مطالب
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۱٬۱۹۳ مورد.
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: ربات های جنسی به عنوان ابزارهای مدرن خودارضایی، تحولی جدید در حوزه فناوری های مربوط به تمایلات جنسی به حساب می آیند. این پژوهش به تحلیل فقهی و حقوقی رابطه جنسی و بهره مندی از ربات های جنسی در نظام حقوقی جمهوری اسلامی ایران می پردازد. مواد و روش ها: در این مطالعه به روش تحلیلی- توصیفی عمل شده است. ملاحظات اخلاقی: تمامی اصول اخلاقی در نگارش این مقاله رعایت شده است. یافته ها و نتیجه گیری: در این مقاله مشخص شده که رابطه با ربات های جنسی به دلیل شرط "انسان بودن" در تحقق جرایم جنسی حدی، مانند زنا، لواط، تفخیذ و مساحقه، از شمول این جرایم خارج است. همچنین، در جرایم غیرحدی مانند ماده 637 (روابط نامشروع) و ماده 638 (تظاهر به فعل حرام) قانون مجازات اسلامی نیز به دلیل شرط انسان بودن و علنی بودن، این موضوع قابل جرم انگاری نیست. در حوزه فقهی، بهره مندی جنسی از ربات های جنسی ممکن است معادل با استمناء در نظر گرفته شود که علی رغم حرمت شرعی، به دلیل عدم جرم انگاری در قوانین موضوعه، مشمول تعقیب کیفری نمی گردد. از سوی دیگر، اصل قانونی بودن جرایم و مجازات ها مانعی برای توسل به منابع فقهی در جرم انگاری است. این مقاله نهایتاً پیشنهادهایی را برای تنظیم مقررات شفاف و پیشگیری از آسیب های اجتماعی این پدیده ارائه می کند.
رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهش حاضر با هدف رابطه بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با خودپنداره جنسی در زنان متقاضی طلاق انجام شد. روش شناسی: روش پژوهش همبستگی با استفاده از روش مدل یابی معادلات ساختاری می باشد. جامعه آماری شامل کلیه زنان متقاضی طلاق مراجعه کننده به دادگاه های خانواده در سال 1402 بود و حجم نمونه تعداد 320 نفر انتخاب و روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شد. ابزار پژوهش پرسشنامه طرح واره یانگ (2003)، پرسشنامه انتظارات زناشویی امیدوار و همکاران (1389)، پرسشنامه پردازش اطلاعات هیجانی باکر و همکاران (۲۰۰۷)، پرسشنامه خودپنداره جنسی اسنل (1995) و روش تحلیل داده ها نیز تحلیل مسیر و ضریب همبستگی انتخاب شد. یافته ها: یافته های پژوهش نشان داد که بین طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی، پردازش اطلاعات هیجانی با خودپنداره جنسی رابطه معنی دار مستقیم وجود دارد (01/0 > p). نتیجه گیری: می توان نتیجه گیری کرد طرحواره های ناسازگار اولیه، انتظارات زناشویی و پردازش اطلاعات هیجانی با خودپنداره جنسی رابطه دارد.
تأثیر یک دوره تمرین استقامتی همراه با مصرف آتورواستاتین بر برخی هورمون های جنسی و نشانگرهای تولیدمثلی موش های صحرایی نر ویستار(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه و هدف: استفاده همزمان از داروهای استاتینی و تمرینات استقامتی ممکن است اثربخشی بهتری در درمان و پیشگیری از ناهنجاری های قلبی-عروقی از قبیل انفارکتوس میوکارد داشته باشد. هدف از پژوهش حاضر، بررسی اثر ترکیب تمرینات ورزشی استقامتی و مصرف داروی آتورواستاتین بر ویژگی های اسپرم و سطح هورمون های جنسی سرم موش های صحرایی نر نژاد ویستار مبتلا به آنفارکتوس میوکارد بود. روش تحقیق: تعداد 28 سر موش صحرایی نر نژاد ویستار با وزن 250-210 گرم، به طور تصادفی به چهار گروه مساوی (هفت سر موش در هر گروه) کنترل، آتورواستاتین، تمرین استقامتی، و آتورواستاتین+ تمرین استقامتی تقسیم شدند. برای ایجاد انفارکتوس میوکارد، از تزریق زیرجلدی ایزوپرنالین به میزان 150 میلی گرم/کیلوگرم وزن بدن در دو روز متوالی، استفاده شد. پس از القاء انفارکتوس میوکارد، برنامه تمرینی و مداخله دارویی آغاز گردید. برنامه تمرین ورزشی شامل دویدن روی نوارگردان (با سرعت 16-10 متر بر دقیقه و 50-10 دقیقه در روز) به مدت هشت هفته، پنج روز در هفته بود. گروه های آتورواستاتین و آتورواستاتین+ تمرین ورزشی؛ روزانه میزان 10 میلی گرم/کیلوگرم آتورواستاتین به صورت گاواژ دریافت کردند. 48 ساعت پس از آخرین جلسه تمرین، خون گیری و تشریح انجام شد. اندازه گیری شاخص های سرمی با روش الایزا صورت گرفت. همچنین برای ارزیابی ویژگی های اسپرم ها، اپیدیدیم از بافت بیضه جدا و مورد بررسی قرار گرفت. نتایج با استفاده از آزمون تحلیل واریانس یک راهه و شفه در سطح معنی داری 05/0≥p استخراج گردید. یافته ها: تمرین استقامتی، مصرف آتورواستاتین و ترکیب تمرین و دارو، باعث کاهش معنی دار در تعداد اسپرم، درصد اسپرم های زنده، میزان تحرک اسپرم ها، سطح تستوسترون، هورمون لوتئینی (LH)، هورمون محرک فولیکول (FSH)، لیپوپروتئین با چگالی پایین (LDL)، کلسترول و تری گلیسرید سرمی؛ و افزایش معنی دار لیپوپروتئین با چگالی بالا (HDL) در رت های مبتلا به آنفارکتوس میوکارد شد. نتیجه گیری: تمرین استقامتی، مصرف آتورواستاتین و ترکیب آن ها، اگر چه موجب بهبود نیم رخ لیپیدی گردید، اما بر سطوح هورمون های جنسی، نشانگرهای اسپرمی و در نتیجه عملکرد تولیدمثلی موش های صحرایی نر مبتلا به آنفارکتوس میوکارد؛ اثر نامطلوب داشت.
مقایسه اختلالات جنسی بین مصرف کنندگان بوپرونورفین و اپیوم(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف این پژوهش بررسی و مقایسه اختلالات جنسی ناشی از مصرف بوپرونورفین و اپیوم در افراد وابسته به مواد مخدر بود. روش شناسی: این پژوهش به صورت مرور نظام مند طراحی شده است. داده ها با جستجوی مقالات علمی منتشرشده در پایگاه های معتبری همچون PubMed، Scopus، Web of Science و Google Scholar گردآوری شدند. کلمات کلیدی مانند Buprenorphine، Opium، Sexual Dysfunction و Libido مورد استفاده قرار گرفتند. معیارهای ورود شامل مطالعات انسانی و حیوانی درباره اثرات این دو ماده بر عملکرد جنسی بوده و مطالعات دارای داده های ناقص حذف شدند. یافته ها: نتایج بررسی ها نشان داد که هر دو ماده تأثیرات قابل توجهی بر عملکرد جنسی دارند. بوپرونورفین با اثر بر گیرنده های اوپیوئیدی و کاهش سطح دوپامین و تستوسترون موجب کاهش میل جنسی، اختلال در نعوظ و ارگاسم می شود. در مقابل، اپیوم در مصرف کوتاه مدت ممکن است موجب افزایش موقت میل جنسی شود ولی در مصرف مزمن موجب کاهش تحریک پذیری، اختلالات ارگاسم، انزال و افت کیفیت اسپرم می شود. همچنین، اضطراب، افسردگی و استرس جنسی در میان مصرف کنندگان هر دو ماده شایع گزارش شده است. نتیجه گیری: اختلالات جنسی ناشی از مصرف بوپرونورفین و اپیوم به دلایل هورمونی، روانی و عصبی، به ویژه در مصرف مزمن، می تواند تأثیرات پایداری بر سلامت جنسی افراد داشته باشد. شناخت تفاوت های اثرگذاری این دو ماده برای انتخاب درمان های مؤثرتر و مداخلات هدفمند در فرآیند ترک اعتیاد ضروری است.
تربیت جنسی نوجوانان در نظام تعلیم و تربیت رسمی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: این پژوهش با هدف تحلیل تربیت جنسی نوجوانان در نظام تعلیم و تربیت رسمی ایران و نقش آن در شکل دهی نگرشهای سالم و ارتقای سلامت روانی و اجتماعی انجام شد. روش: پژوهش حاضر با بهره بردن از روش فراترکیب، 16 مقاله منتشرشده بین سالهای 1380 تا 1403 را بررسی کرد. مقالات در سه محور «اسناد و نظام آموزش و پرورش»، «نقش معلمان و مدارس» و «برنامه های درسی» تحلیل شدند. یافته ها: تحلیل داده ها نشان داد که سیاستهای موجود، عمدتاً بر کنترل میل جنسی تمرکز دارند و کمتر به توانمندسازی و آموزش مثبت پرداخته اند. تناقض میان گفتمانهای «مهار غریزه جنسی» و «بهداشت جنسی» باعث کاهش انسجام و اثربخشی برنامه های تربیت جنسی شده است. همچنین، معلمان به دلیل کمبود آموزشهای تخصصی و منابع حمایتی، آمادگی کافی برای ارائه آموزش مؤثر ندارند. محتواهای درسی بیشتر بر جنبه های شناختی، نظیر بلوغ تأکید دارند و به ابعاد عاطفی و اجتماعی کمتر توجه شده است؛ در حالی که تطابق آن با مبانی فرهنگی نیز به شیوه ای محدودکننده صورت گرفته است. نتیجه گیری: برای بهبود تربیت جنسی در نظام آموزشی، تغییر رویکرد به توانمندسازی، تقویت جنبه های عاطفی و اجتماعی، ارائه آموزشهای تخصصی به معلمان و همکاری میان خانواده، مدارس و سیاستگذاران، ضروری به نظر می رسد.
تحلیل عملکرد جنسی مردان نابارور: پیامدهای ناباروری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مشاوره جلد ۲۴ بهار ۱۴۰۴ شماره ۹۳
۲۰۱-۱۷۸
حوزههای تخصصی:
هدف: اگر چه ناباروری به عنوان یک بیماری تهدیدکننده ی زندگی طبقه بندی نمی شود، اما یک بحران در زندگی است که پیامدهایی را در زمینه های روانی، خانوادگی، اجتماعی و فرهنگی به دنبال دارد. بنابراین پژوهش حاضر با هدف بررسی و تبیین پیامدهای ناباروری بر مردان نابارور با تأکید بر عملکرد جنسی انجام شد. روش کار: پژوهش حاضر از نوع کیفی و با روش داده بنیاد انجام شد. از این رو با 14 نفر از مردان ناباروری که در طول سال 1402 به دنبال درمان ناباروری خود بودند با روش نمونه گیری هدفمند مصاحبه ی نیمه ساختاریافته ای انجام شد و یافته های آن به ترتیب با روش استراوس و کوربین (1999) و سه روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی تجزیه و تحلیل شد. یافته ها: تحلیل داده ها منجربه شناسایی 25 کد باز و 4 مقوله ی اصلی شد که در 2 کد محوری ره آوردهای فردی و ره آوردهای زوجی دسته بندی شدند. یافته ها نشان داد که ناباروری تأثیر منفی بر عملکرد جنسی مردان نابارور نابارور دارد و این تأثیر منفی پیامدهای فردی و زوجی را برای این افراد به همراه دارد. ره آوردهای زوجی ناباروری بر مردان نابارور شامل رنج ها و دشواری های عاطفی- رابطه ایِ متأثر از زندگی عاری از فرزند و درماندگی در مدیریت تعارضات جنسی زوجی بود. همچنین ره آوردهای فردی شامل سختی ها و مشکلات جنسی متأثر از زندگی عاری از فرزند و اندوه ناشی از نارضایتی جنسی بود. نتیجه گیری: یافته های پژوهش حاضر نشان داد که ناباروری پیامدهای منفی بر عملکرد جنسی مردان نابارور دارد. نتایج پژوهش همچنین نشان داد که ناباروری منجر به بروز اختلالاتی همچون کاهش میل جنسی، انزال زودرس و اختلال در نعوظ در مردان نابارور می شود. همچنین کاهش کیفیت رابطه ی جنسی و کاهش فراوانی مقاربت از پیامدهای دیگر ناباروری بر عملکرد جنسی در بعد فردی بود که مجموعه ی این چالش ها در عملکرد جنسی، منجر به نارضایتی جنسی و به تبع آن غم و اندوهی در مشارکت کنندگان در پژوهش شده بود. تجربه ی رنج ها و دشواری های عاطفی-رابطه ای و درماندگی در مدیریت تعارضات زوجی، ره آوردهای زوجی شناسایی شده در پژوهش حاضر بود. یافته های پژوهش حاضر می توانند به عنوان پیشنهاداتی برای ارجاع افراد یا زوج های نابارور به یک متخصص سلامت جنسی و روابط جنسی مورد استفاده قرار گیرد.
فراتحلیل اثربخشی درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلال عملکرد جنسی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف پژوهش حاضر، بررسی تأثیر درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی بر عملکرد جنسی زنان با استفاده از روش فرا تحلیل است. روش شناسی: پژوهش حاضر از نوع فرا تحلیل است که به منظور ترکیب و تجزیه وتحلیل نتایج پژوهش های مختلف انجام شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل تمامی پژوهش هایی است که تأثیر درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی بر اختلال عملکرد جنسی زنان را بررسی کرده اند و در پایگاه های Magiran و SID منتشرشده اند. جستجوی مقالات در فاصله زمانی 1393 تا 1403 انجام گرفت. برای گردآوری داده ها از فرم کاربرگ فرا تحلیل استفاده شد که شامل اطلاعاتی همچون شناسه پژوهش، مشخصات نمونه، و شاخص های آماری بود. با غربال مطالعات درنهایت 23 مطالعه وارد تحلیل نهایی شد. یافته ها: نتایج فرا تحلیل نشان داد که درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیر مثبت و معناداری بر عملکرد جنسی زنان دارند. اندازه اثر در مدل های ثابت و تصادفی به ترتیب 22/1 و 45/1 به دست آمد که نشان دهنده تأثیر مثبت و متوسط درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی است. همچنین، نتایج تحلیل های جزئی تر نشان داد که پروتکل MBSR (درمان ذهن آگاهی مبتنی بر کاهش استرس 8 جلسه ای) بیشترین تأثیر را بر عملکرد جنسی زنان نسبت به سایر پروتکل ها دارد. پروتکل های شناختی-رفتاری و سکس تراپی مبتنی بر ذهن آگاهی تأثیرات مثبت اما ضعیف تری نسبت به MBSR داشتند. نتیجه گیری: بر اساس نتایج پژوهش می توان گفت که درمان های مبتنی بر ذهن آگاهی می توانند به عنوان یک روش مؤثر برای بهبود جنبه های مختلف سلامت جنسی زنان در نظر گرفته شوند.
رویارویی نظام عدالت کیفری بین المللی و جرائم جنسی درون گروهی علیه کودکان سرباز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات حقوق عمومی دوره ۵۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
567 - 587
حوزههای تخصصی:
اخیراً بعضی از شعب دیوان کیفری بین المللی به مسائل حقوقی مربوط به سربازان کودک و رفتارهای مجرمانه همان گروه در قلمرو حق و حقوق بین الملل بشردوستانه پرداخته اند. آرای اخیر دیوان به ویژه در پرونده های لوبانگاه و نتاگاندا بر مواردی تمرکز شده است که سربازان کودک به عنوان قربانیان مزاحمت های جنسی درون گروه بوده اند. پژوهش حاضر با مدنظر قرار دادن واقعیت های موجود، در پی پاسخ به این پرسش که »آیا جرم انگاری جرائم درون گروهی علیه کودکان سرباز به عنوان واقعیت جنایات جنگی مبتنی بر بنیادهای حقوقی و فکری با حقوق بین المللی بشردوستانه معاصر هماهنگ است یا خیر؟«، با روشی توصیفی تحلیلی و با بررسی واقعیت های موجود و تحلیل انتقادی از نتایج آرای دیوان به این نتیجه می رسد که جرائم جنسی درون گروهی علیه کودکانی که از آنها به عنوان کودک سرباز استفاده می شود، در حمایت از کیفری کردن رفتار داخلی همان گروه به عنوان جرائم جنگی بین المللی تأیید شدند و ادله حقوقی مختلفی نیز برای این ادعا در آرای دیوان ارائه شده است.
بررسی فقهی حقوقی کارکرد افلام خلاعیه (پورنو) در درمان جنسی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات فقه و حقوق اسلامی سال ۱۷ بهار ۱۴۰۴ شماره ۳۸
227 - 258
حوزههای تخصصی:
یکی از علوم نوپدید در زمان معاصر، علم «سکسولوژی» است که به درمان اختلال های جنسی افراد می پردازد. از جمله شیوه ها و راهکارهای درمانی که برخی از متخصّصان این رشته برای حلّ نابسامانی های جنسی، تقویت مهارت های زناشویی و استحکام زندگی مشترک توصیه می کنند، تماشای تصاویر و فیلم های خُلاعی (پورنو) است. در این صورت است که تماشای فیلم های پورنو جنبه جدیدی پیدا کرده و به عنوان راهکاری درمانی در سکس تراپی به رسمیّت شناخته می شود. با توجه به ضرورت پژوهش پیرامون دیدگاه شارع و قانونگذار در زمینه نگاه کردن به افلام خُلاعیه و درمان اختلال های جنسی به وسیله آن - به ویژه در مواردی که درمان به تماشای این تصاویر و فیلم ها محدود باشد - این جستار تلاش می کند تا با روشی توصیفی - تحلیلی و با تمسّک به ادله معتبر فقهی حقوقی و مراجعه به آیات و احادیث، حکم مسأله مذکور را استنباط نماید. نتیجه آن که با استتناد به مذاق شریعت، بعید نیست بتوانیم - ضمن تأکید برحرمت نگاه کردن به فیلم های پورنو - تنها در فرض اضطرار و انحصار درمان، تماشای فیلم های مذکور را در حدّ ضرورت تجویز نمائیم.
تجارب زیسته زنان از چالش های سلامت جنسی و باروری در ازدواج موقت: یک مطالعه پدیدارشناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف واکاوی تجارب زیسته زنان از چالش های سلامت جنسی و باروری در ازدواج موقت انجام شد. روش پژوهش حاضر، کیفی از نوع پدیدارشناسی تفسیری است. پدیدیه مطالعه شده شامل ۱۲ زن با تجربیه ازدواج موقت در شهر اصفهان بود که طی نمونه گیری گلوله برفی تا حد اشباع داده ها، انتخاب شدند. با استفاده از روش مصاحبیه نیمه ساختاریافته، جمع آوری داده ها انجام پذیرفت و با روش تحلیل دیکلمن، داده ها تجزیه وتحلیل شدند. یافته ها بیانگر 3 مقولیه محوری بودند که عبارت اند از: بارداری ناخواسته و سایه های سنگین تصمیم به سقط جنین، سهل انگاری در حفظ سلامت جنسی و درگیرشدن در رفتارهای جنسی پرخطر. یافته های پژوهش نشان داد که توجه ناکافی زنان در ازدواج موقت به حفظ سلامت جنسی که برآمده از دانش جنسی ناکافی و نگرش های جنسی نادرست آنان است و نیز احقاق جنسی پایین زنان که ناشی از نقش های جنسیتی سنتی و فرهنگ مردسالارانه است، باعث ایجاد چالش های بارداری ناخواسته و اجبار به سقط جنین عمدی و درگیرشدن زنان در رفتارهای جنسی پرخطر می شود که متضمن آسیب های جبران ناپذیری برای زنان در ازدواج موقت خواهد بود.
ممنوعیت ناقص سازی جنسی به مثابه خشونت علیه زنان، با تأکید بر معیارهای بین المللی و حقوق بشری
حوزههای تخصصی:
ناقص سازی جنسی زنان به مجموعه ای از اقدامات اشاره دارد که به آسیب رساندن یا حذف بخشی از دستگاه تناسلی زنان به دلایل غیرپزشکی و فرهنگی می پردازد. این اعمال به عنوان نوعی خشونت و تبعیض علیه زنان تلقی می شوند و جامعه بین المللی با استناد به اصول حقوق بشری، تلاش می کند تا این اقدامات را ممنوع و متوقف کند. ناقص سازی جنسی زنان باعث آسیب های جدی و غیرقابل جبرانی در ابعاد جسمی، جنسی، روانی و اجتماعی می شود و اثرات آن ممکن است تا پایان عمر باقی بماند. این پدیده به ویژه در قاره های آفریقا و آسیا شایع است و به یکی از موضوعات نگران کننده جامعه بین المللی تبدیل شده است.با این حال، تلاش های بین المللی در زمینه حقوق بشر، از جمله آگاه سازی و آموزش، توانسته اند تعدادی از زنان را از این سرنوشت نجات دهند. این مقاله با روش توصیفی-تحلیلی به بررسی مفهوم خشونت جنسی علیه زنان و ناقص سازی جنسی آنان بر اساس استانداردهای بین المللی و حقوق بشر می پردازد. همچنین نقش دولت ها و سازمان های بین المللی در ممنوعیت این پدیده را مورد بررسی قرار می دهد. نتیجه گیری مقاله نشان می دهد که ناقص سازی جنسی زنان نقض حقوق بنیادین بشر، از جمله حق سلامت، است و برای جلوگیری از این اقدامات نیاز به تلاش های جدی تری از سوی دولت ها، سازمان ها و نهادهای بین المللی وجود دارد. علاوه بر این، دولت ها باید توصیه های نهادهای حقوق بشری بین المللی را در این زمینه اجرایی کنند تا بتوانند به طور مؤثرتری با این پدیده مبارزه کنند و حقوق زنان را حفظ نمایند. افزایش همکاری های بین المللی و تقویت قوانین ملی نیز از جمله راهکارهای ضروری برای کاهش این اقدامات می باشند.
ارزیابی اثربخشی برنامه مداخلات روان شناختی خانواده محور بر پایه تقویت مهارت های ارتباطی و ارتقای رضایت مندی زوجین بر دافعه های روانی، رفتاری و جنسی در زوج های متقاضی طلاق(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
زمینه: افزایش دافعه های روانی، رفتاری و جنسی در میان زوج های متقاضی طلاق به یکی از مشکلات اصلی در روابط زناشویی تبدیل شده است. پژوهش ها نشان می دهند که ضعف در مهارت های ارتباطی و کاهش رضایت مندی زناشویی از عوامل مهمی هستند که این دافعه ها را تشدید می کنند. پژوهشگران برنامه ای از مداخلات روانشناختی خانواده محور را طراحی کرده اند که با هدف تقویت مهارت های ارتباطی و ارتقای رضایت مندی زوجین به اجرا در می آید. با این وجود، خلا پژوهشی در مورد اثربخشی این نوع مداخلات بر کاهش دافعه های روانی، رفتاری و جنسی در زوج های متقاضی طلاق وجود دارد و نیاز به ارزیابی علمی بیشتری در این زمینه وجود دارد. هدف: هدف اصلی این پژوهش، ارزیابی اثربخشی برنامه مداخلات روانشناختی خانواده محور بر پایه تقویت مهارت های ارتباطی و ارتقای رضایت مندی زوجین بر دافعه های روانی، رفتاری و جنسی در زوج های متقاضی طلاق بود. روش: روش پژوهش حاضر نیمه آزمایشی از نوع پیش آزمون پس آزمون با گروه گواه و پیگیری دو ماهه بود. جامعه پژوهش شامل تمامی زوجین متقاضی طلاق شهرستان شیراز در سال 1403 بود که از این میان 30 خانواده با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب شدند. آزمودنی ها به مقیاس دافعه های روانی، رفتاری و جنسی محقق ساخته پاسخ دادند. شرکت کنندگان گروه آزمایش 10 جلسه 90-110 دقیقه ای بسته درمانی محق ساخته را دریافت کردند درحالی که گروه گواه تا پایان دوره پیگیری هیچ مداخله ای دریافت نکرد. داده ها با استفاده از روش تحلیل واریانس با اندازه گیری مکرر در نرم افزار 27-SPSS مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که برنامه مداخلات روان شناختی خانواده محور تأثیر معناداری بر کاهش دافعه های روانی، رفتاری و جنسی در میان زوجین متقاضی طلاق دارد (05/0 >P). نتایج پس از مراجعه دو ماهه همچنان پابرجا و معنادار گزارش شد (05/0 >P). نتیجه گیری: با توجه به اثربخشی مثبت مداخلات روانشناختی خانواده محور بر پایه تقویت مهارت های ارتباطی و ارتقای رضایتمندی زوجین بر دافعه های روانی، رفتاری و جنسی در زوج های متقاضی طلاق، توصیه می شود که سازمان ها و نهادهای مشاوره ای و خانواده محور، برنامه های آموزشی مشابه را برای زوج های درگیر در تعارضات زناشویی اجرا کنند.
بررسی سیر تحول باورهای کلیشه ای جنسی با نقش واسطه ای تحصیلات در زنان (یک مطالعه فرهنگی بین نسلی)
حوزههای تخصصی:
سلامت جنسی حالت و وضعیتی فیزیکی، عاطفی، ذهنی و اجتماعی مرتبط با جنسیت و امور جنسی تعریف می شود و صرفا ً به معنای نبود بیماری، اختلال و یا ضعف در آن امور نیست. این رفتار همانند سایر رفتارهای انسان متاثر از دانش و نگرش وی نسبت به مسایل جنسیتی و جنسی است. لازمه رفتار جنس ی س الم، برخ ورداری از دانش جنسی صحیح، برخورداری از نگرش مناسب است چراکه افکار، نگرش و ارزش های افراد بخشی از مولفه های مهم رفتار جنسی هستند و منابع مهم موثر بر پاسخ دهی جنسی محسوب می شوند. هدف این پژوهش بررسی سیر تحول باورهای کلیشه ای جنسی در طول 5 دهه گذشته بود و تاثیر تحصیلات بر میزان باورهای کلیشه ای جنسی زنان در طول 50 سال گذشته را مورد مطالعه قرار داد. جامعه آماری تحقیق، شامل 5 دهه از زنان متاهلی بود که در سال های 1400-1401 در استان فارس ساکن بودند. به روش نمونه-گیری دردسترس 500 نفر از زنان متاهل ساکن فارس به تکمیل پرسشنامه های جمعیت شناختی و کلیشه های جنسی پرداختند. تحلیل داده ها از طریق آزمون ضریب همبستگی پیرسون و رگرسیون، آزمون مانوا و واریانس با استفاده از نرم افزار SPSS-26 انجام گرفت. نتایج ضرایب همبستگی پیرسون مشخص کرد، بین باورهای کلیشه ای جنسی زنان با تحصیلات رابطه منفی وجود دارد و نتیجه تحلیل رگرسیون به صورت کلی نشان داد، مدل رگرسیون 23 درصد، میزان باورهای کلیشه-ای جنسی را تبیین می کند و تحصیلات به صورت معناداری قادر به پیش بینی میزان باورهای کلیشه ای است. در آخر بر اساس نتایج آزمون آماری مانوا مشخص شد، سیر تحول باورهای کلیشه ای جنسی در طول 50 سال گذشته نزولی بوده است. با توجه به نتایج پژوهش یک بازاندیشی نسبت به تفکرات و تابوهای جنسی در بین زنان دیده می شود. در حالی که سطح تحصیلات و سواد زنان در طی 50 سال گذشته به طور چشمگیری افزایش یافته است اما شاهد افزایش بسیار کم دانش جنسی زنان هستیم.
ارتباط ذهنی سازی با رضایت جنسی زنان : نقش میانجی گر خلق منفی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۴ تابستان (شهریور) ۱۴۰۴ شماره ۱۵۰
۱۸۳-۱۶۵
حوزههای تخصصی:
زمینه: ذهنی سازی یک عامل کلیدی در عملکرد اجتماعی و سلامت روان است. با این حال، تأثیر آن بر بهزیستی و رضایت جنسی اخیراً توجه پژوهشگران را به خود جلب کرده است. از آنجای که بین ذهنی سازی سبک های دلبستگی و تنظیم هیجانی اثرات متقابلی وجود دارد بررسی ذهنی سازی با حالت های خلقی و رضایت جنسی یک ضرورت پژوهشی برای انجام تحقیقات در این حوزه و یک ضرورت تجربی برای استفاده از مداخلات مبتنی بر ذهنی سازی است. هدف: این پژوهش با هدف بررسی ارتباط ذهنی سازی با رضایت جنسی زنان با توجه به نقش میانجی خلق منفی انجام شد. روش: پژوهش حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر وش یک مطالعه مقطعی (توصیفی- همبستگی) که به روش مدلسازی معادلات ساختاری انجام شد. جامعه آماری را کلیه دانشجویان متاهل زن دانشگاه های تهران در سال 1400-1401 تشکیل دادند. نمونه پژوهش 637 نفر از دانشجویان زن متأهل بود که به روش نمونه گیری در دسترس انتخاب شدند. برای جمع آوری اطلاعات از مقیاس های ذهنی سازی (فوناگی، 2016)، مقیاس اضطراب و افسردگی و استرس (لوی باند، 1995) و مقیاس رضایت جنسی (مستون، 2005) استفاده شد. داده های جمع آوری شده با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون و مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزارهای SPSS.22 و AMOS.24 مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: نتایج حاصل از ضریب همبستگی پیرون نشان داد که بین ذهنی سازی (مؤلفه اطمینان) با رضایت جنسی رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد (05/0 >P). بین ذهنی سازی (مؤلفه عدم اطمینان) و خلق منفی با رضایت جنسی رابطه منفی و معنی داری وجود دارد (05/0 >P). نتایج حاصل از مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد که الگوی پیشنهادی برازنده با داده هاست و مؤلفه عدم اطمینانبه صورت مستقیم و غیر مستقیم از طریق خلق منفی بر رضایت جنسی زنان تأثیر می گذارد. همچنین ضریب استاندارد غیرمستقیسم مؤلفه اطمینان به رضایت جنسی از طریق خلقی منفی معنی دار بود. نتیجه گیری: این پژوهش با مدل های پاسخ جنسی زنان مطابقت دارد و حمایت اولیه از پیوند حالت خلقی و رضایت جنسی را نشان می دهد. بنابراین می توان نتیجه گرفت که رضایت جنسی پدیده تک علتی نیست و برای درمان آن بایستی از متغیرهای فراتشخیصی (ذهنی سازی و تنظیم هیجانی) نیز استفاده کرد.
تزاحم حقوق و تکالیف زوجین در فرض اختلال عملکرد جنسی زوجه(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه اسلامی زنان و خانواده سال ۱۲ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۳۵
95 - 114
حوزههای تخصصی:
روابط جنسی زوجین بر سایر روابط آنها اثرگذار است و تأمین کننده یکی از مقاصد کلان ازدواج یعنی، توالد و تناسل است که وجود احکام متعدد شرعی دراین مورد، گواهی بر این مدعاست. براین اساس، بررسی اختلالات عملکرد جنسی زوجین به ویژه زوجه و تأثیر آن بر حقوق ایشان و تزاحم های احتمالی دراین مورد اهمیت ویژه ای دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی این سؤال که آیا تزاحمی بین حقوق زوج و زوجه در فرض اختلال عملکرد جنسی زوجه وجود دارد؟ به شیوه تحلیلی- اسنادی انجام شد. یافته ها نشان داد که قانون گذار برخلاف شیوع و تنوّع اختلالات جنسی زوجه، فقط دومورد از این اختلالات را احصاء نموده است که به نوبه خود سبب تشتّت آرای قضایی می شود. نتایج پژوهش حاضر نشان داد که تزاحمی بین تکلیف زوج به پرداخت نفقه و مهریه و اختلال عملکرد جنسی زوجه وجود ندارد و تکلیف زوج به پرداخت آنها امری ثابت است و اختلال عملکرد جنسی زوجه سبب اسقاط این حقوق زوجه نمی شود، اما در فرض بیش فعالی جنسی زوجه، حق مواقعه زوجه به میزان چهارماه یک بار، منتفی بوده و تکلیف زوج به مواقعه، فاقد محدودیت زمانی است که این موضوع نشان دهنده از وجود تزاحم بین حقوق و تکالیف زوجین دراین مورد است. یافته ها همچنین بیانگر آن است که قانون گذار برخلاف شیوع و تنوّع اختلالات جنسی زوجه، فقط دومورد از این اختلالات را احصاء نموده است که به نوبه خود سبب تشتّت آرای قضایی می شود.
مدل سازی روابط علت و معلولی بین متغیرهای مؤثر بر بروز انقلاب جنسی بر اساس روش دیمتل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات انقلاب اسلامی سال ۲۱ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۷۸
۲۶۰-۲۱۹
حوزههای تخصصی:
بی تردید از مهم ترین چالش های دیروز، امروز و فردای جوامع بشری انحطاط اخلاق جنسی است. ازاین رو بررسی و شناسایی عوامل مؤثر بر بروز انقلاب جنسی برای پیشگیری از این خیزش خزنده اجتماعی بسیار حیاتی است. بدین منظور مطالعه حاضر با هدف شناسایی، رتبه بندی و تعیین رابطه علّت و معلولی متغیّرهای اثرگذار بر بروز انقلاب جنسی با استفاده از روش های دلفی فازی و دیمتل تعریف شده است. متغیّرهای مورد مطالعه با مرور مطالعات گذشته در حوزه انقلاب جنسی در دنیا شناسایی و در قالب گروه کانونی مورد غربال قرار گرفت. نتایج مطالعه نشان می دهد که در میان متغیّرهای مورد مطالعه، متغیّر نوع نگرش فردی به مسائل جنسی به عنوان تأثیرگذارترین عامل دسته بندی می شود. متغیّر ابزار پیشگیری از بارداری، به عنوان تأثیرپذیرترین متغیّر معلول معرفی می شود. یافته های مطالعه می تواند برای انتخاب استراتژی مناسب سازمان های فرهنگی درجهتِ کنترل عوامل مؤثر بر بروز این پدیده، کمک شایانی به پیشگیری از تأثیرات این خیزش جنسیتی ناهنجار نماید.
مدل یابی معادلات ساختاری رابطه آسیب های دوران کودکی با اعتیاد جنسی با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
علوم روانشناختی دوره ۲۳ تابستان (شهریور) ۱۴۰۳ شماره ۱۳۸
1379 - 1396
حوزههای تخصصی:
زمینه: روابط نامناسب با اجتماع و عدم توانایی در ایجاد روابط سالم و عمیق نیز می توانند در ایجاد اعتیاد جنسی نقش داشته باشد. کودکانی که در دوران کودکی با مشکلاتی مانند نقص های اجتماعی مواجه شده اند، ممکن است در تعاملات اجتماعی و روابط عاطفی ناسالم به مشکل برخورد کنند و بیشتر در معرض خطر اعتیاد جنسی قرار بگیرند. رابطه بین آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی تحت تأثیر عوامل متعددی مانند حمایت اجتماعی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی قرار می گیرد و بررسی دقیق تأثیر هر یک از این عوامل بر رابطه بسیار حائز اهمیت است. شواهد علمی قوی می توانند تصمیم گیران را در جهت اتخاذ تدابیر و سیاست های مؤثر در پیشگیری از آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی هدایت کنند.
هدف: پژوهش حاضر با هدف مدل یابی معادلات ساختاری رابطه آسیب های دوران کودکی با اعتیاد جنسی و با نقش میانجی حمایت اجتماعی ادراک شده، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی انجام شد.
روش: روش پژوهش حاضر توصیفی از نوع همبستگی و مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل تمامی دانشجویان دوره های مجازی در دانشگاه های شهر تهران در سال تحصیلی 1401-1400 بود. حجم نمونه بر اساس فرمول کلاین (2011) برابر با 322 نفر به دست آمد که با توجه به احتمال افت آزمودنی و ریزش 370 نفر در نظر گرفته شد. همچنین برای گردآوری داده ها از پرسشنامه ترومای دوران کودکی (برنستاین و همکاران، 2003)، اعتیاد جنسی (کارنز، 1988)، سبک دلبستگی بزرگسالان (کولینز و رید، 1990) استفاده شد. داده های گردآوری شده از طریق تحلیل مسیر در نرم افزارهای lisrel و SPSS استفاده شد.
یافته ها: نتایج تحقیق نشان می دهد که نتایج همبستگی روابط معنادار بوده و حاکی از تأیید پیش فرض وجود همبستگی بین متغیر جهت تدوین مدل معادلات ساختاری است (0/05>P).
نتیجه گیری: رابطه بین آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی تحت تأثیر عوامل متعددی از جمله حمایت اجتماعی، ذهنی سازی و سبک های دلبستگی قرار می گیرد و بررسی دقیق تأثیر هر یک از این عوامل بر این رابطه بسیار حائز اهمیت است. شواهد علمی قوی می توانند تصمیم گیران را در اتخاذ تدابیر و سیاست های مؤثر در پیشگیری از آسیب های دوران کودکی و اعتیاد جنسی هدایت کنند.
اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر خشونت خانگی بر خشونت خانگی، نشانگان برانگیختگی جنسی و فرسودگی زناشویی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های نوین روانشناختی سال ۱۹ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۷۴
63 - 76
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین اثربخشی زوج درمانی مبتنی بر خشونت خانگی بر خشونت خانگی، نشانگان برانگیخگتی جنسی و فرسودگی زناشویی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره بود. جامعه آماری پژوهش شامل تمامی زوج های مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در نیمه اول سال 1401 بود. از این جامعه در نهایت 3 زوج (6 نفر) با توجه به ملاک های ورود و اقرار به خشونت زناشویی به عنوان جامعه نمونه انتخاب شدند. روش نمونه گیری به شیوه هدفمند و از طریق طرح آزمایشی تک موردی از نوع طرح های خط پایه چندگانه ناهمزمان استفاده شد. برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه خشونت علیه زوجین (حاج یحیی، 2009)، پرسشنامه فرسودگی زناشویی (پاینز، 2003) و پرسشنامه تمایل جنسی (هالبرت، 1992) استفاده شد. پکیج درمان (زوج درمانی مبتنی بر خشونت خانگی) در 12 جلسه مداخله و 4 مرحله خط پایه در مورد تمام شرکت کننده ها اعمال شد. شرکت کنندگان قبل از شروع درمان و در جلسات 4، 8، 12 و پیگیری 45 روزه و 3 ماهه توسط پرسشنامه های مذکور مورد تحلیل قرار گرفتند. پاسخ ها به روش ترسیم دیداری، شاخص تغییر پایا و فرمول درصد بهبودی تحلیل شدند. نتایج نشان داد درصد بهبودی کلی زوج ها پس از مداخله زوج درمانی مبتنی بر خشونت خانگی در پایان درمان و نیز در مراحل پیگیری 45 روزه و 3 ماهه در سطح معنی داری بود (0/05>P). بنابراین رویکرد زوج درمانی باعث کاهش خشونت خانگی و فرسودگی زناشویی و افزایش نشانگان برانگیختگی جنسی زوج ها خواهد شد و نتایج پیگیری نیز حاکی از تداوم اثر این درمان در طول زمان بوده است.
زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد (ACT) بر حساسیت نسبت به طرد و نشانگان برانگیختگی جنسی زوجین(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
رویش روان شناسی سال ۱۳ خرداد ۱۴۰۳ شماره ۳ (پیاپی ۹۶)
111 - 120
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر، تعیین زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد بر حساسیت نسبت به طرد و نشانگان برانگیختگی جنسی زوجین بود. روش پژوهش، آزمایشی تک موردی از نوع طرح های خط پایه چندگانه ناهمزمان است. جامعه آماری این پژوهش را کلیه زوج های دارای مشکلات زناشویی مراجعه کننده به مراکز مشاوره شهر اهواز در سال 1401 بوده که درنهایت 3 زوج (6 نفر) به صورت در دسترس انتخاب شدند. برای جمعآوری داده ها از پرسشنامه حساسیت به طرد (RSQ، برنسون و همکاران، 2009) و مقیاس تمایل جنسی (SDS، هالبرت، 1992) استفاده شد. پکیج درمان (زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد) در 12 جلسه و 4 مرحله خط پایه و پیگیری اول 45 روزه و پیگیری دوم 3 ماهه در مورد شرکت کننده ها اعمال شد. نتایج با استفاده از شاخص تغییر پایا، ترسیم دیداری و درصد بهبودی تحلیل شدند. نتایج تحلیل ها نشان داد که مواجهه زوج درمانی مبتنی بر پذیرش و تعهد در حساسیت نسبت به طرد و افزایش نشانگان برانگیختگی جنسی زوج ها از نظر بالینی و آماری (05/0>p) معنی دار است و این اثرگذاری در طول زمان تداوم داشت. براین اساس استفاده از این مداخله زوج درمانی می تواند به طور معناداری موجب کاهش مشکلات زناشویی مانند حساسیت نسبت به طرد شود و از سوی دیگر از طریق افزایش نشانگان برانگیختگی جنسی به بهبود صمیمیت زوج ها به ویژه صمیمیت جنسی کمک کند.
اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر بخشش و صمیمیت جنسی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
روانشناسی سال ۲۸ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۱۰)
162 - 170
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با هدف تعیین اثربخشی زوج درمانی هیجان مدار بر بخشش و صمیمیت جنسی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی صورت گرفت. روش پژوهش، نیمه تجربی با طرح پیش آزمون- پس آزمون و پی گیری با گروه کنترل بود. جامعه آماری را زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شهر تبریز در سال 1402 تشکیل دادند. 30 نفر با روش نمونه گیری هدفمند انتخاب، و به صورت تصادفی در دو گروه قرار گرفتند (هر گروه 15 نفر). اعضای گروه آزمایش، درمان مختص گروه خود را در 10 جلسه یک و نیم ساعته دریافت کردند؛ اما اعضای گروه کنترل هیچ درمانی را دریافت نکردند. ابزار اندازه گیری شامل پرسشنامه های بخشش ری و همکاران و صمیمیت جنسی باگاروزی بودند. داده ها توسط آزمون تحلیل واریانس آمیخته با اندازه گیری مکرر تجزیه و تحلیل شدند. نتایج نشان داد که زوج درمانی هیجان مدار در مقایسه با گروه کنترل، بخشش و صمیمیت جنسی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی را در پس آزمون افزایش داده است. تأثیر زوج درمانی هیجان مدار بر بخشش و صمیمیت جنسی در مرحله پیگیری ماندگار بود. به نظر می رسد زوج درمانی هیجان مدار می توانند سبب افزایش بخشش و صمیمیت جنسی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی شود، از این رو احتمالاً می تواند راهبرد درمانی مفیدی برای بهبود رابطه زناشویی زنان آسیب دیده از خیانت زناشویی باشند.