مطالب
نمایش ۳۰۱ تا ۳۲۰ مورد از کل ۱٬۱۹۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
اهداف کیفیت رابطه جنسی و به ویژه مرحله ارگاسم یکی از مهم ترین مسائل حوزه سلامت جنسی و باروری محسوب می شود. باتوجه به اهمیت مسئله و نظر به نیاز به شواهد علمی و مطالعات قابل استناد برای تدبیر مداخلات اثربخش و کارآمد، مطالعه حاضر به بررسی اثربخشی درمان ارتباط جنسی مبتنی بر ذهن آگاهی بر نشانگان اختلال در زنان مبتلا به اختلال ارگاسم می پردازد. مواد و روش ها این پژوهش یک مطالعه تجربی ازنوع کارآزمایی بالینی با جامعه آماری زنان متأهل ایرانی مراجعه کننده به کلینیک های دانشگاهی خانواده، اختلالات جنسی و نیز روان شناسی و روان پزشکی اجرا شده است. به منظور اجرای پژوهش، 25 نفر از زنان واجد شرایط با داشتن ملاک های ورود با روش دردسترس انتخاب و پس از کسب رضایت آگاهانه، پرسش نامه عملکرد جنسی و پرسش نامه محقق ساخته کیفیت تجربه ارگاسم تکمیل شد. سپس آموزش های اولیه درخصوص ساختار و عملکرد دستگاه جنسی زوجین و فرایندهای پاسخ جنسی و اختلالی که در حال حاضر با آن روبه رو هستند، ارائه شد و پروتکل درمان ارتباط جنسی مبتنی بر ذهن آگاهی در 8 جلسه برای داوطلبان اجرا شد. بررسی تغییر عملکرد جنسی و نشانگان اختلالات ارگاسم، قبل از مداخله، پس از تکمیل مداخله و 3 ماه پس از مداخله به روش تحلیل واریانس چندمتغیره ارزیابی و تحلیل شد. یافته ها در مقایسه با نتایج ثبت شده پیش از مداخله، درمان ارتباط جنسی مبتنی بر ذهن آگاهی را طی زمان انجام مطالعه در شرکت کنندگان افزایش داد و ارتباط بین درمان و زمان اثر متقابل را معنادار نشان داد. در ارزیابی تأثیر مداخله، براساس نتایج پرسش نامه عملکرد جنسی، تغییرات عملکرد جنسی تفاوت معنا دار پیدا کرد (F(2, 22)=195/95, P<0/0001). نتایج حاصل از تحلیل پرسش نامه محقق ساخته (F(2, 22)=330/97, P<0/0001)، ابزار سنجش نمره ارگاسم (F(2, 22)=352/28, P<0/0001) و نیز ارزیابی تعداد دفعات روابط جنسی در ماه (F(2, 22)=183/15, P<0/0001) نیز اختلاف معنادار در بهبود نشانگان اختلالات ارگاسم را نشان دادند. نتیجه گیری باتوجه به نتایج مطالعه، به نظر می رسد روش های درمانی که بتواند ذهن فرد را بر فرایند تجربه جنسی متمرکز کند، در بهبود و درمان اختلالات جنسی از جمله اختلال ارگاسم مؤثر باشد.
مقایسه ترس از شفقت ورزی، اجتناب تجربه ای و بخشایشگری در دختران قربانی بدرفتاری جنسی و فاقد بدرفتاری جنسی در دوران کودکی(مقاله علمی وزارت علوم)
پژوهش حاضر با هدف مقایسه ترس از شفقت ورزی، اجتناب تجربه ای و بخشایشگری در دختران قربانی بدرفتاری جنسی دوران کودکی با دختران فاقد سابقه بدرفتاری جنسی دوران کودکی انجام شد. روش پژوهش توصیفی از نوع علَی-مقایسه ای و نمونه شامل ۲32 دختر از دانشجویان دانشگاه سلمان فارسی کازرون بود که مقارن با شرایط آموزش مجازی پاندمی ویروس کرونا، به شیوه در دسترس و از طریق ارسال لینک پرسشنامه در کانال های اجتماعی مربوط به دانشجویان دانشگاه انتخاب شدند؛ بدین صورت که در ابتدا 116 دانشجوی دختر با رعایت ملاک های ورود داشتن سابقه بدرفتاری های جنسی دوران کودکی و با دامنه سنی 18 تا 40 سال و ملاک خروج سابقه اعتیاد به مواد مخدر به عنوان گروه قربانی در نظر گرفته شدند و به همراه 116 دانشجوی دختر دیگر که سابقه هیچ گونه بدرفتاری جنسی دوران کودکی نداشتند و از لحاظ سن و سطح تحصیلات با افراد گروه اول همتا شده بودند گروه نمونه را تشکیل دادند و پرسشنامه های ترس از شفقت (FCS)، پذیرش و عمل- نسخه دوم (AAQ-II) و بخشودگی بین فردی (IFI) را تکمیل نمودند. تحلیل داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس چند متغیری در نرم افزارSPSS-26 انجام گرفت. یافته ها گویای وجود تفاوت معنادار قربانیان بدرفتاری جنسی و گروه فاقد سابقه بدرفتاری جنسی از نظر ترس از شفقت ورزی، اجتناب تجربه ای و بخشایشگری بود. نتایج برای روان شناسان جهت لزوم برگزاری دوره های آموزشی و مداخلاتی برای کاهش چنین پیامدهای روان شناختی مفید می باشد.
اعتیاد جنسی و همبودی آن با وابستگی به موادمخدر
حوزههای تخصصی:
اعتیاد جنسی با افکار و اعمال جنسی مداوم و شدید مشخص می شود که تاثیر منفی بر زندگی افراد دارد. معتادان جنسی تلاش های فراوانی برای کنترل و یا به تعویق انداختن احساسات و اعمال جنسی انجام می دهند، اما این تلاش ها با شکست همراه است. اعتیاد جنسی متاثر از یک عامل و علت مشخصی نیست و تصور می شود که عوامل زیستی، روان شناختی و اجتماعی مختلفی در آن نقش دارند. اعتیاد جنسی همانند شرایط روانپزشکی دیگر، دارای همبودی با اختلالات روانی هستند که در برخی گروه ها از جمله مجرمان جنسی، افراد مبتلا به بیماری های عفونی( HIV/AIDS ) و اختلالات مصرف مواد شیوع بیشتری دارد. هدف از پژوهش حاضربررسی اعتیاد جنسی و همبودی آن با وابستگی به موادمخدر با استفاده از روش مطالعه اسنادی بود. در این مطالعه چالش ها و مناقشات مختلفی که از زمان ظهور اعتیاد جنسی در ادبیات پژوهشی و بالینی مطرح شد است، تبیین و توصیف شدند. همچنین پایه های نوروبیولوژیکی رفتارهای جنسی اعتیادی، اختلالات مصرف مواد، و همبودی های آن ها ارائه شد. در بعد درمانی مطالعات پژوهشی و بالینی به گسترش استفاده از عوامل روان دارویی برای درمان اعتیاد جنسی اشاره کرده اند و در تعدادی از رویکردهای دیگر، هم دارودرمانی و هم روان درمانی برای درمان افراد دارای اعتیاد جنسی پیشنهاد شده است. بروز اعتیاد جنسی از طریق رفتار جنسی و فرآیندهای اعتیادآور صورت می پذیرد و برای درمان آن باید هم رفتارهای جنسی و هم فرآیندهای اعتیادی زیربنایی را مورد هدف قرار داد. شکاف های قابل توجهی در پایه دانش علمی حاضر در ارتباط با اعتباربخشی های پیشین، حاضر و پیش بینی کننده برای اعتیاد جنسی یا اختلال فزون کنشی جنسی وجود دارد. برای وضعیت فعلی و چالش هایی که در رابطه با این اختلال و همبودی آن با اختلالات دیگر (به ویژه اختلالات مصرف مواد) وجود دارد، همانند بسیاری از اختلالات روانپزشکی دیگر، تحقیقات بیشتری مورد نیاز است تا این اختلال به صورت کامل تبیین شود.
پدیدارشناختی موانع برنامه درسی تربیت جنسی در مقطع متوسطه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از ساحت های شش گانه تربیتی سند تحول بنیادین آموزش و پرورش، ساحت تربیت زیستی و بدنی است که یکی از مقوله های تحت پوشش این ساحت، توجه به تربیت جنسی است. در بسیاری از نظام های آموزشی، تحقق تربیت جنسی با موانع زیادی در عرصه عمل مواجه بوده است و همین امر، زمینه ساز بروز بسیاری از معضلات اجتماعی و انحراف های رفتاری در میان نسل جوان شده است. پژوهش حاضر با هدف واکاوی موانع تحقق برنامه درسی تربیت جنسی در مدارس متوسطه بر اساس رویکرد کیفی و با روش پدیدارشناسی انجام گرفته است. داده ها با استفاده از فن مصاحبه نیمه ساختارمند با نوزده نفر از والدین، معلمان و مدیران در سطح منطقه شش شهر تهران با شیوه نمونه گیری هدفمند از نوع ملاکی گردآوری شده و بر اساس راهبرد کُلایزی تحلیل شد. نتایج این پژوهش موانع برنامه درسی تربیت جنسی در مقطع متوسطه تحصیلی را در سه مضمون اصلی و نُه خوشه مضمونی شامل عوامل خانوادگی ازجمله، مقاومت و بی میلی والدین در برابر تربیت جنسی فرزندان، ضعف مهارت های ارتباطی مطلوب بین والدین و فرزندان و غلبه نگاه بزرگ سالی بر مسائل جنسی نوجوانان، همچنین عوامل سازمانی نظیر؛ کمبود چشمگیر معلم متخصص حوزه تربیت جنسی در آموزش و پرورش، محدودیت و چالش برانگیز بودن منابع آموزشی در حوزه تربیت جنسی، ضعف خط مشی مناسب حمایت از تربیت جنسی در چارچوب تربیت اسلامی و چالش تعامل مطلوب مدرسه و خانه و در نهایت، عوامل فرهنگی اجتماعی همچون ضعف آگاهی اجتماعی از تعریف صحیح تربیت جنسی و برداشت های شخصی و بدون پشتوانه از مبانی دینی دسته بندی کرد.
کفایت روان سنجی نسخه فارسی مقیاس طرحواره جنسی زنان
حوزههای تخصصی:
طرحواره جنسی بخشی از مفهوم خود است که به نظر می رسد برای روابط جنسی درون فردی و بین فردی بسیار مهم است. این پژوهش با هدف بررسی کفایت روان سنجی نسخه فارسی پرسشنامه طرحواره جنسی زنان در جامعه ایرانی انجام شد. با استفاده شیوه نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای 360 زن متاهل از شهر شیراز انتخاب شدند. عوامل استخراج شده از این مقیاس در این بررسی در مقایسه با عوامل موجود در فرم اصلی مقیاس طرحواره جنسی زنان یکسان نبود. مقیاس طرحواره جنسی زنان درجامعه ایرانی شامل چهار عامل به ترتیب گشوده فکر–صریح، پرشور–عاشقانه، جذاب، و خجالتی–محتاط نامیده شدند.. همچنین نتیجه بررسی روایی مقیاس زنان از طریق ضرایب همبستگی خرده مقیاس ها با نمره کل مطلوب گزارش گردید. همچنین بررسی ها نشان می دهد که نسخه فارسی مقیاس های طرحواره جنسی زنان از پایایی قابل قبولی برخوردار است. روان شناسان بالینی و مشاوران خانواده، می توانند از این مقیاس برای شناسایی طرحواره های جنسی زنان در فعالیت های پژوهشی و درمانی در محیط های بالینی و مراکز مشاوره بهره گیرند.
امکان سنجی آموزش مهارت های بهداشت جنسی در مدارس(مقاله پژوهشی وزارت بهداشت)
حوزههای تخصصی:
زمینه و اهداف:هدف پژوهش حاضر بررسی امکان سنجی آموزش مهارت های جنسی در مقطع دبیرستان شهر تهران بود.
خودشیفتگی و نقش های جنسی در نوجوانان دختر ایرانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مطالعه به بررسی ارتباط نقش های جنسی، خودشیفتگی، و سازش یافتگی پرداخته است. 147 دانش آموز دختر دبیرستانی، «پرسش نامه اسنادهای شخصیتی (PAQ)»، «پرسش نامه شخصیت خودشیفته (NPI)»، و هم چنین مقیاس های ارزش خود و هم دلی را به عنوان نشان گرهای کارکرد بهینه تکمیل کردند. یافته ها نشان داد ویژگی های مردانه با مقیاس کلی خودشیفتگی هم بسته است و این ارتباط، در هر دو مولفه سازش یافته (اقتدار و خودبسندگی) و سازش نایافته خودشیفتگی (بهره کشی) پدیدار است؛ افزون بر این، مردانگی با ارزش خود، هم بستگی مثبت، و با دغدغه هم دلانه، هم بستگی منفی، و زنانگی نیز با خودشیفتگی، به صورت کلی، و با زیر مقیاس های اقتدار، خودبسندگی (خودشیفتگی سالم)، و احساس محق بودن (خودشیفتگی ناسالم)، هم بستگی معکوس دارد. ویژگی های زنانه با ارزش خود، هم بستگی منفی، و با دغدغه هم دلانه، هم بستگی مثبت داشت. ویژگی های ترکیبی زنانه- مردانه، از این جهت که با زیر مقیاس سالم- اقتدار ارتباط داشت، از ویژگی های زنانه، و از این لحاظ که با بهره کشی بی ارتباط بود، از ویژگی های مردانه سازش یافته تر بود؛ هم چنین زنانگی- مردانگی، از آن جا که هم با ارزش خود و هم با توانایی دیدگاه پذیری هم بستگی مثبت داشت، سالم ترین کارکرد را در بین نقش های جنسی دارا بود. تحلیل واریانس چندگانه نشان داد نقش های جنسی در مولفه های خودشیفتگی، با ارزش خود، دغدغه هم دلانه، و آشفتگی شخصی تفاوت دارند. این یافته ها تا حدودی یافته های قبلی را درباره ارتباط مردانگی با خودشیفتگی از یک سو و ارتباط ویژگی های ترکیبی زنانه- مردانه با سازش یافتگی از سوی دیگر تایید کرد؛ اما ارتباط معکوس زنانگی با ارزش خود و خودشیفتگی سالم، انعکاسی از هنجارهای جامعه ایران و خلاف یافته های پژوهش های قبلی در غرب بود.
روان درمانی موفقیت آمیز چهار مورد اختلال هویت جنسی
حوزههای تخصصی:
دیدگاه های مادران در مورد مسائل رفتارهای جنسی دختران
حوزههای تخصصی:
بررسی چالش های قانونی کودک آزاری جنسی در ایران
میزگرد: تبعیض جنسی چگونه بر ادبیات عارض می شود؟
ارتباط جنسی برای بقا: پیامد فرار دختران از منازل
حوزههای تخصصی:
ورزش و علم: تفاوت های جنسی و آمادگی هوازی
حوزههای تخصصی:
تربیت و سازندگی دختران (7): مراقبتها در تربیت جنسی
غرب بیمار است (10): آزادی جنسی فاجعه بزرگ غرب
نقد و بررسی مؤلفه های نظریه ی سرمایه ی جنسی براساس آموزه های اسلامی و اشارات آن برای تربیت جنسی زنان و دختران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، نقد و بررسی مؤلفه های سرمایه ی جنسی بر مبنای آموزه های اسلامی (آیات و روایات اسلامی) و تبیین اشارات آن جهت هدایت تربیت جنسی مطلوب زنان و دختران است؛ رسیدن به این منظور با مقایسه ی تطبیقی بین مؤلفه های سرمایه ی جنسی در غرب و اسلام انجام شد؛ سپس نقد و انتقاداتی با تکیه بر قران و روایات اسلامی به این نظریه ی غربی مطرح گردید و درنهایت اشارات و ارائه ی راهکارهایی جهت هدایت این سرمایه به منظور تربیت جنسی مطلوب زنان و دختران ارائه شد. پژوهش حاضر که به شیوه ی توصیفی- تحلیلی به رشته ی تحریر درآمده است از حیث ماهیت در زمره ی پژوهش های نظری و ازلحاظ هدف از پژوهش های بنیادی محسوب می شود. یافته های پژوهش بیانگر آن است که نظریه سرمایه ی جنسی مفهومی کاملاً ابزاری و تولیدی در جهان غرب است. اگرچه این نظریه راهکارهای ورود زنان به عرصه ی رقابت، تجارت و لذت جویی را نشان داده است در عوض موانع و چالش هایی عدیده ای برای زنان به وجود آورد که بر مبنای آموزه های اسلامی می توان برخی از مهم ترین انتقادات آن را در ترویج مفاسد اجتماعی - اخلاقی، بحران های خانوادگی و ازخودبیگانگی و...موردنقد و بررسی قرار دارد. همچنین این پژوهش راهکارها و تدابیر هدایت سرمایه ی جنسی به سمت تربیت جنسی مطلوب را بیان کرده است و آن را در منع زنان از حرکات و بازی با زبان بدن، مدیریت ارتباطات، پوشش مناسب و...نشان داد. بر همین اساس همگی یافته ها دال بر اهمیت و تمرکز این سرمایه در نظام خانواده و پرورش آن در راستای تعدیل روابط جنسی و تحکیم بنیان خانواده است.
بررسی مدل ساختاری اختلال واژینیسموس بر اساس متغیرهای سازگاری زناشویی، خود ابرازگری جنسی و اضطراب رابطه جنسی و سبک های تبادل اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر بررسی مدل ساختاری رابطه بین سازگاری زناشویی، خودابرازگری جنسی و اضطراب رابطه جنسی در اختلال واژینیسموس با میانجیگری سبک های تبادل اجتماعی بود. جامعه شامل کلیه زنان مراجعه کننده به کلینیک های مرتبط با درمان اختلالات جنسی در شهر تهران بود. اعضای نمونه 220 نفر از زنان با اختلال واژینیسموس بودند. در پژوهش حاضر از مقیاس های سازگاری زناشویی، پرسشنامه اضطراب ارتباط جنسی، مقیاس خودابرازگری جنسی، ابزار زنانه چندوجهی اختلال دخول واژینال و پرسشنامه تبادل اجتماعی برای جمع آوری داده ها استفاده شد. نتایج مدل یابی معادلات ساختاری حاکی از برازش نسبتاً خوب مدل بود. همچنین نتایج نشان داد که تمام مسیرهای بین متغیرهای پژوهش از لحاظ آماری معنی دار است. طبق نتایج، رابطه غیرمستقیم خودابرازگری جنسی، سازگاری زناشویی و اضطراب رابطه جنسی با میانجیگری سبک های تبادل اجتماعی معنی دار به دست نیامد. با اینکه سازگاری زناشویی و اضطراب رابطه جنسی به صورت مستقیم، شدت نشانه های اختلال واژینیسموس را پیش بینی می کرد؛ اما اثر غیرمستقیم این مولفه ها بر روی شدت اختلال واژینیسموس از طریق مسیر سبک های تبادل اجتماعی معنی دار نبود. بنابراین اضطراب جنسی و سازگاری زناشویی مولفه های مهمی در پیش بینی اختلال واژینیسموس هستند و باید به عنوان یکی از اهداف اصلی درمان در زنان با اختلال واژینیموس مورد توجه قرار بگیرند.
اثربخشی درمان شناختی - رفتاری در رشد خودپنداره جنسی زنان متأهل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۱ زمستان (دی) ۱۴۰۱ شماره ۱۱۸
۲۰۶۶-۲۰۵۳
زمینه: یکی از عوامل تأثیرگذار بر عملکرد جنسی زنان، تصورات و احساسات آن ها نسبت به ارتباط جنسی و شناخت جنبه های جنسی خویشتن و در یک تعریف کلی خودپنداره جنسی است. از طرفی باورها و شناخت های منفی، عامل مهمی در اختلالات جنسی بوده و درمان شناختی - رفتاری و استفاده از روش بازسازی شناختی برای درمان اختلالات جنسی می تواند کمک کننده باشد. هدف: پژوهش حاضر با هدف اثربخشی درمان شناختی - رفتاری در رشد خودپنداره جنسی زنان متأهل انجام شد. روش: روش پژوهش شبه آزمایشی با طرح پیش آزمون - پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش را کلیه ی زنان مراجعه کننده به مراکز زنان، زایمان و مشاوره شهرستان بابل در سال 1394 تشکیل دادند. تعداد 30 نفر به روش نمونه گیری تصادفی ساده به عنوان نمونه پژوهش انتخاب و به تصادف در دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند (هر گروه 15 نفر). ابتدا هر دو گروه به پرسشنامه خودپنداره جنسی اسنل و همکاران (1993) پاسخ دادند (پیش آزمون). سپس گروه آزمایش به مدت 8 جلسه تحت مداخله شناختی - رفتاری قرار گرفتند و گروه کنترل مداخله ای دریافت نکرد. تجزیه وتحلیل اطلاعات با استفاده از روش آماری تحلیل کوواریانس انجام شد. یافته ها: نتایج نشان داد در مرحله پس آزمون بین دو گروه در خودپنداره جنسی، رضایت جنسی، اعتماد به خود جنسی و افسردگی جنسی تفاوت معنی داری وجود دارد (0/01 >P). درحالی که در نمره میل و انگیزه جنسی بین گروه ها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (0/05 <P). به این معنی که نمرات افراد در خودپنداره جنسی، رضایت جنسی و اعتماد به خود جنسی، ارتقا و در افسردگی جنسی کاهش یافته است. نتیجه گیری: درمان شناختی - رفتاری بر رشد خودپنداره جنسی زنان متأهل تأثیر داشته است و ازاین رو متخصصان می توانند از این مداخله برای افزایش خودپنداره جنسی، رضایت جنسی و اعتماد به خود و کاهش افسردگی جنسی در زنان استفاده کنند.
بهره وری جنسی از زوجه نابالغ از منظر فقه امامیّه(مقاله ترویجی حوزه)
منبع:
جستارهای فقهی و اصولی سال هشتم زمستان ۱۴۰۱ شماره ۲۹
161 - 197
یکی از احکام چالش بر انگیزِ مرتبط با نظام حقوق زنان در اسلام، حکم جواز استمتاع از زوجه نابالغ است. بر اساس این حکم، هرگونه بهره وری جنسی غیرِ مباشرت خاص به نحو دخول از زوجه نابالغ جایز است. جستار حاضر با بهره گیری از منابع کتابخانه ای و روش توصیفی تحلیلی، در پی بازخوانی این حکم است. برای این منظور پس از تبیین ادله باورمندان به جواز استمتاعات مورد نظر از زوجه نابالغ، به نقد و بررسی هر یک از آن ها پرداخته و سپس دیدگاه برگزیده را در دو فراز علل جواز تغییر احکام و مؤلفه های اثربخش بر تغییر حکم استمتاع از صغیره پی می گیرد. در فراز اول، ثابت گردید که دو علتِ اولی بودن حکم و تغییر شرایط می توانند دست مایه تغییر احکام قرار گیرند. در فراز پسین، پنج عامل ذیل در مسئله استمتاع از صغیره را، سبب تغییر حکم اولی آن برمی شمارد: قبح عقلایی، غیرعرفی بودن؛ مخالفت با مصلحت کودک، زیان آور بودن و مخالفت با اخلاق. بر اساس توضیحات مندرج ذیل هریک از این مؤلفه ها، هرگونه بهره وری جنسی از صغیره در عصر حاضر ناروا خواهد بود.
چالش های آینده تربیت جنسی در داستان های ترجمه ای
حوزههای تخصصی:
با توجه به اهمیت ویژه آینده تربیت جنسی کودک و نوجوان و هم چنین تأثیرپذیری قابل توجه مخاطب از کتاب های داستان، آسیب شناسی تربیت جنسی کتاب های داستان ترجمه ای طنز، مدنظر قرار گرفت. پژوهش حاضر، با رویکرد آینده پژوهی هنجاری و به روش تحلیل محتوای کیفی از نوع هدایت شده انجام گرفت. جامعه آماری نیز، کتاب های داستان ترجمه شده توسط انتشارات هوپا مشخص گردید و هفت جلد از مجموعه داستان های «قصه های با پدر و مادر و تام گیتس» که در سال 1398 به چاپ رسیده اند، به صورت هدف مند انتخاب شدند. معیار توصیف در تحلیل کتاب های منتخب، براساس مؤلفه های تربیت جنسی استخراج شده در گزارش سعیدی رضوانی (1396) با عنوان «تدوین راهنمای برنامه درسی تربیت جنسی دوره ابتدایی» درنظر گرفته شد. واحد زمینه، پاراگراف و واحد ثبت نیز، مضمون هر پاراگراف (متن ها یا تصاویر نشان دهنده آسیب در یکی از زیرمؤلفه های تربیت جنسی) لحاظ گردید. درمجموع 1997 صفحه مورد بررسی قرار گرفت و از تجزیه وتحلیل داده ها، 25 زیرطبقه کشف گردید که در چهار طبقه با عناوین «والدین بی ارزش»، «هبوط بزرگترها»، «هنجارشکنی جنسی» و «روحیه اباحی گری» طبقه بندی شد. یافته ها حاکی از آن است که مخاطبان کودک و نوجوان، با مطالعه این کتاب های داستان، آموزه هایی در خلاف جهت تربیت جنسی اسلامی فرامی گیرند و این آموزه ها، چالش های متعددی را در آینده آن ها به همراه خواهد داشت. درصورت عدم آیند ه نگر ی و ادامه روند فعلی، انتظار می رود آینده رفتارِ جنسی نسل آینده ساز، بیش از پیش به مخاطره افتد.