به رغم تفاوت های موجود در فرم ساختمانی و تزیینات معماری در دو مسجد امام (جامع عباسی) در اصفهان و سلطان احمد در استانبول، شاهد نوعی وحدت در بیان حقیقتی ابدی هستیم که آن ها را از شرایط و مقتضیات زمان رهایی می بخشد و منجر به دوام و بقای این دو بنا می گردد. این مسئله گویای سمبلیسم حاکم بر نقوشی است که ورای صورت ظاهر، متضمن شهود حقایق ازلی و جاودانه است. هدف از این تحقیق بررسی عناصر تزیینی ای است که در این دو مسجد به کاررفته، به ساختار و فضای آن ها وحدت بخشیده و آنها را جاودانه ساخته است. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی بوده و برای بررسی و تحلیل مطالب از روش کتابخانه ای و میدانی استفاده شده است. از نتایج تحقیق چنین می نماید که عواملی چون توحید، انتزاع گرایی، غایتمندی، رمزگونگی و زیبا بودن مورد توجه هنرمندان مسلمان بوده و به رغم تفاوت های موجود در این دو بنا که حاصل تفاوت فرهنگ ها بوده، روح حاکم از وحدت متعالی پیام اسلام نشئت گرفته است.
فرهنگ های پیشرو با ارائة عناصر تمدن ساز، انگیزه بخش و غایت آفرین، نقشی اساسی در خلق تمدن های بشری بر عهده دارند. فرهنگ پیشرو تشیع به عنوان عامل بسترساز در پیروزی انقلاب اسلامی، در مرحلة تمدن سازی نیز از قابلیت های بسیاری برخوردار است. این پژوهش با رویکرد «تحلیلی- توصیفی» و مبتنی بر روش «مطالعات اسنادی»، در پی دستیابی به پاسخ این سؤال بنیادین است که فرهنگ سیاسی تشیع از چه ظرفیت هایی در پی ریزی تمدن نوین اسلامی برخوردار است؟ بدین روی، درصدد است تا جایگاه و نقش عملی این مؤلفه ها در ظهور دولت های قدرتمند شیعی در قرون اولیه اسلامی را از لحاظ علمی بررسی کند. براین اساس، می توان گفت: بعد سیاسی فرهنگ تشیع با ارائة عناصر تمدن سازی همچون توان بسیج بالا، رهبری عالمانه، عقلانیت، و شریعت محوری، در کنار پویایی بخشی به لایه های گوناگون در سایة انگیزه های بی پایانی همچون عدالت طلبی و تحقق جامعة آرمانی در قالب فرهنگ انتظار، و همچنین طراحی الگوی نوین تمدن اسلامی، می تواند نقش بسزایی در فرایند تمدن سازی جامعة اسلامی ایفا کند.
از رخدادهای بزرگ تاریخ ایران، ظهور و گسترش اسلام، در سده های نخستین هجری بود. دستاورد تعامل ایران و اسلام، تحول در بخشی از ابعاد و شاخصه های فرهنگ بود، چگونگی اسلامی شدن شیوة زندگی مردم، به ویژه فرهنگ پاکی و ناپاکی، مسئلة پژوهش حاضر می باشد .
مقالة پیش رو به دنبال فهم تحول نظام تطهیر، با استفاده از روش تفسیری و معناکاوانه، ابتدا الگوهای فرهنگی پاکی و ناپاکی حیوانات، طبیعت و اشیا، در ایران دورة پیشااسلامی را بررسی نموده، سپس به بازنمایی نوع تعامل مردم ایران می پردازد.
در مفهوم سازی جدید از پاکی و ناپاکی، اسلام، با مفید معرفی کردن کلیه حیوانات اقدا م به تغییر در برخی الگوها ی فرهنگی زرتشتی نموده، سگ و خوک را نا پاک دانسته و در عوض حشرات و خزندگان را اهریمنی ندانسته، و در برخی حیوانات حلال گوشت دیگر مانند اسب و گاو و ...تداوم الگوهای پیشین را شاهد هستیم.
در بار ه طبیعت در مواردی با تغییر الگودر مفهوم قداست آتش روبرو بوده ، در مورد زمین شاهد تداوم همراه با تثبیت هستیم، و در مورد آب رویکرد فرهنگی، تداوم همراه با اصلاح می باشد.
در مورد اشیا نیز نظاره گر محدود سازی در مفهوم پلیدی البسه، لوازم منزل و فرآورده های چوبی در تماس با مردار و ... می باشیم.