مطالب مرتبط با کلیدواژه
۱.
۲.
۳.
۴.
۵.
۶.
سازمان های بخش عمومی
حوزههای تخصصی:
دموکراسی تنها محدود به نهادهای سیاسی نیست، بلکه شامل استقرار دموکراسی در کل جامعه، نهاد ها و سازمان های آن است. دموکراسی سازمانی برای تحقق ایده آل های دموکراتیک نظیر استقلال فردی، آزادی اجتماعی، آزادی بیان و مشارکت در همه مسائلی که زندگی شهروندان را تحت تاثیر قرار می دهد ضروری و لازم است. هدف از این پژوهش دست یابی به عوامل مؤثر بر استقرار دموکراسی سازمانی در سازمان های بخش عمومی است تابتوانند با استفاده از اصول دموکراسی نحوه ی اجرای فعالیت های خود و همچنین محیط کار را به گونه ای طراحی کنند که موجب شکوفایی و توسعه ی توانایی های بالقوه ی کارکنان و نیز ارائه ی اثربخش کالاها و خدمات به عموم جامعه شود. در این پژوهش توسعه ای-کاربردی از روش توصیفی- پیمایشی فن دلفی برای دست یابی به مؤلفه های مؤثر بر ایجاد دموکراسی سازمانی و از روش توصیفی- همبستگی مدل یابی معادلات ساختاری جهت تحلیل عاملی تاییدی و سنجش روایی سازه استفاده شده است. مشارکت کنندگان در بخش دلفی را اساتید دانشگاهی و مدیران ارشد سازمان های بخش عمومی آشنا با مفهوم دموکراسی سازمانی و جامعه ی آماری در بخش مدل یابی معادلات ساختاری را کارکنان هفت سازمان بخش عمومی در استان بوشهر تشکیل می دهند. در این پژوهش نخست مطالعه ی جامعی در متون علمی صورت پذیرفت و شاخص هایی شناسایی و سپس این شاخص ها به نظرخواهی خبرگان گذاشته و در نهایت 32 شاخص و 9 بعد اصلی که عبارتند از: پاسخ خواهی اجتماعی، حاکمیت مشترک، جو سازمانی عادلانه، کرامت سازمانی، شفافیت، مراودات اثربخش، فرهنگ آزادی خواهی سازمانی، انعطاف پذیری سازمانی و عدالت شغلی، شناسایی شدند.
واکاوی موانع هماهنگی بین سازمان های بخش عمومی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سازمان های دولتی رکن رکین اجرای خط مشی در کشور هستند و بدون هماهنگی بین چنین سازمانهایی، اجرای بسیاری از خط مشیهای ملی میسر نبوده یا با چالش های جدی مواجه خواهند شد. علی رغم آنکه مبحث هماهنگی میان سازمانی، از اهمیت ویژه ای برخوردار است ولی تاکنون پژوهشی به مطالعه و بررسی موانع هماهنگی میان سازمانهای بخش دولتی کشور نپرداخته است. بر همین اساس در این پژوهش تلاش شده است تا با روش پژوهش کیفی و راهبرد تحلیل مضمون به بسط نظری موضوع هماهنگی در میان سازمانهای بخش دولتی و همچنین ارائه راهنمودهای کاربردی برای مدیران بخش دولتی پرداخته شود. در این پژوهش، پس از بررسی ادبیات نظری موجود و تبیین و توصیف هماهنگی بین سازمانی، با 22 تن از خبرگان این حوزه مصاحبه عمیق انجام شد، سپس داده های مصاحبه کدگذاری شده و مدل مفهومی موانع هماهنگی بین سازمانهای دولتی به دست آمد. طبق نتایج حاصل از این پژوهش، موانع هماهنگی در بخش عمومی در قالب موانع سازمانی، میان سازمانی، قانونی، اداری، سیاسی، فرهنگی- اجتماعی، و محیطی دسته بندی گردید.
شناسایی و رتبه بندی مولفه های فرهنگی تاثیرگذار بر کنترل های داخلی در سازمان های غیرانتفاعی بخش عمومی کشور(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حسابرسی سال ۲۱ تابستان ۱۴۰۰ شماره ۸۳
۱۹۴-۱۶۶
حوزههای تخصصی:
چکیده: با توجه به اهمیت مفهوم کنترل داخلی در جلوگیری از هدر رفت منابع عمومی کشور و دستیابی به اهداف مورد انتظار بخش عمومی، هدف کلی مطالعه حاضر ضمن شناسایی مولفه های مختلف فرهنگی اثرگذار بر کنترلهای داخلی، به دنبال ارزیابی درجه اهمیت آنها در اثرگذاری بر کنترلهای داخلی در سازمان های غیرانتفاعی بخش عمومی کشور بوده است. در این راستا سعی گردید ابتدا با استفاده از مصاحبه و اخذ نظرات خبرگان دیوان محاسبات کشور، وزارت امور اقتصادی و دارایی و اساتید دانشگاهی که سابقه مدیریت اجرایی نیز داشته اند عوامل علّی فرهنگی موثر بر کنترلهای داخلی احصاء و سپس به منظور اعتبار سنجی و رتبه بندی، عوامل احصاء شده در قالب پرسشنامه بین گروه دوم خبرگان دیوان محاسبات توزیع و ضمن حضور پژوهشگر و ارائه توضیحات لازم پرسشنامه ها تکمیل و با بهره گیری از تکنیک های تحلیل عاملی تائیدی و تاپسیس، اقدام به اعتبار سنجی و رتبه بندی عوامل فرهنگی از نظر درجه اهمیت آنها در اثرگذاری بر کنترل داخلی در سازمان های مورد مطالعه پرداخته شود. نتایج حاصل از مرحله اول پژوهش نشان داد که مفهوم فرهنگ می تواند از سه مسیر فرهنگ مدیران، فرهنگ کارکنان و فرهنگ کلان سازمانی بر کیفیت کنترل داخلی در سازمان های بخش عمومی کشور اثرگذار باشد. همچنین نتایج مرحله دوم پژوهش در خصوص ارزیابی درجه اهمیت مولفه های فرهنگی مورد مطالعه حاکی از آن بود که سه مولفه فرهنگی شامل دیدگاه مدیریتی مرتبط با کنترل های داخلی در سازمان های غیرانتفاعی، ویژگی های رفتاری کارکنان و دیدگاه کارکنان در ارتباط با کنترل های داخلی به عنوان سه مولفه اولویت دار فرهنگی مهم و تاثیرگذار بر کیفیت کنترل های داخلی در سازمان های غیرانتفاعی کشور شناسایی شده اند و لازم است از دیدگاه فرهنگی، توجه ویژه ای بر این مولفه ها در سازمان های غیرانتفاعی در راستای بهبود کیفیت کنترل های داخلی صورت پذیرد.
بررسی تأثیر مدیریت دانش برکارایی بخش مالی دستگاه های اجرایی (مطالعه موردی شهرداری مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مباحث انکارنشدنی در سازمان های امروزی این مسئله است که دانش به طور فزاینده ای به عنوان یک دارایی مهم مورد توجه قرار گرفته و در سازمان های بخش دولتی، عمومی و خصوصی برای ایجاد مزیت رقابتی، مدیریت می شود. در این پژوهش، میزان تأثیر مؤلفه های مدیریت دانش برکارایی (خلاقیت و یادگیری) کارکنان بخش مالی شهرداری منطقه یک کلانشهر مشهد، مورد مطالعه قرار گرفته است. منطقه مورد نظر با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای دو مرحله ای انتخاب شده است. برای تعیین حجم نمونه کارکنان از جدول مورگان و جهت انتخاب نمونه ها از روش تصادفی ساده استفاده گردیده است. ابزار سنجش، پرسشنامه پنج گزینه ای در مقیاس لیکرت (حاوی 58 پرسش متناظر با زیر متغیرهای پژوهش) بوده که روایی آن با استفاده از روش تحلیل محتوا و پایایی آن از طریق آلفای کرونباخ (نرم افزار R)، تأیید شده است. برونداد پژوهش نشان داده که ابعاد مدیریت دانش باعث افزایش خلاقیت سازمانی و افزایش یادگیری سازمانی می گردد.
بررسی عوامل مؤثر بر نوآوری و عملکرد در سازمان های بخش عمومی: نگرشی جدید مبتنی بر رویکرد مشارکتی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری دولتی سال نهم پاییز و زمستان ۱۴۰۱ شماره ۱ (پیاپی ۱۷)
201 - 220
حوزههای تخصصی:
موضوع و هدف مقاله: این پژوهش با هدف بررسی عوامل مؤثر بر نوآوری و عملکرد در سازمان های بخش عمومی انجام شود. روش پژوهش: پژوهش پیش روی از حیث هدف، کاربردی و از لحاظ روش، توصیفی-پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش کارکنان و مدیران سطح میانی سازمان امور مالیاتی غرب استان مازندران در سال 1399 بوده است. برای این منظور 127 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. به منظور آزمون فرضیه های پژوهش از معادلات ساختاری استفاده شد. یافته های پژوهش: نتایج این پژوهش نشان می دهد که عواملی مانند محدودیت های بودجه و تجربه برای دستیابی به نوآوری در بخش عمومی اثر معناداری داشته است. همچنین محدودیت های بودجه، انگیزه برای بهبود عملکرد، واکنش به عملکرد ضعیف و تجربه دارای رابطه با عملکرد سازمانی است. نتیجه گیری، اصالت و افزوده آن به دانش: نتایج پژوهش حاضر نشان می دهد که اجرایی رویکرد مشارکتی در سازمان های بخش عمومی می تواند در نوآوری و عملکرد بهتر این سازمان ها مؤثر باشد. بررسی نقش عوامل مؤثر بر نوآوری و عملکرد میتواند مدل های سنجش آن ها را بسط دهد و موجب بهبود عملکرد سازمان و در نتیجه دولت شود.
تحلیل عوامل رفتاری تأثیرگذار بر سلامت سازمانی در بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
چشم انداز مدیریت دولتی سال یازدهم زمستان ۱۳۹۹ شماره ۴۴
89 - 110
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل رفتاری تأثیرگذار بر سلامت سازمانی و انتخاب مؤثرترین آن ها و طراحی مدل مربوط به آن می باشد. این مدل در سازمان های بخش عمومی مورد بررسی قرار گرفته و میزان تأثیرگذاری این عوامل بر روی سلامت سازمانی گزارش شده است. از دیگر اهداف این مقاله سوق دادن توجه محققین سلامت سازمانی به سوی عوامل رفتاری می باشد.
طراحی / روش شناسی/ رویکرد: در این پژوهش به کمک مطالعه پژوهش های پیشین و استفاده از روش دلفی اقدام به استخراج مهم ترین عوامل رفتاری که دارای روایی بالایی هستند گردید. سپس با استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی، این عوامل تلخیص و به دسته های به هم مرتبط تقسیم شد. همچنین از طریق طراحی مدل معادلات ساختاری، اقدام به ساخت و آزمون مدل مربوطه گردید.
یافته های پژوهش: مدل معادلات ساختاری به دست آمده در این پژوهش، میزان تأثیرگذاری عوامل رفتاری را بر روی سلامت سازمانی به تصویر کشیده است. این مدل ، همچنین، این عوامل را به سه دسته عوامل فرهنگی، عوامل معنوی و عوامل سبک رهبری تقسیم بندی نموده و تأثیر هر عامل را نیز سنجیده است. محققانی که بخواهند بر روی سلامت سازمان ها و در درجه اول بهبود آن کار کنند می توانند از این مدل بهره لازم را ببرند.
محدودیت ها و پیامدها: به دلیل گستردگی عوامل رفتاری، مطالعه کامل آن ها در این پژوهش ممکن نبود. لذا بازه زمانی مشخصی از مقالات مورد مطالعه قرار گرفت. همچنین پیشنهاد می گردد، سایر جنبه های عوامل رفتاری موردبررسی قرار بگیرد.
پیامد های عملی : گسترش فرهنگ مشارکتی در سازمان می تواند به بهبود سلامت آن کمک کند.
ابتکار یا ارزش مقاله: در این مقاله با بهره جستن از مطالعه متون گسترده و ساخت مدل برازش شده، تأثیر عوامل رفتاری بر سلامت سازمانی، در سازمان های بخش عمومی به تصویر کشیده شده است. از آنجایی که این سازمان ها تأثیر زیادی بر زندگی آحاد افراد جامعه دارد، توجه به سلامت آن ها از اهمیت دوچندانی برخوردار می باشد. همچنین این مدل، اهمیت توجه به رفتار سازمانی را بیش ازپیش روشن می سازد.