
علوم اجتماعی (دانشگاه فردوسی مشهد)
علوم اجتماعی (فردوسی مشهد) سال 21 پاییز 1403 شماره 3 (مقاله علمی وزارت علوم)
مقالات
حوزههای تخصصی:
تحقیق حاضر رابطه طرد اجتماعی با کارآفرینی اجتماعی در ترک اعتیاد زنان و دختران معتاد را بررسی می کند. روش تحقیق پیمایشی و جامعه آماری کلیه زنان و دختران معتاد در استان خراسان رضوی هستند. نمونه گیری از مراکز نگه داری معتادان زن و انجمن معتادان گمنام انجام شده است. حجم نمونه 354 نفر بر اساس فرمول کوکران به دست آمد. شیوه نمونه گیری به شکل تصادفی از روی لیست های موجود انجام شد. یافته های جدول هم بستگی نشان می دهد که توانمندی کارآفرینی با طرد اجتماعی رابطه معکوس دارد و با افزایش میزان طرد اجتماعی توانمندی کارآفرینی در بین زنان و دختران معتاد کاهش می یابد. در تحلیل رگرسیون به عنوان مدل نهایی متغیرهایی که در شاخص طرد اجتماعی به طور هم زمان باعث کاهش توانمندی کارآفرینی اجتماعی می شوند، شامل توهین شنیدن به خاطر اعتیاد، طعنه شنیدن به خاطر اعتیاد، کم شدن معاشرت، از دست دادن شغل و قطع رابطه اجتماعی به دلیل اعتیاد است. به این ترتیب، کارآفرینی اجتماعی می تواند یکی از راهکارهایی باشد که برای غلبه بر طرد اجتماعی به افراد معتاد کمک کرده تا در مسیر ترک اعتیاد قرار بگیرند. در نتیجه گیری ظرفیت های کارآفرینی اجتماعی بر اساس شاخص طرد اجتماعی شامل ایجاد شبکه های اجتماعی مرتبط با کارآفرینی برای گروه های خاص (زنان و دختران معتاد) با کاهش تأثیرات طرد و انزوای اجتماعی به ترک اعتیاد آنها کمک می کند. نتیجه کارآفرینی خارج شدن از انزوا و طرد اجتماعی است و مسیر کارآفرینی اجتماعی برای کمک به حل مشکل طرد اجتماعی ایجاد شبکه اجتماعی با رویکرد کارآفرینی برای زنان و دختران معتاد است. این شبکه از مجموعه ای از افراد و گروه های مرتبط با کارآفرینی تشکیل می شود تا زنان و دختران معتاد را به سمت فعالیت های کارآفرینی و راه اندازی کسب وکار کمک کند.
زمینه های اجتماعی- فرهنگی اقبال زنان به الگوهای نودین داری (مطالعه موردی: دوره ها و کلاس های عرفانی، موفقیت و یوگا در شهر تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
دین داری یکی از مهم ترین جلوه ها و مظاهر دنیای زنان است. این دنیا تحت تأثیر موج تغییرات فرهنگی جهانی است. این موج از فرایند انقلاب فناوری اطلاعات، فردگرایی، عرفی گرایی، افراط گرایی دینی، تمایزیابی و ادغام اجتماعی در فرهنگ جهانی، ظهور سبک های زندگی جدید و مهاجرت های گسترده تشکیل شده است. الگوهای نودین داری یکی از ثمره های این تحولات است. زندگی روزمره ایرانیان از دوره کهن تا امروز با ادیان ابراهیمی، زرتشتی و مانوی و فرقه های عرفانی مختلف گره خورده است. این فرهنگ دینی متکثر از این موج تغییرات فرهنگی جهانی در امان نبوده است. زنان در کلان شهرهای ایران همواره جزء اقشار با بالاترین میزان دین داری بودند. مقاله کنونی با به کارگیری روش زمینه بنیاد با رویکرد اشتراوسی برای فهم نقش دین داری زنان تهرانی نگاشته شده است. مؤلفه های چهارگانه کدگذاری الگوواره ای بر مبنای محوری بودن روان شناسی مثبت گرا و معنویت بودیسم در الگوهای نودین داری بررسی شد. رفتار مذهبی، هویت اجتماعی، رواداری و تساهل، تیپ های روان شناختی و طرق و اماکن آرامش بخش شرایط علی محسوب می شوند. وضعیت فرهنگی خانواده ها، وضعیت مصرف فرهنگی و فراغت مصاحبه شوندگان را می توان شرایط زمینه ای و مداخله گر دانست. حضور آنان در دوره و کلاس ها به صورت مجازی با آشنایی و تشویق دوستان صمیمی وخانواده را باید یک راهبرد دانست. راهبرد زنان تهرانی در مواجهه با یک مخاطره پزشکی یا اجتماعی است. پیامدهای مورد انتظار مصاحبه شوندگان خودسازی و خودشناسی، افزایش استقامت، صبر و تحمل، موفقیت، آرامش، خداشناسی و مثبت اندیشی است. زنان تهرانی بررسی شده از طریق سازوکار «بدعت»، به «برساختن» یا «بازاندیشی» خویشتن بالاخص در مواجهه با مخاطراتی چون مواجهه با بیماری دست می زنند.
آسیب شناسی سبک زندگی مددجویان بهزیستی و ارائه راهکارها (مورد مطالعه: مددجویان شهر دامغان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناسایی آسیب های سبک زندگی مددجویان و ارائه راهکارها برای کاهش آنها مهم ترین هدف پژوهش حاضر بوده که به روش کیفی و با استفاده از تحلیل روایت و روایتگری اجرا شده است. برای تحقق این هدف ابتدا کلیه کارکنان و زنان سرپرست خانواده مددجویان زیرمجموعه اداره بهزیستی شهر دامغان به عنوان جامعه آماری در نظر گرفته شدند. سپس اقدام به انتخاب نمونه های مورد نظر آن هم به صورت هدفمند از بین آنان شده است. تعداد نمونه های انتخاب شده شامل 20 نفر زن سرپرست خانواده مددجویان و 10 نفر از کارکنان در حوزه مددکاری هستند. گردآوری داده ها با استفاده از ابزار مصاحبه نیمه ساختاریافته انجام شده و یافته ها حکایت از آن دارند که آسیب های جسمی به عنوان زمینه آسیب ها، زندگی و سبک زندگی مددجویان را تحت تأثیر قرار داده است. مددجویان با آسیب های جدی روانی ازجمله فشار روانی، استرس، افسردگی، تنهایی، خودکشی، کاهش اعتماد به نفس مواجه شده و این امر سبک زندگی آنها را تحت تأثیر قرار داده است. به موازات آن نیز آسیب های اجتماعی و کمبود مهارت های مواجهه با آنها و همچنین مسائل فرهنگی و ذیل آن فقر فرهنگی خانواده ها وجود دارد که سطحی از ناپایداری اجتماعی و فرهنگی را برای آنها رقم زده است. کفاف ندادن مستمری بهزیستی و نبود شغل مهم ترین مقولات استخراج شده در بحث اقتصاد بود. مددجویان بر ضعف نهادی و عملکردی نهاد بهزیستی اذعان نمودند. نتایج حاکی از سبک زندگی ناپایدار در سطح اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی است که در این راستا، راهکارهایی برای ارتقای سبک زندگی و کاهش آسیب ها ازجمله مشاوره و آموزش، هماهنگی و همکاری نهادها، ایجاد اشتغال، افزایش مستمری و بازنمایی مثبت از سبک زندگی مددجویان ارائه شد.
تأثیر کیفیت زندگی بر نگرش به شایستگی های دانش آموختگان (مورد پژوهش: کارفرمایان بخش خصوصی شهر مشهد)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در چند سال اخیر، گسترش دانشگاه ها و تسهیل ورود به آنها موجب افزایش دانش آموختگان در بیشتر رشته های تحصیلی در کشور شده است. همسو با افزایش کمی تعداد دانش آموختگان، بحث کیفیت و شایستگی آنها نیز به عنوان یک چالش مطرح می شود. به نظرمی رسد یکی از مشکلات شایع نظام آموزشی در کشور ما، پایین بودن سطح مهارت ها و دانش عملی در بین دانش آموختگان دانشگاهی است. هدف پژوهش تعیین تأثیر کیفیت زندگی بر نگرش به شایستگی های دانش آموختگان در بین کارفرمایان شهر مشهد است. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و از نظر روش، پیمایشی است. جامعه آماری پژوهش، کارفرمایان بخش خصوصی در شهر مشهد که بر اساس فرمول کوکران تعداد 350 نفر به روش نمونه گیری قضاوتی و از طبقات مختلف مدیران انتخاب شدند. برای تحلیل داده ها از نرم افزارهای SPSS و Amos استفاده شد. یافته های پژوهش نشان دهنده تأثیر معنادار کیفیت زندگی فارغ التحصیلان بر نگرش به شایستگی های فارغ التحصیلان دانشگاهی شهر مشهد است. یافته ها نشان داد که متغیرهای واردشده به مدل درمجموع 19 درصد از واریانس نگرش به شایستگی فارغ التحصیلان را تبیین کردند. مقادیر برآورد استاندار مدل معادله ساختاری کیفیت زندگی فارغ التحصیلان بر نگرش به شایستگی های تحصیل کردگان به مقدار 541/0 برآورد شد. با توجه به یافته ها می توان نتیجه گرفت که با ارتقای کیفیت زندگی و به خصوص کیفیت تحصیلی در دانشگاه ها و توجه بیشتر به جنبه های عملی و کاربردی آموزش های دانشجویان، صلاحیت های شغلی و حرفه آنان را می توان بالا برد. ضمن اینکه سازمان های متولی به ویژه کانون های فارغ التحصیلان بایستی پس از فارغ التحصیلی دانشجویان، همواره مهارت آموزی و افزایش تخصص و تسلط آنها را با توجه به نیاز روز جامعه افزایش دهند.
تحلیلی بر شاخص های توسعه پایدار در محلات شهری (نمونه موردی: محلات 14 گانه منطقه 3 شهر اصفهان)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
محله های شهری به عنوان کوچک ترین واحد سازمان فضایی شهر در پایداری شهری نقش اساسی ایفا می کنند؛ به گونه ای که پایداری محله ها می تواند معیاری برای تحلیل نتیجه سیاست های شهری باشد که جنبه ها و موضوعات مختلف شهری را باهم مرتبط می کند. با وجود اهمیت شاخص های پایداری محله ای، تاکنون کمتر به مسئله شاخص های پایدار تأثیرگذار در ساماندهی محله های شهری اصفهان پرداخته شده اس ت. از این رو، هدف پژوهش حاضر ارزیابی پایداری محلات 14 گانه منطقه 3 شهر اصفهان است که با استفاده از روش کمی انجام شده است. جامعه آماری شامل شهروندان شهر اصفهان است و حجم نمونه نیز 425 نفر از ساکنان محلات منطقه 3 شهر اصفهان بوده که با استفاده از فرمول کوکران برآورد شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از آزمون T در قالب نرم افزارSPSS 20 و روش ANPدر قالب نرم افزار تحلیل شبکه ای Super Decision استفاده شد. نتایج حاصل از آزمونT نشان می دهد که از نظر شهروندان دو شاخص کالبدی-زیست محیطی و بهداشتی-درمانی در وضعیت پایداری قرارگرفته است؛ درحالی که دو شاخص اجتماعی-فرهنگی و اقتصادی در سطح ناپایداری قرار گرفته که باعث نارضایتی شهروندان شده است. همچنین، نتایج مدلANP حاکی از آن است که معیار کالبدی-زیست محیطی با وزن نرمال 0.305 اولویت اول، معیار اقتصادی با وزن نرمال 0.285 در اولویت دوم ، معیار اجتماعی-فرهنگی با وزن نرمال 0.157 در اولویت سوم، معیار بهداشتی–درمانی با وزن نرمال 0.147 در اولویت چهارم قرار دارد. از نظر اولویت بندی نهایی نیز به ترتیب محلّه های خواجو، چرخاب، باغ کاران، ملک، نقش جهان، احمدآباد، شهشهان، قلعه طبره، سرچشمه، سنبلستان، گلزار، امام زاده اسماعیل، جویباره و سرتاوه از پایدارترین تا ناپایدارترین سطح وضعیت از نظر توسعه پایدار محلّه ای قرارگرفته اند.
مطالعه کیفی آسیب های فضای مجازی در دانش آموزان شهر اراک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
فضای مجازی دنیای جدیدی برای کشف و یادگیری دانش آموزان ایجاد کرده است. معلمان و خانواده ها دانش آموزان را تشویق می کنند تا از فضای مجازی برای یادگیری خود استفاده کنند؛ اما هر محتوایی در فضای مجازی برای دانش آموزان مناسب نیست. این اطلاعات مزایای بی شماری را برای کاربران فراهم می کند. با این حال، با تهدیدهای جدی نیز همراه است. هدف از تحقیق حاضر مطالعه کیفی آسیب های فضای مجازی در دانش آموزان متوسطه اول شهر بوده است. برای تحقق این هدف از روش کیفی استفاده شد. داده های این مطالعه از روش مصاحبه نیمه ساخت یافته گردآوری و از روش تحلیل مضمون برای تحلیل داده ها استفاده شده است. با کمک نمونه گیری هدفمند و با معیار اشباع نظری با 14 نفر از دانش آموزان متوسطه اول شهر اراک مصاحبه شد و نهایتاً داده های گردآوری شده در قالب 2 مضمون کلان و 8 مضمون سازمان دهنده، کدگذاری و تحلیل شد. نتایج نشان می دهد که شش دسته کلی آسیب های خانوادگی، آسیب های تحصیلی، آسیب های اجتماعی، آسیب های روانی، آسیب های مذهبی و آسیب های جسمی را می توان به عنوان آسیب های فضای مجازی دانش آموزان در نظر گرفت. دو دسته دلایل خانوادگی (خانواده گسسته و پریشان و سوء مدیریت و نظارت) و اجتماعی (فقدان سواد رسانه ای، فشارهای هنجاری و گذران اوقات فراغت) مهم ترین دلایل ایجاد آسیب های فضای مجازی مطرح شدند. در انتها باید بیان کرد که استفاده از فضای مجازی به بخش جدانشدنی از زندگی دانش آموزان تبدیل شده است و حضور بیشتر در این فضا بدون داشتن سواد رسانه ای و جذابیت فضای واقعی مثل خانواده و مدرسه می تواند اثرات جبران ناپذیری بر دانش آموزان داشته باشد.
فراتحلیل مطالعات انجام شده در حوزه رفتارهای تغذیه ای نامطلوب در ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
یکی از مهم ترین عوامل شکل دهنده الگوی غذایی جامعه، مجموعه عادات، فرهنگ غذا و تغذیه افراد آن جامعه است، به طوری که سلامت غذایی خانواده ها و برنامه ریزی برای دستیابی به تغذیه سالم از اساسی ترین دغدغه های جوامع امروز است؛ اما افزایش میزان شهرنشینی، افزایش مسئولیت های شغلی زنان و رواج الگوهای غذایی فوری و آماده (فست فود) باعث شکل گیری پدیده گذار تغذیه ای (گذار از الگوها و رفتارهای تغذیه ای سالم به ناسالم یا نامطلوب) شده است. در این راستا، هدف پژوهش حاضر مطالعه عوامل مؤثر بر رفتارهای تعذیه ای نامطلوب در ایران است. روش پژوهش به کار گرفته شده در تحقیق حاضر فراتحلیل است و جامعه آماری آن را تحقیقات انجام شده با موضوع رفتارها و عادات تغذیه ای نامطلوب در ایران طی سال های 1386-1399 تشکیل داده اند. پس از طی مراحل مشخص (جست وجو، غربال گری، شایستگی و مشمول بودن) نمونه گیری انجام شد و 25 تحقیق به عنوان نمونه انتخاب شد. برای تجزیه و تحلیل اطّلاعات گردآوری شده، پس از کدگذاری، از نرم افزار جامع فراتحلیل (CMA2) استفاده شد. یافته های پژوهش بیانگر آن است که به ترتیب بیشترین متغیرهای تأثیرگذار بر عادات و رفتارهای تغذیه ای نامطلوب در ایران عبارتند از: عوامل فرهنگی (تبلیغات رسانه ها، توجه و نگرش به بدن، دینداری، میزان استفاده از رسانه ها)، عوامل اقتصادی (پایگاه اقتصادی-اجتماعی و سرمایه اقتصادی)، عوامل جمعیتی (سن، محل سکونت، وضعیت تأهل، میزان تحصیلات، جنسیت) و عوامل اجتماعی (سرمایه اجتماعی و حمایت اجتماعی). بین مؤلفه های عوامل فرهنگی، تبلیغات رسانه ها (541/0)، در بین عوامل اقتصادی، پایگاه اقتصادی-اجتماعی (314/0-)، در بین عوامل جمعیت شناختی، سن (224/0-) و در بین عوامل اجتماعی، سرمایه اجتماعی (280/0-) بیشترین تأثیرگذاری را بر الگوها و رفتارهای تغذیه ای نامطلوب دارند.
تبیین وضعیت عرفی شدن دبیران (متوسطه اول و دوم) آموزش وپرورش: مورد مطالعه شهر اصفهان(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر با عنوان و هدف تبیین وضعیت عرفی شدن دبیران (متوسطه اول و دوم) آموزش و پرورش شهر اصفهان در سال تحصیلی 1402 طراحی شده است. روش این پژوهش، پیمایش و جامعه آماری آن کلیه دبیران مقاطع متوسطه اول و دوم نواحی شش گانه شهر اصفهان است. حجم نمونه با استفاده از نرم افزار spss sample power و با روش نمونه گیری ترکیبی طبقه بندی و سهمیه ای انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، پرسش نامه و از نظر زمانی مقطعی است. یافته ها با استفاده از نسخه 26 نرم افزار SPSS در ارتباط با دو فرضیه جمعیت شناختی نشان می دهد که در فرضیه اول بین زنان و مردان از نظر میانگین متغیر عرفی شدن و ابعاد آن شامل آخرت گرایی، علائم روانی، گرایش های اجتماعی، عدم گرایش به عبودیت و تجمل گرایی تفاوت معناداری وجود ندارد (05/0 < Sig). در فرضیه دوم، برآورد مقادیر آزمون تحلیل واریانس یک طرفه نشان دهنده این است که بین افراد با سوابق کاری مختلف از نظر میانگین متغیر عرفی شدن تفاوت معناداری وجود دارد (05/0 ≥ Sig). یافته های مدل معادله ساختاری با استفاده از نرم افزار Amos Graphic نیز نشان می دهد که ضریب تعیین پنج متغیر جامعه شناختی برابر با (52/0= R2) است و مقدار ضریب تأثیر متغیرهای کیفیت زندگی، خیام وارگی، تروما و بین المللی شدن به ترتیب برابر (36/0، 31/0، 43، 32/0- = Beta) و در سطح (05/0 > P) معنادار هستند. در برازش مدل علی تجربی (اثبات شده) اثر متغیر تکثرگرایی بر عرفی شدن دبیران برابر (08/0 = Beta) و به لحاظ آماری معنادار نیست. در مجموع، برآورد مقادیر مربوط به شاخص های ارزیابی کلیت مدل معادله ساختاری بیانگر این است که مدل مفروض تدوین شده توسط داده های پژوهش حمایت می شود؛ درواقع برازش داده ها به مدل برقرار و اغلب شاخص ها دلالت بر مطلوبیت مدل معادله ساختاری دارند.