مطالب
فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۳۲۱ تا ۲٬۳۴۰ مورد از کل ۵۳۷٬۲۲۴ مورد.
حوزههای تخصصی:
به طور معمول، بیشتر ساعات زندگی زنان در فضا های درون خانه سپری می شود و کیفیات فضای سکونت نقش زیادی در سلامت جسمی و روانی آنان دارند، بنابراین لازم است کیفیات فضایی مطلوب خانه های آپارتمانی از دیدگاه زنان خانوار بررسی شوند. هدف از انجام این پژوهش، فهم کیفیات فضایی مناسب برای کاربست و طراحی مسکن آینده شهر بندرعباس بود که اهداف خُرد، شناسایی کیفیات فضای سکونت در خانه های آپارتمانی و رتبه بندی کیفیات فضایی از دیدگاه زنان خانوار بود. این پژوهش بر مبنای روش ترکیبی کیفی-کمّی انجام شده است که از هر دو روش یافته اندوزی کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. جامعه آماری پژوهش، زنان خانوار ساکن در خانه های آپارتمانی در شهر بندرعباس هستند. فرآیند پژوهش شامل تدوین مبانی نظری، روش دلفی، پرسش نامه های محقق ساخت و تحلیل های آماری همچون آزمون خی دو، آزمون تی گروه های مستقل، آزمون تحلیل واریانس و آزمون های تعقیبی و آزمون رتبه بندی فریدمن است. کیفیات فضای سکونت از طریق یافته های مبانی نظری، دیدگاه خبرگان و مصاحبه با ساکنان شاملِ «هدایت و راهنمایی»، «گشایش فضایی»، «ترکیب فضایی»، «تناسب و مقیاس فضایی»، «فضامندی»، «سلسله مراتب فضایی»، «روابط فضایی»، «پویایی فضایی»، «دنجی فضا»، «هماهنگی و تعادل»، «تفکیک فضایی»، «انعطاف پذیری فضا»، «تنوع فضایی»، «تمایز فضایی»، «پیوستگی فضایی» و «خاطره انگیزی فضا» هستند. بر اساس رتبه بندی کیفیات فضایی از دیدگاه زنان خانوار، کیفیت «هماهنگی و تعادل» و پس از آن میانگین کیفیت «تناسب و مقیاس فضا» بالاترین میانگین اهمیت در بین کیفیات فضای سکونت و «تنوع فضایی» و پس از آن «پیوستگی فضایی» پایین ترین میانگین اهمیت را در از دیدگاه شرکت-کنندگان در پژوهش داشته اند.
انتشار مشروح مذاکرات هیئت وزیران؛ بسترها، ابهام ها، و مسئولیت کیفری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
دانش حقوق عمومی سال ۱۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۷
101 - 128
حوزههای تخصصی:
مطابق ماده 3 قانون شفافیت قوای سه گانه، دستگاه های اجرایی، و سایر نهادها مصوب 1403/02/10 هیئت وزیران موظف است مشروح مذاکرات خود را، به جز مواردی که در این ماده مستثنا شده است، ظرف یک ماه در پایگاه اطلاع رسانی خود منتشر کند. همچنین به موجب ماده 5 این قانون عدم اجرا یا اجرای ناقص این تکلیف قانونی یا انتشار اطلاعات مغایر مفاد قانون یادشده جرم انگاری شده است. با عنایت به نوآورانه بودن این الزام قانونی و عدم تجربه دولت جمهوری اسلامی ایران در زمینه انتشار مشروح مذاکرات جلسات خود و همچنین برخی ابهامات ماده 3 قانون شفافیت و فراهم نبودن بسترهای اجرایی و اداری آن، تحقق حکم مقرر در قانون با چالش هایی روبه رو است. ابهام در «مفهوم مشروح مذاکرات»، «مجری قانون»، «گستره زمانی اجرای قانون»، «مرجع و نحوه تشخیص مذاکرات غیر قابل انتشار»، «امکان انتشار مذاکرات پالایش شده در زمان دیگر»، و «حدود مسئولیت کیفری» از جمله موانع اجرای قانون است. در این نوشتار، با تبیین نظری و عملی فرایند جاری تدوین مشروح مذاکرات دولت و واکاوی ابهامات قانون شفافیت، پیشنهادهایی برای رفع موانع پیش رو و تحقق کامل اراده و اهداف قانون گذار و عدم ایجاد مسئولیت کیفری برای مجریان قانون اشاره شده مطرح شده است.
تحلیل پارادایم فکری و ترسیم نگاشت علمی پژوهش های بین المللی در حوزه بازی پردازی در آموزش(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در مقاله حاضر با هدف درک بهتر موضوعات مختلف بررسی شده در تولیدات علمی حوزه بازی پردازی در آموزش، مقالات منتشر شده در مجلات معتبر بین المللی، میزان همکاری های علمی میان پژوهشگران و قرابت مباحث علمی بر مبنای واژگان مورد ارزیابی قرار گرفت. بر این اساس مطالعه نظام مند کلیه مقالات پژوهشی منتشر شده در پایگاه اطلاعاتی Web of Science که در فاصله زمانی سال های 2012 تا 2024 به چاپ رسیده اند، مطالعه شد و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار VOS viewer ورژن 11/6/1 انجام شد. برای تحلیل داده ها، پژوهش های انتخاب شده از منظر سال انجام تحقیق، پرکارترین نویسندگان، هم تألیفی نویسندگان و کاربرد واژگان کلیدی بررسی شدند. براساس نتایج، مشخص شد که بیشترین پژوهش ها در چه سالی انجام گرفته است. همچنین نویسندگانی که دارای بیشترین پژوهش بودند، شناسایی و معرفی گردیدند. در قسمت کلیدواژه های پرکاربرد هم کلمه بازی پردازی (Gamification) به عنوان پرکاربردترین کلمه در مقالات شناسایی شد. بررسی جامع مقالاتی که در پایگاه Web of Science منتشر شده است و همچنین بررسی مهم ترین نویسندگان، مقالات و کلمات کلیدی در این حوزه، کمک شایانی به پژوهشگرانی می کند که برای انجام پژوهش جدید به این اطلاعات نیاز دارند
مصیبت توسعه
منبع:
منظر دوره ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۷۰
3 - 3
حوزههای تخصصی:
قرن ۱۹ میلادی دوران اوج استعمار ملت های شرقی و افریقایی از سوی غربی ها بود که تحت عنوان توسعه و آبادی آن را ترویج می کردند. استعمار در لغت به معنای «مطالبه آبادی و عمران» است و ذاتاً دارای بار معنایی مثبت است، اما پس از آن که ملت های مستعمره نتایج عمران ادعایی استعمارگران را تجربه کردند، استعمار به واژه ای با معنای منفی تبدیل شد. آبادانی استعمارگران طوری بود که عوارض آن نصیب جامعه محلی می شد و سود آن را استعمارگران می بردند. واژه توسعه نیز همین سرنوشت را پیدا کرده است. پس از خاتمه روش کلاسیک استعمار، قدرتمندان در قالب شرکت های توسعه گر همان هدف را دنبال کردند. در قرن بیستم برنامه های توسعه به منظور آماده سازی کشورهای ضعیف برای مصرف کالاهای غربی در دستور قرار گرفت. میل فزاینده به سودجویی از منابع خام به تولید انواع آلودگی و مصرف بی رویه منابع بین نسلی انجامید. دنیای غرب که خود مولد توسعه نامتوازن و بروز خسارت های پی درپی به جامعه و محیط بود، از نیمه قرن بیستم با تبیین شروط دقیق تر برای توسعه تلاش کرد از آسیب های زیست محیطی برنامه های توسعه بکاهد و تدریجاً با تعریف جدید از توسعه نابسامانی های اجتماعی و فرهنگی آن را نیز مورد توجه قرار دهد. یک قرن پیش، ایران با کودتای رضاخان دچار دولت مدرنی شد که دستور کار آن توسعه بود. این اتفاق با کشف نفت و اهمیت ویژه موقعیت ژئوپولیتیک ایران در رقابت های دو قطب امریکا و شوروی مقارن شد. فارغ از جزئیات، برنامه های توسعه ایران در چهار دوره پهلوی اول، حکومت ملی (سال های 1320 تا 1332 شمسی)، پهلوی دوم و جمهوری اسلامی با خصوصیات مشابه دنبال شدند. علت این امر را علی رغم تفاوت بارز نگرش سیاسی در دوره های مذکور می توان در ابهام مفهوم توسعه دانست. توسعه امری مطلق تلقی می شود که پرداختن به آن با هر شیوه موجه است. طی دوران مذکور برنامه های مختلف توسعه عمرانی و اقتصادی آمرانه با مستشاری غربی ها یا در قالب برنامه های توسعه اقتصادی-اجتماعی تهیه و اجرا شد. اینک که یک قرن از شیوع این نگاه به توسعه می گذرد، مصائب آن آن قدر آشکار شده که افکار عمومی را به مطالبه تغییر در توسعه وا داشته است.از دهه ۶۰ میلادی توسعه پایدار پرچمدار گونه مطلوب توسعه به مثابه گونه ای نویافته گردید. روند اصلاح مفهوم توسعه با تمرکز بر ویژگی های حیات و بقای مادی انسان و محیط دستاوردهای مطلوبی داشته است. در دو دهه اخیر نیز با طرح رویکردهای اجتماعی و فرهنگی به توسعه تلاش شده تا تفسیر جامع تری از مفهوم توسعه پایدار ایجاد شود. شیوه دستیابی به هدف در این مسیر، تولید اسناد الحاقی و انضمامی است. یعنی کمبودهای متدولوژی توسعه را از طریق پیوست های جداگانه تأمین می کنند. این شیوه ای است که در مقررات فعلی ایران نیز برای طرح های عمرانی تحت عنوان پیوست های زیست محیطی، اجتماعی و فرهنگی انجام می شود. این تلاش تأثیر اندکی در کم کردن آسیب های توسعه در ایران داشته و مصائب توسعه در مقیاس های مغفول همچنان برقرار است، زیرا جهت گیری پیوست های مذکور تنها ناظر به مؤلفه هایی است که مستقیماً موضوعات بخشی پیوست ها را مد نظر قرار می دهد و همچنان از کل نگری دور مانده است. توسعه بخشی، سرزمین را که بستر آن است، دارای پاره هایی مستقل و فاقد کلیت می شناسد. از این روست که محیط زیست در این رویکرد معادل عرصه بیولوژیک، وجه اجتماعی معادل شاخص های منتخب و بُعد فرهنگی مساوی نمادهای تمدنی است.این که در سراسر کشور می توان طرح های توسعه ای را یافت که در بُعد اقتصادی پروژه موفقی شناخته شود اما آثار پیرامونی آن بر سرزمین و جامعه انسانی پروژه را زیان ده بسازد، حاکی از تداوم گونه اولیه توسعه در ایران است. این ها طرح های زیان دهی هستند که در پناه ناشناخته ماندن ارتباط مصائب جامعه محلی با برنامه توسعه می توانند به حیات خود ادامه دهند. کمپ B در بندر امام خمینی(ره)، محله ای بازمانده از زمان تأسیس پتروشیمی ماهشهر در پنجاه سال قبل است که محل اسکان کارگران ژاپنی بوده و طی چند مرحله با اسکان جنگ زدگان و مهاجرانی از دیگر شهرها قلب تاریخی سربندر (بخش مسکونی بندر امام) را شکل داده است. این ناحیه در زمانی که سربندر جز زمین بایر چیزی نبود، محل زندگی بود. امروزه درحالی که بقیه نواحی استانداردهای متوسطی از حیث سکونت دارند، سربندر به دلیل بلاتکلیفی تحمیلی در موضوع مالکیت زمین، در عداد عقب مانده ترین مناطق مسکونی کشور شمرده می شود؛ بدون هر گونه زیرساخت متعارف که تأمین آن بر عهده حاکمیت است، با خیابان هایی عریض و خارج از مقیاس که مناسب تردد ماشین های سنگین پتروشیمی است. تفسیر رفتار پنجاه ساله با کمپ B حاکی از آن است که این محله نه برای زندگی انسان که برای استقرار (و نه اسکان) خدمه پتروشیمی ساخته شده؛ ساکنان در حکم کالایی هستند که متناسب با منافع ارباب (پتروشیمی) با آن ها رفتار می شود؛ مشابه رفتاری که با سایر ملزومات و اجناس این پروژه عظیم می شود. در این رویکرد مصلحت کالا (در اینجا، ساکنان) موضوعیت ندارد، بلکه منافع مالکانه است که تعیین کننده میزان خدمات قابل ارائه به آن هاست. می توان گفت که ساکنان و بخش های بزرگی از دیگر ذی نفعان در روند شکل گیری و فعالیت پروژه توسعه نقش منفعل و تبعی (ابژکتیو) دارند و حقوق و استقلال آن ها که نقش فعال و سوژه گی آن ها را تبیین می کند در رده دوم است.اخیراً و طی یک برنامه دیگر توسعه، در لوای حمایت از محرومان ساکن کمپ B، بنیاد مسکن در فرایندی یکسویه، مرکزنشینانه و بی دغدغه ذی نفعان دست به ابتکاری برای نوسازی محله زده که زحمت مضاعف بر ساکنان تحمیل کرده است. کپرهای گروهی را تحت عنوان درجاسازی و گروهی دیگر را در قبال زمین معوض تخریب کرده و با اعمال طرحی نامنطبق با شرایط زمینه، پروژه بزرگی را کلید زده که نه خود و نه ساکنان قادر به تکمیل آن نیستند. شرایط جدید محله به مراتب از حلبی آبادی که خود طی سالیان برپا کرده بودند اسفناک تر است. چنان که نگین بوجانی در عکس روی جلد نمایش داده، کپر جدید محله، سرپناهی سست تر از گذشته است که در خراب آباد توسعه و جبر اسکلت بتنی تیپ، نصیب او شده است. این شهروند مظلوم نه تنها همسایگان خود را از دست داده، بلکه ناگزیر است تا مدت های طولانی که از عمر او بیشتر خواهد بود در خانه ای که برای همیشه، موقت خوانده می شود زندگی کند. در بستری موقت که هیچ زیرساختی کامل نیست. نوعی مرگ تدریجی که فتوای برنامه توسعه است. اصلاح مفاسد متعارف توسعه با شیوه انضمامی ممکن نیست. لازم است موضوع توسعه یک مقوله واحد باشد و از نامیدن پروژه های بخشی تحت عنوان توسعه خودداری شود. «مکان» رآمده از وحدت جغرافیا با تمدن بالیده در آن، که سرزمین نامیده می شود، می تواند موضوع توسعه باشد. در این صورت پروژه های بخشی، اقداماتی از فرایند کلان و واحد توسعه محسوب خواهند شد که حفظ منافع سرزمین، معیار درستی آن ها قرار می گیرد.
From Philologie to Weltliterature(مقاله علمی وزارت علوم)
Philologie in German (English philoloy; French philologie; Latin philologia ‘love of word’) is defined as the study of language in its historical context. It is considered a part of historical linguistics which traces the development and etymology of words in a language and across languages. John Peile defines philology as follows:
It is the science which teaches us what language is. The philologist deals with the words which make up a language, not merely to learn their meaning, but to find out their history. He pulls them to pieces, just as a botanist dissects flowers, in order that he may discover the parts of which each word is composed and the relation of those parts to each other: then he takes another and yet another language and deals with each in the same way: then by comparing the results he ascertains what is common to these different languages and what is peculiar to one or more: lastly, he tries to find out what the causes are which operate on all these languages, in order that he may understand that unceasing change and development which we may call, figuratively, the life of language. (Peile1988, 5)
In his book, Cours de linguistique générale, Ferdinand de Saussure offers a comprehensive definition of philology.
Language is not the unique object of philology. The task of philology is above all to establish, interpret, and comment upon texts. This just concern leads philology to concern itself with literary history, customs, institutions, etc. . . . Everywhere it makes use of its own method, which is textual criticism. (qut. in Watkins 1990, 21)
Cultural Critique and Authority in the Digital Media Era: A Rhetorical Analysis of Instagram Vernacular Film Reviewers
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
107 - 125
حوزههای تخصصی:
Background: The emergence of amateur critics and vernacular reviewers as non-institutional cultural voices is one of the consequences of social media's development and widespread use.Aims: This study aims to better understand reviewers and their types by examining how they establish critical authority in comparison to institutional critics and their potential influence on cultural valuation.Methodology: This subject is explored through the rhetorical analysis of their linguistic strategies. The research draws theoretically on existing literature regarding cultural criticism and review in social media. Methodologically, it combines qualitative content analysis and rhetorical analysis, emphasizing identifying Aristotelian persuasive elements within the data, including ethos, pathos, and logos. The study sample consists of 350 Instagram posts gathered from 30 film review pages.Findings: The findings indicate that most reviewers adopt a consumer-oriented perspective, distancing themselves from institutional critics. They have also emphasized using Instagram's affordances, particularly its interactive and participatory features, to construct their cultural authority. Furthermore, they have employed rational and emotional appeals in alignment with presenting "summaries and supplementary movie information" and expressing "emotional appeal and affective experience of consumption". These strategies, along with the reviewers' focus on "addressing the audience's emotional needs", "personal growth and self-improvement", and "less dependence on institutional critics", reflect their disinterest in delving into deeper levels of critical evaluation and rhetorical directness in constructing their authority. In the final section of the article, the impact of reviewers on cultural valuation is further discussed, distinguishing three types: "film-style bloggers", "cinema influencers", and "critical reviewers".Conclusions: Based on the results, the first two types of reviewers demonstrate how Instagram’s platform-specific features primarily shape critical authority. While diverse reviewers enhance access to information, they often marginalize critical evaluation and cultural value in favor of consumerism and commercial competition. Only "Critical Reviewers" have successfully integrated critical evaluation with Instagram’s affordances through distinct rhetorical strategies, emphasizing the need to increase their numbers in the era of digital media.
Political Polarization Mechanics on Persian Twitter (X): A Social Network Analysis of the 2024 Iranian Presidential Election
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
175 - 201
حوزههای تخصصی:
Background: The 2024 Iranian presidential election intensified political polarization on Persian Twitter (X), where ideological factions engaged in networked contestation. This study employs social network analysis to examine polarization mechanics, mapping key actors, echo chambers, and discursive strategies. Findings illuminate digital factionalism, algorithmic amplification, and the role of influencers in political mobilization.Aims: This study explores the mechanisms driving political polarization on Persian Twitter (X) during the 2024 Iranian presidential election.Methodology: Utilizing computational social science methodologies, the research combines social network analysis (SNA) and thematic analysis to examine over 133,000 active users and numerous election-related hashtags. Data collection spanned June 1–16, 2024, leveraging Twitter's API to identify clusters, user interactions, and thematic trends. Key tools included the Louvain algorithm for community detection and centrality measures for network analysis, visualized through Gephi software.Findings: Findings reveal a fragmented political landscape characterized by ideological divides, echo chambers, and limited interaction between opposing factions. Analysis identified six major clusters, each aligned with distinct political affiliations, including reformists, conservatives, and opposition groups. Thematic analysis further highlighted the rhetoric surrounding leading candidates Masoud Pezeshkian and Saeed Jalili, revealing polarized sentiments and distinct narratives among their supporters and detractors. The study also underscores the role of platform algorithms, influencer strategies, and group identities in deepening polarization.Conclusions: This research contributes to the understanding of digital polarization within Iran's socio-political context. It emphasizes the dual role of social media as both a space for public discourse and a driver of ideological segregation. Recommendations include strategies for promoting digital literacy, fostering inclusive discussions, and enhancing algorithmic transparency to mitigate polarization in Iran.
The Evolution of Disinformation from Fake News Propaganda to AI-driven Narratives as Deepfake
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۱, January ۲۰۲۵
229 - 250
حوزههای تخصصی:
Background: Misinformation has undergone significant transformations over the past few decades, evolving from relatively simple text-based fake news articles to highly sophisticate AI-driven content such as deepfakes and other forms of manipulated media.Aims: This paper traces the historical development of misinformation, its increasing reliance on Artificial Intelligence (AI), and the potential future trajectories of disinformation as AI technologies advance.Methodology: We begin by examining the shift from traditional text-based disinformation campaigns, often propagated via social media platforms, to more immersive and persuasive forms of AI-generated media.Discussions: We discuss how AI techniques, such as Generative Adversarial Networks and Natural Language Processing, have revolutionized the landscape of false information, allowing for the automation of misinformation production and its widespread dissemination at an unprecedented scale. Furthermore, this paper investigates the role of social media algorithms in amplifying disinformation, demonstrating how these platforms, originally designed to prioritize user engagement, inadvertently aid in the spread of false information by promoting sensationalized or emotionally charged content. Through an in-depth analysis of case studies, including the COVID-19 pandemic and the 2020 U.S. elections, this paper highlights the dangers posed by AI-generated misinformation, particularly deepfakes, which are becoming increasingly difficult to detect, even by advanced AI systems. The implications of this shift for democratic processes, public trust, and societal cohesion are profound. This paper also explores the ethical dilemmas posed by AI-driven misinformation and presents potential solutions through the lens of AI-enhanced detection technologies and policy interventions. Lastly, this paper emphasizes the urgent need for interdisciplinary cooperation between policymakers, technologists, and media organizations to mitigate the harmful impacts of AI-driven misinformation while preserving the integrity of information in the digital age.Conclusions: By exploring both technological and regulatory approaches, a comprehensive framework for understanding the evolving threat of AI-driven disinformation is essential and pathways for future research in this critical area is suggested.
تأثیر دایره واژگانی آرشیویست های صداوسیما بر توانایی های اطلاع رسانی آنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر شناخت رابطه بین دایره واژگانی آرشیویست های صداوسیما و توانایی های اطلاع رسانی آنان بود.روش : این پژوهش از منظر هدف، کاربردی و از منظر نوع پژوهش، از نظر روش پیمایشی تحلیلی بود که مؤلفه های اصلی برای تولید پرسشنامه از طریق مطالعات گسترده کتابخانه ای و تایید خبرگان به روش روایی محتوایی با 85 پرسش تنظیم شد و میان جامعه آماری پژوهش که 120 نفر از کارکنان آرشیوهای صداوسیما مستقر در تهران بود، توزیع شد. برای تجزیه وتحلیل داده های گردآوری شده از آمار توصیفی (جداول و نمودارها) و آمار استنباطی استفاده شده است. برای آزمون فرضیه ها از آزمون کولموگراف اسمیرنوف، برای نرمال بودن داده ها و تحلیل داده ها از آزمون t (همبستگی) و نرم افزار لیزرل استفاده شده است.یافته ها: یافته ها نشان داد، میانگین احساس نیاز به اطلاعات در بین پاسخگویان برابر با 4/40 و حداقل و حداکثر آن 2/80 و 5 است؛ بنابراین میانگین احساس نیاز به اطلاعات در حد متوسط به بالا است که پاسخ دهندگان داشتن اطلاعات به روز و مفید در حوزه فعالیت حرفه ای را بیشتر از حد متوسط اعلام کرده اند، با توجه به این یافته، برگزاری دوره های آموزش ضمن خدمت برای بالا بردن سطح اطلاعات و دانش آرشیویست ها ضروری است. نتایج به دست آمده از آزمون ضریب همبستگی حاکی از آن است که در بین 120 پاسخگوی مطالعه شده، ضریب همبستگی با سطح معنی داری 0/000=α برابر با R=0/801 محاسبه شده است. ازآنجاکه این سطح معنی دار از سطح معنی دار موردنظر ما 0/05=α کوچک تر است، فرضیه صفر پژوهش رد و فرضیه اصلی تائید می شود، بنابراین نتیجه می گیریم که رابطه مثبت و معنی داری بین متغیر مداخله گر و استفاده بهینه از دایره واژگانی آرشیویست های صداوسیما وجود دارد؛ به این معنا که با افزایش این متغیر میزان استفاده بهینه از دایره واژگانی آرشیویست های صداوسیما نیز افزایش پیدا خواهد کرد.نتیجه گیری: رابطه مثبت و معنی داری بین متغیر مداخله گر و استفاده بهینه از دایره واژگانی آرشیویست های صداوسیما وجود دارد؛ به این معنا که با افزایش این متغیر میزان استفاده بهینه از دایره واژگانی آرشیویست های صداوسیما نیز افزایش می یابد. ارائه اطلاعات بهینه در کمترین زمان قابل توجه است و آرشیویست های صداوسیما توانایی ارائه اطلاعات متناسب با نیاز اطلاعاتی مراجعین را دارند و آموزش استفاده از ابزارهای بازیابی اطلاعات و به کارگیری تجربیات حرفه ای آرشیویست ها، کیفیت اطلاع رسانی را بهتر می کند.
A Comprehensive Multidimensional Analysis of Mental Health Challenges in the Digital Age(مقاله علمی وزارت علوم)
The digital era has introduced mental health challenges, especially for youth. Despite increasing awareness, comprehensive analyses of these challenges remain limited. This study collects and examines the prevalence of 15 key mental health challenges related to digital engagement, based on a sample of 555 participants. The prevalence of these challenges varied, with pressures related to parenting, hoarding, and inappropriate content being the most common, affecting 60.13%, 52.76%, and 45.39% of the participants, respectively. The research also highlights gender and age differences, noting that males report higher levels of issues like FOMO and Nomophobia compared to females. Adults (18+) face more severe challenges, such as memory decline, while younger individuals report fewer problems. Correlation analysis revealed significant relationships between several mental health challenges, such as Nomophobia and TAD (r = 0.68) and FOMO and TAD (r = 0.50), indicating that individuals experiencing one challenge are likely to face others. A decision tree analysis was used to predict mental health challenges by examining the relationships between different mental health conditions, uncovering specific patterns and rules associated with the occurrence of these challenges. Additionally, cluster analysis in this study identified distinct population segments, with 21% of individuals falling into a cluster that experiences severe mental health challenges. The findings suggest that a significant portion of the population is at risk for severe mental health issues, highlighting the need for targeted interventions.
The Social Network: Youth Film 2.0 by Neil Archer
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
387 - 390
حوزههای تخصصی:
Aurhor: Neil ArcherTitle: The Social Network: Youth Film 2.0Year of Published: 2023130ppIn EnglishISBN: 978-0367753115Dimensions: 13.8 x 0.76 x 21.6 cmCountry of Origin: IndiaPacker: RoutledgeCinema and Youth Cultures series
The Effect of Social Networks on Women's Political Participation; Case Study of ClubHouse
منبع:
Cyberspace Studies,Volume ۹, Issue ۲, July ۲۰۲۵
429 - 446
حوزههای تخصصی:
Background: A key claim and fundamental assumption of feminist thought is that many traits commonly perceived as female are not inherent or genetically determined, but are instead products of historical and social conditioning. This perspective argues that even in contemporary societies, persistent anti-female stereotypes limit women’s ability to fully exercise their rights. For instance, the historical exclusion of women from political life, potentially driven by male power dynamics, has fostered the misconception that women lack interest in political engagement.Aims: This research seeks to investigate this hypothesis: does Internet-based social networks help to increase women's political participation?Methodology: Employing a qualitative approach, this study synthesizes data from diverse sources– including case study of Clubhouse, and peer-reviewed academic literature– to explore to what extent are women interested in political action under free and equal conditions? To this end, we selected the Clubhouse platform. We then monitored and analyzed women’s behavior before and after a sensitive national political event, the 2021 (1400 AH) presidential election.Findings: The findings indicated that, contrary to our initial hypothesis, the Clubhouse platform’s open environment did not significantly enhance women’s political participation or stimulate greater interest in political topics. Women largely remained engaged with content related to entertainment, family life, cooking, and music.Conclusions: This viewpoint aligns with the tendency to view gender-related issues as stemming from inherent, natural differences rather than socio-historical constructs.
بررسی رابطه عوامل اجتماعی – اقتصادی با دانش سیاسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
سیاست دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
21 - 1
حوزههای تخصصی:
دانش سیاسی به عنوان ساده ترین نوع ادراکات سیاسی، نگرش افراد را در زمینه اعتصاب، انتخابات سیاسی، بردباری سیاسی، عقاید سیاسی و در مجموعه رفتارهای سیاسی شکل می دهد. پژوهش حاضر به رابطه عوامل اجتماعی - اقتصادی (جنسیت، تحصیلات، سن و درآمد) با دانش سیاسی می پردازد. در این پژوهش با استفاده از پیمایش و روش خوشه ای چندمرحله ای طبقه ای، نمونه 384 نفره از مناطق 22گانه تهران (ایران) انتخاب و با استفاده از روش رگرسیون چندگانه داده های جمع آوری شده تحلیل شد. مطابق با خروجی نرم افزار SPSS یافته های پژوهش نشان می دهد که میانگین سطح دانش سیاسی نمونه آماری معادل 6 از 14 و انحراف معیار آن برابر با 4/3 است و به طور متوسط پاسخگویان به 43 درصد پرسش ها پاسخ صحیح دادند. بیشتر پاسخگویان (معادل 2/73 درصد) به پرسش «ایران در سال 1358 طی هم پرسی (رفراندم) تبدیل به نظام جمهوری اسلامی» پاسخ صحیح دادند و کمترین پاسخ صحیح مربوط به پرسش «نرخ بیکاری ایران در سال 1395 چقدر بود؟» (معادل 8/18 درصد) است. همچنین نتایج نشان داد تمام متغیرهای اقتصادی- اجتماعی تحقیق با سطح دانش سیاسی عمومی افراد رابطه مثبت معناداری دارند، اما شدت رابطه متغیرهای جنسیت (208/0)، تحصیلات (436/0)، سن (261/0) و درآمد (095/0) با متغیر دانش سیاسی عمومی متفاوت است، به صورتی که متغیر تحصیلات با بیشترین شدت رابطه و متغیر درآمد کمترین رابطه را با دانش سیاسی دارد.
Review of the Policy of Islamicization of Universities in Iran: Theoretical and Practical Challenges(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Objective:After nearly three decades since the formation of the Council for the Islamicization of Universities, it is necessary to examine the policy of Islamicization of universities from various angles and dimensions. In this regard, the research question is: what theoretical and practical challenges does the policy of Islamicization of universities face in Iran?Method: To answer this question, qualitative analysis and content analysis of available sources, especially the views of policymakers and experts in this field, have been used, and the necessary investigation has been conducted by analyzing the themes of these views.Results:After nearly three decades since the formation of the Council for the Islamicization of Universities, it is necessary to examine the policy of Islamicization of universities from various angles and dimensions. The research hypothesis is that "the lack of a common understanding of the necessity and possibility of religious science and the Islamic university and its negative policy consequences, the accumulation of policies and the multiplicity and overlap of the duties of decision-making institutions in the matter of Islamicization of universities, the abstract nature of executive assignments, the weak communication between policymakers and stakeholders and actors at the operational level, and the lack of an efficient mechanism for monitoring and evaluating the policy of Islamicization" are among the most important theoretical and practical challenges of the policy of Islamicization of universities.Conclusion: The results indicate that stakeholders do not have adequate participation in decision-making related to this policy. Furthermore, five different institutions are responsible for guiding and overseeing the implementation of the policies, which this institutional multiplicity and policy density creates problems. It is also unclear exactly what guidance and oversight each of these institutions should provide. In reality, there is no clear distinction between the different natures of oversight, for example, macro oversight, executive oversight, etc. At the level of monitoring and evaluation, the Supreme Council of the Cultural Revolution, the Council for the Islamization of Universities, and the Steering Committee for the Comprehensive Scientific Map of the Country have not yet published any monitoring reports or evaluations of the policies for the Islamization of universities. This approach prevents the strengths and weaknesses from being revealed and hinders the possibility of benefiting from the corrective suggestions of researchers and scholars.
ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس شفقت به خود اجتماعی در دانشجویان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه حاضر با هدف تعیین ویژگی های روانسنجی نسخه فارسی مقیاس شفقت به خود اجتماعی (SSCS) در دانشجویان انجام شد. این مطالعه از نوع توصیفی- همبستگی و اعتباریابی بود. از میان دانشجویان کارشناسی دانشگاه شاهد در فاصله روزهای 2 تا 23 تیرماه سال 1403 تعداد 274 نفر با روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شده و علاوه بر (SSCS؛ رز و کوکووسکی، 2020)، فرم کوتاه مقیاس شفقت به خود (SCS-SF؛ ریس و همکاران، 2011)، مقیاس ترس از ارزیابی منفی (FNES-B؛ لیری، 1983)، مقیاس سطوح خودانتقادی (LOSC؛ تامپسون و زوروف، 2004)، و سیاهه هراس اجتماعی (SPIN؛ کانور و همکاران، 200) توسط ایشان تکمیل شد. جهت محاسبه پایایی بازآزمایی 30 نفر از افراد به فاصله سه هفته مجددا SSCS را تکمیل کردند. تحلیل عاملی تاییدی حاکی از برازش مطلوب مدل دو عاملی SSCS بود. همبستگی این مقیاس با FNES-B، SPIN، LOSC و SCS-SF، حاکی از روایی واگرا و همزمان مطلوب SSCS بود. آلفای کرونباخ برای دو عامل منفی و مثبت و نمره کل به ترتیب 76/0، 76/0 و 80/0، و پایایی بازآزمایی به ترتیب 62/0، 70/0 و 87/0 محاسبه شد. در نتیجه، نسخه فارسی SSCS، ابزاری معتبر و پایا برای ارزیابی بالینی و اهداف پژوهشی می باشد.
محدودیت های روش شناسی عقلانیت محدود در اقتصاد متعارف؛ درآمدی بر نظریه عقلانیت دینی در اقتصاد اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
نظریه عقلانیت محدود در اقتصاد متعارف با توجه به دو مولفه ی «بیشینه سازی نفع شخصی» و «سازگاری درونی انتخاب ها» شناخته می شود. این نظریه توسط برخی از اقتصادانان اقتصاد متعارف و اکثر اقتصادانان اسلامی مورد تردید قرار گرفته و نقدهای متعددی به آن وارد شده است. در این میان اقتصاددانان مسلمان در برخی از کتب و مقالات به صورت پراکنده سعی کرده اند تا جایگزینی برای نظریه عقلانیت محدود ارائه کنند. در این ارتباط هدف پژوهش حاضر بررسی نظریه عقلانیت محدود و نقدهای وارد شده بر آن و ارائه تعریفی نظام مند و منسجم از عقلانیت در چارچوب اسلامی است، که با عنوان «عقلانیت دینی» مورد بررسی قرار گرفته و مولفه های آن مشخص شده است. پژوهش حاضر با کمک گرفتن از روش تحلیل متون اسلامی و روش عقلی و با استفاده از تکنیک پژوهش کتابخانه ای انجام شده است. بنابر فرضیه مقاله، نظام اسلامی در ارتباط با رویکرد عقلانیت دینی علاوه بر توسعه در مبانی روش شناسی عقلانیت، معیارهای «نفع گرایی فراگیر»، «عدالت اسلامی» و «تبعیت از تکالیف الهی» را نیز در بردارد. یافته های پژوهش نشان می دهد نظریه عقلانیت دینی، از سه محور «شکلی»، «روشی» و «محتوایی» با رویکرد عقلانیت محدود در اقتصاد متعارف تفاوت دارد.
Israeli Obstinacy: A Major Hurdle in Palestine Peace Talks(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
World Sociopolitical Studies, Volume ۹, Issue ۲, spring ۲۰۲۵
227 - 256
حوزههای تخصصی:
The conflict between Palestinians and the Jews has been ongoing for seven decades. Despite numerous proposed solutions from the United Nations, the Organization of Islamic Cooperation, and various countries involved in the issue, the crisis persists. The past three decades of right-wing leadership in Israel have shown that supported by major European powers and the US, meaningful negotiations are not anticipated from Israel. Meaningful talks would involve agreements on recognizing Palestine, affirming Palestinian sovereignty, establishing an independent Palestinian state, allowing for the return of displaced populations and determining the status of Jerusalem as the capital. The ascension of the extreme right in Israel has clouded the prospects for peace, augmenting the Israeli demands for more privilege, while sidelining those of the other side. This article posits that Israel's negotiation approach under the right-wing is built on a zero-sum mentality, with minimal concessions offered to the Palestinians. Moreover, its various political, security and economic pressures on Palestinians, along with sustained US and EU sanctions and its military superiority, render any peace model unattainable. This uncompromising approach, intended to impose unilateral conditions and prolong talks to thwart the establishment of an independent Palestinian state, accounts for the recurrent failure of negotiations. Israel's aim in these talks appears to demoralize the Palestinians and prevent the realization of their aspirations by imposing “the real”.
طراحی و اعتباریابی الگوی کیفیت پژوهش دانشگاهی در دانشگاه های علوم انسانی و اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
اندازه گیری تربیتی سال ۱۵ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۶۰
7 - 36
حوزههای تخصصی:
یکی از دغدغه های مهم پژوهشگران، پیشگیری از نارسایی های کیفی مبتنی بر ویژگی های علمی در پژوهش است. عوامل گوناگونی در بهبود کیفیت پژوهش در حوزه علم انسانی و اجتماعی اثرگذار هستند. بنظر می رسد شناسایی و واکاوی این عوامل و کاربست آنها می تواند به ارتقای کیفیت پژوهش بیانجامد. هدف نهایی پژوهش حاضر، طراحی و اعتباریابی الگوی کیفیت پژوهش دانشگاهی در دانشگاه های علوم انسانی و اجتماعی بود. در این پژوهش، رویکرد پژوهش آمیخته از نوع اکتشافی متوالی بکار گرفته شد. در بخش کیفی، با استفاده از استراتژی پژوهشی نظریه داده بنیاد و با مصاحبه نیمه ساختاریافته با 19 مشارکت کننده از خبرگان، کدهای معنایی کیفیت پژوهش دانشگاهی استخراج شد. با استفاده از روش کدگذاری نظام مند اشتراوس وکوربین، داده های کیفی در سه مرحله باز، محوری و انتخابی کدگذاری شدند. تعداد 503 مفهوم، 29 مقوله فرعی، و 8 مقوله اصلی شناسایی و طبقه بندی شدند. با ابتناء به داده های پژوهش، «مدیریت و قوانین پژوهش» به عنوان شرایط علی، «تعالی کیفیت پژوهش» به عنوان مقوله اصلی، «ویژگی های فنی و جهانی شدن» به عنوان شرایط زمینه ای، «نیروی انسانی» به عنوان شرایط مداخله گر، «نظارت و ارزیابی» به عنوان راهبردهای عمل-تعامل، و در نهایت «کارایی و اثربخشی، و پذیرش نتایج پژوهش ها» به عنوان پپامد شناسایی شدند. در بخش کمی پژوهش، ابتدا بر اساس مقوله های اصلی، مقوله های فرعی و مفاهیم حاصل شده، ابزار پرسشنامه محقق ساخته تدوین شد. سپس با استفاده از نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس، تعداد 95 نفر از اعضای هیئت علمی مؤسسات آموزش عالی حوزه علوم انسانی و اجتماعی برای پاسخگویی به پرسشنامه انتخاب شدند. داده های پرسشنامه به کمک روش های آمار توصیفی و استنباطی تحلیل شدند. نتایج بررسی الگو در حالت کلی و همچنین الگوهای فرعی نشان داد که تمامی بارهای عاملی سؤالات و همچنین ارتباط بین مقوله های فرعی و اصلی در محدوده مجاز و استاندارد هستند و الگو در حالت کلی، دارای برازش است. یافته های این پژوهش راهکارهای مفید و نظام مندی برای بهبود کیفیت پژوهش دانشگاهی در حوزه علوم انسانی و اجتماعی ارائه داد که می تواند به تعالی کیفیت پژوهش های دانشگاهی در این حوزه کمک نماید.
شناسایی ابعاد ویژگی های معلم در مدیریت کلاس درس بر مبنای آیات مرتبط با مدیریت پیامبراسلام در قرآن و ارائه مدل پیشنهادی برای دانشجومعلمان
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر، شناسایی ابعاد و ویژگی های معلم در مدیریت کلاس درس بر مبنای آیات مرتبط با مدیریت پیامبر اسلام(ص) در قرآن و ارائه مدل پیشنهادی برای دانشجومعلمان می باشد. در این پژوهش که از نوع تحقیقات کیفی است، از تحلیل محتوای کیفی با رویکرد استقرایی استفاده شده است. جامعه پژوهش شامل تمامی ۶۲۳۶ آیه قرآن کریم بوده و نمونه پژوهش، آیاتی که به طور مستقیم به گفتگوی خداوند با حضرت محمد(ص) به عنوان مدیر و رهبر جامعه اسلامی می پردازد، به صورت نمونه گیری هدفمند، انتخاب شده اند. در مرحله بعد، با مطالعه مجدد و مکرر آیات انتخابی و بررسی تفسیر نور (بخش پیام آیات)، آیاتی که به موضوع مدیریت و به ویژه مدیریت کلاس درس مرتبط بودند، گزینش شدند. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که ویژگی های معلم در مدیریت کلاس براساس آموزه های قرآنی شامل سه بعد اصلی است: بُعد فردی، بُعد اجتماعی و بُعد رهبری. بُعد فردی به ویژگی های اخلاقی، رفتاری و اعتقادی معلم پرداخته و بر ضرورت پرهیز از صفات منفی تأکید دارد. بُعد اجتماعی شامل روش های تربیتی، روابط اجتماعی و تعاملات مثبت و منفی در محیط کلاس است که نشان دهنده اهمیت ایجاد فضای تعاملی و محترمانه در کلاس می باشد. در نهایت، بُعد رهبری به ویژگی های یک معلم به عنوان یک رهبر آموزشی پرداخته و وظایف او را در هدایت، الگودهی و هدایت معنوی دانش آموزان مشخص می کند. این پژوهش با ارائه مدلی برگرفته از قرآن کریم، چارچوبی ارزشمند برای معلمان فراهم کرده است تا با بهره گیری از آموزه های قرآنی، در ساحت مرتبط با ویژگی های معلم در کلاس درس، به شیوه ای کارآمدتر و انسانی تر مدیریت کنند. همچنین، یافته ها می توانند مبنای سیاست گذاری های آموزشی قرار گیرند و به توسعه روش های تربیتی مبتنی بر تعالیم اسلامی کمک کنند.
فراترکیب مؤلفه های مدیریت اثربخش در تقویت سبک زندگی اسلامی دانش آموزان
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر یک پژوهش کاربردی-توسعه ای بوده و با هدف فراترکیب مؤلفه های مدیریت اثربخش در تقویت سبک زندگی اسلامی دانش آموزان انجام شده است. بدین منظور در بخش کیفی پس از جستجو در پایگاه های اطلاعاتی، در بازه زمانی سال 1390 تا 1403 شمسی و 2010 تا 2025 میلادی، تعداد 43 مقاله در زمینه مدیریت اثربخش و تقویت سبک زندگی اسلامی، ارزیابی گردیده و در نهایت 30 مقاله به روش هدفمند انتخاب و تحلیل شدند. جامعه مشارکت کنندگان جهت اولویت بندی مولفه ها شامل مدیران مدارس دوره متوسطه است که به روش هدفمند 12 نفر در این مطالعه مشارکت کردند. برای گردآوری داده ها از مطالعات داخلی و خارجی و پرسشنامه استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که چارچوب های معرفتی و ارزشی اسلام می تواند تأثیراتی بر رویکردهای فردی دانش آموزان داشته باشد. با این حال، در چارچوب اسلامی، مدیریت اثربخش باید به گونه ای طراحی شود که توازنی مطلوب بین آزادی های فردی و اصول دینی ایجاد کند. روش ها و اهداف آموزشی به ویژه در زمینه ارزشیابی آموزشی، زمانی که با توجه به ارزش های اسلامی تنظیم شوند، می توانند نقش اساسی در هدایت دانش آموزان به سمت یادگیری اخلاقی و ارتقاء تعامل اجتماعی بر پایه ارزش های اسلامی ایفا کنند. علاوه بر این، استفاده از روش های آموزشی نوین و توجه به عوامل اجتماعی-فرهنگی، محیطی آموزشی را فراهم می آورد که در آن دانش آموزان می توانند به طور مؤثر فناوری های روز را با آموزه های اسلامی ترکیب کنند. در نهایت، بهره گیری از اعتقادات مذهبی و سبک زندگی ایرانی-اسلامی، در کنار مدیریت اثربخش، می تواند دانش آموزان را به تحقق آرمان های اخلاقی و دینی سوق دهد.







