فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۷٬۸۲۱ تا ۷٬۸۴۰ مورد از کل ۷٬۹۲۷ مورد.
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۷ زمستان ۱۴۰۲ شماره ۲۶
313 - 338
حوزههای تخصصی:
محمدصالح اصفهانی، یکی از خوشنویسان و کتیبه نویسان مطرح دوره صفوی، حکومت شاه سلیمان و شاه سلطان حسین بوده است. براساس یافته ها، تعداد قابل توجهی از کتیبه های نستعلیق موجود در بناهای شهر اصفهان متعلق به وی است. افزون بر این، از محمدصالح، قطعات چلیپا نیز موجود است. بر این اساس، در مطالعات حوزه خوشنویسی و دست یابی به شیوه های تحلیل در آن، بررسی آثار وی حائز اهمیت است. هدف از این پژوهش، بررسی تفاوت های موجود میان قطعات چلیپا و کتیبه نگاری های محمدصالح اصفهانی در سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری است. پرسش این است که، تفاوت های میان قطعات چلیپا و کتیبه نگاری های محمدصالح اصفهانی بنابر اصول حاکم بر خوشنویسی در سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری چیست ؟ و دلایل آن ها کدام اند؟ فرضیه این پژوهش بیانگر این است که میان قطعات چلیپا و کتیبه نگاری محمدصالح تفاوت هایی وجود دارد که با توجه به اصول حاکم در سه نظام خوشنویسی ذکرشده، قابل شناخت و بررسی است. این نوشتار به روش توصیفی-تحلیلی و با مطالعه نمونه آثار محمدصالح اصفهانی، ازجمله کتیبه های موجود در سه بنای شهر اصفهان (مدرسه چهارباغ، امامزاده اسماعیل و سنگ قبر آرامگاه صائب تبریزی) و چند قطعه دست نویس (موجود در منابع موزه ای و کتابخانه ای) و استفاده از منابع کتابخانه ای تدوین شده است. نتایج پژوهش بیان می کند که تفاوت هایی در به کار بستن اصول خوشنویسی در سه نظام کرسی، ترکیب و وزن بصری در قطعات چلیپا و کتیبه ها وجود دارد که دلایل مختلفی ازجمله: محتوای متن، محدودیت های اجرا، دانگ قلم، سطح متناسب برای اجرای قطعه یا کتیبه و... بر آن تأثیرگذار است و محمدصالح اصفهانی با آگاهی و براساس دلایل مطرح شده، روش و اصول متفاوتی برای خوشنویسی آثار چلیپا و کتیبه نگاری آثار خود اتخاذ کرده است.
تأثیر نگارگری صفوی بر نگاره های نسخه حمزه نامه در هند (با رویکرد سپهرنشانه ای یوری لوتمان)
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ بهار ۱۴۰۳ شماره ۲۷
289 - 311
حوزههای تخصصی:
روابط بین دو تمدن ایران و هند از ادوار کهن به صورت متقابل برقرار بوده است. اشتراک و تبادل سنت های فرهنگی بین ایران و هند در دوره «گورکانی» به اوج خود می رسد. حوزه اصلی عینیت یافتن فرهنگ ها را می بایست در هنر و ادبیات جست وجو نمود. این پژوهش، ضمن بررسی نسخه مصور حمزه نامه، که داستان های آن برگرفته از برخوردهای گوناگون «حمزه» با «انوشیروان» و دربار ساسانیان که با حمزه در جنگ است و «اردشیر بابکان» که به یاری حمزه می شتابد، مصور شده است. هم چنین به تأثیرات فرهنگی ایران/ هند به واسطه ورود هنرمندان ایرانی در دوره گورگانی هند و تأثیرات ویژگی های نگارگری دوره صفوی بر این نسخه می پردازد. مسأله اول که در این پژوهش مطرح می شود این است که، چگونه می توان تأثیر نشانه ای نگارگری صفوی بر نگاره های حمزه نامه در هند را با رویکرد سپهرنشانه ای مورد خوانش قرار داد؟ و مسأله دوم پژوهش این است که، چه مؤلفه های از نگارگری ایران در مصور کردن حمزه نامه در دوره گورکانی هند تأثیرگذار بوده است؟ هدف پژوهش حاضر این است که مسأله تأثیر نگارگری دوره صفوی در تقابل با نگارگری گورکانی هند را مورد بررسی قرار دهد. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی با رویکرد سپهرنشانه ای «لوتمان» بوده و با استفاده از تقابل بین فرهنگی (ایران/ هند) به ویژگی های حمزه نامه و تأثیرات ایران بر نگارگری هند اشاره کرده است. تأثیرات ویژگی های نگارگری مکتب تبریز دوم صفوی و شخصیت حمزه ایرانی در تصویرگری حمزه نامه حضور پُررنگی را دارد. نتیجه این پژوهش حاکی از این است تا در سرزمین میزبان ارتباطی معنادار میان دو سپهرنشانه ای خود و دیگری برقرار کنند و در ادامه به جذب عناصر و نشانه های در نگاره های حمزه نامه که برگرفته از شخصیت حمزه ایرانی است، سبب سازو کار فرهنگ ایرانی ازطریق داستان است، و جذب شدن آن توسط هنرمندان ایرانی در سپهر فرهنگی هند شده است.
بررسی پیشینه و جایگاه موستَک/موسیقار (پان فلوت) در پهنه فرهنگی ایران براساس یافته های باستان شناسی و منابع نوشتاری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهشنامه ایران باستان دوره ۳ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۱۰
67 - 88
حوزههای تخصصی:
مقاله حاضر به بررسی جایگاه ساز موسیقار (پان فلوت) در پهنه فرهنگی ایران می پردازد و سعی در بررسی برآمدگاه، سازوکار و حیات این ساز با استفاده از شواهد باستان شناختی و منابع نوشتاری دارد. شواهد باستان شناختی موجود نشان می دهند که این ساز حداقل از دوره سلوکی-اشکانی در پهنه فرهنگی ایران حضور داشته و در دوره های بعدی به ویژه دوران اسلامی در کنار سایر سازهای ایرانی نقش بارزی ایفا کرده است. یکی از قدیم ترین شواهد موجود از این ساز در ایران مربوط به پیکرک یک نوازنده از مجموعه یافته های باستان شناختی محوطه باستانی شوش است که در حال حاضر در مخزن موزه ملی ایران نگهداری می شود و پژوهش حاضر به منظور معرفی آن شکل گرفته است. هدف از این مقاله، معرفی این پیکرک فراموش شده و سپس ارائه سرگذشتی از ورود و حضور ساز پان فلوت به پهنه فرهنگی ایران است. با توجه به شواهد ارائه شده در این مقاله می توان دریافت که این ساز از دیرباز در حوزه وسیعی از جهان، از یونان باستان و اروپا گرفته تا خاورمیانه و حتی شرق دور محبوبیت داشته و در جشن ها و آیین های مختلف مورداستفاده قرار می گرفته است. شواهد باستان شناسی فراوانی نیز بر این گفته مهر تأیید می نهند. پرسش اصلی در این پژوهش متوجه منشاء ورود این ساز به پهنه فرهنگی ایران است و با توجه به مدارک اشاره شده در مقاله، فرضیه نگارندگان بر این است که این ساز به احتمال در دوره هلنی به ایران آورده شده است. بااین حال با توجه به محدود بودن مدارک باستان شناختی هنوز هم نمی توان با قطعیت گفت که منشأ ورود این ساز به ایران از کدام منطقه بوده است.
دومین تحول فرهنگی پیش از تاریخ، از «دیدگاه انرژیک»(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۱۲ پاییز و زمستان ۱۳۹۴ شماره ۲۴
11 - 35
حوزههای تخصصی:
پس از وقوع اولین تحول فرهنگی انسان در حدود ۴۰ هزار سال قبل در اروپا، دومین تحول در حدود ۱۰-۱۲ هزار سال قبل، در نقاطی از آسیای جنوب غربی آغاز شد. این دگرگونی اغلب با عناوین نه چندان بامسمایی مانند «نوسنگی»، «انقلاب نوسنگی»، «فرآیند نوسنگی شدن»، «انقلاب کشاورزی»، «انقلاب نمادها» و امثال آن شناخته شده، اما مضامین تحول مذکور و متغیرهای دخیل در آن در متنوع تر از آن بوده اند که آن را محدود به یک قلمروی خاص فنی، معیشتی یا رفتاری نماییم. تفکر سنتی در باستان شناسی پیش از تاریخ، عوامل اقلیمی و زیست محیطی را علت اصلی این رویداد معرفی می کند، اما بن بست های ایجاد شده در برابر این تبیین ها و در برابر دیگر دیدگاه های نوینی که تحلیل های یک جانبه ارائه می کنند، ضرورت یک بازنگری در دومین تحول فرهنگی پیش از تاریخ را مطرح می سازد. از «دیدگاه انرژیک»، متغیرهایی از قبیل حدود ژنتیک فردی، انرژی آموزشی-انگیزشی افزایش یافته، شبکه های آموزشی-انگیزشی، موضوعیت های متنوع، شخصیت های عامل، به اضافه اسباب مادی، در وقوع دومین تحول فرهنگی دخالت داشته اند. محتویات این تحول نیز شامل یکجانشینی، اهلی شدن حیوان و گیاه، تولید خوراک از طریق کشاورزی و دامپروری منظم و برنامه ریزی شده، روستاهای دائمی، آغاز سفالگری، کاربرد گسترده و پیچیده زبان و نماد، توسعه فعالیت های فرامعیشتی و مانند آن بوده است.
Archaism in Iranian nationalism during the period of Reza Shah Pahlavi(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۲, Issue ۴ - Serial Number ۸, March۲۰۲۴
55 - 65
حوزههای تخصصی:
Antiquarianism is one of the significant elements of Iranian nationalism that emerged through archaeological research and exploration by Iranian scholars and Western archaeologists in the realm of Iran's history and culture. It provided a fresh definition of Iranian history and identity, playing a crucial role in the construction of modern Iranian nationhood during the era of Reza Shah. Nationalist antiquarianism had a lasting impact on cultural, literary, and even political aspects, transforming the understanding of Iranian history and identity. As an intellectual and cultural movement, antiquarianism aimed to uncover the unknown aspects of Iran and its people beyond recorded history. Its purpose was to revitalize the material and spiritual culture of the historical Iranian nation, turning it into a source of pride and a foundation for constructing a new government-nation with a rich historical civilization. In this context, Reza Shah leveraged the Iranian antiquarian movement to construct a modern Iranian government-nation, utilizing the deep-rootedness of the monarchy system in pre-Islamic Iranian history as a legitimate link, presenting it as a legitimate pole against the backdrop of Islamic Iranian history. This research seeks to answer the question of the function of antiquarianism in the development of Iranian nationalism during the reign of Reza Shah, employing a descriptive-analytical method. It explores the coordinates of Iranian nationalist antiquarianism and investigates why Iranian nationalists conceptualized antiquarianism as the foundation of the Iranian nationalist movement.
استقرارهای ساسانی حوضه رودخانه قره چای شهرستان تفرش، استان مرکزی(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
حوزههای تخصصی:
بخش مرکزی تفرش به صورت ناحیه ای کوهستانی محصور در میان کوه ها قرار گرفته است. این منطقه ازآنجاکه در کنار شاهراه شمال به جنوب که از حاشیه کویر می گذرد در دوران مختلف تاریخی مورد توجه بوده و به این ناحیه جایگاه ویژه ای بخشیده است. در دوره ساسانی این ناحیه جزئی از ایالت جبال بوده و راه هایی که جنوب و جنوب غرب و غرب ایران را به نواحی شمالی و شمال شرق متصل می کرده، از این منطقه می گذشته اند. زیرا به دلیل کوهستانی بودن این ناحیه از امنیت نسبی برخوردار بوده است. در این دوره قلعه ها متعددی برای حفاظت از راههایی که از این ناحیه می گذشته اند ایجاد شده است. در بررسی این منطقه 35 محوطه استقراری از دوره ساسانی بررسی و شناسایی شد. که در کناره راه ها و حاشیه رودخانه قره چای شکل گرفته بودند. مطالعه سفالهای سطحی این محوطه ها در کنار معماری نشان می دهد که این منطقه در دوره ساسانی علاوه بر نواحی همجوار، با نواحی جنوب، جنوب غرب و شمال و شمال غرب و شمال شرق ارتباطات فرهنگی و غیره داشته است. در این نوشتار ابتدا به اهمیت بررسی باستانشناسی به عنوان ابزاری کارآمد، به پیشینه تاریخی تفرش پرداخته شده و در ادامه به محوطه ها و داده های سفالی و معماری بدست آمده از این محوطه ها پرداخته شده و مورد تحلیل قرار گرفته اند و در پایان نیز جمع بندی از کلیه مطالب ارائه شده است.
کاربرد کاسه های لبه واریخته با توجه به مطالعه نقوش جام وارکا
حوزههای تخصصی:
کاسه های لبه واریخته از مهم ترین موادفرهنگی از نیمه دوم هزاره چهارم پیش ازمیلاد تا دوران آغازنگارش است که به صورت دست ساز و زمخت با لبه هایی برگشته به سمت بیرون ساخته شده اند. باستان شناسان خاستگاه این کاسه را سرزمین بین النهرین می دانند، اما پراکنش آن در فلات ایران نیز بسیار گسترده است. کاربردهای گوناگونی برای کاسه های لبه واریخته درنظر گرفته شده، ازجمله مهم ترین کاربرد آن ها کاسه های جیره و قالب نان است. ازسویی پراکنش گسترده و کاربرد های گوناگونی این ظروف با توجه به کمبود مدارک مطالعاتی، ازجمله چالش هایی است که هنوز در جوامع باستان شناسی مورد بحث می باشد. کاربردهای نیایشی و استفاده این کاسه ها در نذورات مذهبی، ازجمله مطالعاتی است که در این زمینه صورت گرفته است. پژوهش حاضر با هدف درک عمیق تر کاربرد آئینی این سفال ها، به بررسی تطبیقی جام وارکا و دیگر مواد فرهنگی دوره اوروک می پردازد. در این پژوهش به پرسش هایی درخصوص اثبات کاربرد آئینی براساس شواهد موجود، تفاوت های کاربردی در بین النهرین و فلات ایران، امکان وجود کاربردهای دیگر مطرح می شوند. فرضیه اصلی این پژوهش، استفاده از کاسه های لبه واریخته به عنوان ظروف پیشکش نذورات در مراسم مذهبی بین النهرین است. بر این اساس به بررسی کاربرد آئینی کاسه های لبه واریخته، باتوجه به نقوش جام وارکا و سایر موادفرهنگی دوره اوروک، ازجمله اثرمهرها و ایده نگارها پرداخته است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی انجام شده و نتایج بررسی مقایسه تصویری بین کاسه های لبه واریخته و نقوش جام وارکا و اثرمهرها نشان می دهد که در بین النهرین کاسه ها احتمالاً کاربرد آئینی داشته اند و در مراسم به عنوان ظرفی برای پیشکش نذورات استفاده شده است؛ مطالعه تطبیقی جام وارکا و کاسه ها، این فرضیه را تقویت می کند، اما کمبود مدارک، نیاز به تحقیقات بیشتر با روش های نوین باستان شناسی را نشان می دهد و کاربردهای دیگر آن را هم باید درنظر داشت.
کنفدراسیون دانشجویان ایرانی و سوءقصد علیه محمدرضا شاه (1344ش.)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
324 - 357
حوزههای تخصصی:
با تشکیل کنفدراسیون دانشجویان ایرانی در کشورهای اروپای غربی و آمریکا، در اواخر دهه 1330ش اعتراض به حکومت پهلوی وارد مرحله جدیدی شد. سوءقصد به محمدرضاشاه در سال 1344ش از سوی حکومت و مطابق اسناد موجود به بخشی از اعضاء این کنفدراسیون نسبت داده شد. گروه متهم به سوءقصد همه از اعضاء پیشین کنفدراسیون دانشجویان انگلستان بودند و پرویز نیکخواه رهبر گروه بود. او در کنفدراسیون موردحمایت سوسیالیست ها در بین دانشجویان کمونیست ایرانی بود و با بازگشت به ایران در سال 1342ش با تشکیل گروهی از دوستان خود، مبارزاتشان را بر ضد رژیم ادامه دادند. در این پژوهش به شیوه توصیفی-تحلیلی، ضمن شرح کیفیت تشکیل کنفدراسیون دانشجویان، چگوی انشعاب گروه نیکخواه و سوءقصد نافرجام آنها علیه محمدرضا شاه تبیین شده است. یافته های پژوهش نشان داده است که برخی از اعضاء کنفدراسیون ایرانی خارج از کشور به سرکردگی نیکخواه مجذوب سازمان کمونیستی چین شده و با ایجاد «سازمان انقلابی حزب توده ایران» هوادار چین، مسیر خود را از حزب توده در کنفدراسیون جدا کردند. این گروه در ایران مبارزه مسلحانه و ترور مخالفان را به عنوان یک حربه اصلی برای پیشبرد اهداف و برنامه های خود می دانستند، ازین رو به قصد تسریع در مبارزات چپ گرایانه، ترور نافرجام شاه را برنامه ریزی کردند که به انحلال گروه منتهی شد.
تحلیل کنش های گفتاری نمایندگان مجلس دوره اول شورای اسلامی با تأکید بر آیات جنگ و جهاد(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
397 - 421
حوزههای تخصصی:
پژوهش حاضر تلاش دارد تا با رویکرد توصیفی-تحلیلی و با استفاده از روش کمّی و کیفی، کنش های گفتاری در استنادات قرآنی نمایندگان مجلس اول شورای اسلامی را با تأکید بر آیات جنگ و جهاد، تحلیل کند و به این پرسش ها پاسخ دهد که بر مبنای الگوی کنش گفتار جان سرل، نمایندگان اول مجلس شورای اسلامی از چه گونه های کنش گفتاری استفاده کردند؟ و از تحلیل فراوانی و بسامد این کنش ها چه نتایجی حاصل می شود؟ یافته های پژوهش نشان می دهد که بیشترین کنش گفتاری استنادات نمایندگان به آیات قرآن کریم با تعداد 40 مورد از 112 مورد با 35.71 درصد، مربوط به کنش های اظهاری است. 26.78 درصد کارگفت ها با تعداد 30 مورد، کارگفت تعهدی را شامل می شود. کنش ترغیبی در استنادات نمایندگان مجلس 25 مورد و به عبارتی 22.32 درصد کارگفت ها را به خود اختصاص داده است. کنش اعلامی 17 مورد و به عبارتی15.17 درصد از کنش ها به کنش های اعلامی اختصاص داشت و درنهایت هیچ مورد کارگفت عاطفی در این استنادات دیده نشد. نتیجه پژوهش حکایت از آن دارد که با توجه به فراوانی کنش اظهاری در اقوال نمایندگان، نشان می دهد که آنان سعی داشتند اوضاع را برای مردم تشریح کنند.
بررسی بقایای استخوانی گورستان عصر آهن 2 و 3 قره تپه سگزآباد با رویکرد تافونومیک(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
گورستان شرقی قره تپه سگزآباد واقع در دشت قزوین ازجمله محوطه های مهم عصر آهن 2 و 3 در فلات مرکزی ایران به شمار می رود که به دلیل موقعیت جغرافیایی خاص خود از سالیان دور همواره مورد توجه باستان شناسان بوده است. این گورستان در سال های 1396 تا 1400 در قالب کاوش آموزشی- پژوهشی گروه باستان شناسی دانشگاه تهران مورد کاوش قرار گرفت و شواهد و اطلاعات بسیار مهمی از اواخر عصر آهن و اوایل دوره ماد و هخامنشی را آشکار کرد. یکی از ویژگی های جالب توجه این گورستان تدفین چهارچینه خشتیِ طبقه ای است؛ به طوری که در محدوده ترانشه ایجادشده در این گورستان، 5 طبقه گور شناسایی شد. ازجمله پرسش های اساسی در مورد این گورستان که مقدمه ای برای انجام پژوهش حاضر شد، این بود که «چرا این گورستان و گورهایش دچار آشفتگی و به هم ریختگی مواد و بقایای استخوانی است؟» چرا گوری چنان سالم و برجاست که حتی یک بند انگشتش هم جابه جا نشده و در مقابل، گور کناری اش تا حد زیادی به هم ریخته و آشفته است؟ آیا این عوامل درونی بودند یا از بیرون به گورستان وارد شدند؟ درنتیجه پاسخ به این پرسش ها به عنوان هدف اصلی این پژوهش در نظر گرفته شد. بدین ترتیب با استفاده از علم تافونومی به جستجو و شناسایی عوامل این آشفتگی پرداختیم. با بهره گیری از علوم میان رشته ای مختلف، مجموعه عواملی شناسایی شدند که نقش زیادی در دگرگونی وضعیت این گورستان داشتند. با توجه به پژوهش ها و آزمایش های صورت گرفته مشخص شد که تعدادی عوامل طبیعی همچون وقوع سیل، زلزله، فعالیت جانوران و گیاهان و فعل و انفعالات مواد دفن شده همراه اجساد و همچنین عوامل انسانی از قبیل تدفین ثانویه و فعالیت کشاورزی باعث ایجاد تغییر در گورستان و بقایای برجا مانده در آن شده اند. پژوهش حاضر نشان می دهد که تحلیل تافونومیک می تواند درک بهتری از فرایند های پس از مرگ (post-mortem) و همچنین تأثیرات محیطی و انسانی بر بقایای استخوانی (اعم از انسانی و جانوری) را فراهم کند.
Investigating the History of Making Islamic Glass in the 5th and 6th Centuries of the Islamic Era(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
Journal of Archaeology and Archaeometry, Volume ۳, Issue ۲ - Serial Number ۱۰, August ۲۰۲۴
41 - 56
حوزههای تخصصی:
In the 5th and 6th centuries A.H., glassmaking in the Islamic era reached its peak of growth and prosperity in Islamic lands and was accompanied by innovations in the field of construction and decoration, which became the inspiration for glassmaking in the world after this period. This article aims to introduce and categorize innovations in the methods of producing and decorating glass products from the fifth and sixth centuries of Hijra. This research is descriptive-analytical with a library method. The results show in the 5th and 6th centuries of Hijri, Islamic glassmaking underwent significant transformation and innovation, evident in four key areas: color and raw materials, form and manufacturing methods, decorations, and applications. Islamic glassmaking in Iran, Iraq, Syria, and Egypt exhibited distinct technical features compared to the preceding era, which in Iran ceased with the Mongol invasion in the 7th century AH, subsequently shifting to the glassmaking centers of Iraq, Syria, and Egypt.
تحلیل نقادانه مرمت کتیبه معرق سنگ و کاشی خدایخانه مسجد عتیق شیراز با تأکید بر اصالت فرم
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ زمستان ۱۴۰۳ شماره ۳۰
۲۸۷-۲۵۷
حوزههای تخصصی:
مسجد عتیق شیراز از مساجد تاریخی ایران است و دارای تزئینات منحصربه فردی ازجمله کتیبه معرق سنگ و کاشی خدایخانه است که توسط «پیر یحیی صوفی» از خوشنویسان به نام قرن هشتم هجری قمری نوشته شده است. این کتیبه با توجه به منابع تاریخی، بارها بازسازی شده، اما در این کتیبه برخی از موارد با مرمت هایی مواجه هستند که بدون رعایت اسلوب نگارش کتیبه اصلی، کتیبه موردنظر بازسازی شده است که باعث خدشه وارد کردن به اصالت اثر تاریخی و منجر به بروز اشتباه شده است؛ برای این اساس، پرسش های پژوهش عبارتنداز: در بازسازی های انجام شده برروی کتیبه معرق سنگ و کاشی خدایخانه مسجد عتیق شیراز تا چه میزان به موضوع اصالت و ممانعت از جعل کتیبه توجه شده است؟ در بازسازی کتیبه معرق سنگ و کاشی خدایخانه مسجد عتیق شیراز مرمتگر تا چه میزان اصول کتیبه نویسی پیر یحیی صوفی را رعایت کرده است؟ در راستای پاسخ به پرسش های مطرح شده در این پژوهش، به بررسی بخش های بازسازی شده کتیبه معرق خدایخانه پرداخته شده است. بخش های مرمتی بازبینی شدند و با دیگر آثار پیریحیی صوفی مقایسه گردید. روش پژوهش، از نوع پژوهش های کیفی، گردآوری مبتنی بر مطالعات کتابخانه ایی و میدانی و روش مطالعه داده ها تطبیقی و تحلیلی است. نتایج یافته ها، نشان دهنده این موضوع است که در بازسازی کتیبه معرق برخی بخش ها ، تفاوت هایی با خط پیر یحیی صوفی وجود دارد؛ این مسئله نشان دهنده عدم شناخت کتیبه از نظر ساختاری و یا رویکرد سلیقه ای در مرمت کتیبه و مداخله افراطی در مرمت کتیبه ها که باعث خدشه وارد نمودن به اصالت اثر موردنظر است.
مستندسازی دیجیتال و استفاده مجدد از داده ها در فعالیت های باستان شناسی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
با پشت سر گذاردن باستان شناسی محاسباتی و گسترش باستان شناسی دیجیتال و بهره گیری از انواع ابزارها و فناوری های نوین دیجیتالی در بررسی ها و کاوش های باستان شناسی، میزان داده های دیجیتال در باستان شناسی تنوع و گسترش یافت. لذا نگهداری و حفظ این داده های دیجیتال در کنار داده های آنالوگ، تفسیر و یافتن ارتباط مابین این اطلاعات یکی از دغدغه های اصلی باستان-شناسان گردید. ضمن آنکه امکان استفاده مجدد از این داده ها و اطلاعات ثبت شده، یکی دیگر از فاکتورهای مهم و اصلی در مستندسازی و بایگانی این داده ها بود. با تنظیم منشور لندن و اصول سویل و ارائه تعاریف لازم و تعریف فراداده و پاراداده ها در کنار داده های اصلی و الزام به ثبت آن در حوزه میراث فرهنگی دیجیتال، امروزه، بایگانی و مستندسازی دیجیتال داده ها روشمندتر و اصولی تر گردیده است؛ اما همچنان که کانسا (مدیر پروژه اوپن کانتکست) هم اشاره داشته است، کماکان می توان فقر و کمبود دانش و سواد دیجیتال در میان اعضای هیئت ها در فعالیت های باستان شناسی را مشاهده نمود؛ که خود مانعی بر سر راه ثبت و استخراج صحیح داده ها است. در این پژوهش با مرور و بررسی نظام مند تجارب مطالعاتی و عملیاتی صورت گرفته در کشورهای پیشگام در حوزه استفاده از فناوری های دیجیتال و استانداردهای اجرایی در حوزه ثبت و ضبط داده های دیجیتال جهت استفاده مجدد از آنها، ضمن ارائه نکاتی که باید در بایگانی و ثبت این داده ها در نظر داشت -تنها محدود به زمان ثبت نیست- بر روند آماده سازی بستر مناسب، نگهداری و پشتیبانی آن و نکاتی که باید رعایت نمود تا داده ها قابلیت استفاده مجدد برای دیگر متخصصین را دارا باشند، پرداخته شده است. ضمن آنکه به بررسی عواملی پرداخته شده که می تواند موجب از بین رفتن داده های دیجیتال، مخدوش شدن آنها و یا عدم استفاده مجدد شان گردد؛ میزان دخیل بودن فناوری های دیجیتال در این امر نیز بررسی شده است. در نتیجه گیری پژوهش، اینکه چه میزان عدم سواد دیجیتال و عدم استفاده صحیح از این داده ها می تواند یک عامل بازدارنده بر سر راه استفاده مجدد از آنها باشد مورد نقد و بررسی قرار گرفته؛ و در نهایت به چگونگی مدیریت و کنترل این عوامل و ارائه راهکارهای مناسب، پرداخته شده است.
بررسی واکنش های سلبی جریان های ملی گرا و حامیان سلطنت در مواجهه با جریان های چپ حامی شوروی در شمال ایران(1320-1326 ش)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
تحقیقات اسنادی انقلاب اسلامی سال ۵ پاییز و زمستان ۱۴۰۲ شماره ۱۰
128 - 167
حوزههای تخصصی:
یکی از پیامدهای اشغال ایران در شهریور 1320، گسترش اندیشه های چپ در کشور است. این موضوع ارتباط مستقیمی با راهبرد شوروی در قبال ایران و نیز شرایط نابسامان کشور در دوره اشغال داشت. گرچه تسلط ارتش سرخ بر مناطق شمالی ایران، شرایط لازم برای رشد اندیشه های چپ در این مناطق را فراهم ساخته بود، اما واکنش های سلبی جامعه ایرانی در مناطق مذکور یکی از موانع تأثیرگذار در عدم همه گیری این اندیشه ها در شمال ایران به حساب می آمد. شناسایی عوامل و دلایل تأثیرگذار بر شکل گیری واکنش های سلبی جامعه ایرانی در برابر رفتارها و عملکرد سیاسی جریان های چپ حامی شوروی در مناطق شمالی کشور، هدف این بررسی است. پرسش این نوشته نیز بر چرایی و چگونگی بروز واکنش های قهری جریان های ملی گرا و جریان های حامی سلطنت در برابر جریان های چپ در طی سال های1320-1326 در شمال ایران می پردازد. این نوشتار از روش تاریخی و با رویکرد توصیفی– تحلیلی بهره می برد و جمع آوری داده براساس مطالعات کتابخانه ای و اسنادی است. یافته های پژوهش نشان می دهد عواملی و دلایلی چون اشغال ایران توسط بیگانگان و نگرانی از به خطر افتادن استقلال سیاسی و تمامیت ارضی ایران و نیز تلاش برای جلوگیری از تجزیه مناطق شمالی کشور توسط جریان های چپ، در کنار حمایت کانون های قدرت از این جریانات به تقویت امر ملی در جامعه ایرانی انجامید و به تدریج به عنوان یکی از عوامل مؤثر، زمینه های به ناکامی کشاندن جریانات چپ حامی شوروی در ایران را فراهم ساخت.
بررسی نقش مبارزاتی سید حسین علم الهدی پیش از پیروزی انقلاب اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
سید حسین علم الهدی از شخصیت های مؤثر سازمان توحیدی موحدین بود که در مهم ترین عملیات های این سازمان حضور فعالی داشت. پرسشی که مطرح است این است که سید حسین علم الهدی چگونه و تحت چه شرایطی جذب فعالیت های سیاسی گردید؟ چرا از بین گروه ها و سازمان های فعال در عرصه مبارزه علیه نظام پهلوی جذب سازمان موحدین و پشتیبانی از نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی روی آورد؟ این مقاله با بهره گیری از خاطرات شفاهی، اسناد و پژوهش های انجام شده و با تکیه بر رویکرد توصیفی-تحلیلی می کوشد رفتار سید حسین علم الهدی را در این موضوع ارزیابی کند. مقاله سرانجام به این نتیجه می رسد که تولد و رشد و نمو در یک خانواده مذهبی، پشتیبانی و ارادت اعضای خانواده نسبت به امام خمینی، تأثیر آموزه های اسلامی و نشست وبرخاست با شخصیت های مبارز در موضع گیری های سید حسین علم الهدی و حمایت از نهضت اسلامی به رهبری امام خمینی تأثیرگذار بوده است.
به کارگیری نانوذرات برای حفظ اصالت ساختار، رنگ و ظاهر کاغذهای تاریخی اسیدزدایی شده(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
گنجینه اسناد سال ۳۴ تابستان ۱۴۰۳ شماره ۲ (پیاپی ۱۳۴)
160 - 187
حوزههای تخصصی:
کاغذهای تاریخی به عنوان مهم ترین و اصیل ترین آثار باقی مانده از دوره های گذشته، اهمیتی ویژه در مطالعات و پژوهش های تاریخی دارند. به دلیل باارزش بودن و منحصربه فردبودن آثار تاریخی، استفاده از فناوری های نوین در حوزه میراث فرهنگی به ویژه فناوری نانو حساسیت زیادی دارد و نگرانی ها و پرسش هایی را درزمینه اثرات مستقیم و جانبی این روش ها بر روی آثار مطرح می کند.هدف: بررسی حفظِ اصالتِ مواد و مصالح، و رنگ و فرم و شکل آن ها در مداخلات اسیدزدایی با نانوهیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول، نسبت به اسیدزدایی با هیدروکسید کلسیم در آب و هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول.روش/رویکرد پژوهش: این پژوهش ازنظر نتایج کاربردی است. اطلاعات پژوهش به صورت کتاب خانه ای و میدانی جمع آوری شده و پژوهش به صورت آزمایشگاهی انجام شده است. ابتدا نمونه های کاغذ واتمن و کاغذ تاریخی اسیدی انتخاب شدند. سه محلول اسیدزُدای هیدروکسید کلسیم در آب، نانوهیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول، و هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول با غلظت ppm ۱۰۰۰ (٪1/0) تهیه و نمونه ها اسیدزدایی شدند.یافته ها و نتیجه گیری: نتایج آزمایش ها نشان می دهد که حفظ اصالت کاغذهای تاریخی با روش اسیدزدایی با محلول نانوهیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول از روش محلول هیدروکسید کلسیم در آب و روش محلول هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول مؤثرتر و کاراتر است.شایان ذکر است که محلول هیدروکسید کلسیم از پرکاربردترین اسیدزداهای کاغذهای تاریخی است؛ ولی تاکنون هم زمان در سه حالت هیدروکسید کلسیم در آب (هیدروکسید کلسیم در حلال آب)، نانوهیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول (نانوهیدروکسید کلسیم در حلال الکلی) و هیدروکسید کلسیم در ایزوپروپانول (هیدروکسید کلسیم در حلال الکلی) بررسی نشده بود.
از آل عثمان تا امپراتوری عثمانی؛ نام شناسی تاریخ نگارانه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در متون مطالعاتی کنونی با وجود این که اغلب تعبیر «امپراتوری عثمانی» برای اشاره به عثمانیان رواج بیشتری دارد، نوعی از آشفتگی درباره نام این سلسله مسلمان به چشم می خورد، به ویژه اینکه این عنوان منطبق با منابع دوره عثمانی نیست. این بدین معنی می تواند باشد که تجدیدنظر جدی در این زمینه الزامی است. بررسی متون تاریخ نگارانه، تألیفات تاریخی و منابع روزگار عثمانیان نشان می دهد که با اتکا بر الگوهای رایج در نام گذاری دولت های اسلامی، «آل عثمان» نام رایج این سلسله در ادوار تاریخ این سلسله بود. به دنبال تبدیل بیلیک عثمانی به دولت عثمانی، در آثار تاریخی و منابع از نیمه دوم قرن هشتم هجری، تعبیر «دولت عثمانیه» نیز رواج یافت. در این میان، در منابع و نگاشته های فارسی و در مواردی ترکی عثمانی نام «عثمانیان» نیز به چشم می خورد. با این اوصاف، در ادوار متأخر روزگار عثمانی، «دولت عَلّیه عُثمانیه» برای نامیدن این سلسله کهن سال در متون و منابع تاریخی برای این دولت کاربرد بیشتری داشت و در اسناد و نشان های رسمی حکومتی نیز بیشتر به کار رفته است. این عنوان به احتمال زیاد در معنایی مترادف تعبیر «امپراتوری عثمانی» در آثار تاریخی غربی اروپایی است که اغلب به صورت آگاهانه از به کاربردن آن خودداری می شد؛ ازاین رو، به نظر می رسد با احتراز از به کارگیری «امپراتوری عثمانی»، استفاده از نام «دولت عثمانی» برای این دولت در مطالعات کنونی عنوان متناسب و صحیح تری باشد.
تعیین کاربری احتمالی برخی از فضاهای مجموعه معمای دست کند ارزانفود-همدان با استفاده از روش ICP-OES
منبع:
Caspian, Volume ۲, Issue ۳, January ۲۰۲۵
47 - 61
حوزههای تخصصی:
مجموعه آثار دست کند زیرزمینی ارزانفود در فاصله 30 کیلومتری جنوب شرقی شهر همدان و در 2 کیلومتری روستای ارزانفود قرار دارد. در این مجموعه پژوهش های باستان شناسی متعددی انجام گرفته و نتایج ارزشمندی حاصل شده است. اما یکی از مهم ترین پرسش ها و ابهامات درباره این مجموعه تعیین کاربری فضاهای دست کند زیرزمینی است که به دلیل پاک سازی فضاهای مذکور و عدم وجود لایه های برجا باعث شده تا فرضیاتی گوناگونی مطرح شود و نتوان درباره کاربری مجموعه اظهار نظر قطعی کرد. ازآنجاکه استقرارهای انسانی می تواند باعث انباشت نهشته های شیمیایی بر محیط زندگی شود، با انجام پژوهش های باستان سنجی بر نهشته های مذکور می توان به نوع فعالیت های انسانی در آن محیط در زمان گذشته پی ببرد. بر همین اساس 27 نمونه از قطعات سفالی به دست آمده از کاوش مجموعه انتخاب شدند تا با استناد بر نتایج آنالیز عنصری با استفاده از روش آزمایشگاهی ICP-OES کاربری احتمالی فضاهای این مجموعه مشخص شوند. در این پژوهش و در مطالعه موردی نمونه سفالینه های مجموعه دست کند ارزانفود که بستر باستان شناختی آنها مشخص نبود نتایج حاصل نمونه های مختلف امکان انتساب آنها به بسترهای مختلف نظیر آشپزخانه، محیط تدفین و یا مکان های صنعتی و کارگاهی را فراهم ساخت. نتایج این پژوهش نشان دادند که مطالعات آزمایشگاهی نوع و مقدار عناصر تشکیل دهنده رسوبات سفال ها می تواند روشی سودمند برای شناسایی بستر این مواد باشد.
«بنای فرآوری گِل رُس» در قلعه یل سویی گِرمی، ساختاری ناشناخته از قرون میانی اسلام
منبع:
مطالعات باستان شناسی پارسه سال ۸ پاییز ۱۴۰۳ شماره ۲۹
۱۵۲-۱۲۹
حوزههای تخصصی:
با کاوش های باستان شناختی در قلعه یل سویی گِرمی، یافته های فرهنگی بسیار غنی و مدارک ارزشمندی شناسایی گشت که در تحلیل و بررسی دقیق این محوطه می تواند نقش مهمی ایفا کند. یکی از این آثار شاخص، ساختاری ناشناخته با معماری و عناصر ساختمانی پیچیده ای است که در دامنه قلعه و در نزدیکی رودخانه سمبورچای قرار گرفته است. این ساختمان دارای بخش ها و فضاهای چهار گوشی بوده که حضور مسیرهای هدایت آب به درون بنا برروی دیوارها و کانال های خروجی آب در قسمت کف آن، بر اهمیت ساختمان افزوده است. در این راستا، پژوهش پیشِ رو به شیوه تاریخی - تحلیلی و براساس مطالعات میدانی و بررسی اسناد کتابخانه ای، با هدف شناسایی و ارزیابی کارکرد اصلی بنا و معرفی کامل آن، به دنبال یافتن پاسخی منطقی برای پرسش های پژوهش است: کاربری ساختمان ناشناخته قلعه یل سویی چه بوده است؟ ساختمان ناشناخته قلعه یل سویی متعلق به چه دورانی است؟ مطالعات صورت گرفته نشان می دهد که بنای مذکور با توجه به حضور حوضچه ها و مسیرهای هدایت آبی وروردی و خروجی، در ارتباط با کاربری آبی بوده است؛ بنابراین به نظر می رسد که سازندگان این بنای آجری، از آن برای تهیه و فرآوری گِل رُس بهره برده اند و برهمین اساس از سوی نگارندگان، نام «بنای فرآوری گِل رُس» بدان اطلاق گشته است؛ از طرف دیگر بررسی سفالینه های به دست آمده از درون فضاهای مختلف این بنا و مقایسه آن با سایر محوطه های دیگر، مؤید تعلق این ساختمان به قرون میانه اسلامی و دوره سلجوقی است.
جایگاه دانشجویان در شاخه مشهد سازمان مجاهدین خلق (بهمن1357تا 1360)(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
شناخت ترکیب و وزن نیروهای اجتماعی از زمینه های مهم فهم تحولات سیاسی و اجتماعی است. پایگاه طبقاتی بازیگران تاریخ معاصر به ویژه سال های حکومت محمدرضا پهلوی و انقلاب اسلامی دچار تغییراتی مانند گسترش دایره و میدان اثرگذاری آنها شد. از جمله دانشجویان به عنوان بخشی از نخبگان میانی از اهمیت بالایی برخوردار شده و کنشگر قابل اعتنایی شدند. گروه ها و احزاب سیاسی از جمله سازمان مجاهدین خلق تلاش بسیاری برای جذب آنها انجام دادند. این پژوهش درصدد پاسخ به این پرسش است که چرا دانشجویان مورد توجه خاص سازمان مجاهدین خلق و از جمله شاخه مشهد قرار گرفته و پیامدهای حضور این قشر در سازمان چیست؟ یافته های پژوهش نشان می دهد قابلیت های دانشجویی مانند نداشتن دغدغه معیشت و فراغت نسبی از مسئولیت های معیشتی، میل به مشارکت سیاسی، بستر دانشجویی و تعلق سازمان به محیط دانشجویی و استمرار این حضور و نیز شادابی و تحرک عمل این قشر عمده دلایلی بودند که سبب شد سازمان بخش مهمی از بار تشکیلات و عملکرد خود را بر دوش آنها بگذارد، امری که در تمام شاخه های شهرستانی سازمان و از جمله مشهد نیز قابل مشاهده بود. شاخه مشهد این سازمان به دلایلی، از بهمن 1357 و حتی اندکی پیش از آن، تا پایان تحرکات خود در فاز نظامی، موجودیتی بسیار وابسته به اعضای دانشجویی خود داشت. روش تحقیق در این مقاله روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، بر مبنای اسناد، مطبوعات و کتاب ها است.