مطالب مرتبط با کلیدواژه
۲۱.
۲۲.
۲۳.
۲۴.
۲۵.
۲۶.
۲۷.
۲۸.
۲۹.
۳۰.
۳۱.
۳۲.
۳۳.
تکنیک تاپسیس
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۳
۱۹۴-۱۶۶
حوزه های تخصصی:
چکیده: با توجه به اهمیت مفهوم کنترل داخلی در جلوگیری از هدر رفت منابع عمومی کشور و دستیابی به اهداف مورد انتظار بخش عمومی، هدف کلی مطالعه حاضر ضمن شناسایی مولفه های مختلف فرهنگی اثرگذار بر کنترلهای داخلی، به دنبال ارزیابی درجه اهمیت آنها در اثرگذاری بر کنترلهای داخلی در سازمان های غیرانتفاعی بخش عمومی کشور بوده است. در این راستا سعی گردید ابتدا با استفاده از مصاحبه و اخذ نظرات خبرگان دیوان محاسبات کشور، وزارت امور اقتصادی و دارایی و اساتید دانشگاهی که سابقه مدیریت اجرایی نیز داشته اند عوامل علّی فرهنگی موثر بر کنترلهای داخلی احصاء و سپس به منظور اعتبار سنجی و رتبه بندی، عوامل احصاء شده در قالب پرسشنامه بین گروه دوم خبرگان دیوان محاسبات توزیع و ضمن حضور پژوهشگر و ارائه توضیحات لازم پرسشنامه ها تکمیل و با بهره گیری از تکنیک های تحلیل عاملی تائیدی و تاپسیس، اقدام به اعتبار سنجی و رتبه بندی عوامل فرهنگی از نظر درجه اهمیت آنها در اثرگذاری بر کنترل داخلی در سازمان های مورد مطالعه پرداخته شود. نتایج حاصل از مرحله اول پژوهش نشان داد که مفهوم فرهنگ می تواند از سه مسیر فرهنگ مدیران، فرهنگ کارکنان و فرهنگ کلان سازمانی بر کیفیت کنترل داخلی در سازمان های بخش عمومی کشور اثرگذار باشد. همچنین نتایج مرحله دوم پژوهش در خصوص ارزیابی درجه اهمیت مولفه های فرهنگی مورد مطالعه حاکی از آن بود که سه مولفه فرهنگی شامل دیدگاه مدیریتی مرتبط با کنترل های داخلی در سازمان های غیرانتفاعی، ویژگی های رفتاری کارکنان و دیدگاه کارکنان در ارتباط با کنترل های داخلی به عنوان سه مولفه اولویت دار فرهنگی مهم و تاثیرگذار بر کیفیت کنترل های داخلی در سازمان های غیرانتفاعی کشور شناسایی شده اند و لازم است از دیدگاه فرهنگی، توجه ویژه ای بر این مولفه ها در سازمان های غیرانتفاعی در راستای بهبود کیفیت کنترل های داخلی صورت پذیرد.
اولویت بندی عوامل مؤثر بر زنجیره تأمین گزارشگری مالی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابداری سال دوزادهم زمستان ۱۴۰۰ شماره ۴۷
115 - 136
حوزه های تخصصی:
هدف: گزارش های مالی، محصول نهایی فرآیند گزارشگری مالی است. اهداف گزارشگری مالی مرتبط با نیازها و خواسته ه ای اطلاعاتی استفاده کنندگان است. هدف اصلی در گزارشگری مالی، بیان آثار اقتصادی روی دادها و عملیات مالی بر وض عیت و عملکرد سازمان ها ب رای کمک به اشخاص خارجی برای اتخاذ تصمیمات مالی در ارتباط ب ا واحد مربوط اس ت. در طی دهه های اخیر گزارشگری مالی به طور اساسی تغییر کرده است. افزایش رقابت و پیشرفت های فناوری تحولات زیادی را ایجاد نموده است. توسعه تکنولوژی جدید و معیارهای عملکرد پیچیده تر، میزان و کیفیت اطلاعات تولید شده توسط شرکت ها را افزایش داده است. از آنجایی که هر بخش زنجیره تأمین نقش مهمی را در پشتیبانی از گزارشگری مالی دارند همه حوزه های زنجیره باید دارای کیفیت بالا باشند تا به گزارشگری مالی باکیفیت بالا منجر شود و تمرکز به کیفیت از طریق تأکید بر مکانیزم های حاکمیت شرکتی و... بیشتر شده است. توجه به زنجیره تأمین گزارشگری مالی جهت افزایش کیفیت و سرعت ارائه گزارش های مالی در بازار سرمایه باعث شد که در این پژوهش به اولویت بندی عوامل مؤثر بر زنجیره تأمین گزارشگری مالی پرداخته شود . روش: روش تحقیق حاضر از نوع آمیخته و به صورت طرح متوالی اکتشافی انجام گرفته است. در بخش کیفی با اخذ نظرات خبرگان عوامل مؤثر بر زنجیره تأمین گزارشگری مالی با استفاده از روش تحلیل کیفی مضمون (تم) به دست آمده است. سپس در بخش کمی، پس از استخراج مؤلفه های اصلی، محقق اقدام به رتبه بندی مؤلفه ها از دیدگاه همان افراد به روش تکنیک تاپسیس نمود. یافته ها: عوامل موثر بر زنجیره تامین گزارشگری مالی به شرح زیر است: پاسخ خواهی و تقاضا، دانش و استقلال هیئت مدیره، تکنولوژی (استفاده از فناوری اطلاعات)، سازمان حسابرسی ، یکسان کردن اهداف نهادها، نرم افزارهای پیشرفته، قوانین محدودکننده ، دستگاه های مجری، ناظران، حسابرسان ، تخصص و آموزش، قوانین و خط مشی، نهادهای حرفه ای و سیستم های نوین، عدم شفافیت و کمبود نظارت، شرایط اقتصادی کشور. معیارهای اولویت بندی عوامل موثر بر زنجیره تامین گزارشگری مالی به شرح زیر است: با توجه به نتایج تکنیک تاپسیس معیار پاسخ خواهی و تقاضا برای اطلاعات با داشتن بیشترین فاصله ایده ال منفی رتبه اول را کسب کرد، دستگاه های مجری (سازمان حسابرسی و ...) رتبه دوم ، نرم افزارهای پیشرفته رتبه سوم و معیار تکنولوژی رتبه آخر را کسب کرد. نتیجه گیری: با توجه به اهمیت مبحث زنجیره تأمین گزارشگری مالی شرکت ها که نقش مهمی را در پشتیبانی از گزارشگری مالی دارد و تأثیر آن بر جلب اعتماد سرمایه گذاران و فعالان بازار سرمایه و افزایش کیفیت گزارشگری مالی یافته ها علاوه بر توسعه مبانی نظری زنجیره تأمین گزارشگری مالی حاوی مفاهیم ارزشمندی برای استفاده سرمایه گذاران، اعتباردهندگان، کارگزاران بورس، مدیران شرکت سهامی در مورد اخذ تصمیم های مفید و همچنین مراجع حرفه ای درباره اهمیت آن می باشد و می تواند زمینه ساز بستر مناسبی برای انجام تحقیقات آتی در این مورد برای سایر مراکز آموزشی و پژوهشی باشد و به تبع آن باعث افزایش کیفیت و شفافیت گزارشگری مالی و در نهایت بهبود زنجیره تأمین گزارشگری مالی می شود .
تحلیل و رتبه بندی درجه ی توسعه یافتگی دهستان های شهرستان ممسنی با استفاده از روش تصمیم گیری چند معیاره ی تاپسیس(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
برخورداری از خدمات مختلف رفاهی و تسهیلات اجتماعی، فرهنگی و بهداشتی، از اساسی ترین شاخص های توسعه در هر واحد برنامه ریزی و بویژه مناطق روستایی است. هدف از انجام این پژوهش شناخت وضع موجود دهستان های شهرستان ممسنی به لحاظ برخورداری از شاخص های مختلف توسعه است؛ و تعیین همگنی دهستان ها و درجه توسعه یافتگی و محرومیت آنها از دیگر اهداف آن محسوب می شود. مبنای گردآوری اطلاعات در این پژوهش آمار سال 1385 می باشد و رویکرد حاکم بر آن « توصیفی – تحلیلی» می باشد. در این مقاله 43 شاخص از شاخص های توسعه شامل شاخص های آموزشی، بهداشتی، زیربنایی، تولیدی، ارتباطی و خدماتی مورد ارزیابی قرار گرفته اند. و در ادامه از مدل TOPSIS(یکی از فنون تصمیم گیری چند شاخصه) با توجه به مبانی ریاضیاتی بسیار قوی و همچنین توانایی بارز آن در حل مسائل از این روش جهت ارزیابی وزن شاخص ها و همچنین به منظور سطح بندی و تعیین میزان نابرابری دهستان های شهرستان ممسنی، و برای تحلیل نابرابری های توسعه روستایی و تعیین میزان پراکندگی این شاخص ها، از روش ضریب تغییرات استفاده شده است. با توجه به اینکه شهرستان ممسنی از جمله مناطق محروم استان فارس می باشد نتایج بدست آمده از پژوهش حاضر حاکی از آن است که در سال 1385دهستان فهلیان دارای رتبه نخست از لحاظ درجه توسعه یافتگی(در گروه دهستان های نیمه برخوردار) بوده است. و در این میان دو دهستان میشان و ماهور از لحاظ درجه توسعه یافتگی در انتهای جدول رتبه بندی تاپسیس(در گروه دهستان های محروم) قرار گرفته اند. از جمله دلایل اینکه دهستان فهلیان در صدر این رتبه بندی قرار گرفته مرکزیت روستای فهلیان تا سال 1341 به عنوان مرکزیت اداری شهرستان ممسنی می باشد.
شناسایی و اولویت بندی شاخص های مؤثر بر ارتقای کیفیت رسانه ای معماری؛ مطالعه موردی: دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
رسانه ها به یکی از بخش های جدایی ناپذیر زندگی انسان در عصر تکنولوژی تبدیل شده اند. از سویی معماری نیز به عنوان عاملی رسانه ای معرفی می شود که در سطوح مختلف قابل تحلیل است؛ اما با این تفاسیر هنوز الگویی روشن از تعاملات میان معماری و رسانه تبیین نشده است. این پژوهش با هدف شناسایی شاخص های مؤثر بر ماهیت رسانه بودن معماری و اولویت بندی آن ها و نهایتاً ارائه مدلی از عوامل اثرگذار بر کیفیت رسانه ای معماری در دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز، به دنبال پاسخ به این سؤالات است که ابتدا شاخص های مؤثر بر ارتقای کیفیت رسانه ای معماری کدام اند و سپس چگونه می توان در نمونه استفاده مجدد تطبیقی مدلی از این شاخص ها را تدوین کرد. پژوهش حاضر ازنظر هدف بنیادی-تجربی، و ازنظر ماهیت و روش توصیفی-پیمایشی در مطالعه موردی است. پس از مطالعات کتابخانه ای، 21 نفر از اعضای هیئت علمی دانشکده معماری و شهرسازی دانشگاه هنر اسلامی تبریز به عنوان متخصصین پانل دلفی انتخاب شدند و ایده پردازی شاخص ها با مصاحبه های نیمه ساختاریافته انجام شد. سپس با ادغام شاخص های مبانی نظری و شاخص های حاصل از تحلیل محتوای مصاحبه ها، 43 شاخص مؤثر بر ارتقای کیفیت رسانه ای معماری در چهار دسته استخراج گردید. پس از تائید روایی و پایایی ابزار پژوهش، خبرگان در پرسشنامه های بسته و طیف 5 درجه ای لیکرت به امتیازدهی شاخص ها پرداختند و داده ها با تکنیک تاپسیس مورد تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که شاخص های «اشاره کننده به هنر ساخت و تکنولوژی زمان»، «بازتاب دهنده فرهنگ مردم جامعه» و «به وجود آورنده ادراکات حسی جدید» دارای بالاترین اولویت ها بودند و دسته «شاخص های مربوط به کاربردهای رسانه» نیز مؤثرترین دسته معرفی شد. معماری اگر نقش رسانه ای نداشته باشد دیگر معماری نیست. معماری به عنوان یک میانجی در ظرف رسانه ای خود انتقال دهنده ایده ها و پیام ها به آیندگان است و کیفیت رسانه ای آن باعث باز زایش های گوناگون فضایی در بسترهای ذهنی طیف های مخاطبان می شود.
تحلیل و ارزیابی شاخص های کمی و کیفی مسکن در شهرستان های استان اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
آمایش محیط سال سیزدهم تابستان ۱۳۹۹ شماره ۴۹
23 - 44
حوزه های تخصصی:
امروزه مسکن به عنوان یکی از اساسی ترین نیازهای انسان بعد از خوراک و پوشاک مطرح است و به دلیل ماهیت اقتصادی آن یکی از مقوله های اصلی جامعه شهری و روستایی به حساب می آید. با افزایش روزافزون جمعیت و توسعه زندگی شهری نیاز به مسکن نیز افزایش یافته و لزوم برنامه ریزی در این حوزه بارزتر شده است. یکی از ابزارهای کارآمد به منظور سنجش وضعیت، تصمیم گیری و برنامه ریزی در زمینه مسکن شاخص های کمی و کیفی مسکن است. در این پژوهش با استفاده از این شاخص ها به بررسی وضعیت مسکن در شهرستان های استان اصفهان و مقایسه ی این شهرستان ها با یکدیگر پرداخته ایم. اطلاعات مورد نیاز از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1390 استان اصفهان و اطلاعات مندرج در سایت مرکز آمار استخراج شده است. در نهایت با بهره گیری از تکنیک تاپسیس شهرستان ها از نظر سطح توسعه یافتگی در حوزه مسکن رتبه بندی شده اند و نتایج با بهره گیری از نرم افزار GIS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. براساس مطالعات صورت گرفته شهرستان اصفهان در رتبه نخست به عنوان توسعه یافته ترین شهرستان و شهرستان فریدونشهر به عنوان محروم ترین شهرستان شناخته شده و سایر شهرستان ها در طیفی مابین این دو قرار گرفته اند، سپس با بهره گیری از تکنیک swot به شناسایی عوامل داخلی و خارجی تأثیرگذار پرداخته و راهکارهایی جهت استفاده از فرصت ها برای غلبه بر نقاط ضعف پیشنهاد گردیده است.
کاربرد تکنیک تاپسیس در رتبه بندی پروژه های طراحی شهری تهران با رویکرد سنجش تحقق پذیری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همگام با سایر کشورها، چند صباحی است پروژه هایی تحت عنوان طراحی شهری در ایران و بویژه شهر تهران در دست تهیه و اجراست. این پروژه ها که با هدف ارتقای کیفیت محیط و فضاهای شهری وارد عرصه طرح های شهری کشورمان شده است، از اوایل دهه هشتاد شمسی با اقبال بیشتری از سوی مدیران شهری مواجه شده است. در واقع با رویکردی مواجهیم که به بسط و نشر فضاهای شهری برای احیای حضور و مشارکت شهروندان در عرصه عمومی شهر می اندیشد. در پژوهش حاضر سعی بر آنست که با شناخت معیارهای موثر در تحقق پروژه های طراحی شهری ایران، میزان موفقیت و تحقق آنها در شهر تهران، در طی دهه هشتاد شمسی، مورد سنجش قرار گیرد. بدین منظور، عوامل موثر در تحقق پذیری پروژه های مذکور شناسایی شده و سپس با بومی سازی و انطباق با زمینه ایران و با استفاده از نظریات خبرگان و کارشناسان حاضر در فرایند انجام پروژه ها، رتبه بندی با کاربرد تکنیک تاپسیس و براساس رویکرد تحقق پذیری انجام گرفت. از یافته های پژوهش، رتبه بندی پروژه های منتخب حاصل شده است که براساس آن پروژه ساماندهی و بهسازی میدان حسن آباد به عنوان برترین و پروژه بازسازی، ساماندهی و مرمت بازار تجریش به عنوان ضعیف ترین پروژه بر اساس رویکرد سنجش تحقق پذیری انتخاب گردیدند.
شناسایی و اولویت بندی اثر ظرفیت های صنایع خلاق رسانه ای بر پیشرفت تولید ملی در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
راهبرد فرهنگ سال پانزدهم پاییز ۱۴۰۱ شماره ۵۹
59 - 84
صنایع رسانه ای خلاق این ظرفیت را دارند تا نقش هایی فراگیرتر از صِرف تولید محصولات برای کسب سود، در پیشرفت تولید ملی ایفا کنند. از این رو مسئله اصلی پژوهش حاضر شناسایی ظرفیت ها و تعیین اولویت بهره برداری از این ظرفیت ها در پیشرفت تولید ملی، برای هریک از بازیگران شاخص تولید ملی در ایران است. برای این منظور ابتدا 9 بازیگر اصلی تقویت کننده تولید ملی و وظایف آنها به وسیله منابع کتابخانه ای و مصاحبه با 11 نفر از خبرگان مربوط شناسایی شدند. سپس ظرفیت های صنایع خلاق رسانه ای در ایران نیز به روش تحلیل مضمون در 3 مضمون فراگیر، 12 مضمون سازمان دهنده و 138 مضمون پایه از میان منابع کتابخانه ای و 10 مصاحبه با خبرگان استخراج شدند. برای ارزیابی تأثیر این ظرفیت ها بر پیشرفت تولید ملی، نخست وزن هر بازیگر از طریق پرسشنامه مقایسات زوجی مشخص شد و پس از آن تأثیر هریک از ظرفیت ها بر هر بازیگر در قالب پرسشنامه و مبتنی بر نظر 16 نفر خبرگان و با استفاده از تکنیک تاپسیس شناسایی و اولویت هر ظرفیت مشخص گردید. در نهایت مشخص شد که 5 اولویت برتر ظرفیت های صنایع خلاق رسانه ای برای پیشرفت در تولید ملی ایران به ترتیب عبارت اند از: ارتباطی تعاملی، الگوسازی، نظارتی، انسجام بخشی و تبلیغی ترویجی که در صورت بهره برداری از آنها می توان موجبات پیشرفت تولید ملی در جمهوری اسلامی ایران را در بعد نرم افزاری بیش از پیش فراهم کرد.
مکانیابی مرکز خدمات فناوری کسب و کارشهرک های صنعتی (مطالعه موردی: شهرقزوین)(مقاله علمی وزارت علوم)
مقدمه: امروزه، موضوع مکان یابی مجتمع های صنعتی در سطح ملی و منطقه ای در ساختار اقتصاد کلان با توجه به منافع حاصله و مسائل راهبردی از اهمیت و نقش حیاتی برخوردار است. چرا که منجر به بهینه سازی زمان، هزینه و جلوگیری از هدر رفتن منابع انسانی، مالی و زیست محیطی، توسعه ای اقتصادی، رفاهی می گردد. شاخص مکان یابی صنعتی به عنوان یکی از عناصر کلیدی در موفقیت و بقای مراکز صنعتی در سطح ملی و بین المللی مطرح است. هدف: هدف اصلی این تحقیق ارائه رویکردی علمی و عملی به منظور مکان یابی مرکز خدمات فن آوری کسب و کار در استان قزوین می باشد. روش شناسی تحقیق: روش تحقیق از نوع توصیفی- تحلیلی است. جامعه آماری پژوهش شامل خبرگان و کارشناسان با تجربه با حجم نمونه 20 نفر بوده و ابزار مورد استفاده به صورت پرسشنامه است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از تکنیک ویکور و تاپسیس انجام شده است. قلمرو جغرافیایی پژوهش: در این پژوهش 5 مکان صنعتی از جمله: آبیک، خرم دشت، حیدریه، آراسنج و لیا جهت تعیین مکان صنعتی مناسب برای احداث مرکز خدمات فن آوری کسب و کار مورد بررسی قرار گرفته اند. این مراکز تحت نظارت شرکت شهرکهای صنعتی استان قزوین که حامی مالی پروژه می باشد انتخاب شده اند. یافته ها و بحث ها: بر اساس یافته های حاصل ازتحلیل 17 مولفه در 5 شهرک صعنتی استان قزوین ، شهرک لیاء در شاخص S با مقدار (415/0) ، در شاخص R با مقدار (147/0)، در شاخص Q با مقدار (000/0) به عنوان اولین گزینه با بیشترین امتیاز انتخاب شده است. سایر مکان ها در اولویت بعدی قرار دارند. نتایج: نتایج بدست آمده حاکی از آن است که منطقه ای صنعتی لیا با توجه به شرایط و محدودیت های محیطی و عوامل کیفی، کمی و خدماتی در نظر گرفته شده، از بین مناطق مد نظر انتخاب شده و جهت بهره برداری و احداث مرکز خدمات کسب و کار و فناوری معرفی گردیده است.
بررسی سطح برخورداری شهرستان های استان گلستان از شاخص های مسکن(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
مقدمه: وضعیت مطلوب بخش مسکن یکی از شاخص های مهم توسعه اجتماعی و اقتصادی محسوب می شود برنامه ریزی در بخش مسکن به منظور دستیابی به وضعیت مطلوب مستلزم شناسایی و تجزیه وتحلیل ابعاد گسترده این بخش است. یکی از گام های مهم در جهت برنامه ریزی مسکن آگاهی و بررسی وضع موجود مسکن است. از راه های مهم آگاهی از وضع موجود مسکن در جهت برنامه ریزی مسکن، استفاده از شاخص های مسکن است. این شاخص ها از یک سو بیانگر وضعیت کمی و کیفی مساکن در هر مقطع زمانی بوده و از سوی دیگر راهنمای مؤثر جهت بهبود بخشی برنامه ریزی مسکن برای آینده (ابزار کلیدی برای ترسیم چشم انداز آینده مسکن) است.هدف پژوهش: پژوهش حاضر رتبه بندی و سطح بندی شهرستان های استان با استفاده از شاخص های مسکن است.روش شناسی تحقیق: رویکرد حاکم بر پژوهش حاضر کاربردی و روش تحقیق به کار گرفته شده، توصیفی- تحلیلی است. در جهت جمع آوری اطلاعات از روش اسنادی و کتابخانه ای استفاده شده و اطلاعات موردنیاز شاخص های بخش مسکن، از نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 استان گلستان استخراج شده است. به منظور تحلیل داده ها از تکنیک تاپسیس و تحلیل خوشه ای و به منظور نمایش فضایی سطوح برخورداری شهرستان های موردمطالعه از نرم افزار Arc Gis استفاده شده است.قلمرو جغرافیایی پژوهش: قلمرو جغرافیایی پژوهش حاضر شهرستان های استان گلستان که در برگیرنده 14 شهرستان گرگان، گنبد، آق قلا، بندرترکمن، مینودشت، کلاله، آزادشهر، رامیان، علی آباد، کردکوی، بندرگز، گمیشان، گالیکش و مراوه تپه است.یافته ها: یافته های پژوهش نشان می دهد، از بین شهرستان های استان، شهرستان های گرگان، رامیان، علی آباد و گنبد جزء برخوردارترین و مراوه تپه، گالیکش، مینودشت و ترکمن جزء شهرستان های محروم استان ازنظر شاخص های مسکن می باشند.نتایج: نتیجه گیری کلی این پژوهش حاکی از آن است که توزیع شاخص های مسکن در استان به صورت نابرابر می باشد و شهرستان های که از مرکز استان فاصله دارند از نابرابری بیشتری برخوردار هستند.
اندازه گیری و رتبه بندی شاخص فرصت های توسعه در استان های ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های اقتصادی ایران سال ۲۸ بهار ۱۴۰۲ شماره ۹۴
127 - 174
حوزه های تخصصی:
برابری فرصت های توسعه یکی از اهداف اجتماعی- اقتصادی و پیش نیازی اساسی برای حصول پایداری اقتصادی و پیشرفت یکپارچه کشور به شمار می رود. در این پژوهش 69 شاخص توسعه مربوط به بخش های فرهنگی- اجتماعی، آموزشی، زیربنایی، بهداشتی- درمانی، زیست محیطی و اقتصادی جهت شناسایی و مقایسه فرصت توسعه 30 استان کشور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. به منظور تعیین اوزان شاخص ها از روش آنتروپی شانون و برای رتبه بندی استان ها از لحاظ میزان دسترسی به فرصت های هر بخش از روش تاپسیس استفاده شد. در نهایت با بهره گیری از تکنیک تاکسونومی، درجه برخورداری استان ها از مجموع فرصت های شش گانه مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان از وجود اختلاف و شکاف عمیق در توزیع و تخصیص امکانات و فرصت ها بین استان های کشور دارد؛ به طوری که استان تهران برخوردارترین و استان های کردستان، خراسان جنوبی، لرستان، آذربایجان غربی و خراسان شمالی محروم ترین استان ها تعیین شدند. با توجه به اختلاف زیاد به مسئولان توصیه می شود اولویت های تخصیص بودجه را با توجه به درجه بهره مندی استان ها مشخص کنند.
الگوی فضایی نابرابری توسعه در مناطق 22گانه کلانشهر تهران(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
منبع:
رفاه اجتماعی سال ۱۷ پاییز ۱۳۹۶ شماره ۶۶
184-149
حوزه های تخصصی:
مقدمه: در یک قرن اخیر، نسبت شهرنشینی در ایران چهار برابر افزایش یافته است و در حال حاضر سه چهارم جمعیت کشور در شهرها زندگی می کنند. روند شتابان گذار شهری در ایران با افزایش تمایز و نابرابری نه تنها بین شهرها، بلکه درون شهرها و بین مناطق مختلف شهری همراه بوده است. ازاین رو، یکی از ویژگیهای بارز کلان شهر تهران، نابرابری فضایی و منطقه ای آن است. در این راستا، هدف اصلی مقاله بررسی میزان و الگوهای نابرابری فضایی با استفاده از سنجش و پهنه بندی توسعه اقتصادی و اجتماعی مناطق 22 گانه شهر تهران است. روش: مقاله در چارچوب سطح بندی توسعه ای طراحی شده و روش تحقیق آن، توصیفی-تحلیلی است. در سنجش توسعه یافتگی مناطق از شیوه تصمیم گیری چندشاخصه (MCDM) استفاده شده است. تعداد 16 شاخص اقتصادی و اجتماعی از داده های سرشماری 1390 شهر تهران استخراج و بر مبنای به کارگیری دو تکنیک تاپسیس و تحلیل عاملی، سطح توسعه مناطق سنجش شده است. یافته ها: بیشترین درجه توسعه یافتگی به منطقه 3 و کم ترین آن به منطقه 17 تهران تعلق دارد. بالاترین نمره توسعه یافتگی، به ترتیب، برای مناطق 3، 1، 2، 6 و 5 و پایین ترین آن، به ترتیب، برای مناطق 17، 19، 18، 15، 16 و 20 شهری تهران به دست آمد. نتایج دو تکنیک تاپسیس و تحلیل عاملی در سنجش و رتبه بندی میزان توسعه یافتگی مناطق 22 گانه شهری تهران تقریباً یکسان و از همبستگی مثبت و بسیار بالایی (99/0) برخوردار بود. بر مبنای تحلیل خوشه، مناطق شهری تهران ازنظر درجه توسعه اقتصادی و اجتماعی در پنج گروه سطح بندی شدند؛ چهار منطقه 3، 1، 2 و 6 مناطق توسعه یافته (برخوردار) شهر تهران هستند. دو منطقه 5 و 7 نسبتاً توسعه یافته محسوب می شوند. سطح توسعه در شش منطقه 4، 8، 22، 13، 21 و 11 متوسط است و پنج منطقه 10، 14، 9، 12 و 20 در گروه مناطق کم تر توسعه یافته قرار دارند. درنهایت، پنج منطقه 16، 15، 18، 19 و 17 مناطق توسعه نیافته (خیلی محروم) تهران هستند. بحث: نتایج دلالت بر آن دارد که بین مناطق مختلف شهر تهران ازنظر سطح توسعه اقتصادی و اجتماعی تفاوت محسوس و معناداری وجود دارد. مناطق کم تر توسعه یافته و توسعه نیافته بیشتر در جنوب و جنوب شرقی شهر هستند، مناطق متوسط و نسبتاً توسعه یافته در مرکز و غرب شهر تهران قرار دارند و مناطق توسعه یافته (برخوردار) در شمال شهر واقع شده اند. بدین ترتیب، نابرابری فضایی در ابعاد مختلف توسعه ای مشخصه بارز کلان شهر تهران است و فضاهای نابرابر شهری عامل کلیدی توسعه ناپایدار شهری محسوب می شود.
رتبه بندی عوامل مؤثر بر ساماندهی منابع انسانی با رویکرد سبز با استفاده از شاخص های تصمیم گیری چند معیاره در اداره کل مالیاتی استان ایلام(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
منابع انسانی مولد مهمترین سرمایه سازمان تلقی می گردد که می تواند موجبات تغییر و تحول در سایر عوامل سازمانی و نتایج اساسی را فراهم آورد. اگر تا دهه های گذشته معیار برتری یک کشور حجم نیروی انسانی، سلاح های مدرن، ارتش نیرومند، سرزمین وسیع یا منابع زیرزمینی گسترده و حق وتو در مجامع بین المللی بود، از این پس قدرت یک کشور به کیفیت نیروی انسانی و سطح بهره وری آن بستگی دارد. هدف این پژوهش رتبه بندی عوامل مؤثر بر ساماندهی منابع انسانی با رویکرد سبز با استفاده از شاخص های تصمیم گیری چندمعیاره در اداره کل مالیاتی استان ایلام است. جامعه آماری مورد پژوهش را 25 نفر از نخبگان دانشگاهی و خبرگان نظام مالیاتی می باشد که به روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی انتخاب شده اند. این پژوهش بر اساس هدف، کاربردی است. از نقطه نظر چگونگی جمع آوری اطلاعات، از نوع تحقیقات آمیخته توصیفی- تحلیلی میباشد. در این پژوهش، جهت جمع آوری اطلاعات از پرسشنامه رحیمی و همکاران(1400) استفاده شده است. برای رتبه بندی عوامل مؤثر بر ساماندهی منابع انسانی با رویکرد سبز با استفاده از شاخص های تصمیم گیری چندمعیاره در اداره کل مالیاتی استان ایلام در این تحقیق از روش تاپسیس استفاده گردید. بر اساس نتایج تاپسیس، پیامدهای مرتبط با جامعه رتبه اول را کسب کرده است. اهداف سازمانی و عدم توجه به فضای تعاملی سازمان با جامعه رتبه دوم و راه اندازی سیستم اطلاعات رتبه سوم را کسب کرده اند.
شناسایی و اولویت بندی عوامل مؤثر بر نگهداشت اعضای هیئت علمی در آموزش عالی با استفاده از تکنیک TOPSIS(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
نامه آموزش عالی سال ۱۲ بهار ۱۳۹۸ شماره ۴۵
69 - 92
حوزه های تخصصی:
هدف اصلی از اجرای این پژوهش، شناسایی و رتبه بندی عوامل مؤثر بر نگهداشت اعضای هیئت علمی در آموزش عالی بود. از روش کیفی-کمی، با استفاده از ابزار مصاحبه و پرسشنامه بهره گرفته شد. نخست از طریق مصاحبه عمیق با 16 خبره که با روش نمونه گیری گلوله برفی شناسایی شدند، داده ها گردآوری و با استفاده از روش تحلیل تم، تحلیل شدند. داده های شناسایی شده بر اساس میزان تشابه مفهومی، دسته بندی و ترکیب شده و 42 مقوله فرعی، 19 مقوله اصلی و در نهایت 8 مؤلفه (عامل) استخراج شد. سپس به منظور دریافت نظرات 16 خبره، در مورد اولویت هر یک از عوامل شناسایی شده، از پرسشنامه استفاده شد. داده های این مرحله با استفاده از نرم افزار اکسل تجزیه وتحلیل شدند. یافته های پژوهش نشان می دهد عامل فضای پژوهش، بیشترین تأثیر را در نگهداشت اعضای هیئت علمی در دانشگاه دارد. فضای آموزش و یادگیری، تأکید بر شایسته گزینی، شرایط کاری، سازوکارها و فرایندها، حمایت سازمانی، محیط کار و فضای فرهنگی دانشگاه در رتبه های بعدی قرار گرفتند.