فیلترهای جستجو:
فیلتری انتخاب نشده است.
نمایش ۱ تا ۲۰ مورد از کل ۵۶٬۰۱۵ مورد.
منبع:
تحقیقات مالی دوره ۲۷ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
354 - 374
حوزههای تخصصی:
در شرکت های پذیرفته شده در بورس تهران است. بررسی های انجام شده نشان داد که الگوی جامعی وجود ندارد تا عوامل اثرگذار بر کیفیت گزارشگری مالی را با دسته بندی مشخص و ذکر شاخص ها ارائه دهد و این انگیزه ای برای اجرای این پژوهش شد تا تلاش شود که ضمن در نظرگرفتن گزارشگری یکپارچه، به همراه کنترل های داخلی و همچنین، ابعاد مذکور در تحقیقات پیشین، با جمع بندی و ترکیب و دسته بندی مقوله ها و مفهوم ها به مدیران و کارشناسان این حوزه کمک کنیم تا نگاهی جامع تر به گزارشگری مالی و کنترل یکپارچه برای حفظ منافع ذی نفعان داشته باشند.
روش: روش این پژوهش کمّی و ماهیت و هدف آن کاربردی است و از نظر گردآوری داده ها، پیمایشی محسوب می شود. جامعه آماری پژوهش، اعضای هیئت علمی و اساتید مدیریت مالی و حسابداری دانشگاه های تهران، کارشناسان بورس اوراق بهادار و نهادهای مالی و حسابرسی مستقر در استان تهران و مدیران مالی و حسابداری شرکت های بورس اوراق بهادار تهران بودند. از آنجاکه اساسی ترین کاربرد تحلیل عاملی، کاهش تعداد متغیرها به عوامل محدودتری است که معمولاً به صورت غیرمستقیم در متغیر اصلی مؤثرند، در این پژوهش برای تجزیه وتحلیل داده ها و کاهش تعداد متغیرها، از این روش استفاده شده است.
یافته ها: از مجموع نمونه انتخاب شده، ۱۶۸ نفر به پرسش نامه ها به صورت کامل پاسخ دادند که در تحلیل داده های پژوهشی مورد استفاده قرار گرفت. با توجه به مطالعات صورت گرفته در رابطه با موضوع تحقیق و همچنین نتایج به دست آمده از سایر تحقیقات، مطالعات، مقالات و طرح های پژوهشی و نتایج پرسش نامه، ۴۱ متغیر شناسایی شد که بعد از بررسی بیشتر و مشورت با نخبگان، ۱۱ متغیری که به نوعی جزئی از سایر متغیرها به شمار می رفت، در زیرمجموعه های آن متغیرها قرار گرفتند. بر این اساس ۳۰ متغیر به عنوان عوامل مؤثر بر کیفیت گزارشگری یکپارچه مالی و کنترل داخلی شرکت های بورسی شناسایی شد. پس از به کار بردن تحلیل عاملی، برای تعیین تعداد عوامل از روش کیسر استفاده شد.
نتیجه گیری: در مدل ارائه شده، عوامل مدیریتی با مجموع بار عاملی 039/6، عوامل قانونی و حقوقی با مجموع بار عاملی 127/3، عوامل سازمانی و راهبردی با مجموع بار عاملی 038/3، عوامل فرهنگی و اجتماعی با مجموع بار عاملی 961/2 و عوامل مربوط به ساختار بازار با مجموع بار عاملی 415/2، به ترتیب مهم ترین عوامل تعیین شدند.
واکاوی عوامل مؤثر در داستان سرایی دیجیتال بر انگیزه سفر در گردشگران(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مطالعات مدیریت گردشگری سال ۲۰ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۹
205 - 238
حوزههای تخصصی:
عصر حاضر به دلیل توسعه شتابان فناوری های واقعیت مجازی و واقعیت افزوده، شاهد عملیات بسیار شگرفی بوده است. فناوری ها نویدبخش رشد در بخش گردشگری هستند. با این حال در کشور ایران کمتر توجهی به کاربرد این پدیده در حوزه گردشگری شده است. عدم وجود پژوهش های پیشین در این زمینه سبب شد تا جایگاه فعلی داستان سرایی دیجیتالی تعاملی در حوزه سفر و گردشگری جهت ایجاد انگیزه سفر در گردشگران مورد بررسی قرار گیرد. پژوهش حاضر از نظر هدف، کاربردی و ازنظر جمع آوری و تحلیل داده ها، توصیفی- تحلیلی به شمار می رود. جامعه آماری پژوهش حاضر، گردشگران داخلی و خروجی هستند که از رسانه های دیجیتالی تعاملی استفاده می کنند. به جهت تجزیه و تحلیل داده ها از روش تحلیل عاملی اکتشافی استفاده شد. نتایج حاکی از آن است که میان عناصر داستان سرایی دیجیتال و ایجاد انگیزه سفر رابطه علی برقرار است و داستان سرایی دیجیتال از طریق رسانه های دیجیتالی تعاملی تأثیر مثبتی در ایجاد انگیزه سفر در گردشگران دارد.
مدل سازی پیشران ها و پیامدهای تحول دیجیتال در اکوسیستم کسب و کار صنعت فولاد کشور ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
این پژوهش باهدف مدل سازی پیشران ها و پیامدهای تحول دیجیتال در اکوسیستم کسب وکار صنعت فولاد کشور ایران انجام شد. پژوهش حاضر ازنظر هدف یک تحقیق کاربردی-توسعه ای است و ازنظر شیوه گردآوری داده ها نیز یک تحقیق توصیفی-پیمایشی می باشد. در راستای هدف از طرح تحقیق آمیخته اکتشافی استفاده شد. جامعه مشارکت کنندگان بخش کیفی شامل اساتید مدیریت و مدیران صنعت فولاد کشور است. با روش نمونه گیری نظری پس از 20 مصاحبه اشباع نظری حاصل شد. در بخش کمی نیز با روش تحلیل توان کوهن نمونه ای به حجم 140 نفر از مدیران و کارشناسان صنعت فولاد کشور انتخاب شدند. ابزار گردآوری داده ها، مصاحبه نیمه ساختاریافته و پرسشنامه محقق ساخته بود. روایی بخش کیفی بر اساس اعتبارپذیری، انتقال پذیری، تأییدپذیری و اطمینان پذیری بررسی شد و برای سنجش پایایی بخش کیفی ضریب هولستی 707/0 و کاپای کوهن 658/0 برآورد گردید که مطلوب است. پرسشنامه با برآورد نسبت روایی محتوایی، روایی همگرا و روایی واگرا اعتبارسنجی شد. همچنین آلفای کرونباخ، ضریب رو و پایایی ترکیبی تمامی سازه ها بالای 7/0 برآورد شد. برای تجزیه وتحلیل داده ها از روش تحلیل کیفی مضمون، روش مدل سازی ساختاری-تفسیری و روش حداقل مربعات جزئی استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد عوامل اکوسیستم کسب وکار، عوامل مدیریتی، بسترهای سخت افزاری و نرم افزاری عوامل پیشران هستند که بر استراتژی تحول دیجیتال تأثیر دارند. استراتژی تحول دیجیتال نیز بر تحول دیجیتال صنعت فولاد تأثیر دارد و تحول دیجیتال نیز به نوبه خود بر نوآوری دیجیتال و ارتباطات دیجیتال تأثیر دارد و عملکرد نوآورانه، عملکرد اجتماعی و عملکرد بازاریابی را تحت تأثیر قرار داده و درنهایت دستیابی به عملکرد مالی میسر می شود. کلیدواژه ها: تحول دیجیتال، اکوسیستم کسب وکار، صنعت فولاد کشور ایران.
اجرای خط مشی های عمومی اکوسیستم کارآفرینی آموزش عالی کشور مبتنی بر سیاست های کلی اشتغال مقام معظم رهبری(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت عمومی سال ۱۸ بهار ۱۴۰۴ شماره ۶۷
87 - 118
حوزههای تخصصی:
توسعه پایدار کشور مستلزم پایه گذاری و شکل گیری نظام نوآوری و صنعت دانش بنیان و دانشگاه کارآفرین است و این امر منوط به رابطه مبتنی بر همزیستی و همکاری متقابل میان حوزه صنعت و نظام علمی و آموزش عالی است. رویکرد نظام مند به مقوله ی کارآفرینی و نوآوری در ایران از زمان تدوین برنامه چهارم توسعه آغاز گردید و به تدریج در دیگر اسناد بالادستی، به ویژه سیاست های کلی اشتغال ابلاغی رهبری، این موضوع محوری مورد تأکید قرار گرفته است. پژوهش حاضر با هدف ارائه مدلی برای اجرای خط مشی های عمومی اکوسیستم کارآفرینی آموزش عالی کشور مبتنی بر سیاست های کلی اشتغال مقام معظم رهبری شکل گرفت. رویکرد مطالعه حاضر، این پژوهش را در دسته ی تحقیقات کاربردی با رویکرد اکتشافی قرار می دهد. جمعیت آماری پژوهش را متخصصان دانشگاهی تشکیل می دهند که با استفاده از نمونه گیری هدفمند و تکنیک گلوله برفی انتخاب گردیدند. در راستای گردآوری داده های مورد نیاز و بر مبنای اصل اشباع نظری، دوازده مصاحبه ی عمیق نیمه ساختارمند با جامعه ی آماری انجام پذیرفت. تجزیه و تحلیل داده های مستخرج از مصاحبه ها با بهره گیری از روش تحلیل محتوا صورت گرفت. درنهایت 60 شاخص و 13 مقوله شناسایی که براساس نمودار قدرت نفوذ-وابستگی در شش سطح طبقه بندی شدند و متغیرهای سیاست های کلی اشتغال مقام معظم رهبری، زیرساخت فرهنگی و محیط کلان (زمینه های اجتماعی، اقتصادی و سیاسی) بالاترین تأثیرگذاری را داشته اند. درنهایت، به منظور شناسایی و طراحی مدل پژوهش از روش مدل سازی ساختاری – تفسیری و نرم افزارمیک مک استفاده گردید.
زیباشناسی درختان و درختچه های مناسب فضای سبز شهرهای کوهستانی شمال ایران(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
در طراحی توسعه پایدار فضای سبز شهری، معرفی گونه های مناسب از لحاظ زیباشناختی و همچنین استفاده از گونه های بومی امری ضروری است. هدف این پژوهش نیز تعیین نظر ساکنان شهری در انتخاب گونه های درختی و درختچه ای مناسب برای فضای سبز شهری دیلمان از دیدگاه زیباشناسی بود. برای انتخاب گونه های گیاهی مناسب، فهرستی از همه گیاهان زینتی موجود در سازمان پارک ها و فضای سبز شهری دیلمان تهیه شد. سپس 107 گونه بومی که به صورت تاریخی در منطقه مورد مطالعه وجود داشتند و قابل استفاده در فضای سبز بودند انتخاب و توسط کارشناسان تأئید شدند. از بین گونه های شناسایی شده، تعداد 15 گونه برتر شامل نارون، افرا، توسکا، ممرز، زبان گنجشک، شمشاد هیرکانی، لرگ، داغداغان، بارانک، سرخدار، بلوط، راش، سرو هوریزنتالیس، کاج کریسمس و سرو کشمریانا برای استفاده در فضای سبز شهری بر اساس پاسخ شهروندان انتخاب گردیدند. جامعه آماری این پژوهش ساکنان شهر دیلمان بودند که 371 نفر با استفاده از روش کوکران برای تکمیل پرسشنامه ها انتخاب شدند. روایی سوالات پرسشنامه توسط کارشناسان این حوزه مورد تأئید قرار گرفت. همچنین میزان پایایی سوالات با استفاده از آزمون آلفای کرونباخ برابر با 782/0 بدست آمد. نتایج پژوهش نشان داد که پاسخ دهندگان، استفاده از کاج کریسمس را برای حاشیه خیابان ها و پارک ها، سرو هوریزنتالیس را برای بلوارها، داغداغان را برای کنار جاده ها و سرو کشمریانا را برای مجاور مدارس ترجیح می دهند. پاسخ دهندگان به گونه های بومی نسبت به گونه های غیر بومی و گونه های با رنگ غیر سبز نسبت به گونه های با رنگ سبز علاقه بیشتری نشان دادند.
Assessing the Impact of Nanotechnology on the Well-being of Human Life(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
Nanotechnology, at the intersection of science and engineering, holds immense promise for revolutionizing various aspects of our lives. This study employs the Partial Least Squares Structural Equation Modelling (SEM AMOS) algorithm to comprehensively analyze the effects of nanotechnology on the future living standards of society. We examine how nanotechnology innovations in fields such as medicine, energy, materials, and electronics are poised to reshape our quality of life. Through an extensive review of existing literature and empirical data, we provide insights into the potential benefits and challenges associated with the widespread adoption of nanotechnology. Our findings suggest that nanotechnology has the potential to significantly enhance future living standards by enabling advancements in healthcare, sustainable energy solutions, and cutting-edge materials. However, we also identify key considerations, including ethical and safety concerns that must be addressed to ensure the responsible development and utilization of nanotechnology. This research contributes to a better understanding of the multifaceted impacts of nanotechnology on society, offering valuable insights for policymakers, researchers, and stakeholders seeking to harness its transformative potential for the benefit of humanity.
تحلیل نقش صنایع دستی در توسعه گردشگری ایران و چالش های پیش روی آن
حوزههای تخصصی:
صنایع دستی با تاریخچه ای طولانی و تنوع بی نظیر خود، از جاذبه های فرهنگی برجسته گردشگری ایران محسوب می شود. این صنایع به عنوان یک منبع غنی فرهنگی و هنری، نه تنها بخش مهمی از هویت ملی ایرانیان را تشکیل می دهند، بلکه می توانند به عنوان محرک اصلی در توسعه گردشگری و اقتصاد محلی عمل کنند. هدف این پژوهش، بررسی نقش صنایع دستی در توسعه گردشگری ایران و چالش های پیش روی توسعه آن است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی، از لحاظ هدف کاربردی و مبتنی بر گردآوری داده های میدانی است. جامعه آماری تحقیق را کارشناسان حوزه صنایع دستی و گردشگری تشکیل داده اند که با استفاده از روش گلوله برفی، تعداد 54 نفر شناسایی و به تکمیل پرسش نامه اقدام نمودند. تحلیل ها در نرم افزار spss انجام شد. نتایج پژوهش نشان داد صنایع دستی، تأثیر معناداری (000/0) بر توسعه گردشگری ایران دارند که در این زمینه افزایش درآمدزایی، تقویت هویت فرهنگی، گسترش بازار و جذب گردشگران از مهمتریت تاثیرات آن محسوب می شود. با این حال، ضعف در بازاریابی و تبلیغات، کمبود حمایت های دولتی، مشکلات مالی، از مهمترین موانع پیش روی نقش آفرینی صنایع دستی شناخته شده اند. نتایج آزمون فریدمن نشان داد که ضعف در بازاریابی و تبلیغات به عنوان مهم ترین چالش شناخته شد. در نهایت، صنایع دستی پتانسیل بالایی برای توسعه گردشگری دارند اما نیازمند رفع چالش های موجود هستند. در واقع توجه به صنایع دستی می تواند به توسعه پایدار گردشگری ایران کمک کند، مشروط بر اینکه چالش های موجود برطرف شوند. در راستای رفع این چالش ها پیشنهاد می شود که فعالیت های بین بخشی (بخش خصوصی و دولتی) تقویت شود
تاثیر هوش تجاری بر عملکرد با تاکید بر نقش میانجی دوسوتوانی نوآوری و قابلیت های پویا (مورد مطالعه: بانک ملی استان لرستان)(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
مدیریت تبلیغات و فروش دوره ۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱ (پیاپی ۲۱)
276 - 297
حوزههای تخصصی:
توسعه هوش تجاری بیشترین سهم سرمایه گذاری کسب و کار جهانی در فناوری اطلاعات را به خود اختصاص داده و به عنوان یک سیستم پشتیبانی تصمیم جدید مبتنی بر فناوری های پیشرفته اطلاعات ظرفیت پیچیده ای برای جمع آوری و تجزیه و تحلیل داده ها و تبدیل آن ها به دانش در مورد فرصت ها و تهدیدها جهت ارائه راه حل های هوشمند برای شرکت دارد. در پژوهش حاضر تلاش شد تاثیر هوش تجاری بر عملکرد با تاکید بر نقش میانجی دوسوتوانی نوآوری و قابلیت های پویا بررسی گردد. پس از مرور ادبیات پژوهش و طراحی مدل مفهومی و فرضیه های پژوهش، پرسشنامه ای طراحی و بین 234 نفر از خبرگان واحدهای تحقیق و توسعه و بازاریابی و فروش شعب بانک ملی در استان لرستان توزیع شد. روایی ابزار اندازه گیری از طریق روایی محتوا، روایی سازه و روایی همگرا مورد تایید قرار گرفت. همچنین سنجش پایایی از طریق آلفای کرونباخ و معیار پایایی ترکیبی صورت گرفت که نتایج بیانگر تایید پایایی ابزار اندازه گیری بود. تجریه و تحلیل داده ها با استفاده از رویکرد حداقل مربعات جزیی صورت گرفت. نتایج نشان داد که هوش تجاری بر عملکرد مالی با میانجی گری دوسوتوانی نوآوری تاثیر معناداری دارد. نقش میانجی متغیر دوسوتوانی نوآوری در ارتباط بین متغیرهای هوش تجاری و عملکرد مالی بر اساس نتیجه آزمون سوبل به لحاظ آماری تائید شد. همچنین بررسی فرضیه هوش تجاری بر عملکرد مالی با میانجی گری قابلیت های پویا تاثیر مثبت و معناداری دارد، نشان داد که نقش میانجی متغیر قابلیت های پویا در ارتباط بین متغیرهای هوش تجاری و عملکرد مالی بر اساس نتیجه آزمون سوبل به لحاظ آماری تائید شد.
بررسی نقش تعدیل گری مالکیت نهادی در ارتباط میان مشخصه های هیئت مدیره و عملکرد مالی
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف اساسی این پژوهش بررسی رابطه میان برخی مشخصه های هیئت مدیره و عملکرد مالی شرکت با توجه به نقش تعدیلگری مالکیت نهادی است.روش: در این پژوهش، داده های 177 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در بازه سال های 1395 تا 1400، با استفاده از روش رگرسیون چندگانه با کنترل اثرات ثابت سال و صنعت مورد بررسی قرار گرفته اند.یافته ها: نتایج پژوهش، نشان دهنده ارتباط مثبت و معنادار یکی از مشخصه های هیئت مدیره با سنجه های عملکرد مالی مورد استفاده در این پژوهش است، اما نقش تعدیل گری مالکیت نهادی در این ارتباط تأیید نشد.دانش افزایی: نتایج این پژوهش می تواند شکاف موجود در ادبیات در خصوص تأثیر نقش تعدیل گری مالکیت نهادی در ارتباط میان مشخصه های هیئت مدیره و عملکرد مالی را پوشش داده و پنجره جدیدی برای پژوهش های آتی بگشاید. همچنین این پژوهش با در لحاظ نمودن نظریه های نمایندگی و نظریه وابستگی به منابع، به کاملتر شدن ادبیات در حوزه حاکمیت شرکتی کمک می کند.
تحلیل محتوای کیفی چشم انداز بانک ها: مقایسه چهار کشور اسلامی منتخب
حوزههای تخصصی:
هدف: چشم انداز ابزار کلیدی برای افزایش کارایی سازمان ها در بلندمدت است و نمی توان آن را از استراتژی های شرکت تفکیک کرد؛ از این رو با توجه به اهمیت بالای آن، شناسایی عناصر و گونه های چشم انداز از اهمیت بسزایی برخوردار است. با توجه به وضعیت کنونی کشور ما، یکی از صنایع حساس در حوزه جهت گیری های آینده، صنعت بانکداری بوده که به همین منظور به بررسی جهت گیری اصلی چشم انداز در کشور ایران و سه کشور منتخب اسلامی (ترکیه، عربستان و مالزی) پرداخته شده است.روش پژوهش: جامعه پژوهش صرفاً بانک های فعال در بخش خرده فروشی در 4 کشور ایران، مالزی، عربستان و ترکیه بودند که به صورت هدفمند گزینش گردید. روش پژوهش حاضر مبتنی بر فرآیند تجزیه و تحلیل کیفی است که در این پژوهش از رویکرد تحلیل محتوای مرسوم و برای اعتبارسنجی پژوهش هم از شاخص کاربردپذیری استفاده شده است.یافته ها: بر اساس تجمیع پژوهش های انجام شده و بررسی بانک های منتخب 4 گونه چشم انداز شناسایی شد که شامل چشم انداز کارکردگرایی، هیجانی، جامعه گرایی و ایدئولوژیک بودند.نتیجه گیری: نتایج نشان داد که بر اساس خروجی حاصل از تحلیل های کیفی، بیشترین درصد فراوانی در بین بانک های منتخب خرده فروشی در بعد تمایزنگری مربوط به کشور های مالزی و ایران، در بعد مشتری کشور های ترکیه و ایران، برای بعد ملی گرایی کشور های عربستان و ترکیه و در نهایت برای بعد جامعه گرایی کشور های مالزی و عربستان بودند.
طراحی مدل ساختاری - تفسیری (ISM) مکانیزم های فرهنگ تحول دیجیتال با رویکرد زمینه ای در شرکت آب و فاضلاب استان تهران(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۱
21 - 49
حوزههای تخصصی:
تحول دیجیتال نه تنها یک انتخاب، بلکه یک ضرورت برای بقا و رشد در عصر دیجیتال است. اگر فرهنگ تحول دیجیتالی در سازمان شکل نگیرد، تغییرات ایجاد شده سطحی و کوتاه مدت خواهند بود. ایجاد و توسعه فرهنگ تحول دیجیتال نیز نیازمند مکانیزم هایی است. هدف تحقیق حاضر طراحی مدل ساختاری-تفسیری مکانیزم های توسعه فرهنگ تحول دیجیتال با رویکرد زمینه ای در شرکت آب و فاضلاب استان تهران می باشد. تحقیق حاضر از نظر هدف کاربردی و از نظر روش یک تحقیق آمیخته اکتشافی است. در بخش کیفی از تحلیل تم و در بخش کمی از مدل سازی ساختاری-تفسیری استفاده شد. جامعه مورد بررسی در بخش کیفی شامل خبرگان به تعداد ۱۴ نفر تا رسیدن به نقطه اشباع داده به طور هدفمند انتخاب و در بخش کمی 234 نفر از کارشناسان به شکل تصادفی ساده انتخاب گردید همچنین برای مدل سازی ساختاری- تفسیری 12 نفر خبره به شکل هدفمند انتخاب شدند. برای جمع آوری داده ها در بخش کیفی از مصاحبه عمیق نیمه ساخت یافته و در بخش کمی از پرسش نامه محقق ساخته استفاده گردید. یافته های تحقیق نشان می دهد فرهنگ تحول دیجیتال در شرکت آب و فاضلاب استان تهران را می توان به کمک 5 مکانیزم توسعه شایستگی های دیجیتالی کارکنان، فرآیندهای مدیریت منابع انسانی، تغییر جو سازمانی، تغییر و توسعه سازمانی نرم و بکارگیری فناوری دیجیتالی توسعه داد. یافته های تحقیق نشان داد که دو مولفه "تغییر و توسعه سازمانی نرم "و "شایستگی های دیجیتالی کارکنان" بیشترین نقش را در توسعه فرهنگ تحول دیجیتال دارند.
Dynamic Managerial Capabilities, Firm Context, and Innovation: Evidence from Iran(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This research delves into the complex relationship between dynamic managerial capabilities (DMCs) and innovation performance, examining the moderating effects of activity type, export level, and firm size. Employing rigorous ANOVA methodologies, the study elucidates the nuanced and conditional impacts of managerial actions on innovation outcomes. A significant aspect of this investigation is the classification of managers based on their specific DMC components, a novel contribution to the field that enhances our understanding of how different managerial competencies shape innovation. The results indicate substantial interactions between DMCs and the outlined contextual factors. Notably, Type 1 managers, distinguished by their superior managerial human capital, expansive social networks, and propensity for intuitive decision-making, demonstrate a robust positive effect on innovation across varied activities. In contrast, Type 9 managers, who possess limited managerial human capital yet maintain extensive social networks, display performance variability contingent on operational contexts. In export-centric firms, both Type 1 and Type 5 managers emerge as key drivers of innovation, adeptly maneuvering the complexities of international markets through their strategic acumen and flexibility. Moreover, the effectiveness of DMCs is significantly modulated by firm size, with micro and small enterprises deriving optimal benefits from a multifaceted managerial skill set, whereas larger corporations exhibit a greater reliance on established systemic processes. This research lays the groundwork for subsequent inquiries into the strategic deployment of DMCs in diverse organizational scenarios and offers critical insights for enhancing innovation-led development.
Understanding Millennial Adoption of E-Recruitment Platform: A Technology Acceptance Model (TAM) Method(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
This study aimed to analyze the factors that influenced millennial use of E-recruitment (online recruitment), through the Technology Acceptance Model (TAM). In this regard, TAM was extended by incorporating trust and privacy in the context of millennial technology adoption. A cross-sectional quantitative survey was carried out, utilizing purposive sampling of millennials who used the E-recruitment platform. The data were obtained from 270 respondents and analyzed with Partial-Least Squares Structural Equation Modeling (PLS-SEM) to explore the relationships between the factors. The results showed that perceived ease of use and trust had a significant influence on millennials’ intention to use E-recruitment services. Meanwhile, perceived usefulness and privacy did not have a significant influence. Intention to use E-recruitment services was a strong predictor of actual use. This study provided a practical understanding for human resource professionals and organizations that aim to improve E-recruitment strategies. It was emphasized that ease of use and building trust were important criteria used for promoting adoption among millennials. Future studies are recommended to use diverse samples and investigate the impact of technostress and cultural factors on E-recruitment adoption. In addition, it is necessary to evaluate employers’ perspectives, which can provide a more in-depth understanding of technology adoption in E-recruitment.
تأثیر ارزش ادراک شده برند، درگیری مشتری و رضایت مشتری بر وفاداری مشتری به برند بیمه البرز(مقاله پژوهشی دانشگاه آزاد)
منبع:
مطالعات رفتاری در مدیریت سال ۱۶ بهار ۱۴۰۴ شماره ۴۱
1 - 20
حوزههای تخصصی:
در دنیای اقتصاد، مشتریان عامل بقای سازمان هستند پس لازم است تا سازمان ها توانمندی خود را جهت جلب و حفظ مشتریان به کار گیرند. هدف پژوهش حاضر بررسی تأثیر رضایت مشتری بر وفاداری مشتری در شرکت بیمه البرز است. جامعه ی آماری این پژوهش شامل تمامی مشتریان بیمه البرز است که براساس جدول مورگان تعداد 384 نفر از آن ها به عنوان نمونه طی محدوده ی زمانی 1403-1402 تعیین شد. پژوهش حاضر تحلیلی- کاربردی است که جهت جمع آوری داده ها از پرسشنامه الکترونیکی استفاده شده است. پایایی پرسشنامه با استفاده از آلفای کرونباخ مطلوب برآورد شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها نیز از روش معادلات ساختاری و نرم افزار SmartPLS و SPSS استفاده شده است. نتایج این بررسی حاکی از آن است که ارزش ادراک شده مشتری، درگیری مشتری و رضایت مشتری بر وفاداری مشتریان در شرکت بیمه البرز تأثیر مثبت و معنادار دارد که این اثرگذاری ها می توانند به جذب مشتری در شرکت بیمه البرز کمک شایانی نمایند.
A Scientific Framework of Automated Accounting and Auditing on the Blockchain Technology Platform(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
The objective of this research is to contribute to the advancement of knowledge in the field of automated accounting and auditing, with a particular focus on the use of blockchain technology. Furthermore, the research will seek to establish a theoretical, conceptual and ethical framework for the aforementioned processes. This research employs a teleological approach, which is defined as a method of inquiry that seeks to identify the purpose or end result of a phenomenon. To this end, a systems approach in the modern approach of Future Technology Analysis (FTA) was used to examine the fundamental concepts underlying blockchain and its applications in accounting and auditing. The fundamental concepts underlying automated accounting and auditing on the blockchain platform were organized and explained within a scientific framework that includes theoretical, conceptual, and ethical considerations. Based on the aforementioned findings, a conceptual, theoretical, and ethical framework was developed and elucidated based on content analysis derived from an understanding of the essential elements of the topic, its underlying rationale, and its operational mechanics. This was accomplished through the use of coding in Atlas.ti v9 and ConceptDraw software. Blockchain capabilities provide a platform for automated accounting and auditing in a scientifically, practically, and logically rigorous manner. The evolution of this research was meticulously designed and presented as a conceptual, theoretical, and ethical framework. The features, alterations, and potentialities of automated accounting and auditing on the blockchain technology platform collectively reinforce the necessity for further investigation, as they demonstrate the significant advantages that this technology offers in comparison to traditional methods. This research takes a novel, forward-looking approach and envisions the use of automated accounting and auditing on the blockchain technology platform. It presents, for the first time, comprehensive scientific frameworks and a systematic model for integrating the understanding of concepts, foundations, processes, and norms.
تأثیر رسانه های اجتماعی و تبلیغات آنلاین بر امکان پیاده سازی باندلینگ اجتماعی با میانجی گری ارزش ادراک شده(مقاله علمی وزارت علوم)
حوزههای تخصصی:
هدف: هدف از تحقیق و پژوهش حاضر بررسی تأثیر کاربرد رسانه های اجتماعی و تبلیغات آنلاین با میانجی گری ارزش ادراک شده بر امکان پیاده سازی باندلینگ اجتماعی در شبکه فروش شرکت های بیمه می باشد.روش تحقیق: تحقیق حاضر از نظر روش انجام، یک تحقیق توصیفی_پیمایشی ازنوع همبستگی، و از نظر هدف یک پژوهش کاربردی با بررسی فرضیه های تعریف شده می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از نرم افزار SPSS نسخه 27 وSMART PLS نسخه 3 استفاده گردیده است. جامعه آماری این تحقیق مدیران و کارشناسان شرکت های بیمه تعاون و دانا می باشند. نمونه آماری بر اساس فرمول کوکران 130 نفر تعیین گردد اما تعداد اعضای مشارکت کننده در تحقیق 180 نفر می باشد. یافته ها: یافته های تحقیق حاکی از این است که رسانه های اجتماعی و تبلیغات آنلاین تأثیر مثبت و معناداری بر باندلینگ اجتماعی دارند. همچنین مشخص گردید که رسانه های اجتماعی و تبلیغات آنلاین با نقش میانجی گری ارزش ادراک شده تأثیر مثبت و معناداری بر امکان پیاده سازی باندلینگ اجتماعی دارند. نتیجه گیری: این پژوهش نشان داد که رسانه های اجتماعی و تبلیغات آنلاین در پیاده سازی باندلینگ اجتماعی تاثیر معنی داری دارد. همچنین با توجه به روند تحولی موجود در روش های بازاریابی استفاده از باندلینگ محصولات و تدوین استراتژی مناسب توسط شرکت ها، موضوعی بسیار مهم و حیاتی است. علاوه بر این انتخاب استراتژی باندلینگ اجتماعی محصولات بیمه ای، تابع دقت، قیمت،هزینه نهایی و ترکیب محصولات و نیز رسانه های اجتماعی و نحوه ترویج محصولات باندلینگ در آن رسانه می باشد
رهنمودی برای تحول در پژوهش های کمّی حسابداری ایران: گذر از الگوی محلی به الگوی علمی بین المللی(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
117 - 162
حوزههای تخصصی:
هدف: پژوهشگران ایرانی در رشته حسابداری با چالشی در انتخاب بین الگوی نگارش بین المللی و محلی مواجهند. اگرچه در ۱۵ سال گذشته، تعداد مجله های داخلی و فارغ التحصیلان این رشته، افزایش شایان توجهی یافته است، تعداد انتشار مقاله های اصیل و باکیفیت در مجله های معتبر بین المللی چندان چشمگیر نیست. تلاش ها برای بهبود شیوه های نگارش مقاله ها و انطباق با استانداردهای علمی جهانی، نتایج محدودی را به همراه داشته است و مقاله های محلی، همچنان با مشکلات محتوایی، ساختاری و شکلی روبه رو هستند. این پژوهش با استفاده از مطالعات پیشین و کتب روش شناسی موجود، رهنمودهایی را برای بهبود فرایند نگارش مقاله های کمّی حسابداری ارائه می دهد.روش: این پژوهش از روش تطبیقی بهره می برد که شامل الگوبرداری از مقاله های حسابداری چاپ شده در مجله های معتبر بین المللی و به کارگیری نکات ذکرشده در پژوهش ها و کتاب های روش شناسی معتبر داخلی و خارجی است تا مقاله ای با رویکرد کمّی در سطح استانداردهای علمی جهانی تدوین شود. ابتدا الگویی مناسب که نشان دهنده همه اجزای ضروری یک پژوهش کمّی حسابداری است، معرفی شده است؛ سپس با استفاده از شواهد نظری و تجربی مرتبط، نکته های لازم برای تدوین هر جزء مقاله کمّی حسابداری، در قالب «بایدها» و «نبایدها» ارائه می شود. همچنین، برای دلایل زیربنایی این نکته ها و ارائه نمونه های عینی، به منابع معتبر ارجاع داده شده است.یافته ها: پژوهش حاضر رهنمود های جامعی را برای بسط بخش های مختلف یک مقاله کمّی حسابداری ارائه کرده است. در چکیده، به بیان مسئله یا هدف پژوهش، روش های مورداستفاده، یافته های اصلی، تفسیر نتیجه ها و کاربردهای عملی پرداخته و از مطالب کلیشه ای اجتناب می شود. مقدمه به سه بخش تقسیم می شود: اول، بیان مسئله شامل اهمیت مسئله، مسئله، شکاف دانشی، ضرورت پژوهش و هدف؛ دوم، چگونگی حل مسئله از طریق مرور مبانی نظری، روش پژوهش و یافته های اصلی؛ سوم، دانش افزایی ها که به دستاوردهای علمی و عملی اشاره می کند. مرور پیشینه به صورت تحلیلی انجام شده و به ارائه شواهد تجربی برای توسعه فرضیه ها و همچنین، برجسته سازی شکاف های دانشی موجود می پردازد. در انتخاب مبانی نظری و تئوری پایه پژوهش، باید با توجه به محیط پژوهشی، تئوری ای انتخاب شود که بیشترین قدرت توضیح دهندگی و پیش بینی کنندگی را داشته باشد، نه اینکه فقط از مقاله های خارجی تقلید شود. فرضیه ها باید بر پایه استدلال قیاسی و به صورت جهت دار تنظیم شوند. در بخش نمونه، مهم ترین نکته، ارائه دقیق جدول غربالگری و اجتناب از استفاده نادرست از اصطلاح «نمونه گیری» در پژوهش های آرشیوی است. در تصریح مدل، سه رویکرد اصلی معرفی شده است که از میان آن ها «نمودار علّی» به عنوان بهترین روش پیشنهاد می شود. افزون براین، توجه به خطای اندازه گیری متغیرهای اصلی پژوهش نیز اهمیت دارد. متغیرهای کنترلی به دو دسته «خوب» (هم بسته) و «بد» (برخورددهنده، سازه همسان، با خطای اندازه گیری بالا) تقسیم می شوند. در بخش آماره های توصیفی، نحوه ارائه داده ها، تحلیل های پارامتری و ناپارامتری و هم بستگی ها برجسته شده است. آزمون نتایج فرضیه ها در سه مرحله انجام می شود: پیش آزمون ها که بر حذف آزمون های پایایی تأکید دارند، تفسیر نتایج و مقایسه با پژوهش های قبلی، و پس آزمون ها که راه حل های مرتبط با فروض کلاسیک رگرسیون را ارائه می کنند. همچنین، آزمون های حساسیت برای رد توضیحات جایگزین، مثلث سازی معیارهای تجربی، تصریح مدل ها و منابع داده پیشنهاد شده اند. مقایسه با یافته های پژوهش های قبلی نباید در قسمت نتیجه گیری آورده شود. در نهایت، رعایت اصول نگارش علمی، ارجاع دهی دقیق و تدوین متن، به صورت منسجم و روان مورد تأکید قرار گرفته است.نتیجه گیری: این پژوهش می تواند به عنوان منبعی مهم برای دانشجویان، استادان، نویسندگان، داوران و سردبیران مجله های داخلی، استفاده شود و از این رو، در جهت ارتقای سطح علمی و پژوهشی در این حوزه، گامی مؤثر خواهد بود. این رهنمود با شناسایی و ارائه «بایدها» و «نبایدهای» مؤثر در نگارش مقاله های کمّی حسابداری، زمینه های بهبود فرایند نگارش و افزایش انتشار مقاله های باکیفیت در سطح جهانی را فراهم می سازد. افزون براین، رهنمودهای ارائه شده، نه تنها کیفیت مقاله های داخلی را بهبود می بخشند، بلکه با رعایت آن ها، کیفیت پژوهش های حسابداری در سطح پایان نامه ها و پروپوزال ها و به طورکلی، در روش شناسی پژوهشی نیز ارتقا خواهد یافت.
دیدگاه حسابرسان دربارۀ نحوۀ افشای مسائل عمدۀ حسابرسی در گزارش حسابرس مستقل(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
بررسی های حسابداری و حسابرسی دوره ۳۲ تابستان ۱۴۰۴ شماره ۲
310 - 342
حوزههای تخصصی:
هدف: از سال ۱۴۰۱ در ایران اجرای استاندارد حسابرسی ۷۰۱ با عنوان «اطلاع رسانی مسائل عمده حسابرسی در گزارش حسابرس مستقل» الزامی شده است و در آن، قضاوت حسابرس درباره آنچه به عنوان مسائل عمده حسابرسی است، اطلاع رسانی می شود. اهمیت قضاوتی بودن افشای مسائل عمده حسابرسی صاحب کار توسط حسابرس و تأثیر آن بر تصمیم های ذی نفعان، از آن جهت است که آیا مسائل مطرح شده در استانداردهای 701، 706 و 570 رای حسابرسان، به حدی واضح و مناسب هستند تا بتوانند مسائل شناسایی شده را مطابق استاندارد حسابرسی به عنوان مسائل عمده حسابرسی، تأکید بر مطلب خاص یا ابهام در تداوم فعالیت طبقه بندی کنند. این پژوهش به بررسی چگونگی و صحت طبقه بندی الزامات استاندارد حسابرسی ۷۰۱ (افشای مسائل عمده حسابرسی) در مقایسه با استاندارد ۷۰۶ (بندهای تأکید بر مطلب خاص و سایر بندهای توضیحی در گزارش حسابرس مستقل) و استاندارد ۵۷۰ (تداوم فعالیت) می پردازد.روش: پژوهش حاضر از لحاظ هدف کاربردی است و جامعه آماری آن را حسابرسان عضو جامعه حسابداران رسمی ایران تشکیل می دهد. این پژوهش از نظر شیوه جمع آوری داده ها پیمایشی و مقطعی و دوره زمانی آن سال ۱۴۰۳ بوده است. با کسب نظر ۱۲۸ نفر از اعضای جامعه با استفاده از پرسش نامه آنلاین و به روش نمونه گیری در دسترس، داده ها استخراج شده و با استفاده از آزمون Z، اختلاف برداشت حسابرسان در تشخیص، تفسیر و طبقه بندی صحیح مسائل گنجانده شده در استانداردهای یادشده، ارزیابی شده است.یافته ها: یافته ها نشان می دهد که توضیحات فعلی استاندارد ۷۰۱ به اندازه کافی واضح نیست و به برخی از حسابرسان در شناسایی صحیح تمامی مسائل عمده حسابرسی از میان مسائل مختلفی که در طول حسابرسی خود با آن ها روبه رو می شوند، کمک نمی کند. همچنین حسابرسان هنگام طبقه بندی مسائل بند تأکید بر مطلب خاص نیز، دچار اختلاف برداشت هستند؛ با این حال مسائل مربوط به ابهام در تداوم فعالیت را توانسته اند مطابق استاندارد حسابرسی شناسایی کنند. نتایج آزمون های تکمیلی برای تفاوت بین جنسیت حسابرسان، موقعیت شغلی (سرپرست، مدیر و شریک) و تحصیلات حسابرسان، نشان می دهد که به طور کلی تفاوت معناداری در این طبقه بندی ها وجود ندارد.نتیجه گیری: با توجه به تدوین استانداردهای جدید حسابرسی و تغییرات صورت گرفته در ساختار گزارش حسابرسی به منظور افزایش آگاهی بخشی آن ها، نتایج این پژوهش می تواند برای تدوین کنندگان استاندارد و نهادهای ناظر حائز اهمیت باشد. در این رابطه، نتایج این پژوهش، نیاز به بازنگری توضیحات گنجانده شده در استانداردهای ۷۰۱ و ۷۰۶ و همچنین توجه به روابط میان آن ها را نشان می دهد. درج راهنمای کاربردی در پیوست استانداردهای مربوط و به ویژه استاندارد جدید مسائل عمده حسابرسی، می تواند برای کاهش اختلاف برداشت های حسابرسان مؤثر باشد. پژوهش حاضر در ایران، اولین مطالعه ای است که مناسب بودن توضیحات گنجانده شده در استانداردهای مسائل عمده حسابرسی (۷۰۱)، تأکید بر مطلب خاص (۷۰۶) و استاندارد ابهام در تداوم فعالیت (۵۷۰) را مطالعه و نحوه درک حسابرسان از این توضیحات را هنگام اظهارنظر خود درباره صورت های مالی صاحب کاران بررسی کرده است. یافته ها به تدوین کنندگان استاندارد و حسابرسان برای بررسی و اثربخشی و درک بهتر استانداردهای جدید حسابرسی به ویژه استاندارد ۷۰۱ کمک می کند.
بررسی پیامدهای اقتصادی انواع ظرفیت های راکد (مازاد) سازمانی در شرکت های پذیرفته شده در بورس(مقاله علمی وزارت علوم)
منبع:
پژوهش های مدیریت منابع سازمانی سال ۱۵ بهار ۱۴۰۴ شماره ۱
145 - 172
حوزههای تخصصی:
یکی از موضوعات جدید و قابل بحث در حوزه مدیریت منابع سازمانی (منابع مالی و انسانی)، وجود منابع و ظرفیت های راکد (مازاد) در حوزه های مالی و نیروی انسانی سازمان ها است. همچنین در ارتباط با ضرورت وجود این منابع در سازمان ها، نظرهای موافق و مخالف زیادی وجود دارد. برخی از پژوهشگران وجود این منابع و ظرفیت ها را مفید و ضروری و گروهی دیگر تدارک این منابع را نه تنها مفید، بلکه مضر نیز دانسته اند. بنابراین در این پژوهش به بررسی پیامدهای اقتصادی انواع ظرفیت های راکد سازمانی 199 شرکت پذیرفته شده در بورس با دوره زمانی 8 ساله 1394 تا 1401 پرداخته شده است. به منظور تعیین منابع راکد سازمانی، از چهار معیار به شرح 1. منابع مازاد مالی جذب شده، 2. منابع مازاد مالی جذب نشده، 3. منابع مازاد مالی بالقوه و 4. منابع مازاد انسانی استفاده شده است. همچنین متغیرهای 1. عملکرد شرکت، 2. ارزش بازار شرکت و 3. درماندگی مالی شرکت به منظور سنجش پیامدهای اقتصادی منابع راکد سازمانی و متغیرهای کنترلی شامل 1. اهرم مالی، 2. اندازه شرکت و 3. نسبت وجوه نقد عملیاتی به عنوان سایر عوامل مؤثر بر پیامدهای اقتصادی به کار گرفته شده اند. نتایج نشان می دهد که منابع مازاد مالی جذب نشده، منابع مازاد مالی بالقوه و منابع مازاد انسانی با پیامدهای اقتصادی در شرکت های نمونه بوده اند و تنها منابع مازاد مالی جذب شده بدون پیامدهای اقتصادی از لحاظ هر یک از متغیرهای عملکرد، ارزش بازار و درماندگی مالی بوده است.
تأثیر سرسختی ذهنی بر دلبستگی شغلی و هشداردهی حسابرسان
حوزههای تخصصی:
هدف: سرسختی ذهنی در هر شخصی متناسب با سن، جنسیت و موقعیت شغلی متفاوت بوده و افراد در طی مراحل مختلف زندگی از سرسختی ذهنی متفاوتی برخوردار می شوند. روش: جامعه آماری، کلیه حسابرسان مؤسسات حسابرسی تهران می باشد که تعداد 101 نفر به عنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار مورد استفاده در این پژوهش، پرسشنامه است. به منظور انجام تحلیل های آماری از نرم افزارهای Spss و Pls Smartاستفاده شده است.یافته ها: سرسختی ذهنی بر دلبستگی شغلی و هشداردهی می باشد. ولی تفاوت معناداری از لحاظ جنسیت، در روابط بین متغیرها مشاهده نشد.نتیجه گیری: حسابرسان با بهره مندی از سرسختی ذهنی و با تکیه بر ابعاد کنترل، تعهد و مبارزه طلبی، افشای تخلف شرکت های تحت حسابرسی را به عنوان یک اصل در حرفه خود مدنظر قرار داده و هنگام مواجه شدن با موارد تخلف، با احساس مسئولیت بیشتر، انگیزه بسیار زیادی جهت افشای تخلفات خواهند داشت.دانش افزایی: با توجه به حرکت بازار حسابرسی به سمت ادغام مؤسسه ها، توجه بیشتر به موضوع سرسختی ذهنی می تواند زمینه کاهش انگیزه های ترک حرفه را در پی داشته و در شرایط پرچالش فعلی می تواند برای حرفه حسابرسی بسیار مهم باشد.