مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
۳۴.
۳۵.
۳۶.
۳۷.
۳۸.
۳۹.
۴۰.
تحلیل گفتمان انتقادی
حوزه های تخصصی:
منظومة حماسی – تاریخی شهنشاه نامه، یکی از تاریخ های عمومی مغولان است. احمد تبریزی منظومة خود را در اواخر عصر حکومتی ایلخانان دوران مغول بر ایران سروده و به همین علت معمولاً از نقد آشکار چنگیزخانیان و مغولان سر باز زده و حتی در ظاهر، تصویری مثبت از آن ها ارائه داده است؛ اما او در لایه ها ی درونی تاریخ سروده هایش، دلبستگی خود به ایران و ایرانیان را بروز داده است و کوشیده تا به شکلی پنهان و با به کارگیری هدفمند ابزارهای زبانی و بلاغی، تصویری نقادانه از چنگیزخانیان و مغولان به دست دهد و در مقابل، ایرانیان و برخی شخصیت های نمادین آن ها از جمله سلطان جلال الدین خوارزمشاه را با چهره ای مثبت و ستوده نشان دهد. در این مقاله با استفاده از روش تحلیل گفتمان انتقادی و بررسی فنون مختلف زبانی و بلاغی از جمله چگونگی انتخاب واژگان، تشبیهات و استعاره ها، استناد به گفتمان های مسلط و مقبول مانند تشبیه به شخصیت های شاهنامة فردوسی، ارتباط دادن با مذهب، مدح و نکوهش از زبان دیگران و توصیف مبالغه آمیز و معنادار نبردها در دو جبهة مغولان و ایرانیان، مفاهیم و منظورهای نهفته در لایه های پنهان ابیات شهنشاه نامه و تعلق خاطر تبریزی به سرزمین و هویت ایرانی نشان داده شده است.
روایتی زنانه از جنگ: تحلیل گفتمان کتاب دا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خاطرات مربوط به جنگ تحمیلی، با قلم و سخن راویان مرد گره خورده است. زنان بیش تر به مثابه ی ابژه ای منتسب به مرد جنگ، هم چون همسر و مادر شهید، در این روایات نقش داشته اند. در این میان کتاب دا اثری متفاوت است. در این مقاله سعی شده است تا با کمک روش و نظریه ی تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی دا بپردازیم. با توجه به نظریه و روش فرکلاف، یکی از مهم ترین این نظریه پردازان، به تحلیل و بررسی کتاب دا و رابطه ی آن با گفتمان مسلط جامعه پرداخته می شود. فرکلاف به سه بُعد متن، پرکتیس گفتمانی و پرکتیس اجتماعی توجه دارد. به نظر می رسد کتاب دا قصد دارد تا بر خلاف گفتمان سنتی، نقش های دیگر زنان را در جنگ مورد تاکید قرار دهد. به علاوه، این کتاب سعی در برساخت زبانی زنانه نیز دارد که در آثار متناظر آن یافت نمی شود. کتاب خاطرات دا قصد دارد تا پا از حوزه ی گفتمان سنتی فراتر نهد و به نظر می رسد در این راه موفق شده است. دا با کرداری مردانه و گفتاری زنانه از متون میان گفتمانیِ خویش فراتر رفته و به خلق متنی نو دست می زند.
بازنمایی جنسیت در رمان رازهای سرزمین من(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این مقاله، رمان رازهای سرزمین من، از حیث نحوه ی بازنمایی شخصیت زنان در آن بررسی شده است. برای این منظور از روش های انتقادی تحلیل گفتمان جهت بررسی متن و نیز از نظریات سیمون دوبووار در باب جنسیت جهت تبیین یافته ها استفاده شده است. تحلیل رمان به این روش، نشان داده است که ویژگی های مهم نحوه ی خاص تصویر زنان در این رمان، یکی تغییر در جفت تقابلی زنانه است؛ به این معنا که دوگانه ی اثیری/ لکاته که هدایت آن را پررنگ کرده، در این جا به دوگانه ی مادر انقلابی/ «نشمه ی سلطنتی» بدل شده است؛ و دیگری، پررنگ کردن نقش سیاسی زنان در انقلاب، تأکید بر اهمیت حضور زنان و نیز اقتدار و روشن بینی و آزاداندیشی سیاسی آن هاست. در این جا ایدئولوژی مستتر در متن، مسئله ی زنان و ارزش داوری ها و پیش فرض های رایج در مورد آن ها را بدل به مسئله ای سیاسی و طبقاتی کرده است و همچنین بر خوانش نویسنده از تاریخ (موضوع اصلی رمان) اثر گذارده است. همچنین نشان داده ایم که استعاره ی سرزمین به مثابه مادر، به شکل ذهنیتی اسطوره ای بر متن حاکم است.
تحلیل اپیزودی فعالیت هسته ای ایران در مطبوعات غرب(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
یکی از کارکردهای زبان، برقراری ارتباط میان تفکرات و نگرشهای افراد است. این کارکرد زبان، به عنوان بخشی از رویدادهای ارتباطی و اجتماعی مانند نوشتن سرمقاله مشهود است. متن سرمقالهها نه تنها از طریق زنجیرة جملات، بلکه از طریق یک ساختار سلسلهمراتبی سازماندهی می شوند. این ساختار به واحدهایی به نام «اپیزود» تجزیه میشود که هم از لحاظ ساختاری و هم از لحاظ معنایی، ماهیتی یکپارچه دارد و از نظر زبانی، مرزهای آن مشخص است. از آنجا که اپیزودها، واحدهای معنایی گفتمان تلقی میشوند، میتوان آن ها را بر حسب اصطلاحات معنایی، همچون گزاره تعریف کرد.
مسئله و هدف این پژوهش، شناسایی سطوح گزارهای در متون سرمقالات غربی در بارة فعالیت هستهای ایران است. بر این اساس، در این مقاله با استفاده از الگوی اپیزودی ون دایک (1981) و روش توصیفی و تحلیلی کوشیدهایم تا با تحلیل نمونهای از سرمقالات روزنامة «ایندیپندنت» چاپ انگلیس، به این پرسش پاسخ دهیم که چگونه میتوان فرایند سازماندهی سرمقاله را در قالب یک الگوی منسجم از گزارهها توصیف کرد؟ یافتههای این تحلیل نشان میدهد که کلانگزارههای کلی در اولین جملات درونمایهای تجلی یافته و خلاصهای از متن که همان سیاست آمریکا نسبت به فعالیت هسته ای ایران است را ارائه میکنند. درونمایة فرعی متن که مشتمل بر نظرات و واکنشهای دولت های قدرتمند و نیز ایران نسبت به این سیاست است، در پاراگرافهای متن و به ترتیب در ساختار کلی متن سر مقاله آمده است.
مقاله به زبان انگلیسی: فرآیند گفتمانی ایجاد انگیزه: مطالعه موردی دو فراگیر ایرانی زبان انگلیسی؛ Discursive motivation construction: A case of two Iranian EFL learners(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
بررسی فرآیند گفتمان مدار شکل گیری انگیزش فراگیران زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی موضوعی پژوهشی نسبتاً نوین است. از این رو، مطالعات اندکی در مورد نقش گفتمان فراگیران زبان انگلیسی به عنوان زبان خارجی در شکل گیری انگیزش آنان وجود دارد. مطالعه ی کنونی تلاش کرده است تا فرآیند گفتمان مدار شکل گیری انگیزش دو نفر (یک پسر و یک دختر) از دانشجویان ایرانی در دانشگاه شیراز، ایران، را بررسی کند. دراین مطالعه تحلیل داده ها با استفاده از چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف (۲۰۰۳) نشان داد که انگیزش فراگیران زبان انگلیسی تک بعدی و ثابت نیست بلکه پیچیده، چند بعدی و متغیر است که به طور گفتمان مدار در تعامل دایمی بین فرد و موقعیت اجتماعی شکل می گیرد. همچنین، نتایج نشان داد که فرآیند گفتمان مدار شکل گیری انگیزش مستلرم تعامل همزمان چندین لایه از روابط بین فردی فراگیران، خود ایده آل آنها، و عواملی در موقعیتهای سیاسی، فرهنگی، و اجتماعی پیرامون می باشد.
واقع نشدن فعل در عنوانهای خبری روزنامههای فارسیزبان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
متون خبری روزنامه ها عموماً سبکی روایی دارند و در قالب چند جمله یا پاراگراف، روی دادی را به صورت منسجم [1] شرح می دهند. عنوان های خبری هم به عنوان پاره گفتار هایی با ویژگی های خاص ساختاری، در انتشار اخبار و بیان روی داد ها نقشی بسیار مهم ایفا می کنند؛ حال آنکه معمولاً از الگوی جمله پیروی نمی کنند و دارای ویژگی انسجام هم نیستند. از آنجا که همه روابط دستوری سطح جمله به لحاظ نسبتشان با فعل تعریف می شوند، نقش فعل در ساخت یک جمله دستورمند، مهم است؛ در حالی که به نظر می رسد در عنوان های خبری، واقع نشدن فعل، چشم گیر تر از وقوع آن است. بر مبنای نظریه تحلیل گفتمان انتقادی، تغییر ساختار یا رعایت نشدن هر یک از قواعد ساخت جمله ممکن است از مقاصد گفتمانی نشأت گرفته باشد. در پژوهش حاضر، واقع نشدن فعل در عنوان های خبری را به عنوان یک مؤلفه گفتمان مدار مطالعه کرده ایم. این تحقیق به شیوه توصیفی و تحلیلی انجام شده و جامعه آماری آن، از عنوان های خبری روزنامه های کثیر الانتشار تشکیل شده است. نمونه گیری داده ها به شیوه تصادفی نظام مند، از سه روزنامه فارسی زبان صبح انجام شده است. بر اساس نتایج به دست آمده، 12/65 درصد از عنوان های خبری مورد مطالعه، فعل ندارند. این رقم به لحاظ آماری، معنا دار و بیانگر وجود منظور های گفتمانی است.
تحلیل شیوه های بازنمایی گزینش خبر، بر مبنای رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این پژوهش که در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی انجام شده است، خبر رسانه ها بررسی می شود؛ زیرا رسانه ها بیش از متون دیگر، موضوع تجزیه و تحلیل گفتمان قرار می گیرند. هدف کلی مقاله، پایه ریزی یک چارچوب تحلیلی برای پژوهش در نظم گفتمان رسانه ای معاصر است. نگارندگان می خواهند تأثیر عوامل غیر زبانی را بر گزینش واژگان به کار رفته در خبر رسانه ها، بررسی و تحلیل کنند. داده های پژوهش از اخبار چهار رادیوی جمهوری اسلامی ایران، آمریکا، فردا و اسرائیل جمع آوری شده اند که خبر فارسی پخش می کنند. این داده ها در چارچوب راهکارهایی مانند تعمیم شدگی واژگانی، عبارات خطابی و واژگانی شدگی افراطی ارزیابی می شوند. روش انجام این پژوهش مقایسه ای است و خبرهای مشترک رادیوهای مورد بررسی با هم مقایسه می شوند.
بررسی پیکره بنیاد شیوة نام دهی خلیج فارس در مطبوعات و رسانه های آمریکایی به شیوة تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
خلیج فارس به عنوان یک شاهراه جغرافیایی بین المللی که به هارتلند جهان نیز شهرت یافته و سومین خلیج بزرگ دنیا به شمار می آید، از چندین منظر حائز اهمیت است. از چند دهة قبل بر سر نام این منطقه منازعات و بحث های مختلفی درگرفته است و اخیراً نیز برخی کشورهای حوزة خلیج فارس و گاه بعضی خبرگزاری ها، مطبوعات، مؤسسات و نهادهای اروپایی و آمریکایی می کوشند اصطلاح مجعول «خلیج عربی» را جایگزین نام «خلیج فارس» کنند. پرسش اصلی پژوهش حاضر این است که بسامد و شیوة توزیع کاربرد واژة خلیج عربی و سایر اصطلاحات مجعولی که توسط رسانه ها و مطبوعات آمریکایی مورد استفاده قرار می گیرد، چگونه است و چه رابطه ای بین کاربرد این اصطلاحات نو پدید با بازة زمانی انتشار مطلب/ خبر و گونه/ ژانر آن وجود دارد؟
روش انجام پژوهش به شیوة پیکره بنیاد و مبتنی بر تحلیل گفتمان انتقادی است. برای این منظور، عنوان Persian Gulf و سه اصطلاح Arabic / Arabian / Arab Gulf را در دو پیکرة انگلیسی، آمریکایی معاصر(COCA) با بیش از چهارصد و پنجاه میلیون واژه از متن های مطبوعاتی و رسانه ای معاصر (بین سال های 1990 - 2012) و پیکرة مجلة آمریکایی تایم با بیش از یکصد میلیون واژه (از سال 1923 - 2008) را مورد بررسی قرار دادیم و نتایج را به شیوة تحلیل گفتمان انتقادی تحلیل کردیم.
پژوهش حاضر نشان داد که بسامد کاربرد عنوان Persian Gulf در هر دو پیکرة مورد استناد با بسامد هیچ یک از سه اصطلاح مجعول (و حتی مجموع بسامد آن ها) قابل مقایسه نیست. از سوی دیگر، در حالی که عنوان خلیج فارس به صورت بی نشان در کل بازة زمانی و گونه های خبری، کاربردی وسیع و غالب داشته است، سایر اصطلاحات، بیشتر در دهة 1980 م. و 1990 م. آن هم اغلب در متن های اقتصادی مرتبط با موضوع نفت، گزینش شده اند.
چگونگی نمود رابطة قدرت در قالب شیوة بیان در برخی از نامه های مولانا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله درصدد آن است تا با روشی توصیفی- تحلیلی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی به بررسی نمود زبانیِ قدرت در نامه های مولانا از طریق متغیّرِ شیوة بیان که بر دو نوع بیان مستقیم و بیان غیرمستقیم است، بپردازد. برای بررسی این متغیر زبانی در چهل نامه، نخستنامه ها به دو ردة اصلیِ غیرخویشاوندان و خویشاوندان رده بندی شد. سپس هریک از این رده ها به دو ردة فرعی تقسیم گردید: ردة غیرخویشاوندان به رده های سیاسیون و مریدان و ردة خویشاوندان به رده های فرزندان و عروس. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در نامه های بررسی شده، شیوة بیان غالب، غیر مستقیم است که مولانا از این شیوة بیان برای حفظ وجهة ردة سیاسیون و رعایت ادب در برابر آنها بهره جسته است که این نشان دهنده در موضع قدرت بودن این رده نسبت به وی می باشد. شیوة بیانی دیگر که به میزان محدودی در نامه ها به کار رفته، بیان مستقیم است که نشان دهنده تهدید وجهة ردة سیاسیون و نیز فرادست بودن مولانا و در جایگاه قدرت بودن وی نسبت به رده های مریدان، فرزندان و عروس است.
بازنمایی نقش زنان در ادبیّات جنگ برای کودک از منظر گفتمان شناسی انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در سه دهه اخیر تحلیل دقیق زبان و گفتمان و بررسی های انتقادی در علوم انسانی و اجتماعی مورد توجه زیادی قرار گرفته است. گفتمان شناسی انتقادی از جمله نظریاتی است که تأثیرات منفی کاربرد زبان در ایجاد و حفظ روابط قدرت و سلطه را در جامعه مورد توجه قرار می دهد. از این رو نابرابری های اجتماعی از جمله تبعیض نژادی، مذهبی، سنی، جنسی، موقعیتی از موارد کانونی و مورد توجه در بررسی های انجام شده در چهارچوب این نظریه بوده اند. تحقیق حاضر نیز به طور موردی به بررسی نابرابری جنسی در ادبیات جنگ برای کودک و تأثیر آن بر شکل گیری هویت جنسی کودکان ایرانی می پردازد. برای این منظور ده داستان شامل هفت داستان کوتاه و سه داستان بلند در حوزه ادبیات دفاع مقدس انتخاب شده است. داستان ها چه از نظر تعداد شخصیت ها و چه از نظر نوع فعالیت ها و شرکت و مرتبط بودن با مساله جنگ مردگرا می باشند. زنان یا نادیده گرفته شده و یا در صورت حضور در داستان، منفعل و منفک از مساله جنگ هستند. در این تحقیق با توجه به مفاهیم قدرت، سلطه و برتری جویی( هژمونی) و از طریق بررسی کلیشه ها، پیش فرض ها، حسن تعبیر، سوء تعبیر و سایر راه کارهای گفتمانی که در بررسی های تحلیل گفتمان انتقادی رایج می باشند نشان می دهیم که چگونه بازنمایی منفعلانه و حتی حذف جنس مؤنث در این داستان ها و بازنمایی فعال و پویای جنس مذکر حتی گروه های نوجوان و پیر می تواند با تأثیر گذاشتن بر شکل گیری هویت دختران و پسران به حفظ و ایجاد روابط ناعادلانه قدرت میان زن و مرد که در آن زن در سوی ضعیف و مرد در سوی قوی آن قرار دارد کمک کند.
بررسی متن نامة مسعود غزنوی به ارسلان خان در تاریخ بیهقی با روش تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
از میان انواع آثار منثور مکاتبات درباری از جهات گوناگون شایستة تحقیق و مطالعه هستند. در این جستار یکی از مکاتبات سیاسی مسعود غزنوی به ارسلان خان قراخانی که ابوالفضل بیهقی آن را نوشته و در کتاب وی نسخة کامل آن ثبت شده است، با استفاده ازسه مؤلّفة فرکلاف تحلیل و توانایی نویسنده در پردازش مناسبات قدرت بررسی شده است. بیهقی در این نامه با گزینش دقیق واژه ها و به کارگیری ساخت معلوم و مجهول و وجهیّت اخباری سعی دارد قدرت مسعود غزنوی را - حتّی در شرایط بحرانی پس از شکست دندانقان- نشان دهد. تحلیل این نامه بسیاری از شگردهای زبانی بیهقی را در تبیین روابط سیاسی روشن می سازد.
هویت سازی و یادگیری زبان انگلیسی: مطالعة موردی فراگیران زبان انگلیسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
در این تحقیق بر آن هستیم تا با بهره گیری از تحلیل گفتمان انتقادی و در یک طرح تحقیق کیفی، به بررسی چگونگی هویت سازی در فراگیران زبان انگلیسی بپردازیم. فراگیران زبان انگلیسی (پنج نفر) پس از یادآوری و ارائة مجموعه ای از موضوعات فرهنگی با تمایلات غربی استخراج شده از کتاب های اینترچنج، به پنج سؤال باز مطرح شده در پرسشنامه دربارة احساس، رفتار، کنش و واکنش های احتمالی خود اظهارنظر کردند. این اطلاعات به همراه پاسخ های مصاحبه، درمجموع منبع اطلاعات این پژوهش را تشکیل دادند که با استفاده از روش تحلیل انتقادی بررسی گردیدند. تحلیل اطلاعات نشان داد فراگیران به این موضوعات گرایش دارند: 1. ارزیابی مثبت از مباحث فرهنگی جدید و مبتنی بر شعائر غربی؛ 2. تمایل به موضوعات متفاوت فرهنگی؛ 3. پذیرش انطباق بخشی از رفتارهای اجتماعی خود با آموزه های متون آموزشی؛ 4. ایفانکردن نقش انتقادی «خود» درمقابل آموزه ها. افزون براین، یافته ها بیانگر کاربرد استراتژی های متفاوت (شامل وجهیت، نفی تعارض، منطق برابر، کاربرد صفات مثبت، قراردادن خود در اجتماع، نفی قابلیت شنیده شدن) توسط فراگیران به سوی اهداف موردنظر هستند.
تأثیر مؤلفه های واژگانی بر میزان صراحت یا پوشیده گویی در متون مطبوعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
اهمیت و نقش چشمگیر گفتمان رسانه ها به طور عام و مطبوعات به طور خاص بر آگاهی بخشی و همچنین جهت دهی و شکل دهی به افکارعمومی بر کسی پوشیده نیست. در فصل دوم قانون مطبوعات که به رسالت مطبوعات مربوط است، یکی از آن رسالت ها عبارت است از «روشن ساختن افکارعمومی و بالا بردن سطح معلومات و دانش مردم». در این مقاله به بررسی میزان آگاهی بخشی، صراحت در بیان یا بالعکس پوشیده گویی در پاره ای از متون مطبوعاتی در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف پرداخته شده است. ساختارهای گفتمان مدار این متون عبارت اند از: نام گذاری و ارجاع، استعاره، کنایه و مجاز. بررسی داده های نوشتار حاضر حاکی از این مطلب است که کاربرد سه مؤلفة استعاره، کنایه و مجاز در متون، به صراحت نداشتن و پوشیده گویی می انجامد. مؤلفة نام گذاری و ارجاع با توجه به نحوة کاربرد می تواند منجر به صراحت یا بالعکس پوشیده گویی شود و اینکه روزنامه ها بر اساس دیدگاه ها، ایدئولوژی ها و اهداف مورد نظر خود، به توصیف رویداد پرداخته اند.
بررسی کتاب اندیشه ی اسلامی 1 از دید تحلیل گفتمان انتقادی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
این مقاله در صدد است به تحلیل انتقادی متن کتاب اندیشه ی اسلامی 1 پرداخته، مشخّص کند که آیا نویسندگان اصل بی طرفی را در ارائه ی مطالب رعایت کرده اند یا خیر. بدین منظور، چارچوب ون دایک (2003) مورد استفاده قرار گرفته است. از آن جا که امکان بررسی کل محتوای کتاب میسّر نمی باشد، دو بخش از آن (بخش 2، تحت عنوان وجود خدا و بخش 4 مسأله ی شَر) جهت انجام پژوهش انتخاب شده اند. نتایج تحقیق نشان می دهد که مشکلاتی از قبیل ارائه ی استدلال ناقص، استفاده از روش های ناصحیح استدلال، بهره جویی از مثال های نامربوط، تلاش در راستای برتر نشان دادن ایده های موافق در مقایسه با ایده های مخالف، عدم معرفی نظرهای ناهمسو، بهره گرفتن از کلمات و یا عبارات دارای بار منفی جهت کوچک جلوه دادن منتقدان و استفاده از اغراق، در متن کتاب به چشم می خورد و بایسته است که نویسندگان در ویرایش های بعد، نسبت به برطرف نمودن این ایرادها اقدام نمایند.
بررسی و تحلیل انتقادی گفتمان رمان «سگ و زمستان بلند»
حوزه های تخصصی:
رمان سیاسی یکی از اقسام ادبیات داستانی فارسی با مولفه هایی خاص است که از سایر جریان های داستان نویسی معاصر متمایز است. این نوع از داستان ها به نسبت سایر اقسام (اجتماعی، دینی، فیمینیستی و...)، به دلیل ویژگی و ماهیت منحصر به فرد و پیوندهای نزدیک با جامعه و وقایع اجتماعی و سیاسی، از میان مجموعه روش های تحلیل رمان؛ با روش تحلیل انتقادی گفتمان سنخیت بیشتری دارد. این نوع خاص از تحلیل رمان؛ یکی از روش های بررسی این نوع از داستان در دو چارچوب متنی و فرامتنی است که یکی از بهترین و موثرترین رویکردهای آن، رویکرد فرکلاف است که متون را در سه سطح توصیف، تفسیر و تبیین بررسی می کند. رمان «سگ و زمستان بلند» از شهرنوش پارسی پور یکی از رمان های سیاسی پس از انقلاب اسلامی است که نویسنده سعی می کند با تأمل و بازخوانش آن؛ حوادث مهم سیاسی ایران را با تأکید بر مسائل روانی شخصیت ها با توجه به روش تحلیل گفتمانیِ متن و عناصر برجسته حاضر در آن بررسی، تحلیل و نقد کرد. تحلیل گزاره های متن در سطح تبیین نشان می دهد که زمینه تاریخی رمان رویدادهای سیاسی دوره و فضای پر از اختناق سالهای دهه پنجاه است و اص لی ت ری ن درونم ای ه آن ت قاب ل ن سل ه ا و نقد قدرت است که در کنش ها و گفتگوهای داستانی البته با زبان و بیانی زنانه منعکس شده است
تحلیل انتقادی گفتمان قصیده ای از سنایی غزنوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
تحلیل گفتمان انتقادی شامل نظریه ها و روش هایی است برای مطالعه تجربی روابط میان گفتمان و تحولات اجتماعی و فرهنگی قلمروهای گوناگون اجتماعی. تحلیل گران انتقادی گفتمان بر آن اند که متن های ادبی، مثل سایر متن ها، در خدمت ارتباط اند، بنابراین، آن ها را نیز می توان با نگرش و روش انتقادی تحلیل نمود. در این پژوهش یکی از قصاید مشهور سنایی غزنوی، بر اساس روش تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف، در سه سطح توصیف، تفسیر، و تبیین بررسی شده است. نتایج حاصل از این بررسی نشان می دهد سنایی، با ترکیب بندی ابعاد گفتمان های مسلط روزگار خود، در قالب ژانری ازپیش موجود، ساختار و نظم گفتمانی موجود و مسلط روزگار خود را بازتولید کرده است. بنابراین، قصیده سنایی، به منزلة رخدادی ارتباطی، فقط بازتابی از کردار اجتماعی روزگار او نیست، بلکه، با بازتولید نظم گفتمانی، به حفظ وضع موجود کردار و نظم اجتماعی کمک می کند.
مؤلفه های زبان شناختی و جامعه شناختی- معنایی و بازنمایی کنشگران اجتماعی در متون مطبوعاتی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر را با هدف شفاف سازی متون مطبوعاتی و کشف لایه های پنهان معانی آن ها در چارچوب تحلیل گفتمان انتقادی انجام داده ایم؛ بنابراین، چهل متن از چهار روزنامة داخلی ایران را در یک دورة دوماهة مرداد و شهریور 1390، با بهره گیری از مؤلفه های جامعه شناختی- معنایی الگوی ون لیوون (1996) به صورت کیفی تجزیه و تحلیل کردیم. تجزیه و تحلیل داده های پژوهش نشان می دهد که ایدئولوژی حاکم بر ذهن نویسندگان، گروه ها و صاحبان اندیشه، با بهره گیری از مؤلفه های گفتمان مدار همچون تشخص بخشی، تشخص زدایی، فعال سازی، کمرنگ سازی و ...، در متن منعکس می شود و تظاهر زبان شناختی ساخت های گفتمان مدار در متون، درقالب ساخت های زبانی نظیر فرآیند اسم سازی، استفاده از توصیفگرهای پیشین (در ترکیب اضافی)، معلوم دربرابر مجهول، هم پایگی و ...، صورت می گیرد. همچنین، مؤلفه های گفتمان مدار و ایدئولوژی و روابط قدرت در تعامل تنگاتنگ هستند و رابطه ای دوسویه دارند که با بررسی این ساخت ها در متون و نهادهای اجتماعی قابل تبیین است.
تحلیل گفتمانی انشقاق جریان اصول گرا به خرده گفتمان های جبهه ی پایداری و جبهه ی متحد اصول گرایی در انتخابات 1390(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
گفتمان اصول گرا در انتخابات مجلس شورای اسلامی 1390 خرده گفتمان های متعددی را در خود جای داد. جبهه متحد اصول گرایی و جبهه پایداری از مهم ترین و تأثیرگذارترین خرده گفتمان های اصول گرا در انتخابات 1390 بوده اند. این تحقیق بر آن است تا بر اساس تلفیقی از نظریه گفتمان لاکلا و موف (2001) و تحلیل گفتمان انتقادی فرکلاف به بررسی منازعات معنایی این دو خرده گفتمان در انتخابات مجلس شورای اسلامی 1390 بپردازد. نتایج این تحقیق نشان می دهد که گفتمان جبهه متحد اصول گرایی دال های شناور خود یعنی «عدالت»، «معنویت»، «پیشرفت»،«خدمت رسانی»، «ارزش ها»، «توسعه ی اقتصادی»، «اسلام» و «مقاومت» را حول دال مرکزی «ولایت» شکل داده است. در مقابل، گفتمان جبهه پایداری انقلاب اسلامی دال های شناور «معنویت»، «عدالت»، «ارزش ها»، «خدمت رسانی»، «مقاومت» و «عقلانیت» را حول دال مرکزی «ولایت» مفصل بندی کرده است.
نشانگرهای تعدیل در کنفرانس های مطبوعاتی سیاسی رئیس جمهور دورة دهم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نشانگر تعدیل، یک راهبرد بلاغی است که سخنگو آن را در جهت عدم تعهد به گفته ای یا عضویت کامل در گروهی، یعنی تعدیل محتوا یا به منظور تعدیل نیروی غیر بیانی گفته به کار می برد. نشانگر تعدیل را باید به عنوان یک عمل عمدی تلقی کرد که سخنگو با انتخاب یک ابزار زبانی، ورای محتوای گزاره ای پیام، بر تعبیر گفته تأثیر می گذارد؛ چنان که محتوا یا نیروی آن را اصلاح می کند. نشانگرهای تعدیل علی رغم فقدان معنی واژگانی مشخص، دارای معنی نقشی و کاربردشناختی قدرتمندی هستند. مقالة حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و با هدف تعریف و معرفی کاربردهای نشانگرهای تعدیل بر اساس الگوی فریزر (2009) و درنهایت، تحلیلی موردی از این کاردبردها در گفتمان سیاسی از کنفرانس های مطبوعاتی داخلی رئیس جمهور (دورة دهم) با رویکرد تحلیل گفتمان انتقادی به نگارش درآمده است. یافته های تحلیل موردی نشان می دهد که رئیس جمهور (دورة دهم) در راستای پایبندی به زبان دیپلماتیک از نشانگرهای تعدیل، به عنوان یکی از تدابیر ماهرانه در گفتار سیاسی در جهت ابهام و طفره، بهره برده است و نشانگرهای مجهول و ضمایر مبهم بیش از سایر انواع نشانگرها در گفتمان او مشاهده می شود.
بررسی شیوه های طبقه بندی اعضا در تلویزیون بی بی سی فارسی: رویکردی تحلیل گفتمانی به برنامه های متمرکز بر موضوع های دینی «پرگار»(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
طبقه بندی اعضا[1]، اصطلاحی است که ابتدا هاروِی ساکس[2] در اواسط دهة 1960 مطرح کرد. کوشش های اولیة ساکس به ارائة طرح اولیه ای از ابزار طبقه بندی اعضا (MCD)[3] انجامید که در آن به خودِ طبقه ها و ویژگی هایشان پرداخت. مقالة حاضر، با هدف بررسی شیوه های طبقه بندی اعضا به مثابه رویکردی تحلیل گفتمانی، با بررسی برنامه های متمرکز بر موضوع های دینی پرگار که در فاصلة سال های 1389 تا 1392 از تلویزیون بی بی سی فارسی پخش شده اند، تلاش می کند عناصر کلیدی کار ساکس در پیوند معناشناسانه با الگوی سه مرحله ای نورمن فرکلاف[4] را، توصیف، تفسیر و تبیین کند.
نتایج به دست آمده، گویای آن است که تنها در حدود یک سوم واژه ها و تعابیر استفاده شده برای اسلام نسبتاً مثبت بوده و دوسوم دیگر، منفی و در بسیاری از مواقع مبتنی بر کلیشه های ضداسلامی بوده است. تحلیل گفتمان انتقادی این برنامه ها با محوریت برنامة ذات اسلام نیز، نشان داد که پرگار، اسلام را به طورعمده دین خشونت، تحجر، ناراستی، ضدمدرنیسم و ناقض حقوق بشر معرفی کرده است.