خانواده رکن اساسی جامعه انسانی است و شرط پویایی و استواری آن، وجوب روابط صحیح و پایدار میان زن، شوهر و فرزندان است. اسلام به عنوان عالی ترین راهنمای حیات بشری، 1400 سال پیش بهترین هدایتگری و نظریه پردازی در مورد خانواده را انجام داده، تمامی دستورهای اسلام به نوعی ناظر بر صیانت از خانواده است. جامعه کنونی ایران به عنوان مهم ترین کشور شیعی، سعی در پیاده کردن اصول و راهکارهای اسلام در زمینه های مختلف کرده، ولی این امر تحت تأثیر عوامل متعددی، از جمله: ورود فرهنگ غرب به کشور به خصوص آثار جنبش فمینیسم ، بازمانده فرهنگ پدر سالاری سنتی و... است که آموزه های اسلامی را در مواردی کم رنگ نموده است. در این مقاله سعی شده تا با روش مصاحبه به بررسی تأثیر فمینیسم بر نهاد خانواده (مطالعه کیفی زنان اصفهان) بپردازیم و در این میان، به نقش زن به عنوان زیربنای اصلی خانواده که مورد بیشترین هجوم فمینیسم رادیکال است، پرداخته شده است. در این پژوهش، از روش نمونه گیری در دسترس استفاده کردیم و این نتیجه به دست آمد که با وجود تفکر مردسالارانه در فرهنگ ایرانی و نفوذ تفکر فمینیستی در جامعه، همچنان تفکر اسلامی مبنی بر حفظ کانون خانواده، اهمیت نقش مادری و همسری، رشد و تعالی زن در کنار مراقبت از حریم خانواده و ..... سرلوحه زندگی زن ایرانی قرار دارد و هنوز هم زن مهم ترین نقش خود را در خانواده و حفظ و تعالی آن می بیند؛ ولی در زمینه حجاب و پوشش متأسفانه این مطلب بسیار کمرنگ شده و بروز تقیدات مذهبی در این زمینه بسیار کاهش یافته و لزوم فرهنگ سازی صحیح را در این زمینه ها نشان می دهد.
هدف این نوشتار، بررسی پیوند میان دیدگاه های دینی و مشروع یا نامشروع بودن برنامه های تنظیم خانواده در ایران است. تجربه دگرگونی های جمعیتی در ایران، شاید با این ارزیابی شتاب زده همراه باشد که رشد سریع جمعیت، ناشی از باورهای مذهبی مردم و فشار نیروهای مذهبی است و این ارزیابی، نه تنها با حجمی از آرا و فتاوی علمای شیعه در ایران، بلکه با شرایط برخی جوامع اسلامی دیگر، که رشد سریع جمعیت را تجربه می کنند، تقویت می شود، در حالی که به نظر می رسد تجربه موفق برنامه تنظیم خانواده و کنترل جمعیت در جمهوری اسلامی ایران، و شماری دیگر از کشورهای اسلامی، شاهدی موثر بر نبود هم بستگی میان دین و موفق یا ناموفق بودن برنامه های تنظیم خانواده باشد، بنابراین، بهتر است برای بررسی این مساله در ایران، به متغیرهایی دیگر، مانند ریشه های اعتماد جامعه به کارگزاران تغییر، تکیه کرد.
دین ظهور اسم هادى خداوند مىباشد؛ چنانچه افراد خود را در معرض این فیض عظیم الهى قرار دهند، متنعم شوند و چون اعراض جویند، محروم گردند؛ حال آنکه با پذیرش اقناعى و آگاهانه آن، این رحمت خداوندى در باور و ایمان آنها نفوذ خواهد نمود و اجتماع به برکت انتقال باورهاى دینى، رنگ و جلوهاى الهى خواهد گرفت. اما چگونه مىشود که نسلى از چشمه گواراى دین سیراب و نسلى در برهوت تشنگى و کویر حیرانى گرفتار مىآید؟!!چه روند و شرایطى موجب تحکیم یا تزلزل اندیشهها و مفاهیم دینى در متن اجتماع مىشود؟! کدامین موانع فرهنگى پذیرش مفاهیم دینى را با مشکل مواجه مىسازد؟!...در پیگیرى پاسخ به این سؤالات در محضر صاحبنظران، حجة الاسلام والمسلمین جناب آقاى حمید پارسانیا، نویسنده و محقق در علوم اجتماعى و مدرس علوم حوزوى و جناب آقاى اسماعیل بلالى، محقق و پژوهشگر در مقطع دکتراى جامعهشناسى مىباشیم.