مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲۱٬۹۴۱ تا ۲۱٬۹۶۰ مورد از کل ۵۲۴٬۶۸۵ مورد.
حوزههای تخصصی:
This study intended to assess how ELT teachers evaluate the quality of Pre and In-service TPD Programs in an EFL context. Data for this study came from a survey and follow-up interviews with 300 high school EFL teachers. The findings suggest that the ELT teachers recommend professional development programs that prioritize continuous learning, knowledge and skills updates, subject matter expertise, and technology integration in teaching practices. The study reveals challenges faced by the ELT teachers in participating in TPD programs, such as the need for innovative and updated programs, practical application focus, budget constraints, and high-quality facilitation. The characteristics of a good TPD program from the perspective of ELT teachers were also discussed, emphasizing the importance of addressing immediate needs, incorporating the latest trends and innovations, aligning with international standards, and providing support systems and collaboration opportunities. In addition, the study highlighted the motivation of the ELT teachers for professional development and the need for targeted programs to support their specific needs. Finally, suggestions were made and implications were discussed.
رابطه علّی حمایت سازمانی و اجتماعی ادراک شده با شادکامی سازمانی: نقش میانجی کیفیت زندگی کاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این پژوهش تعیین میزان برازش مدل مفهومی شادکامی سازمانی بر اساس حمایت سازمانی و اجتماعی ادراک شده با نقش میانجی کیفیت زندگی کاری معلمان بود. روش طرح پژوهشی حاضر، از نوع همبستگی و جز پژوهش های کاربردی می باشد. جامعه آماری شامل معلمان ابتدایی شهرستان دهلران به تعداد 640 نفر بود که بر اساس جدول مورگان 240 نفر به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. ابزارهای مورد استفاده پرسش نامه های شادکامی سازمانی (1985) Watson et al. ، حمایت سازمانی ادراک شده (1986) Eisenberger et al.، حمایت اجتماعی ادراک شده (1988) et al. Zimet و کیفیت زندگی کاری (1973) Walton بود. بر اساس نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از الگویابی معادلات ساختاری، شاخص های برازش مدل مورد مطالعه تأیید شد و نتایج نشان داد حمایت اجتماعی ادراک شده بر شادکامی سازمانی اثر مثبت و معنی داری دارد. اثر حمایت سازمانی بر کیفیت زندگی کاری معنی دار بود. همچنین اثر کیفیت زندگی کاری بر شادکامی سازمانی مثبت و معنی دار بود. اثرات غیرمستقیم حمایت سازمانی و اجتماعی ادراک شده بر شادکامی سازمانی با نقش میانجی کیفیت زندگی کاری مثبت و معنی دار شد. در این پژوهش اثر حمایت سازمانی ادراک شده بر شادکامی سازمانی و اثر حمایت اجتماعی ادراک شده بر کیفیت زندگی کاری معنی دار نبود. با توجه به نتایج به دست آمده پیشنهاد می شود مسئولان آموزش و پرورش، با افزایش حمایت سازمانی و اجتماعی و بالا بردن سطح رفاه و کیفیت زندگی کاری معلمان در جهت شادکامی سازمانی آنان بکوشند تا معلمان نیز بتوانند، سازمان را در کسب نتایج بهتر یاری نمایند.
شناسایی عوامل کاهنده استرس به منظور ارتقای بهره وری تولید در پتروشیمی بندر ماهشهر(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استرس شغلی شرایطی است که باعث فشار و خستگی جسمی و روانی و در مجموع ناراحتی انسان در حین کار می شود. افسردگی، اضطراب و استرس از جمله عوامل مؤثر بر کیفیت زندگی و بسیاری از مشکلات اجتماعی و عملکردی کارکنان است. هدف از این پژوهش شناسایی عوامل کاهنده استرس صنعت پتروشیمی بندر ماهشهر و سپس ارزیابی و تعیین اولویت آن هاست. پژوهش حاضر براساس هدف کاربردی و بر اساس ماهیت روش، توصیفی تحلیلی و از نظر شیوه گردآوری داده ها پیمایشی (میدانی) است. جامعه آماری شامل صاحب نظران و خبرگان حوزه منابع انسانی شرکت بود. برای تعیین 21 نفر از خبرگان از روش نمونه گیری گلوله برفی استفاده شد . برای گردآوری داده ها از پرسش نامه ماتریسی دو بعدی به کار گرفته شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها از تکنیک تاپسیس استفاده شد. با توجه به مطالعه و تحلیل داده های به دست آمده در این پژوهش، اعتماد به نفس (29%=Wj) و نگرش سازمانی مطلوب (26%=Wj) بیشترین اهمیت را در بین شاخص های مطرح در ارزیابی عوامل کاهنده استرس به خود اختصاص دادند. همچنین آموزش و توانمندسازی (CI=0.679) و اشتراک اطلاعات کارکنان (CI=0.631) در اولویت اول و دوم عوامل کاهنده استرس و بهبود بهره وری تولید در صنعت پتروشیمی بندر ماهشهر شناسایی شد. بر اساس یافته های پژوهش، آموزش و توانمندسازی و اشتراک اطلاعات کارکنان به عنوان مناسب ترین عوامل کاهنده استرس در پتروشیمی بندر ماهشهر معرفی شد. بنابراین به مدیران پیشنهاد می شود به منظور کاهش استرس و به تبع آن بهبود بهره وری در صنعت پتروشیمی بندر ماهشهر، آموزش و توانمندسازی و اشتراک اطلاعات را در مجموعه برنامه های شرکت به طور فزاینده ای مورد توجه قرار دهد .
ارتقای امنیت سرمایه انسانی با رویکرد قابلیت های آینده نگاری استراتژیک در صنعت
حوزههای تخصصی:
مفهوم نوین امنیت انسانی در سال های اخیر همزمان با موج گرایش دولت ها به اتخاذ استراتژی های جدید در راستای توسعه پایدار و به صراحت با گزارش سال علی مرکز توسعه سازمان ملل متحد به جامعه جهانی معرفی شد که در هفت بُعد خود (اقتصادی، غذایی، بهداشتی، زیست محیطی، فردی، اجتماعی و سیاسی) سیاست های کلی دولت ها را تحت تأثیر قرار داد. استفاده موثر از منابع انسانی، به گونه ای که موجب رشد و توسعه توانمندی های محوری گردد، از مهمترین اهداف سازمانی و عامل کسب مزیت رقابتی است. مقاله حاضر با هدف ارتقای امنیت سرمایه انسانی با رویکرد قابلیت های آینده نگاری استراتژیک انجام شده است. جامعه آماری این تحقیق از دو گروهِ اساتید حوزه مدیریت و گروه مدیران حوزه صنعت تشکیل شده است. با روش نمونه گیری هدفمند، تعداد 17 نفر از اساتید دانشگاهی و مدیران حوزه صنعت به عنوان نمونه آماری خبرگان انتخاب شدند. در نهایت برای ارتقای امنیت سرمایه انسانی با رویکرد قابلیت های آینده نگاری استراتژیک؛ ارتباط بین مؤلفه های دو متغیر سرمایه های انسانی و قابلیت های استراتژیک؛ با روش مدل سازی معادلات ساختاری بررسی که نتایج تحقیق حاکی از آن بود که متغیر قابلیت های آینده نگاری استراتژیک سازمان شامل مؤلفه های قابلیت های پویا، قابلیت های پیمایش محیطی، قابلیت های گزینش استراتژیک، قابلیت های یکپارچه، قابلیت های فردگرایانه بوده و متغیر سرمایه های انسانی شامل مؤلفه های توانایی شناختی، قابلیت های رفتاری و شایستگی فراشناختی است. با توجه به نتایج تحقیق و تحلیل روابط بین مؤلفه ها، پیشنهاد گردید سازمان ها به توانایی شناختی، قابلیت های رفتاری و شایستگی فراشناختی کارکنان توجه بیشتری نمایند.
How R&D Intensity affect Operational Efficiency and Strategic Alliances in Medium-Sized Companies?
حوزههای تخصصی:
This study aims to investigate the impact of R&D intensity on operational efficiency and strategic alliances in medium-sized companies. Specifically, it seeks to understand how these variables interact to influence a firm's commitment to research and development activities, ultimately affecting their innovation and market performance. A cross-sectional design was employed, with a sample of 230 participants drawn from medium-sized companies. The sample size was determined using the Morgan and Krejcie table. Data were collected through structured questionnaires assessing R&D intensity, operational efficiency, and strategic alliances. Pearson correlation analysis was conducted to examine the relationships between the dependent variable (R&D intensity) and each independent variable (operational efficiency and strategic alliances). Linear regression analysis was performed to explore the combined effect of the independent variables on R&D intensity. All analyses were conducted using SPSS version 27. Pearson correlation coefficients indicated significant positive relationships between R&D intensity and operational efficiency (r = 0.53, p = 0.001), and between R&D intensity and strategic alliances (r = 0.47, p = 0.002). The regression analysis showed that operational efficiency and strategic alliances together explain 40% of the variance in R&D intensity (R² = 0.40, F(2, 227) = 19.25, p = 0.000). Multivariate regression results confirmed that both operational efficiency (B = 0.07, β = 0.42, p = 0.001) and strategic alliances (B = 1.10, β = 0.35, p = 0.000) are significant predictors of R&D intensity. The study concludes that operational efficiency and strategic alliances significantly enhance R&D intensity in medium-sized companies. These findings suggest that improving operational processes and fostering strategic partnerships are critical for increasing a firm's investment in research and development. The results are consistent with previous research and provide valuable insights for both academia and industry practitioners. Future research should consider longitudinal designs and explore additional variables to further understand these relationships.
تدوین و آزمودن اثربخشی آموزش مبتنی بر درمان های موج سوم بر وسوسه مصرف و شدت اعتیاد در افراد تحت درمان با متادون(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات روانشناختی دوره ۲۰ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
83 - 96
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تدوین و آزمودن اثربخشی آموزش مبتنی بر درمان های موج سوم بر وسوسه مصرف و شدت اعتیاد در افراد تحت درمان با متادون انجام شد. روش پژوهش نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون_ پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش شامل افراد تحت درمان اعتیاد، شاغل در مجتمع چادرملو اردکان در سال 1401 بودند. نمونه پژوهش شامل 60 نفر از این افراد بودند که به روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند و به صورت تصادفی در دو گروه آزمایش و کنترل قرار گرفتند. ابزارهای این پژوهش شامل پرسشنامه شدت اعتیاد مک للان و همکاران و مقیاس دیداری وسوسه برای مواد فلوستین و لوریا بود. گروه آزمایش، 10 جلسه آموزش مبتنی بر درمان های موج سوم را دریافت کردند. داده ها به روش تحلیل کوواریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که بسته آموزشی تدوین شده باعث کاهش وسوسه مصرف و شدت اعتیاد در بیماران گروه آزمایش شد. بنابراین می توان از این درمان ها به عنوان برنامه مکمل در کنار درمان های دارویی به منظور کاهش نشانه های ترک، پیشگیری از بازگشت بیماری و افزایش کیفیت زندگی بیماران در مراکز درمانی مخصوص اعتیاد بهره برد.
نقش میانجی نیاز به تعلق در ارتباط بین کیفیت خانواده مبدأ و پریشانی روان شناختی زنان و مردان در آستانه طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روش ها و مدل های روان شناختی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۵
78 - 67
حوزههای تخصصی:
مقدمه: افزایش قابل توجه میزان طلاق، پژوهشگران را برآن داشته تا برای پیدا کردن عوامل تاثیرگذار و راه حل های مناسب جهت مقابله با این آشفتگی ها و پریشانی های ناشی از آن اقدام کنند. کاهش پریشانی روانشناختی زوجین هم به بهبود روابط آن ها و هم به استحکام بنیان خانواده و به طبع آن سلامت جامعه منجر خواهد شد. این پژوهش با هدف بررسی نقش میانجی نیاز به تعلق در ارتباط بین کیفیت خانواده مبدأ و پریشانی روانشناختی زنان و مردان در آستانه طلاق انجام شد. روش شناسی: پژوهش حاضر، از نوع همبستگی بود و جامعه آماری آن کلیه متقاضیان طلاق در نیم سال اول (بهار و تابستان) 1402 شهرستان مشهد تشکیل می دادند که برای طی کردن مراحل طلاق به مراکز مشاوره مورد تایید دادگستری مراجعه کرده بودند. از بین جامعه، 300 نفر به صورت نمونه گیری دردسترس انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مقیاس خانواده اصلی، پرسشنامه پریشانی روانشناختی کسلر و مقیاس نیاز به تعلق بود. برای تحلیل داده ها از آزمون های همبستگی پیرسون و تحلیل معادلات ساختاری استفاده شد. یافته ها: یافته ها نشان داد کیفیت خانواده مبدأ و پریشانی روانشناختی زنان و مردان در آستانه طلاق با یکدیگر رابطه مثبت دارند. همچنین نیاز به تعلق در ارتباط بین کیفیت خانواده مبدأ و پریشانی روانشناختی زنان و مردان در آستانه طلاق، نقش میانجی دارد.نتیجه گیری: با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که جهت کاهش پریشانی روانشناختی زوجین در آستانه طلاق، می توان از مداخلات مبتنی بر دلبستگی و تغییر نگرش افراد نسبت به روابط خانواده مبدأ خویش و تخلیه هیجانی نسبت به آن ها استفاده کرد.
تجارب زیسته فرزندان از روابط فرازناشویی والدین؛ یک مطالعه پدیدارشناسانه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی کاربردی سال ۱۸ تابستان ۱۴۰۳شماره ۲ (پیاپی ۷۰)
33 - 60
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی تجارب زیسته فرزندان از روابط فرازناشویی والدین انجام شد. روش: روش پژوهش، کیفی با رویکرد پدیدارشناسی تفسیری است. جامعه مورد مطالعه، کلیه فرزندان 22-18 سالی بودند که یکی از والدین شان سابقه رابطه فرازناشویی داشته است. با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند و گلوله برفی، تا زمان اشباع داده ها، 10 نفر از این فرزندان انتخاب شدند. از شرکت کنندگان مصاحبه نیمه ساختاریافته به عمل آمد، سپس کلمه به کلمه پیاده سازی شده و به روش اسمیت و اسبورن (2015) تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: در این مطالعه 6 مضمون اصلی: 1) مواجهه فرزند با روابط فرازناشویی والدین؛ 2) تعبیر فرزند از روابط فرازناشویی والدین ؛ 3) تغییرات ایجاد شده برای فرزند در خانواده؛ 4) آسیب های فردی وارد شده به فرزند؛ 5) آسیب های بین فردی وارد شده به فرزند و 6) رشد پس از ضربه روابط فرازناشویی والدین، استخراج شد. جوهره تجربه فرزندان "آرزوی ترمیم خانواده و بازگشت به شرایط پیش از وقوع رابطه فرازناشویی، در عین آگاهی به عدم امکان پذیری آن" بود. نتیجه گیری: مطابق یافته های پژوهش، به نظر می رسد زندگی فرزندان از چندین جنبه تحت تأثیر روابط فرازناشویی والدین قرار گرفته و لازم است به تناسب شرایط شان برای این خانواده ها، سیستم های حمایتی فراهم شود.
شناسایی ابعاد ممیزی مدیریت منابع انسانی مبتنی بر بلوغ فرآیندها با رویکرد سنتزپژوهی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مقدمه و هدف: پژوهش حاضر با هدف شناسایی ابعاد ممیزی مدیریت منابع انسانی مبتنی بر بلوغ فرآیندها با استفاده از رویکرد سنتزپژوهی انجام شد. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و با روش کیفی فراترکیب(سنتزپژوهی) انجام شده است.
روش شناسی پژوهش: جامعه آماری، کلیه مطالعات انجام شده در بازه زمانی(2006-2023) 1385 الی 1402 است. در این راستا 82 پژوهش در زمینه موضوع موردنظر ارزیابی و درنهایت 34 مقاله به صورت هدفمند انتخاب گردید و با تحلیل محتوا و ترکیب ادبیات مربوط، درمجموع 54 کد و 6 مقوله کلیدی طی فرایند جست وجو و ترکیب نظام مند متون شناسایی و مورد تحلیل قرار گرفت و اعتبار آن از طریق آزمون کاپای کوهن تأیید گردید.
یافته ها: نتایج یافته ها نشان داد که ممیزی مدیریت منابع انسانی از ابعاد کنترل سیستمی، اهداف استراتژیک، بهبود عملکرد، رضایت مشتری، مالی و هم راستا بودن با رویه ها تشکیل شده است.
بحث و نتیجه گیری: یافته های این پژوهش تاکید می کند که بکارگیری هر کدام از ابعاد شناسایی شده در پژوهش حاضر می تواند منجر به بهبود فرآیندهای ارزیابی در حوزه منابع انسانی در سازمان شود.
بررسی میزان یادگیری مبحث چگالی به روش آموزش انفرادی(PSI) و مقایسه آن با روش سنتی در دانش آموزان پایه دهم رشته ریاضی و فیزیک دبیرستان نمونه امام حسین(ع) شهرستان تربت حیدریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف اصلی این پزوهش بررسی اثربخشی روش تدریس فردی (PSI) بر یادگیری دانش آموزان پایه دهم ریاضی و فیزیک و مقایسه آن با روش سنتی در مبحث چگالی است.جامعه آماری این پژوهش کلیه دانش آموزان پایه دهم ریاضی و فیزیک از مدرسه نمونه دولتی متوسطه دوم امام حسین شهرستان تربت حیدریه می باشد.بدین منظور 30 نفر از دانش آموزان به صورت تصادفی انتخاب و به دو گروه 15 نفره تقسیم شدند.طی 4 جلسه آموزشی بر مبنای طرح درس های طراحی شده مبحث چگالی از کتاب درسی فیزیک پایه دهم رشته ریاضی و فیزیک به هردو گروه مطالب ارائه شد .برای جمع آوری داده ها از آزمون های محقق ساخته استفاده شده و بر مبنای آن از هر دو گروه پیش آزمون و پس آزمون به عمل آمد. در نهایت اطلاعات و داده ها با نرم افزار SPSS و تحت دو آزمون tجفت و همبسته بررسی شد.نتایج حاصل از بررسی اطلاعات و داده های به دست آمده و مقایسه میانگین دو گروه کنترل و آزمایش در پس آزمون نشان داد که بین نمرات هر دو گروه تفاوت معناداری وجود دارد که اثربخشی روش تدریس فردی(PSI) را تایید می کند.
بررسی میزان حضور عناصر ادبی معاصر در کتاب عربی دوازدهم
حوزههای تخصصی:
پدیده زبان در هر دوره و عصری تغییر پیدا کرده و نوسازی می شود و کتاب های درسی برای انتقال صحیح آن زبان به فراگیران، باید دربردارنده تحولات آن زبان نیز باشند. تحقیق حاضر با هدف بررسی میزان حضور عناصر معاصر زبان عربی همانند نشانه هایی از زندگی شهروندی، ابزارهای زندگی و اصطلاحات و شیوه بیان معاصر در کتاب دوازدهم انجام می گیرد. روش پژوهش، تحلیل کیفی ویلیام رومی است و جامعه آماری در این تحقیق شامل متن کتاب دوازدهم عربی، زبان قرآن است که چهار عامل یا پارامتر: داستان، شعر، واژه و عکس مورد بررسی و تحلیل واقع شده است. نتایج نشان می دهد کتاب دوازدهم در دو عنصر داستان و عکس با پرداختن به نشانه های مورد ارزیابی، امتیازی بالاتر از عدد مورد قبول یک را در فرمول شاخص درگیری فراگیران کسب کرده که نشانگر توجه نسبی مؤلفان به نشانه های زندگی معاصر است این عدد به ویژه در بخش داستان مطلوب تر است اما در عامل شعر با کسب عدد صفر و در پارامتر واژه های جدید با عدد 13/ کمترین توجه را به زندگی معاصر دارد.
بایسته های کتب و متون آموزشی در علم صرف بر مبنای نظریه ی نشر نوآوری
حوزههای تخصصی:
هدف آموزش قواعد صرف عربی، بالابردن سطح درست خوانی و فهم متون و افزایش علاقه و انگیزه یاد گیرندگان است که بر مبنای تحقیقات، این اهداف به دلایل متعدد کمتر محقق شده اند. در رسیدن به هدف های ذکر شده، متون آموزشی علم صرف از اصلی ترین ارکان هستند که سال هاست به یک شکل و سیاق تدوین و منتشر می شوند و مطابق با اهداف، نیازها و واقعیت ها، تغییر و تحول پیدا نکرده اند. با توجه به ضرورت بازنگری و اصلاح کتب صرفی که می تواند زمینه رشد تحصیلی بیشتر را فراهم کند، پژوهش حاضر، با تأکید بر متغیر کتاب و متون آموزشی، به بررسی بایسته های متون و کتاب های آموزش صرف در رشته ها و مقاطع مختلف آموزشی به ویژه در دانشگاه ها بر اساس نظریه ی نشر نوآوری می پردازد. روش پژوهش در تحقیق، مصاحبه عمیق با رویکرد گراندد تئوری (نظریه زمینه ای) است و نتایج به دست آمده از هر مصاحبه دسته بندی و سپس به مصاحبه شونده بعدی اعلام شده تا گزاره های بیشتری به یافته ها اضافه شود. بر مبنای یافته های پژوهش، هرگونه تغییر و نوآوری در متون صرفی باید شامل پنج مقوله کلی توالی و نظم، روانی و کاربردی بودن مثال ها و تمرین ها، رعایت استانداردهای کتب آموزشی، جامعیت و نوآوری های محتوایی باشد. از مهم ترین مقوله های جزئی، چینش منطقی، انطباق با سطح یادگیرندگان و هفته های آموزشی، استفاده از مثال های قرآنی، پرهیز از مطالب پیچیده و مبهم، نبود کاستی و استفاده تخصصی از واژه ها است که متن آموزشی علاوه بر جذابیت ظاهری، شکلی و نگارشی باید، قابلیت ارزشیابی، آزمون و سنجش بازخوردهای مثبت، منفی و مقایسه ای داشته باشد.
تحریم های اقتصادی و مدیریت نقدینگی در شرکت ها(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: نقدینگی از اقلام مهم دارایی های واحدها و بنگاه های اقتصادی تلقی می شود که در تصمیمات مالی نقش قابل توجهی دارد. از طرفی مدیریت سرمایه در گردش ابزاری برای مدیریت نقدینگی و یکی از راهکارهای تحقق نقدینگی مطلوب برای شرکت ها است؛ به گونه ای که نقدینگی مطلوب برای شرکت ها در حدی نگه داشته شود که با مازاد و یا کمبود نقدینگی غیرطبیعی مواجه نباشند. همچنین، تحریم های اقتصادی باعث افزایش تورم و ایجاد اختلال در نقل وانتقالات پول و مدیریت نقدینگی می شود. لذا هدف از این پژوهش بررسی اثر تحریم های اقتصادی بر مدیریت نقدینگی (مبتنی بر عامل سرمایه در گردش)، در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران است. روش: برای آزمون فرضیه پژوهش از اطلاعات مالی 126 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در فاصله زمانی بین سال های 1390 تا 1399 با توجه به تشدید تحریم ها در سال 1390، استفاده شده است. پس از اندازه گیری متغیرهای پژوهش از تجزیه تحلیل رگرسیون خطی چند متغیره، برای آزمون فرضیه های پژوهش استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش حاکی از آن است که تحریم های اقتصادی اثر منفی بر مدیریت نقدینگی شرکت ها دارد. در خصوص تأیید فرضیه مذکور می توان چنین استدلال نمود که تحریم های اقتصادی با اعمال محدودیت در خرید، فروش، تولید ناخالص داخلی، تکنولوژی و انقباض فعالیت های اقتصادی (بی تحرکی در اقتصاد)، تأثیر منفی بر مدیریت نقدینگی شرکت دارند نتیجه گیری: تحریم های اقتصادی با ایجاد فضای نابسامان در محیط کسب و کار و محدودیت در انجام معاملات تجاری سبب اختلال در رشد، انعطاف پذیری مالی، کارآیی فعالیت های اقتصادی، اشتغال، سودآوری و در نتیجه مدیریت نقدینگی می شود. از این رو، شرکت ها در زمان تحریم های اقتصادی عملکرد ضعیف تری از خود به نمایش می گذارند.
Probability of stock price crash and the expected return of stock under sanctions(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
Iranian Journal of Finance, Volume ۸, Issue ۱, Winter ۲۰۲۴
131 - 145
حوزههای تخصصی:
Sanctions increase managers' motivations to manage profits and the accumulation of bad news due to their negative impact on corporate profitability and cash flow. According to Jin and Myers (2006), this issue increases companies' stock price crash risk. The higher probability of stock price crashes indicates a stock price overvaluation. As a result, the expected return on such shares will be low. The current paper used the softmax model to calculate the probability of stock price crashes and the expected return calculated by the Fama-French three-factor model. The sample used in this paper includes 80 import- and export-oriented exchange companies from 2008-2021. The results of this paper indicate a positive and significant relationship between the sanctions variables and the probability of stock crashes. So, sanctions cause an increase in the accumulation of bad news and information asymmetry between managers and investors. The second part of the paper's results indicates a negative relationship between the probability of stock crashes and the expected return on the stocks in the Iranian capital market. Therefore, investors have relatively good analytical skills in the Iranian capital market due to its shallow depth and infrastructure problems. The results of this paper can be used in portfolio management to select stocks with a lower probability of crash and higher return.
روش جدید مبتنی بر اعداد Z برای ارزیابی آسیب پذیری ویژه آب های زیرزمینی مطالعه موردی: دشت های اردبیل و قروه-دهگلان(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
هیدروژئومورفولوژی دوره ۱۱ بهار ۱۴۰۳ شماره ۳۸
122 - 98
حوزههای تخصصی:
سیستم های ارزیابی آسیب پذیری آب های زیرزمینی برای دستیابی به روشی مناسب برای حفاظت از این منابع در برابر آلاینده ها توسعه یافته اند. یکی از روش های شناخته شده برای تعیین حساسیت آب های زیرزمینی، روش DRASTIC است. از آنجایی که ارزیابی آلودگی آب های زیرزمینی اغلب با عدم قطعیت همراه است، مطالعه حاضر از مفهوم اعداد Z به عنوان نسل جدیدی از منطق فازی برای تخمین آسیب پذیری ویژه آبخوان ها استفاده کرده است. در این مطالعه، از پارامترهای مدل DRASTIC (ورودی ها) و مقادیر غلظت نیترات (خروجی) در دو سناریو برای برآورد آسیب پذیری ویژه آبخوان های دشت های اردبیل و قروه- دهگلان استفاده شد و نتایج به دست آمده با نتایج مدل DRASTIC به عنوان مدل معیار مقایسه شد. تجزیه وتحلیل نتایج نشان داد که مدل سازی مبتنی بر اعداد Z به دلیل درنظرگرفتن قابلیت اطمینان داده ها و تخصیص وزن مناسب به قوانین، کیفیت نتایج را نسبت به منطق فازی کلاسیک به میزان 53 درصد (برای سناریوی اول)، 184 درصد (برای سناریوی دوم) در دشت اردبیل و 127 درصد (برای سناریوی اول)، 311 درصد (برای سناریوی دوم) در دشت قروه_دهگلان بهبود بخشید. همچنین بر اساس نتایج، ممکن است کیفیت قوانین استخراج شده برای مدل مبتنی بر اعداد Z در دشت هایی با ضریب تغییرات داده بالاتر، پایین باشد (برای مثال ضریب تغییرات داده بالای دشت اردبیل نسبت به دشت قروه_دهگلان در این مطالعه)، بنابراین در این شرایط، نتایج مدل مبتنی بر اعداد Z ممکن است بهبود قابل توجهی نسبت به نتایج منطق فازی مرسوم نداشته باشد. روش پیشنهادی در این مطالعه به دلیل قابلیت بالای آن می تواند برای طراحی کنترل کننده های هوشمند مدیریت آب زیرزمینی مورد استفاده قرار گیرد.
طراحی و اعتبارسنجی مدل خط مشی گذاری با رویکرد دولت باز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲
339 - 376
حوزههای تخصصی:
هدف: دولت باز پدیده جدیدی است که در سال های اخیر توجه زیادی را به خود جلب کرده است. دولت باز در آینده نقش مهمی ایفا خواهد کرد تا مدیریت بازتر و پاسخ گوتر شود، هزینه ها را کاهش و کارایی را افزایش دهد، سیستم اقتصادی را تقویت و بی تعادلی های اجتماعی را برابر کند. دولت باز شفافیت و مشارکت را ترویج می کند تا امکان نظارت مؤثر را فراهم آورد. افشای کامل، فوری و گسترده داده های عمومی، به دولتی پاسخ گو و شفاف منجر می شود. این پژوهش به منظور ارتقای اثربخشی نظام خط مشی گذاری در کشور اجرا شده است. در این پژوهش بیان می شود که پیاده سازی دولت باز در کشور ضروری است و کلیه سازمان های دولتی و خصوصی، می توانند از پیامدهای دولت باز بهره مند شوند. هدف اصلی پژوهش حاضر، طراحی و اعتبارسنجی مدل خط مشی گذاری با رویکرد دولت باز، در آموزش عالی است.
روش: روش پژوهش توصیفی پیمایشی است. پژوهش با روش کیفی و کمی انجام شده است. در بخش کیفی، ۱۰ نفر از کارشناسان مدیریت دولتی دانشگاه سیستان و بلوچستان با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. جامعه آماری پژوهش در بخش کمی، اعضای هیئت علمی و کارمندان اداری دانشگاه سیستان و بلوچستان بودند. به کمک فرمول کوکران، حجم نمونه ۲۷۹ نفر تعیین شد و نمونه ها با روش نمونه گیری طبقه ای تصادفی نسبی انتخاب شدند. پس از بررسی مبانی نظری، ابعاد و مؤلفه های دولت باز و پیشایندها و پیامدهای آن شناسایی شدند و الگوی پژوهش طراحی شد. برای اعتبارسنجی الگوی پژوهش، از پرسش نامه طراحی شده در قالب مقیاس لیکرت استفاده شد. داده ها با استفاده از مدل سازی معادلات ساختاری، مبتنی بر رویکرد حداقل مربعات جزئی و به کمک نرم افزار اسمارت پی ال اس تجزیه وتحلیل شدند.
یافته ها: براساس یافته های پژوهش، پیشایندهای دولت باز در آموزش عالی عبارت اند از: عوامل ساختاری (فناوری اطلاعات، خط مشی گذاری، فنی و عملیاتی، مالی و بودجه و ساختار سازمانی)، عوامل رفتاری (رهبری و مدیریت، منابع انسانی، آموزش و عدالت سازمانی) و عوامل زمینه ای (اجتماعی فرهنگی، قانونی حقوقی، سیاسی و اطلاعاتی). ابعاد دولت باز نیز عبارت اند از: شفافیت، مشارکت، همکاری و داده باز. پیامدهای دولت باز در آموزش عالی عبارت اند از: ابعاد ارتقای پاسخ گویی (سازمانی، قانونی و حرفه ای)، بهبود عملکرد سازمانی (بهبود عملکرد اجتماعی، بهبود عملکرد اقتصادی و بهبود نوآوری) و کاهش فساد آکادمیک (کاهش جعل داده، کاهش تقلب و کاهش تخلف).
نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان داد که پیشایندهای دولت باز، بر پیاده سازی دولت باز تأثیر مثبت و معناداری دارد. پیاده سازی دولت باز بر پیامدهای دولت باز، تأثیر مثبت و معناداری می گذارد. همچنین مشخص شد که در سطح اطمینان ۹۵ درصد، ابعاد دولت باز با دولت باز ارتباط مثبت و معناداری دارند. مدیران و خط مشی گذاران و کارمندان دولت، برای بهبود کیفیت تصمیم گیری و سیاست گذاری و ارائه خدمات عمومی بهتر، می توانند از نتایج پژوهش استفاده کنند. همچنین محققان و فعالانی که از اطلاعات و داده های دولت باز، برای ایجاد دانش در قالب های مختلف استفاده می کنند، می توانند از نتایج پژوهش بهره مند شوند.
پدیدارشناسی سکوت سازمانی (مطالعه موردی: دانشگاه فرهنگیان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت دولتی دوره ۱۶ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳
661 - 695
حوزههای تخصصی:
هدف: امروزه سکوت سازمانی یکی از مشکلات سازمان است که بی توجهی به آن، بر ابعاد فردی، گروهی و سازمانی آثار نامطلوبی می گذارد. پژوهش حاضر با هدف معناکاوی در ادراک و تجربه زیسته اعضای هیئت علمی و کارکنان، به منظور شناسایی عوامل مؤثر بر شکل گیری سکوت سازمانی در دانشگاه فرهنگیان انجام شد.
روش: این پژوهش از نظر رویکرد کیفی و از لحاظ روش، مبتنی بر مطالعات پدیدارشناسی است. مشارکت کنندگان پژوهش، اعضای هیئت علمی دانشگاه فرهنگیان منطقه ۹ شرق کشور بودند. برای شناسایی عوامل مؤثر بر سکوت سازمانی، به دلیل تفاوت نسبی مشارکت کنندگان در مدرک تحصیلی و همچنین، تجربه های فردی و برداشت های آنان از سکوت سازمانی، از روش نمونه گیری هدفمند با تغییرات بیشینه استفاده شد. ابزار پژوهش مصاحبه نیمه ساختاریافته بود که پس از مصاحبه با ۱۶ نفر، اشباع نظری حاصل شد. برای اطمینان از قابلیت پایایی مصاحبه های انجام شده، از معیارهای گوبا و لینکلن (قابلیت اعتبار، قابلیت انتقال، قابلیت اتکا و قابلیت تأیید) استفاده شد. برای تأیید قابلیت انتقال، یافته ها در اختیار متخصصان قرار گرفت و به منظور تأیید قابلیت اتکا، توافق بین کدگذاران انجام شد و از یک متخصص که بر موضوع این پژوهش اشراف داشت، درخواست شد تا به عنوان همکار پژوهش (کدگذار) در این پژوهش مشارکت کند. پایایی بین دو کدگذار ۸۶ درصد به دست آمد. قابلیت تأیید از طریق مرور و بازخورد همتایان انجام شد. تجزیه وتحلیل بر اساس تحلیل محتوای شش مرحله ای «اسمیت» و کدگذاری و بهره گیری از نرم افزار مکس کیودا انجام گرفت.
یافته ها: نتایج حاصل از تحلیل مصاحبه ها در ۳ مقوله برون سازمانی، درون سازمانی و فردی و ۱۱تم اصلی و ۶۴ تم فرعی سازمان دهی شد. در مقوله برون سازمانی تم های اصلی سیاسی و اجتماعی قرار گرفت. در مقوله درون سازمانی تم های اصلی ساختاری، ارتباطی، مدیریتی، منابع انسانی، نظارتی، اقتصادی و جوّ سازمان مشخص شد و در مقوله فردی تم های اصلی دانشی و انگیزشی به دست آمد. در بررسی بیشتر، مشخص شد که تم ساختاری متشکل از گستردگی سازمان، تمرکز در تصمیم گیری، ساختار سلسله مراتبی، بی توجهی به ارزش های سازمانی و قوانین و مقررات دست وپاگیر است. تم ارتباطی شامل تعاملات برون سازمانی، جریان ارتباطی یک طرفه، دیده شدن یک گروه خاص، حاکمیت روابط غیررسمی، استفاده از شبکه های اجتماعی در دانشگاه، واکنش منفی به اظهارنظر همکاران است. در تم مدیریتی عدم روحیه انتقادپذیری مدیران، عدم کاربست ایده ها، نادیده گرفتن واقعیت ها توسط مدیران، عدم شفافیت در تصمیم گیری، مدیریت استبدادی وعدم تحمل بازخوردهای منفی مطرح می شود. در تم منابع انسانی تبعیض جنسیتی در تفویض اختیار، عدم ارتقا بر اساس تلاش، عدم جذب و به کارگماری بر اساس خودگشودگی و خلاقیت، عدم وجود نظام شایسته سالاری وعدم قدرشناسی از فعالیت های شایسته کارکنان، عدم امنیت شغلی سازمان دهی شد. در تم نظارت و کنترل نتایج نشان داد که امنیتی شدن فضا، تأکید بر کنترل کارکنان، فرایندهای کنترلی دانشگاه، نهادهای نظارتی خارج از سازمان و تنبیه و به حاشیه راندن کارکنان در سکوت مؤثرند. در تم اقتصادی ارائه پاداش به پیشنهادهای کاربردی، وضعیت اقتصادی حاکم بر افراد، ضرورت های عاجل اقتصادی از قبیل افزایش حقوق و ادامه کار قرار گرفت. در تم جوّ سازمان نگرانی از آزادی بیان، تبعیت و اطاعت پذیری افراد، پایین بودن کیفیت محیط کار، عدم جوّ حمایت گرا، رواج فرهنگ بی تفاوتی، تملق و تمجید قرار گرفت. در مقوله فردی تم های دانشی و انگیزشی سازمان دهی شد. برای تم دانشی مؤلفه های نابسندگی دانش سازمانی، تجربه کم افراد در بخش اداری، توجه به شایعات به جای کانال های رسمی اطلاعات، تجارب زیسته از تبعات مشارکت وعدم توانمندی در تبیین موضوعات شناسایی شد. در تم انگیزشی در نظر گرفتن انتظارات فردی، در نظر گرفتن اهداف فردی، احساس ناتوانی کارکنان در تغییر، امنیت روانی، انگیزه کاری، بی اعتمادی، تاب آوری، کاهش اعتمادبه نفس، درماندگی آموخته شده، عدم احساس تعلق به سازمان، عدم اظهارنظر، عدم امنیت شغلی، عدم توانایی در انتقال موضوع، مشغولیت کاری، ملاحظات فردی از قبیل مصلحت اندیشی، حفظ موقعیت و مسائل منفعتی سازمان دهی شد.
نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، برای کاهش یا جلوگیری از سکوت سازمانی در دانشگاه فرهنگیان، به عنوان رفتار سازمانی منفی، این راه کارها پیشنهاد می شود: تقویت فرهنگ سازمانی قوی و ایجاد جوّ حمایت گرانه، امن و همدلانه؛ برنامه ریزی دوره های توانمندسازی اعضای هیئت علمی و مدیران در زمینه نظام اداری و آشنایی با قوانین؛ تمرکززدایی در دانشگاه و تفویض اختیار بیشتر به مدیران استانی دانشگاه؛ برقراری نظام پیشنهادها در دانشگاه؛ تنظیم قوانین اقتصادی لازم برای تشویق و ایجاد انگیزه در اعضا؛ حذف رفتارهای تبعیض آمیز و استفاده از ظرفیت همه افراد به تناسب تخصص و مهارت در اداره دانشگاه؛ تأکید بر برگزاری کرسی های آزاداندیشی و اعتمادسازی برای ارائه نظرها؛ به کارگیری نظام شایسته پروری، شایسته گزینی و شایسته گماری، به ویژه در پُست های ستاره دار دانشگاه.
ارائه چارچوبی برای تحلیل ظرفیت جذب خوشه های نوآوری با رویکرد SNA (مطالعه موردی: ناحیه نوآوری دانشگاه صنعتی شریف)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت صنعتی دوره ۱۶ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
99 - 116
حوزههای تخصصی:
هدف: ارزیابی جایگاه دانشی و مدل ظرفیت جذب شرکت ها در خوشه های نوآورانه، جریان دانشی را برای دستیابی به عملکرد نوآورانه شفاف و تسهیل می کند. در همین راستا، اهمیت خوشه های نوآوری در چرخه اقتصاد جهانی در صنایع مختلف، در ایران حائز اهمیت است. دانشگاه صنعتی شریف، به واسطه جایگاه علمی و دسترسی به منابع دانشی، در زمینه استقرار خوشه های نوآوری بستر مناسبی دارد؛ زیرا نزدیکی به صنایع مختلف و کارخانجات آن ها از یک سو و جذب و پرورش خبرگان کشوری از سوی دیگر، جایگاه ویژه ای به آن می دهد، همچنین بستر را برای جریان دانش بین حوزه های دانشی و حوزه های کسب وکاری فراهم می کند.
روش: بر اساس آنچه بیان شد، دانشگاه صنعتی شریف جزء پیشگامان ایجاد بستر خوشه برای استارتاپ ها و شتاب دهنده هاست. همچنین با توجه به مطالعات روز این حوزه، رشد خوشه های نوآوری، جزء سیاست های جاری در کشورهای مختلف است. در این مقاله متغیر اصلی، سنجش ظرفیت جریان دانش و توان بهره مندی واحدها از دانش های موجود و سرریز شده در سطح خوشه هاست که با توجه به رویکرد نوآورانه محورشان، لاجرم دانش برای آن ها اصلی ترین ورودی است. با توجه به همین موارد، بررسی همه حوزه های دانشی و کسب وکاری فعال در خوشه، به ارزیابی نیاز دارد؛ از این رو روش تحقیق در این پژوهش، تحلیل شبکه اجتماعی است که گراف روابط با رویکردهای مختلف را برای ارزیابی جریان دانشی ارائه می دهد. هرچند تاکنون تحلیل ظرفیت جذب بیشتر، بر حوزه شرکت ها متمرکز بوده است و صرف نظر از بستر جغرافیایی و ارتباطات دانشی خارج از سازمانی که شرکت داشته، تحلیل و بررسی شده است که در این نگاه، نقش بیرونی شرکت چندان در کانون توجه قرار نمی گرفت و همین موضوع، به نادیده گرفته شدن اثرگذاری و اثرپذیری دانشی هر سازمان نیز منجر می شد.
یافته ها: در این مقاله به بررسی جایگاه شناختی و نقش حوزه های فناوری ناحیه نوآوری دانشگاه صنعتی شریف، در حوزه ارتباطات دانشی می پردازیم و با شناسایی و استخراج نقش هر حوزه در خوشه نوآوری، از روش تحلیل شبکه اجتماعی (SNA)، ظرفیت جذب و مدل های ارتباطات دانشی بین حوزه های فناوری در داخل خوشه را مدنظر و بررسی می کنیم. از آنجایی که بهبود ظرفیت جذب حوزه های فناوری، به ارتقای سطح عملکرد نوآورانه آن ها منجر می شود، شناسایی و بهبود جریان دانشی در بین حوزه های فناوری امری مهم در بهبود بستر نوآورانه خوشه های نوآوری است. در این پژوهش به بررسی وضع موجود ابعاد ظرفیت جذب (اکتساب، تطبیق، انتقال و بهره برداری) در درون خوشه نوآوری و وضعیت این ابعاد در سطح بیرونی آن پرداخته شده است. این بررسی از طریق شناسایی و استخراج جایگاه شناختی هر حوزه فناوری در داخل خوشه که براساس ارتباطات دانشی ورودی به خروجی از هر حوزه شناسایی می شود و نوع ارتباطات و تعاملات دانشی با خارج از خوشه که به شکل گیری نقش های دروازه بان فناوری، ستاره ها و ایزوله ها منجر می شود، انجام شده است.
نتیجه گیری: از طریق روش تحلیل شبکه اجتماعی و محاسبه درجه ورودی و خروجی دانش و درجه بینابینی، با استخراج نقش هر حوزه فناوری در داخل و خارج از خوشه، مدل ظرفیت جذب آن شناسایی شد و با بهره مندی از نظر خبرگان و مستندات مندرج در ادبیات موضوع، راه کارهای ارتقای شبکه دانشی شناسایی و طی سازوکار گذار برای بهبود شرایط ارائه می شود.
A Systematic Review of Gamified Systems: A New Model for Strategic Development in Future Gamification Research(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Today, gamification is being used in various areas such as education, health, and business to enhance engagement and increase the system's efficiency. Despite significant scholarly interest, in many cases, undesirable results have been achieved using gamified solutions. This highlights the need for further research to explore these challenges through innovative methodologies and to devise new solutions. Addressing this gap, we conducted a systematic review of the literature on the emerging and growing subject of gamification using the PRISMA methodology and proposed a novel model for the strategic development of future gamification studies. The research led to the identification of 48 qualified empirical studies which have been analyzed to outline the existing views, gaps, and consequently the implications for future research. Through the analysis, we delineate the impact and effectiveness of gamification, highlighting its potential to transform user experience positively when implemented with strategic finesse. Consequently, we propose a novel model for the strategic development of future gamification studies, presenting it in three main dimensions: Contexts, Users, and Elements, and for each dimension, significant and less-paid topics are discussed. In addition, we represent six main suggestions for the design of the entire gamified system: Decision-Making Methods, Success Factors, Validation Methods, Dynamic Design Approach, Timeframe, and Modern Technology. Our proposed model not only facilitates a deeper understanding of gamified systems but also offers actionable insights and guidelines for both academics and practitioners. It is meticulously designed to assist researchers and practitioners in crafting more effective gamified systems that are customized to meet specific user needs and environmental contexts. By doing so, it aims to maximize the sustainable benefits of gamification, ensuring that these systems deliver significant and lasting impacts. This strategic approach integrates the latest advancements in technology and dynamic design principles, establishing a robust framework for the future of gamification research and application.
الگوی عوامل مؤثر مالی و حاکمیتی بر قیمت گذاری نادرست در شرکتهای بخش عمومی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
حسابداری دولتی سال ۱۰ بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۲۰)
125 - 142
حوزههای تخصصی:
در ایران همواره شرکتهای دولتی مورد توجه سهامداران، سرمایه گذاران و حکومت بوده و نقش بسیار پررنگی هم در بازارهای اقتصادی کشور ایفا می کنند. از طرفی قیمت گذاری های نادرست اوراق بهادار نشان از ناکارآمدی بازار دارد و تعیین مؤلفه های تأثیرگذار و ارائه الگوی عوامل مؤثر بر قیمت گذاری نادرست می تواند به رفع اختلالات قیمت گذاری کمک نماید. بدین منظور، هدف این پژوهش، شناسایی و ارائه الگوی عوامل مؤثر بر قیمت گذاری نادرست در شرکتهای بخش عمومی می باشد. داده ها با روش کیفی و استفاده از پرسشنامه حاصل از فرآیند پژوهش محقق، از دو گروه خبرگان دانشگاهی و خبرگان حرفه گردآوری شده و با استفاده از نرم افزارهای آماری SPSS و LISREL مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. جهت شناسایی عوامل مؤثر بر قیمت گذاری نادرست، از تحلیل عاملی تاییدی و جهت الگوی سازی، از تحلیل ساختار استفاده شده است. نتایج حاکی از آن است که ضعف در 6 مؤلفه هیات مدیره، مالکیت، تئوری ذینفعان، حسابرسی، کیفیت افشا و حقوق سهامداران از معیارهای حاکمیتی و همچنین ضعف در 6 مؤلفه سایر، بازار، پایداری، سودآوری، ایفای تعهدات و فعالیت از معیارهای مالی تأثیرگذار، به ترتیب بیشترین تآثیر را بر قیمت گذاری نادرست شرکتهای بخش عمومی داشته و میزان تاثیر ضعف در معیارهای حاکمیتی نیز بیشتر از معیارهای مالی می باشد. باتوجه به اینکه تاکنون در پژوهشی به الگوسازی عوامل مؤثر بر قیمت گذاری نادرست از منظر معیارهای مالی و حاکمیتی از دیدگاه خبرگان و همچنین بررسی این موضوع در شرکتهای بخش عمومی اقدام نشده است، جنبه نوآوری و دانش افزایی پژوهش حاضر می باشد.