
رویکردهای نوین در مدیریت ورزشی
رویکردهای نوین در مدیریت ورزشی دوره 11 تابستان 1402 شماره 41 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
ضدبازاریابی را می توان روشی مناسب برای کاهش مصرف محصولاتی دانست که مصرف آنها می تواند مشکلاتی را برای افراد و جامعه ایجاد نماید. از این رو هدف این تحقیق ارائه مدل آمیخته ضدبازاریابی داروهای غیرمجاز در ورزش ایران بود. تحقیق حاضر به لحاظ هدف کاربردی و از نظر روش تحلیل داده ها توصیفی- همبستگی بود. جامعه آماری تحقیق را کلیه ورزشکاران و مربیان رشته های ورزشی که در سالهای گذشته بیشترین میزان استفاده از مواد نیروزا را به گزارش آژانس ملی غیرمجاز کشور داشته اند، تشکیل می داد، که بر اساس برآورد محقق از طریق دفتر امور مشترک فدراسیون ها و روش های مختلف دیگر تعداد 700 نفر بودند. حجم نمونه تحقیق با توجه به اهداف و با استفاده نرم افزار آماری PASS در سطح خطای 05/0، 250 نفر بود. ابزار جمع آوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه استاندارد حقیقت و همکاران (2021) بود. در سطح آمار استنباطی، ابتدا طبیعی بودن توزیع داده ها با استفاده از آزمون شاپیروویلک بررسی شد و باتوجه به طبیعی بودن توزیع داده ها از آزمون تحلیل مسیر استفاده شد. به منظور تجزیه و تحلیل داده ها و انجام محاسبات از نرم افزارهای SPSS (نسخه 22) و Amos Graphics( نسخه 23) استفاده شد. نتایج تحقیق نشان داد که مولفه های تحقیق در تمامی موارد نقش مثبت و معنی داری در آمیخته ضد بازاریابی داشته اند به جز مولفه محل فروش که نقش معنی داری در آمیخته ضدبازاریابی نداشته است. بنابراین می توان از نتایج اینگونه استنباط نمود که برای راهبری آینده نگر ورزش، شکل و چهارچوب بازاریابی مکمل های ورزشی از موارد قابل بحث می باشد. نتایج بدست آمده در این تحقیق می تواند به سازمان های ورزشی مربوطه (آژانس ملی مبارزه با دوپینگ و وزارت ورزش و جوانان) در جهت مبارزه بهتر با این مواد کمک شایانی نماید.
تدوین الگوی توسعه وزنه برداری در آسیا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این تحقیق تدوین الگوی توسعه وزنه برداری در آسیا بود. با توجه به هدف مطالعه حاضر، این تحقیق یک تحقیق کیفی و از نظر هدف، کاربردی و از حیث ماهیت و روش، توصیفی تحلیلی بود. جامعه آماری تحقیق کلیه خبرگان وزنه برداری آسیا بودند. شرط خبرگی در این پژوهش داشتن حداقل 10 سال سابقه کاری در حوزه وزنه بردای و مدرک حداقل کارشناسی ارشد بود. نمونه گیری ترکیبی از دو روش هدفمند و گلوله برفی بود و حجم نمونه بر اساس زمان رسیدن به اشباع اطلاعاتی تعیین شد. مصاحبه ها با 2 مصاحبه هدفمند شروع شده و پس از انجام 17 مصاحبه، یافته ها به تکرار رسید اما برای اطمینان بیشتر مصاحبه ها تا مصاحبه ی 20 ادامه پیدا کرد و در نهایت بخش کیفی با انجام 20 مصاحبه جمع بندی گردید. از کدگزاری باز، محوری و انتخابی با رویکرد اشتراوس و کوربین استفاده شد. نتایح تحلیل کیفی و کدگزاری های باز، محوری و انتخابی نشان داد که تحول مدیریتی در وزنه برداری آسیا، تدوین الگوی بومی مدیریت استعداد در وزنه برداری آسیا، بهبود جایگاه وزنه برداری در ورزش کشورهای عضو کنفدراسیون آسیا، توسعه آموزش و توانمندسازی نیروی انسانی، بهبود فرآیندهای اقتصادی و بازاریابی فدراسیون های وزنه برداری، توسعه اماکن و تجهیزات ورزشی مرتبط با وزنه برداری، برندسازی و توسعه برند وزنه برداری آسیا، توسعه ساختاری و محیط حقوقی از مهمترین راهبردهای توسعه وزنه برداری در آسیا می باشند. توجه به عوامل به دست آمده در این تحقیق مسیر توسعه وزنه برداری در آسیا را هموارتر خواهد کرد.
پیامدهای بهره برداری از منابع انرژی تجدید پذیر در استادیوم های فوتبال(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از پژوهش حاضر شناسایی پیامدهای بهره برداری از منابع انرژی تجدید پذیر در استادیوم های فوتبال بود. پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و از لحاظ نوع راهبرد، پژوهشی کیفی است. از حیث روش اجرای پژوهش نیز برای تحلیل داده ها از روش تحلیل محتوای کیفی با استفاده از تکنیک تحلیل تماتیک با رویکرد وولکات بهره گرفته شده است. جامعه شرکت کنندگان در این پژوهش شامل خبرگان و صاحب نظران در حوزه توسعه پایدار، مدیران لیگ برتر فوتبال ایران در لیگ برتر سال های 1398تا 1399 ایران بودند. دسترسی به نمونه های پژوهش به شیوه نمونه گیری هدفمند بود و سپس به شیوه گلوله برفی ادامه یافت. در نهایت پس از انجام مصاحبه با 12نفر اشباع نظری حاصل شد. پس از جمع آوری و تحلیل داده ها تعداد 44 کد باز به دست آمد که در 10 مقوله محوری قرار گرفت. در ادامه نیز از مقوله های به دست آمده، سه مفهوم مدیریت محیط زیست (مقوله های محوری کاهش خطرات زیست محیطی، مدیریت منابع انرژی، مدیریت آلودگی و بهبود الگوی مصرف انرژی)، بهبود وضعیت اجتماعی و فرهنگی (مقوله های محوری بهبود نگرش اجتماعی، کیفیت خدمات رفاهی و زیباسازی شهری)، بهبود وضعیت اقتصادی(مقوله های محوری کاهش هزینه های سازمانی، ارتقای برند ورزشگاه، درآمدزایی سازمانی) به دست آمد. در نهایت، با توجه بحران های زیست محیطی موجود در جهان به مانند بحران های آب و انرژی، آلودگی هوای کلان شهرها و تأثیرات ورزش بر محیط زیست و بالعکس پیشنهاد می شود دولت، سیاست گذاران و مدیران ورزشی با فراهم کردن زمینه لازم برای بهره برداری از منابع انرژی تجدید پذیر نظیر انرژی خورشیدی و بادی در استادیوم های فوتبال اقدامات مثبتی دراستای توسعه پایدار و ورزش بدون کربن انجام دهند.
نقش بازاریابی الکترونیکی بر توسعه ورزش های تناسب اندام در دوران اپیدمی کرونا(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر نقش بازاریابی الکترونیکی بر توسعه ورزش های تناسب اندام در دوران کرونا بود. روش تحقیق توصیفی- پیمایشی که به لحاظ هدف کاربردی بود. جامعه آماری پژوهش شامل مشتریان مراکز تناسب اندام شهر تهران که به صورت مجازی فعالیت داشتند 800 نفر تعیین شد حجم نمونه بر اساس فرمول کوکران حداقل 260 نفر انتخاب شدن . برای جمع آوری داده ها از پرسشنامه محقق استفاده شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از معادلات ساختاری با نرم افزار SPSS و Smart-PLS استفاده شد. براساس نتایج تحقیق 5 عامل شبکه های اجتماعی، وب سایت، بنر های اینترنتی، مجلات اینترنتی و اسپانسرینگ در توسعه ورزش تناسب اندام در دوران کرونا به عنوان عوامل تاثیر گذار در بازاریابی الکترونیک مورد شناسایی قرار گرفت. بطوری که بالاترین اولویت ها مربوط به فعالیت شبکه های اجتماعی و اسپانسرینگ بود. در نهایت، الگوی عوامل موثر بر بازاریابی الکترونیکی مربیان جهت توسعه ورزش تناسب اندام در دوران کرونا طراحی شد و برازش آن نیز به تائید رسید.
شناسایی موانع توسعه ورزش ولتینگ/ ولتیژ در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش با هدف شناسایی موانع توسعه ورزش ولتینگ در ایران انجام شد. این پژوهش براساس هدف، کاربردی و از نظر ماهیت، توصیفی - تحلیلی می باشد و به روش پیمایشی انجام شده است. ابزار گردآوری داده ها پرسشنامه استاندارد محقق ساخته با 36 گویه بود. پایایی پرسشنامه با توجه به میانگین ضریب آلفای کرونباخ 782/0 محاسبه شد. جامعه پژوهش را 190 نفر از ورزشکاران و مربیان فعال، مسئولان هیئت های ورزشی کشور و مسئولین و دست اندرکاران فدراسیون سوارکاری (در بخش ورزش ولتینگ) در کشور تشکیل دادند که با استفاده از جدول مورگان تعداد 122 نفر از آنان به شیوه هدفمند نمونه تحقیق را تشکیل دادند. به منظور تجزیه وتحلیل داده ها از نرم افزار SPSS ویرایش 26 و PLS ویرایش 2 استفاده شد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی نشان داد که موانع توسعه ورزش ولتینگ در ایران 36 عامل می باشند که در قالب 5 مؤلفه موانع اقتصادی، موانع امکاناتی و تجهیزاتی، موانع انسانی و اجتماعی، موانع مدیریتی و اجرایی، موانع نگرشی و حمایتی مسئولین سازمان دهی شدند که در مجموع 947/81 درصد از واریانس عوامل را تبیین می کند. همچنین نتایج آزمون تی تک نمونه ای نشان داد که موانع اقتصادی (با میانگین 92/3)، بیشترین و موانع نگرشی و حمایتی مسئولین (با میانگین 21/2) کمترین اولویت را در عدم توسعه ورزش ولتینگ در ایران داشته اند. همچنین شاخص های مدل، همگی نشان دهنده ی برازش مطلوب و تأیید مدل پژوهش است. براساس نتایج پژوهش حاضر، پیشنهاد می شود که برای رفع این موانع و ایجاد بستر توسعه ورزش ولتینگ، با انتخابات مبتنی بر شایسته سالاری و متخصص گرایی در مجامع فدراسیون و هیات ها، مدیران مجرب و متخصص انتخاب شوند تا بتوانند با اعمال این نتایج توسط مسئولین فدراسیون، باشگاه ها و مربیان در جهت ارتقاء عملکرد ورزشکاران از طریق توسعه ورزش ولتینگ، مورد توجه قرار گیرد.
مدلسازی ساختاری-تفسیری تلفیق هویت یابی برندمحور و تیم محور هوادران برای ارتقای ارزش باشگاه ها در ورزش های کم طرفدار (مطالعه لیگ برتر کبدی ایران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف از این پژوهش تلفیق هویت سازی مبتنی بر برند و تیم برای ارتقای ارزش در لیگ برتر کبدی کشور در مدل ساختاری- تفسیری بود. روش تحقیق از نوع ساختاری- تفسیری بود. جامعه آماری شامل افراد علمی و اجرایی آگاه به موضوع پژوهش انتخاب شد. نمونه به تعداد قابل کفایت برای روش ISM برآورد گردید و به روش هدفمند نمونه گیری شد (12 نفر: 4 مدیر باشگاه، 4 مدیر هیات و فدراسیون، 4 تحلیلگر و مشاور بازاریابی ورزشی). ابزار پژوهش پرششنامه مشتمل بر 11 متغیر تعیین شده به صورت مقایسه زوجی بود. تحلیل داده ها با استفاده از روش مدلسازی ساختاری تفسیری و تحلیل MICMAC استفاده شد. پس از تحلیل داده ها، مؤلفه ها در هفت سطح قرار گرفتند که براساس آن گراف ISM و مدل پژوهش طراحی شد. نتایج نشان داد که متغیرهای در چهار سطح پژوهش به صورت زیر قرار گرفتند: سطح چهارم (ارزش برند)، سطح سوم (هویت مبتنی بر برند و هویت مبتنی بر تیم)، سطح دوم (یکپارچگی هواداران، تمایز برند، تجربه ثابت گروه، امکانات تیم) و سطح اول (فرهنگ هواداران، پرستیژ برند، تجربه اجتماعی گروه و تاریخچه تیم) . روابط شناسایی شده به صورت اثر فرهنگ هواداران بر یکپارچگی هواداران، اثر پرستیژ برند بر تمایز برند، اثر تجربه اجتماعی گروه بر تجربه ثابت گروه و اثر تاریخچه تیم بر امکانات تیم (اثر متغیرهای سطح اول بر دوم)، اثر یکپارچگی هواداران و تمایز برند بر هویت مبتنی بر برند، اثر تجربه ثابت گروه و امکانات تیم بر هویت مبتنی بر تیم (اثر سطح دوم بر سوم) و اثر هویت مبتنی بر برند و تیم بر ارزش برند (اثر سطح سوم بر چهارم) بود. براساس یافته های پژوهش می توان گفت تلفیق هویت یابی هواداران مبتنی بر برند و تیم به میزان قابل توجهی منجر به ارتقای ارزش باشگاه های لیگ برتر کبدی می شود بنابراین تقویت سازوکارهای هویت سازی تجاری و ورزشی باید دارای همسویی باشند.
تاثیر جوان سازی برند بر اعتلای برند فروشگاه های محصولات ورزشی با نقش میانجی رفتارهای برندساز منابع انسانی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف پژوهش حاضر تاثیر جوان سازی برند بر اعتلای برند فروشگاه های محصولات ورزشی با نقش میانجی رفتارهای برندساز منابع انسانی می باشد. این مطالعه از نظر هدف کاربردی و براساس ماهیت توصیفی – پیمایشی می باشد. جمع آوری داده ها از طریق مشاهده میدانی، توزیع پرسشنامه و مطالعات کتابخانه ای مرتبط با متغیرهای پژوهش انجام شده است. جامعه ی آماری این پژوهش مشتریان فروشگاه های محصولات ورزشی شهر اردبیل می باشد. برای تخمین تعداد نمونه براساس روش شناسی مدل یابی معادلات ساختاری که تعداد نمونه در محدوده 5n تا 15n (n تعداد گویه ها)، 115 تا 345 تعیین می کند، استفاده شده؛ که از ۲۰۰ عدد پرسشنامه حدود ۱۸۶ عدد تکمیل گردیده و جمع آوری شده است. روش نمونه گیری در این تحقیق با استفاده از روش غیراحتمالی دردسترس می باشد. داده های جمع آوری شده توسط پرسشنامه با استفاده از روش مدلسازی معادلات ساختاری و نرم افزارهای SPSS و SmartPLS تجزیه و تحلیل شده است. نتایج نشان داد که در مسیرهای مستقیم جوانسازی برند و رفتارهای برندساز منابع انسانی بر اعتلای برند تاثیر معناداری داشته و در مسیرهای غیرمستقیم نیز رفتارهای برندساز منابع انسانی توانست رابطه بین جوانسازی برند با اعتلای برند را میانجی گری نماید.
پایش تاثیر هوش هیجانی بر تمایل به دو شغله بودن و تعهد سازمانی در معلمان تربیت بدنی منطقه 5 وزارت آموزش و پرورش تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در علم مدیریت، هوش هیجانی به عنوان یکی از عوامل مهم در رفتارهای فردی و اجتماعی منابع انسانی شناخته می شود. از آنجائیکه امروزه تمایل به دوشغله بودن بخصوص در کارکنان سازمان ها افزایش یافته است؛ هدف این پژوهش پایش تاثیر هوش هیجانی معلمان تربیت بدنی بر تمایل به دو شغله بودن می باشد که در این میان تعهد سازمانی نقش میانجی را مطرح می کند. این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از لحاظ روش اجرا و نحوه گردآوری داده ها تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی می باشد. جامعه آماری را معلمان تربیت بدنی منطقه 5 آموزش و پرورش تشکیل می دهند که حجم نمونه 120 نفر انتخاب شده است. در بخش آمار استنباطی برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS و نرم افزار معادلات ساختاری pls استفاده شده است. نتایج نشان می دهد که 54/48 درصد از اثر کل هوش هیجانی با تمایل به دو شغله بودن تبیین می شود که مقدار قابل توجهی است. همچنین با افزایش هوش هیجانی، تعهد به سازمان نیز افزایش می یابد. به این معنی که یک معلم تربیت بدنی با هوش هیجانی بالا با داشتن توانایی برقراری ارتباط موثر، مناسب و سریع، وقت بیشتری برای کارهای دیگر از جمله دوشغله بودن خواهد داشت و هوش هیجانی بالا تاثیر زیادی بر انجام درست وظایف سازمانی و غیر سازمانی دارد.