مطالب مرتبط با کلیدواژه
۸۱.
۸۲.
۸۳.
۸۴.
۸۵.
۸۶.
۸۷.
۸۸.
۸۹.
۹۰.
۹۱.
۹۲.
۹۳.
۹۴.
۹۵.
۹۶.
۹۷.
تقلید
منبع:
پژوهش ادبیات معاصر جهان دوره ۲۶ پاییز و زمستان ۱۴۰۰ شماره ۲
454 - 485
حوزه های تخصصی:
در تاریخ سینمای ایران فیلم های اقتباسی متفاوتی تولید شده است. ارتباط بین فیلم فروشنده اصغر فرهادی (1395)، به عنوان اقتباسی از مرگ فروشنده اثر آرتور میلر(1949) با نقدهای متفاوتی در ایران و غرب روبه رو شد. یافتن علت تنش بین گفتمان هایی که فیلم را نقد و بررسی کرده اند، هدف اصلی نگارش این مقاله است. با رویکردی پسااستعماری، بالاخص با عنایت به نظرات هومی بابا ( - 1949)، اثر فرهادی را در جهت روشن کردن رابطه میان غرب و شرق در سینمای ایران بررسی می کنیم. در این پژوهش، اقتباس فرهادی به عنوان تقلیدی از مرگ فروشنده میلر در نظر گرفته می شود؛ با مطالعه دقیق متن نمایشنامه و فیلم فرهادی، این نتیجه حاصل می شود که اقتباس فرهادی صرفاً تقلیدی هومی بابایی از یک نمایشنامه آمریکایی نیست و بین مفاهیم بومی سازی و فضای سوم، شناور است. عناصر فرهنگی و اجتماعی غربی و ایرانی در این فیلم به گونه ای در کنار هم قرار گرفته اند که هم برای مخاطب ایرانی ملموس باشد و هم برای بیینده غربی تداعی کننده مرگ فروشنده باشد.
دیالکتیک زیبایی در اندیشه افلاطون(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
ایده زیبایی بی شک یکی از مفاهیم اساسی در فلسفه افلاطون است و حتی می توان آن را هم پای ایده خیر و واحد دانست که همانند آن ایده ها، نقش اساسی در نظام دیالکتیکی افلاطون دارد. جهت گیری دیالکتیکی این ایده با پرسش سقراط از خود زیبایی در محاوره هیپیاس بزرگ شروع می شود و هر چند هیپیاس از عهده پاسخ او برنمی آید اما از یک سو دلالت های متنوع معنایی این مفهوم آشکار می شوند و از سوی دیگر، فهم این ایده از سطح انضمامی به سطح انتزاعی کشیده می شود و بر این مبنا است که دو سیر دیالکتیکی صعودی و نزولی در محاوره هم نوشی شکل می گیرند. سیر صعودی از بدن های زیبا به سمت خود زیبایی است و سیر نزولی از خود زیبایی به جهان جسمانی برای زایش افکار و اعمال زیبا است. شخصیت محوری در این دو سیر سقراط است که ویژگی سرکش و خلاف عرف و عادت او هم مایه تمایزش از دیگران می شود و هم این که به او توانایی پیمودن این دو سیر را می دهد. به این جهت است که او با وجود زشتی ظاهر، درونی پر از نقوش زیبا و خدایی دارد و زایش این نقوش زیبا توسط او با زبان و لوگوس او است که به تایید آلکیبیادس، تاثیری عمیق بر قلب و روح مخاطبانش می گذارد. بنابراین، هدف مقاله حاضر پی گیری این مسیر دیالکتیکی در اندیشه افلاطون از پرسش اولیه در مورد زیبایی تا زایش زیبایی است.
آسیب شناسی رسانه های تصویری در بروز خشونت در جوامع(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوق جزا و جرم شناسی دوره ۱ بهار و تابستان ۱۳۹۲ شماره ۱
170 - 197
حوزه های تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل تأثیرگذار در زندگی جوامع، رسانه است. علت اهمیت تلویزیون، رادیو، ماهواره، اینترنت و ... از این روست که امروزه رسانه ها بیش از آنکه تأثیرات مثبت داشته و موجب کاهش آسیب های اجتماعی و جرایم گردند، نقش بسزایی در زمینه سازی و ایجاد انحرافات و جرایم دارند. یکی از موارد زمینه ساز جرم که رسانه به ویژه رسانه های تصویری در ایجاد آن تأثیر دارد، ایجاد خشونت است. عنصر خشونت، آسیب رساندن به غیر است که در موارد بسیاری جرم انگاری شده است. رسانه های تصویری با عادت دادن مخاطب به حوادث، حساسیت زدایی، بی قیدی و ... زمینه یادگیری خشونت از رسانه را فراهم می آورند و پس از آن، این خشونت، عیناً در جامعه مورد تقلید واقع شده و اجرا می گردد. البته در ایجاد خشونت واقعی عوامل دیگری مانند عوامل زمینه ای رسانه ای، عوامل فردی و عوامل محیطی نیز دخالت دارند. از مهم ترین این عوامل؛ عامل سن است. افراد دارای سنین کمتر به مراتب بیشتر، تحت تأثیرات رسانه قرار می گیرند و این به دلیل واقع انگاری، توانایی شناختی ناقص آن ها و عدم توانایی ارتباط دادن صحنه های برنامه به نتیجه نهایی است. با وجود این تأثیرات، لازم است دولت، برنامه سازان، مدارس و اولیا، به نحو مشارکتی و با برنامه ای مدون، سعی در کنترل رسانه ها، نظارت بر برنامه های آن، توجه بیشتر به محتوای برنامه ها و ارائه برنامه های متناسب با سن مخاطبان نمایند.
حمایت کیفری از مالکیت ادبی و هنری در حقوق فرانسه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشهای حقوقی دوره ۲ بهار و تابستان ۱۳۸۲ شماره ۳
213 - 223
حوزه های تخصصی:
متن حاضر به طور خلاصه به بیان ارکان تشکیل دهنده و مجازات جرم تقلید در آثار ادبی و هنری پرداخته ، حمایت گسترده از پدیدآورنده این آثار در حقوق فرانسه را نشان می دهد.
پیوستگی دوسویه نمایش های سنتی ایران با جامعه ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
با نگاهی به مسیر شکلگیری نمایش در کشورهای شرقی ، درمی یابیم که نه تنها فاصله ای میان آ نها و زندگی جاری مردمان نبوده بلکه نمایش مرحله یا بخش مهمی از زندگی ساکنان شرق را می ساخته است. در این نوشته، دو گونه مهم نمایش ایرانی، از منظر جامعه شناسی، بررسی شده است؛ «شبیه خوانی » بر بستری از رویدادهای اجتماعی و سیاسی جامعه ایرانی پدیدار شد و کمابیش همه دگرگونی های اجتماعی ایران در دوره های گوناگون نیز بدان راه یافت و دگرگونی های آن را در طول سده ها سبب شد؛ هما نگونه که برخی ویژگی های شبیه خوانی نقش مهمی در جامعه ایرانی بر جای گذاشت. «تقلید » نیز، اگرچه به هنگام شکل گیری چندان به جامعه سازنده اش وابسته نبود، تغییرات و دگرگونی های جامعه ایرانی را در مسیر تحولاتش پذیرفت؛ چنا نکه نقد اجتماعی از عناصر جدایی ناپذیر تقلید شد. چارچوب نظری این نوشته بر دو نظریه آشنای «بازتاب » و «شکل دهی » بنا شده، بی آنکه در محدوده آ نها باقی بماند. روش تحقیق نیز بر رویارویی تاریخ تحولات اجتماعی و تاریخ دگرگونی نمایش های سنتی ایران با بررسی های کتا بخانه ای و محیطی استوار شده است. نمایش های سنتی ایران به ضرور تهای اجتماعی و در رابطه تنگاتنگ با تماشاگران پدید آمده است و حیات خود را فقط با بازتاب اکنون جامعه اش می تواند بازیابد. نظریه های بازتاب و شکل دهی بیانگر آ ن اند که نمایش های سنتی ایران هماره حلقه واسط و ارتبا طدهنده این دو نظریه در اثر هنری یگانه ای بوده اند.
تخیل فعال دربازیگریِ رئالیستی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
نگارنده این مقاله، به روش قیاسی/تحلیلی سعی دارد با پاسخ دادن به سوالات پایین، جایگاه تخیّل و تقلید را در بازیگری واقعگرا مطالعه کند و سپس با مقایسه «تخیل فعال» و «تخیل منفعل» در بازیگری رئالیستی، مرتبه هر کدام را در رسیدن بازیگر به خلق شخصیت و بازنمایی نقش، مشخص نماید. تخیل و واقعیت در هنر چه نسبتی با هم دارند؟ آیا رئالیسم، اثر هنری را بیشتر از زاویه علم می بیند و یا تخیّل؟ آیا بازیگر واقعگرا بیشتر در فرایند شناسایی، یک «کاشف» است و یا در فرایند تولید، یک «مخترع»؟ آیا اساسا همنشینی تخیل و واقعیت در بازیگری واقعگرا میسر است؟ بی شک نظریات استانیسلاوسکی و مقایسه او با متاثرینش، سهم عمده ای از این پژوهش را شامل خواهد شد. آنچه مسلم است، تقلید -بر خلاف تصور رایج- هیچ مرتبه ای در بازیگری رئالیستی ندارد و این تخیّل رئالیستی است که اساس بازیگری را شکل می دهد. هیچکدام از نظریه پردازان سرشناس بازیگری رئالیستی، نقش اساسی تخیل در واقع گرایی بازیگر را نفی نمی کنند، اما اختلاف بر سرکیفیت آن تخیّلی است که آیا بیشتر شاخصه های فردی خود بازیگر در روزمرگی اش را بر ملا می سازد یا ویژگی های شاخص آن نقشی که ایفا می کند.
بررسی رویکرد کیچ در عرصه ارتباطات بصری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
واژه کیچ در قلمرو هنر به معنای آثار تکراری، تقلیدی و قابل دسترس است که با ویژگی هایی نظیر تکرار امر آشنا، تکثر، تقلید، بهره گیری از عواطف کاذب، به جای تعقل و دور بودن از ایده همراه است. امروزه تعاریف کیچ در عرصه های مختلف هنری، ادبی، سیاسی و فرهنگی، مورد استفاده قرار می گیرد و رویکردهای گوناگون و آرای متکثری در برابر آن وجود دارد. این پژوهش با اتخاذ رویکرد انتقادی به شیوع و گسترش کیچ و مصادیق آن در عرصه ای از ارتباط تصویری که در ارتباط با عموم مخاطبان و در بسترهای عمومی جامعه رواج دارد، پدیده مذکور را روندی بسیار مهم و تاثیرگذار محسوب می کند و آن را نیازمند خوانش و کنکاش می داند؛ زیرا نفوذ و همه گیری این پدیده در جامعه، ارتباط مستقیم با تنزل سطح ذائقه بصری مخاطبان و عدم آشنایی آنان با کیفیت زیبایی شناسی ناب، خواهد داشت. پژوهش حاضر با بهره گیری از روش توصیفی و ابزار جمع آوری اطلاعات کتابخانه ای، به بررسی و تبیین کیچ و نمودهای آن در حوزه های مختلف ارتباط تصویری می پردازد. نتایج حاصل نشان می دهد، این پدیده منجر به تولید آثار ارتباط تصویری با ویژگی هایی نظیر تقلید و تکرار، حس آمیزی از طریق تکرار فرم های آشنا، رجوع تقلیل گرایانه به گذشته و سنت، انباشت و دلالت صریح، می گردد.
واکاوی مخالفت غزالی با وجوب نظر(مقاله علمی وزارت علوم)
یکی از موضوعات مورد مناقشه بین متکلمان، شناخت اولین واجب بر مکلف بوده است. متکلمان معتزلی و اشعری معرفت نسبت به خداوند از طریق استدلال را اولین واجب می دانستند. دلیل آن را گروهی عقلی و گروهی سمعی برمی شمردند؛ هرچند در اصل موضوع با یکدیگر نزاعی نداشتند. با این رویکرد، فاصله ایمان تا کفر بر اساس علم و یا جهل نسبت به خداوند رقم می خورد. به طوری که عالِم به خداوند، مومن و جاهل به خداوند، کافر تلقی می گردید. غزالی متکلم قرن پنجم هجری با این اندیشه به مخالفت برخاست. او علم و جهل نسبت به خداوند از طریق استدلال را از دایره ایمان و کفر خارج ساخت. در این راستا غوطه ور شدن در علم کلام را جز در مواردی محدود، حرام اعلام کرد و ایمان را از معرفت جدا دانست. او با این رویکرد عوام مردم را به تقلید و تسلیم در اعتقادات امر نمود و سرپیچی از آن را مشمول مجازات دانست. این پژوهش به روش توصیفی- تحلیلی اندیشه غزالی پیرامون وجوب نظر و استدلال در معرفت به خداوند را مورد واکاوی قرار داده و معتقد است غزالی ارائه استدلال بر اصول اعتقادی را بر مکلف واجب ندانسته و تقلید در اعتقاد و پیامدهای آن را مورد حمایت قرار داده است. شماره ی مقاله: ۱۱
امکان سنجی فقهی تقلید از مجتهد غیر بالغ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فقه و حقوق اسلامی سال پانزدهم پاییز ۱۳۹۸ شماره ۵۷
117 - 132
تمامی مردم جامعه اسلامی نیازمند رجوع به عالم دینی هستند، این عالمان در غالب موارد انسان های جا افتاده و مسنّ هستند که با مبانی دین آشنایی کافی دارند، اما گاهی در دوران میانسالی، جوانی و حتی نوجوانی به درجه ای از علم نائل می گردند و محل مراجعه مردم قرار می گیرند، همانگونه که در تاریخ می توان از فقیهانی که در سن طفولیت بوده اند، نامبرد. در حالتی که بالغ باشد با فرض دارا بودن سایر شرائط، امکان جواز رجوع به چنین عالمی محل اجماع فقیهان است، اما در صورت فقدان شرط بلوغ، آیا امکان تقلید از چنین مجتهدی از منظر فقه استدلالی وجود دارد یا خیر؟ در این زمینه، سه قول میان فقیهان امامیه وجود دارد، مشهور فقیهان بلوغ را در مرجعیت شرط می دانند، برخی دیگر بیان می دارند که علی الاحوط، مرجع تقلید باید بالغ باشد و دیدگاه سوم که به فقیهان معاصر تعلق دارد، اینکه مانعی برای تقلید از مجتهد نابالغ وجود ندارد. یافته های این پژوهش که به شیوه ی توصیفی – تحلیلی صورت گرفته است، اثبات می کند که با استناد به بنای عقلاء و اطلاقات روایات باب تقلید و با توجه به ایراداتی که به ادلّه ی لزوم و احوط بودن اشتراط بلوغ در مرجع تقلید، وارد می گردد، امکان تقلید از مجتهد نابالغ وجود دارد و قول سوم که دیدگاه غیرمشهور است، از دو قول دیگر رجحان دارد.
مضامین و اصطلاحات عرفانی در شعر شاعران دوره بازگشت با تکیه بر چهار شاعر دوره قاجار و مشروطه: فروغی بسطامی، قاآنی، صفای اصفهانی، ادیب نیشابوری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات ادبیات تطبیقی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۱ شماره ۶۱
19 - 36
مضامین شعر، دگرگونی های مختلفی را تجربه کرده و آنچه به نحوی کامل دور نشده، مضامین عرفانی است. ازآنجاکه دوره بازگشت ادبی یکی از دوره های مهم در ادوار شعر و حلقه اتصال ادب کلاسیک با دوره معاصر است، توجه ویژه به بازتاب مضامین مختلف شعری آن مهم بوده. تعیین رویکردها و نگرش شاعران برتر دوره قاجار مشروطه در حیطه مضامین عرفانی به روش توصیفی - تحلیلی هدف این پژوهش است. شاعران منتخب این تحقیق تحت نفوذ سبک های کهن و نیز شاعران برتر دوره های مختلف بوده اند و تقلید هرچند استادانه هم انجام شود، بازهم ارزش اثر اصلی را ندارد. تقلید از سکون و ایستایی شخص و جامعه مقلد روایت دارد اما مضامین عرفانی، به نحوی کامل از شعر این شاعران دور نشده و آنان سبک شخصی خود را نیز به حیطه اشعارشان وارد کرده اند. هرچند این مضامین در خدمت زیبایی و پر مفهوم شدن شعر استفاده شده اما به گونه ای جداگانه شعر سبک عارفانه محسوب نمی شوند. این شاعران به تعالیم هر دو مکتب خراسانی و بغدادی واقف بوده اند. توجه به همراهی همیشگی شور، محبت و عشق در مراحل عرفانی است و عرفان عملی بر عرفان نظری ارجحیت می یابد.
بررسی و نقد تأثیر سبک اصفهانی- هندی بر غزل معاصر(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فنون ادبی سال چهاردهم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۴ (پیاپی ۴۱)
21 - 38
هدف این پژوهش مطالعه نمونه هایی از غزل معاصر است که شاعر در آن می کوشد از مؤلفه های صوری و معنایی سبک هندی بهره ببرد. روش پژوهش، توصیفی تحلیلی و با ابزار کتابخانه است. این پژوهش درپی بررسی و تحلیل برجسته ترین عناصر سبک نازک خیال اصفهانی هندی در غزل متأخر معاصر است. پرسش مهم این است که «آیا پذیرفتنی است در دوره کنونی غزل که باید نیمایی یا همسو با زبان و محتوای معاصر باشد در جریان هایی به شیوه سبک هندی نظر داشته باشد؟ و در این مسیر چه عناصری از سنت سبک اصفهانی هندی در غزلْ نوآورانه، و کدام الگوبرداری ها فقط تقلیدی و کلیشه ای بوده است؟». غزل همواره درپی تجربه عوالم ذهنی و زبانی تازه است؛ به همین سبب، غزل معاصر نیز برای حفظ تازگی صورت و معنا بدین مهم دست یازیده است. حضور عناصر سبک اصفهانی هندی در بخش تأمل برانگیزی از غزل معاصر، نویدبخش نوآوری و حضور مضامین تازه و زبان همسو با عصر و نشان دهنده ماندگاری غزل با فرم و محتوای تازه است؛ اما با وجود این، در برخی بیت ها، وجود برخی ضعف های زبانی و الگوبرداری سست از ارسال المثل با مضمون سازی و کاربرد تمثیل و تشبیه شتابزده و سطحی، سبب ناهنجاری و تکراری بودن مضمون و زبان شده است.
بازخوانی انتقادی دیدگاه جریان های منکر اجتهاد و تقلید در دوران غیبت
حوزه های تخصصی:
علم آموزی و مراجعه به اهل علم دو مفهوم نهاده در سرشت انسانی است که در قالب آموزه «اجتهاد و تقلید» از زمان ائمه علیهم السلام در بین مردم وجود داشته است. این مهم مستند به آیات قرآن، روایات، سیره متشرعه و عقلاست و مقدمه ای لازم جهت شناخت معارف دین است. این آموزه در گذر زمان مورد هجمه جریان های انحرافی قرار گرفته است. آنان با برداشت اشتباه از معنای «اجتهاد»، دیدگاه غلط از اعتبارسنجی متون کهن مانند الکافی ، عدم درک صحیح از قواعد اصولی،گمان به بطلان این آموزه دارند. نگارندگان تلاش دارند تا با روش توصیفی - تحلیلی، بازخوانی ادعای جریان های معاصر در این مسئله را بیان کرده و در ادامه به نقد پردازند. نتیجه آن است که منظور از «اجتهاد مذموم» قیاس و استحسان موجود در فقه اهل سنت است و با توجه به سبک نوشتاری و سیره مجتهدان دوران غیبت صغری، بهره گیری از قواعد اصولی کاری لازم و مطابق با دستور اهل بیت علیهم السلام برای شناخت صحیح دین بوده و لزوم بررسی روایات موجود در کتب کهن، اصولیون را به اجتهاد مصطلح رسانده است.
نقد غزالی بر آموزه تعلیم؛ مبنای معرفت شناسی دینی شیعه اسماعیلیه با روایت ناصرخسرو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فلسفه دین سال بیستم تابستان ۱۴۰۲ شماره ۲ (پیاپی ۵۵)
133 - 144
حوزه های تخصصی:
یکی از عناوین مهم در فلسفه دین معاصر معرفت شناسی دینی است. این موضوع بیشتر با رویکرد تحلیلی مورد بحث قرار گرفته است. البته با رجوع به فلسفه های قاره ای نیز تلاش شده دیدگاه های فیلسوفان در این خصوص استنباط شود. با رجوع به آثار متفکران در سنت ایرانی اسلامی می توان این مبحث را به خوبی پی گرفت. در این مقاله با روش توصیفی تحلیلی به آموزه تعلیم که یکی از مهم ترین مبانی معرفت شناسی دینی شیعه اسماعیلیه محسوب می شود پرداخته می شود. بین اسماعیلیه (باطنیه، تعلیمیه) و امامیه تفاوت بسیار است. اما در یکی از کلیدی ترین عقاید، یعنی باور به امام معصوم و تبعیت از او، اشتراک نظر دارند. واکاوی نظریه تعلیم و نقدهایی که بدان وارد است می تواند به فهم بهتر نظریه امامت نزد امامیه مددرسان باشد. همچنین برای فهم معرفت شناسی دینی اسماعیلیه فهم آموزه تعلیم اهمیتی اساسی دارد. مسئله این پژوهش واکاوی نقد غزالی بر آموزه تعلیم است.
مناسبات مولوی و سنایی در باب علم و تقلید در عرفان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مسأله تقلید و تحقیق و به ویژه علوم تقلیدی و تحقیقی از نظر عارفان جایگاهی مهم دارند. عارفان تقلید و به ویژه علومی را که حاصل تقلید باشد نکوهش می کنند، زیرا آن را چیزی جز قیل و قال نمی شناسند؛ به همین دلیل این گونه علوم از نظر عارفان راهگشا نیستند و نفع و ارزشی ندارند. در مقابل این علوم تقلیدی که کسبی یا تجربی هستند علوم لدنّی یا تحقیقی قرار دارد که باید از طریق ریاضت و مجاهدت و مراقبت و تصفیه دل به آن دست یافت. عارفان و به ویژه مولانا اجتهاد در اصول را پیشنهاد و پیروی بی خردانه از اندیشه و روش آبا و اجداد را نکوهش می کنند و تسلیم در مقابل اصول اثبات شده را بی خردانه می دانند. عارفان معتقدند علم تقلیدی برای فهم حقایق جهان بسنده نیست و برای رسیدن به یقین، استدلال کارآیی کافی ندارد و بی تردید تا به تحقیق نرسند به حضرت حق نخواهند رسید.
روش های تربیت جبهۀ باطل در فضای مجازی؛ تلاشی برای روش شناسی تربیتی در فضای مجازی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
معرفت سال ۳۲ خرداد ۱۴۰۲ شماره ۳۰۶
79-87
حوزه های تخصصی:
بسیاری از انسان ها بعد از مدتی، اثر ناپسندی که جبهه باطل از طریق فضای مجازی بر آنها و زندگی شان گذاشته را متوجه می شوند؛ اما نمی دانند که چگونه این تغییرات سوء در آنها پدید آمده است. سؤال اصلی این نوشتار این است که جبهه باطل این اثرات را با چه روش هایی روی انسان ها و جوامع انسانی ایجاد می کند؟ شناخت این روش ها کمک شایانی به تشخیص نوع تربیت او سر صحنه واقعیت می کند. برای پی بردن به روش های مذکور و تحلیل کارکرد آنها، هم از عینک تجربه استفاده شده و هم از پنجره دین به این مقوله نگاه شده است. دو روش تلقین و تقلید (الگوپردازی)، روش های عمده ای هستند که جبهه باطل در مسیر تربیت وهمانی و باطل خود از آن استفاده می کند. نقش سلبریتی ها و همچنین هدفی که دشمن از بمباران اطلاعات دارد در اینجا مشخص می شود. جالب آنجاست که جدای از علم روان شناسی و جامعه شناسی روز، نظر اسلام و متن آیات و روایات نشان می دهد که این دو روش در نظر خداوند نیز از روش های عمده برای تربیت الهی حساب می شوند.
تحلیل جامعه شناختی گرایش به روابط فرازناشویی از دیدگاه نظریه یادگیری اجتماعی ایکرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جامعه شناسی فرهنگ و هنر دوره ۵ پاییز ۱۴۰۲ شماره ۳
62 - 85
حوزه های تخصصی:
روابط فرازناشویی در بسیاری از جوامع به شدت در معرض انگ و برچسب زنی قرارداشته و به یکی از مسائل مهم و اساسی میان زوج ها بدل شده است. با وجود رواج آن باز هم پدیده ای است که مورد انگ زنی قرار می گیرد و وقتی جامعه با آن روبه رو شود مایه شرمساری خواهد بود. پژوهش حاضر با هدف بررسی گرایش زنان متاهل به روابط فرازناشویی صورت پذیرفته است که می کوشد در پرتو نظریه یادگیری اجتماعی ایکرز، این مساله اجتماعی را تبیین کند. این مطالعه با استفاده از روش پیمایش در میان80 نفر از زنان متاهل شهر بابل که بر اساس شیوه نمونه گیری غیرتصادفی از نوع گلوله برفی انتخاب شده اند، انجام شده است. یافته های پژوهش حاکی از آن است که بین متغیرهای تقویت افتراقی و تقلید و گرایش به روابط فرازناشویی رابطه مثبت و معناداری وجود دارد. رگرسیون چندگانه نشان می دهد که از میان متغیرهای مستقل، متغیر پاداش تصوری بیشترین پیش بینی پذیری را بر متغیروابسته یعنی گرایش به روابط فرازناشویی دارد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که گرایش به روابط فرازناشویی تحت تاثیر «پاداش ها»، «عکس العمل ها» و «تقلید از رسانه ها»، تقویت شده و تکرارپذیری اش بالا می رود. در واقع، روابط فرازناشویی تابعی است مثبت و مستقیم از تقویت افتراقی و تقلید که هر دو به عنوان محرک های متمایز کننده رفتار عمل می کنند.
تبیین جامعه شناختی نگرش دانشجویان نسبت به ازدواج سفید: کاربست نظریه یادگیری اجتماعی ایکرز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مسائل اجتماعی ایران سال ۱۴ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲
۲۸۷-۲۵۳
حوزه های تخصصی:
با توجه به گسترش ازدواج سفید به عنوان مسئله ای اجتماعی، این تحقیق با استفاده از نظریه یادگیری اجتماعی ایکرز به بررسی این پدیده در میان 277 نفر از دانشجویان دانشگاه مازندران پرداخته است. نظریه پیش گفته، احتمال وقوع رفتار مجرمانه یا همنوایی را تابعی از تعادل این تأثیرات بر رفتار می داند. یافته ها نشان داد درمجموع حدود یک پنجم از کل نمونه تحقیق به لحاظ نگرشی با ازدواج سفید مخالف، حدود نیمی بینابین و حدود یک سوم موافق هستند. از منظر نگرشی، تفاوت معناداری میان دانشجویان دختر و پسر وجود ندارد؛ اما از بُعد رفتاری، دانشجویان پسر بیشتر از دانشجویان دختر ازدواج سفید (داشتن رابطه بدون تعهد) را تجربه کرده اند. همچنین، طبق نتایج تحلیل رگرسیونی چندگانه، متغیر میزان پیوند افتراقی بر ابعاد شناختی و رفتاری، متغیر میزان تقویت افتراقی بر ابعاد شناختی، عاطفی و رفتاری و متغیر میزان تقلید نیز بر بُعد عاطفی نگرش به ازدواج سفید تأثیر معنادار دارد. بنابراین، دانشجویانی که در معرض پیوند و تقویت افتراقی قرار می گیرند، نگرش مساعدتری به ازدواج سفید و درگیرشدن در تجربه آن دارند. درواقع، نگرش مساعد یا نامساعد نسبت به ازدواج سفید، به پاداش ها و مجازات های ادراکی بستگی دارد. ازاین رو هرچه ارزش، دفعات و احتمال پاداش برای یک رفتار اجتماعی بیشتر باشد، احتمال وقوع و تکرار آن بیشتر است و برعکس. چون در بافت فرهنگی و دینی ایران، تبعات منفی ازدواج سفید (از قبیل احتمال بارداری ناخواسته، سقط جنین، احتمال بالای مرگ ومیر مادران در سقط های زیرزمینی، خشونت فیزیکی و روانی، عدم حمایت قانونی و...) برای دختران بیشتر از پسران است، ازاین رو دانشجویان دختر کمتر از دانشجویان پسر به ازدواج سفید روی می آورند.