بهاءالدین سلطان ولد از مشایخ و اقطاب طریقه مولویه است. او با آفرینش آثاری به تقلید و پیروی از سبک و شیوه پدرش مولانا جلال الدین پرداخت و به تشریح افکار و جهان بینی او همت گماشت؛ سلطان ولد در آثار خود بسیار از گفتمان مولانا تأثیر پذیرفت؛ اما با سلوک عملی به تجربیات جدیدی نیز دست یافت؛ این امر موجب شد نظریه های بدیعی درباره بعضی از مباحث الهیات، قرآن و حدیث و عرفان اسلامی بیان کند. تأمل در آثار سلطان ولد نشان می دهد او مانند دیگر بزرگان مکتب مولویه به تأویل گرایش بسیاری دارد؛ بسیاری از تأویل هایی که در آثار سلطان ولد دیده می شود، متأثر از مقالات شمس تبریزی و آثار پدرش مولاناست؛ البته او در این عرصه نوآوری هایی نیز دارد. نگارندگان در این مقاله که مبتنی بر مطالعات کتابخانه ای است و با روش توصیفی - تحلیلی انجام می شود، اشارت های نوگرایانه سلطان ولد را در عرصه تأویل آیات قرآن با توجه به گفتار دیگر بزرگان صوفیه به ویژه مولانا و تفاسیر عرفانی متقدم بررسی و تحلیل می کنند؛ سپس به این پرسش پاسخ می دهند که سلطان ولد در عرصه تأویل آیات قرآن چه نوآوری هایی دارد و تا چه اندازه نگرش او با دیدگاه مشایخ گذشته متفاوت است. نتیجه این پژوهش آشکار می کند که سلطان ولد شعر اولیا را تفسیر و تشریح کلام الهی می داند و سخن خود را حاصل الهام حق می شمرد. او معتقد است اولیای واصل به تمام بطون قرآن مسلط اند؛ اما همه اسرار الهی در لفظ و عبارت نمی گنجد؛ علاوه بر این سلطان ولد در عرصه تشریح مقاصد آیات قرآن به ظاهر و باطن آنها توجه دارد.