مطالب مرتبط با کلیدواژه
۵۴۱.
۵۴۲.
۵۴۳.
۵۴۴.
۵۴۵.
۵۴۶.
۵۴۷.
۵۴۸.
۵۴۹.
۵۵۰.
۵۵۱.
۵۵۲.
۵۵۳.
۵۵۴.
۵۵۵.
۵۵۶.
۵۵۷.
۵۵۸.
۵۵۹.
۵۶۰.
طلاق
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین بسته آموزشی سرمایه های روان شناختی و ارزیابی اثربخشی آن بر ناگویی هیجانی دانش آموزان طلاق دارای اختلال رفتار برونی سازی شده انجام گرفت. روش پژوهش حاضر در بخش کیفی، تحلیل مضمون به روش قیاسی و در قسمت کمی نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون- پس آزمون با گروه گواه و دوره پیگیری دوماهه بود. جامعه آماری پژوهش شامل دانش آموزان طلاق دارای اختلال رفتار برونی سازی شده بود که در دوره اول متوسطه در سال تحصیلی 1400-1399 در شهر اصفهان مشغول به تحصیل بودند. در این پژوهش تعداد 34 دانش آموز طلاق دارای اختلال رفتار برونی سازی شده با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب و با گمارش تصادفی در گروه های آزمایش و گواه گمارده شدند. گروه آزمایش آموزش سرمایه های روان شناختی را طی دو و نیم ماه در 10 جلسه 75 دقیقه ای دریافت نمودند. پرسشنامه های مورد استفاده در این پژوهش شامل پرسشنامه ناگویی هیجانی (AQ) و سیاهه رفتاری کودکان و نوجوانان (CABI) بود. داده ها به شیوه تحلیل واریانس آمیخته تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد که آموزش سرمایه های روان شناختی از نظر متخصصان دارای روایی محتوایی کافی است. همچنین این بسته بر ناگویی هیجانی (0001>P؛ 35/0=Eta؛ 02/17=F) دانش آموزان طلاق دارای اختلال رفتار برونی سازی شده تأثیر معنادار دارد (001/0p<). بر اساس یافته های پژوهش حاضر می توان چنین نتیجه گرفت که آموزش سرمایه های روان شناختی با بهره گیری از مبانی تاب آوری، خوش بینی، امید و خودکارآمدی می تواند به عنوان یک روش کارآمد جهت کاهش ناگویی هیجانی دانش آموزان طلاق دارای اختلال رفتار برونی سازی شده مورد استفاده گیرد.
گواهی عدم امکان سازش؛ ماهیت، موارد صدور و اجرای آن
منبع:
قضاوت سال ۲۱ زمستان ۱۴۰۰ شماره ۱۰۸
101 - 128
حوزه های تخصصی:
گواهی عدم امکان سازش عنوانی است که قانون گذار برای تصمیمات دادگاه خانواده در موضوع طلاق وضع کرده است. از آنجا که در تقسیم بندی سنتی آرای دادگاه ها چنین عنوانی وجود ندارد، لذا بررسی ماهیت و تعیین جایگاه آن در میان تصمیمات قضایی دادگاه خانواده دارای اهمیت است. مقاله حاضر با روش کتابخانه ای و به شیوه توصیفی- تحلیلی به مطالعه گواهی عدم امکان سازش در نظام حقوقی ایران مشتمل بر پیشینه، ماهیت، موارد صدور و اجرای آن پرداخته است و در نهایت بدین نتیجه دست یافته است که در تبیین ماهیت گواهی عدم امکان سازش، باید میان طلاق توافقی و طلاق به درخواست زوج تفاوت نهاد؛ در طلاق توافقی، ماهیت این گواهی صرفاً تصدیق و انعکاس عدم سازش زوجین و موارد توافق آنها بوده و در این فرض، دادگاه هیچ عمل قضاوتی انجام نمی دهد. اما در طلاق به درخواست زوج، در صورت قبول اختیار مطلق مرد در طلاق، رسیدگی دادگاه خانواده محدود به استماع نظر زوج، ارجاع زوجین به داوری و تعیین تکلیف در خصوص حقوق مالی زوجه خواهد بود. در این نوع رسیدگی، قاضی دادگاه خانواده نقشی منفعل خواهد داشت و وارد رسیدگی ماهوی نخواهد شد و نتیجتاً گواهی عدم امکان سازش را نمی توان «حکم» تلقی کرد. اما در صورت قبول تعدیل حق طلاق زوج، نوع رسیدگی دادگاه خانواده همانند موردی که به دعوای طلاق زوجه رسیدگی می کند، ماهیت ترافعی پیدا نموده و در این رسیدگی، قاضی دادگاه خانواده نقشی فعال داشته و به استماع ادلّه و دفاعیات طرفین می پردازد و در صورتی که دلایل زوج را موجه تلقی کند، اقدام به صدور رأی طلاق خواهد نمود و در غیر این صورت رأی به بی حقی او صادر خواهد کرد. در این مورد، ماهیت تصمیم دادگاه خانواده که از یک امر ترافعی نشأت می گیرد، یک گواهی صرف نیست بلکه واجد خصوصیات حکم است.
اثر نوسانات موقت و پایدار درآمد خانوار بر طلاق در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مقداری دوره ۹ پاییز ۱۳۹۱ شماره ۳
61 - 85
حوزه های تخصصی:
طلاق یکی از مسائل و مشکلات اجتماعی در جامعه است و متأسفانه آمار طلاق در ایران نیز رو به افزایش است. اخیراً، اقتصاددانان و جامعه شناسان در آسیب شناسی بسیاری از مسائل اجتماعی مانند طلاق به ریشه های اقتصادی این معضلات از جمله موضوع درآمد و نوسانات آن توجه ویژه ای پیدا کرده اند. از این رو در این تحقیق اثر نوسانات درآمد خانوار روی طلاق در ایران بررسی شده است. همچنین، نوسانات درآمد خانوار به دو جزء شوک های موقت و شوک های پایدار تفکیک شده و اثر هر دو جزء بر طلاق مورد بررسی قرار گرفته است. در این تحقیق از داده های ترکیبی در سطح کشور شامل 30 استان از سال 1383 تا سال 1390 استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که در سطح خطای 5 درصد، شوک های موقت درآمد خانوار موجب افزایش نرخ طلاق می شوند اما، شوک های پایدار درآمد خانوار بر نرخ طلاق اثر معناداری ندارند. علاوه بر این، در تحقیق حاضر برخی از عوامل مؤثر بر احتمال طلاق نیز بررسی شده است. بر اساس نتایج تحقیق، متغیرهای نرخ بیکاری، نرخ مشارکت اقتصادی زنان و شاخص مسکن بر نرخ طلاق دارای اثر مثبت و معنادار هستند اما نرخ سواد و درآمد خانوار بر نرخ طلاق اثر منفی می گذارند. نسبت شهرنشینی نیز بر نرخ طلاق اثر مثبت و معناداری داشته است.
بررسی تاثیر نامتقارن ضریب جینی، بیکاری و طلاق بر سرقت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد مقداری دوره ۹ زمستان ۱۳۹۱ شماره ۴
1 - 20
حوزه های تخصصی:
هدف از این مطالعه بررسی تاثیر نامتقارن کوتاهمدت هر یک عوامل ضریب جینی، بیکاری و طلاق بر سرقت دوره قبل با استفاده از مدل تصحیح خطای انتقال ملایم می باشد. در این مطالعه از داده های سالانه دوره (1363-1389) استفاده شده است. برای این منظور ابتدا با استفاده از قضیه انگل وگرنجر به بررسی مانایی داده ها و رابطه بلندمدت پرداخته شده است. نتایج نشان می دهند که مدل غیرخطی قدرت توضیحدهندگی بالاتری در مقایسه با مدل خطی دارد. به گونه ای که تغییر در ضریب جینی و بیکاری دوره قبل بر سرقت دوره جاری در حد آستانه ای وسط و بالا برای هر دو متغیر بیشترین تاثیر را دارد. در مورد طلاق با توجه به نتایج حاصل شده در هر سه آستانه تاثیر مثبت بر سرقت دارد. هر چند که در آستانه بالا بیشترین تاثیر را دارد
سنخ شناسی طلاق بر اساس تجربه زیسته زوجین طلاق گرفته (مورد مطالعه شهر خرم آباد)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش انحرافات و مسائل اجتماعی دوره ۳ تابستان ۱۴۰۲ شماره ۸
167 - 194
حوزه های تخصصی:
خانواده به عنوان مهم ترین نهاد تاریخ اجتماعی بشر، در دوران اخیر درگیر مسائل جدی شده است. در این بین طلاق، پدیده ای است که در پنج آسیب کلان و دارای اولویت کشور جای گرفته است. هدف پژوهش حاضر، مطالعه تجربه مردان و زنان از طلاق در شهر خرم آباد بود که با روش شناسی کیفی و استفاده از روش نظریه زمینه ای انجام شد. به این منظور، سی مرد و زن طلاق گرفته شهر خرم آباد با روش نمونه گیری هدفمند و استراتژی گلوله برفی انتخاب شد. داده های پژوهش با استفاده از مصاحبه های عمیق و نیمه ساختاریافته جمع آوری شده است. همچنین تجزیه و تحلیل مصاحبه ها در سه مرحله کدگذاری باز، کد محوری و کدگذاری گزینشی صورت گرفته و از این فرایند، داده های زیر استخراج شد: طلاق عقلانی جاه طلبانه، طلاق عقلانی فاعلانه، طلاق عقلانی توافقی، طلاق عقلانی منفعلانه، طلاق غیر عقلانی شتاب زده و اجباری، پیامدهای پس از طلاق، شکست و سقوط مالی، نداشتن شغل هنگام طلاق، برچسب اجتماعی، انزوا و طرد اجتماعی، مورد اتهام قرار گرفتن، ابژه جنسی قرار گرفتن، تغییر جايگاه، نیازهای عاطفی و جنسی، بازيابی خود، مديريت ارتقای اجتماعی، معاشرت های همگون، عدم بیان طلاق، تحلیل و تفسیر آن، آخرين راه چاره واقعیت پدیدارشده بیانگر سنخ های متنوع برآمده از ساختار و عاملیت توأمان برای افراد مطلقه است. سنخ های بررسی شده از طلاق، بیش از هر چیزی طلاق را به مسئله ای پیچیده و چندبعدی بدل کرده است.
مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب گلسر و معنادرمانی فرانکل بر رضایت از زندگی زنان در معرض طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ تیر ۱۴۰۳ شماره ۴ (پیاپی ۹۷)
125 - 134
حوزه های تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر مقایسه اثربخشی مشاوره مبتنی بر نظریه انتخاب گلسر و معنادرمانی فرانکل بر رضایت از زندگی زنان در معرض طلاق بود. پژوهش حاضر، نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون_ پس آزمون و گروه کنترل بود. جامعه آماری این پژوهش شامل زنان در معرض طلاق شهر تبریز بود که در نیمه دوم سال 1400 به دادگاه خانواده، شورای حل اختلاف و مراکز مشاوره خانواده این شهر مراجعه نموده بودند. از این جامعه، 60 نفر داوطلب واجد شرایط به روش هدفمند انتخاب و به روش تصادفی به دو گروه آزمایش و یک گروه کنترل (20 نفر در هر گروه) تخصیص یافتند. ابزار این پژوهش شامل پرسشنامه مقیاس رضایت از زندگی (SWLST، داینر و همکاران، 1985) بود. روش تحلیل این پژوهش، آزمون تحلیل کوواریانس تک متغیره و آزمون تعقیبی بنفرونی بود. یافته ها نشان داد که با کنترل اثر پیش آزمون بین میانگین رضایت از زندگی در دو گروه آزمایش و کنترل تفاوت معناداری در سطح 05/0 وجود داشت؛ اما تفاوت معنی داری بین دو مداخله در این متغیر نشان داده نشد. بنابراین واقعیت درمانی و معنادرمانی در افزایش رضایت از زندگی زنان در معرض طلاق مؤثر بوده اند و مشاوران و درمانگران ممکن است به منظور بهبود این متغیر در زنان در معرض طلاق، از این درمان ها استفاده نمایند.
رابطه بین خشونت خانگی و طلاق با میانجی گری اضطراب اجتماعی براحساس تنهایی زنان مطلقه
حوزه های تخصصی:
این پژوهش با هدف تعیین رابطه بین خشونت خانگی و طلاق با میانجی گری اضطراب اجتماعی بر احساس تنهایی زنان مطلقه در بین کلیه زنان مطلقه ساکن شهر مشهد در سال 1402انجام شد که در نهایت از مجموع 200 نفر که با با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند 189 نفر پاسخگو بودند. روش پژوهش کاربردی، از نوع توصیفی و همبستگی از نوع مدل سازی معادلات ساختاری است. نتایج پژوهش نشان داد مدل ساختاری بررسی رابطه بین خشونت خانگی و طلاق با میانجی گری اضطراب اجتماعی براحساس تنهایی زنان مطلقه از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین فرضیه های پژوهش با کمک ضریب همبستگی پیرسون نشان داد بین "خشونت خانگی"،"طلاق"،"اضطراب اجتماعی"و احساس تنهایی زنان مطلقه رابطه و همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. نتایج نشان داد بین "خشونت خانگی" با "طلاق" رابطه و همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد. همچنین بین اضطراب اجتماعی با خشونت خانگی و طلاق و احساس تنهایی زنان مطلقه رابطه و همبستگی مثبت و معناداری وجود دارد.
پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس سه گانه تاریک شخصیت در زوجین متقاضی طلاق
حوزه های تخصصی:
زمینه و هدف: آنچه از خود ازدواج مهم تر است موفقیت در ازدواج است، اما آمارها بیان کننده آن است که میزان طلاق در حال افزایش فزاینده است و یکی از عوامل تعیین کننده در این سازه صفات شخصیتی است. در همین راستا پژوهش حاضر باهدف پیش بینی دلزدگی زناشویی بر اساس سه گانه تاریک شخصیت و ویژگی های شخصیت در زوجین متقاضی طلاق انجام شد. مواد و روش کار: پژوهش حاضر از نوع توصیفی از نوع همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه زوجین مراجعه کننده به مراکز مشاوره بینش و نگاه نوشهر کرج در 3 ماهه دوم سال 1401 بود. با استفاده از روش نمونه گیری در دسترس 200 زوج با استفاده از روش نمونه گیری داوطلبانه و در دسترس انتخاب شد که پرسشنامه های دلزدگی زناشویی(CBM) و پرسشنامه سه گانه تاریک شخصیت را تکمیل کردند. داده ها بر اساس همبستگی پیرسون و رگرسیون چندگانه به روش گام به گام توسط SPSS 26 تجزیه وتحلیل شد. یافته ها: نتایج نشان داد که بین نمره کلی سه گانه تاریک شخصیت و دلزدگی زناشویی و سه خرده مقیاس دلزدگی جسمانی، روانی و عاطفی رابطه مثبت معناداری وجود دارد(001/0 > P). همچنین یافته ها نشان داد که سه گانه تاریک شخصیت تبیین معناداری از دلزدگی زناشویی داشته و به طور معناداری آن را پیش بینی می کند(911/0=R2 ) به نحوی که سهم خودشیفتگی، ماکیاویلیسم و ضداجتماعی به ترتیب 22/0، 52/0 و 21/0 در پیش بینی دلزدگی زناشویی داشتند. بحث و نتیجه گیری: درمجموع می توان بیان داشت که سه گانه تاریک شخصیت نقش معناداری در پیش بینی دلزدگی زناشویی زوجین متقاضی طلاق دارد.
بررسی علل وقوع طلاق از سوی متقاضیان و خبرگان حوزه طلاق در شهر رشت: با تأکید بر ارتکاب جرائم ناشی از سوء معاشرت زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (تیر) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۶
947 - 962
حوزه های تخصصی:
زمینه: طلاق یکی از مسائل اجتماعی است که در سال های اخیر روند افزایشی داشته و تأثیرات منفی بر روی خانواده، فرزندان و جامعه دارد. یکی از عوامل مؤثر بر وقوع طلاق، سوء معاشرت زوجین است که ممکن است منجر به ارتکاب جرائم ناشی از خشونت خانگی، تجاوز، خیانت و قتل شود. با وجود اینکه پژوهش های زیادی در مورد علل و پیامدهای طلاق در ایران انجام شده اند، اما تحقیقات کافی در مورد نقش سوء معاشرت زوجین در وقوع طلاق وجود ندارد.
هدف: پژوهش حاضر با هدف بررسی علل طلاق از سوی متقاضیان ثبت طلاق و خبرگان حوزه طلاق در شهر رشت با تأکید بر ارتکاب جرائم ناشی از سوء معاشرت زوجین و ارائه راهکارهای حقوقی و روانشناختی جهت کاهش پدیده طلاق انجام شد.
روش: روش تحقیق حاضر توصیفی - همبستگی و با ماهیت کاربردی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی متقاضیان ثبت طلاق در شهر رشت بود که از میان آن ها 200 نفر (100 نفر مرد و 100 نفر زن) با روش تصادفی ساده انتخاب شده که علل وقوع طلاق، بر اساس روایت خود آنان مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت و همچنین خبرگان حوزه طلاق که به طور مستقیم و غیر مستقیم با این پدیده اجتماعی مرتبط هستند که شامل 42 نفر (از گروه قضات دادگاه خانواده 11 نفر، سردفتران طلاق 11 نفر و مددکاران اجتماعی 20 نفر) بودند. جهت گردآوری اطلاعات از روش میدانی و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شد و در نهایت تجزیه و تحلیل داده ها به روش ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون گام به گام و اسپیرمن در محیط نرم افزار SPSS26 انجام گردید.
یافته ها: بر اساس نتایج تحلیل رگرسیونی، یافته ها نشان داد که بیشترین عامل های مؤثر جرم در وقوع طلاق مربوط به جرائم جنسی و اخلاقی به ویژه روابط نامشروع در فضای مجازی است (05/0 p<).
نتیجه گیری: یافته های این مطالعه حاکی از این بود که سوء معاشرت زوجین می تواند منجر به رفتارهای خلاف قانون و جرم آمیز شود. بنابراین پیشنهاد می شود که برای پیشگیری و کاهش طلاق در جامعه، باید به افزایش سطح آگاهی و مهارت های ارتباطی زوجین، تقویت رابطه عاطفی و مشارکت در تصمیم گیری های مشترک، حمایت از خانواده های در معرض خطر و ارائه خدمات مشاوره ای و روان درمانی مناسب توجه شود.
تجربه زیسته والدین از چالش های فرزندپروری پس از طلاق: یک مطالعه پدیدار شناختی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1473 - 1492
حوزه های تخصصی:
زمینه: فرزندپروری یکی از تکالیف چالش برانگیز برای والدین پس از طلاق است که بر سلامت روانی کودکان تأثیر می گذارد. بااین حال کمتر پژوهشی تجارب زیسته والدین از فرزندپروری پس از طلاق را با رویکرد پدیدارشناسی، بر اساس تأثیر ناآگاهی والدین و راهکارهای ناکارآمد والدین بررسی کرده اند.
هدف: هدف پژوهش حاضر فهم تجربه زیسته والدین از چالش های فرزندپروری پس از طلاق بود.
روش: این مطالعه با رویکرد کیفی و با استفاده از روش پدیدارشناسی توصیفی انجام شد. جامعه هدف شامل والدینی بود که تجربه فرزند پروری پس از طلاق را در سال 1401 داشتند. مشارکت کنندگان پژوهش، 16 نفر از والدین بودند که با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع، از میان مراجعه کنندگان به مجتمع قضایی خانواده 1 تهران دعوت به مشارکت شدند و به وسیله مصاحبه نیمه ساختاریافته مورد بررسی قرار گرفتند. داده ها با روش هفت مرحله ای کلایزی با استفاده از نرم افزار MAXQDA تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها: تجزیه وتحلیل داده ها به استخراج 7 مضمون اصلی و 46 زیر مضمون منجر شد، مضمون های اصلی عبارت اند از: ناسازگاری فرزندان پس از طلاق، مشکلات روانشناختی والدین، چالش های والدین با یکدیگر، چالش های والدین با فرزندان، ناآگاهی والدین از فرزندپروری پس از طلاق، تغییر ساختار خانواده پس از طلاق و راهکارهای ناکارآمد والدین.
نتیجه گیری: والدین فرزندپروری پس از طلاق را تکلیفی چالش برانگیز می دانند. ارتباط والدین با یکدیگر مشکلات روانشناختی والدین پس از طلاق و آگاهی آن ها به شیوه های فرزندپروری و استفاده از شیوه های کارآمد در فرزندپروری با توجه به تغییر ساختار خانواده می تواند بر سازگاری کودکان تأثیر گذارد.
اثربخشی آموزش درمان شناختی _ رفتاری بر دلزدگی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق شهر فیروزآباد
حوزه های تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تأثیر آموزش درمان شناختی _ رفتاری بر دلزدگی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق شهر فیروزآباد انجام شد. پژوهش حاضر یک مطالعه نیمه آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه زوجین متقاضی طلاق در سه ماهه اول سال 1400 بود که به مشاوره قبل طلاق ارجاع داده می شوند را تشکیل داد. نمونه پژوهش از میان مراجعان به مرکز مشاوره دادگستری شهر فیروزآباد انتخاب شد. روش نمونه گیری به شیوه در دسترس بود و به منظور اجرای پژوهش 30 نفر در 2 گروه آزمایش (15 نفر) و گواه (15 نفر) به صورت هدفمند یا مبتنی بر هدف قرار گرفت. سپس در پایان مداخله، پس آزمون از گروه آزمایش و گروه کنترل با استفاده از دلزدگی زناشویی پاینز (1996) سنجش صورت گرفت و داده ها جمع آوری شده و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که گروه آزمایش پس از دریافت مداخله کاهش دلزدگی زناشویی را تأیید کرده بودند. یعنی درمان شناختی رفتاری بر دلزدگی زناشویی در زوجین متقاضی طلاق شهر فیروزآباد تاثیر معنی داری دارد.
دغدغه های اجتماعی و اقتصادی زنان پس از طلاق و عوامل مرتبط با آن ؛ مورد مطالعه: شهر سبزوار(مقاله علمی وزارت علوم)
طلاق پدیده ای است که به سرعت وضعیت اجتماعی- اقتصادی افراد را دست خوش تغییر قرار می دهد. چگونگی مواجه با شرایط پس از طلاق در میان زنان و مردان متفاوت است. از آنجا که زنان آسیب پذیر تر از مردان هستند، در مواجه با شرایط پس از طلاق و پیامدهای آن، مشکلات بیشتری تجربه می کنند. هدف از این تحقیق بررسی دغدغه های زنان و برخی عوامل مرتبط با آن پس از تجربه ی طلاق می باشد. برای انجام این پژوهش از روش ترکیبی استفاده کردیم. به این ترتیب که ابتدا با 20 نفر از زنان مطلقه مصاحبه ی عمیق به عمل آمد. در گام بعدی از خلال گفته های آنان پرسشنامه ای تنظیم شد و از روش پیمایش استفاده شد. یافته ها نشان داد که هیچ یک از متغیرهای مرتبط با خانواده ی آنها تأثیر معنی داری بر کاهش نگرانی های اجتماعی آنان نداشته است. از دیگر سو، نگرانی های اقتصادی زنان تحت تأثیر ویژگی های خانواده ی آنان است و تحصیلات پدر و مادر، تعداد فرزندان زنان، و نحوه ی دریافت نفقه، رابطه ی معنی دار و کاهنده ای با نگرانی های اقتصادی آنان دارد. بدین ترتیب، می توان گفت وجوه اجتماعیِ نگرانی ها، ابعاد عمیق تری دارد. بررسی عوامل مرتبط با نگرانی های اجتماعی و اقتصادی نشان داد که نقش خانواده در کاهش نگرانی های اقتصادی زنان می تواند مهم باشد، اما نگرانی های اجتماعیِ زنان را تخفیف نمی دهد. به عبارت دیگر، نگرانی های اجتماعی زنان ابعاد ساختاری دارد و از حوزه ی عاملیت زنان و خانواده ی آنان فراتر می رود.
مطالعه ی زمینه ها و بسترهای شکل گیری فرایند طلاق (مورد مطالعه: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
بررسی های صورت گرفته در خصوص طلاق در مشهد نشان می دهد که از سال 1390 تاکنون شاهد سیر صعودی طلاق هستیم. به عنوان مثال، در سال 1390، تعداد طلاق های ثبت شده 13809 مورد بوده است که در مقایسه با سال گذشته7/3% رشد داشته است. با توجه به آمارهای موجود، مشاهده می شود که جامعه ما در زمینه طلاق از وضعیت مناسبیبرخوردار نیست و نرخ طلاق سیر صعودی دارد و نیازی به پژوهش در این زمینه احساس می شود.به همین دلیل، هدف اصلی پژوهش مطالعه ی زمینه ها و بسترهای شکل گیری فرایند طلاق است. این پژوهش کیفی و به روش داده بنیاد انجام شده است و برای این منظور40 نفر نمونه ی طلاق گرفته یا در حال طلاق در شهر مشهد به روش نمونه گیری نظری و گلوله برفی و با استفاده از مصاحبه ی عمیق و باز، مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نظریه ی مبنایی و در قالب مدل پارادایمی استروس و کوربین، نشان داد که نقاط آغازین در طلاق، عبارتند از سردی در روابط زناشویی، عوامل شخصیتی، پنهان کاری، عدم بهبود زندگی، تغییرات منفی، سوء ظن، حس به خیانت، اشتباه در تعیین مصداق و افشای دروغ. هم چنین بسترها و زمینه های طلاق شامل زمینه ها و بسترهای روانی، شخصیتی، خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی است. علاوه بر این، عوامل مداخله گر طلاق در بردارنده ی دخالت اطرافیان، ازدواج اجباری، نارضایتی والدین در ازدواج، شفاف سازی حقایق، ناکامی در آرزوها، تصمیم برای جدایی، تنش در خانواده، تعهد، قبح طلاق، هراس، تلاش برای حفظ زندگی، بخشش و اعتقاد به تحصیلات دانشگاهی است.
تغییرات ساختار خانواده از منظر آمارهای ثبتی (مورد مطالعه: خراسان بزرگ)(مقاله علمی وزارت علوم)
به دلیل اهمیت تحولات جمعیتی ایران در چهار دهه اخیر، موضوع محوری این مقاله مسأله شناسی تغییر ساختار خانواده با استفاده از بررسی آمار وقایع حیاتی ولادت، ازدواج و طلاق موجود در آرشیو سازمان ثبت احوال کشور است. در تحلیل تغییرات ایجاد شده در ساختار خانواده، از تئوری های گذار جمعیتی، انتخاب عقلانی و جهانی شدن، بهره گرفته شده است. با روش اسنادی و تحلیل ثانویه ، به بررسی آمارهای ولادت، ازدواج، طلاق، میانگین سن مادران، تغییر گروه های سنی مادران، مقایسه ازدواج زنان و باروری براساس گروه سنی، تغییرات نسبت 100 ازدواج به طلاق، پرداخته شده است. نتیجه مطالعات نشان داد آمارهای وقایع حیاتی از سال 1395-1355 در استان های خراسان بزرگ، علاوه بر تأثیر سیاست های اجرائی شده، گویای تغییر در نگرش و عملکرد خانواده و در نتیجه، کاهش فرزندآوری، کاهش تمایل به تشکیل خانواده و ازدواج و رشد قابل تأمل طلاق است. میانگین سن مادران در هر سه استان افزایش یافته است. بیشترین ولادت در استان های مذکور به مادران 29-25 سال و کمترین فرزندآوری به مادران بالای 49 سال اختصاص دارد. نتیجه مقایسه ولادت های سال 1397 با 1389 براساس گروه سنی مادران، نشان داد که رتبه اول فرزندآوری از مادران 24-20 سال به 29-25 سال و رتبه دوم ولادت از مادران 29-25 سال به 34-30 سال تغییر یافته است که این امر نشان از بالارفتن سن فرزندآوری مادران در استان های مذکور دارد. زنان کمتر از 15-24 سال ساکن روستا، بیشتر از زنان شهری در بازه سنی مشابه اقدام به فرزندآوری می کنند. بر مبنای تئوری گذار دوم جمعیتی، هرچه توسعه یافتگی در جامعه ای بالاتر می رود، میزان باروری و ازدواج در آن کاهش و طلاق رشد می یابد. از طرفی تشدید روابط اجتماعی بدون مرز در قالب شبکه های گسترده ارتباطی و ارزیابی عقلانی والدین از منافع اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی داشتن فرزند، موجب تغییر نگرش و ارزش ها در خانواده شده و زمینه تغییر ساختار خانواده را در استان های مذکور فراهم نموده است.
تبیین فقهی حقوقی نهاد حکمیت بین زوجین با تکیه بر آیه 35 سوره نساء(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات قرآنی دوره ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۷
133 - 154
حوزه های تخصصی:
طبق قوانین موضوعه دریافت گواهی عدم امکان سازش از دادگاه برای اجرای صیغه طلاق الزامی است؛ خواه درخواست طلاق از سوی زوج باشد؛ و خواه به توافق زوجین صورت گیرد؛ و قانون به استناد آیه 35 سوره نساء دادگاه را موظف می داند که بر اساس نظر حکمیت نسبت به صدور این گواهی تصمیم گیرد؛ لذا تبیین زوایای مختلف نهاد حکمت از دیدگاه فقه و قوانین موضوعه ضروری به نظر می رسد؛ از اینرو لازم است نکات تفسیری و فقهی آیه مذکور مورد بررسی قرار گیرد؛ که در نتیجه می توان گفت در رسیدگی به دعاوی خانوادگی طبق قوانین موضوعه و فقه رعایت تشریفات مرسوم در دعاوی دیگر را لازم نیست؛ لذا با آنکه انتخاب داور از سوی زوجین الزامی بوده؛ ولی اگر رعایت نگردد؛ خللی در صحت طلاق وارد نمیکند. و در صورت غیبت هر یک از زوجین، حکم حکمین بی تأثیر و غیر نافذ تلقی میگردد؛ ولی قانون برخلاف نظریه مشهور فقها انتخاب حکم از میان خویشاوندان زوجین را الزامی می داند. و نیز قانون گذار بر خلاف نظریه مشهور فقها که پرداخت اجرت به حکمین را بر عهده زوجین میدانند؛ پرداخت اجرت بر عهده متقاضی ارجاع امر به داوری است؛ و در صورت صلاحدید دادگاه بر عهده زوجین میباشد.
آسیب شناسی ازدواج اروتیک (موردمطالعه: زنان متقاضی طلاق در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزه های تخصصی:
همسرگزینی و ازدواج اروتیک، یکی از شیوه های همسرگزینی است که با تغییرات اجتماعی و تغییر کارکردهای خانواده در حال افزایش است. در چنین شیوه ای، بدن و سرمایه بدنی مورد توجه بوده، همسران بر اساس جذابیت های مربوطه وارد بازار ازدواج می شوند. داده های آماری نشان می دهد که طی دهه های اخیر، میزان مشارکت والدین در فرایند انتخاب همسر و همسرگزینی کاهش یافته است. به نظر می رسد که تغییرات فرهنگی اجتماعی و اشاعه الگوهای جدید همسرگزینی و به ویژه فردگرایی از علل این تغییرات است. هدف اصلی مقاله حاضر، آسیب شناسی شیوه همسرگزینی بر اساس ظاهر و علاقه فردی (ازدواج اروتیک) بر ناپایداری خانواده با تأکید بر عوامل فرهنگی- اجتماعی است. نظریه کارکردگرایی ساختاری، رابطه ناب گیدنز و نظریه نوسازی، تبیین کننده مدل نظری تحقیق است. این مطالعه با روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه محقق ساخته به مصاحبه با 180 نفر زن نمونه متقاضیان طلاق پرداخته که به شیوه اروتیک ازدواج کرده و در سه ماهه چهارم سال 1400 به مجتمع قضایی خانواده شماره 2 تهران مراجعه کرده بودند و به این ترتیب به جمع آوری داده پرداخت. یافته ها نشان می دهد که 86% از پاسخگویان در سه سال اول زندگی مشترک دریافتند که قادر به ادامه آن نیستند. 41.7% هنگام ازدواج اصلاً با والدین مشورت نکرده و بر اساس تصمیم های فردی و بدون مشورت با دیگران به همسرگزینی پرداخته اند. بیش از نیمی از پاسخگویان (52%) در نخستین سال پس از ازدواج به جدایی و طلاق می اندیشیدند. یافته ها نشان می دهد که ماهیت ازدواج اروتیک به همراه افزایش فردگرایی و کاهش اقتدار والدین و مدرنیته از مهم ترین عوامل ناپایداری آن است. به نظر می رسد که با تداوم تغییرات اجتماعی و فردی، جامعه ایران در آینده با افزایش ناپایداری خانواده مواجه باشد.
مطالعه کیفی عوامل زمینه ساز طلاق از دیدگاه نخبگان و افراد در آستانه طلاق و ارائه راهکار (مورد مطالعه شهر اهواز)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۲
125 - 155
حوزه های تخصصی:
شهر اهواز به دلیل پویایی فرهنگی و اجتماعی منحصربه فرد آن که ممکن است دلایل متفاوتی برای طلاق نسبت به سایر مناطق ایران داشته باشد، به عنوان محور این پژوهش انتخاب شد. با بررسی دیدگاه افراد در آستانه طلاق، مشاوران خانواده و قضات می توان به درک جامعی از عوامل موثر بر طلاق در این زمینه خاص دست پیدا کرد. داده ها از طریق مصاحبه عمیق با 13 فرد در آستانه طلاق، 5 قاضی و 2 مشاور خانواده جمع آوری و با استفاده از تحلیل موضوعی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. پایایی پژوهش از طریق معیارهای ارزیابی داده های کیفی تأیید شد. مضامین و مضامین فرعی متفاوت در زمینه بافت های ساختاری تاریخی زیستگاه زنان از جمله ازدواج خویشاوندی، تفاوت سنی و تاکید زیاد بر ازدواج و همچنین فرهنگ مردسالاری، خشونت و کمبود منابع برای زندگی مستقل و عوامل فردی از مصاحبه ها بیرون آمد. همچنین نتایج این مطالعه موارد جدیدی از طلاق را به دلیل مرزی بودن استان خوزستان و طلاق مصلحت اندیشانه را برجسته می کند که به دلیل موقعیت جغرافیایی استان خوزستان و تورم اقتصادی، نوعی منحصر به فرد است. سخت گیری در ازدواج به جای طلاق، اعمال مجازات برای اتباع خارجی که به طور غیرقانونی با زنان ازدواج می کنند، آموزش مهارت های زندگی زناشویی، ترویج برابری در ازدواج، افزایش نظارت بر مشاوره ها، و تشکیل جلسات مشترک بین افراد متاهل داوطلب و کسانی که در شرف ازدواج هستند را برای کسب تجربه در قالب انجمن های مردم نهاد به عنوان راهکارهای کاهش طلاق پیشنهاد می شوند.
مطالعه ی عوامل مداخله گر در آسیب پذیری زنان پس از طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی زنان سال ۲۶ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰۲
157 - 178
حوزه های تخصصی:
عوامل مداخله گر می توانند منجر به کاهش یا افزایش آسیب پذیری زنان پس از طلاق شوند. این پژوهش با هدف واکاوی عوامل مداخله گر در آسیب پذیری زنان پس از طلاق، در قالب طرح کیفی، مبتنی بر تحلیل محتوای کیفی، رهیافت تحلیل محتوای قراردادی، از طریق نمونه گیری هدفمند با حداکثر تنوع، با استفاده از مصاحبه عمیق نیمه ساختار یافته با 35 زن انجام شد. مثلث سازی داده ها به سه روش مختلف مشاهده، مصاحبه و مطالعه ادبیات طلاق انجام شد. طبق یافته ها 2 تم اصلی، 5 مقوله و 25 زیر مقوله شناسایی شد. نتایج نشان داد که به طور کلی عوامل مداخله گر فردی و فرا فردی در آسیب پذیری زنان پس از طلاق اثر گذارند. اگرچه امکان مداخله در همه عوامل شناخته شده وجود ندارد، یکی از عوامل شناخته شده امکان پذیر جهت مداخله روانشناختی، افزون بر خود فرد، خانواده زنان است که می توان با آگاهی بخشی در مورد شرایط استرس زا طلاق و ایجاد فرهنگ سازی مراجعه والدین به مشاور جهت یادگیری نحوه برخورد مناسب با دخترشان پس از طلاق، شدت آسیب پذیری زنان را کاهش داد.
مرور سیستماتیک تحقیقات انجام شده در زمینه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۴ بهار ۱۳۹۴ شماره ۲۷
117 - 132
مخفیانه ترین و در عین حال پیچیده ترین رابطه ها، روابطی است که میان زن و شوهر وجود دارد. بنابراین، دستیابی به اطلاعاتی در این زمینه بسیار مشکل و حتی در شرایطی غیرممکن خواهد بود. هدف پژوهش حاضر آن است تا با استفاده از روش مرور سیستماتیک، مجموعه ای از عوامل موثر بر طلاق را ارایه نماید. برای دستیابی به این هدف، مطالعات انجام شده در مورد عوامل تاثیرگذار بر طلاق گردآوری و بررسی شدند. تمامی مطالعات مربوط به عوامل موثر بر طلاق، فارغ از کیفیت این مطالعات گردآوری و در نهایت، 23 مطالعه برای ورود به "مرور سیتماتیک" پذیرفته شدند. مجموع حجم نمونه در آثار بررسی شده، جمعیتی بالغ بر 577.957 نفر از زوجین مطلقه، متقاضی طلاق و زوجین عادی را تشکیل دادند که می تواند باعث اعتبار هر چه بیشتر نتایج مطالعه حاضر باشد.استفاده از نظریه های همسان همسری، مبادله، شبکه و قشربندی اجتماعی را می توان ویژگی مشترک –تقریبا- تمام مطالعات انجام شده در زمینه طلاق در ایران دانست. نگاهی به نقشه جغرافیایی طلاق در سطح کشور، از تفاوت میزان و علت های وقوع طلاق براساس تفاوت های فرهنگی و اجتماعی حکایت دارد. ویژگی منحصر به فرد مطالعه حاضر، شناسایی مدل های استفاده شده در مطالعات مربوط به طلاق و ارائه یک "تئوری ترکیبی" است.
عوامل اقتصادی اجتماعی مؤثر بر طلاق جوانان در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات راهبردی ورزش و جوانان دوره ۱۵ تابستان ۱۳۹۵ شماره ۳۲
189 - 205
دوره جوانی، دوره تراکم و فشردگی وقایع اجتماعی جمعیتی در حوزه خانواده است. یکی از این وقایع که نقطه اوج آن در دوره جوانی می باشد، طلاق است. حدود نیمی از طلاق های ثبت شده در کشور در دوره جوانی رخ می دهد و یک چهارم جمعیت مطلقه کشور را نیز جوانان تشکیل می دهند. مقاله پیش رو در چارچوب روش شناسی کمّی به دنبال شناخت ویژگی های اقتصادی، اجتماعی و جمعیتی جوانان طلاق گرفته و همچنین بررسی رابطه عوامل اقتصادی و اجتماعی با احتمال وضعیت طلاق در میان جوانان ایرانی است. تعداد نمونه مورد بررسی شامل 191370 نفر جوان ازدواج کرده 15-29 ساله بود که از این تعداد 188433 نفر دارای همسر و 2937 نفر طلاق گرفته بودند. یافته ها بیانگر ساختار جوان جمعیت مطلقین و زنانه شدن آن است. نتایج تحلیل چندمتغیره نشان می دهد احتمال طلاق در زنان بیشتر از مردان و در مناطق شهری بیشتر از مناطق روستایی است. تحصیلات رابطه منفی با احتمال داشتن وضعیت طلاق دارد. همچنین، بیکاری و بی ثباتی شغلی رابطه مثبت و قوی با احتمال طلاق- البته فقط برای مردان- دارد و در مقابل، اشتغال و استقلال اقتصادی زنان با احتمال طلاق رابطه مثبت و قوی دارد. علاوه بر اینها، وجود فرزند در خانواده احتمال طلاق را کاهش می دهد.