹.
۱۰.
۱۱.
۱۲.
۱۳.
۱۴.
۱۵.
۱۶.
۱۷.
۱۸.
۱۹.
۲۰.
سلطان ولد
حوزه های تخصصی:
هدف این مقاله طرح یک مساله در عروض شعر سلطان ولد، پسر بزرگ جلال الدین محمد مولوی است. در شعر وی یک ویژگی عروضی به چشم می خورد که به کلی با تمام دیوان های شعر کلاسیک فارسی متفاوت است. این تفاوت چندان چشم گیر است که نمی توان آن را از جنس خطای کاتب یا حروف چین و ناشر به حساب آورد. نویسنده پس از نشان دادن این ویژگی، دو عامل احتمالی را سبب این تفاوت می داند: یکی احتمال تفاوت در نظام آوایی کلمات فارسی در اثر همجواری با زبان های یونانی و ترکی در قونیه و دیگری تاثیر موسیقی حاکم بر خانقاه و شیوه قوالان و مصنفان آن روزگار.
ولدنامه در سایة مثنوی معنوی
حوزه های تخصصی:
ولدنامه اثری است در قالب مثنوی که در بحر خفیف سروده شده است. این کتاب در تفسیر دقایق و معانی عرفانی و اخلاقی و شرح اخبار و احادیث و تفسیر آیات قرآن همراه با ذکر امثال و بیّنات، حکم و کنایات، نوادر لغات و ترکیبات و اعلام احوال مولانا جلال الدین، برهان الدین محقق، شمس تبریزی، صلاح الدین زرکوب و دیگران است که تصویری درست از زندگی جسمانی و روحانی مولانا و حالات و مقامات مریدان و مصاحبان او را منعکس می کند.
این اثر حدود ده هزار بیت است که در سال 690 هجری به وسیلة سلطان ولد، فرزند ارشد مولوی، سروده شده است.
با عنایت به ابعاد گوناگون مثنوی معنوی، درمی یابیم شاید «سلطان ولد» اولین شاعر صوفی باشد که بعد از مولانا توانست در شعر تعلیمی صوفیانه، روش وی را سرمشق خود قرار دهد.
بنابراین حل بسیاری از مشکلات مثنوی ولدنامه به دلالت و هدایت مثنوی مولوی وابسته است و فهم اسرار کلمات و عبارات پسر جز به وسیلة اطلاعات راه گشای پدر، میسر نیست، به طوری که سایة پدر را بر تمامی آثار او می توان احساس کرد.
سلطان ولد در احیای طریقت مولانا اهتمام خاص داشت و در طی حیات خویش نیز کوشید تا در کار تألیف و تصنیف آثارش شیوة کار پدر را تقلید نماید.
این مقاله کوشیده است برخی از این تأثیرپذیری ها و جلوه های مشترک را معرفی کند.
سلطان ولد و خلافت او پس از مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهاءالدین محمد، معروف به سلطان ولد، فرزند ارشد مولانا جلال الدین محمد بلخی، یکی از شخصیت های تأثیرگذاری بود که در حیات مولانا و پس از وفات او نقش مهمی در حوادث پیش آمده، به ویژه در تدوین آثار مولانا ایفا کرد. او از موقعیت ممتازی برخوردار بود به خصوص که در میان اطرافیان مولانا تنها کسی است که از خود آثار مکتوب قابل توجهی به جا گذاشته است. شناخت و بررسی آرا و افکار او و نیز نقش او در روابط مولانا با دیگران(بزرگان، امرا، شیوخ و مریدان و...) بی شک در مطالعات مولوی شناسی اهمیت بسیار دارد. متأسفانه تاکنون به جز در مقدمه ولدنامه از استاد جلال الدین همایی، در هیچ اثر دیگری به طور مستقل، شخصیت و آثار و افکار سلطان ولد بررسی نشده است. در این پژوهش، سعی بر این بوده است که با گردآوری اطلاعات موجود درباره سلطان ولد، به خصوص از لابلای آثار خود او، و نقش او به عنوان فرزند مولانا در زمان حیات پدر و به عنوان نخستین گردآورنده آثار مولانا و نیز به عنوان مهم ترین و اثرگذارترین شخصیت در شکل گیری طریقه مولویه، و دوام آن پس از مرگ پدر بررسی و حتی المقدور تحلیل شود.
یک حکایت و چهار روایت (مقایسة حکایت پردازی عطّار، شمس تبریزی، مولوی و سلطان ولد در قصّة ایاز و گوهر شکستن)
حوزه های تخصصی:
بهره گیری از قصه و حکایت برای بیان مفاهیم بلند عرفانی، از دیرباز مورد توجه شاعران و نویسندگان این سرزمین بوده است. در این میان گاه با حکایت هایی روبه رو می شویم که به دلیل ظرفیت بالای ساختاری و مفهومی، روایت های مشابه و گاه گوناگونی از آنها ارائه شده است. حکایت ایاز و گوهر شکستن از این دسته حکایت هاست که عطّار، شمس تبریزی، مولوی و سلطان ولد آن را روایت کرده اند. در این مقاله به مطالعة روایت های گوناگون این حکایت با روش توصیفی- تحلیلی و رویکرد مقایسه ای پرداخته می شود و ساختار روایی این چهار روایت بیان می شود. همچنین شباهت ها و تفاوت های روایت ها از نظر میزان توجه به عناصر داستانی از جمله شخصیت پردازی، صحنه پردازی، گفتگو و درونمایه توضیح داده می شود. این مقایسه نشان می دهد که کنش های داستانی در روایت مولوی بیش از سایر روایت هاست؛ صحنه پردازی، تنها در روایت مولوی دیده می شود؛ عنصر شخصیت پردازی در مثنوی معنوی برجسته تر از سه روایت دیگر است؛ همچنین مولانا و شمس تبریزی با استفاده از گفتگو های متناسب با موقعیت های شخصیت ها، بر نمایشی کردن روایت خود تأکید دارند.
بهاء ولد و تداوم سنت معارف نامه نویسی در عرفان و ادب فارسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
کتاب های معارف در پیوند با ادبیات دینی، رویکردها و دیدگاه های متفاوت و در عین حال، ژرف و عمیقی را در باب آرا و افکار عرفانی ارائه می دهند. این کتاب ها در مقام یک نوع ادبی با کتابِ معارف بهاء ولد آغاز می شود و در خانواده عرفانی او، به واسطه جانشینانش تداوم می یابد. از کتب عرفانی که با عنوان «معارف» در ادبیات عرفانی مشهور شده و در تاریخ تفکر عرفانی، نقش بسزایی داشته و بر نحله های فکریِ بعد از خود، تأثیر چشمگیری گذاشته اند، می توان به کتب معارف بهاء ولد، معارف سید برهان الدین محقق ترمذی، معارف مولانا و معارف سلطان ولد اشاره کرد. در مقاله حاضر، ضمن اینکه چگونگی ظهور کتب معارف و درون مایه های عرفانی و ادبی آن ها بررسی می شود، با اشاره به تاریخ تکوین آن ها که در دهه های اول قرن چهارم هجری بوده است، به معرفی برجسته ترین نمونه این نوع ادبی پرداخته ایم.
درنگی در نواندیشی های سلطان ولد در عرصه ولایت(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پس از توحید حضرت باری تعالی مبحث «ولی و ولایت»، یکی از مهمترین و در عین حال پیچیده ترین مباحث عرفان و تصوّف اسلامی است. اهل عرفان از آغاز پیدایش این مکتب تاکنون با استناد به آیات قرآن کریم و سنت پیامبر(ص) و احادیث اهل بیت (ع) به تبیین و توضیح این مسأله پرداخته اند. در این مقاله دیدگاه های سلطان ولد درباره «ولی» و مقام «ولایت» بررسی شده است. بر اساس نتایج این پژوهش مشخص می شود که سلطان ولد، معنای حقیقی ولایت را رؤیت باطنی جمال حضرت حق دانسته، معتقد است تنها کسانی شایسته پیشوایی هستند که بدین مرتبه رسیده باشند. در اندیشه او، اولیا، فرزندان جان و دل و وارث انبیا محسوب می شوند و اگرچه اطاعت از آنها برای رسیدن به سرمنزل مقصود از مسائل ضروری است، امّا شناحت این انسان های برگزیده حتی از شناخت خداوند هم دشوارتر است. وی همچنین اولیا را به چند گروه «متکبر و متواضع» و«مشهور و مستور» تقسیم می کند و بر این اعتقاد است که اولیا اگرچه از مقربان آستان خداوند محسوب می شوند، امّا دارای درجات و مراتب مختلفند. علاوه بر این، سلطان ولد قطب را شاه اولیا و مقصود غایی از آفرینش کائنات می داند.
بازتاب تأویلهای قرآنی مثنوی مولوی در مثنوی های سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مثنوی معنوی از آثار بزرگ عرفانی است که مولوی در این مجموعه با گفتمان قرآنی خود آموزه ها و تعالیم بسیاری را در اختیار سالکان قرار می دهد. وی در عرصه تأویل آیات قرآن نیز نظرات خاصی دارد و با ذوق عرفانی خود سعی کرده جوانب مختلف معنایی آیات قرآن را تشریح کند. اولین کسی که به تقلید از مولانا به سرودن مثنوی پرداخت و از آموزه های مثنوی معنوی بهره برد، فرزندش سلطان ولد است؛ وی اگر چه در عرصه عرفان به تجربیات جدیدی دست یافته، لیکن منظومه فکریش بسیار متأثر از بزرگان طریقه مولویه خصوصاً پدرش مولاناست. تأمل در مثنویهای سه گانه او نشان می دهد که بسیاری از تأویلهای قرآنی مثنوی مولانا در این آثار بازتاب یافته است. نگارندگان در این جستار نظرات مولانا در مورد تأویل و معانی خاصی را که از آیات قرآن بیان می کند، بررسی می کنند و میزان تأثیر آنها را در مثنویهای سلطان ولد آشکار می سازند. بر اساس نتایج این پژوهش مشخص می شود که مولانا و به تأسی از او سلطان ولد کلام خود را تفسیر قرآن می دانند و معتقدند که گفتار اولیای فانی مانند وحی راهگشای انسانهاست؛ پس مفسر قرآن اولیای الهی هستند، نه سخرگان هوس. در نظرگاه آنها قرآن لایه های معنایی متعددی دارد و تکیه بر ظاهر قرآن به هیچ روی شایسته مردان الهی نیست. مولانا بر آن است که اولیای واصل فقط تا بطن سوم قرآن را درک می کنند، لیکن سلطان ولد معتقد است افراد روحانی تا بطن سوم را درک می کنند و درک لایه های معنایی دیگر در انحصار اولیای معشوق است.
بررسی تطبیقی استعاره مفهومی عشق در اشعار ابن فارض و سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در پژوهش حاضر که باهدف تحلیل و بررسی استعاره مفهومی عشق در شعر ابن فارض و سلطان نگاشته شده است، سعی بر آن است با تکیه بر روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد تطبیقی مکتب امریکایی، حوزه های مفهومی محمل مشترک و متفاوت در شعر دو شاعر مورد کنکاش و بررسی تطبیقی قرار گیرد. نتایج حاکی از آن است که دین، شراب، آتش، سفر، پادشاه و دریا، حوزه های محمل مشترک برای مفهوم سازی عشق در شعر ابن فارض و سلطان ولد است. از دیگرسو، حوزهمحمل دین در شعر ابن فارض و حوزهمحمل شراب در شعر سلطان ولد بیشترین بسامد را به خود اختصاص داده است. این بسامد ها نشانگر تفاوت های ظریف نگاه این دو شاعر به مقوله عشق است؛ علاوه بر این، از جمله حوزه های محمل غیرمشترک در شعر دو شاعر می توان به حوزه های گمراهی، معلم، غذا، شیر، زندگی و نابودگری در اشعار ابن فارض و حوزه های مکان، غم، بازار، نور، شادی و جنگ در اشعار سلطان ولد اشاره کرد.
پیوندهای فکری مولانا جلال الدین و سلطان ولد در عرصه تأویل احادیث مطالعه موردی: مثنوی مولانا و مثنوی سلطان وند(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
زبان و ادبیات فارسی (دانشگاه خوارزمی) سال بیست و ششم پاییز و زمستان ۱۳۹۷ شماره ۳۰ (پیاپی ۸۵)
۲۵۳-۲۷۷
حوزه های تخصصی:
تأویل یکی از بنیادی ترین اصول منظومه فکری اهل عرفان است. ارباب ذوق با قدرت علمی و شهودی خود در آن سوی ظواهر الفاظ و عبارات، معانی بکر و عمیقی از آیات قرآن و احادیث ارائه می دهند که جز در خاطر فضلا و عرفای بزرگ نگنجد. مثنوی معنوی از آثاری است که دیدگاهی تأویلی به قرآن و حدیث دارد. غور در مثنوی آشکار می سازد که مولانا در بسیاری از موارد از پوسته ظاهری احادیث عبور کرده و معنای عمیق تری از آنها ارائه داده است. سلطان ولد نیز در جایگاه فرزند و مرید مولانا در مثنوی های سه گانه خود رویکردی تأویل گرا به احادیث دارد. او، اگرچه در زمینه تفسیر و تأویل احادیث نوآوری هایی دارد، در بیشتر موارد از منظومه فکری پدرش تأثیر پذیرفته است. نگارندگان در این جستار رویکرد تأویلی مولانا را به احادیث در مثنوی معنوی بررسی می کنند و میزان و نحوه بازتاب این تأویل ها را در مثنوی های سلطان ولد آشکار می سازند. نتیجه پژوهش آشکار می کند که مولانا و به تبع او سلطان ولد سطحی اندیشی و اتکا به ظواهر متون دینی را درخور ارباب احوال ندانسته اند و معتقدند اولیای الهی، به علت اینکه صفات بشری را در وجود خود فانی کرده و از عقیله انانیت گذشته اند، گفتارشان چونان وحی الهی از خطا مصون است و با قدرت شهودی و با استناد به تجربیات عرفانی خود می توانند معانی ژرفی از معارف دین بیان کنند.
پژوهشی در نواندیشی های «سلطان ولد» در عرصه تأویل احادیث(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بینش تأویلی از ویژگی های سبکی آثار بزرگان طریقه مولویه است که سلطان ولد نیز به عنوان یکی از اقطاب این فرقه از این اصل مستثنی نیست. وی که در وادی عرفان عملی به مراتب بالایی دست یافته و به باور خودش «مقام معشوقی» را در عرصه ولایت درک نموده است. در زمینه تأویل آیات قرآن و احادیث معصومان(ع) نظریه های قابل توجهی دارد. نویسندگان در این جستار، گفتار های سلطان ولد را درباره بطن گرایی بررسی می کنند و دیدگاه های او را درخصوص احادیث و روایات با دیگر عرفا مقایسه و در چهار بخش «تأویل های مرتبط با انبیا و اولیا»، «تأویل های مرتبط با سلوک عرفانی»، «تأویل های مرتبط با ذکر خداوند» و «تأویل های عرفانی دیگر از احادیث» نقد و تحلیل می نمایند. نتیجه این پژوهش آشکار می کند که در دیدگاه سلطان ولد، قرآن بطون مختلفی دارد و سراسر لغز و معماست که انسان کامل می تواند به کنه اسرار آن دست یابد و هفت بطن آن را درک کند .ولد خود را از آیات قرآن می شمارد و معتقد است کسی می تواند تأویلات او را درک کند که هم جنسش باشد و چون او پای به وادی فنا بگذارد و به مقام تمکین برسد. وی همچنین در عرصه تأویل احادیث نیز نظرهای بکری دارد و با تمسک به گفتار معصومان(ع) به تبیین و تشریح اصول عرفانی می پردازد.
تحلیل توازن آوایی در غزلیات «سلطان ولد»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
موسیقی شعر عامل جذابیت متون نظم است. این عامل در غزل های «سلطان ولد» جلو ه ای دیگر دارد که با عنوان توازن آوایی در قالب یادشده، نمود چشمگیری یافته است. شاعر با استفاده از توازن کمی در مبحث وزنی و استفاده از وزن های مختلف، چاشنی ضرب و آهنگ غزل های خود را افزایش داده است. سلطان ولد به کمک وزن دوری، جذبه و شور خاصی به غزل می بخشد، تا جایی که بیشترین بسامد وزن دوری را در استفاده از وزن تند و ضربی این قالب شعری مشاهده می کنیم. وی در کاربرد توازن آوایی کیفی، به انواع تکرار دست می زند و با تکرار انواع صامت و مصوت های زبان فارسی، سعی در زیباسازی غزل هایش نموده است که استفاده وی از مصوت بلند «آ» از بسامد بالایی برخوردار است و از مصوت کوتاه «-ُ» در زمینه تکرار، کمترین بهره را برده است. سلطان ولد با استفاده از تکرار واکه و همخوان ها در آغاز و پایان واژگان، جلو های آهنگین به اشعارش می بخشد که این بهره گیری شاعر از انواع تکرار در جایگاه قافیه از نمود بیشتری برخوردار است. بنابراین می توان گفت که سلطان ولد با بهره گیری از انواع توازن در بخش هم صدایی و هم حروفی با رعایت انواع همخوان ها، موسیقی خاصی به غزل هایش بخشیده است که در زمینه های مختلف قابل بررسی است. این پژوهش با روش تحلیلی- توصیفی صورت گرفته، که ابتدا مباحث توازن آوایی را در غزل های سلطان ولد شناسایی کرده، سپس ضمن تحلیل هر یک از آنها، بسامد هر کدام را در قالب نمودارها و جداول مشخص نموده ایم.
بررسی و تحلیل مفاخره در جهان نگری سلطان ولد با تمرکز بر غزلیات او(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مفاخره از مضامین و بن مایه هایی است که بخش بزرگی از ادبیات فارسی را تشکیل می دهد و شاعران و نویسندگان فراخور شخصیت، احوال و مسائل اجتماعی زمان خود به این مسئله می پردازند؛ مفاخره افزون بر متون ادبی، در متون دینی عرفانی نیز دیده می شود و پیشوایان دین و عرفان با نازش به اخلاقیات نیک و خصلت های پسندیده خود، از شخصیت واقعیشان پرده برمی دارند. نویسندگان در این پژوهش به روش توصیفی تحلیلی، مفاخره در غزلیات سلطان ولد را بررسی می کنند و دلایل فخریه سرایی او را می کاوند. نتیجه این پژوهش ما را به این نکته رهنمون می کند که سلطان ولد افزون بر نازش به شعر و درونمایه گفتارش، مراتب معنوی خود را نیز برمی شمارد و به آنان افتخار می کند. او به مصاحبت با بزرگان طریقه مولویه مباهات می کند و ترقی روحانی خود را مرهون عنایت آنها می داند. رسیدن به مراتب عرفانی بالا موجب شده است سلطان ولد خود را از بزرگان طریقت، برتر بداند و در بسیاری از اوقات خود را مانند انبیای الهی بپندارد. نکته دیگر اینکه بسیاری از مفاخرات صوفیانه سلطان ولد که گاهی مبالغه آمیز به نظر می رسد، در نظرگاه عرفانی او ریشه دارد؛ افزون بر این، شرایط اجتماعی فرهنگی آسیای صغیر در آن زمان و همچنین بافت موقعیتی آفرینش اثر نیز در این مسئله مؤثر است.
موسیقی بیرونی و پیوند آن با محتوا در غزل های سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۲۷)
85 - 100
حوزه های تخصصی:
ازجمله عناصر مؤثر در حسن تأثیر و زیبایی شعر، زبان آهنگین و موسیقایی آن است. شاعران در اشعار خود برای تلقین و تأثیر کلام، بیش از هر عنصر شعری دیگر، از موسیقی بهره می برند. سلطان ولد نیز به قدرت موسیقی در تأثیرگذاری شعر واقف بوده و به آن توجه داشته است. از زوایای مهم و مناسب برای پژوهش در دیوان سلطان ولد ، وزن عروضی و پیوند آن با محتواست. با مطالعه دیوان این شاعر، می توان دریافت که او از 10 بحر هَزَج، رَمَل، رَجَز، خفیف، سریع، مُضارِع، مُنسَرِح، مُجتَثّ، مُتَقارب، مُتَدارک و درمجموع از 26 وزن عروضی بهره گرفته که خود نشان از تنوّع وزنی در دیوان اوست. این شاعر در بیشتر وزن ها، درون مایه های متعارف و متناسب با آن وزن را به کار گرفته و برای ایجاد هماهنگی میان وزن و محتوا، از واژه ها، هجاها، قافیه و ردیف های بلند و دارای ارزش موسیقایی بیشتری بهره برده و توانسته است پیوندی استوار میان وزن و محتوا ایجاد کند.
ردیف وکارکردهای آن در غزل های سلطان وَلَد
حوزه های تخصصی:
ردیف یکی از عواملِ تأثیر گذار در زیبایی آفرینی، و از ارکانِ تشکیل دهنده موسیقیِ کناریِ شعر است که در شعرِ فارسی از جایگاهِ برجسته ای برخوردار است و شاعران پارسی سرا از دیرباز به کاربردِ ردیف، اهتمام داشته اند. هر چه شعر فارسی به سوی تکامل روی نهاده، کاربردِ ردیف، نمودِ بیشتری پیدا کرده و شاعران به مرور، به ردیف هایی از انواع کلمه روی آورده اند. از جمله کسانی که انواعِ ردیف نقش عمده در موسیقی شعر او دارد، سلطان وَلَد است که در غزل های خود از انواع کلمه در جایگاه ردیف بهره برده است. این پژوهش، با رویکرد متن محور، و از زاویه آمار به انواع ردیف و کارکردهای آنها در غزل های سلطان وَلَد می پردازد؛ بنابراین ابیاتِ مُرَدَّف و غیر مُرَدَّف و انواع ردیف در کُلِّ غزل های این شاعر که حجمِ قابلِ توجّهی از دیوان وی را شامل می شود، مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت مشخص شد غزل های مُرَدَّف سلطان وَلَد بسیار بیشتر از غزل های غیر مُرَدَّف اند و بسامدِ انواعِ ردیف نیز نشان می دهد که ردیف های فعلی پربسامدترین نوعِ ردیف در غزل های سلطان وَلَد است. از سوی دیگر، کارکردهای ردیف در غزل های وی از دیدگاهِ موسیقایی، القایی و بلاغی نیز مورد بررسی قرار گرفت و به این نتیجه دست یافتیم که شاعر از ردیف، در جهت اهداف خود از جمله: زیبایی آفرینی، بیان اندیشه و بازتاب احساسات خود و ... در شعر خود بهره جسته است.
اولیای معشوق و کرشمه عنایت؛ شرح و تأویل غزلی از دیوان کبیر با نگاهی به جهان نگری سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات عرفانی پاییز و زمستان ۱۳۹۸ شماره ۳۰
335-366
حوزه های تخصصی:
در این جستار، غزل شماره 1854 «چه دانی تو خراباتی...» از دیوان کبیر مولانا با توجه به منابع اصلی طریقه مولویه، خصوصاً آثار سلطان ولد شرح و تأویل شده است. تحقیق حاضر که بر مطالعات کتابخانه ای مبتنی است و با روش تحلیلی توصیفی انجام می شود، به دو پرسش پاسخ می دهد: الف. نمادهای موجود در غزل شماره 1854 دیوان کبیر تا چه حد با نظریات سلطان ولد در خصوص مراتب ولایت سازگار است؟ ب. غزل مذکور تا چه اندازه توانسته ویژگی های مراتب مختلف ولایت یعنی «مرتبه عاشقی» و «مرتبه معشوقی» را ترسیم کند؟ نتیجه پژوهش آشکار می کند که این غزل نمادین، مراتب مختلف عرصه ولایت یعنی «مرتبه عاشقی» و «مرتبه معشوقی» را تبیین می کند. مولانا طبق گفته فرزندش سلطان ولد پیش از ملاقات با شمس و بر اثر تعلیمات سیّد سردان «مرتبه عاشقی» را درک کرده و به پختگی در عرصه طریقت رسیده و با اکسیر مصاحبت پیر تبریز توانسته است مرتبه معشوقی را نیز تجربه کند و با این تحول عظیم روحی به معراج حقایق قدم بگذارد. خداوندگار در این غزل سعی نموده تا حدی که تنگنای لفظ و عبارت به او مجال می دهد، پرده از این راز سترگ بردارد و از عالمی سخن بگوید که حتی بزرگان عرصه عرفان (مشایخ صوفیه) نیز نتوانسته اند آن را درک کنند. مرتبه معشوقی مختص به مستوران قباب عزت است و کسی را یارای قدم گذاشتن به این مرتبه نیست، مگر اینکه «عنایت» خداوند و انسان کامل، سالک عارف را به این وادی هدایت کند و در خرابات حقیقت مصاحب خواص بارگاه الهی گرداند.
اشارت های نوگرایانه سلطان ولد در عرصه تأویل آیات قرآن با توجه به آثار عرفانی متقدم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بهاءالدین سلطان ولد از مشایخ و اقطاب طریقه مولویه است. او با آفرینش آثاری به تقلید و پیروی از سبک و شیوه پدرش مولانا جلال الدین پرداخت و به تشریح افکار و جهان بینی او همت گماشت؛ سلطان ولد در آثار خود بسیار از گفتمان مولانا تأثیر پذیرفت؛ اما با سلوک عملی به تجربیات جدیدی نیز دست یافت؛ این امر موجب شد نظریه های بدیعی درباره بعضی از مباحث الهیات، قرآن و حدیث و عرفان اسلامی بیان کند. تأمل در آثار سلطان ولد نشان می دهد او مانند دیگر بزرگان مکتب مولویه به تأویل گرایش بسیاری دارد؛ بسیاری از تأویل هایی که در آثار سلطان ولد دیده می شود، متأثر از مقالات شمس تبریزی و آثار پدرش مولاناست؛ البته او در این عرصه نوآوری هایی نیز دارد. نگارندگان در این مقاله که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است و با روش توصیفی - تحلیلی انجام می شود، اشارت های نوگرایانه سلطان ولد را در عرصه تأویل آیات قرآن با توجه به گفتار دیگر بزرگان صوفیه به ویژه مولانا و تفاسیر عرفانی متقدم بررسی و تحلیل می کنند؛ سپس به این پرسش پاسخ می دهند که سلطان ولد در عرصه تأویل آیات قرآن چه نوآوری هایی دارد و تا چه اندازه نگرش او با دیدگاه مشایخ گذشته متفاوت است. نتیجه این پژوهش آشکار می کند که سلطان ولد شعر اولیا را تفسیر و تشریح کلام الهی می داند و سخن خود را حاصل الهام حق می شمرد. او معتقد است اولیای واصل به تمام بطون قرآن مسلط اند؛ اما همه اسرار الهی در لفظ و عبارت نمی گنجد؛ علاوه بر این سلطان ولد در عرصه تشریح مقاصد آیات قرآن به ظاهر و باطن آنها توجه دارد.
آموزه های سلوک در مثنوی مولوی و بازتاب آنها در مثنوی های سلطان ولد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ایرانی سال نوزدهم پاییز و زمستان ۱۳۹۹ شماره ۳۸
269 - 299
حوزه های تخصصی:
مولانا جلال الدّین از عرفای شهیر جهان اسلام است که تلاطم امواج تعلیماتش سراسر جهان را فرا گرفته است؛ مثنوی معنوی او مجموعه ای است مشحون از تعالیم و آموزه های بی بدیل که بشر را به سعادت حقیقی رهنمون می-سازد. سلطان ولد به عنوان فرزند و مرید مولانا از دریای معارف پدر سیراب گشته و با تجربیات و مکاشفات جدیدی که در عرصه عرفان دارد، به آنها تبلوری خاص بخشیده است. نگارندگان در این جستار آموزه های سلوک را در مثنوی مولوی بررسی می کنند و میزان بازتاب آنها را در مثنویهای سلطان ولد آشکار می سازند. نتیجه پژوهش ما را به این حقیقت رهنمون می کند که بسیاری از آموزه های عرفانی موجود در مثنوی معنوی در این مثنویها بازتاب یافته و سلطان ولد در مباحثی مانند ریاضت، جوع، چله نشینی و ذکر از اندیشه مولانا تأثیر پذیرفته است. مولانا و به تبع او سلطان ولد راه رستگاری را در ریاضت و جهاد اکبر می دانند و به سالکان توصیه می کنند که سخره نفس امّاره نشوند و در سایه عنایت انسان کامل آن را مهار کنند؛ علاوه بر این، عارف بلخی و مریدش سلطان ولد جوع را متعلق به خاصان حق و این موهبت الهی را موجب شکوفایی قابلیتهای معنوی انسان دانسته اند. در اندیشه مولانا و به تأسی از او سلطان ولد خلوت و عزلت امری ضروری نیست و مصاحبت با انسان کامل بسی برتر از آن است؛ این دو مرشد طریقه مولویه ذکر خدا را زداینده اوهام از خاطر مریدان می دانند و مراتب ذاکران را متفاوت می شمارند.
مختصری از امثال و تمثیلات مشترک در مثنوی و ولدنامه
منبع:
تحقیقات تمثیلی در زبان و ادب فارسی دوره ۹ بهار ۱۳۹۶ شماره ۳۱
117 - 137
حوزه های تخصصی:
عنوان این مقاله «مختصری از امثال و تمثیلات مشترک در مثنوی و ولدنامه» است. ولدنامه، اثری است که در قالب مثنوی سروده شده است. این منظومه به تقلید از مثنوی مولوی در تفسیر دقایق عرفانی و اخلاقی همراه با تمثیلات دلکش است، که سلطان ولد تصویری درست از زندگی جسمانی و روحانی مولانا و حالات و مقامات مریدان و مصاحبان او را منعکس می کند. از مقایسه مثنوی معنوی با ولدنامه، چنین استنباط می شود که شاید سلطان ولد (623-712) اوّلین شاعر صوفی باشد که بعد از مولوی توانست در شعر تمثیلی صوفیانه، روش پدر را سرمشق خود قرار دهد. پس حل بسیاری از مشکلات مثنوی ولدنامه، بویژه تمثیلات آن، به دلالت و هدایت مثنوی مولوی وابسته است و فهم اسرار کلمات و عبارات پسر، جز به وسیله ی اطلاعات راه گشای پدر، میسّر نیست، به طوری که سایه ی پدر را بر تمامی آثار او می توان احساس کرد. نگارنده ی مقاله کوشیده است این تأثیرپذیری و جلوه های مشترک را در تمثیلات این دو اثر معرفی کند. یافته های پژوهش نشان می دهد که تمثیلات مثنوی تجلی گسترده ای در ولدنامه یافته است افزون بر اینکه طریقت هر دو صاحب اثر در حوزه ادبیات تمثیلی صریح و منطبق با حقیقت حیات و با استناد به قرآن، احادیث و اقوال پیشینیان است.
جایگاه تمثیل در رباب نامه سلطان ولد
حوزه های تخصصی:
رباب نامه، در آسمان ادب و عرفان اسلامی همچون ماهِ تابان است که نور و تراوش خود را از خورشیدِ مثنوی مولانا وام می گیرد و شب های تیره نو سفران را روشن می کند. سلطان ولد همچون پدر، عشق را فراتر از همه پدیده های هستی می بیند و آن را همانند رهبری معرفی می کند که بر تمامی عناصر هستی از ملک تا ملکوت فرمانروایی دارد. سلطان ولد فرزند مولانا جلال الدین از جمله شخصیّت هایی بود که اراده کرد تا شعر صوفیه را پس از مولانا به گونه ای زنده و پویا پاسداری کند. او ضمن برخورداری از آموزش های پدر، از دانش های زمان نیز بهره مند شد و به پیروی از آن عارف ارجمند دیوانی همسنگ کلیات شمس تبریزی سرود، سپس به موازات آن، به تقلید از مثنوی معنوی، رباب نامه را با یاری از حضرت باری، برای پیروان پدر و یاران خود به رشته نظم کشید. رباب نامه یک مثنوی تعلیمی است که در روزگار مولانا تناقض و دوگانگی های میان مولانا و برخی مریدانش را با زبانی ساده برطرف کرده است. سلطان ولد در انتقال مفاهیم عرفانی و فلسفی همواره از تمثیل استفاده کرده است. تمثیل حاصل ارتباط دوگانه میان مشبه و مشبه به می باشد که چون تمثیل معنای درونی داستان است سلطان ولد مراد از ظاهر حکایت را به صورت تمثیلی روایت کرده است. این پژوهش به روش (توصیفی- تحلیلی) و با مراجعه به اسناد و منابع معتبر کتابخانه ای به مقوله تمثیل در رباب نامه پرداخته است. همان گونه که مولانا با تفسیری سمبولیک نی را به عنوان عاشق دور از معشوق معرفی می کند. سلطان ولد توضیح می دهد که رباب، ساز محبوب مولانا می باشد و البته نوایش دل سوخته تر و جانگذارتر از ناله نی است. در نی یک ناله بیش نیست اما در رباب، ناله های بسیار از یارانی به گوش می رسد که هریک از وطن و جنس خود جدا گشته اند. حاصل پژوهش این که: تمثیل در رباب نامه ی سلطان ولد از جایگاهی بلند برخوردار است.
بررسی بازگشت به موطن اصلی از دیدگاه مثنوی و رباب نامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
انسان جستجو گر همواره در پی شناخت اصل و جایگاه نخستین خود بوده و در آرزوی بازگشت به آنجا به سر می برد و زندگی شکوهمند خود را با همین نگرش شکل می دهد. برر سی متون عرفانی از گرایش ذاتی و فطری انسان به سوی وطن اصلی پرده برمی دارد و ادبیات در بررسی موضوعی با نام نوستالژی که از مباحث علم روان شناسی است در مفهوم بازگشت به سرزمینی که یادش را در دل دارد با حسرت و درد در هبوط و صعود خلاصه می کند. می توان گفت نوستالژی و مسئله بازگشت به اصل و موطن اصلی مفهومی بس درخشان است که نظر بسیاری از عرفا را به خود جلب کرده است. اندیشه بازگشت به موطن اصلی از نظر عرفانی صعود از خود بیگانگی نفس و رسیدن به منشا اصلی انسانی است.
مولانا جلال الدّین بلخی توجه خاص به مسئله نوستالژی ( آرزوی بازگشت به موطن اصلی ) داشته و در مثنوی، حُزن غربت را به حلاوت بازگشت گره می زند و سلطان ولد فرزند بزرگ مولانا نیز در رباب نامه با بهره گیری از مضامین روح مثنوی به طور طبیعی در این راه گام برداشته است. مقاله حاضر بر آن است نشان دهد که در فضای غریبی نی و رباب یک اندیشه واحد نهفته است.