مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱۱٬۳۸۱ تا ۱۱٬۴۰۰ مورد از کل ۵۳۷٬۱۴۳ مورد.
منبع:
مدیریت سلامت دوره ۲۷ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۷)
۱۱۷-۱۰۳
حوزههای تخصصی:
مقدمه: فرایند نسخه نویسی یکی از دغدغه های اصلی سیاست های سلامت است و تلاش برای ارتقای مستمر نسخه نویسی بهینه و مناسب در بیمارستانهای آموزشی درمانی ضروری است. هدف از این مطالعه شناسایی مزایا و چالش های اصلی نسخه نویسی الکترونیک دارویی در بیمارستان های آموزشی درمانی دانشگاه علوم پزشکی اردبیل بود. روش ها: پژوهش کیفی حاضر به روش تحلیل محتوا درسال 1402 اجرا شد و مزایا و چالش های نسخه نویسی الکترونیکی از دیدگاه چهار گروه ذینفع (پزشکان، مسئولین فنی داروخانه ها، بیماران و کارشناسان بیمه) بررسی MAXQDA شد. ذینفعان به صورت هدفمند در مصاحبه شرکت نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از نرمافزار 2020 انجام شد. یافته ها: رفع ناخوانایی دستورات دارویی و متعاقب آن کاهش خطاهای دارویی و نیز بهبود امنیت و محرمانگی اطلاعات از مهمترین مزایای نسخه نویسی الکترونیکی میباشند. قطعی و کندی متناوب سرعت اینترنت و کامل نبودن زیرساخت ها، جستجوی سخت داروها، عدم هشدار برای تداخلات دارویی، عدم ارتباط با سیستم های تصمیم یار بالینی نیز به عنوان چالش های اصلی این سیستم شناسایی شدند. نتیجه گیری: پیاده سازی سیستم نسخه نویسی الکترونیکی برای ارتقای نظام سلامت کشور ضروری است. لازم است مزایای این سیستم به خوبی معرفی و آموزش های موردنیاز به اشکال مختلف جهت استفاده درست به کاربران داده شود. ارتباط مستمر با کاربران و دریافت نقطه نظرات آنها موجب پیاده سازی دقیق نسخه نویسی الکترونیکی و حذف نقاط منفی آن خواهد شد.
رای برگزیده
منبع:
نقد و تحلیل آراء قضایی دوره ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۲
229 - 234
حوزههای تخصصی:
استقلال شرط داوری از قرارداد پایه: «در ماده ۹ قرارداد مستند دادخواست، اختیارات داور از ناحیه طرفین محدود نشده بلکه به صورت مطلق بیان شده لذا داور صلاحیت رسیدگی به اختلافات مربوط به اصل لزوم قراردادها، حتی رسیدگی به اختلافات مرتبط با اصل صحت را نیز داشته است». پرونده کلاسه ... شعبه 107 دادگاه عمومی حقوقی تهران خواهان: آقای س خوانده: شرکت م خواسته ها: ۱. دستور موقت ۲. مطالبه خسارت ۳. ابطال رأی داور (غیرمالی) ۴. مطالبه خسارت دادرسی بسمه تعالی. به تاریخ 21/12/1402 در وقت فوق العاده جلسه شعبه 107 دادگاه حقوقی تهران ،بتصدی امضاء کننده ذیل تشکیل است. پرونده کلاسه فوق تحت نظر است. دادگاه با توجه به محتویات پرونده ختم رسیدگی را اعلام و با استعانت از درگاه خداوند متعال مبادرت به صدور رای می نماید. رای دادگاه بدوی دعوی خواهان آقای س فرزند علی با وکالت آقای **** و آقای **** علیه خوانده **** ایساتیس بخواسته دستور موقت(دایر بر توقف اجرای رای داوری تا صدور رای نهایی) و ابطال رأی داور (غیرمالی)(مورخ 23/ 08/ 1402) و مطالبه خسارت(کلیه خسارات قانونی و هزینه های دادرسی(الزام خوانده به پرداخت کلیه خسارات دادرسی اعم از هزینه های دادرسی و حق الوکاله وکیل- هزینه کارشناسی- هزینه های معاینه و تحقیق محلی هزینه ایاب و ذهاب شهود)) به مبلغ 3,100,000 ریال و مطالبه خسارات دادرسی، وارد نیست؛ زیرا وکیل خواهان در جلسه دادرسی اعلام داشت؛" داور رای به تایید فسخ قرارداد صادر نموده در حالی که شرط داوری در قرارداد پایه شرط مستقل نمی باشد لذا به لحاظ عدم استقلال شرط داوری رای داور مبنی بر تایید فسخ و اعمال ضمانت اجرای فسخ با پرداخت خسارت باطل است"؛ اما ایراد وکیل خواهان مبنی بر عدم استقلال شرط داوری از اساس مردود بوده و بصورت بدیهی مغایر با منطق حقوقی است؛ چراکه به موجب ماده چهارصد و شصت و یک قانون آیین دادرسی مدنی هرگاه نسبت به اصل معامله یا قرارداد راجع به داوری بین طرفین اختلافی باشد دادگاه ابتدا به آن رسیدگی و اظهار نظر می کند. به موجب این ماده قرارداد داوری به عنوان حقوق تضمین کننده یا حقوق آیینی مستقل از قرارداد اصلی یا پایه به عنوان حقوق تعیین کننده می باشد؛ حتی اگر قرارداد داوری بصورت شرط نیز در قرارداد اصلی درج شود این شرط داوری مستقل از قرارداد اصلی بوده و به هیچ عنوان شرط ضمن عقد موضوع قانون مدنی محسوب نمی شود؛ زیرا شرط ضمن عقد موضوع قانونی مدنی در قالب شرط صفت، فعل و نتیجه اساسا تابع موضوع قرارداد اصلی بوده؛ موضوع قرارداد اصلی که ماهیت آن حقوق تعیین کننده یا ماهوی است. بنابراین شرط داوری به سبب ماهیت آیینی خود اساسا نمی تواند شرط صفت یا فعل یا نتیجه موضوع قرارداد اصلی باشد؛ بلکه شرط داوری بیانگر نهاد، مرجع و شیوه رسیدگی به اختلافات راجع به موضوع قرارداد اصلی بوده و حدود اختیارات داور نیز ناشی از اراده طرفین است. در ماده 9 قرارداد مستند دادخواست اختیارت داور از ناحیه طرفین محدود نشده بلکه بصورت مطلق بیان شده لذا داور صلاحیت رسیدگی به اختلافات مربوط به اصل لزوم قراردادها؛ حتی رسیدگی به اختلافات مرتبط با اصل صحت را نیز داشته است. دادگاه به استناد مواد 2-461-بند یک-489و490قانون آیین دادرسی مدنی حکم به بطلان دعوی خواهان صادر و اعلام می دارد. رای حضوری و ظرف بیست روزپس از تاریخ ابلاغ قابل تجدید نظرخواهی در محاکم محترم تجدید نظر استان تهران می باشد. رئیس شعبه 107دادگاه حقوقی تهران –فتاح-(عباداله پور)ملکی
Meta-Analysis of Positive Psychotherapy Interventions for Parents of Children with Special Needs in Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this research was to conduct a meta-analysis of positive psychotherapy interventions for parents of children with special needs in Iran. Method: This study determined the effect size of positive psychotherapy interventions for these parents by synthesizing the results of various studies. The data sources included the National Publication Database, the Academic Jihad Science Information Center, and the Noor Specialized Journals Database. Out of 18 studies, 12 met the inclusion criteria and were selected, utilizing a meta-analysis checklist as the research tool. The study was based on 348 samples and 12 effect sizes. Findings: The meta-analysis revealed that the effect size of positive psychotherapy interventions for parents of children with special needs is d = 1.19 (p = 0.05), which is considered high according to Cohen's scale. The highest effect size was reported by Rezaei Kalantari et al. (2019), with a d = 2.31, titled "Effect of positive psychotherapy on perceived stress and life purposes in mothers of children with autism," and the smallest effect sizes were found in the study by Nili et al. (2019), with d = 0.2 and d = 0.23, titled "Effectiveness of positive training on irrational beliefs and happiness in mothers of deaf children." Conclusion: Overall, the results indicate that positive psychotherapy interventions are effective for parents of children with special needs, and researchers can utilize this program to enhance mental health components.
Structural Model for Predicting Psychological Well-being and Emotional Regulation Based on Resilience and Self-Efficacy in MS Patients(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: Multiple Sclerosis (MS) is one of the most common chronic diseases of the central nervous system, and the disability resulting from the disease impacts self-efficacy and various mental health dimensions of these patients. Therefore, the present study aimed to propose a structural model for predicting psychological well-being and emotional regulation based on resilience and self-efficacy among MS patients in Tehran. Methods: Given its objective, this research is of the applied type and descriptive in nature concerning data collection methods, specifically employing structural equation modeling. The statistical population of this study included all individuals with MS attending treatment centers in Tehran in 2021, with a minimum sample size estimated at 150. The variables studied were based on the Ryff's Psychological Well-being Scale, the Gross and John's Emotional Regulation Questionnaire, the Connor-Davidson Resilience Scale, and the Schwarzer and Jerusalem's Self-Efficacy Scale. Ultimately, data were analyzed using structural equation modeling in AMOS software. Findings: According to the study's findings, all standardized coefficient values related to the dimensions of the latent variables were higher than 0.4, indicating that this measurement model has adequate reliability regarding the items of latent variables. Critical ratio values are usually introduced as validity parameters associated with the structural model and, in this study, all values were significant and outside the range of (-1.96, 1.96), with Cronbach's alpha and composite reliability values greater than 0.7 and AVE values greater than 0.5. Conclusion: Thus, the model enjoys appropriate validity and reliability.
Structural Modeling of Risky Behaviors Based on Attention, Memory, and Inhibition Systems with the Mediating Role of Emotion Regulation in Female Drug Users(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The purpose of this study was to determine the structural model of risky behaviors based on attention, memory, and inhibition systems with the mediating role of emotion regulation in female drug users. Methods: This research was descriptive-correlational and employed structural equation modeling. The study population consisted of all drug users (marijuana) in Isfahan who visited addiction treatment centers during 2023. The sample included 200 female drug users (marijuana) selected through convenience sampling based on inclusion and exclusion criteria. Data were collected using the Attention and Memory Improvement Software, Wechsler's Clinical Memory Test, the Behavioral Inhibition and Activation Scales (Carver & White, 1994), the Cognitive Emotion Regulation Questionnaire (Garnefski & Kraaij, 2006), and the Risk-Taking Behavior Questionnaire (Lejuez, 2002). In this study, descriptive statistics such as mean and standard deviation were used to organize, summarize, and describe the characteristics of the participants and research variables. In the inferential statistics section, structural equation modeling and Pearson correlation methods were employed for data analysis using SPSS.22 and AMOS.22 software. Findings: Fit indices 0.599=PCFI, 0.611=PNFI, 2.88=CMIN/DF, 0.072=RMSEA, 0.913=IFI, 0.920=CFI, and 0.909=GFI indicated a good fit of the proposed model with the data. Hence, the proposed model is suitably fitted. Conclusion: Thus, it can be concluded that the structural model of risky behaviors based on the attention system with the mediating role of emotion regulation fits well for drug-using individuals.
اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) برانعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی زوجین متعارض(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از این پژوهش، بررسی اثربخشی طرحواره درمانی و درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر انعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی زوجین متعارض بود. روش شناسی: این پژوهش نیمه تجربی با طرح پیش آزمون، پس آزمون و پیگیری با گروه کنترل انجام شد. نمونه پژوهش شامل 24 زوج متعارض بود که به صورت تصادفی به سه گروه تقسیم شدند: گروه طرحواره درمانی (8 زوج)، گروه درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد (8 زوج)، و گروه کنترل (8 زوج). هر دو گروه آزمایشی به مدت هفت جلسه 120 دقیقه ای تحت مداخله قرار گرفتند. ابزارهای مورد استفاده شامل پرسشنامه های انعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی بودند. داده ها با استفاده از تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. یافته ها: نتایج نشان داد که هر دو گروه آزمایشی در مقایسه با گروه کنترل، بهبود معناداری در انعطاف پذیری شناختی و کیفیت زندگی داشتند. همچنین، نتایج پیگیری نشان داد که این بهبودها در هر دو گروه طرحواره درمانی و ACT تا دو ماه پس از پایان مداخلات پایدار بوده اند. با این حال، تفاوت معناداری بین اثربخشی این دو رویکرد مشاهده نشد. نتیجه گیری: بر اساس یافته های این پژوهش، هر دو رویکرد طرحواره درمانی و ACT می توانند به طور مؤثری باعث افزایش انعطاف پذیری شناختی و بهبود کیفیت زندگی در زوجین متعارض شوند. این نتایج نشان دهنده اثربخشی این دو روش در کاهش تعارضات زناشویی و بهبود سلامت روانی زوجین است.
Predicting Attitudes Toward Marital Infidelity in Couples Based on Attachment Styles and Personality Traits with the Mediation of Coping Strategies (Gender Comparison)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The present study aimed to predict attitudes toward marital infidelity in couples based on attachment styles and personality traits with the mediation of coping strategies (gender comparison). Methods: The research method was correlational and used structural equation modeling. The statistical population included all married women and men aged 25 to 45 in Tehran. A sample of 420 individuals, comprising 210 women and 210 men, was selected through convenience sampling. Research data were collected using the Whately Marital Infidelity Attitude Questionnaire (2006), the Collins and Read Attachment Styles Questionnaire (1994), the Cattell 16 Personality Factor Test (1973), and the Lazarus-Folkman Coping Strategies Questionnaire (1988). Relationships between variables were assessed using Pearson's correlation test, and the research model was evaluated using the Partial Least Squares (PLS) structural equation modeling technique. The mediation role was also assessed using the bootstrapping method in Smart PLS software. Data analysis was performed using SPSS version 27 and Smart PLS version 3. Findings: The research findings indicated that in the female sample, risk-taking as a personality trait could predict marital infidelity (p < .05). In the male sample, the conscientiousness personality trait directly predicted marital infidelity, while insecure attachment predicted marital infidelity both directly and indirectly through the avoidant-escape coping style (p < .05). Conclusion: The results showed that insecure attachment influences the tendency toward marital infidelity in the male group. Additionally, the conscientiousness factor influences the tendency toward marital infidelity in the male group, and the avoidance and escape strategies influence the tendency toward marital infidelity in the male group. The results also demonstrated that secure attachment negatively impacts the problem-solving coping strategy in the female group. Secure attachment negatively impacts the avoidant-escape strategy in the female group but positively impacts it in the male group. Insecure attachment positively impacts the avoidant-escape strategy in both the female and male groups. The conscientiousness factor positively impacts the problem-solving coping strategy in the female group. Moreover, sociability positively impacts the avoidant-escape strategy in the male group, while emotional stability negatively impacts the avoidant-escape strategy in the overall and male groups. Risk-taking negatively impacts the avoidant-escape strategy in the overall and male groups. These results showed no relationship between insecure attachment and the tendency toward marital infidelity in women.
Effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy on the Psychological Well-Being of Couples Referring to the Dispute Resolution Council(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective: The objective of this study was to evaluate the effectiveness of Acceptance and Commitment Therapy (ACT) on the psychological well-being of couples referring to the Dispute Resolution Council in Omidiyeh County. Methods: This study employed a quasi-experimental design with a pre-test, post-test, and control group, along with a 45-day follow-up period. The statistical population consisted of couples who referred to the Dispute Resolution Council in Omidiyeh County in 2021. In the initial phase, a purposive sampling method was used to select 30 participants. These individuals were chosen from among those who had been engaged or married for four or five years, expressed a desire for separation, and had sought assistance from the Dispute Resolution Council. They were randomly assigned to either the experimental group or the control group. The experimental group underwent eight sessions of Acceptance and Commitment Therapy, while the control group received no intervention and remained on a waiting list. Findings: The mean age in the ACT group was 33.31 ± 5 years, in the solution-focused approach group was 32.50 ± 3.72 years, and in the control group was 33.68 ± 5.04 years. The results of the mixed-design analysis of variance indicated that the intervention had a statistically significant effect on the dimensions of psychological well-being in the post-test and follow-up stages compared to the control group (p < .05). Furthermore, the results of the Bonferroni post hoc test demonstrated that Acceptance and Commitment Therapy was more effective in improving conflict resolution styles (p < .05). Conclusion: Acceptance and Commitment Therapy can be considered an effective approach for reducing problems arising from marital conflicts among individuals referring to the Dispute Resolution Council.
تروما درمانی در قرابت انسان و طبیعت: خوانش بوم روان شناسانه «درخت گلابی» و «اناربانو و پسرانش» اثر گلی ترقی و نجات استخوان ها اثر جاسمین وارد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
جستارهای نوین ادبی بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۲۴
129 - 105
حوزههای تخصصی:
مقاله پیش رو با اتخاذ رویکرد بوم روانشناسی، در برگیرنده خوانش جدیدی از دو داستان کوتاه «درخت گلابی » و « اناربانو و پسرانش » نوشته گلی ترقی و رمان برجسته نجات استخوان ها نوشته جاسمین وارد است. پژوهشگران با استفاده از مفاهیم کلیدی چون بوم روانشناسی، نفس بوم شناسی، بوم درمانی و بوم شناسی فرافردی که نخستین بار توسط تئودور روزاک، لیندا بازل و وارویکس فاکس مطرح شده، به مطالعه آثار منتخب دو بانوی رمان نویس ایرانی و آمریکایی پرداخته است. نویسندگان منتخب ضمن تأکید بر گستره نگرانی های زیست محیطی در جهان، ارتباط انسان با طبیعت را به تصویر کشیده و آرامش روحی و روانی او را در نزدیکی به طبیعت می دانند. علاوه بر این تمرکز آن ها بر طبیعتی است که ضمن زنده، فعال و خارج از کنترل بودن، صرفاً منتظر بیدار شدن انسان جهت همذات پنداری فرافردی با آن است. این پژوهش در نظر دارد ضمن مطالعه تطبیقی آثار فوق، علاوه بر بررسی نتایج حاصل از ترومای گسستگی پیوند انسان با طبیعت به اثبات اثرات مثبت و منفی این قرابت یا دوری پرداخته و اهمیت خودشناسی را در درک هارمونی بین انسان و طبیعت یادآور شود.
پیشنهاد تصحیح بیت هایی از رودکی سمرقندی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
متن شناسی ادب فارسی سال ۱۶ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۶۲)
95 - 116
حوزههای تخصصی:
از زمان پژوهش سعید نفیسی تاکنون، مجموعه های فراوانی از سروده های رودکی منتشر شده است که گردآورندگان این مجموعه ها کوشیده اند که تصحیح و شرح دقیق تری از ابیات رودکی ارائه کنند. ازمیان رفتن دیوان رودکی و پراکنده شدن اشعار او در نسخه های گوناگون سبب شده است که گردآوری همه نسخه ها و فراهم آوردن متن هایی که اشعار رودکی در آنها دیده می شود، برای مصححان کار دشواری باشد. به تبع آن، تصحیح سروده های رودکی نیز برای رسیدن به متنی منقح و پیراسته با مشکلاتی روبه رو بوده است. گاهی مصححان باوجودِ نسخه ها ضبط نادرستی را به متن کتاب های خود برده اند، ضبطی که هیچ نسخه ای آن را پشتیبانی نمی کند. در این موارد مصحح یا از تصحیح نفیسی و نسخه بدل های او پیروی کرده یا به ضبط کهن و دشوار نسخه ها بی توجه بوده یا تحریف ها و تصحیف های کاتبان را درنظر نگرفته است. باتوجه به تکرار اشتباهاتی که در مجموعه های رودکی به چشم می خورد، این پرسش مطرح می شود که مصححان دیوان رودکی با بی توجهی به ضبط نسخه ها چه بیت هایی را به متن کتاب های خود برده اند؟ در مقاله حاضر کوشش شد با دقت در نسخه های خطّی، ازجمله نسخه های لغت فرس اسدی طوسی و نسخه تاریخ سیستان، پیشنهادهایی برای تصحیح برخی بیت های رودکی ارائه شود.
تجربه شهری در عصر صفوی؛ بازخوانی تجربه سیاحت و زیارت شهر در سفرنامه محیط کونینِ سالک قزوینی، شاعر عصر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تاریخ ادبیات بهار و تابستان ۱۴۰۳ شماره ۹۴
181-201
حوزههای تخصصی:
این پژوهش در بررسی جنبه عشرت شهری در عصر صفوی از خلال سفرنامه منظوم «محیط الکونین» سالک قزوینی است و نشان می دهد که چگونه شاعر با ترکیب سنت و نوآوری شعری، زندگی روزمره و تجارب شخصی خود را در شعر بازگو کرده است. این مقاله با تمرکز بر سفرنامه سالک، که شهر را مکان اصلی برای بیان تجارب و احساسات خود در نظر می گیرد، به دنبال نشان دادن «تجربه شهری» و پیچیدگی عواطف شاعر نسبت به مکان های شهری است. در این مطالعه دو مفهوم عشرت و زیارت از میان تجارب شهری سالک بررسی می شود و روایت شعری او حول این مفاهیم بازخوانی می شود. از طریق این بازخوانی، که متکی بر روش تحلیل تاریخیِ متون دست اول است، نشان می دهیم که شهر لزوماً تعریف واحدی ندارد و بخشی از آن تعریف در پیچیدگی احساسات و فردیت آدمی شکل می گیرد. سالک هم در مقام زائر و هم ناظر سفرش را روایت می کند. هم تجربه زیارت را بازگو می کند و هم تجربه لذت و عشرت و این دو را در تضاد نمی داند. همچنین این مطالعه بر اهمیت منابع شعری عصر صفوی یا همان «طرز تازه» بخصوص سفرنامه های منظوم برای خوانش تجارب و روایت های شهری تاکید دارد.
بررسی تطبیقی صفات و شرایط دبیران در ادب الکُتاب صولی و چهار مقاله نظامی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
کاوش نامه ادبیات تطبیقی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۳ شماره ۵۳
1 - 17
حوزههای تخصصی:
شرایط سیاسی و اجتماعی ملل مختلف همواره دو شریان مهم در انتقال فرهنگ و ادبیات به قلمرو یکدیگر بوده است. در دوره اسلامی نفوذ دستگاه های سیاسی اعراب مسلمان در مرزهای ایران، سبب شد که به صورت خودکار سیاست، فرهنگ و ادبیات دو ملل بر یکدیگر اثر بگذارد و عالمان، دانشمندان و ادیبانی فرهیخته ظهور یابند که امروزه نیز در نوع خود منحصر به فردند. از ادبای کم نظیر دو ادبیات فارسی و عربی می توان به نظامی عروضی و ابو بکر صولی اشاره کرد. نظامی از مؤلفان شناخته شده ادبیات فارسی کوشیده در چهار مقاله وظایف چهار طبقه مهم در دستگاه سیاسی حکومت را معرفی کند که یکی از این طبقات مختص به دبیری و شرایط و صفات آن است. همچنین ابو بکر صولی در کتاب، ادب الکُتّاب ، کوشیده به اهمیت وظایف دبیر در دستگاه سیاسی بپردازد. وی در آموزه های خود وجوه اشتراکی با نظامی عروضی دارد که البته این بدان معنا نیست دو مؤلف از یکدیگر اثر پذیرفته اند؛ چه بسا نفوذ فرهنگ دو ملل در قلمرو یکدیگر سبب شده تشابهاتی در آموزه های ایشان یافت شود که در کنار وجوه افتراق این تعالیم، قابل تأمل و بررسی است. بنابراین پژوهش پیش رو کوشیده در چشم اندازی تطبیقی و با هدف شناخت همگونی ها و ناهمگونی های این دو اثر، آنها را مورد نقد و تطبیق قرار دهد.
بررسی جغرافیای تاریخی در غزلی از حافظ
حوزههای تخصصی:
جغرافیای تاریخی یک گرایش علمی جدید است که بین دو علم تاریخ و جغرافیا قرارگرفته است و در این علم به علوم طبیعی در حیطه جغرافیا و علوم روحی (انسانی) در حیطه تاریخ پرداخته می شود. با اینکه جغرافیای تاریخی از این دو علم استخراج می شود به نحوی می توان گفت، این دو علم را نیز تغذیه می نماید. با توجه به اینکه شاعران نیز به مانند جغرافی-نگاران و مورخان به علوم طبیعی و روحی در اشعار خود توجه دارند؛ بنابراین بعضی از شاعران که در جنگ ها و در سفر و حضر با پادشاهان و امیران بوده اند اشعار آنها حاوی نکات نغز و بدیعی در این خصوص می باشد. گاهی اشاراتی در شعر شاعران یافت می شود که در سایر آثار تاریخی کمتر به آن پرداخته شده است. اگرچه حافظ طبق شواهد فردی اهل مسافرت و سیاح نبوده است اما به مناطقی گاه اشاره می کند که در خور توجه است. حافظ در مقایسه با سایر شاعران بزرگ از جمله سعدی اشارت اندکی دارد اما همین اشارات کوچک گاه در شعر زیبای ایشان بسیار چشمگیر و قابل توجه است. از جمله این شاعران می توان به حضرت حافظ اشاره کرد که در اشعار خود به نحو احسن اشارات خوبی در این خصوص دارد و به ویژه در یک غزل با مطلع «تویی که بر سرِ خوبانِ کشوری چون تاج» این علم را به خوبی در اشعار نغز خویش آشکار نموده است. یافته های مقاله حاکی از آن است که حافظ در این غزل اشارات روشنی به برخی اقالیم و مباحث تاریخی داشته است که برای مورخین و پژوهشگران حوزه جغرافی اطلاعات مفیدی ارائه کرده است.
تحلیل ساختاری مدیریت سایش اجتماعی در سازمان های دولتی ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اقتصاد و بانکداری اسلامی دوره ۱۳ بهار ۱۴۰۳ شماره ۴۶
343 - 366
حوزههای تخصصی:
سایش اجتماعی سازمانی، یکی از نتایج منفی زندگی اجتماعی است که با ایجاد تحلیل رفتگی و بیگانگی سازمانی در کارکنان ناشی از رفتارهای ناسالم سازمانی هزینه های سنگینی برای سازمان ها و جامعه دارد. هدف این پژوهش تحلیل ساختاری مدیریت سایش اجتماعی در سازمان های دولتی ایران می باشد. تحقیق از نظر هدف کاربردی و از نوع توصیفی- همبستگی با استفاده از روش های مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری این پژوهش را کلیه مدیران، سرپرستان و کارکنان رسمی و قراردادی سازمان های دولتی فنی و حرفه ای، شهرداری، تأمین اجتماعی و اعضای هیأت علمی دانشگاه های استان آذربایجان شرقی تشکیل دادند و بر اساس جدول نمونه گیری مورگان، تعداد 357 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان حجم نمونه انتخاب شد. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه محقق ساخته مشتمل بر 50 سؤال و سه بُعد ارتباط همکاران، ارتباط مدیر با کارکنان و ارتباط با سازمان و شغل بود. به کمک تحلیل عامل تأییدی و مدل یابی ساختاری مدل ارائه شده مورد آزمون قرار گرفت. مدل مدیریت سایش اجتماعی نهایی در قالب بُعد ارتباط همکاران (مدیریت ارزش ها، مدیریت نگرش و رفتار، توانمندسازی کارکنان، پرورش اخلاق حرفه ای و راهبردهای مدارا و تنش)، ارتباط مدیر با کارکنان (مدیریت فرایند، مدیریت اختیارات و وظایف، مدیریت مسیر شغلی و مدیریت فرهنگ سازمانی) و ارتباط سازمان و شغل (بهبود و توسعه عملکرد، شناسایی، انتخاب و اجرای اقدامات، کنترل و تعامل با سازمان و مدیریت تحول گرا) مورد تأیید قرار گرفت. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که مدیریت سایش اجتماعی ابتدا در ارتباط با همکاران، سپس ارتباط با سازمان و شغل و در آخر ارتباط مدیر با کارکنان اولویت پیاده سازی دارد. بر اساس نتایج حاصل، پیشنهادهایی بر پیاده سازی الگوی مدیریت سایش اجتماعی در سازمان های دولتی ارائه شد.
بررسی تطبیقی تمثیل در قطعات ابن یمین فریومدی و غزل تمثیل های آرش آذرپیک
منبع:
پژوهش های نوین ادبی سال ۳ پاییز و زمستان ۱۴۰۳ شماره ۶
171 - 185
حوزههای تخصصی:
تمثیل شیوه بیان شعر قطعه و از جمله آرایه های ادبی است که در فن بلاغت اهمیت و جایگاه خاصی دارد. این الگوی روایتی یک استراتژی خاص برای بیان هدفی ثانوی است که در بردارنده آموزه و نظریه است. قالب قطعه به دو دلیل محرز نتوانست پا به پای غزل به عنوان یک قالب ماندگار در ادوار شعر پارسی خودنمایی و خود افزایی کند. یکی کم داشتن یک قافیه در مطلع، نسبت به غزل که نگذاشت آن تعادل وحدت وجودی خنیاگرانه غزل را به صورت جامع داشته باشد و دیگری فضای خشک پیام رسانانگی و تعلیمی در قطعه بود که نتوانست آن پذیرش را در جان و روان ایرانیان به دست بیاورد. در این مقاله به بررسی آماری تمایزها و شباهت های تمثیل در چهار شاخه پارابل، فابل، آنیمیسم و تمثیل زبانی در قطعات بزرگترین قطعه سرای تاریخ ادبیات ایران ابن یمین فریومدی و پایه گذار سبک غزل تمثیل آرش آذرپیک پرداخته شده است. هدف این پژوهش که به روش توصیفی تحلیلی و با استفاده از منابع کتاب خانه ای تدوین شده ارائه یک دسته بندی شفاف و جامع از انواع تمثیل و معرفی دستامد تمثیل زبانی است که برای نخستین بار به عنوان یک آرایه مستقل ادبی در غزل تمثیل معرفی شده با ذکر ریشه های سبکی و مثال های متعین در این زمینه.
تحلیل مؤلفه ای هم زمانی واژه «شادمانگی» در کلیله ودمنه و نقد بازگردانی آن در بازنویسی های معاصر
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
9 - 38
حوزههای تخصصی:
بازنویسی متون کهن ادبی، روشی برای انتقال مفاهیم آن ها به خوانندگان امروزی است. ازاین رو، بررسی بازنوشته ها، به عنوان نماینده متون اصلی، اهمیت زیادی دارد. معمولاً واژگان در هر مقطع زمانی چند مؤلفه معنایی خاص دارند که در لغت نامه ها کمتر به آن ها توجه شده است. این پژوهش با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی، بر آن بود تا واژه "شادمانگی" را در کلیله ودمنه و با بهره گیری از روش مؤلفه های معنایی تحلیل کند و اهمیت آن ها را در فهم پیام متن بازگوید و درنهایت چگونگی بازتاب این واژه را در بازنوشته های معاصر کلیله ودمنه بررسی و نقد نماید. برای نیل به این هدف در گام نخست با تحلیل زنجیره ای که این واژه در متن اصلی به کار رفته است، مؤلفه های معنایی آن مشخص شد. در گام دوم معادل این واژه در بازنوشته های معاصر استخراج، و با استفاده از فرهنگ های معاصر معانی این معادل ها روشن گردید. در گام پایانی معادل های این واژه نقد و بررسی شد. یافته ها نشان می دهد، واژه "شادمانگی" نسبت به مؤلفه های [+ماندگاری]، [+وابسته به یک اتفاق به یادماندنی] و [+تجدیدشونده بعد از هر بار اندیشیدن بدان] نشان دار است؛ اما معادل های آن در متن بازنوشته، («خوش»، «خوشحال»، «شاد»، «مشعوف») نسبت به این مؤلفه ها خنثی است. به نظر می رسد یکی از موانع قابل توجه برای انتقال پیام متن اصلی، برگردان این نوع واژگان با مؤلفه های ویژه در بازنوشته های کلیله ودمنه است.
تبیین شاخصه های نوشتار زنانه در دو رمان او یک زن و بازی آخر بانو
منبع:
پژوهشنامه زبان ادبی دوره ۲ بهار ۱۴۰۳ شماره ۱
39 - 74
حوزههای تخصصی:
یکی از مفاهیم مهم مطرح در حیطه نقد ادبی معاصر را باید ادبیات زنانه به شمار آورد. در پی جنبش زنان برای نیل به حقوقی مساوی با مردان، نوشتار زنانه به عنوان بخشی از نقد فمنیستی در میانه قرن بیستم به وجود آمد. در این پژوهش که به روش توصیفی- تحلیلی تدوین شده، نوشتار زنانه در دو رمان بازی آخر بانو از بلقیس سلیمانی و او یک زن از چیستا یثربی بررسی و تحلیل شده است تا به این پرسش ها پاسخ داده شود که الگوهای نوشتار زنانه در این دو رمان تا چه میزان قابل بازنمایی هستند و در این حوزه این دو رمان چه شباهت ها و چه تفاوت هایی دارند. در آثار مورد نظر این نکته حاصل گردید که زبان شخصیت ها تحت تأثیر جنسیت نویسنده است و معیارهای زبان زنانه در مقایسه با زبان مردانه، با فراوانی بیش تری تکرار شده اند. به کارگیری زبان خاص زنانه در این رمان ها تا حدود زیادی منطبق با نظریات زبان شناسان است. تحلیل آماری هر یک از مشخصه ها نشان داد که بلقیس سلیمانی و چیستا یثربی در زمینه استفاده از لایه های واژگانی، لایه نحوی و لایه محتوایی عملکردی مناسب و به جا داشته اند. خصوصیات نوشتار زنانه در دو اثر بازی آخر بانو و او یک زن ، سبک نوشتاری زنانه را از سبک مردانه جدا می سازد. لایه واژگانی در رمان بازی آخر بانو با ۶۲ درصد و در رمان او یک زن با ۸۲ درصد بالاترین بسامد را در بین سایر لایه های مورد نظر دارد.
Spring is in the Air A new philosophy of love(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
95 - 116
حوزههای تخصصی:
The experience of our conscience belongs in the same category as feeling, thinking and wanting. However, it has a special aspect, namely the presence of other human beings as absolute entities. The process of experience is concerned with the way to best promote your own interests, with how far you will go in actualising your essential characteristics as an absolute entity. The discussion of our urge for survival shows that we can go quite far in that respect, and that to actualise that urge, there are in fact no boundaries; everything is permitted. The same can be said about actualising our other essential characteristics, but the difference is that our need to do so is perhaps less cogently present; it is not our life, or at least not our continued material existence, that is at stake. Nonetheless, we can and may even choose to go to extremes in this respect and thus to give ourselves priority over others. Respect for the interests of others is based on self-respect, which may lead you to decide to subject your dealings with other people to a set of standards for yourself. Here we enter the area of morals and ethics, to which we can attach a complete moral philosophy and on the basis of a belief, a moral theology. At the end of this road is total love of yourself and others, because you have come to realise that it is the only way that can lead to the fourth essential characteristic of human beings as absolute entities, namely self-fulfilment. You will then have developed in a way that allows you to give yourself and others the scope we need as absolute entities (compassion, solidarity). Self-fulfilment is achieved through self-development, i.e. discovering and honing our gifts and talents and thus finding our own identity (development), a process by which the lives of human beings as absolute entities acquire purpose (the search for meaning). Self-fulfilment is self-actualisation, the state that results from the realisation of the essential characteristics of human beings as absolute entities, and it leads to satisfaction derived from ourselves or our activities, a sense of being satisfied with what we have accomplished.
Panentheism versus Pantheism in the East and West with Special Reference to Shankara and Ramanuja's Views: an overview(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
161 - 172
حوزههای تخصصی:
Panentheism and pantheism represent one of the most profound, even startling parallels across the world’s great metaphysical traditions about which the present article seeks to explore and carry out a comparative study of certain Eastern and Western philosophers with special reference to the views of two chief exponents of Advaita Vedanta of Indian philosophy, Shankara and Ramanuja. Both these terms, touch on the relation of God and the universe with the difference that the former seems to be rigid, motionless, and abstract and lacks a kind of religious fervor in its approach, while the latter is presumed to be concrete and palpable and seeks to reconcile philosophical thinking with the demands of religious feelings as well. God in pantheism is compared to the God of Spinoza, the Neutrum of Schelling, and Shankara's concept of indeterminate Brahman. In contrast, in the West Hegelian Absolute, and Ramanuja's qualified Brahman in Indian tradition, both are accredited with panentheism in which a personal God, identity-in-and-through-difference, has all auspicious qualities. Though these philosophers are from totally different temperaments and cultures, their philosophical method has certain similarities that have been examined in this work.
Mystic Intoxication (Mastī) and the Meaning of Life: Fayḍ Kāshānī’s Mystic Poetry through the Lens of John Cottingham’s Philosophy(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های فلسفی پاییز ۱۴۰۳ شماره ۴۸
361 - 380
حوزههای تخصصی:
Adopting a hermeneutic approach and horizontal and vertical interpretation methods, this study primarily explores the metaphysical concept of love-induced mystic intoxication in the Iranian polymath Mullā Muḥsin Fayḍ Kāshānī’s mystic poetry. Secondarily, it discusses the implications of mystic intoxication in the meaning of life. Furthermore, the paper briefly positions Fayḍ Kāshānī’s account in the contemporary categories of the meaning of life: supernaturalism, naturalism, and nihilism. Additionally, elucidating the perspectives of the contemporary philosopher John Cottingham, the paper examines Kāshānī’s view through Cottingham’s philosophy. Central to Kāshānī’s poetry, ignited by divine love, the spiritual seeker transcendends their self, getting absorbed into the Divine to the point where they become unaware of their self. This epistemic unawareness is mastī (intoxication) or bīkhudī (selflessness)—which, for Kāshānī, has profound implications on life’s meaning. Unlike the “extreme God-centric” view—which situates the purpose of life solely in fulfilling God’s purpose—Kāshānī’s “moderate God-soul-centric supernaturalist” view recognizes that while divine love, intoxication, and knowledge infuse more profound depth to the meaning of life, other aspects also add to the meaning in life—like the simpler forms of piety and everyday existence. A framework in which morality is instrumental. Similarly, for Cottingham, life has value and meaning beyond solely fulfilling God’s purpose. Nevertheless, while basic pleasures and desires might independently exist and have meaning, higher elements like moral virtue, crucial to life’s meaning, are contingent on God’s purpose.







