مطالب مرتبط با کلیدواژه
۴۱.
۴۲.
۴۳.
۴۴.
۴۵.
۴۶.
۴۷.
۴۸.
۴۹.
۵۰.
۵۱.
۵۲.
۵۳.
۵۴.
۵۵.
۵۶.
۵۷.
۵۸.
۵۹.
۶۰.
دیابت
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
39 - 54
حوزه های تخصصی:
در بیماران دیابتی، آسیب عضله قلب باعث توسعه حجیم شدن عضلانی بطن چپ و افزایش حساسیت پذیری قلب به آسیب نرسیدن اکسیژن می شود. درپی بروز التهاب های ناشی از دیابت، گیرنده شبه تول چهار فعال می شود. عوامل محافظتی در پاسخ به این گونه التهاب ها توسط قلب فعال می شوند که عامل رونویسی فعال شده سه ازجمله آن ها است. فعالیت های ورزشی با کاهش عوامل التهابی، اثرهای آسیب عضله قلب دیابتی را کاهش می دهند. هدف از انجام این پژوهش، تعیین اثر تمرین تناوبی شدید بربیان ژن گیرنده شبه تول چهار و عامل رونویسی فعال شده سه عضله قلبی رت های دیابتی نر بود. تعداد 48 سر رت شش هفته ای با میانگین وزنی 150 گرم، به صورت تصادفی به چهار گروه 12 تایی گروه کنترل ،گروه دیابت، گروه دیابت- تمرین تناوبی شدید و گروه تمرین تناوبی شدید تقسیم شدند. شش هفته تمرین تناوبی شدید شامل 10 تکرار یک دقیقه ای دویدن روی نوار گردان با دو دقیقه استراحت بین نوبت ها، س ه روز در هفت ه انجام ش دند. ب یان ژن با تکنیک Real-Time PCR و محاسبه تغییرات با استفاده از روش ΔΔCT - 2 انجام شد. داده ها با استفاده از آزمون های فیشر و مانوا درسطح معناداری 0.01 P ≤ تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها افزایش معنادار بیان ژن عامل رونویسی فعال شده سه و کاهش معنادار گیرنده شبه تول چهار را نشان داد؛ درنتیجه، تمرین تناوبی شدید ازطریق فعال کردن مسیر و سازوکارهای سلولی و مولکولی، موجب کاهش اثرهای منفی ناشی از بیماری آسیب عضله قلب دیابتی می شود.
اثر شش هفته تمرین هوازی فزاینده به همراه تزریق سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی بر سطوح فاکتور رشد عصبی و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی در هیپوکامپ رت های دیابتی شده با استرپتوزوسین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی پاییز ۱۳۹۸ شماره ۴۳
123 - 140
حوزه های تخصصی:
هدف از اجرای این پژوهش، بررسی اثر شش هفته تمرین هوازی فزاینده به همراه تزریق درون دمی سلول های بنیادی مشتق از بافت چربی، بر میزان عامل رشد عصبی (NGF) و فاکتور رشد اندوتلیال عروقی (VEGF) در هیپوکامپ موش های دیابتی شده با استرپتوزوسین بود. تعداد 48 سر رت (با وزن تقریبی 240-220 گرم و سن نُه هفته) به شش گروه تقسیم شدند: کنترل، شم، دیابت، دیابت + تمرین، دیابت + سلول بنیادی و دیابت + تمرین + سلول بنیادی (ترکیبی). گروه تمرینی شش هفته و هفته ای پنج روز با شدت 70-60 درصد VO2max به تمرین روی نوار گردان پرداختند. در گروه دریافت کننده سلول بنیادی، به کمک سرنگ انسولینی PBS /5 ml، حاوی 106 * 5/1 عدد سلول بنیادی استخراج شده از بافت چربی انسانی به سیاهرگ دم رت دیابتی تزریق شد. برای ایجاد مدل دیابت، STZ با دوز 60 میلی گرم در کیلوگرم در ترکیب با بافر سیترات و pH 5/4 به صورت درون صفاقی تزریق شد. سطح عامل رشد عصبی و فاکتور اندوتلیال عروقی هیپوکامپ موش ها با روش الایزا اندازه گیری شد. سطوح VEGF و NGF در گروه کنترل دیابت نسبت به کنترل کاهش معنا دار یافت (P = 0.0001). مقادیر VEGF در گروه دیابت + تمرین + سلول در مقایسه با سایر گروه ها افزایش معنا دار داشت (P = 0.0001). این شاخص در گروه دیابت + سلول و دیابت + تمرین در مقایسه با گروه کنترل دیابت افزایش معنا دار یافت (P = 0.0001). در گروه دیابت + سلول + تمرین در مقایسه با سایر گروه ها به جز گروه دیابت + سلول افزایش معنا داری در سطوح NGF مشاهده شد (P = 0.0001). همچنین، این ش اخص در گ روه دیابت + س لول و گروه دیابت + تمرین نسبت به گروه ک نترل دی ابت اف زایش مع نا دار داش ت (P = 0.0001). به طورکلی، نتایج نشان داد که مقادیر NGF و VEGF در گروه تمرین، سلول بنیادی و همچنین، در گروه ترکیبی در مقایسه با گروه کنترل دیابت افزایش معنادار یافت؛ بنابراین، به نظر می رسد که هرکدام از مداخله ها، به ویژه ترکیب آن ها می تواند به واسطه تأثیر افزایشی بر عوامل نوروتروفیک و عروقی، یک عامل کنترل کننده دربرابر بیماری دیابت باشد.
نقش تعدیل کننده ناگویی طبعی در رابطه بین روان بنه های هیجانی و باورهای نارسایی عملکرد جنسی در زنان و مردان مبتلا به دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره شانزدهم تابستان ۱۳۹۶ شماره ۶۲
238-250
حوزه های تخصصی:
ازآنجایی که رابطه جنسی خود یک هیجان است آن را باید در بستر هیجان ها مطالعه نمود. بنابراین مسأله شناخت نحوه رابطه و تأثیر دو متغیر مهم حوزه روانشناسی یعنی ناگویی طبعی و روان بنه های هیجانی بر نارسایی عملکرد جنسی از اهمیت بالایی برخوردار است. هدف پژوهش حاضر بررسی نقش تعدیل کننده ناگویی طبعی در رابطه بین روان بنه های هیجانی و باورهای نارسایی عملکرد جنسی در زنان و مردان مبتلا به دیابت می باشد. روش این پژوهش توصیفی از نوع همبستگی می باشد. نمونه ای 152 نفری (74 مرد و 78 زن) از افراد مبتلا به دیابت به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به دو روش حضوری و اینترنتی در طول 3 ماه مقیاس های روان بنه های هیجانی ( LESS ، 2002)، مقیاس فارسی ناگویی طبعی تورونتو ( FTAS-20 ، 1994) و پرسشنامه باورهای نارسایی عملکرد جنسی ( SDBQ ، 2003) را تکمیل کردند. برای تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و رگرسیون تعدیلی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که بین روان بنه های هیجانی و باورهای نارسایی عملکرد جنسی و بین ناگویی طبعی و باورهای نارسایی عملکرد جنسی در سطح (0/01 p= ) رابطه مثبت و معنادار وجود دارد. نتایج تحلیل رگرسیون نیز حاکی از این امر بود که ناگویی طبعی رابطه بین روان بنه های هیجانی و باورهای نارسایی عملکرد جنسی در سطح (0/05 p= ) تعدیل می کند. بر اساس یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که رابطه روان بنه های هیجانی با باورهای نارسایی عملکرد جنسی تنها یک رابطه خطی ساده نیست بلکه این رابطه می تواند تحت تأثیر ناگویی طبعی قرار گیرد.
مقایسه اثربخشی درمان شناختی رفتاری با ذهن آگاهی بر روان درستی بیماران مبتلا به دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره هفدهم پاییز (آبان) ۱۳۹۷ شماره ۶۸
491-499
حوزه های تخصصی:
زمینه : دیابت نوع دو یکی از بیماری های مزمنی است که به سبب مشکلات جسمانی، احتمال ابتلا به اختلال های روانی را افزایش می دهد. از این رو مداخلات روان شناختی، احتمالا می توانند تغییرات مثبتی در شاخص های فعالیت ایمنی و روان شناختی بدن ایجاد کنند. هدف: پژوهش حاضر با هدف مقایسه درمان شناختی رفتاری با ذهن آگاهی بر روان درستی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 انجام شد. روش: روش پژوهش از نوع نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون سه گروهی بود. جامعه آماری، شامل کلیه بیماران مبتلا دیابت به نوع 2 و عضو انجمن حمایت از بیماران دیابتی تهران در سال 1397 بود. از بین آنها 60 نفر به تصادف انتخاب شدند. پس از اجرای اولیه پیش آزمون روان درستی ریف (1989)، 48 نفر دارای کم ترین نمره روان درستی، انتخاب و به تصادف در سه گروه (دو گروه آزمایشی و یک گروه کنترل) جایگزین شدند. داده ها از طریق تحلیل کواریانس و آزمون تعقیبی بن فرونی مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: بر اساس نتایج حاصل، هر دو روش مداخلاتی شناختی رفتاری (0/05 p< ) و ذهن آگاهی (0/05 p< ) به طور معناداری موجب افزایش سطح روان درستی بیماران گردید؛ اما میزان تأثیر مداخله های شناختی- رفتاری بر افزایش روان درستی بیشتر از آموزش های ذهن آگاهی بیماران بود (0/01 p< ). نتیجه گیری : بر این اساس، مداخله شناختی رفتاری با تغییر باورهای بیمار، بهتر از مداخله رقیب به بیمار در فراگیری و تمرین مهارت های مقابله با مسائل روانی ناشی از بیماری کمک می کند.
اثربخشی تعدیل سوگیری شناختی تفسیری از طریق تقویت تصویرسازی مثبت بر خود مراقبتی، کیفیت زندگی، سوگیری تفسیری، و خلق افسرده در بیماران مبتلابه دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: این پژوهش به منظور بررسی اثربخشی تعدیل سوگیری شناختی تفسیری(CBM-I) ازطریق تصویرسازی مثبت بر فعالیت های خودمراقبتی، کیفیت زندگی، سوگیری تفسیری و خلق افسرده در بیماران دیابت نوع 2 اصفهان انجام شد. روش: در پژوهش حاضر که به روش نیمه تجربی بود، 30 فرد دیابتی به صورت نمونه گیری در دسترس، از 7 مرکز بهداشت در اصفهان، به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل، وارد شدند. ابزار سنجش استفاده شده شامل مقیاس های خودمراقبتی توبرت و همکاران، کیفیت زندگی بوروفس و همکاران، افسردگی بک و جملات درهم ریخته ونزلف بود. افراد گروه آزمایش تحت 7 جلسه درمانی تعدیل سوگیری شناختی تفسیری از طریق تصویر سازی مثبت قرار گرفتند و هر دو گروه آزمایش و کنترل در سه مرحله ی پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری ارزیابی شدند. نتایج جمع آوری شده با استفاده از شیوه کوواریانس داده های مکرر تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد تعدیل سوگیری شناختی تفسیری از طریق تصویرسازی مثبت بطور معنادار موجب بهبود میانگین خودمراقبتی، کیفیت زندگی، سوگیری تفسیری و خلق در بیماران دیابت گروه آزمایش نسبت به کنترل شده است. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد به کارگیری تعدیل سوگیری شناختی تفسیری از طریق تصویرسازی مثبت در بهبود فعالیت های خود مراقبتی، کیفیت زندگی و سوگیری تفسیری و خلق نقش شایانی دارد. این یافته ها این روش را مداخله موثری برای بهبود شاخص های روانشناختی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2 معرفی می کند.
تأثیر مصرف عصاره استویا و تمرین هوازی بر میزان امنتین -1 سرمی و نیمرخ لیپیدی در رت های دیابتی شده با STZ(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال یازدهم تابستان ۱۳۹۸ شماره ۲ (پیاپی ۴۱)
179 - 194
حوزه های تخصصی:
امنتین-1، آدیپوکین مترشح از بافت چربی احشایی، در توسعه اختلالات مرتبط با دیابت (همچون مقاومت انسولینی و دیس لیپیدمی) نقش دارد. ضمن استفاده از تمرینات هوازی به دلیل تأثیرات مثبت آنها، ﺗﺤﻘﯿﻘﺎت ﺟﺪﯾﺪ ﺑﻬﺮهﻣﻨﺪی از ﮔﯿﺎﻫﺎن داروﯾﯽ را در ﺑﻬﺒﻮد ﺳﻄﺢ ﺳﻼﻣﺖ، ﭘﯿﺸﮕﯿﺮی و ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ درﻣﺎن ﺑﯿﻤﺎری دﯾﺎﺑﺖ ﻣﺆﺛﺮ ﻣﯽداﻧﻨﺪ. یکی از اﯾﻦ ﮔﯿﺎﻫﺎن، ﮔﯿﺎه اﺳﺘﻮﯾﺎست. هدف این پژوهش، بررسی اثر تمرین هوازی و مصرف عصاره استویا، بر میزان امنتین-1 سرمی و نیمرخ لیپیدی در رت های دیابتی بود. 35 ﺳﺮ رت ﻧﺮ در محدوده وزنی180تا220 ﮔﺮم به طور ﺗﺼﺎدﻓی به گروه های کﻨﺘﺮل ﻏیﺮدیﺎﺑﺘی، کﻨﺘﺮل دیﺎﺑﺘی، دیﺎﺑﺘی ﺗﻤﺮیﻦ، دیابتی عصاره و دیابتی تمرین همراه با استویا تقسیم شدند. ﺗﻤﺮینات هوازی ﺷﺎﻣﻞ دویدن بر روی تردمیل (5 روز در ﻫﻔﺘﻪ، ﺑه مدت 6 ﻫﻔﺘﻪ) بود، دریافت عصاره نیز در همین مدت ادامه یافت. در پایان مداخله نمونه های خونی به منظور سنجش مقادیر امنتین-1 و نیمرخ لیپیدی به دست آمد. داده ها ﺑﺎ اﺳﺘﻔﺎده از آزﻣﻮن آنوآ یکسویه و آزمون توکی ﺗﺤﻠﯿﻞ شد. نتایج نشان داد ﺳﻄﻮح ﺳﺮﻣﯽ اﻣﻨﺘﯿﻦ- 1 در ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل دﯾﺎﺑﺘﯽ در ﻣﻘﺎﯾﺴﻪ ﺑﺎ ﮔﺮوه ﮐﻨﺘﺮل ﻏﯿﺮدﯾﺎﺑﺘﯽ ﭘﺎﯾﯿﻦﺗﺮ ﺑﻮد (001/0= P). برنامه تمرینی هوازی و دریافت استویا به افزایش معنادار امنتین-1 و HDL و کاهش معنادار TG ، TC، LDLو VLDLدر گروه های تجربی نسبت به گروه کنترل دیابتی منجر شد (05/0P<). ایﻦ ﻧﺘﺎیﺞ ﺣﺎکی از افزایش اﻣﻨﺘیﻦ-1 و بهبود ﭘﺮوﻓﺎیﻞ ﻟیﭙیﺪی پس از انجام تمرین هوازی و مصرف استویا بود. این تأثیرات هنگام استفاده همزمان از تمرین و استویا بیشتر بود.
اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر تاب آوری، شادکامی ذهنی و نستوهی مادران دچار دیابت نوع دو
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی روان درمانی مثبت نگر بر تاب آوری، شادکامی ذهنی و نستوهی مادران دچار دیابت نوع دو انجام گرفت. روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه بود. جامعه آماری پژوهش حاضر، شامل مادران دچار دیابت شهر تهران در سال 1396 بود. در این پژوهش از روش نمونه گیری غیر احتمالی در دسترس و گمارش تصادفی استفاده شد. بدین صورت که از بین مادران دیابتی مراجعه کننده به مراکز درمانی تهران، تعداد 30 نفر به صورت در دسترس انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گروه کنترل قرار گرفتند. گروه آزمایش مداخله آموزشی را طی سه ماه در 10 جلسه 90 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورداستفاده در این پژوهش شامل شادکامی ذهنی (ریان و فردریک، 1997)، پرسشنامه نستوهی (کوباسا و همکاران، 1979) و مقیاس تاب آوری (کانر و دیودیسون، 2003) بود. داده ها به شیوه تحلیل کوواریانس توسط نرم افزار آماری SPSS 23 مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که روان درمانی مثبت نگر بر شادکامی ذهنی، تاب آوری و نستوهی مادران دچار دیابت مؤثر بوده است ( P<0.001 ). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که روان درمانی مثبت نگر می تواند به عنوان یک درمان کارآمد جهت افزایش شادکامی ذهنی، تاب آوری و نستوهی مادران دچار دیابت مورداستفاده گیرد.
اثربخشی آموزش تکنیکهای شناختی - رفتاری بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 1(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۱۲ پاییز ۱۳۹۲ شماره ۴۷
114-131
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر آموزش های شناختی _ رفتاری بر کیفیت زندگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 بود. بدین منظور 16 نفر از بیماران مبتلا به دیابت نوع 1 که عضو انجمن دیابت ایران شعبه ی اسلامشهر بودند به طور تصادفی انتخاب شده و در گروه های آزمایش و کنترل قرار گرفتند. آزمودنی های گروه آزمایش به مدت 10 جلسه تکنیک های شناختی – رفتاری را آموزش دیدند و گروه کنترل این آموزش ها را دریافت نکردند.قبل و بعد از اجرای مداخله ی هر دو گروه از طریق آزمون کیفیت زندگی سازمان بهداشت جهانی مورد ارزیابی قرار گرفتند.نتایج تحلیل کوواریانس نشان داد تکنیک های شناختی _ رفتاری در دو بعد جسمانی و روان شناختی از کیفیت زندگی اثر معنادار داشته اند اما در دو بعد دیگر یعنی ابعاد اجتماعی و محیطی تأثیر معناداری مشاهده نشد. به نظر می رسد با توجه به ماهیت تکنیک های شناختی _ رفتاری اثر بخشی در دو بعد جسمانی و روان شناختی و عدم اثر گذاری معنادار بر دو بعد دیگر قابل توجیه باشد.
تأثیر درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای مرتبط با سلامت بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: دیابت عامل بسیاری از اختلالات جسمی و روانی است. امروزه مفهوم «مراقبت از خود» در بیماری ها، به علت تغییر الگوی بیماری از حاد به مزمن، تغییر ایدئولوژی از درمان به پیشگیری، منابع اقتصادی محدود و کوتاه نمودن مدت زمان بستری بیماران در بیمارستان بسیار موردتوجه و گسترش قرارگرفته است. بدین منظور هدف پژوهش اثربخشی درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای مرتبط با سلامت در بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ بود. مواد و روش ها: روش تحقیق حاضر نیمه آزمایشی به طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. از میان بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲ مراجعه کننده به شبکه بهداشت شهرستان عسلویه، تعداد ۳۰ نفر به صورت هدفمند انتخاب شده و به شیوه تصادفی در دو گروه کنترل و آزمایش جایگزین شدند (هر گروه ۱۵ نفر). از پرسشنامه باورهای سلامتی (Health Beliefs Questionnaire) برای جمع آوری داده ها استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کواریانس چندمتغیری تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای سلامتی بیماران مبتلا به دیابت نوع ۲، در طول زمان اثربخش است (۰۵/۰> p ). نتیجه گیری : نتایج پژوهش حاضر نشان داد درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد بر باورهای مرتبط با سلامت اثربخش است. ملاحظات نظری و عملی نتایج پژوهش نشان می دهد که بهتر است این درمان به عنوان درمانی اثربخش برای بیماران مبتلا به دیابت در مراکز درمانی به کاربرده شود.
مرور نظام مند و فراتحلیل کیفی نقش استرس در سبب شناسی دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم فروردین ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۴۶)
107-120
حوزه های تخصصی:
استرس روان شناختی در بسیاری از بیماری های مزمن شایع است و شواهد قابل ملاحظه ای حاکی از نقش آن به عنوان یک عامل خطر آفرین جدی در سبب شناسی و سیر بیماری دیابت است. از این رو، پژوهش حاضر با هدف مرور نظام مند و فراتحلیل کیفی نقش استرس در سبب شناسی دیابت نوع یک و دو انجام شد. جامعه پژوهش در این فراتحلیل کیفی و مرور سیستماتیک تمامی مقالات و پایان نامه ها مرتبط با کلید واژه ها و در راستای اهدف پژوهش بود. جستجو در پایگاه های اطلاعاتی ( ERIC ، MEDLINE ، PubMed ، ProQuest ، SAGE ، Science Direct ، Springer ، مگیران، نورمگز و اطلاعات علمی جهاد دانشگاهی) بین سال های 2010 تا 19 20 با کلید واژه های استرس، دیابت نوع یک و دو و همچنین جستجو بر اساس میزان استنادات مقالات پژوهشگران بنام این حوزه انجام شد. کلیه پژوهش هایی که در این پژوهش مورد واکاوی و ارزیابی قرار گرفتند درمجموع 35 پژوهش بود که دراین بین 32 پژوهش (28/ 94 درصد) مقاله و دو پژوهش (71/5 درصد) نیز پایان نامه بودند. یافته های پژوهش نشان داد که 57/68 درصد از پزوهش های انجام شده در بازه ی زمانی 2019-2016 انجام شده است. نتایج حاصل از فراتحلیل حاضر حاکی از آن بود که استرس و دیابت از طریق سیستم های شناختی، رفتاری، فیزیولوژیکی و زیست- شیمیایی با یکدیگر در تعامل بوده اند و می توانند تعامل دوطرفه داشته باشند. استرس می تواند با تاثیر بر خود تنظیم گری و خود کنترلی باعث نوسان در کنترل رفتارهای مرتبط با خوردن و رژیم خوراکی در بیماران مبتلا به دیابت شود که نتیجه آن عدم کنترل قند خون و تشدید مشکلات جسمی و روانی در این بیماران است. همچنین، استرس می تواند با بی نظمی در خواب، عدم تحرک و پرخوری به تشدید مشکلات بیماران دیابتی منجر شود. در واقع رابطه بین استرس و دیابت یک رابطه دوسویه است که هر کدام می توانند باعث دیگری شده و کنترل اوضاع را از دست بیمار خارج کرده و آسیب های مخرب جسمی و روانی در پی داشته باشند. یافته های به دست از پژوهش حاضر می تواند در بحث آموزش و طراحی پروتکل های درمانی مناسب جهت کاهش پیامدهای منفی بیماری دیابت، این فرصت را در اختیار روان شناسان، مشاوران و متخصصین سلامت روان آن ها قرار می دهد تا انتخاب های بیشتری برای درمان انواع مختلف اختلال های شناختی و روان شناختی این بیماران در اختیار داشته باشند.
تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی تناوبی بر مقادیر سرمی GLP-1، NRG-1 و IL-33 در زنان با دیابت نوع دو(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
فیزیولوژی ورزشی تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۶
117-138
حوزه های تخصصی:
با توجه به اهمیت تنظیم تعادل گلایسمیک در پیشگیری از عوارض قلبی-عروقی دیابت، کنترل گلوکز خون و مقاومت به انسولین بسیار اهمیت دارد. ازجمله عوامل محافظتی در مقابل آسیب های ناشی از گلوکز خون بالا، پپتید شبه گلوکاگون-یک (GLP-1)، نوروگلین-یک (NRG-1) و اینترلوکین-33 (IL-33) است که تحت تأثیر تمرینات ورزشی نیز قرار می گیرند؛ بنابراین، پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر هشت هفته تمرین مقاومتی و هوازی تناوبی بر مقادیر عوامل حفاظتی GLP-1، NRG-1 و IL-33 در زنان با دیابت انجام شد. 30 زن با دیابت (09/5 ± 9/51 سال) به طور تصادفی در سه گروه (10 نفری)، تمرین مقاومتی، تمرین هوازی تناوبی و کنترل داوطلب انجام پژوهش شدند. تمرین هوازی تناوبی با شدت 75-60 درصد MHR و تمرین مقاومتی با شدت 75-30 درصد 1RM به مدت هشت هفته و سه جلسه در هفته اجرا شد. مقادیر GLP-1، NRG-1 و IL-33 با استفاده از روش ELISA اندازه گیری شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون آماری ANCOVA استفاده شد (0.05 > P). نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تمرین مقاومتی نسبت به گروه کنترل (0.007P =) باعث افزایش معنا داری GLP-1 شد.تمرین هوازی(0.037P =) و مقاومتی (0.001P =) نسبت به گروه کنترل و تمرین مقاومتی نسبت به تمرین هوازی (0.008P =) باعث افزایش معنا داری IL-33 شد؛ درحالی که تغییرات NRG-1 در دو گروه تمرینی معنا دار نبود. به نظر می رسد تمرین مقاومتی با تنظیم مثبت GLP-1 و IL-33 تأثیر بهتری بر کنترل گلایسمیک، گلوکز خون و درنهایت، بهبود شرایط قلبی-عروقی در زنان با دیابت نوع دو داشته باشد.
تمرین تناوبی شدید بیان ژن FGF-21کبدی TNF-α سرمی موش های صحرایی دیابتی را کاهش می دهد(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
دیابت یکی از بیماری های شایع متابولیکی است. در بدن بیماران دیابتی، برداشت گلوکز کاهش می یابد و FGF-21 نقش مؤثری در برداشت گلوکز دارد . همچنین، TNF-α یک عامل التهابی است که دیابت افزایش می یابد . هدف این پژوهش، بررسی تأثیر شش هفته تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن FGF-21 کبدی و میزان سرمی TNF-α در موش های صحرایی دیابتی بوده است. به همین منظور، 48 موش صحرایی به طور تصادفی به چهار گروه کنترل، دیابت، تمرین تناوبی شدید، و دیابت و تمرین تناوبی شدید تقسیم شدند. القای دیابت به روش تزریق صفاقی محلول استرپتوزوتوسین انجام شد. پروتکل تمرینی شامل ده نوبت یک دقیقه ای دویدن (بین هر نوبت دو دقیقه استراحت) روی نوارگردان با سرعت و شیب پیش رونده، طی شش هفته و هر هفته سه جلسه تمرینی بود. در نهایت، با استخراج نمونه کبدی، بیان ژن FGF-21 با روش Real time PCR و تغییرات سرمی TNF-α با روش الایزا اندازه گیری شد. تغییر معناداری در بیان ژن FGF-21 در هیچ گروهی مشاهده نشد، ولی کاهش سرمی عوامل التهابی نظیر پروتئین TNF-α در سطح معنی داری 0.05 p= و حفظ و بهبود زمان رسیدن به واماندگی در اثر تمرین تناوبی شدید مشاهده شد ( 0.00). احتمالاً، عوامل التهابی ناشی از دیابت نظیر TNF-α در بیان و میزان کوفاکتورهای الزامی ( FGF-21 (β -Klotho اثر مخربی داشته و سبب مقاومت در مقابل ورود FGF-21 به بافت های مختلف بدن از جمله کبد می شود؛ از طرفی، تمرین می تواند التهاب ناشی از دیابت را کاهش دهد.
اثربخشی ایمن سازی روانی بر افسردگی و اضطراب کودکان مبتلا به دیابت نوع 1(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سلامت روان کودک دوره هفتم بهار ۱۳۹۹ شماره ۱ (پیاپی ۲۲)
۱۱۸-۱۲۷
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: بیماری دیابت یکی از شایع ترین اختلالات متابولیکی در سراسر جهان است که شیوع آن در حال افزایش است و به یکی از نگرانی های سلامت عمومی در قرن حاضر تبدیل شده است. باید توجه داشت که عوامل شناختی، رفتاری، هیجانی و اجتماعی در سیر ابتلاء به دیابت، تنظیم، و مهار آن نقش دارند. هدف از پژوهش حاضر تعیین اثربخشی درمان ایمن سازی روانی بر افسردگی و اضطراب کودکان مبتلا به دیابت بود. روش: پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون– پس آزمون با گروه گواه بود .جامعه آماری پژوهش شامل همه کودکان 12-8 سال مبتلا به دیابت بودند که در سه ماهه نخست سال 1397 به مراکز درمانی شهر اهواز مراجعه کردند که از بین آنها تعداد 30 کودک به صورت نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه (هر گروه 15 نفر) جایدهی شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه های افسردگی کودکان (رینولدز، 1989) و اضطراب کودکان (بک،1990) بود. ابتدا برای دو گروه پیش آزمون اجرا شد و سپس مداخله ایمن سازی روانی در مقابل تنیدگی برای کودکان و مادران گروه آزمایش به مدت 10 جلسه60 دقیقه ای به صورت گروهی اجرا شد (در طول دو ماه، هفته ای دو جلسه) و گروه گواه در نوبت مداخله قرار گرفت. در پایان برای هر دو گروه پس آزمون اجرا شد و داده ها با روش تحلیل کوواریانس چندمتغیری با استفاده از نرم افزار SPSS-19 تحلیل شدند. یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل داده ها نشان داد که ایمن سازی روانی بر افسردگی (0/001>P؛ 21/04=F) و اضطراب (0/001>P؛ 19/43=F) کودکان مبتلا به دیابت، تأثیر مثبت معنادار داشته است. نتیجه گیری: به طور کلی نتایج نشان داد مداخلات مبتنی بر ایمن سازی روانی با تأثیرگذاری بر والدین و فرزند آنها برکاهش نشانه های افسردگی و اضطراب کودکان مبتلا به دیابت نوع 1، اثر دارد.
مروری بر اصول و روش های مربوط به سازگاری با بیماری دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال نهم مهر ۱۳۹۹ شماره ۷ (پیاپی ۵۲)
179-196
حوزه های تخصصی:
هر محرکی که به یکی از ابعاد انسان وارد می شود، سایر ابعاد را نیز تحت فشار قرار می دهد. افراد دائما با تغییرات فیزیکی، اجتماعی و روانی محیط روبه رو است و باید با آن ها ارتباط متقابل داشته باشد تا به سازگاری دست یابد. بیماری دیابت موجب برهم خورد تعامل زیستی و روانی ارگانیزم می شود به طوری که مستلزم سازگاری فرد با بیماری است. هدف مطالعه حاضر مرور و بررسی روش های روان شناختی مربوط به سازگاری با بیماری دیابت بود. مطالعه حاضر یک مطالعه مروری نقلی بود. با استفاده از کلیدواژه های دیابت، خودمراقبتی و سازگاری در پایگاه های اختصاصی نظیر Medline ، SID ، Magiran ، PubMed ، Scopus ، Science Direct جستجو انجام شد. پس از بررسی ملاک های ورود و و خروج، مقالاتی که ارتباط مستقیمی با موضوع مورد بحث نداشتند و همچنین مقالات با یافته های تکراری حذف شدند.. مروری بر مطالعات نشان داد خودمراقبتی طیفی از رفتارها یک فرد است که رژیم غذایی، دارویی، ورزش و غیره را در برمی گیرد که تحت تأثیر عوامل فردی و اجتماعی قرار دارد و حاکی از میزان سازگاری فرد با بیماری مزمن نظیر دیابت است. عوامل و اصول روان شناختی نه تنها ابعاد مختلف زندگی افراد مبتلا به دیابت را تحت تاثیر قرار می دهند، بلکه در رفتارهای خود مراقبتی و مدیریت و دستیابی به کنترل مناسب در این افراد نیز تأثیرگذار هستند.
اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی برکیفیت زندگی بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثربخشی مشاوره گروهی مبتنی برکیفیت زندگی بر افسردگی، اضطراب و استرس در بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم شهر اصفهان بود. روش این پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون-پس آزمون-پیگیری با گروه کنترل بود. نمونه پژوهش شامل 40 نفر از بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم بود که به موسسه خیریه دیابت اصفهان مراجعه کرده بودند و ملاک های ورود به مطالعه را دارا بودند. این افراد، به صورت نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی ساده در دو گروه مساوی آزمایش و کنترل گمارده شدند. مداخله به شیوه گروهی، طی 8 جلسه بر روی گروه آزمایش اجرا شد. ابزار مورد استفاده در این پژوهش پرسشنامه افسردگی، اضطراب و استرس ( DASS ) بود که شرکت کنندگان در مرحله پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری به سئوالات آن پاسخ دادند. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز، از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری های مکرر استفاده شد. نتایج نشان داد که بین گروه آزمایش و کنترل از لحاظ نمرات افسردگی، اضطراب و استرس تفاوت معناداری وجود دارد (01/0< P ) و نمرات پس آزمون، در مرحله پیگیری مقیاس ها نیز نسبتا ثابت مانده است. لذا از یافته های این پژوهش می توان نتیجه گرفت که مشاوره گروهی مبتنی بر کیفیت زندگی، نقش مهمی در کاهش افسردگی، اضطراب و استرس بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم ایفا می کند.
اثربخشی آموزش شادکامی فوردایس بر میزان احساس انسجام روانی و ادراک خستگی بیماران مبتلا به دیابت نوع 2(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مشکلات روانشناختی بیماریهای مزمن از جمله دیابت که اغلب نادیده گرفته می شوند، لزوم توجه بیشتر به درمان مناسب را روشن می سازد. هدف پژوهش حاضر بررسی تاثیر برنامه آموزش شادکامی به شیوه شناختی - رفتاری فوردایس بر احساس انسجام روانی و ادراک خستگی بیماران دیابتی نوع دو بود. طرح پژوهش نیمه آزمایشی با پیش آزمون و پس آزمون همراه با گروه گواه بود. جامعه آماری شامل تمام بیماران دیابتی نوع 2 مراجعه کننده به مرکز انجمن دیابت استان آذربایجان غربی بود که از میان آنها 30 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15نفر) گمارده شدند. گروه آزمایش تحت آموزش مهارتهای ارتقاء شادکامی به روش شناختی- رفتاری فوردایس قرار گرفت و گروه گواه هیچ گونه آموزشی در این زمینه دریافت نکرد. به منظور جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه های حس انسجام آنتونوسکی (1993) و ادراک خستگی اسمتس (1995) در دو مرحله پیش آزمون و پس آزمون استفاده شد. داده ها با استفاده از تحلیل کوواریانس چند متغیری مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج حاصل از پژوهش نشان داد که بین میانگین نمرات پس آزمون گروه آزمایش و گروه کنترل در متغیرهای احساس انسجام روانی و ادراک خستگی، تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 p< ). در نتیجه آموزش برنامه شادکامی فوردایس بر کاهش ادراک خستگی و افزایش احساس انسجام روانی بیماران دیابتی مؤثر است.
اثربخشی آموزش یوگای خنده بر کیفیت زندگی و سلامت روانی زنان دچار دیابت(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
خانواده درمانی کاربردی دوره اول پاییز ۱۳۹۹ شماره ۳
4 - 22
حوزه های تخصصی:
مقدمه: هدف پژوهش تعیین اثربخشی آموزش یوگای خنده بر کیفیت زندگی و سلامت روانی زنان مبتلا به دیابتبود. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با گروه آزمایش و گواه، طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری دو ماهه و جامعه آماری 70 نفر از معلمان زن دچار دیابت مدارس مناطق 1 و 2 آموزش و پرورش شهرستان زاهدان در سال 1397 بود. از این جامعه 60 زن پس از ارسال بخشنامه از سوی اداره آموزش و پرورش به صورت داوطلبانه در غربالگری شرکت کردند که 30 زن دچار دیابت انتخاب و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و گواه کاربندی شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه سلامت عمومی گلدبرگ و هیلر (1978) و سلامت پارکرسون، براودهید و تس (1990) و نیز برنامه یوگای خنده پزشکی (1391) در 8 جلسه 60 دقیقه ای گروهی هفته ای یک بار به گروه آزمایش آموزش داده شد. داده ها با استفاده از آزمون تحلیل واریانس مختلط با اندازه گیری مکرر تحلیل شد. یافته ها: نتایج حاکی از تأثیر آموزش یوگای خنده بر علائم جسمانی (4/55=P=0/037,F)، علائم اضطرابی و اختلال خواب (3/33 =P=0/024,F)، کارکرد اجتماعی (4/35=P=0/041,F)، علائم افسردگی (4/92=P=0/030,F) و نمره کل سلامت روانی (3/63 =P=0/046,F) و نمره کل کیفیت زندگی (6/36=P=0/021,F) و پایداری این تأثیر در مرحله پیگیری بود. نتیجه گیری: آموزش یوگای خنده، فرد را تشویق می کند تا تجربه های مثبت و خوب خود را باز شناسد و نقش آن ها را در افزایش و ارتقای احترام به خود و دیگران و حرمت خود باز شناسد؛ بنابراین بنظر می رسد بهتر است آموزش یوگای خنده در معلمان زن دچار دیابت همراه با تغییرات سبک زندگی و آموزش شیوه های مقابله با شرایط استرس آور حاصل از بیماری باشد تا نتایج پایدارتر به دست آید.
بررسی رابطه بین مدت خواب و قند خون در مریضان مبتلا به دیابت نوع 2
هدف و مقدمه: خواب یکی از مهم ترین چرخه های شبانه روزی است. اختلالات متابولیک به خصوص دیابت می تواند کمیت و کیفیت خواب را تحت تأثیر قرار دهد. هدف این تحقیق رابطه بین مدت خواب و قند خون در مریضان مبتلا به دیابت نوع 2 می باشد. مواد و روش ها: این مطالعه تحلیلی بالای 100 مریض دیابتی نوع 2 انجام شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل از آمار توصیفی و آزمونه ای تی یک نمونه ای استفاده شده است. یافته ها: یافته های تحقیق نشان می دهد که بین قند خون ناشتا و طول مدت خواب شبانه افراد همبستگی وجود دارد(r= 0.33). همچنین قند خون مریضان دیابتی با خواب بیش از 8 ساعت بیشتر از سایر مریضان دیابتی بود. فشارخون سیستولیک و دیاستولیک و طول مدت خواب شبانه در مردان دیابتی بیش از زنان دیابتی بود؛ همچنین دور شکم در زنان دیابتی 105 سانتی متر بیش از مردان دیابتی 101 سانتی متر بود ولی هیچ کدام از این اختلاف ها ازنظر احصایه معنی دار نبود. نتیجه گیری: مطالعه حاضر نشان که مریضان دیابتی با طول مدت خواب شبانه زیاد، قند خون ناشتای بالاتری دارند. بنابراین پیشگیری از اختلالات خواب با تأکید بر توصیه به خواب شبانه طبیعی و به میزان کافی در مریضان دیابتی جهت پیشگیری از تغییرات قند خون ضروری به نظر می رسد.
بررسی تغییرات محتوای پروتئینCas3، فیبرونکتین و Col4a1 در پی دو شیوه تمرین هوازی و اینتروال همراه با مصرف مکمل آستاگزانتین در بافت قلب رت های دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال دوازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴ (پیاپی ۴۷)
453 - 471
حوزه های تخصصی:
دیابت به عنوان نوعی اختلال متابولیک مزمن با شیوع گسترده، اهمیت تحقیقات مداوم و نیاز به روش های نوین را برای پیشگیری و درمان این بیماری همه گیر برجسته می کند. هدف از تحقیق حاضر بررسی تغییرات فیبروزی و آپوپتوزی بافت قلبی در رت های دیابتی در پی اجرای دو شیوه تمرینی هوازی و اینتروال با مصرف مکمل آستاگزانتین بود. 35 سر موش صحرایی نر پس از القای دیابت به طور تصادفی در 7گروه شامل دیابتی کنترل، دیابتی شم، دیابت+ هوازی+ مکمل، دیابت + اینترول+ مکمل، دیابت+اینتروال، دیابت+ هوازی، دیابت+ مکمل قرار گرفتند.تمرینات اینتروال به مدت 8 هفته با 5 جلسه در هفته با شدت 80 درصد Vo2max و تمرینات هوازی با شدت 65 تا 75 درصد Vo2max روی نوار گردان اجرا شد. محتوای پروتئین Cas3، COL4a1 و فیبرونکتین با تکنیک وسترن بلات اندازه گیری شد. محتوای پروتئینCOL4a1 در هر دو گروه تمرینی و ترکیبی و گروه مکمل کاهش معناداری نسبت به گروه کنترل نشان داد. محتوای پروتئین Cas3 و فیبرونکتین گروه های ترکیبی و هوازی نیز نسبت به گروه کنترل کاهش معناداری داشت، اما در مقایسه محتوای این پروتئین ها بین گروه های مکمل و اینتروال نسبت به گروه کنترل اختلاف معناداری وجود نداشت. به نظر می رسد تأثیرات هم افزای تمرینات ورزشی با شدت های مختلف همراه با مکمل سازی آستاگزانتین از روند صعودی آپوپتوز و فیبروز در بافت قلبی رت های دیابتی و عوارض متعاقب آن همچون کاردیومیوپاتی دیابتی پیشگیری می کند.
تأثیر دوازده هفته تمرین تناوبی شدید بر پویایی میتوکندریایی میوسیت های قلبی رت های دیابتی نوع2(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم زیستی ورزشی سال سیزدهم بهار ۱۴۰۰ شماره ۱ (پیاپی ۴۸)
25 - 38
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر بررسی تأثیر 12 هفته تمرین تناوبی شدید بر بیان ژن های DRP1, MFN2 و OPA1 در عضله قلبی رت های نر ویستار دیابتی نوع 2 بود. بدین منظور 20 سر رت 10 هفته ای (با میانگین وزن 20±220 گرم) به صورت تصادفی به 2 گروه 10 تایی کنترل دیابتی و دیابتی با تمرین تناوبی شدید تقسیم شدند. برنامه تمرینی به مدت 12 هفته و هفته ای 5 جلسه با مدت و سرعت مشخص اجرا شد. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرینی، عضله بطن قلب حیوانات از بطن جهت آزمایش های ژنتیک جدا شد. نتایج پژوهش با استفاده از آزمون T مستقل (05/0P≤) تجزیه وتحلیل شد. نتایج نشان داد که تفاوت معناداری در بیان ژن MFN2 میان گروه های کنترل دیابتی و دیابتی تمرینی وجود نداشت (337/0=P)، اما 12 هفته تمرین به افزایش معنادار بیان ژن پروتئین های DRP1 (001/0=P) و OPA1 (001/0=P) در رت های دیابتی منجر شد. به طور کلی می توان گفت که تمرین ورزشی تناوبی شدید ممکن است بیان ژن های مربوط به پویایی میتوکندریایی را در بیماری دیابت به طور مثبتی تنظیم کند.