فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۲٬۰۰۱ تا ۲٬۰۲۰ مورد از کل ۷٬۹۲۷ مورد.
آسیب شناسی پژوهش های سکه شناختی در ایران:مطالعه موردی سکه های ایران باستان
حوزههای تخصصی:
سکه شناسی از دانش های مکمل مطالعات تاریخی به شمار می رود که کاربرد آن حداقل از حدود صد سال گذشته مورد تأیید پژوهشگران باستان شناس، تاریخ دانان، مورخان تاریخ هنر و دانش های مرتبط دیگر بوده است.سکه ها به دلیل مقاومت فلز به کار رفته در آن ها، در برابر تغییرات دما و رطوبت، با تغییرات کم و در بسیاری موارد با کیفیت عالی باقی می مانند.اطلاعات موجود در سکه ها، از جمله نقوش، خطوط، عبارات، شعارها، نمادها و روند تغییر در علائم آن ها در مطالعات باستان شناختی، تاریخی، اقتصادی و اجتماعی بسیار اهمیت دارند.با وجود پیشینه ی ایران به عنوان یکی از نخستین سرزمین های مروج سکه و مجموعه های درخور توجه از سکه های ادوار مختلف تاریخ این سرزمین که در موزه ها و مجموعه های خصوصی داخل و خارج از ایران نگهداری می شود، به مطالعات سکه شناختی در ایران به عنوان دانشی مستقل یا مکمل مطالعات تاریخی کمتر توجه شده است.در این مقاله با توجه به فقر موجود در مطالعات بین رشته ای، به ویژه دانش های مکمل مطالعات در حوزه ی تاریخ ایران باستان، ضمن مروری بر پیشینه ی دانش سکه شناسی، با تکیه بر روش SWOT نقاط قوت، ضعف، فرصت ها و تهدیدهای پیش روی مطالعات ایرانی در مورد سکه های ایران باستان را آسیب شناسی می کنیم.نتیجه ی این پژوهش نشان دهنده ی فقدان برنامه ی منسجم و علمی برای پژوهش در مورد سکه های ایران باستان است، در حالی که زمینه های مناسب برای پژوهش مستمر برای تکمیل مطالعات تاریخی پژوهشگران ایرانی و ارائه ی دیدگاه های نو در حوزه ی مطالعات بومی و بین المللی سکه های ایران باستان فراهم است
بررسی مقایسهای طبقه بندی علوم از دیدگاه فخرالدین رازی و شمس الدین آملی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
جایگاه غرب در نشریات اصفهان در مشروطه اوّل(1324-1327 ﻫ.ق)
حوزههای تخصصی:
با آغاز روزنامه نگاری در ایران، اصفهان از جمله شهرهایی بود که قبل و بعد از مشروطه، نشریاتی در آن به چاپ رسید. با پیروزی انقلاب مشروطیّت، روزنامه نگاری در اصفهان با نشر روزنامه ی ""الجناب"" حیات جدید و گسترده ی خود را در فضای آزاد آغاز کرد. در این زمان ""غرب"" نیز از موضوعات مورد توجّه روزنامه نگاران بود که آنان صفحاتی را به این موضوع اختصاص می دادند. نکته ی مهّم، تغییر دیدگاه نویسندگان به غرب بود. پس از گسترش روابط با اروپاییان که حیرت اولیّه ناشی از نخستین دیدارها کاهش یافت. ایرانی ها غرب را صرفاً مظهر قدرت و فناوری نمی دانستند؛ بلکه آنان را استعمارگرانی یافتند؛ که چشم طمع به سرزمین آن ها دوخته است. این دیدگاه تازه نسبت به غرب، بسان دیدگاه حیرت انگیز اولیّه در جراید، قابل تأمل و مشاهده است. آزادی محدود این مطبوعات در دوره مشروطه اوّل، باعث توجّه مدیران به روزنامه نگاری و آزادی بیان در اروپا شد. پرداختن این جراید به سلطه اقتصادی غرب بر تجارت ایران و اصفهان و ارایه راه حل هایی برای مبارزه با آن از مطالب مهم منتشره بود. موضوع استعمار سیاسی غرب به ویژه قرارداد 1907م. به شدّت مورد انتقاد مطبوعات اصفهان قرار گرفت. ارایه اطلاعات ناقص از آداب اجتماعی و آیین مذهبی غرب و معرفی چند اختراع قدیمی از جمله مطالبی است که در زمینه غرب و اروپا در نشریات این دوره ی اصفهان منتشر شد.
هدف از نگارش مقاله حاضر، بیان و تحلیل چگونگی معرفی غرب در نشریات اصفهان در دوره ی زمانی مشروطه ی اول (1324–1327ﻫ..ق ) و با استناد به نشریات"" الجناب، جهاد اکبر، انجمن مقدّس ملّی اصفهان، فرج بعد از شدت و ناقور"" می باشد.
کشاکش دولت و نیروهای مذهبی در مورد قوانین و جایگاه زنان در دوره پهلوی دوم (مطالعه موردی مجله"" زن روز""در دهه های 40و .5 ش )(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
از آن جایی که بنیان های ایدئولوژیک دولت پهلوی را عناصری چون سکولاریسم، غرب گرایی و ناسیونالیسم شاهنشاهی تشکیل می داد، سیاست نوسازی دولت پهلوی متاثر از دیدگاهی بود که نوسازی فرهنگی را ملازم و حتی مقدمه هرگونه نوسازی اقتصادی و اجتماعی می دانست، به تبع آن سیاست های فرهنگی حکومت پهلوی هم در نظر داشت، الگوهای فرهنگی جدید غربی را جایگزین الگوهای فرهنگی سنتی و مذهبی جامعه ایرانی نماید. برای رسیدن به این منظور دستگاه های ایدئولوژیک دولت پهلوی به تبلیغ و ترویج این الگوها در بین اقشار مختلف مبادرت می کردند. رسانه ها و بویژه مطبوعات در این میان نقش برجسته ای در این جایگزینی فرهنگی بر عهده داشتند. مطبوعات ایران در این دهه ها به ارایه الگوهایی پرداختند که عمدتاً برآمده از فرهنگ غربی بود. یکی از پیشروترین این گونه نشریات مربوط به بانوان در دهه های 40 و 50 که در ارایه الگوهای مورد پسند رژیم فعال بود، هفته نامه «زن روز» بود. پرسش اصلی این پژوهش این است که سیاست های فرهنگی دولت پهلوی در مورد زنان و خانواده بر چه اصولی استوار بوده است؟ در این بررسی که با استفاده از روش تاریخی- تحلیلی صورت گرفته است،از حدود بیست شماره که به صورت تصادفی انتخاب شده است، به نتایجی رسیده است که. مهم ترین این یافته ها عبارتند از: الگوسازی از فرهنگ و ارزش های غربی برای زنان ایرانی در کنار تشویق آنها به کنار گذاشتن فرهنگ خودی جامعه به عنوان عوامل واپس ماندگی زن ایرانی، تلاش و تشویق زنان و موسسات مدنی و قانون گذاری برای تغییر قوانین مربوط به زنان و خانواده و جایگزینی قوانین سکولار غربی به جای آنها، تلاش برای حضور هرچه بیشتر زنان در عرصه عمومی و شکستن قیود مذهبی و سنتی در این باره، ترویج ارتباطات آزاد و بی ملاحظه دختر و پسر ،تبلیغ و ترویج هرچه بیشتر آخرین مدل های آرایش و لباس اروپایی برای زنان و دختران ایرانی،معرفی خانواده سلطنتی به عنوان الگوهای نمونه زن ایرانی و تلاش در راستای ایدئولوژی شاهنشاهی.
تضاد سند با واقعیت تاریخی در بیان علل اختلاف میان سلطان یعقوب آق قویونلو با شیخ حیدر صفوی(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف : تاکید و تمرکز اصلی روی این موضوع است که همیشه نمی توان اسناد موجود را تنها راه شناخت حقایق تاریخی دانست .چنان که در بررسی علل اختلاف و درگیری میان سلطان یعقوب آق قویونلو با شیخ حیدر صفوی می بینیم که پس ازسالها دوستی صمیمانه میان آق قویونلوها وصفویان، سندتاریخی به تنهایی نمی تواند علت واقعی این تنش را روشن نماید.
روش / رویکرد پژوهش : در این مقاله با روش توصیفی ـ تحلیلی تاریخی و بر پایه اسنادومنابع کتابخانه ای به تبیین این موضوع پرداخته شده است.
یافته هاو نتایج : طبق مطالعه وبررسی همه جانبه صورت گرفته برخلاف آن که سلطان یعقوب آق قویونلو صراحتاً طی مکتوب ارسالی خود به سلطان بایزیدعثمانی علت بروزاختلاف باصفویان وسرکوب آنها را در بدعت مذهبی آنها دانسته است . با بررسی و توجه به واقعیات ومستندات تاریخی و جمع بندی نهایی آنها روشن می گردد که علت این امر نه عامل مذهبی، بلکه ناشی از ملاحظلات مهم دیگر از جمله مسایل امنیتی ـ نظامی واقتصادی بوده است.
اهمیت دفترخانه عصر صفوی و فرجام دفاتردیوانی (1135-907 هـ. ق. /1722-1502 م)
حوزههای تخصصی:
تشکیلات عصر صفوی در عصر شاه اسماعیل همواره در حال جابه جایی ازنقطه ای به نقطه ای دیگر بود. در دوره شاه طهماسب علاوه بر تنظیم دفاتر دیوانی در محل مرکز قدرت سیاسی، دفتر خانه در کنار دربار حکومتی استقرار یافت. اگر چه گزارش های تاریخی از چگونگی این اسناد و دفاتر به طور مستقیم سخنی نگفته اند، اما زمانی که از عناصر و عوامل دیوان های دولتی گفتگو می کنند، اطلاعات پراکنده ای از این تشکیلات به دست می دهند. این گزارش های ضمنی برای مطالعه و بررسی دفاتر دیوانی عصر صفوی اهمیت زیادی دارند؛ چرا که حکومت صفوی بیش از دو قرن ادامه یافت و میراث گرانبهایی در ابعاد سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از خود به یادگار گذاشت که بخشی از مستندات آن در دفاتر دیوانی ثبت و ضبط شده است و امروزه در دسترس نیست. بنابر این آنچه که امروزه در باره این دفاتر قابل بحث و بررسی است، علت و چگونگی امحای این دفاتر دیوانی است. علی رغم نبود گزارش شاهدان عینی و مورخان معاصر تهاجم افاغنه، همواره محققان و پژوهشگران تاریخ، نابودی آن ها را فقط به حمله افاغنه نسبت می دهند، در حالی که بخشی از علل چنین اقدامی را باید یا در روحیات ماجراجوئی حکمرانان و منفعت طلبی عناصری دید که منافع خویش را در نابودی این دفاتر می دیدند و یا ناشی از بی مبالاتی فرمانروایان و حکمرانانی دانست که تعلق خاطری به آثار و اسناد تاریخی نداشتند.
استاد محمدتقی شریعتی و جایگاه وی در جریان روشن فکری دینی
حوزههای تخصصی:
کدخدا در دوره قاجاریه(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در دوره قاجاریه جامعه ایران دگرگونی های زیادی در عرصه های سیاسی، اجتماعی و اداری از سر گذراند. این تحقیق می کوشد این تغییرات را در حوزه یکی از مناصب شهری یعنی منصب کدخدا از طریق بررسی پیشینه تاریخی و نیز وظایف و کارکردهای آن بررسی کند، زیرا کدخدا به عنوان یکی از صاحبان مناصب اجتماعی ایران و از زیر مجموعه های تشکیلات محلی و اداری تا پایان عصر قاجار حضور مؤثر و پررنگی در زندگی اجتماعی مردم داشته است. منصب کدخدا در این دوره در حوزه های مختلف تعریف شده است که از جمله کدخدایان محلات شهری، اصناف و روستاها بودند آنها وظایف و کارکردهای خاصی در هر یک از این سه حوزه داشتند. مطالعه منابع و اسناد برجای مانده مربوط به این دوره نشان دهنده میزان نفوذ و تأثیر این منصب در زندگی مردم است زیرا نقشی مهم در تنظیم رابطه بین مردم و حکومت داشت و از طریق ایفای نقش خود می توانست مؤثر و مفید و گاه حتی زیان رسان باشد و در راستای بهتر شدن زندگی و یا جهت مخالف آن گام بردارد.
تفسیری بر ظرف پیکره های انسانی شمال و شمال شرق فلات ایران در عصر مفرغ متاخر(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
پیام باستان شناس سال ۹ بهار و تابستان ۱۳۹۱ شماره ۱۷
75 - 86
حوزههای تخصصی:
مواد فرهنگی بصورت معنا دار تولید می شوند و معنای آن در طول زمان می تواند تغییر کند و یا به فراموشی سپرده شود. یکی از رهیافت های باستان شناسی فرامدرن دریافت معنا و فهم یک شی است. در این زمینه "تفسیر" به عنوان رویکردی برای دریافت مفاهیم از چیزها پیشنهاد شده است. تفسیر صورتی خاص از تبیین بشمار می آید که عموما بدلیل قرارگیری در چارچوب هرمنوتیک، نگاهی ورای توضیح به یک ماده فرهنگی دارد. برای پی بردن به مفهوم مواد فرهنگی باید شرایط اجتماعی را در بافتار زمانی آن درک کنیم. چشم انداز حوزه شمال و شمال شرق فلات ایران در بستر باستان شناختی مفرغ متاخر از فرهنگی مشابه و تقریبا یک دست برخوردار بوده است. ظرف پیکره هانی انسانی، به عنوان یکی از مواد فرهنگی بشمار می آید که عموما در بسترهای تدفینی این دوره، از کاوشهای باستان شناختی بدست آمده است. در واقع این چشم انداز فرهنگی را می توان به عنوان متنی در نظر گرفت و ظرف پیکره های موجود را به عنوان یکی از ظریف ترین نشانه های این متن تفسیر نمود و با بررسی بستر اجتماعی آن، به نشانه های جنسیتی و هویتی این شیء پی برد.
تعیین حدود مغستان، خاستگاه ملوک هرموز
حوزههای تخصصی:
تعیین حدود مناطق جغرافیایی در ادوار مختلف تاریخی از اهمیت ویژه ای برخوردار است. مرزبندی های سیاسی – جغرافیایی گاه بر اتفاقات تاریخی اثر گذارده است. از این رو تعیین حدود یک ایالت یا منطقه، رسالتی بر تاریخ نگاران و مورخان است. مغستان از جمله نواحی خاص جغرافیایی است که حدود آن در منابع به طور دقیق مشخص نگشته است. غالب منابع و تحقیقات جدید، مغستان را تنها حاشیه ساحلی می دانند. این مقاله در صدد است تا ضمن بررسی وجه تسمیه مغستان، حدود و موقعیت دقیق جغرافیایی این ناحیه را تبیین کرده، پاره ای از وقایع سیاسی – اجتماعی ناحیت را بررسی کند.
تاریخ نگاری اسلامی در روایت اهل حدیث نمونه ی موردی: تاریخ خلیفة بن خیاط(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
بررسی متون تاریخ نگاری اسلامی، می تواند به عنوان مسیری برای فهم شیوه ی تفکر مسلمانان درباره ی گذشته در سده های نخست اسلامی تلقی شود. برای این امر می توان با انتخاب رویکرد نظری تفسیرگرایی و ره یافت معناکاوی، منظری متفاوت به این متون داشت. بر این مبنای نظری، داده های مؤلفان این متون، «گزارشی از واقعه» بر مبنای تفسیر و درک آن ها از رویدادهای گذشته است که در قالب «گزارش واقعه» - با ادعای برابری با عینیت رویداد - به مخاطب منتقل می شود. بر این اساس، شیوه ی گزارش دادن آن ها از رویدادهای گذشته، نشان دهنده ی نظام ارزشی و باورهای ایشان و آن مقوله ای است که به یک معنا ایدئولوژی مورخ نامیده می شود. بدین ترتیب، این نگاه ایدئولوژیک از گذشته، تصویری خاص و معنایی ویژه از آن را به مخاطب منتقل می کند و تاریخ گذشته در این بازنمایی/بازسازی، معنایی دیگر به خود می گیرد. این عمل – آگاهانه یا غیر آگاهانه – بر اساس درک ضرورت و نیازهایی در زمانه و زمینه ای که مورخ در آن قرار دارد، انجام می شود. بدین سان، با بازشناسی معنا و مضمون بازنمایی مورخ از گذشته، می توان به درک دشواره/مسئله ی وی نزدیک شد،که محرک او برای مراجعه به تاریخ و نگارش آن بر اساس نگرش و روش معینی بوده است. از آن جا که هر مورخ، متعلق به یک بافت فکری و نیروهای اجتماعی باورمند به آن است، بنابراین، منافع و باورهای عقیدتی/سیاسی آن نیروها نیز در بازنمایی گذشته در نظر گرفته می شود. بنابراین، تاریخ از منظر روایتی که نیروهای اجتماعی از گذشته دارند، بازخوانی و بازنمایی می گردد.
در این مقاله، کتاب تاریخ خلیفة بن خیاط، به عنوان نخستین نمونه ی تاریخ عمومی اسلام، بر اساس این رویکرد بررسی می شود. یافته های مقاله نشان می دهد، ابن خیاط بر مبنای شیوه ی تفکر اهل حدیث به تاریخ گذشته ی خلافت اسلامی نگریسته و به همین دلیل به حاشیه رانی، غیریت سازی و طرد خوارج، ایرانیان و ترکان در تاریخ خلافت پرداخته و هویت عربی/اسلامی و اقتدارگرایی خلافت اسلامی را برجسته ساخته است.
نظریه پردازان فرهنگ استخاره(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
استخاره کردن به شیوه های مختلف، تاریخی کهن در جهان اسلام دارد. می توان شواهد متنوعی حاکی از کاربرد فراوان آن در زندگی شخصی و اجتماعی مسلمانان سراغ داد. رواج گسترده این منسک، بی تردید خاستگاه های نظری نیز داشته و از تحول گفتمانهای فکری جامعه نیز اثر پذیرفته است. شخصیت های متعددی در ادوار گوناگون فرهنگ اسلامی بدان توجه نشان داده و هر یک از منظری به این منسک نگریسته و با ملاحظات انتقادی خویش به تکاملش مدد رسانده اند. این مطالعه کوششی است برای شناخت چنین عالمانی و تلاش های نظری آنان؛ همچنان که از یک سو شناخت بستر فرهنگی ظهور هر دیدگاه، و از دگر سو، پی جویی اثر هر یک بر تحول فرهنگ استخاره را نیز هدف گرفته است.
بررسی ریشه های تاریخی چهارضربِ قلندران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
مطالعه آثار بر جا مانده از فرهنگ ایران قبل از اسلام و پس از آن، گویای این واقعیت است که داشتن موی سر و صورت در فرهنگ ایرانیان نکته منفی محسوب نمی شده است. چهره بزرگان و مردم عوام ، پادشاهان هخامنشی و پادشاهان و روحانیان ساسانی نشان می دهد که در ایران قبل از اسلام تراشیدن موهای سر و صورت، بجز موارد معدود، تقریبا ناشناخته بوده است. در قرون اولیه پس از اسلام نیز با توجه به گزارش های مربوط به توصیف سیمای پیامبر اکرم (ص) و نیز تأثیرپذیری ایرانیان از این سنت، پذیرش رواج رسم چهارضرب در میان ایرانیان تازه مسلمان ممکن نیست. اما با ظهور قلندران، با افرادی روبرو می شویم که موهای سر، صورت و ابروان خود را تراشیده و در اصطلاح چهارضرب می کردند. دلایل متعددی همچون حضور بوداییان در شرق ایران در قرون اولیه اسلامی و پای بندی ایشان به چهارضرب، شناخت ایرانیان مسلمان و قلندریه از ایشان، نیت تقریبا مشابه هر دو گروه از عمل چهارضرب و حمل سنگ و استره توسط هر دو گروه نشان می دهد که به احتمال قوی چهارضرب قلندریه تحت تأثیر دین بودایی و راهبان آن بوده است.
پزشک احمدی
حوزههای تخصصی: