فیلترهای جستجو:
                            فیلتری انتخاب نشده است.
        
نمایش ۱۰۱ تا ۱۲۰ مورد از کل ۳۵۰ مورد.
                منبع:
                پژوهش زنان ۱۳۸۲ شماره ۵                                    
                                            
                            
        
        
                                        
            حوزههای تخصصی: 
        
                
            بررسی تأثیر آموزش مهارت های زندگی بر بالابردن خودکارآمدی زنان سرپرست خانوار شهرداری شهر تهران در سال90-89(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این روزها، موضوع فشار روانی ناشی از کار و زندگی در میان عامه مردم، متخصصان ﺁموزشی، متخصصان بهداشت روانی و سایر کسانی که مسئولیت بهزیستی مردم را بر عهده دارند، بسیار مهم بوده و در رأس امور قرار دارد. یکی از جنبه های مهم سلامتی، سلامت روانی افراد است. می توان گفت باورهای خودکارآمدی اساس و پایه سلامت روانی است و احساس شایستگی، کفایت و قابلیت کنارآمدن با زندگی را تقویت می کند. تصورات و ادراک فرد از توانایی های خود را خودکارآمدی گویند و این باورهای افراد نسبت به توانایی هایشان، بر تلاش و پشتکار آنها اثر می گذارد (مهدی قراچه داغی، 1373: 34).
این پژوهش به منظور بررسی تأثیر آموزش های مهارت های زندگی بر بالا بردن خودکارآمدی عمومی زنان سرپرستِ خانوارِ شهرداری شهر تهران در سال 90-89 صورت گرفته است. گروه نمونه در این پژوهش، شامل 220 نفر از زنان سرپرست خانوار تحت پوشش شهرداری شهر تهران است. روش پژوهش حاضر از نوع شبه آزمایشی طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل (Pretest–Posttest Randomized Group Design) است و بر مدل تحلیل اکتشافی، کوواریانس مبتنی است و ابزار مورد استفاده این طرح پژوهش «پرسش نامه خودکارآمدی عمومی شوارتزر» بوده است (دلاور، 1383: 83).
یافته ها نشان می دهد که بین آموزش مهارت های زندگی بر بالا بردن خودکارآمدی زنان سرپرست خانوار شهرداری شهر تهران رابطه معنی داری وجود دارد و می توان گفت با آموزش مهارت های زندگی می توان خودکارآمدی زنان سرپرست خانوار شهرداری شهر تهران را بالا برد.            
            تحلیل جنسیتی مهارت های کاربری فناوری اطلاعات در امور ترویج کشاورزی استان گیلان(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف این مطالعه؛ «تحلیل جنسیتیِ مهارت های کاربری فناوری اطلاعات در امور ترویج کشاورزی استان گیلان» است که به مطالعه وضعیت کاربری فناوری اطلاعات و ارتباطات در امور ترویج کشاورزی استان گیلان می پردازد و در نهایت، تحلیلی مقایسه ای بین زنان و مردان در توانایی کاربری این فناوری ها در امور مرتبط با ترویج کشاورزی ارایه می کند. جامعه آماری تحقیق «کارگزاران ترویج کشاورزی استان گیلان» هستند که 203 نفر از آنان به روش نمونه گیری «طبقه ای متناسب تصادفی» انتخاب می شوند. ابزار مطالعه «پرسش نامه» است که پایایی آن با برآوردی از ضریب «آلفای کرونباخ» تخمین زده می شود و مقدار آن 0.76 به دست آمد. نتایج حاصل از تحلیل نشان می دهد که زنان و مردان در رابطه با متغیرهای سن، سابقه خدمت، تسلط بر مهارت های اینترنتی و مهارت کاربری رایانه در امور ترویجی، در زمینه های مختلف اختلافی معنا دار با یکدیگر دارند. نتایج حاصل از تحلیل تشخیصی نیز بیان گر آن است که مهارت استفاده از رایانه برای انجام وظایف ترویجی دارای بیشترین همبستگی با نمره تشخیصی است و بیشترین نقش را در تبیین واریانس کل ایفا می کند. مراکز ثقل گروه ها برای مردان 2.121 و برای زنان -0.908 به دست آمد.            
            موانع مشارکت زنان در فرایند توسعه اجتماعی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                باوجوداینکه زنان نیز عاملان و ذی نفعان توسعه اند، سهم زنان ایرانی به ویژه در فعالیت اقتصادی و تصمیم گیری سیاسی اندک است و این مسئله همچنان باقی است که چه عوامل و موانعی در سطوح خرد و کلان به استقرار و تثبیت نابرابری جنسیتی در روند توسعه کشور منجر شده است؟ این مقاله با اتخاذ نظریه به گشت اجتماعی چلبی و با استناد به یافته های تحقیقات انجام شده و آمار رسمی موجود، در سطح خرد، جامعه پذیری جنسیتی، فضاهای جنسیتی، نوع شبکه اجتماعی زنان، دشواری تحرک زنان (تحرک فیزیکی، اقامتی، شغلی)، محدودیت در فرصت های اجتماعی (آموزشی، شغلی و گروهی) و فقدان وفاق استراتژیک نخبگان را مانع تکوین و گسترش شخصیت پیشرفته کارگزار توسعه در زنان می داند و در سطح کلان، ابعاد هنجاری و نمادی ساخت اجتماعی را دچار اختلالاتی می داند که بستر اولیه لازم برای مشارکت زنان در توسعه را فراهم نمی آورد.            
            موانع بازدارنده بانوان شاغل در آموزش و پرورش اراک از شرکت در فعالیت های بدنی منظم(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش با هدف بررسی موانعِ بازدارنده بانوان شاغل در آموزش و پرورش شهر اراک از شرکت در فعالیت های بدنی منظم انجام شده است. روش پژوهش، پیمایشی  توصیفی است و پرسش نامه یی با پایایی 0.96 به عنوان ابزار پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. جامعه آماری، همه بانوان شاغل در آموزش و پرورش شهر اراک در سال 1385 (2739 نفر) اند، که برای تعیین نمونه پژوهش، تعداد 350 نفر از آنان به روش تصادفی خوشه یی انتخاب شدند. بیش تر آزمودنی ها دارای وضعیت استخدامی رسمی بودند، حدود 40 درصد آن ها بین 11 تا 20 سال سابقه داشتند، 91درصد متاهل، و بیش از چهار پنجم آنان نیز دارای منزل شخصی بودند.پس از تحلیل داده ها به وسیله آمار توصیفی خی دو و آزمون میانگین رتبه فریدمن، نتایج نشان داد بنا به باور آزمودنی ها، مشکلات زیستی، روان شناختی، فردی، علمی، مالی، اقتصادی، و اجتماعی، در نپرداختن آن ها به فعالیت های بدنی و ورزشی منظم تاثیر ندارد، اما مشکلات فنی، مشکلات مربوط به اماکن و تجهیزات ورزشی، مشکلات مدیریتی، و مشکلات اقلیمی و آب و هوایی، به ترتیب، از دلایل نپرداختن بانوان کارمند آموزش و پرورش به فعالیت های بدنی و ورزشی منظم است.            
            عوامل مؤثر بر توانمندسازی زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
            نقش تحصیلات رسمی و اشتغال سازمانی در توانمندسازی زنان تهران(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
            بررسی رابطه بین مشارکت زنان در نیروی کار و توسعه اقتصادی کشورهای اسلامی(مقاله علمی وزارت علوم)
                منبع:
                مطالعات اجتماعی روانشناختی زنان (مطالعات زنان سابق) دوره چهاردهم تابستان ۱۳۹۵ شماره ۲ (پیاپی ۴۷)                                    
                                            
                            
        
        
            	
                            
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                زنان به عنوان یکی از انواع سرمایه های انسانی، تقریبا نیمی از جمعیت در سنین کار هر کشور را تشکیل می دهند. مشارکت بالای زنان در نیروی کار می تواند با افزایش دادن عرضه کار باعث افزایش رشد اقتصادی کشورها شود. افزایش سهم زنان در نیروی کار به یکی از مسائل کلیدی در اقتصاد کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه تبدیل شده است. لذا در این مطالعه سعی می شود تا به بررسی رابطه بین مشارکت زنان در نیروی کار و توسعه اقتصادی کشورهای اسلامی پرداخته شود. برای این منظور در این مقاله از داده های مربوط به سالهای 2013-1990 استفاده شد. لذا پس از بررسی پایایی متغیرها و تعیین مدل مناسب از روش پنل دیتا برای تخمین مدل استفاده شده است. نتایج این تحقیق نشان داد که متغیرهای لگاریتم تولید ناخالص داخلی، نرخ بیکاری و نرخ باروری تاثیر منفی و متغیرهای لگاریتم مربع تولید ناخالص داخلی، نرخ شهرنشینی، نرخ ثبت نام ناخالص زنان در مدارس ابتدایی، نرخ ثبت نام ناخالص زنان در مدارس متوسطه و نرخ ثبت نام ناخالص زنان در مدارس عالی تاثیر مثبت بر نرخ مشارکت زنان در نیروی کار کشورهای اسلامی دارند. همچنین نتایج نشان داد که بین نرخ مشارکت زنان در نیروی کار زنان و توسعه اقتصادی کشورهای اسلامی یک رابطه غیر خطی و U شکل وجود دارد.            
            تحلیلی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر گزینش شغل زنان در خارج از منزل (مطالعه موردی: زنان شهر اهواز)(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                این پژوهش با هدف تحلیلی جامعه شناختی عوامل مؤثر بر گزینش شغل زنان در خارج از منزل انجام شده است و بر اساس پارادایم و معرفت علمی تحقیق، روش کمی برای سنجش متغیرهای مورد بررسی انتخاب شده است. نمونه پژوهش تعداد 384 نفر از زنان 18 تا 60 ساله شهر اهواز هستند که اطلاعات آماری به کمک پرسشنامه از آنها جمع آوری شده است. نتایج پژوهش در بحث تحلیل رگرسیون چند متغیره نشان می دهد که مقدار ضریب همبستگی بین کل متغیرها 439/0 است که نشان می دهد بین مجموعه متغیرهای مستقل و وابسته تحقیق همبستگی نسبتاً قوی وجود دارد. اما مقدار ضریب تعیین تعدیل شده برابر با 321/0 بوده گویای این واقعیت آماری است که 32 درصد از کل میزان گرایش به مشاغل خارج از منزل وابسته به 4 متغیر مستقل؛ عامل قدرت، عامل اقتصادی، عامل جامعه پذیری و عامل روان شناختی است. به عبارت دیگر متغیرهای مستقل 32 درصد واریانس متغیر وابسته گرایش به مشاغل بیرون از خانه را برآورد (پیش بینی) می کنند.            
            تاثیر فن آوری اطلاعات بر اشتغال زنان(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                در این نوشتار اثر فن آوری و به ویژه فن آوری اطلاعات بر اشتغال زنان با به کارگیری داده های مقطعی بین کشوری بررسی می شود. سپس دو گروه از کشورها، ایران (کاربران پویا و واپسین ها) با کشورهای دیگر (رهبران و رهبران بالقوه) مقایسه خواهد شد. برای این کار آزمون های رگرسیون خطی و غیر خطی به کار گرفته شده است. متغیرهای مستقل آزمون نوآوری در فن آوری، نوآوری های تازه (فن آوری اطلاعات)، نوآوری های پیشین، و مهارتهای انسانی، و متغیرهای وابسته آزمون نیز نرخ فعالیت اقتصادی، درآمد و افزایش توان مندی زنان است. داده های پژوهش از آمارهای آمده در گزارش توسعه انسانی 2001 گرد آمده است.
یافته ها نشان می دهد که فن آوری اطلاعات تاثیری معنادار بر نرخ فعالیت اقتصادی زنان نداشته است، اما تاثیر آن بر میزان درآمد و افزایش توان مندی آنان معنادار بوده است؛ با این تفاوت که تاثیر فن آوری اطلاعات بر درآمد زنان در کوتاه مدت مثبت است و سپس با گذشت زمان کاهش می یابد.            
            توان مندسازی مبتنی بر کارآفرینی اجتماعی: ارائه یک نظریه زمینه ای (مطالعه موردی ستاد توان مندسازی زنان سرپرست خانوار شهرداری تهران)(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                توان مندسازی زنان سرپرست خانوار فقیر با توجه به رشد فزاینده آمار آن ها در سال های اخیر تبدیل به چالشی مهم در ایران شده است. در بین تجربه های متعددی که در این راستا صورت گرفته است، توجه به کارآفرینی به طور عام و کارآفرینی اجتماعی به طور خاص در حال افزایش است. این پژوهش پیرامون بررسی یکی از این تجارب و با هدف تبیین شرایط لازم برای موفقیت چنین تجاربی انجام شده است. روش انجام پژوهش کیفی و مبتنی بر نظریه زمینه ای بوده است. داده های مورد نیاز نیز عمدتاً از طریق بحث های گروهی متمرکز و مصاحبه های انفرادی نیمه ساختار یافته با نیروهای ذی نفع در سازمان شامل مدیران، کارشناسان و کارآفرینان گردآوری شده است. پس از پیمودن مراحل سه گانه کدگذاری مطابق الگوی پیشنهادی اشتروس و کوربین، پدیده مرکزی تحقیق با عنوان «توان مندسازی مبتنی بر کارآفرینی اجتماعی به مثابه یک رویکرد سازمانی» شناسایی و مدل پارادایمی متناظر با آن تدوین شد. پدیده مذکور در زمینه ای مشتمل بر ویژگی های نظام مدیریتی کشور، به ویژه سازوکارهای رایج برای حمایت از اقشار آسیب پذیر و نیز خصوصیات فضای کسب و کار در کلان شهر تهران رخ داده است. نتایج این تحقیق نشان می دهد مدیریت تحوّل خواه، نیروی انسانی توان مند، ساختار سازمانی انعطاف پذیر، حاکمیت اخلاق حرفه ای و روحیه کارآفرینی مهم ترین شرایط علّی مؤثر بر پدیده مذکور هستند. همچنین، سه پیامد اصلی رخداد پدیده مورد اشاره توان مندسازی مقتصدانه، توان مندسازی باثبات و توان مندسازی متقابل بوده است.            
            شاخص توسعه جنسیتی و برابری خواهی زنان در ایران (Indices of Gender Development and Women’s Egalitarianism in Iran)(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
            بررسی رابطه بین طرح های خودکفایی کمیته امداد امام خمینی (ره) و توانمندسازی زنان سرپرست خانوار(مطالعه موردی: استان کهگیلویه و بویراحمد)(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                بحث توانمندسازی همواره به عنوان یکی از مباحث مهم زنان سرپرست خانوار مطرح بوده است. هدف کلی این پژوهش، بررسی تاثیر طرحهای خودکفایی کمیته امداد امام (ره) بر توانمندسازی زنان سرپرست خانوار استان کهگیلویه و بویراحمد است. چارچوب نظری پژوهش براساس نظریه های تواناسازی ساراالانگه و فیترمن، حمایت اجتماعی کسل، طرد اجتماعی آمارتیاسن و سیلور، نظریه فمنیستی لیبرال و نظریه رفاه اجتماعی استوار است. برای گرد آوری داده های پژوهش از دو شیوه اسنادی و میدانی به روش پیمایشی بهره گرفته شده است. جامعه آماری این پژوهش شامل کل زنان سرپرست خانوار استان کهگیلویه و بویراحمد بوده است که از طرح های خودکفایی نهاد کمیته امداد، بهره مند شده اند و ابزار اصلی در این پژوهش، پرسش نامه بوده است، بنابراین، با استفاده از فرمول نمونه گیری یامانی، تعداد 153 نفر از زنان یاد شده به عنوان حجم نمونه انتخاب شدند که شیوه نمونه گیری نیز از نوع سیستماتیک بوده است. از مجموع متغیرهای مستقلی که وارد رگرسیون چند متغیره شده اند، متغیر "" خدمات آموزشی، فنی و مشاوره ای"" با ضریب بتای 57/0
و متغیر ""شعاع حمایتی"" با ضریب بتای19/0 بیش ترین تأثیر را بر توانمندسازی زنان داشته اند. در مجموع یافته های پژوهش در سه بعد متغیرهای زمینه ای، خدمات امداد و دایره حمایت اجتماعی نشان داده اند که توانمندسازی زنان براساس طرحهای خودکفایی، بر پایه آموزش، کسب فنون و مهارت های شغلی، تقویت روحیه خودباوری، ایجاد انگیزه در چارچوب آموزش های فنی و حرفه ای و نیز دریافت مشاوره های نوین شغلی متناسب با شرایط و مقتضیات نوع شغل استوار است.            
            بررسی تأثیر صندوق های اعتبارات خرد بر توانمندسازی زنان روستایی استان کرمانشاه(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                توانمندسازی زنان روستایی از مهم ترین سیاست های توسعه روستایی در عصر حاضر بوده و یکی از راهبردهای طرح توانمندسازی زنان روستایی نیز تأسیس صندوق اعتبارات خرد است. پژوهش علّی- مقایسه ای حاضر با هدف بررسی تأثیر صندوق های اعتبارات خرد استان کرمانشاه بر توانمندسازی اقتصادی، اجتماعی و خانوادگی زنان روستایی این استان انجام شد. جامعه آماری مطالعه حاضر را زنان روستایی عضو و غیرعضو صندوق اعتبارات خرد استان کرمانشاه در سال های 1389 و 1390 تشکیل می دادند. حجم نمونه با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی نظام مند و جدول بارتلت 366 نفر برآورد شد. به منظور گردآوری داده ها، از پرسشنامه محقق ساخته استفاده شده، که پایایی آن با آزمون آلفای کرونباخ تأیید شد. نتایج پژوهش نشان داد که صندوق های اعتبارات خرد استان کرمانشاه در حد متوسط اثربخش است. همچنین، واکاوی داده ها نشان داد که اعضای صندوق اعتبارات خرد نسبت به زنان غیرعضو از ابعاد مختلف در سطح بالاتری از توانمندی قرار دارند. در نتیجه، با بهره گیری از یافته های پژوهش حاضر در دفتر امور زنان روستایی، می توان با گسترش صندوق اعتبارات خرد دسترسی سایر اقشار جامعه بدین نوع اعتبارات را فراهم ساخت.            
            بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی روانشناختی زنان روستایی(مقاله علمی وزارت علوم)
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف از این پژوهش، بررسی عوامل موثر بر توانمندسازی روان شناختی زنان روستایی شهرستان ساری بود . برای دستیابی به این هدف، شاخص های توانمندساز ی روان شناختی زنان روستایی و عوامل تاثیرگذار بر آن شناسایی شدند . جامعه آماری پژوهش شامل 111124 زن روستایی شهرستان ساری بود . نمونه گیری تصادفی طبقه ای در این مطالعه ب کاربرده شد و 270 زن روستایی انتخاب شدند . روششناسی پژوهش، ترکیبی از رو ش های کمی و توصیفی- استنباطی بود . مقدار 86/ 46 سال بوده است و 3 / 0 بدست آمد . میانگین سن زنان مورد مطالعه 33 / آلفای کرونباخ 85 درصد از زنان روستایی شهرستان ساری بی ش تر از 11 سال سابقه کار کشاورزی داشتند . میانگین تعداد اعضای خانواده 4 نفر بود. هم چنین ، 62 درصد واریانس توانمندسازی رو ان شناختی زنان روستایی شهرستان ساری به وسیله شش عامل میزان ارتباطات، میزان گرفتن وام از منابع گوناگون،
میزان مفید بودن روش ها و رهیافت ها، موانع، راهکارها و تحصیلات تبیین شد . بیش ترین اثر بر توانمندسازی روان شناختی زنان روستایی شهرستان ساری را میزان گرفتن وام از منابع گوناگون با 0 داشت . بیشترین وام را زنان روستایی اززنان دیگرگرفته بودند . مفیدترین روش / ضریب مسیر 423 در ارائه خدمات ترویجی -آموزشی به زنان روستایی شهرستان ساری، روش های گروهی مانند برگزاری کارگاههای آموزشی فرآوری محصولات کشاورزی بود . مهم ترین مانع توانمندسازی روان شناختی زنان روستایی شهرستان ساری عدم اعتماد زنان به یکدیگرو مه م ترین راهکار دادن وام واعتبارات به زنان روستایی بود.            
            تاثیر فرهنگ سازمانی بر جذب زنان در پست های مدیریتی
            حوزههای تخصصی: 
        
                
                                            
                هدف از این پژوهش، بررسی تاثیر فرهنگ سازمانی به عنوان یکی از متغیرهای اثرگذار بر جذب زنان به عنوان نیمی از جمعیت فعال جامعه در پست های مدیریتی در سطح سازمان های دولتی استان گیلان می باشد. این پژوهش، پژوهش کاربردی از نوع تحلیلی و توصیفی است. در این پژوهش فرهنگ سازمانی با مؤلفه های راهنما و باور به عنوان متغیر مستقل و جذب زنان در پست های مدیریتی به عنوان متغیر وابسته در نظر گرفته شده است. نمونه گیری به صورت تصادفی ساده و به وسیله ی پرسشنامه از حدود 60 مدیر و 540 کارمند از میان سازمان های دولتی استان گیلان، شهر رشت انجام گرفته است. جهت آزمون روایی پرسش ها از ضریب آلفای کرونباخ و برای سنجش پایایی پرسشنامه از گروهی از کارشناسان و صاحبنظران استفاده شد. هم چنین، برای آزمون فرضیه ها، تحلیل واریانس و آزمون دانکن بکار گرفته شد. نتایج این پژوهش حاکی از آن است که باورهای راهنما و باورهای روزمره به عنوان مؤلفه های فرهنگ سازمانی، در جذب زنان در پست مدیریتی در سطح سازمان دولتی استان گیلان نقشی مهم بر عهده دارند.