مطالب مرتبط با کلیدواژه

نمونه گیری نظری


۱.

نظریة بنیادی به مثابه روش نظریه پردازی

نویسنده:

کلیدواژه‌ها: کدگذاری اشباع نظری نمونه گیری نظری تحلیل همزمان خط داستان

حوزه‌های تخصصی:
تعداد بازدید : ۴۱۶۶ تعداد دانلود : ۲۲۶۱
نظریة بنیادی روشی مدرن برای کشف مفاهیم بنیادی از دلِ داده های تحقیق کیفی است. از این منظر، یک روش کیفی با تکنیک اکتشافی- استقرائی است، اما پوزیتیویسم روشی است کمّی با تکنیک قیاسی به دنبال تأیید یا ردّ مدل نظری و فرضیات تحقیق. نظریة بنیادی سه مرحلة اساسی کدگذاری باز، محوری و انتخابی دارد. البته مراحل روش شناسی نظریة بنیادی لزوماً پی در پی نیست؛ بلکه بر اساس تحلیل همزمان است. یعنی محقق همزمان می تواند به گردآوری، طبقه بندی، و تجزیه و تحلیل داده های تحقیق بپردازد و از ارتباط میان مقولة مرکزی با دیگر مقولات خط داستانی پدید می آید. در نظریة بنیادی، برخلاف تحقیقات کمّی ، پیش از تحقیق میدانی نمی توان نمونه گیری نظری را برنامه ریزی کرد. معیار قضاوت در نمونه گیری نظری هنگامی اتفاق می افتد که اشباع نظری مقوله یا نظریه صورت پذیرد. هنگامی که محقق، پس از پیمودن روند مسیرهای فوق، به کشف نظریه نرسید باید حساسیت نظری را افزایش دهد، یعنی پرسیدن و مقایسة مداوم در طول تحقیق که اساس نظریة بنیادی را تشکیل می دهد.
۲.

مطالعه ی زمینه ها و بسترهای شکل گیری فرایند طلاق (مورد مطالعه: شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)

تعداد بازدید : ۵۲ تعداد دانلود : ۴۶
 بررسی های صورت گرفته در خصوص طلاق در مشهد نشان می دهد که از سال 1390 تاکنون شاهد سیر صعودی طلاق هستیم. به عنوان مثال، در سال 1390، تعداد طلاق های ثبت شده 13809 مورد بوده است که در مقایسه با سال گذشته7/3% رشد داشته است. با توجه به آمارهای موجود، مشاهده می شود که جامعه ما در زمینه طلاق از وضعیت مناسبیبرخوردار نیست و نرخ طلاق سیر صعودی دارد و نیازی به پژوهش در این زمینه احساس می شود.به همین دلیل، هدف اصلی پژوهش مطالعه ی زمینه ها و بسترهای شکل گیری فرایند طلاق است. این پژوهش کیفی و به روش داده بنیاد انجام شده است و برای این منظور40 نفر نمونه ی طلاق گرفته یا در حال طلاق در شهر مشهد به روش نمونه گیری نظری و گلوله برفی و با استفاده از مصاحبه ی عمیق و باز، مورد مطالعه قرار گرفتند. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نظریه ی مبنایی و در قالب مدل پارادایمی استروس و کوربین، نشان داد که نقاط آغازین در طلاق، عبارتند از سردی در روابط زناشویی، عوامل شخصیتی، پنهان کاری، عدم بهبود زندگی، تغییرات منفی، سوء ظن، حس به خیانت، اشتباه در تعیین مصداق و افشای دروغ. هم چنین بسترها و زمینه های طلاق شامل زمینه ها و بسترهای روانی، شخصیتی، خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی-فرهنگی است. علاوه بر این، عوامل مداخله گر طلاق در بردارنده ی دخالت اطرافیان، ازدواج اجباری، نارضایتی والدین در ازدواج، شفاف سازی حقایق، ناکامی در آرزوها، تصمیم برای جدایی، تنش در خانواده، تعهد، قبح طلاق، هراس، تلاش برای حفظ زندگی، بخشش و اعتقاد به تحصیلات دانشگاهی است.