مطالب مرتبط با کلیدواژه
۹۴۱.
۹۴۲.
۹۴۳.
۹۴۴.
۹۴۵.
۹۴۶.
۹۴۷.
۹۴۸.
۹۴۹.
۹۵۰.
۹۵۱.
۹۵۲.
۹۵۳.
۹۵۴.
۹۵۵.
۹۵۶.
۹۵۷.
۹۵۸.
۹۵۹.
۹۶۰.
مشارکت
منبع:
مطالعات محیطی هفت حصار سال ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۷
51 - 66
حوزه های تخصصی:
فرهنگ مشارکتی در معماری می تواند باعث ایجاد ارتباط موثر و کارآمد بین کارفرما، سازمان های ذیربط، معماران و کاربران فضا شود. یکی از مهم ترین موضوعات معماری، مسکن است که همه افراد جامعه با آن در ارتباط هستند. مسکن یک الگوی فرهنگی از نحوه زندگی ساکنان را به نمایش می گذارد. از این روی، تنها یک محصول تولید شده نیست بلکه نتیجه یک فرآیند است که موفقیت آن منوط به میزان مشارکت هر کدام از اجزاء و تابعی از فرهنگ مشارکت است. این پژوهش، به دنبال اولویت سنجی مؤلفه های فرهنگ مشارکتی در معماری مسکن می باشد که در آن تاکید ویژه ای بر مسائل مربوط به اقشار کم درآمد شده است تا با توجه به محدودیت های موجود، بتوان به راهکارهای مناسبی برای ایجاد تعامل بین کاربر با دست اندرکاران معماری و شهرسازی دست یافت. استراتژی کلی پژوهش در تحقیق حاضر، پس کاوی است. در بخش مطالعات نظری، با هدف ارائه مؤلفه های فرهنگ مشارکتی، از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی استفاده شده است؛ سپس از روش میدانی و ابزار گردآوری اطلاعات از طریق مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه با افراد صاحب نظر در زمینه معماری و شهرسازی، استفاده شد. آزمون آلفای کرونباخ جهت پایایی پژوهش؛ آزمون فریدمن، جهت مشخص شدن اولویت ها و آزمون رگرسیون چندگانه، برای توصیف رابطه خطی بین متغیرهای فرهنگ مشارکتی، استفاده گردید. یافته ها نشان می دهد که در سیاست گذاری مسکن برای اقشار کم درآمد، توجه به فرهنگ مشارکتی، می تواند در مراحل مختلف برنامه ریزی، طراحی، ساخت و بهره برداری از فضا، نقش موثری در کاهش فواصل بین همه گروه های ذینفع ایفا کند و در بهبود وضع مسکن این قشر موثر باشد. فرهنگ مشارکتی در مسکن اقشار کم درآمد، به انسجام بین سه حوزه مشارکت ذی نفعان در طرح مسکن، مشارکت جویی و مشارکت پذیری میان ذی نفعان و نحوه مشارکت کاربران (ساکنان) در طرح مسکن تاکید دارد و نتایج آزمون فریدمن، نشان دهنده معناداری رتبه بندی مؤلفه های فرهنگ مشارکتی از نظر متخصصان و دست اندرکاران معماری و شهرسازی است، بطوریکه رتبه بندی متفاوتی از این مؤلفه ها دارند.
مشارکت اجتماعی؛ معناکاوی یک مفهوم راهبردی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ناجا سال ۴ بهار ۱۳۹۸ شماره ۱۱
31 - 59
حوزه های تخصصی:
یکی از ویژگی های مطالعات راهبردی این است که مفاهیم این حوزه مطالعاتی علاوه بر کارکرد ماهیت شناختی، به مثابه ابزاری برای پیشبرد و تسهیل اهداف و برنامه های مربوط به نظم، امنیت و سامان امورعمومی کاربرد دارد؛ از این رو تدقیق فضای معنایی و ابعاد و مؤلفه های آن برای پیشگیری از خطای شناختی ضرورتی اجتناب ناپذیر است. با طرح مسائل و موضوعاتی مانند «امنیت اجتماعی»، «نظم عمومی»، «اجتماعی شدن امنیت»، «پلیس جامعه محور» و «امنیت جامعوی»، موضوع مشارکت اجتماعی در مطالعات راهبردی اهمیت خاص یافته است. بررسی منابع موجود نشان می دهد با اینکه جذابیت و علاقه زیادی برای کاربرد این واژه میان پژوهشگران اجتماعی و مطالعات راهبردی وجود دارد، تلاش زیادی در ادبیات این حوزه برای شفاف سازی مفهومی و ترسیم فضای معنایی این دانش واژه صورت نگرفته است. این مقاله برای رفع این کاستی و غنی سازی ادبیات حوزه، به بررسی و واکاوی مفهوم مشارکت اجتماعی و مسائل مرتبط با آن می پردازد. مشارکت اجتماعی عبارت است از: حضور نسبتاً پایدار و عنداللزوم عناصر سازنده جامعه شامل افراد، گروه ها، اجتماعات، نهادها و سازمان ها در فرایندها، امور و فعالیت های اجتماعی. در بررسی مفهوم مشارکت اجتماعی، لازم است نوع فعالیت اجتماعی در محیط مد نظر باشد. این مقاله تلاشی است برای تبارشناسی و بررسی کاربردهای نظری مفهوم مشارکت اجتماعی در ادبیات این حوزه و توسیع ابعاد مفهومی آن در پژوهش های راهبردی. تبیین مبانی نظری معرفت شناسی، ارزش شناسی، کاربردشناسی، هستی شناسی، و ابعاد و مؤلفه های مفهومی مشارکت کننده، موضوع و میدان بخشی از تلاش توسیع مفهومی است.
تحلیل کیفی مشارکت به روش مثلث سازی (مطالعه موردی: مشارکت شهرداری مشهد با سازمان های مردم نهاد)(مقاله علمی وزارت علوم)
هدف از اجرای این تحقیق شناسایی عوامل زمینه ساز مشارکت فعالانه تشکل های مردمی است. در راستای این هدف، محقق به بررسی وضعیت مشارکت سازمان های مردم نهاد با شهرداری در حوزه برنامه های فرهنگی - اجتماعی پرداخته است. بررسی و مطالعات انجام شده نشان می دهد که موانع زیادی بر سر راه مشارکت بین شهرداری و این گونه سازمان ها وجود دارد که بررسی آن دارای حائز اهمیت زیادی است. تحقیق حاضر از نوع پژوهش کیفی و جامعه آماری آن، سازمان های مردم نهادی هستند که حداقل یک بار با شهرداری همکاری کرده اند. نتایج این تحقیق بیانگر موارد متعددی است که هریک به گونه ای بر مشارکت مؤثر است. محقق از مقولات حاصل شده دو مدل طراحی نمود. یکی از مدل ها براساس تحلیل مسائل اجتماعی در نظریه بودون است و مدل دوم براساس نظریه مبنایی است که شامل 6 نوع متغیر (شرایط زمینه ای، شرایط علّی، شرایط مداخله ای، پدیده، راهبردهای مقابله ای و پیامدها) است. نتیجه نهایی این است که تنها در صورتی که نوع تعامل شهرداری با سازمان های مردم نهاد از نوع مشارکت حداکثری متقابل باشد هر دو طرف رضایت کامل دارند، اما همان طور که نتایج نشان می دهد متأسفانه نوع مشارکت موجود بین این دو سازمان در حال حاضر از نوع مشارکت شعاری است که تنها در ظاهر و در زبان بسیار قوی اما در عمل، اصول مشارکت به علل متعددی که در این مقاله بیان شده، رعایت نمی شود. The aim of this study is to identify underlying factors in active participation of NGOs. Based on this aim, researchers have studied the status of participation between NGOs and municipality in the field of cultural and social programs. Studies show that there are a lot of obstacles to participation between municipality and such organizations, the study of which is very important. The present study is a qualitative research. The population of study is the NGOs which have cooperated with municipality at least once. The results of this study indicate numerous cases that affect participation in a way. The researchers have designed two models from obtained categories. One of the models is based on social problems analysis in Budon theory, and the second one is based on foundational theory which consists of 6 variables (background condition, causal condition, intermediate condition, phenomenon, contrasting procedures and consequences). The final result is that providing the type of interaction between municipality and NGOs is of maximum mutual participation, the both parties will have full satisfaction. But as results show, unfortunately the type of participation between these two organizations at the present time is kind of motto participation which is very strong in appearance and language, but in action participation principles are not observed because of multiple reasons which are mentioned in this research
تدوین مدل مفهومی توانمندسازی زنان روستایی با استفاده از نظریه داده بنیان (مورد مطالعه: دهستان عشق آباد شهرستان نیشابور)(مقاله علمی وزارت علوم)
این مقاله ضمن بررسی عوامل مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی در دهستان عشق آباد شهرستان نیشابور استان خراسان رضوی، به بررسی نقش این زنان در ارتباط با توسعه محلی می پردازد. در این مقاله از روش گراندد تئوری و تکنیک های ارزیابی مشارکتی روستایی، مصاحبه نیمه ساخت یافته، مشاهده و قدم زدن در میدان و بحث گروهی استفاده گردیده و با روش گلوله برفی نسبت به انتخاب نمونه های آماری تا مرحله اشباع نظری (در نفر بیست و پنجم) در داده ها پرداخته و پس از تجزیه و تحلیل داده های گردآوری شده در میدان از طریق کدگذاری (باز، محوری و انتخابی) با انتخاب مقوله مرکزی "توانمندسازی زنان روستایی"، اقدام به استخراج نظریه ای براساس داده های گردآوری شده از میدان پژوهش نموده است. سپس با توجه به تجزیه و تحلیل داده های خام گردآوری شده از میدان پژوهش، بر اساس اصول حاکم بر روش گراندد تئوری یعنی رویه های تحلیل "سؤال کردن" و "مقایسه نمودن"، مفاهیم از دل داده های خام گردآوری شده از میدان تحقیق، استخراج گردید. سپس بر اساس همان روش، ابتدا در یک مرحله مقولات خرد از مفاهیم استخراج و در مرحله بعدی مقولات گسترده استخراج شده و سپس از طریق کدگذاری محوری سه مدل پارادایمی؛ پدیده عوامل فردی مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی، پدیده عوامل اقتصادی مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی و پدیده عوامل اجتماعی مؤثر بر توانمندسازی زنان روستایی، در راستای کدگذاری محوری ساخته شد و ضمن بیان روایت داستان مقوله محوری یا هسته ای "توانمندسازی زنان روستایی" در راستای کدگذاری انتخابی استخراج گردید و با توجه به عناصر تشکیل دهنده مقوله هسته ای، نظریه "توانمندسازی زنان روستایی به مثابه عاملی برای توسعه محلی" از داده ها استخراج و مدل مفهومی آن ترسیم گردید.
شایسته سالاری و مشارکت مردم در ایران افق 1414
آینده نگری و پیش بینی در خصوص تحولات آینده نقدپذیر و سخت است. با این وجود، می توان بر پایه آمار، اسناد و شواهد علمی، نسبت به مشارکت مردم در فراینده جمهوریت تحلیل و تجزیه کرد و نتایج آن را به جامعه ارائه نمود. زیرا در نظام های مردم سالار، آنچه حکومت ها انجام می دهند، قابل تجزیه و تحلیل است و مهم ترین رقیب دستگاه های اجرایی و نظارتی، واقعیت های ملموس و عمل کردها هستند؛ نه گفتمان های حاکمیت. یعنی مردم روزانه و به عینه آنچه انجام گرفته، از قبیل نقاط قوت و ضعف، را مشاهده می کنند و در بحث و جدال ها مصداق سازی می نمایند، خصوصاً به دلیل جو رسانه ای اکثریت برخط و به روزهستند، لذا باید عملکردها خروجی داشته باشد. پژوهش حاضر از نوع کیفی و با رویکرد توصیفی – تحلیلی است که با روش کتابخانه ای انجام شده است. تایج نشان می دهد چنان که مسئولین در سلیقه های مختلف معتقد به کارکرد نیروهای داخلی باشند و شایسته سالاری را مبتنی بر نیروهای جوان و با تجربه قرار دهند و عدالت عمومی را بر پایه آموزهای قرآن، نهج البلاغه و رهنمودهای امامین انقلاب قرار دهند، مشارکت مردم در افق یاد شده به یک طراز مقبول رشد می کند و جمهوریت و اسلامیت نظام تأمین می شود.
تأثیر تبلیغات رسانه و دین داری اسلامی بر مشارکت در خیرات و وقف با در نظر گرفتن نقش میانجی نگرش خیران در میان خیران مدرسه ساز
با توجه به نوسانات اقتصادی و تأثیر امور خیریه و وقف بر ارتقای سطح اجتماعی و اقتصادی جوامع، این موضوع اهمیت زیادی پیدا کرده است. این پژوهش با هدف شناسایی و بررسی روابط بین این متغیرها در میان خیران مدرسه ساز استان مازندران انجام شده است. در این راستا ابتدا با مرور تحقیقات پیشین، گویه های: تبلیغات رسانه، دین داری اسلامی، مشارکت در خیرات و وقف، و نگرش خیران شناسایی و سپس روابط بین متغیرها مشخص شد. برای جمع آوری داده ها، از پرسش نامه ای شامل چهار سازه و 22 سؤال استفاده شد. پس از حذف گویه های نامناسب، ضرایب مطلوب به دست آمد. جامعه آماری این تحقیق شامل خیران مدرسه ساز استان مازندران بود. پرسش نامه ها پس از اطمینان از روایی و پایایی، در نمونه ای از این جمعیت توزیع شد و در نهایت، 324 پرسش نامه سالم جمع آوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها و تعیین روابط بین متغیرها، از مدل معادلات ساختاری استفاده شده است. یافته ها نشان می دهد که نگرش خیران در رابطه بین تبلیغات رسانه، دین داری و مشارکت در امور خیریه و وقف نقش میانجی دارد. همچنین، تبلیغات رسانه و دین داری بر مشارکت در امور خیریه و وقف و نگرش خیران اثرگذار است.
درک و تصور کنشگران اجتماعی از مقوله های مؤثر بر فعالیت نیکوکارانه زنان(مورد مطالعه: شهر اصفهان)
فعالیت نیکوکارانه از دیرباز مورد علاقه اقشار مختلف جامعه بوده است و زمینه مناسبی برای مشارکت زنان در اجتماع فراهم می سازد. برخی ادوار تاریخی همچون صفویه، اوج فعالیت زنان در این عرصه بوده که از نتایج آن حل بسیاری از چالش های اجتماعی است. ولیکن با گذشت زمان، افول حضور زنان در این عرصه و محدود بودن نوع آنها دیده می شود. باتوجه به اینکه انجام دادن چنین فعالیت هایی در بیشتر مواقع داوطلبانه و با اثربخشی بسیار در حل چالش های جامعه است، حضور خیل عظیم بانوان در این عرصه فواید بسیاری را برای جامعه دارد؛ بنابراین، بررسی درک و تصور کنشگران در این خصوص لازم است. پژوهش حاضر با هدف تبیین درک کنشگران اجتماعی (زنان و مردان) از عوامل مؤثر بر مشارکت نیکوکارانه زنان و با رویکرد کیفی و روش تحلیل تماتیک این موضوع را بررسی کرده و با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختار یافته و با اعمال معیار اشباع نظری، مقوله های مؤثر دراین خصوص را استخراج کرده است. نتایج پژوهش، 4 حوزه بستر شکل گیری (فاکتورهای اثربخش مشارکت، سطح آشنایی)، عوامل اثر بخش (نحوه آشنایی زنان، اعتماد اجتماعی)، نوع فعالیت (حمایت مالی – غیرمالی) و راهکارها (فردی، خانوادگی، اجتماعی) را از مقوله های مؤثر در این عرصه می داند.
مشارکت اجتماعی کودکان در مدل کیفی طراحی فضای فرهنگی و آموزشی گروهی، راهکارها و چالش ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
آموزش و محیط های آموزشی از جنبه های فرهنگی و اجتماعی، بیشترین اثر را بر ذهنیت و تمدن سازی جوامع برعهده دارند؛ بهره مندی از فضای آموزشی مناسب درجهت پرورش استعدادها و مهارت های اجتماعی، فرهنگی کودکان ضروری است. لازمه آن، ایجاد فضاهای مرتبط با فعالیت دانش آموزان، که دارای شرایط مطلوب برای رشد فیزیکی، ذهنی، عاطفی و اجتماعی کودکان باشد، است و تحقق آن ازطریق طراحی جزئیات فضاها باتوجه به الگوهای فرهنگی_رفتاری کودکان امکان پذیر می گردد. هدف، ارائه مدل طراحی فضای آموزشی گروهی با مشارکت کودکان پیش دبستانی در فرایند طراحی می باشد. روش تحقیق، ترکیب روش کمی-کیفی است و نتایج، به گروه های شناختی و فیزیکی تقسیم شده است. نتایج فیزیکی شامل: رنگ و شکل احجام، متریال و چیدمان است و نتایج شناختی: از زوایای فرهنگی، افزایش آگاهی از تاریخ، هنر و نحوه شکل گیری فضاها و تقویت زیرساخت های فرهنگی کودکان و افزایش ارتباط آنان با محیط های پیرامونی و ازنظر اجتماعی، توسعه مهارت های ارتباطی و تعاملی، ایجاد هم افزایی، همکاری و تحلیل محیطی در تعاملات اجتماعی و ارتباطاتی بوده است. آموزش معماری در تقویت هویت فردی و فرهنگی کودکان نقش مؤثری دارد و این یافته ها می تواند در طراحی فضاهای آموزشی کودکان با جهت دهی مشارکت کودکان و تأمین نیازهای آنان مؤثر باشد.
طراحی الگوی تعیین تعهد درآمدی شهرداری تهران با رویکرد سرمایه گذاری و مشارکت
حوزه های تخصصی:
در کشورهای درحال توسعه که فاقد مکانیزم مشارکت شهروندان در تأمین هزینه های شهر هستند، تأمین درآمد شهرداری به سمت درآمد ناپایدار می رود. هدف از پژوهش حاضر اصلاح ساختارهای درآمدزایی پایدار شهرداری و ارائه الگوی درآمدی می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش مصاحبه و پرسشنامه بوده که برای تأیید روایی و پایایی آن از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شد.روش تحقیق در این پژوهش به صورت کیفی و کمی و انجام تحقیق توصیفی- پیمایشی بوده است. در زمینه جمع آوری داده ها نیز از پرسش نامه ی استانداردی که برای تحلیل پایدار منابع درآمدی، مورد مطالعه و قابلیت اجرای آنها در شهر تهران تهیه شد استفاده گردید. جامعه آماری تحقیق حاضر از دو گروه تشکیل شده است: گروه اول خبرگان سرمایه گذاری که تعداد آنها نامشخص و نحوه انتخاب آنها گزینشی است و نظراتشان در بخش تدوین و طراحی مدل استفاده شده و گروه دوم شامل مدیران، معاونان، مشاوران و کارشناسان بخش سرمایه گذاری، مالی و تشخیص درآمد 582 نفر بودند و با توجه به فرمول کوکران 232 نفر از آنان به عنوان نمونه انتخاب گردیدند. جهت تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون های آماری در دو سطح توصیفی و استنباطی نظیرآزمون ضریب همبستگی پیرسون، آزمون t تک متغیره، آزمون کولموگروف - اسمیرنوف ، تحلیل عاملی اکتشافی و تأییدی ، از نرم افزارهای SPSS ویراست 21، MINITAB ویراست 17 و LISREL ویراست 8/8 استفاده شد. نتایج نشان داد بین ایجاد و گسترش منابع پایدار با رویکرد سرمایه گذاری و مشارکت و تقویت سرمایه گذاری و مشارکت به عنوان یکی از پایدارترین منابع کسب درآمد در شهرداری تهران ارتباط معناداری وجود دارد.
نقش عوامل اجتماعی و موقعیت های عمل در مشارکت شهروندان در تفکیک زباله از مبدأ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۲ بهار ۱۴۰۱ شماره ۳
139 - 169
حوزه های تخصصی:
از ملزومات توسعه پایدار شهری، مشارکت آگاهانه و فعالانه شهروندان است. یکی از مقوله های مهمی که مشارکت شهروندان در آن بسیار تعیین کننده است، مقوله مدیریت پسماندهای جامد شهری و بازیافت است که مهم ترین رکن در بازیافت زباله های شهری، تفکیک زباله از مبدأ توسط شهروندان است. هدف این پژوهش، شناخت و بررسی عوامل اجتماعی و موقعیت های عمل مؤثر بر تفکیک زباله از سوی شهروندان و نیز تعیین میزان سهم و نقش هرکدام از این عوامل است. روش اجرای تحقیق از نوع پیمایشی و مقطعی است. جمعیت آماری این پژوهش را شهروندان پانزده سال به بالای شهر تهران در برمی گیرد و نمونه آماری نیز شامل 384 نفر می شود. شیوه نمونه گیری نیز از نوع تصادفی و خوشه ای چندمرحله ای است. اطلاعات مورد نیاز به کمک پرسشنامه محقق-ساخته جمع آوری شد. چارچوب کلی مدل تحقیق در برگیرنده سه گروه از متغیرهاست که شامل متغیر های سرمایه اجتماعی، پایگاه اجتماعی- اقتصادی، رضایت از عملکرد شهرداری، موقعیت های عمل و سودمندی اقتصادی تفکیک زباله از مبدأ است.یافته ها نشان داد که بین اعتماد به نهاد شهرداری، باور به سودمندی اقتصادی تفکیک زباله و موقعیت های عمل با میزان مشارکت در تفکیک زباله از مبدأ، رابطه معنی داری وجود دارد (05/.>P). نتایج آزمون رگرسیون چندمتغیره نشان داد که به ترتیب عوامل موقعیت های عمل، سودمندی اقتصادی و اعتماد به شهرداری، دارای بیشترین سهم در پیش بینی میزان تفکیک زباله است. متغیرهای باقی مانده در مدل در مجموع می تواند 47 درصد از تغییرات مشارکت در تفکیک زباله را تبیین کند. در مجموع نتایج این پژوهش نشان داد که موقعیت های عمل، نقش مهمی در مشارکت در تفکیک زباله از مبدأ ایفا می کند.
اعتباریابی الگوی مدرسه کانون تربیتی محله با پرسشنامه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه و هدف: امروزه، جایگاه مدرسه به عنوان یک نهاد تربیت رسمی، نسبت به گذشته دستخوش تغییر شده است. مدرسه امروز، فضایی باز و موجودی اجتماعی است که با جامعه و نهادهای مرتبط، ارتباطی دوسویه دارد .این مقاله از بخش کمی پایان نامه با عنوان ارائه واعتبارسنجی الگوی مدرسه کانون تربیتی محله استخراج شده است. مقاله مربوط به بخش کیفی(ارائه الگوی مدرسه کانون تربیتی محله) قبلا معرفی و ارائه گردیده است. روش شناسی پژوهش: این مطالعه، از نظر هدف کاربردی و از نوع طرح های تحقیق آمیخته اکتشافی است. در مرحله کیفی از روش نظریه زمینه ای استفاده گردید. برای جمع آوری داده ها، از مصاحبه نیمه ساختار یافته استفاده شد. بدین ترتیب، ابتدا با 24 نفر از کارشناسان وصاحبنظران خبره حوزه مدیریت آموزشی مصاحبه صورت گرفت و سپس، تجزیه و تحلیل داده ها در سه مرحله کدگذاری باز، محوری و انتخابی انجام شد. در نتیجه، الگوی مدرسه کانون تربیتی محله در شش مقوله شرایط علی، پدیده محوری (مدرسه کانون تربیتی محله)، شرایط واسطه ای، شرایط مداخله گر، راهبردهاو پیامدها، تدوین و ارائه گردید. در مرحله کمی، جهت اعتبار سنجی الگوی ارائه شده، از روش توصیفی-پیمایشی بهره گرفته شد. ابزار گردآوری داده ها در این مرحله، پرسشنامه محقق ساخته بود که با روش نمونه گیری تعمدی-قضاوتی تعداد 41 نفر از مدیران ،معلمان ومعاونین مدارس(خبره در کار اجرایی وآموزشی) در مناطق مختلف شهر تهران و همچنین اساتید دانشگاه ها ،انتخاب و پرسشنامه را تکمیل نمودند.برای بررسی روابط بین متغیرهای تحقیق از تکنیک تحلیل مسیر مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار Smart PLS استفاده شد.یافته ها: نتایج پژوهش، حاکی از آن است که شرایط علی بر عوامل اصلی تاثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین، عوامل اصلی و عوامل مداخله گر، به طور مثبت و معناداری بر راهبردها اثر گذار می باشند؛ اما، عوامل زمینه ای، هیچ اثر معناداری بر راهبردها ندارد. اما نتایج تأثیر مثبت و معنادار راهبردها بر پیامدها را تأیید کرد.بحث و نتیجه گیری: برای رسیدن به مدرسه به عنوان کانون تربیتی محله ،اهمیت دادن به جایگاه مدارس و لزوم مشارکت اولیا و نهادهای محلی در فرآیند تربیت، تلاش در جهت تغییر نگرش جامعه نسبت به نقش تربیتی مدارس از طریق رسانه، ضروری می باشد.
طراحی و اعتبارسنجی مدل خط مشی گذاری با رویکرد دولت باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
339 - 376
حوزه های تخصصی:
هدف: دولت باز پدیده جدیدی است که در سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. دولت باز در آینده نقش مهمی ایفا خواهد کرد تا مدیریت بازتر و پاسخ گوتر شود، هزینه ها را کاهش و کارایی را افزایش دهد، سیستم اقتصادی را تقویت و بی تعادلی های اجتماعی را برابر کند. دولت باز شفافیت و مشارکت را ترویج می کند تا امکان نظارت مؤثر را فراهم آورد. افشای کامل، فوری و گسترده داده های عمومی، به دولتی پاسخ گو و شفاف منجر می شود. این پژوهش به منظور ارتقای اثربخشی نظام خط مشی گذاری در کشور اجرا شده است. در این پژوهش بیان می شود که پیاده سازی دولت باز در کشور ضروری است و کلیه سازمان های دولتی و خصوصی، می توانند از پیامدهای دولت باز بهره مند شوند. هدف اصلی پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی مدل خط مشی گذاری با رویکرد دولت باز، در آموزش عالی است.
روش: روش پژوهش توصیفی پیمایشی است. پژوهش با روش کیفی و کمی انجام شده است. در بخش کیفی، ۱۰ نفر از کارشناسان مدیریت دولتی دانشگاه سیستان و بلوچستان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، اعضای هیئت علمی و کارمندان اداری دانشگاه سیستان و بلوچستان بودند. به کمک فرمول کوکران، حجم نمونه ۲۷۹ نفر تعیین شد و نمونه ها با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبی انتخاب شدند. پس از بررسی مبانی نظری، ابعاد و مؤلفه های دولت باز و پیشایندها و پیامدهای آن شناسایی شدند و الگوی پژوهش طراحی شد. برای اعتبارسنجی الگوی پژوهش، از پرسش نامه طراحی شده در قالب مقیاس لیکرت استفاده شد. داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی و به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها: براساس یافته های پژوهش، پیشایندهای دولت باز در آموزش عالی عبارت اند از: عوامل ساختاری (فناوری اطلاعات، خط مشی گذاری، فنی و عملیاتی، مالی و بودجه و ساختار سازمانی)، عوامل رفتاری (رهبری و مدیریت، منابع انسانی، آموزش و عدالت سازمانی) و عوامل زمینه ای (اجتماعی فرهنگی، قانونی حقوقی، سیاسی و اطلاعاتی). ابعاد دولت باز نیز عبارت اند از: شفافیت، مشارکت، همکاری و داده باز. پیامدهای دولت باز در آموزش عالی عبارت اند از: ابعاد ارتقای پاسخ گویی (سازمانی، قانونی و حرفه ای)، بهبود عملکرد سازمانی (بهبود عملکرد اجتماعی، بهبود عملکرد اقتصادی و بهبود نوآوری) و کاهش فساد آکادمیک (کاهش جعل داده، کاهش تقلب و کاهش تخلف).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که پیشایندهای دولت باز، بر پیاده سازی دولت باز تأثیر مثبت و معناداری دارد. پیاده سازی دولت باز بر پیامدهای دولت باز، تأثیر مثبت و معناداری می گذارد. همچنین مشخص شد که در سطح اطمینان ۹۵ درصد، ابعاد دولت باز با دولت باز ارتباط مثبت و معناداری دارند. مدیران و خط مشی گذاران و کارمندان دولت، برای بهبود کیفیت تصمیم گیری و سیاست گذاری و ارائه خدمات عمومی بهتر، می توانند از نتایج پژوهش استفاده کنند. همچنین محققان و فعالانی که از اطلاعات و داده های دولت باز، برای ایجاد دانش در قالب های مختلف استفاده می کنند، می توانند از نتایج پژوهش بهره مند شوند.
تحلیل تشخیصی عؤامل موثر بر مشارکت دانش آموزان در المپیادهای علمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر احصاء مجموعه عواملی است که بر مشارکت دانش آموزان در المپیادهای علمی تأثیرگذار است. عطف به هدف فوق، چارچوب نظری مسئله در سطوح خرد، میانی و کلان شکافته شده و تعامل آنها با هم مورد مداقه قرار گرفت.روش پژوهش: در این پژوهش از روش پیمایش و ابزار پرسشنامه استفاده شد. تکنیک آماری به کار رفته در این روش، تحلیل تشخیصی بود. برای احصاء روایی ابزار پرسشنامه از اعتبار صوری و برای محاسبه پایایی آن از آلفای کرونباخ استفاده شد. روش انتخاب نمونه هدفمند بود و به منظور امکان مقایسه بین دو مجموعه موارد (شرکت کنندگان و عدم شرکت کنندگان) جامعه آماری همگنی انتخاب شده و ۳۸۴ نمونه بر اساس شیوه علمی نمونه گیری مورد مطالعه قرار گرفت.یافته ها: این مطالعه که به دنبال دستیابی به تابعی برای تعیین اهمیت هر متغیر مستقل در تمیز گروه ها از همدیگر بود، توانست تفاوت های معنی دار بین این دو گروه را شناسایی کرده و بر اساس تمایزی که در متغیرهای مستقل ایجاد شد، پیش بینی کند که مشارکت کنندگان در المپیاد در متغیرهای مستقل تفاوتی با مشارکت نکنندگان دارند. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای کیفیت آموزشی مدرسه، پایگاه اقتصادی و اجتماعی والدین، جو المپیادی مدرسه، نظام ارزشگذاری دانش آموز، توانایی و قابلیت وی و همچنین تشویق والدین قادر به پیش بینی عضویت دانش آموزان در دو گروه مشارکت کننده/ عدم مشارکت کننده هستند. در تحلیل معادله به دست آمده می توان گفت که مشارکت کنندگان در المپیادهای علمی کشور در ارتباط با این متغیرها، تفاوت معنی داری با مشارکت نکنندگان داشته و تابع تشخیصی برآورد شده می تواند عضویت افراد را در دو گروه متفاوت به درستی پیش بینی نماید.نتیجه گیری: با توجه به نتایج کسب شده می توان گفت که یافته های تجربی مبین چارچوب نظری پژوهش است. یعنی در مشارکت/ عدم مشارکت دانش آموزان در المپیاد علمی عوامل متعددی در سطوح خرد و میانی تأثیر دارد. عواملی که از کیفیت عاملان کنش شروع شده و حمایت های خانواده و مدرسه را در سطح نهادی دربرمی گیرد.
بررسی تأثیر سرمایه اجتماعی بر مشارکت سیاسی دانشجویان شهر ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
سرمایه اجتماعی از مفاهیم نوینی است که در حوزه های گوناگون علوم اجتماعی، جامعه شناسی و اقتصاد مورد توجه قرار گرفته است و ماهیت بین رشته ای دارد. این مفهوم از علوم اجتماعی وارد علوم سیاسی شده است و به عنوان پل ارتباطی بین اقتصاد، جامعه شناسی و علوم سیاسی، نقش مهمی در صحنه روابط سیاسی جامعه و حکومت، بخصوص در بحث مشارکت سیاسی، انسجام اجتماعی، امنیت و وفاق ملی دارد. سرمایه اجتماعی از مهمترین شاخصه های رشد و توسعه است. دانشجویان به عنوان فعالان سیاسی جوامع که به سرنوشت خود و جامعه حساس هستند، نقش مهم و جایگاه بالایی در جامعه دارند. بهره مندی جامعه از توانمندی های این قشر یکی از شرایط توسعه سیاسی و اجتماعی است. در همین راستا مقاله حاضر به روش توصیفی – همبستگی، به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی دانشجویان شهر ایلام پرداخته است.
جامعه آماری پژوهش را دانشجویان شهر ایلام تشکیل می دهند که 384 نفر از آنان با استفاده از فرمول کوکران به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. انتخاب نمونه ها به روش نمونه گیری تصادفی ساده صورت گرفت. ابزار گردآوری داده ها و اطلاعات، پرسشنامه محقق ساخته بود که اعتبار آن به روش صوری و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ به دست آمد. داده ها نیز از طریق نرم افزار spss تجزیه و تحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد که بین سرمایه اجتماعی و مشارکت سیاسی، رابطه معناداری وجود دارد. رابطه اعتماد اجتماعی، هنجارهای اجتماعی و شبکه های اجتماعی نیز با تمام ابعاد مشارکت معنی دار است.
تبیین تأثیر سرمایه اجتماعی در تاب آوری تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان در راستای سیاست های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
67 - 82
حوزه های تخصصی:
تأثیر سرمایه اجتماعی بر تاب آوری تحصیلی دانشجویان دانشگاه فرهنگیان با توجه به تأکید سیاست های کلی ایجاد تحول در نظام آموزش و پرورش بر وزارت آموزش و پرورش به عنوان مؤلد سرمایه اجتماعی در این تحقیق مورد بررسی قرار گرفته است. پیرو روش مطالعه موردی و تجزیه و تحلیل مصاحبه های باز صورت گرفته با دانشجویان دارای تاب آوری تحصیلی بالا، پایین و متوسط در پژوهش مذبور (32 نفر)، یافته های تحقیق نشان می دهد که از بین 37 مفهوم در کدگذاری باز، 8 مفهوم در کدگذاری محوری در تبیین اعتماد و مشارکت عمودی و افقی در سطح بالا و پایین مستخرج گردید. اعتماد افقی و عمودی بالا با مفاهیم «وجود مسئولیت اجتماعی بالای دانشجویان» و «میزان بالای اعتماد فردی و درون گروهی» بیشتر در بین دانشجویان دارای تاب آوری تحصیلی بالا و متوسط مطرح شد. در کنار این موضوع، اعتماد افقی پایین (ضعف ساختارهای بوروکراسی دولتی) و اعتماد عمودی پایین (پایین بودن اعتماد جمعی) نیز در بین تعدادی از دانشجویان دارای تاب آوری تحصیلی بالا و متوسط نیز دیده می شود. مؤلفه ی اصلی مشارکت افقی و عمودی بالا و پایین در بین دانشجویان دارای تاب آوری تحصیلی بالا و متوسط به ترتیب عبارتند از «مشارکت مدنی زیاد» و «روابط رودرو و داشتن همبستگی مکانیکی زیاد»؛ «نبود ارتباط مؤثر با دانشجویان» و «تصور خیر محدود داشتن». طبق نتایج تحقیق، ضروری است دوباره بر بندهای سیاست های کلی ایجاد تحول که ارتباط زیادی با تقویت مشارکت سیاسی و مشارکت دانشجویان در مسائل دانشگاه، درگیری و مشارکت دانشجویان در سطح جامعه دارند در سیاست ها و برنامه های دانشگاه تأکید شود.
تبیین مولفه های عدالت فضایی – کالبدی شهر عدالت محور با تاکید بر نظریه دانش – قدرت، نمونه موردی: مناطق پنج گانه شهر رشت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش شهرسازی دوره ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
55 - 76
حوزه های تخصصی:
بیان مسئله: امروزه جستجو برای عدالت و مبارزه با بی عدالتی به دلیل وجود نابرابری های عظیم اجتماعی و اقتصادی، به یکی از مهم ترین اهداف برنامه ریزی تبدیل شده است که در این راستا شناسایی نقش قدرت ها و تاثیر آن بر خلق فضاهای عدالت محور شهری، موجب افزایش کیفیت زندگی می گردد.هدف: . هدف اصلی این پژوهش، تبیین بررسی و مقایسه مولفه های دستیابی به عدالت فضایی کالبدی در مناطق 5 گانه شهر رشت با تاکید بر نظریه دانش-قدرت فوکو است.روش: این پژوهش تحقیقی از نوع کاربردی- توسعه ای است و نوع نظریه در این پژوهش اثباتی-محتویی است. راهبرد کلی این تحقیق، راهبردی ترکیبی است و با استفاده از رویکرد کیفی به تبیین مفاهیم نظری می پردازد. بر اساس چهارچوب مفهومی پژوهش، شاخص های بدست آمده شامل دانش فضایی، هدایت -کنترل و مشارکت و همچنین جامعه آماری شامل شهروندان شهر رشت می باشد که نمونه گیری از جامعه آماری شهروندان بصورت تصادفی انجام شد ه است. برای تعیین حجم نمونه از فرمول کوکران استفاده شده است و حجم نمونه معادل 384 نفر بدست آمده است. نتایج آماری در دو مبحث یافته های توصیفی و یافته های استنباطی بیان شده است. در مبحث توصیفی با استفاده از آماره های فراوانی، میانگین، انحراف معیار و درصد فراوانی، به توضیح و تفسیر متغیرهای اصلی پرداخته شد و در مبحث استنباطی، با استفاده از تکنیک مدلسازی معادلات ساختاری، مدل پژوهش مورد بررسی قرار گرفت.یافته ها: در بررسی مفاهیم شهر عدالت محور مشخص گردید برای حرکت اصولی برنامه ریزی ، شناسایی نقش قدرت ها و نیروهای اثر گذار در جامعه ضروری است. در واقع شهر عدالت محور با فراهم کردن یک چهارچوب قدرت دهنده برای بازیگران شهری، کیفیت زندگی را در شهرها بهبود می بخشد. بنابراین درک ساختار قدرت مسلط و ایجاد یک نظام کنترل و نظارت با استفاده از دانش فنی و مشارکت مردمی می تواند منجر به دستیابی به شهر عدالت محور بر مبنای نظریه دانش – قدرت گردد. نتیجه گیری: با بررسی و تحلیل مولفه ها و شاخص های فضایی-کالبدی شهر عدالت محور با تاکید بر نظریه دانش –قدرت در مناطق پنج گانه شهر رشت، مشخص گردید که تقریبا تمامی این مولفه ها و شاخص ها در تمامی مناطق این شهر کمتر از میانگین متوسط است. هرچند دانش فضایی یا همان عقلانیت فنی تا حدی توانسته است نسبت به دو مولفه دیگر یعنی هدایت-کنترل و مشارکت، میانگین بالاتری را در سطح شهر به خود اختصاص دهد. بنابراین نتایج این پژوهش بیانگر آن است که با ارتقاء این مولفه ها و شاخص ها یعنی از طریق ارتقاء دانش فضایی (عقلانیت فنی)، هدایت و کنترل (انضباط) و مشارکت شهروندی و با گام برداشتن به سمت شکل های کامل تر تصمیم سازی، می توان از شدت بی عدالتی در شهرکاست.
جایگاه و ابزارهای حاکمیت شرکتی در نظام بانکداری اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۵ بهار ۱۳۹۵ شماره ۱۴
87 - 110
حوزه های تخصصی:
گسترده شدن حجم فعالیت بانک ها و موسسات مالی، افزایش تعداد ذینفعان و همچنین گستردگی میزان اطلاعات نامتقارن، نشانگر لزوم برقراری حاکمیت شرکتی در نظام بانکی عصر حاضر می باشد. وظیفه حاکمیت شرکتی در نظام بانکداری در قبال ترتیب سازوکاری که از کلیه حقوق ذینفعان این حوزه دفاع نماید بسیار سنگین است. در این میان بانکداری اسلامی ظرفیت بالایی در اجرای اصول حاکمیت شرکتی دارد. این نظام با دارا بودن محرک هایی همچون رقابت پذیری، قوانین و مقررات خاص در بانکداری اسلامی، الزام افراد به رعایت اخلاق اسلامی و شرایط اخلاق مدارانه محیط اجتماعی- سیاسی جامعه اسلامی می تواند بسترساز مناسبی برای تحقق حاکمیت شرکتی در نظام بانکی باشد. همچنین نظارت، مدیریت ریسک و اعمال شفافیت از جمله ابزارهای نظام بانکداری اسلامی در پیاده سازی حاکمیت شرکتی است که نقش ها و مسئولیت هایی خاص را برای بازیگران اصلی این حاکمیت از جمله هیئت مدیره، مدیریت ارشد، سهامداران و سپرده گذاران به وجود آورده تا بتوانند به تحقق هر چه بهتر این امر مهم در بدنه نظام بانکی یاری رسانند.
بررسی نقش عوامل اجتماعی مؤثر بر توسعه گردشگری (مطالعه موردی: شهر همدان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۸ بهار ۱۳۹۸ شماره ۲۶
259 - 282
حوزه های تخصصی:
صنعت گردشگری به عنوان یکی از مهم ترین راه های توسعه مورد توجه برنامه ریزان اقتصادی و فرهنگی قرار گرفته است. توسعه گردشگری تحت تاثیر مولفه های مختلفی از جمله شرایط اقتصادی، وضعیت اقیلمی، شرایط سیاسی و روابط بین المللی و در نهایت تحت تاثیر شاخص های فرهنگی و اجتماعی قرار دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عوامل اجتماعی موثر بر توسعه گردشگری در شهر همدان انجام شده است. روش تحقیق پیمایشی با رویکرد کمی و تحلیلی انجام شده است. تعداد 384 نفر از گردشگران حاضر در شهرهمدان به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده جهت پاسخگویی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه با داده های بسته بود که اعتبار و پایایی آن در مطالعه مقدماتی مورد تایید قرار گرفته است. داده ها پس از کدگذاری در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. صنعت گردشگری به عنوان یکی از مهم ترین راه های توسعه مورد توجه برنامه ریزان اقتصادی و فرهنگی قرار گرفته است. توسعه گردشگری تحت تأثیر مولفه های مختلفی از جمله شرایط اقتصادی، وضعیت اقیلمی، شرایط سیاسی و روابط بین المللی و در نهایت تحت تأثیر شاخص های فرهنگی و اجتماعی قرار دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی نقش عوامل اجتماعی مؤثر بر توسعه گردشگری در شهر همدان انجام شده است. روش تحقیق پیمایشی با رویکرد کمی و تحلیلی انجام شده است. تعداد 384 نفر از گردشگران حاضر در شهر همدان به شیوه نمونه گیری تصادفی ساده جهت پاسخ گویی انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسش نامه با داده های بسته بود که اعتبار و پایایی آن در مطالعه مقدماتی مورد تأیید قرار گرفته است. داده ها پس از کدگذاری در نرم افزار اس پی اس اس نسخه 20 مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. یافته های پژوهش نشان داده است که بین مؤلفه های تبلیغات و اقناع، احساس امنیت گردشگران، نحوه برخورد و میزان مشارکت تعاملات جامعه میزبان با میزان رضایت و جذب گردشگران همبستگی معناداری وجود دارد. همچنین بیشترین میزان همبستگی رضایت گردشگران با مؤلفه مشارکت و تعاملات جامعه میزبان 537/0 بود. همچنین یافته های حاصل از آزمون رگرسیون و تحلیل مسیر نشان داده است که مؤلفه های اجتماعی مورد نظر به میزان 707/0 می توانند تغییرات حاصل در میزان رضایت گردشگران را پیش بینی نمایند. می توان نتیجه گرفت که تقویت مؤلفه های اجتماعی از جمله تقویت میزان تعاملات جامعه میزبان با گردشگران، تقویت سرمایه اجتماعی برون گروهی شهروندان و میزان مشارکت آنها در شهرهای توریست پذیر از جمله همدان و مهم تر از همه تأمین امنیت گردشگران از اصلی ترین مولفه های اثرگذار بر توسعه گردشگری است.
ارزیابی سطح مشارکت و عوامل بازدارنده سالمندان در فعالیت های ورزشی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۲ بهار ۱۳۹۲ شماره ۱۹
177 - 190
انقلاب ساکت پدیده ای است که به نرخ رشد جمعیت سالمندان در دنیا اشاره دارد و برخی ازکشورها را با چالشهای جدی اجتماعی و جمعیت شناختی روبه روکرده است. بنابراین توجه همه جانبه به این قشر از ضرورت های هزاره سوم محسوب می شود. بر همین اساس مطالعه حاضر با هدف ارزیابی سطح مشارکت سالمندان در فعالیت های ورزشی و بررسی عوامل بازدارنده آن اجرا گردید. روش تحقیق این پژوهش از نوع پیمایشی بود. بدین منظور310 نفر از سالمندان با میانگین سنی(7/4 ± 65)که در پارکها، محیط های طبیعی و مکانهای عمومی حضور داشتند به صورت نمونه در دسترس انتخاب و به صورت داوطلبانه در تحقیق مشارکت نمودند. جهت جمع آوری داده های تحقیق از پرسشنامه محقق ساخته ای که منطبق با اهداف و جامعه تحقیق آماده گردیده بود، استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه با نظر پنج نفر از خبرگان دانشگاهی و پایایی آن از طریق یک مطالعه راهنما و محاسبه آلفای کرونباخ(79/0=α) مورد بررسی و تایید قرار گرفت. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آزمونهای آماری tیک نمونه ای و t مستقل استفاده شد. نتایج تحقیق نشان دادکه سطح مشارکت سالمندان در ورزش مطلوب نمی باشد به گونه ای که 43 % سالمندان مورد مطالعه کمتر از یک جلسه در هفته به ورزش می پرداختند. همچنین مدت زمان فعالیت بدنی62 % این گروه سنی کمتر از یک ساعت در هفته بوده است. بررسی عوامل بازدارنده سالمندان در فعالیتهای ورزشی نشان داد که از بین عوامل مورد بررسی عوامل اقتصادی، اجتماعی، خانوادگی، ساختاری برمیزان بازدارندگی مشارکت سالمندان در فعالیت های ورزشی تاثیرگذار بوده اند(05/0>P). بنظر می رسد افزایش سن به تنهایی مانع اصلی ورزش کردن و فعالیت بدنی و همچنین حضور سالمندان در اماکن ورزشی نیست بلکه عواملی همچون عدم دسترسی آسان، عدم استقلال مالی و باورهای فردی تا حد زیادی مانع از حضور افراد در فعالیتهای بدنی می شوند. بطورکلی با بهبود عوامل ساختاری و همچنین مهیا کردن شرایط حضور با رعایت مولفه های فرهنگی و اجتماعی می توان امید داشت که شرایط فعالیت بدنی به صورت منظم در جامعه فراهم شود و این خود تضمین کننده سلامت عمومی جامعه و به خصوص این گروه سنی خواهد بود.
تبیین جامعه شناختی عوامل مؤثر بر همبستگی ملی جوانان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۵ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۲
127 - 151
تحقیق حاضر با واکاوی سوابق نظری، تجربی و نیز پژوهشی پیمایشی درصدد بررسی عوامل اجتماعی و سیاسی موثر بر همبستگی ملی دانشجویان (مورد مطالعه: دانشجویان دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز) بوده است. از این منظر، ضمن مروری بر فضای مفهومی موضوع و مشخص کردن سازه های مفهومی همبستگی ملی، از رویکردی تلفیقی بر گرفته از نظریه های سرمایه اجتماعی رابرت پوتنام، نظام اجتماعی تالکوت پارسونز و عدالت اجتماعی جان رالز برای تبیین نظری و تجربی موضوع تحقیق بهره گرفته است. این تحقیق، بنا به فرضیاتی که از این رویکردها و تئوری ها با توجه به ویژگی جامعه مورد مطالعه أخذ کرده، درصدد شناسایی عوامل اجتماعی و سیاسی موثر بر همبستگی ملی دانشجویان برآمده است. اطلاعات و داده های مورد نیاز تحقیق با روش پیمایش و استفاده از تکنیک پرسشنامه بر روی 310 نفر از دانشجویان دانشکده علوم سیاسی دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز که از طریق نمونه گیری تصادفی طبقه ای نسبتی و با استفاده از جدول کرجسی و مورگان(1970) انتخاب شده بودند، جمع آوری گردید. جهت احتساب اعتبار شاخص ها از اعتبار محتوایی صوری و برای احتساب روایی(پایایی) شاخص ها از ضریب آلفای کرونباخ با دامنه صفر تا یک استفاده شده است. یافته های تحقیق نشان می دهد که متغیرهای سرمایه اجتماعی بین گروهی(اعتماد اجتماعی بین گروهی، مشارکت اجتماعی بین گروهی)، کارکرد نهاد سیاست، کارکرد نهاد رسانه، کارکرد نهاد خانواده، تقویت آیین های ملی- مذهبی، درک عدالت اجتماعی از سوی دانشجویان (درک عدالت رویه ای و مراوده ای)، رابطه و تأثیر معناداری بر متغیر همبستگی ملی دارند. همچنین، بین همبستگی ملی دانشجویان بر حسب سن، جنسیت، مقطع تحصیلی و وضعیت تأهل تفاوت معناداری مشاهده شده است؛ چنان که متأهلان نسبت به مجردان، دانشجویان کارشناسی ارشد ودکتری نسبت به کارشناسی، زنان نسبت به مردان و گروه های سنی بالای 35 سال و 26 تا 30 سال از همبستگی ملی بالایی برخوردار بودند.