
مقالات
حوزههای تخصصی:
تأمین امنیت غذایی، کشاورزی پایدار و حفظ منابع طبیعی پایه (به ویژه آب و خاک) از موضوعات اساسی حکمرانی سرزمین هستند که با امنیت ملی گره خورده اند. با توجه به برنامه های پنج ساله توسعه و سند چشم انداز بیست ساله کشور، محدودیت منابع طبیعی پایه، تنوع اقلیمی و ظرفیت های بالقوه اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی، ارتقای امنیت غذایی سرزمین با رویکردهای صرفاً فنی و مهندسی ممکن نیست، بلکه نیازمند خط مشی گذاری و حکمرانی خوب است. در این پژوهش مفهوم امنیت غذایی تبیین شده و سپس عملکرد دو ساله وزارت جهاد کشاورزی و دولت سیزدهم ارزیابی شده است. در این راستا از روش تحلیلی SWOT و ماتریس QSPM برای رتبه بندی راهبرد اصلی بهره گرفته شده است. در انتهای این پژوهش، پیشنهادهایی راهبردی برای بهبود شرایط امنیت غذایی ارائه شده است. بر اساس نتایج به دست آمده از این تحلیل، در شرایط موجود کشور (به لحاظ موجودی غذا، دسترسی به غذا و کیفیت و سلامت غذا)، میزان ضعف در حوزه امنیت غذایی بیش از میزان قوت است؛ در عین حال، وضع موجود کشور با فرصت های مناسبی روبه رو است که باید با تدبیر عقلانی و بهره گیری از رویکردهای حکمرانی از این فرصته ها به بهترین شکل استفاده نماید. تحلیل ماتریس SWOT نشان داد که سیاست های محافظه کارانه، از جمله راهبردهای اصلی در جهت تأمین امنیت غذایی در کشور است و اولویت اجرای این سیاست های محافظه کارانه از طریق تحلیل ماتریس QSPM با راهبرد ایجاد و تقویت خط مشی کلان و نظام حکمرانی خوب در حوزه کشاورزی از طریق بهره گیری از توان و ظرفیت مراکز علمی است.
مؤلفه های حکمرانی فرهنگ پایه در اندیشه آیت الله خامنه ای (مد ظله العالی)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
حکمرانی فرهنگ پایه دستگاهی مفهومی است که جاری سازی آن در ساحت کلان، به چرخش بنیان های مسلط بر ساحت سیاست گذاری منتج می شود. از یک منظر می توان گفت در آن، فرهنگ به مثابه مبنای حکمرانی موردتوجه قرار می گیرد. از سوی دیگر با توجه به زیست بوم و بافتار فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، توجه به رویکرد فوق و سامان بخشی مناسبات حکمرانی و فرهنگ را ضروری می نماید. پژوهش حاضر در پی پاسخ به این سؤال است که با توجه به اندیشه ی آیت الله خامنه ای مؤلفه های حکمرانی فرهنگ پایه را استخراج نماید. مؤلف در مرحله گردآوری داده از روش اسنادی و کتابخانه ای بهره برده و در ساحت تحلیل داده ها بر اساس نظریه داده بنیاد پیش رفته است؛ در مرحله نخست گفتارهای آیت الله خامنه ای در سال های 1368 تا ۱۴۰۲ مورد تحلیل قرار گرفت و در حدود ۱۶۵ گفتار که ارتباط وثیقی با پژوهش حاضر داشتند، گردآوری شد. محتوای استخراج شده با استفاده از نرم افزار 2020Maxqda به صورت دقیق تجزیه وتحلیل شد و واحدهای مضمونی که تناسب غلیظ تری با موضوع داشتند، انتخاب و در قالب کدها و مضامین پایه سامان دهی شدند. با بررسی گفتارها ۴3۰ گزاره، ۷۵۰ مضمون پایه، ۱۹5 مفهوم محوری و سازمان دهنده و درنهایت با استفاده از کدگذاری انتخابی ۴۳ مضمون فراگیر حاصل شد. درنتیجه این پژوهش حکمرانی فرهنگ پایه به عنوان یکی از اصول بنیادین حکومت اسلامی و در نظریه آیت الله خامنه ای به عنوان راهکاری کلیدی برای نیل به اهداف انقلاب اسلامی به طور ویژه ای مطرح شده است. ایشان بر این باورند که فرهنگ اسلامی، به عنوان یکی از اجزای اساسی هویت ملی، می بایست در سیاست های کلان کشور به عنوان محوری بنیادین و راهبردی موردتوجه قرار گیرد.
ترکیب گرایی در سنجش حکمرانی محیط زیست با تکیه بر تحلیل مقایسه ای(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مدل های مفهومی در درک مسائل غامض محیط زیستی و فهم رویه ها و شیوه های مدیریتی مسبب گذار سیمای سرزمین به سوی شرایط قهقرایی (و یا برعکس)، نقش بی بدیلی دارند. چنین مدل هایی لازم است در حکمرانی سنجی محیط زیستی مورد توجه قرار گیرد. هدف این پژوهش، تحلیل ویژگی های این مدل ها و ارائه مدل مفهومی جامع تر حکمرانی سنجی است. از بررسی هدفمند منابع، تحلیل مقایسه ای محتوای مدل ها و ترکیب، استفاده شده است. با جستجوی مهمترین اصطلاحات مرتبط در بیش از پنجاه مورد از جدیدترین مقالات، هفت مدل یافت شده است. تحلیل محتوای کیفی این مدل ها بر پایه ویژگی های اساسی آن ها (اجزای اصلی مدل، روابط اصلی در مدل، تمرکز اصلی مدل و بینش های کلیدی) به دست آمده است. همچنین با تحلیل کمی مدل ها براساس فراوانی کلمات، تاکیدات کلی مدل ها مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت یک مدل مفهومی پیشنهادی، دارای نه بعد (نیروهای محرکه ، فعالیت ها، فشارها، ساختار، عملکرد، خدمات و بدخدمتی های اکوسیستمی، مزایا و زیان ها، ارزش و رفاه انسان و در نهایت پاسخ ها (راهبردها و اقدام ها)) ارائه شده است. این مدل چرخه ای، به تشخیص به موقع مسائل و محل وقوعشان، نقشه برداری بازیگران و ذینفعان، ارائه بازخور به خط مشی گذاران، پیشنهاد پاسخ های مدیریتی مناسب و نظارت بر مسئولیت پذیری کمک می کند. بدون چنین چارچوب های ترکیبی، تحقیقات مدیریتی بدون درک کافی از پیامدهای تجمعی اقدام های متعدد و ناهماهنگ، به یک زمینه خاص محدود می شود و منجر به بهبود شرایط محیط زیستی نمی-شود. تشخیص چگونگی تاثیر فعالیت انسان بر جریان خدمات اکوسیستمی، می تواند تعدیل، کاهش یا معکوس نمودن روند را تقویت نماید و به تخصیص سنجه های مناسب برای حکمرانی سنجی کمک کند.
بررسی اثر تصمیم گیری جمعی در افزایش عدالت اجتماعی با استفاده از مدلسازی معادلات ساختاری(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف این مقاله شناسایی شاخص های عقلانیت مشترک (به عنوان مبنایی برای تصمیم گیری مشترک)، تصمیم گیری جمعی و عدالت اجتماعی و سنجش نوع و میزان رابطه بین آنهاست. برای دستیابی به اهداف ابتدا یک مدل مفهومی با استفاده از پیشینه تحقیق و مصاحبه با خبرگان طراحی شده است. سپس روابط بین سنجه ها و سازه های این مدل به وسیله توزیع پرسش نامه در جامعه هدف بررسی شد. جامعه هدف، مدیران سازمان های دولتی (در سطوح مدیریتی مختلف) هستند که از موضوع تصمیم گیری جمعی آگاهی داشتند و یا تجربه استفاده از آن را داشتند. در مدل مفهومی عقلانیت مشترک شامل چهار شاخص (تفکرات مشترک، اهداف مشترک، منافع مشترک و علایق مشترک)، تصمیم گیری جمعی شامل چهار شاخص (رأی گیری، اشتراک اطلاعات، مشورت و تیم سازی) و عدالت اجتماعی شامل چهار شاخص (کاهش تبعیض، کاهش فساد، توزیع قدرت و کاهش تعارض منافع) است. برای دستیابی به اهداف تحقیق از روش معادلات ساختاری و برای تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار Smart PLS 2.0 استفاده شده است. برای بررسی برازش مدل کلی، از معیار نیکویی برازش (GOF) استفاده شده است که 0.516 به دست می آید و این معیار نشان می دهد برازش کلی مدل پژوهش مناسب است. نتایج نشان می دهد عقلانیت مشترک از طریق متغیر میانجی تصمیم گیری جمعی بر عدالت اجتماعی جمع تأثیر می گذارد. یعنی اگر مدیران بخواهند از عقلانیت مشترک ایجاد شده برای افزایش عدالت استفاده کنند، نباید تصمیم گیری جمعی را نادیده بگیرند. این مقاله می تواند به حکمرانان و مدیران انگیزه دهد که بدون صرف هزینه های زیاد، برای افزایش عدالت اجتماعی از روش تصمیم گیری جمعی در امور مختلف استفاده کنند.
راهبرد دریایی ایران در جنوب غرب آسیا و شمال اقیانوس هند(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جنوب غرب آسیا و شمال اقیانوس هند از مناطق مهم و استراتژیک جهان هستند که به لحاظ ژئوپلیتیک و ژئواکونومیک اهمیت بالایی دارند. آنچه که قابل توجه است جمهوری اسلامی ایران به لحاظ دریایی از موقعیت مناسبی در این مناطق برخوردار است. لذا، این موقعیت موجب شده ایران نسبت به مناطق جنوب غرب آسیا و شمال اقیانوس هند بی تفاوت نباشد و تحولات مناطق مذکور را رصد کند. سوالی که در این پژوهش مطرح می شود این است که راهبرد دریایی ایران در جنوب غرب آسیا و شمال اقیانوس هند چیست؟ در پاسخ به این سوال نویسنده با تاکید بر روش تحقیق کیفی و روش توصیفی- تحلیلی بیان می دارد که باتوجه به سیاست های کلی توسعه دریامحور راهبرد دریایی ایران سلطه گرایانه نیست، بلکه راهبرد صلح گرایانه و همکاری جویانه می باشد. برای اجرایی سازی این راهبرد، ایران از دو فرصت حمل و نقل و انرژی برخوردار است که از این طریق اعتبار دریایی گسترش پیدا کرده و زمینه ساز قدرت دریایی برای کشور خواهد شد. با وجود این، از اصلی ترین اهداف رقبای ایران، در انزوا قرار دادن کشور است. آنان بدنبال این هستند تا جمهوری اسلامی از دو فرصت مذکور استفاده نکند تا کشور در تنگنای اقتصادی و عدم مقبولیت جهانی قرار بگیرد و در نهایت این امر موجب کاهش حضور ایران در دریا می شود. همچنین، عرصه را برای سایر نیروهای منطقه ای و فرامنطقه ای فراهم می کند. بنابراین، راهکار حضور قدرتمند ایران در دو بخش حمل و نقل و انرژی از طریق فعال کردن بندر چابهار و توجه به نیازهای انرژی منطقه و فرامنطقه ای است.
شناسایی ابعاد و مؤلفه های مؤثر در طراحی نظام اکتساب فناوری های نو ظهور نیروهای مسلح(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فناوری های نوظهور فناوری هایی هستند که انتظار می رود طی افق زمانی 10 تا 20 سال به مرحله بلوغ می رسند و فرصت هایی را ارائه می دهند، اما چالش هایی را نیز برای تصمیم گیرندگان نظام اکتساب در حوزه دفاع و نیروهای مسلح ایجاد می کنند. منظور از نظام در اینجا هنجارها، قوانین، انتظارات، اهداف، نهادها و انگیز هایی که هدایتگر عکس العمل سازمان های نظامی در مواجهه با فناوری های نوظهور است و همچنین زیرساخت ها و مبادلاتی است که برای سازمان های نظامی در ورود به این حوزه ضرور اند. نظام هایی که دارای ساختاری منظم از اجزای اساسی ( قطعات، روابط و رفتار) هستند و در تعاملی پویا با یکدیگر و محیط قرار دارند. مقاله حاضر در تلاش است تا با استفاده از روش فراترکیب، یافته های مطالعات صورت گرفته در این خصوص را به صورت نظامند بررسی کرده و بر اساس فرایند شکل گیری و دستاورد خروجی، به تحلیل آن ها بپردازد.برای این منظور، با مراجعه به اسناد و مدارک معتبر قابل دسترس در پایگاه های الکترونیکی در بازه زمانی 2008 تا 2023 از میان 235 مقاله انتخابی، تعداد 64 مقاله مناسب شناسایی شدند. به منظور تحلیل مقاله های انتخاب شده و شناسایی ابعاد و مولفه های موثر در طراحی نظام اکتساب فناوری های نوظهور از روش تحلیل محتوا استفاده شد. در ادامه به منظور اعتبارسنجی مفاهیم استخراج شده، از روش دلفی و با حضور تعدادی از صاحبنظران بهره جسته شد. یافته ها در قالب 6بعد و 24 مولفه شامل«دیدبانی هوشمند راهبردی فناوری »، ، «مدیریت راهبردی توان رزمی»، «مدیریت راهبردی فناوری»، «مدیریت راهبردی اکتساب فناوری»، «مدیریت راهبردی چرخه عمر فناوری»، و «رهبری فناوری» ارائه شد.
حکمرانی طبیعت محور: پیوند تئوری و اجرا برای همزیستی پایدار انسان و طبیعت در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این مقاله مدل حکمرانی طبیعت محور (NOG) را معرفی و بررسی می کند که رویکردی عملی مبتنی بر اصول محیط زیستی-اجتماعی و اولویت دادن به طبیعت در سازوکارهای حکمرانی است. هدف اصلی پژوهش، توسعه یک چارچوب مفهومی و تحلیلی بعنوان یک مدل حکمرانی برای تطبیق با نیازهای مختلف و حل چالش های اجتماعی-محیط زیستی فعلی در کشور ایران است. این چارچوب از طریق مرور ادبیات، تجربیات عملی، و همکاری با محققان ملی و بین المللی و ذینفعان محلی به وجود آمده و بر ادغام علوم مختلف، تعاملات انسانی-طبیعی، و قابلیت تطبیق پذیری تاکید دارد. چارچوب تحلیلی مدل NOG که شامل متغیرها و شاخص های قابل تنظیم است، به ذینفعان اجازه می دهد تا در فرایند تصمیم گیری مشارکت کنند. ابزار اصلی این چارچوب، راه حل های مبتنی بر طبیعت (NBS) است که به تسریع تغییر پارادایم حکمرانی کمک می کند و همسویی بیشتری بین اقدامات انسانی و الزامات محیط زیستی را ایجاد می کند. این مدل در سطح محلی مورد بررسی قرار گرفته است و نتیجه این بررسی در تدقیق مدل مفهومی و تحلیلی این مدل تاثیر بسزایی داشته است. اهمیت این پژوهش در پتانسیل آن برای تحول در پارادایم های حکمرانی است و در راستای نظریه حکمرانی تکاملی حرکت می کند و راه را برای تصمیم گیری های آگاهانه تر در تلاقی سیستم های انسانی و طبیعی هموار می سازد. نتایج پژوهش به عنوان استراتژی عملی برای مقابله با چالش های اجتماعی-محیط زیستی، الگویی برای سایر مناطق و کشورها در جهت دستیابی به حکمرانی طبیعت محور و همسوسازی توسعه انسانی با اولویت های محیط زیستی ارائه می دهد.